مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده عبداللّه‏ ـ فیله ورین

مشهور به «شاهزاده عبداللّه‏»، بقعه این امامزاده در انتهاى آبادى سرسبز و مصفّاى فیله ورین، در کنار چنار تنومند و بلند که شاخه‏هاى آن بر روى بقعه سایه افکنده و فضاى دلپذیرى را ایجاد نموده، در 60 کیلومترى شمال غرب شهر قزوین واقع شده است.

بقعه امامزاده که در حدود 7 سال قبل پس از تخریب بناى خشت و گلى احداث شده است، به صورت مستطیل و به ابعاد 5×10 متر است و ایوانى در جانب جنوب دارد که ابعاد آن 2×5 و به ارتفاع 4 متر مى‏باشد. بقعه شامل
دو اتاق تو در توست که مرقد امامزاده در اتاق دوّم قرار گرفته و ابعاد آن 5×6 متر است و در وسط آن ضریح آهنى به ابعاد 2×20/1 متر قرار دارد. کف و دیوارهاى داخل و خارج بقعه با سنگ مرمر تزیین شده و بر روى بقعه نیز گنبدى به شکل کلاه خودى به قطر 2 و ارتفاع 3 متر است که در ساقه آن 8 پنجره جهت نورگیرى تعبیه شده است.

در ابتداى صحن، سه واحد زایر سرا در بالاى تپّه‏اى مشرف به روستا
احداث شده و در جانب شرق آن نیز دو چشمه سرویس بهداشتى
ساخته‏اند. راه دسترسى به بقعه از راه خرّمدره به مسافت 4 کیلومترى خاکى
است که در صورت آسفالت شدن زوار بیشترى به بقعه مراجعت خواهد
کرد. به گفته یکى از اهالى در گذشته زیارتنامه‏اى در بقعه نصب بود که
امامزاده شاهزاده عبداللّه‏ را به عبداللّه‏ بن صدر بن حمزة بن امام موسى
کاظم
علیه‏السلام معرّفى کرده بود. اما این ادّعا منشا صحیحى ندارد و حمزة بن
موسى علیه‏السلام فرزندى به نام صدر نداشته تا از او شاهزاده عبداللّه‏ به وجود آمده
باشد. براى روشن شدن این مطلب نگاهى کوتاه به شرح حال حمزة بن
موسى علیه‏السلام و فرزندان او خواهیم داشت.

حمزة بن موسى علیه‏السلام

وى مُکَنّى به ابوالقاسم[1] و سیّدى جلیل القدر، شریف و عالمى فاضل و
متقّى بود. به قول شیخ مفید رحمه‏الله: «و لکلّ واحد من ولد أبى الحسن موسى بن
جعفر فضل و منقبة مشهورة»
[2]

براى هر یک از فرزندان حضرت امام موسى کاظم علیه‏السلام فضیلت خاصّ و
مَنقَبت مشهورى است. مادرش اُمّ ولد «کنیز» بود.[3]

برخى نیز مادر وى را اُمّ احمد نوشته‏اند.[4] بنابر این او برادر اعیانى =
پدرى حضرت احمد بن موسى  علیه‏السلام ملقّب به شاه چراغ و محمّد عابد
مى‏باشد. درباره اُمّ احمد نوشته‏اند که وى از زنان محترمه و صالحه‏ى زمان
خود بود. امام موسى کاظم علیه‏السلام عنایتى خاص به او داشت و مورد اعتماد و
اطمینان آن حضرت بوده تا جاییکه او رایکى از اوصیاى خود به حساب
آورده است.

زمانى که امام موسى کاظم علیه‏السلام عازم بغداد بود، ودایع امامت را به «اُمّ
احمد» سپرد و فرمود: براى هیچ کس بازگو مکن! هرگاه کسى آمد و آن را
مطالبه کرد، تحویل بده و بدان که من شهید شده‏ام و کسى که این امانات را از
تو بخواهد، وصىّ و جانشین من است و اوست امام واجب الإطاعة که بر تو
و همه لازم است از او اطاعت نمایند. روزى که هارون الرشید، حضرت امام
موسى بن جعفر علیه‏السلامرا در بغداد شهید کرد، امام رضا علیه‏السلامنزد «اُمّ احمد آمد و
فرمود: اماناتى که پدرم هنگام رفتن به شما سپرد بیاورید! اُمّ احمد پرسید: آیا
پدرت، امام موسى کاظم علیه‏السلام به شهادت رسید؟

امام رضا  علیه‏السلام فرمود: بلى، الآن از دفن پدرم مى‏آیم، امانات را به من بسپار
که منم خلیفه و جانشین پدرم امام موسى بن جعفر علیه‏السلام و امام بر جنّ و انس.

