- شنبه ۲۹ شهریور ۹۳
مشهور به «سلطان سیّد محمّد»، بقعه با شکوه و زیباى این امامزاده در خیابان مولوى شهر قزوین، در محلّه آخوند و در نزدیکى مدرسه سردار واقع شده است.
در گذشته حرمى ساده و صندوقى چوبى داشت و حیاط آن، جایگاه دفن اموات بود؛ اما در دوره اخیر، ایوانى بزرگ، شبستان و چندین حجره ساخته اند.
در کتاب سیماى قزوین درباره این بنا و شخصیّت مدفون در آن چنین آمده است. «امامزاده سید محمّد از فرزندان امام صادق علیهالسلام است که مقبره اصلى آن درون زیرزمین مىباشد که طبقه فوقانى آن ضریح امامزاده قرار دارد. دیوارها و سقف حرم به طرز بسیار زیبایى آیینه کارى و گچ برى شده و گنبد نسبتا کوچکى آنرا پوشانده است. در کنار امامزاده متّصل به آن حسینیه حضرتى مى باشد.»[1]
سردرِ ورودى بقعه در انتهاى یک کوچه باریک قرار گرفته و ارتفاع نسبتا
بلندى دارد. با توجّه به مرمّتهاى انجام شده به نظر مىرسد که این سردر
عمر کوتاهى داشته باشد. از ورودى به حیاطِ نسبتا بزرگى وارد مىشویم که
ساختمان مقبره و حسینیه الحاقى آن مقابل ما است. البته نماى اصلى این
ساختمان رو به حیاط اصلى مىباشد که پس از ورود در سمت راست قرار
دارد و مقابل آن چندین حجره جهت اسکان زایرین در نظر گرفتهاند که اینک
یک اتاق آن تأسیسات، یکى کانون خواهران با 300 عضو، 2 حجره به عنوان
بهدارى با دو پزشک به صورت رایگان، یک حجره کانون نوجوانان بسیج،
یک حجره براى شهداء گمنام، 7 حجره جهت اسکان زوار، و یک حجره نیز
در اختیار بسیج و سرانجام دفتر آستانه است که از همه بزرگتر مىباشد.
ایوان ورودى بنا از طریق دو کفش کن که در طرفین آن قرار گرفتهاند، قابل
دسترسى است. درِ ورودى گنبد خانه میان دیواره ایوان قرار دارد. این
ورودى، درِ بزرگ چوبى مىباشد که داراى منبّتهاى زیباست که توسّط
استاد على گیلک ساخته شده است.
مساحت حرمِ بقعه، 150 متر و حسینیه الحاقى آن قریب به سیصد متر
مربّع است. در وسط فضاى حرم، درست در زیر گنبد، ضریح بسیار عالى از
آب طلا و نقره نصب است که در میان اتاق 8×8 مترى قرار گرفته و بر روى درِ
آن متن ذیل قلمزنى شده است: «این ضریح مطهّر همزمان با چهارمین سالگرد
پیروزى انقلاب جمهورى اسلامى ایران به رهبرى زعیم عالیقدر امام خمینى به
اتمام رسید. 1362 ه . ق، قلمزنى حسن اسکندرى، نجارى حاج اسداللّه رهنما.
بهمّت و کمک مردم نیکوکار قزوین و افراد محترم جامعه محمدى و هیات
امنا و سرپرستى اوقاف ساخته و نصب شده. سازنده حسین پرورش اصفهان.»
تمام دیوارها و کف بقعه با سنگ مرمر آراسته شده و الباقى آن نیز داراى
آئینه کارى، گچبرى، نقّاشى است که ابّهت خاصّى به حرم داده است. بالاى
یکى از ورودىهایى که به مسجد شمال حرم راه مىیابد. کاشیکارى
مختصرى است که تاریخ سال 1314 ه . ق بر روى آن خوانده مىشود.
