- يكشنبه ۳۰ شهریور ۹۳
در آغاز دوره خلفاى اسلامى، طبرستان از لحاظ سیاسى اهمیّت چندانى نداشت; زیرا آخرین منطقه ایران بود که به تصرف اعراب درآمد و فرمانروایان محلى آن جا، حتى پس از فتوحات، مستقل بودند و سالیانه به خلفا خراج پرداخت مى کردند، یا این که از طرف خلفا، همان مناطق تحت تصرف، در اختیار آنان قرار مى گرفت.
یحیى بن عبدالله، با همکارى خاندان هاى محلى این منطقه توانست نیروى قابل ملاحظه اى جمع آورى کند; ولى به دلایلى از نبرد، خوددارى کرد. حسن بن زید، ملقب به «داعى کبیر»، با دعوت آنان توانست در سال 250 هجرى، بسیارى از مناطق را از دست کارگزاران خلفا خارج نماید. براى مثال، محمد بن رستم از ملوک کلار و چالوس، پس از بیعت با داعى، بر مقدمه لشکر محمد بن اوس حمله برد و او را شکست داد. بعد از چند روز که داعى در «پاى دشت» بود ملوک و سران محلى (مانند: امیدوار بن لشکرستان، و یهان بن سهل، فالیزبان و فضل رفیقى) با ششصد نفر نزد او رسیدند و در همان روز، اسپهبدان طبرستان (مانند: پادوسپان، مَصمَغان، خورشید بن وَنْدَرَند و خیار بن رستم) به داعى نامه نوشتند و حمایت خود را از او اعلام کردند.([1])
در دیلمان و گیلان، سلسله هایى حکومت داشتند. براى مثال، وهسودان، پادشاه دیلمان و گیلان، با حسن بن زید بر ضد سلیمان بن عبدالله (حاکم مازندران) همکارى کرد. جستان، فرزند وهسودان، از متحدان داعى به شمار مى رفت.
علویان با کمک خاندان هاى محلى ـ که از قدرتمندان منطقه به حساب مى آمدند ـ و با همیارى مردم، توانستند حکومت خود را تشکیل دهند. آنان، سران و رؤساى مناطق را به عنوان حاکم همان شهر، قرار مى دادند; گرچه همین خاندان هاى محلّى، گاه با علویان درگیر مى شدند.
- ۱۰۴۵
- ادامه مطلب