اُمّ احمد، با شنیدن این خبر شروع به گریه نمود و با صداى بلند شیون
مى‏کرد و بعد از تسکین یافتن، امانات امام موسى کاظم  علیه‏السلام را تحویل امام
رضا  علیه‏السلامداد و با امام رضا  علیه‏السلامبه امامت بیعت نمود.[5]

عبّاس فیض رحمه‏الله درباره سیّد حمزه مى‏نویسد: «حمزة بن موسى علیه‏السلامسیّدى
جلیل القدر، شریف و مردى عالم و فاضل بود و نزد همگان محترم بشمار
مى‏رفت»[6]

علّامه نسّابه سیّد ضامن بن شدقم، از اعلام قرن یازدهم هجرى، از او
چنین یاد مى‏کند؛ «کان عالما فاضلاً صینا دینا جلیلاً، رفیع المنزلة، عالى
الرتبة، عظیم الحظّ، و الجاه والعزّ والابتهال، محبوبا عندالخاصّ والعامّ...»
[7]

وى عالم، دانشمند، کامل، دیندار و جلیل القدر و بلند جایگاه و عالى
رتبه و برخوردار از جاه و مکنت، عزیز و صاحب منزلت والایى بوده که در
نزد همگان محترم و دوست داشتنى بود.

علماى انساب او را داراى سه پسر و هشت دختر دانسته‏اند، اما به اسامى
دختران او هیچ اشاره‏اى ننموده‏اند.[8]

از تاریخ تولد و وفات یا شهادت وى اطّلاع دقیقى در دست نیست و در
مصادر ترجمه‏ى او از این موضوع ذکرى به میان نیامده است. اما برخى
احتمال دادند که وى در سال 151 ه . ق در مدینه به دنیا آمده و در سال 203
یا 204 ه . ق در سن 53 سالگى در شهر رى وفات یافته است.[9]

علاّمه حِرزالدّین همین ادّعا را تأیید مى‏کند و مى‏نویسد: «استشهد فى
الرى فى عهد المأمون العبّاسى»
[10]

او در زمان مأمون عبّاسى در شهر رى به شهادت رسیده است.

علاّمه سیّد جعفر اعرجى در همین باره مى‏نویسد:

«وقع هو و بنوه فى بلاد العجم، مات هو بالرى، و دفن فى مسجد الشجره
و له مشهد یزار.»[11]

او و فرزندانش در بلاد عجم رفتند، سیّد حمزه در شهر رى وفات یافت، و
در مسجد شجره دفن شد، و براى او آرامگاهى است که زیارت مى‏شود.

حاج محمّد باقر واعظ طهرانى کجورى مازندرانى مى‏نویسد: «یکى از
علماى آن زمان قاضى نوراللّه‏ شوشترى است که خبر مى‏دهد از نسبت آن
سیّد جلیل القدر و احترامى که حضرت عبدالعظیم بر این مزار شریف ـ در
شهر رى بود ـ مى‏فرمود: همانا بر صحّت مراد دلالت مى‏نماید؛ از آنکه
جلالت قدر امامزاده حمزه اجلّ از اعقاب و احفاد وى بوده است.»[12]

تعداد فرزندان حمزة بن موسى علیه‏السلام

علماى انساب تعداد فرزندان حمزة بن موسى علیه‏السلام را چهار پسر و هشت
دختر مى‏دانند. متأسّفانه، اسامى دختران وى در هیچ یک از منابع موجود
ذکر نشده و تنها به ذکر اسامى فرزندان ذکور وى که عبارتند از؛ على که در
شیراز مدفون است و حمزه و قاسم اشاره کرده‏اند.[13] مرحوم بیهقى، فرزند
ذکور چهارمى به نام احمد براى وى قایل شده است.[14]

بنابراین معلوم مى‏گردد که، شاه میر على بن حمزه علیه‏السلام سه برادر به اسامى
حمزه، قاسم و احمد داشت که اینک به شرح حال مختصر آنان خواهیم پرداخت.