دور تا دور ضریح مطهّر اشعارى در مدح امامزاده به صورت میناکارى
وجود دارد که به شرح ذیل است:
این مرقد نورانى این قبر منوّر
وین بارگه و این حرم و صحن مطهّر
آرامگه زاده زهراى بتول است
از نسل على رهبر دین حیدر صفدر
خاکش همه آمیخته با عطر و عبیر است
حسنش همه با مشک و گلابست مخمر
آنکس که زندکوس بزرگى و صلابت
اینجا چو رسد بهر ارادت نهد سر
از منعم و درویش و غنى بنده آزاد
چشم همه از بهر امید است بر این در
هشدار بر این در چو نهى پاى ارادت
جبریل در اینجا بتواضع بزند پر
هم نام محمّد بود این سیّد امجد
هم نسل چهارم بود از زاده جعفر
صد شکر که از همّت مردان خدا شد
تعمیر بناى حرم پاک و منوّر
از این گل خوشبو ز گلستان نبوت
بین بلده قزوین شده چون نافه اذفر
زد خامه ریحان چو رقم از پى تاریخ
این سید والا گوهر و شافع محشر(1403)
از داخل فضاى گنبد خانه پنجرهاى به کوچه پشت مقبره باز مىشود که
طبق گفته مردم قبلاً درِ ورودى بوده است. از این فضا به حسینیه نوساز واقع
در ضلع شمال غرب اتاق مرقد و مسجد واقع در شمال شرقى نیز راه پیدا
مىکند.
برفراز بقعه، گنبدى شلجمى به قطر 7 و ارتفاع تقریبى 8 مر قرار دارد که
در ساقه آن 12 پنجره جهت نورگیرى احداث شده است. نماى خارجى گنبد
با کاشیهاى مختلف به طرز زیبایى تزیین شده و نماى داخلى آن نیز داراى
آئینه کارىهاى جالبى است.
قبر عالم جلیل القدر، حضرت آیهاللّه حاج میرزا عبدالحسین امام
جمعه،نوه آیهاللّه ملا محمّد تقى برغانى شهید که متوفّاى 5 ذى الحجه سال
1386 است در شبستان پشت اتاق مرقد قرار دارد. نیز قبر مرحوم حاج
رجب جلیلوند (خادم الحسین) فرزند مرحوم محمّد على که در سن 121
سالگى و به تاریخ 1364 به رحمت ایزدى پیوست و از خادمان صدیق بارگاه
امامزاده محمّد بود؛ در سمت راست ورودى به حرم قرار دارد.
در تابلویى که بر دیوار بقعه نصب است، اشعارى در 13 بیت در مدح
امامزاده محمّد و بارگاه او سروده شده، که از قرار ذیل است:
این بارگاه کیست که همچون منور است
جانبخش و با صفا و معلّى و اطهراست
جنات عدن رشک بزد هر صباح و شام
این صحن این رواق که اینجا که مضمر است
اسم مبارکش چند سبط که نسل کیست
کاخ جلال و رفعتش از عرش برتر است
کردم سوال نام جنابش من از خرد
گفتا سمى جدّکبارش پیمبر است
رو با ادب حضور ضریحش سلام ده
یک ذره تربتش به دو عالم برابر است
موسى کهف مسیح دم یوسفى جمال
سرو و ریاض گلشن و گلزار حیدر است
داراى علم و حلم و وفا و معدن سخا
نور دو چشم زاده ساقى کوثر است
نجل ز کى حجّت ششم سراج دین
سلطان سیّد محمّد از اولاد جعفر است
باب الفتوح مشکل قزوینیان بود
کنز خفى و رحمت خلاق داوراست
جاروبه درگهش بود از کیسوان حور
ساطع همى ز مرقد او بوى عنبر است
جبرئیل بهر بدرقه زائرین او
دائم ستاده همچو غلامان دم در است
فخریه مىکند به فلک کفشدار او
شان جلال خادم او بى حد و مراست
بیچاره سید آنچه تو گویى بکو ولى
نتوان شمردن عقل بشر محو قاصراست
همچنان که در سردرب بقعه و لوح زیارت نامه امامزاده نوشته شده او را
فرزند امام جعفر صادق علیهالسلاممعرفى نمودهاند.
