- شنبه ۲۹ شهریور ۹۳
این مزار در پایان ده هرزویل آنجا که آخرین خانههاى ده قرار دارند، در آنسوى دروازه سنگى و در کف دره بناى مستطیل شکلى قرار دارد که سقف آن با تیرهاى قطور پوشش شده است. داخل و خارج بنا از نظر هنر معمارى
هیچگونه اعتبار و ارزشى ندارد. ساختمان اطاق به کمک آجر انجام گرفته است.
در ورودى بقعه تنها اثر جالب هنرى آن به شمار مىرود. درِ مزبور عبارت از یک در دو لنگه کم عرض و کوتاه چوبى است که بر روى آن طرحهاى گل و بوته زیبائى مربوط به دوره صفویّه کنده کارى کرده است. قسمت بالاى دو
لنگه در داراى کتیبهاى به شعر است.
در داخل بقعه و در وسط آن قبرى قرار دارد که حدود هشتاد سانتیمتر از
کف ارتفاع دارد. روى آن قطعه سنگ کوچکى قرار دارد که نام صاحب بقعه
به این شرح در آن آمده است: «سلطان سید حاجى محمود مرندى».
نوشته کامل کتیبه روى مرقد به شرح زیر است:
«بناى گنبد حضرت قدرة الاولیا و برهان الاتقیاء سلطان سید حاجى محمود
مرندى نوراله مرقده بخیر جاریه نتیجه السلاطین الاعظم امیره تىتىـ بنت
المرحوم امیره سلطان محمّد خان حاتمى نسب حاکم الکاى کهدم فى تاریخ
ثامن شهر رجب المرجب ثمانه و تسعین و تسعمائه امیره تىتى معظمه مذکوره
فى حین حیاتها بجهته خود سردابه که در جوف آستانه واقع است ترتیب داده
لعنت خدا و سخط رسول بر کسى باد که بعد مماتها دخل بیجا و نامشروع در
آن نموده تغییر و تبدیلى بقواعد و قوانین آن راه دهد اخراجات گنبد مذکور
مبلغ پنجاه تومان تبریزى رحمته اله علیها و على ابائها و اجدادها المکرمین
المعظمین.»
چنانکه ملاحظه مىگردد بناى مقبره مزبور همراه با سردابى براى آرامگاه
«امیر تىتى» در سال 998 بر پا گردیده است. امیره تىتى فرزند امیره سلطان
محمّد خان حاتمى حکمران «کوهدم» [1] بوده است .
در داخل بقعه چند سنگ قبر که به احتمال در آغاز در پیرامون بقعه قرار
داشته، مشاهده مىگردد. سنگهاى مزبور همگى مرمر هستند و گذشته از
نوشتههاى زیباى روى آنها، نقش و نگارهاى جالبى نیز در اطرافشان وجود دارد.
در قسمت بالاى اطاق قطعه سنگ مرمر بزرگى در کنار سرداب کار
گذاشته شده که بر روى آن اشعارى در مدح امیره تىتى به شرح زیر نوشته
شده است:
جهان دانش و دین بحر مکرمت تىتى
که قاصر است ز وصفش زبان کلک و بیان
ز رشک جود دل پاک و دست فیاضش
فتاده چین برخ یم خراش در دل کان
ز فر سلطنت و از علو منزلت است
خدیجه پایه و بلقیس قدر و دندى شان
نسب ز حاتم طى دارد و بود بحسب
نهال عصمتى از گلشن محمّد خان
بسال نهضد و تعین و ثامن از هجرت
بعون لطف خداوند قادر سبحان
درین مکان فرخ بخش کز شرافت و فیض
شکسته رونق فردوس و روضه رضوان
تمام کرد چنین گنبدى که در رفعت
گذشته پایه قدرش ز گنبد کیوان
شده ز قد بلندش قصیر دست خلل
که جا بزاویه امن کرده است و امان
کند جمال منور ز نور این گنبد
بروز مهر منیر و بشب مه تابان
در استقامت و اوصاف چهار رکنش عقل
چه نغز گفته که هر رکن رکنى از ایمان
بظاهر ارچه بود جفت طاقهایش لیک
چو طاق گنبد خضر است طاق در دوران
فتد ز رشک و حسد در دلش شکاف شکاف
رسد خبر جو ز وصفش بگنبد حرمان
ز جود و همت شاهانه قبر بابا را
بداند زیب و بپوشاند خلعت الوان
الهى از کرم و لطف خویشتن او را
به کام خاطر و بر آرزوى دل برسان
بصدق راقم ابیات و ناظم تاریخ
سگ على ولى بى ریا مرادى دان[2]
- ۶۷۲
- ادامه مطلب