الف ـ حمزة بن حمزه علیه‏السلام

مادرش اُمّ ولد بود و خود او در خراسان پیشوا و مقدّم سادات آن جا به
شمار مى‏آمد[15] و از او به عنوان حمزة الثائر (حمزه انقلابى) یاد کرده‏اند؛ امّا
عمیدى نسّابه از او به عنوان حمزة الثانى یاد نموده است.[16] از او نوادگان
اندکى باقى مانده است که برخى از ایشان در بلخ مى‏باشند و اعقاب او از
یک فرزندش به نام على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلام است.[17] علاّمه
نسّابه ابن طباطبا وى را مکنّى به ابواسحاق دانسته و مى‏نویسد: على بن
حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلام به شیراز مهاجرت نموده و از آن جا به بلخ
رفته است.[18]

به هر حال، وى سیّدى جلیل القدر و شریف و از بزرگان سادات خراسان
بود و در آن جا وفات یافته و هم اکنون آرامگاه وى در ترشیز «کاشمر» یکى از
مزارات با شکوه استان خراسان و شهرستان کاشمر مى‏باشد که در گذشته به
مزار حمزة بن موسى علیه‏السلام شهرت داشت و ما در بحث مدفن حمزة بن
موسى علیه‏السلام به طور مفصّل به آن اشاره خواهیم کرد.[19]

ب ـ قاسم بن حمزه علیه‏السلام

مادرش اُمّ ولد (کنیز) بود.[20] او مکنّى به ابومحمّد[21] و معروف به قاسم
اعرابى است[22] و نسلش تنها از محمّد اعرابى مى‏باشد.[23] فرزندان او در
هرات، طبرستان، خراسان و رى پراکنده بودند. قاسم داراى چهار پسر به
اسامى احمد، على، محمّد اعرابى و حسن مى‏باشد.[24]

از محمّد اعرابى بنا به نقل فخر رازى،[25] شش فرزند به جا مانده است که
عبارتند از:

1 ـ احمد ابوعلى الاسود، که نقیب شهر طوس و سیّدى جلیل القدر بود.

2 ـ عبداللّه‏ ابومحمّد جرجانى، ملقّب به ابى زبیبه بود، برایش فرزندانى
در فارس و ارّجان نوشته‏اند.

3 ـ موسى، اعقابش در طبرستان مى‏زیستند.

4 ـ قاسم، اعقاب او در هرات منتشر مى‏باشند.

5 ـ عبّاس سیاه، که در طبرستان مى‏زیست، از بزرگان علما و مفسّرین به
نام شیعه است و هم اکنون مزار با شکوه و عظیمى در شهرستان سارى به او
منسوب مى‏باشد که به اشتباه او را عبّاس بن موسى علیه‏السلام مى‏دانند.[26]

6 ـ على، در هرات زندگى مى‏کرد.

مرحوم عبّاس فیض در کتاب بدر فروزان[27] مى‏نویسد: اعقاب قاسم بن
حمزه تنها از سه فرزندش به نام‏هاى على، محمّد و احمد مى‏باشد.

به هر حال، نسل احمد بن محمّد الاعرابى بن قاسم بن حمزة بن
موسى علیه‏السلام از چند پسر است که من جمله ایشان، ابومحمّد اسماعیل جدّ
شاهان صفوى مى‏باشد.[28]

از جمله نوادگان محمّد بن قاسم اعرابى، ابوجعفر محمّد بن موسى بن
محمّد بى القاسم بن حمزه است که در خدمت پادشاهان سامانى به سر
مى‏برد و با وزراى آنان معاشرت داشت.[29] به عقیده نگارنده، وى در کاخک
گناباد مدفون است و به اشتباه به محمّد بن موسى بن جعفر علیه‏السلامبرادر امام
رضا علیه‏السلام مشهور است.

کیفیّت شهادت و محلّ دفن قاسم

از مهاجرت قاسم بن حمزة بن موسى علیه‏السلام به ایران، در هیچ یک از کتب
انساب گذشته ذکرى به میان نیامده است و تنها علامه نسّابه، ضامن بن
شدقم در کتاب تحفة الأزهار مى‏نویسد: «ابومحمّد القاسم کان سیّداً جلیلاً،
عظیم الشان، رفیع المنزله، متمسّکا بنهج آبائه الکرام، معلناً بمذهب اجداده
علیهم السّلام مبرهنا بما ورد عن النّبى
علیه‏السلامفبلغ امره أحمد بن محمّد بن المعتصم
باللّه‏ العبّاسى فأمر بقتله، فانهزم خائفاً و جلا إلى اصفهان، فلزموا باثره فوجده مع
ابن اخیه حمزه نائمین فى قریه اشترجان من توابع اصفهان فقتلوهما نیاما لیوم
السبت 16 من شهر رجب سنه 255 ه ق و قبر هما مشهور یزار.»[30]