قبل از بیان صحّت انتساب قبر کنونى به محمّد بن جعفر الصادق علیهالسلامباید
مختصرى در اطراف زندگانى وى سخن بگوییم.
او از بزرگان اهل بیت علیهمالسلام و عابدى و فاضل بود. روایات زیادى از پدر
بزرگوارش امام جعفر صادق علیهالسلامنقل نموده و گروه بسیارى از بزرگان محدثین
هم از او روایت نقل کردهاند.
شیخ مفید رحمهمالله در کتاب ارشاد مىنویسد: «و کان محمّد بن جعفر سخیا
شجاعا و کان بصوم یوما و یرى رأى الزیدیّه فى الخروج بالسیف»[2]
یعنى: محمّد بن جعفر مردى با سخاوت و دلاور بود و روزها یک روز در
میان روزه مىگرفت و یک روز افطار مىنمود و مانند زیدیّه معتقد بود که امام
کسى است که با شمشیر خروج کند. وى مکنّى به ابو جعفر و ابو على بود و
مردى سخى و شجاع و دلاور به شمار مىرفت. او همه روز یک گوسفند از
براى ضیافت و مهمان نوازى مىکشت و همه را تصدّق مىداد. او در زمان
مأمون در مکّه معظّمه خروج کرد و مردم با وى بیعت نمودند و او را امیر
المؤمنین علیهالسلامنامیدند.[3] و خویشتن را مأمون نام نهاد و بیشتر این کار را به
تحریک پسر و بعضى از ابنا عجم کرد و هر دو بر او غالب بودند و سیرت
نیکو داشتند.[4]
خطیب بغدادى تاریخ خروج و اعلان خلافت وى را به روز جمعه سه
روز گذشته از ماه ربیع الآخر سال 200 ه ق مىداند و مىنویسد روز سه شنبه
5 روز گذشته از جمادى الاول سال 200 نیز خود را از خلافت خلع نمود.[5]
بنابراین وى بالغ بر 32 روز حکومت نموده است.
امّا برخى خروج او را در سال 199 ه ق نوشتهاند که بنابراین او بالغ بر
یک سال و دو ماه امارت مکه و مدینه را در دست داشته است که این قول
صحیحتر به نظر مىرسد.[6]
او خود مدّعى شد که قائم مهدى است و ادّعاى خود را بر مبناى
احادیث نبوى قرار داد.[7] ولى امام هشتم حضرت امام رضا علیهالسلام منکر ادّعاى
او شد، گرچه مىکوشید جان وى را از شکست نظامى رهائى بخشد. وى را
توصیه مىکرد که قیامش را علیه عبّاسیان به تعویق اندازد.[8]
قیام یک سیّد علوى در مکّه با عنوان «مهدى» توسّط قیام کنندگان قدرت
مأمون عبّاسى را تهدید مىکرد. مأمون مىکوشید تا بدون استفاده از زور و با
بکارگیرى روشهاى سیاسى و با سازش با امام هشتم حضرت رضا علیهالسلام به حل
مسأله بپردازد. وى لشگرى را تحت فرماندهى عیسى بن جلودى بدین
منظور به مدینه گسیل داشت.[9] ولى این لشگر به نحو فجیعى به دست سپاه
محمّد شکست خودر و جلودى توسّط امام رضا علیهالسلام با محمّد تماس برقرار
کرد و از او خواست به مقاومت خود پایان دهد. ولى او میانجیگرى امام
رضا علیهالسلامرا نپذیرفت. و بر ادامه مبارزه اصرار ورزید. این امر زد و خورد هایى
بین لشگریان عبّاسى و مبارزان تا آخر سال 200 به وجود آورد.[10]
سرانجام ارتش عبّاسیان محمّد را دستگیر کردند و او را وادار ساختند تا
در ملاء عام خود را از خلافت خلع کند و ادّعاى خود را منکر شود. از اینرو
منبرى بین رکن و مقام نهادند که در همانجا با محمّد بیعت شده بود و جمعى
از قریش و دیگران گرد آمدند و عیسى جلودى در رأس و پلّه بالاى منبر قرار
گرفت و محمّد در پلّه زیرین ایستاد و بر او قبایى و کلاهى سیاه بود که براى
خلع خود قیام کرد و مطالبى ایراد نمود که شرح حال او در کتاب قیام محمّد
بن جعفر الصادق علیهالسلام از سوى نگارنده تألیف و مفصلاً بیان شده است.