    [یعنى:] «ابو محمّد قاسم، سیّدى جلیل القدر، عظیم‏الشأن و
بلندجایگاه بود. او به روش پدران بزرگوارش قدم بر مى‏داشت و مذهب
اجدادش را آشکارا بیان و اعلام مى‏نمود و آن چه از نبىّ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسیده بود،
درباره امامت ائمّه علیه‏السلام و... آشکارا بیان مى‏نمود، تا اینکه گزارش او را به
خلیفه معتصم باللّه‏ عبّاسى دادند و او امر به قتل وى کرد. قاسم به اصفهان
گریخت و بعد از رفتن او، پا به پاى وى رفتند و او را با پسر برادرش حمزه، در
قریه اشترجان از توابع اصفهان، در حال خواب پیدا کردند و آن دو را در روز
(شنبه 16 رجب)[31] سال 255 ه ق به شهادت رساندند و قبر آنان مشهور و
زیارتگاه است.

سیّد عبدالرزاق کمونه همین نقل قول را از علامه نسّابه، ضامن بن شدقم
در کتابش آورده است و مى‏نویسد: «ابن شدقم در تحفة الازهار گوید: احمد
بن محمّد معتصم فرمان قتل قاسم را صادر کرد. پس قاسم به اصفهان
گریخت و بعد از رفتن او، پا به پاى او رفتند و او را با پسر برادرش حمزه در
قریه اشترجان از توابع اصفهان در حال خواب پیدا کردند. این جریان در سال
250 ه ق روى داد و قبر آن دو امامزاده مشهور و زیارتگاه است. مؤلف گوید:
حمزة بن حمزة بن موسى الکاظم علیه‏السلام دو پسر به نام اسماعیل و على داشته
است، که ابن شدقم ذکر نکرده که کدام یک از آن دو با عموى خود قاسم
همراه بودند، و من جز ابن شدقم کسى از علماى نسب را ندیدم که مطلب
بالا را یاد کرده باشد و اللّه‏ اعلم.»[32]

با اینکه مرحوم ضامن بن شدقم سال شهادت را 255 ه ق نوشته، مرحوم
علاّمه کمونه در نقل قول آن پنج سال را از قلم انداخته و سال 250 هق را
نوشته است، که ظاهرا به طور مستقیم کتاب تحفة الأزهار را ندیده و از او نقل
ننموده است، یا اینکه وى این تاریخ را مطابق سال حکمرانى خلیفه عبّاسى
معتصم ندانسته؛ از این رو پنج سال آخر آن را کسر کرده است و یا اینکه
نسخه‏اى دیگر از کتاب تحفة الأزهار در دست داشته است. از طرفى، در
همان کتاب اشاره به همراهى على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلام با قاسم
بن حمزه علیه‏السلام شد که آشفتگى در عبارت آن است، که در قسمت تاریخ و
کیفیّت شهادت على بن حمزه علیه‏السلام و همچنین در قسمت فرزندان
او اشاره شد.

به هر حال، هم اکنون مزار حضرت على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلام
و قاسم بن حمزة بن موسى علیه‏السلام در قریه اشترجان از توابع شهرستان فلاورجان
استان اصفهان، داراى گنبد و بارگاه باشکوهى مى‏باشد که توسّط هیأت امنا
اداره مى‏شود.[33] مرحوم عبّاس فیض در کتاب گنجینه آثار قم مى‏نویسد:

«در مظهر قنات دهکده کهک، در چند کیلومترى ترخوران تفرش، بقعه و
بارگاهى است باستانى که مدفن شاهزاده قاسم از احفاد امام کاظم علیه‏السلاماست
و به ظنّ قوى نام برده قاسم بن حمزة بن امام موسى کاظم علیه‏السلاممى‏باشد که به
نقل تاریخ قم، به همراه برادرزاده خود حمزة بن على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام
از مدینه طیّبه به مقصد ایران بیرون آمد، تا به سرزمین قم رسید. و در وادى
آشتجان (آشتیان)، در سایه درختى آرمیده بودند که راهزنان به طمع مال و
مرکوبشان، آنان را به قتل رسانیدند. و چون در بین ساداتى که به جانب قم
آمده‏اند، شخص دیگرى به نام قاسم نیست و در وادى آشتیان و اطراف آن
هم مقبره دیگرى منتسب به قاسم وجود ندارد، مى‏توان گفت که، شاهزاده
قاسم مدفون در این گنبد، همان قاسم بن حمزه است؛ و بنابراین باید معتقد
شد که، حمزة بن على هم در جوار او دفن شده است.

امّا نقل اجساد از حدود آشتیان بدین مکان، از امورى است که امروزه
قابل بررسى نیست؛ چه بسا کاروانى از مردم کهک در رسیده، آنان را هم
چون قبلاً دیده بود، شناخته به جانب کهک نقل داده باشند.

به هر صورت ساختمان مزبور مشتمل بر یک بقعه و قبّه با چهار ایوان و
چهار حجره غرفه‏دار است که نهر آب جارى قنات و اشجار چنار کنار آن بدان
محوّطه صفا داده است.»[34]

همچنان که ملاحظه فرمودید، مرحوم عبّاس فیض داستان شهادت قاسم
و حمزه را به نقل از کتاب تاریخ قم، محلّ وقوع آن را در آشتجان، آشتیان
امروز دانسته و همین امر به چند دلیل باعث اشتباه وى شده است:

اوّلاً: داستان فوق در کتاب تاریخ قدیم قم که تألیف حسن بن محمّد بن
حسن قمى در سال 378 ه ق و به امر صاحب بن عبّاد تألیف یافته وجود
ندارد و همچنین ترجمه آن به دست حسن بن على بن حسن بن عبدالملک
قمى در سال 805 ه ق صورت گرفته، هیچ اشاره‏اى به این واقعه در پاورقى
نشده است. بنابراین معلوم مى‏گردد که، مرحوم فیض مطلب فوق را از کتاب
تاریخ قم، تألیف مرحوم ناصر الشریعه اقتباس نموده و از آن جایى که داستان
شهادت قاسم و حمزه تنها در کتاب تحفة الأزهار آمده است، لذا او مکان
شهادت آن دو امامزاده را از کتاب وى رونوشت نموده که به جاى اشترجان و
عدم تطبیق آن به موضعى در اصفهان به آشتجان و یا آشتیان امروزه تبدیل
نموده است، و مرحوم فیض هم به واسطه تحریف نقل او، چنین نتیجه گرفته
است که، این امامزادگان در آشتیان به شهادت رسیده‏اند؛ امّا چون در اطراف
آن بقعه‏اى به نام این دو نبوده، پس حتما کاروانى از مردم کهک تفرش، آن دو
جسد مطهّر را به آن جا نقل مکان داده و دفن نموده‏اند و بارگاه کنونى در
کهک از آنِ این دو است. حال آن که این داستان سرایى‏ها از عدم تحقیق و
نیافتن موضعى در اصفهان به نام اشترجان مى‏باشد که سابقه‏اى بس طولانى
در گذشته دارد و مسجد جامع آن یکى از شاهکارهاى معمارى مى‏باشد.[35]
از این رو استدلال مرحوم فیض مبنى بر دفن قاسم بن حمزة بن موسى علیه‏السلام و
حمزة بن على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام در کهک تفرش بى‏اساس است و بارگاه
کنونى از آنِ یکى دیگر از سادات مى‏باشد که به احتمال قوى، مدفن یکى از
سادات حسینى است که در شهر قم مى‏زیسته و نسب او از قرار ذیل است:

قاسم بن حسین بن زید بن على الشبیه بن حسین ذى الدمعه بن زید
الشهید بن الإمام زین العابدین علیه‏السلام که به نام مادرش، امّ کلثوم یا کلثم بنت
حسین‏بن حسین بن زید شهید علیه‏السلام مشهور و معروف به ابن کلثوم یا
کلثم است.

ابوطالب مروزى، او را ساکن در شهر قم مى‏داند.[36] مرحوم امام فخر
رازى، اولاد وى را در شهر رى و ارّجان ذکر کرده که معلوم مى‏شود او در قم
سکونت داشته است.[37] وى داراى دو فرزند به نام محمّد ابوعبداللّه‏،
معروف به بن و حسین بود.[38]

علامه نسّابه ابن طباطبا او را ساکن شهر رى دانسته و فرزندان او را محمّد،
عبداللّه‏ و امّ القاسم و سکینه بر شمرده است.[39] از آن جایى که قول ابوطالب
مروزى پس از قول ابن طباطبا از لحاظ زمانى است، مى‏توان گفت که، قاسم
بن الحسین در شهر رى سکونت داشته، سپس به شهر قم مهاجرت نموده و
در همین شهر نیز ماندگار شده است. امّا فرزندان او در رى، ارّجان و دیگر
شهرهاى اسلامى پراکنده شده‏اند. قاسم بن الحسین یکى از معاریف سادات
حسینى مى‏باشد و بعید به نظر نمى‏رسد که همچون دیگر سادات و نقبا که
در تابستان گرم قم به باغ اختصاصى خودشان در اطراف قم مى‏رفته‏اند، او
نیز طبق عادت به کهک قم (تفرش) مهاجرت کرده و در همان جا وفات
نموده و دفن شده باشد.[40]