سپس او را نزد مأمون که در خراسان بود، بردند و چون وى را دید مورد
عفو قرار داد و مقدم او را گرامى داشت و پیش خود نشانید و جایزه نیکویى
به او داد و همچنان نزد مأمون در خراسان بماند و هر گاه به نزد مأمون
مىرفت، پسر عموهایش جزء ملتزمین رکاب او بودند و به همراه او سوار
مىشدند و مأمون او را بسیار احترام مىنمود ومورد لطف خود قرار مىداد.
تا اینکه در سال 202 ه ق وفات یافت، در سن 53 سالگى، برخى وفات
محمّد بن جعفر الصادق علیهالسلام را در جرجان[11] گرگان امروزى مىدانند.[12] و
عدّهاى دیگر در خراسان[13] در شهرهاى سرخس[14] و بسطام[15]
ذکر نمودهاند.
محلّ دفن محمّد بن جعفر علیهالسلام
ابونصر بخارى جزو نخستین دانشمندان انساب است که تصریح به وفات
و دفن محمّد بن جعفر علیهالسلام در جرجان دارد و مىنویسد:
«ابوالحسین محمّد بن جعفر علیهالسلامالدیباج سمّى بذلک لحسن وجهه، توفّى
بجرجان سنة ثلاث و مائتین.» [یعنى: ]«ابوالحسین محمّد بن جعفر علیهالسلام به
خاطر زیبایى که داشت، ملقّب به دیباج بود. او در سال 203 ه . ق در
جرجان وفات یافت.»
ابوالحسن بیهقى با جمله «فقتل بالسمّ فى حبس أبى مسلم، و صلّى علیه
المأمون و حمل جنازته» [یعنى: ]«نحوه مرگ او را مسموم شدن از سوى
ابومسلم نامى مىداند و سپس مىگوید: مأمون بر آن نماز خواند و جنازه او را
حمل کرد.»
ذهبى، مرگ او را به سال 203 ه . ق و سن او را 70 سال و محلّ دفن او را
گرگان ذکر نموده است. ابن عدى و دیگران، مرگ او را در شعبان سال 203
نوشتهاند و گویند: مأمون عبّاسى داخل قبر او شد و خود، جنازه را در قبر
گذاشت. صفدى مرگ او را فجأة (ناگهانى) در گرگان دانسته است.
ابنطقطقى مرگ او را در سال 203 ه . ق در گرگان دانسته و مىنویسد: «و
على قبره قبّة یزار هناک» [یعنى: ]«بر روى قبرش گنبدى است که
زیارت مىشود.»
قزوینى در قرن هفتم مىنویسد: «گرگان در میان شیعهها به واسطه
امامزاده موسوم به گور سرخ که مىگفتند به یکى از اولاد على علیهالسلام بود شهرتى
داشت. نام این شخص محمّد بن امام جعفر صادق علیهالسلام بود که در سال
203ه . ق وفات یافت.»
حسن بن محمّد بن حسن قمى، زنده به سال 387ه . ق که کتابش (تاریخ
قم) را به امر صاحب بن عباد نوشته، درباره محمّد دیباج مىنویسد: «... تا
آنگاه که به جرجان وفات یافت، به وقتى که مأمون به عراق متوجّه شده بود در
سنه ثلث و مأتین. و قبر محمّد بن جعفر دیباج را در جرجان زیارت مىکنند و به
من رسیده است که صاحب الجلیل کافى الکفاة ابوالقاسم اسماعیل بن عباد بر
سر تربت او عمارتى کرده است در سنه اربع و سبعین و ثلثمائة.»