ثانیا: مرحوم فیض و دیگران حمزه را فرزند على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام
مى‏دانند؛ در حالى که قبلاً در مبحث تعداد فرزندان على بن حمزه علیه‏السلام ثابت
شد که، وى هیچ فرزندى نداشته و بلاعقب و دارج از دنیا رفته است، و این
شخص باید ابوحمزه على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلامباشد که به
اشتباه و به جهت تشابه اسمى و نسبى به على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام نسبت
داده شده و یک حمزه از درج کلام افتاده است و همه این اشتباهات به خاطر
آشفتگى در متن کتاب تحفة الازهار مى‏باشد.

امّا آن چه مسلّم است اینکه، حضرت قاسم بن حمزة بن موسى علیه‏السلام به
همراه برادرزاده خود، ابوحمزه على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیه‏السلام در
اشترجان اصفهان مدفون مى‏باشند.

د ـ احمدبن حمزه علیه‏السلام

نام وى را تنها مرحوم علاّمه نسّابه بیهقى ـ متوفّاى 565 ه ق ـ در کتاب
خود جزء فرزندان بلا عقب حمزة بن موسى علیه‏السلامیاد مى‏کند و دیگر هیچ
اشاره‏اى از نام و کیفیّت زندگانى او نمى‏نماید و در هیچ یک از کتب انساب،
ترجمه او یافت نمى‏شود.[41]

هـ على بن حمزه علیه‏السلام

وى دوّمین فرزند حضرت حمزة بن موسى علیه‏السلام است که بنابر تصریح
علماى انساب در شیراز به شهادت رسیده و داراى گنبد و بارگاه است. در
ذیل به مستندات آن اشاره مى‏شود:

الف ـ نخستین مدرک، قول علامه نسّابه ابوالحسن عمرى ـ از اعلام قرن
پنجم هجرى ـ است که مى‏گوید:

«على بن حمزه، درج قبره بباب اصطخر من شیراز.»[42]

[یعنى:] «على بن حمزه علیه‏السلام فرزندى نداشت و در دروازه اصطخر شیراز
مدفون است.» این جمله حاکى از آن است که، وى در قرن پنجم هجرى در
شیراز صاحب بارگاهى بوده و از شهرت خاصّى نیز برخوردار بوده است.

ب ـ احمدبن محمّدبن مهنّا حسینى عبیدلى ـ از اعلام قرن هفتم هجرى ـ
نیز مى‏گوید:

«على، مدفنه باب الاسطخر بشیراز.»[43]] یعنى:] «على بن حمزه علیه‏السلام، محلّ
دفن او در دروازه استخر شیراز است.»

ج ـ ابن عنبه، از علماى انساب قرن نهم هجرى، با عبارت: «على بن حمزه،
مضى دارجا و هو المدفون بشیراز خارج باب اصطخر له مشهد یزار.»
[یعنى:]
«على بن حمزه بدون فرزند بود و در خارج دروازه استخر شیراز مدفون است
و داراى مشهد و بارگاهى است که به آن زیارت مى‏شود.» قایل به دفن وى در
شیراز شده است.[44]

وى در کتاب دیگر خود به نام الفصول الفخریّة مى‏نویسد: «حمزة بن
موسى
علیه‏السلام را فرزند دیگرى است به نام على بن حمزه علیه‏السلام که در باب استخر، در
خارج شیراز مدفون است؛ اما نسل ندارد.»[45]

د ـ محمّدکاظم یمانى، از اعلام قرن نهم هجرى، گفتار ابن عنبه را
نقل مى‏نماید.[46]

ه ـ محمّد بن احمدبن عمید الدّین حسینى نسّابه ـ متوفّاى بعد از 927
هق ـ گفتار ابن عنبه را عینا نقل نموده و قایل به مدفون بودن على بن
حمزه علیه‏السلامدر استخر شیراز است.[47]

و ـ مرحوم سیّد کیا گیلانى. از علماى انساب قرن دهم هجرى. با عبارت:
«على، در باب خارج شیراز مدفون است» او را مدفون در شیراز
دانسته است.[48]

ز ـ علاّمه نسّابه ضامن بن شدقم ـ متوفّاى بعد از سال 1090 ه ق ـ پس از
تشویشى در تاریخ شهادت وى، او را مدفون در استخر شیراز مى‏داند.[49]

ه ـ سیّدمهدى بن مصطفى تفرشى، معروف به بدایع نگار نیز مى‏نویسد:
«على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام در شیراز سمت اصفهان بقعه دارد.»[50]

ت ـ سیّد عبدالرزّاق کمونه در کتاب مشاهد العترة الطاهره، در دو موضع
از کتاب خود، تصریح به دفن وى در شیراز دارد. او مى‏نویسد:

«و فى شیراز قبر على بن حمزة بن الامام موسى الکاظم علیه‏السلام، قال احمد بن
محمّد بن مهنّا فى تذکرة الأنساب هو صاحب الصندوق و البقعة فى شیراز.»[51]

[یعنى:] «در شیراز، قبر على بن حمزة بن امام موسى کاظم علیه‏السلام است.
احمدبن محمّد بن مهنّا در تذکرة الانساب گوید: على بن حمزه در شیراز
داراى ضریح و گنبد است.»[52]

«و بها قبر على بن حمزة بن الإمام موسى الکاظم علیه‏السلام، ذکر ابن مهنّا فى
التذکرة و صاحب بحر الأنساب المشجّر انّه صاحب الصندوق و البقعة
فى شیراز.»[53]

[یعنى:] «در شیراز قبر على بن حمزة بن امام موسى کاظم علیه‏السلام است. ابن
مهنّا در تذکره و صاحب بحر الأنساب المشجّر نقل کرده‏اند که، على بن
حمزه در شیراز صاحب ضریح و بقعه است.»[54]

ى ـ حاج ملاّ هاشم خراسانى در کتاب منتخب التواریخ خود مى‏نویسد:

«بقعه شریفه میر على بن حمزة بن موسى بن جعفر علیه‏السلام و ایشان هم بقعه و
بارگاهى دارند که واقع است در خارج شهر شیراز، نزدیک دروازه اصفهان». وى
همچنین از قول ابن عنبه در عمدة الطالب مى‏نویسد: «در شیراز خارج باب
استخر است قبر جناب على بن حمزة بن موسى الکاظم علیه‏السلام.»[55]

مؤلّفان کتاب‏هاى اختران تابناک،[56] بدر فروزان،[57] امامزادگان رى،[58]
شاگردان مکتب ائمّه علیه‏السلام،[59] سفینة البحار[60] و ده‏ها کتاب و تذکره دیگر،[61]
قایل به مدفون بودن حضرت على بن حمزة بن موسى علیه‏السلام در شیراز و مکان
کنونى هستند، که نشان از اعتبار و اتقان انتساب بقعه به میر على بن حمزه علیه‏السلام
مى‏باشد که در کمتر بقعه‏اى مى‏توان چنین مدارک مستند و متقنى یافت.

شخصیّت مدفون در این بقعه

چنانچه اشاره شد، شاهزاده عبداللّه‏ به عبداللّه‏ بن صدر بن حمزه خوانده
مى‏شده که به اعتقاد ما مى‏توان با ابو جعفر عبداللّه‏ بن حسن الصدرى بن
محمّد الصدرى بن حمزة بن اسحاق الاشرف بن على الزینبى بن عبداللّه‏ الاکبر
الجواد بن جعفر الطیار بن ابى طالب
علیه‏السلام تطبیق داد. زیرا امام فخر رازى و
برخى از علماى انساب، نسل او را در قزوین و نواحى آن نوشته‏اند.[62] از
آنجایى که طارم سفلى محل سکونت نوادگان جعفر طیّار علیه‏السلام بود. و حتى
نقیب این منطقه بنا به تصریح ابن عنبه از نسل حضرت جعفر طیّار علیه‏السلام بوده،
بعید نیست که عبداللّه‏ بن صدر بن حمزه، تصحیف همین عبداللّه‏ بن حسن
الصدرى بن محمّد الصدرى بن حمزه باشد.

 


[1]. بحارالأنوار 48: 313، تحفة الأزهار 3: 322.

 

[2]. ارشاد 2: 248.

 

[3]. لباب الأنساب 2: 594، ستاره شیراز: 34.

 

[4]. منتخب التواریخ: 469، امامزادگان رى 1: 334.

 

[5]. بحارالأنوار 48: 307، اعلام النساء المؤمنات: 125، ریاحین الشریعه 3: 358، شاگردان
مکتب ائمه
علیهم‏السلام 1: 147، انوار پراکنده 1: 335، امامزادگان رى 1: 335.

 

[6]. بدر فروزان: 59، ستاره شیراز: 32.

 

[7]. تحفة الازهار 3: 322.

 

[8]. المجدى: 117، النفحة العنبریة: 93، لباب الانساب 2: 441.