در کاوشهایى که هنگام بازسازى بنا صورت گرفته، آجرهاى متعددّى به
ابعاد 25×25 با قطر 5 الى 7 سانتىمتر در محلّ کشف شد که رنگ همگى
آنها قرمز بود و معلوم مىکند بنایى که پیش از این وجود داشت، همان بناى
صاحب بن عباد بوده یا اینکه بر روى بناى او بنایى ساخته شده است.
سهمى، متوفّاى 427 ه . ق، در تاریخ جرجان مىنویسد: «مأمون به سال
203 ه . ق به گرگان آمد و با او على بن موسى الرضا علیهالسلام و محمّد بن جعفر بن
محمّد علیهالسلام بودند و مأمون در گرگان به نزدیک قبر محمّد بن جعفر قصرى که
به نام او معروف است، بنا نهاد.»
ورود مأمون به جرجان قطعى و اشاره به قتل محمّد دیباج در این شهر از
مسلّمات تاریخ است. امّا اینکه برخى در محلّ قبر محمّد دیباج بین گرگان،
بسطام، شهر دیباج، ابیورد و قزوین و در جاى دیگر تردید دارند، باید گفت،
تردید آنان بى مورد است؛ زیرا به تصریح علماى انساب و مورّخان، هنگامى
که محمّد بن زید حسنى که شرح حالش خواهد آمد، در دروازه گرگان به
شهادت رسید، او را در پایین پاى محمّد بن جعفر علیهالسلام دفن کردند، که اشاره به
این مکان در گرگان دارد. بنابراین تمام احتمالات دیگر از بین خواهد رفت.
ابونصر بخارى، اقدم علماى انساب، درباره دفن بدن محمّد بن زید کنار
محمّد دیباج مىنویسد: «... و دفن بدنه بجرجان عند قبر الدیباج محمّد بن
الصادق علیهالسلام» [یعنى:] «و بدن محمّد بن زید کنار قبر محمّد دیباج در گرگان
دفن شد.» این جمله تصریح دارد که مکان کنونى متعلّق به قبر محمّد دیباج
است و در سایر بقاعى که به آن حضرت منسوب است، افراد دیگرى دفن
هستند که در محلّ مناسب به بحث آن خواهیم نشست. سیّد جعفر اعرجى
نیز قول ابونصر بخارى را ذکر نموده و قبر محمّد بن زید و محمّد دیباج را در
گرگان مىداند که تنها با مکان کنونى در آزاد شهر تطبیق داده مىشد.
علماى انساب تعداد فرزندان محمّد دیباج را به اختلاف نوشتهاند.
بخارى، هفت پسر و هفت دختر براى وى قایل است و اسامى پسران آن
حضرت را به این صورت ذکر مىکند؛ على، اسماعیل [مادرشان اُمّ ولد کنیز
بود]، قاسم [مادرش اُمّ الحسن بنت حمزة بن قاسم بن حسن بن زید بن امام
حسن علیهالسلام]، یحیى، جعفر [که مادرشان خدیجه بنت عبیداللّه بن
حسینالاصغر بن امام سجّاد7 بود]، موسى، عبداللّه [که مادر این دو نیز
کنیز بودند].
ابوالحسن عمرى، تعداد فرزندان محمّد دیباج را 26 تن بر شمرده که 12
تن آنان پسر و الباقى دختر مىباشند و اسامى آنان به شرح ذیل است:
اسحاق، عبیداللّه، عبداللّه جعفر، حسن الاکبر، حسنالاصغر، خدیجه،
حکیمه، زینب، اسماء، فاطمه، عالیه، ریطه، اُمّ کلثوم، اُمّ محمّد، لبابه،
ملیکه، عشیره، بریهه و رقیّه.
شخصیّت مدفون در این بقعه
بنابراین در اینکه وى به شهر قزوین مهاجرت ننموده مورد اتفاق علماى
تاریخ و انساب است و مشهد کنونى متعلق به سیّد دیگرى از سلاله زهرا علیهاالسلام
باید باشد. با رجوع به کتب معتبر تاریخى و انساب به این نتیجه خواهیم
رسیّد که شخصیّت مدفون در بقعه کنونى، سیّدى جلیل، شریف و از شهداى
بنام آل ابى طالب علیهالسلام و از احفاد محمّد بن امام جعفر صادق علیهالسلاممدفون
مىباشد. از آنجاییکه کنیه وى ابى محمّد بود، لذا چنین تصوّر شده که وى
همان محمّد بن جعفر صادق علیهالسلاماست که در مکه قیام نموده است. بنابراین
نسب شریف او از قرار زیر است:
«أبو محمّد الحسن بن الحسین بن جعفر بن الحسین بن على بن محمّد
المأمون بن امام جعفر الصادق علیهالسلام»[16]
علاّمه سیّد عبدالرزاق کمونه مىنویسد که ابو نصر بخارى اولین کسى
است که به این مطلب اشاره نموده و مىنویسد: «اکراد او را بین دروازه قزوین
به شهادت رساندند و حمزة بن محمّد الزیدى در سال 330 ه ق بر جنازه او
نماز خواند.[17]
این حمزة بن محمّد زیدى، همان فرزند بزرگوار امامزاده على اصغر
مدفون در زرآباد قزوین است که به ابویعلى حمزه معروف و از مشایخ شیخ
کلینى رحمهالله بوده است.
علاّمه نسّابه بیهقى متوفّاى قرن ششم هجرى مىنویسد: «ابو محمّد
حسن بن حسین بن جعفر بن حسین بن على بن محمّد الدیباج بن جعفر
الصادق، کان ابوه من المعمرین و هو ابن الماء و خمسین سنه، توفى بقزوین و
قبره بها عند قبر حسین الثائر، و له عقب بسمرقند و قزوین یقال له: بنوالدّین.»
یعنى حسین بن جعفر حسینى، پدرش از پیر مردان و داراى صد و پنجاه
سال عمر بوده است. در قزوین وفات کرد و نزدیک قبر حسین صائر دفن شد
و فرزندانش در سمرقند و قزوین به بنو دیّن «فرزندان دیندار» مشهور
هستند.[18] امام فخر رازى حسین را ملقب به طواف نموده و قایل است که
150 سال عمر نموده است.[19] امّا برخى دیگر قایلند که فرزند[20] او یعنى
ابى محمّد الحسن الدیّن 150 سال عمر کرده و ساکن شهر رى بوده است. و
اضافه مىکند که نوه او از علماى قزوین و داراى علم انساب بوده که نام او
اسماعیل بن على بن أحمد بن الحسن الدین است.[21]
برخى از علماى انساب ضمن تایید نسب فوق از هجرت ابى محمّد به
قزوین سکوت نموده و به ذکر احفاد او اکتفا کردهاند.[22] به هر حال آنچه به
دست مىآید اینکه ابى محمّد الحسن الدیّن در این شهر به قتل رسیده و در
این مکان مدفون شده است.
89ـ امامزاده محمّد ـ ناصرآباد
بقعه این امامزاده در انتهاى روستاى ناصرآباد، آن طرف اتوبان، در 7
کیلومترى شمال باختر قزوین واقع شده است.
بنایى ساده و مربّع شکل به ابعاد 7×7 متر است و در آن از جانب جنوب
باز مىشود. دو پنجره در طرفین غرب و شرق دارد. بر بالاى بقعه، گنبدى
غنچهاى به ارتفاع سه متر نصب شده که با ورق آلومینیوم تزیین شده است.
در وسط بقعه، بر روى سکوى بیست سانتى مترى، صندوق چوبى به ابعاد
1×2 متر قرار دارد که بر روى آن پارچه مخمل انداختهاند. این بقعه در حال
باز سازى و توسعه مىباشد.
از دیرباز این زیارتگاه به نواده بزرگوار امام على علیهالسلام و فرزندِ حضرت
عبّاس علیهالسلام خوانده مىشده بر این اساس پس از مراجعه به کتب انساب
مطلبى یافت شد که شهرت محلّى را تقویت مىبخشد. شیخ شرف، عبیدلى
نسّابه مىنویسد: قاسم بن محمّد اللحیانى بن عبداللّه بن حسن بن عبیداللّه بن
حسن بن عبیداللّه بن عبّاس الشهید بن امیرالمومنین علیهالسلام در قزوین و رى داراى
نسل است.[23]
سیّد ابوالحسن عمرى نسّابه نیز ضمن تأیید این مطلب مىنویسد:
ابراهیم بن محمّد اللحیانى در قزوین به دست ابن طاهر به شهادت رسیده
است.
او همچنین از نسل قاسم بن محمّد اللحیانى، على الشعرانى بن حمزة بن
قاسم بن محمّد اللحیانى را ساکن در قزوین دانسته و مىنویسد: از پسرش
اسماعیل نسل دارد. [24]
بر این اساس، برخى از محققین معتقدند که شخصیّت مدفون در این بقعه
محمّد بن حسن بن حمزة بن قاسم بن محمّد اللحیانى بن عبداللّه بن حسن بن
عبداللّه بن حسن بن عبیداللّه بن عباس الشهید عبیداللّه علیهالسلام مىباشد.[25] وى
سیّدى جلیل القدر و پسر برادر سید على الشعرانى ساکن در قزوین مىباشد
که ظاهرا از جمله همراهان سید ابراهیم بن محمّد بن عبداللّه المقتول
مىباشند. او همچنین برادر زاده امامزاده اسماعیل مدفون در باراجین
قزوین است.
[1]. سیماى قزوین: 71.
[2]. ارشاد، 268.
[3]. مقاتل الطالبیه: 438، تاریخ بعداد 2: 113، تاریخ فخرى: 304، تاریخ طبرى 10: 233.
[4]. تجارب السلف: 16، سیرى در تاریخ تشیع: 565 - 564.
[5]- تاریخ بغداد 2: 114، مقاتل الطالبین: 438.
[6]. طبقات الزیدیه 2: 186، اختران تابناک 1: 465.
[7]. عیون الأخبار 2: 151.
[8]. اصول کافى 1: 491، مقاتل الطالبین: 44، سیرى در تاریخ تشیع: 565.
[9]. اصول کافى 1: 488، عیون الاخبار 2: 146.
[10]. تاریخ سیاسى، غیبت امام دوازدهم: 6.
[11]. التحف شرح الزلف: 152.
[12]. مروج الذهب 2: 331، مشاهده العترة الطاهره: 65 - 64، عمدة الطالب: 275، لباب الأنساب 1: 154، فضل بالسم فى حسب ابى مسلم مرو خراسان 1: 415، الشجرة: 119.
[13]. المجدى: 96، بدایع الانساب: 51.
[14]. سیرى در تاریخ تشیع: 567.
[15]. الشجرة المبارکة: 547، الأصیلى: 207، بدایع الأنساب: 51.
[16]. مشاهد العترة الطاهرة: 159.
[17]. سرالسلسلة العلویه: 74، مشاهده العترة الطاهرة: 159.
[18]. لباب الأنساب 1: 254-255.
[19]. الشجرة المبارکة: 120.
[20]. الفخرى: 28.
[21]. همان.
[22]. الأصیلى: 208.
[23]. تهذیب الانساب: 281.
[24]. المجدى: 242-243.
[25]. عمدة الطالب: 443، المعقبون 3: 406، الشجرة الطیبه 1: 14.
- ۱۳۱۷
- ادامه مطلب