 

[9]. مراقد المعارف 1: 262، امامزادگان رى 1: 337 ـ 338، ستاره شیراز: 33.

 

[10]. مراقد المعارف 1: 267.

 

[11]. الدرّ المنثور: 244.

 

[12]. روح و ریحان 4: 194.

 

[13] ـ المجدى: 76، عمده الطالب: 257، الشجرة المبارکه: 109، النفحه العنبریّه: 93.

 

[14] ـ لباب الأنساب 2: 441.

 

[15] ـ سر السلسله العلویه: 41.

 

[16]. مشجرالکشّاف 1: 133.

 

[17]. سراج الأنساب: 76، الفخرى: 20، الفصول الفخریّه: 141، عمده الطالب: 257.

 

[18]. منتقلة الطالبیّه: 190 و 92.

 

[19]. انوار پراکنده 1: 344، امامزادگان رى 1: 347 ـ 350، تاریخ کاشمر: 117 ـ 122.

 

[20]. امامزادگان رى 1: 364.

 

[21] ـ تحفه الازهر 3: 323.

 

[22]. المجدى: 117.

 

[23] ـ الشجرة المبارکه: 109.

 

[24]. سراج الأنساب: 76 ـ 77، مشجّر الکشّاف 1: 133، الفخرى: 19 ـ 20، الأصیلى: 181.

 

[25]. الشجرة المبارکه: 109 ـ 110، تهذیب الأنساب: 169، التذکره: 150.

 

[26]. الدرّه الذهبیّه 1: 222، الشجرة الطیّبه: 4، از آستارا تا استرآباد 4: 162.

 

[27]. بدر فروزان: 138، امامزادگان رى 1: 364.

 

[28]. منتهى الآمال 2: 421.

 

[29]. عمده الطالب: 257 ـ 259، الفصول الفخریّه: 166، النفحه العنبریّه: 940.

 

[30]. تحفه الأزهار 3: 323.

 

[31]. در نسخه چاپى اشاره‏اى به روز و ماه وفات و شهادت ایشان نشده و این تاریخ از یک نسخه معتبر دیگر اخذ شده است.

 

[32]. مشاهدالعتره الطاهره: 13، آرامگاه‏هاى خاندان پاک پیامبر: 28.

 

[33]. فهرست امامزاده‏ها و اماکن متبرّکه فلاورجان، امامزاده محسن: 155.

 

[34] ـ گنجینه آثار قم 2: 184.

 

[35] ـ سیماى فلاورجان: 56 ـ 68.

 

[36] ـ الفخرى: 51.

 

[37] ـ الشجرة المبارکه: 152.

 

[38] ـ تهذیب الأنساب: 207.

 

[39] ـ منتقلة الطالبیّه: 163.

 

[40] ـ رجوع کنید به مقاله مربوط به برنامه خاک بهشت، بررسى امامزادگان مدفون در ایران،
مرکز پژوهش‏هاى اسلامى صدا و سیماى قم.

 

[41] ـ لباب الأنساب 2: 441.

 

[42] ـ المجدى: 117.

 

[43] ـ التذکرة: 150.

 

[44] ـ عمده الطالب: 258.

 

[45] ـ القصول الفخریّه: 141.

 

[46] ـ النفحة العنبریّه: 93.

 

[47] ـ المشجر الکشاف 1: 133.

 

[48] ـ سراج الأنساب: 76.

 

[49] ـ تحفة الأزهار 3: 323.

 

[50] ـ بدایع الأنساب: 43.

 

[51] ـ مشاهد العترة الطاهرة: 143.

 

[52] ـ آرامگاه‏هاى خاندان پاک پیامبر: 161.

 

[53] ـ مشاهد العترة الطاهرة: 123.

 

[54] ـ آرامگاه‏هاى خاندان پاک پیامبر: 161.

 

[55] ـ منتخب التواریخ: 764.

 

[56] ـ اختران تابناک 1: 570.

 

[57] ـ بدر فروزان: 138.

 

[58] ـ امامزادگان رى 1: 342 ـ 347.

 

[59] ـ شاگردان مکتب ائمّه علیه‏السلام 3: 46.

 

[60] ـ سفینه البحار 2: 245، دائرة المعارف الشیعه 13: 287 ـ 288.

 

[61] ـ مستدرکات علم رجال الحدیث 5: 363، مراقد المعارف 1: 262، 267، 268، انوار پراکنده 1: 336 ـ 347، گنجینه دانشمندان 5: 423 و ... .

 

[62]. الشجرة المبارکه فى انساب الطالبیه: 223، المعقبون من آل ابى طالب 3: 520.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده