مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده حسین (شاهزاده حسین) ـ سارى

این بقعه در خیابان امیر مازندرانى و در محلّه شاهزاده حسین واقع شده است.

بقعه چهار ضلعى و مسجدى متّصل به آن است. سرسازى چوبى با پلور و شیر سر که در قدیم سفال پوش بوده و در سالیان اخیر پشم سیمان (ایرانیت) شده، بنا را متعلّق به دوره قاجاریّه مرتبط مى سازد، اما اصل بنا متعلّق به دوره مرعشیان است. زمین این زیارتگاه حدود هزار و سیصد متر مربع است و دور آن را حصار کشى نموده اند.

اهمیت خاص این بنا مربوط به در ورودى و صندوق کنده کارى و کتیبه دار آن است. در ورودى بنا به ابعاد 206 در 60 سانتى متر است که در سمت شرق مرقد قرار دارد. بر هر لنگه، قاب مستطیل بزرگى در وسط و دو پاسار در بالا و پایین آن ایجاد شده است. بر روى قاب هاى بزرگ میانى، نقش دو ترنج بزرگ با طرح هاى گیاهى و بر روى پاسارها و حاشیه ها و بائو، کنده کاریهایى در مایه گیاهى و هندسى به اجرا در آمده است. در کتیبه این در، بانى و نجّار و تاریخ ساخت آن اشاره شده که چنین آمده است: «صاحب الخیرات جناب سیادت مآب سیّد اسماعیل بن سیّد المرحوم فتح الله النجفى عمل حسین بن استاد احمد سارى فى التاریخ رجب المرجب سنة تسعین و ثمانمائه = 890 هـ . ق»

صندوق بزرگى روى مرقد را پوشانده که به طول 38/2 پهناى 20/1 و بلندى 80/1 سانتى متر است. این صندوق داراى قابسازى به شیوه گره با طرح هاى شش ضلعى و ستاره هاى شش پر و نقش ترنج و نگاره هاى گیاهى و سرانجام، کتیبه هاى چند است. آیات قرآنى بسیارى بر روى حاشیه هاى صندوق کتیبه گردیده که بخشى از آن عبارتند از: در حاشیه بدنه شرقى چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم هذا الصندوق المشهد المرقد الاعاظم سلطان حسین و سلطان محمّد بن جعفر بن موسى الکاظم بسعى و اهتمام اسماعیل بن فتح الله النجفى الحسینى عمل محمّد بن استاد حسین نجار فى التاریخ سنة اربع و تسعین و ثمانمائه = 894 هـ . ق»

بر بدنه جنوبى حاشیه سمت راست از پایین به بالا نیز آیات فراوان قرآنى به چشم مى خورد.

درى کنده کارى شده در شمال بقعه است که پهناى هر لنگه آن بیست و چهار و بلندى آن یک متر و چهل و شش سانتى متر است که قسمتى از بالاى لنگه چپ آن شکسته شده است.

در شمال بقعه درى در وسط و دو پنجره مشبّک در دو طرف آن است که بر حاشیه سمت چپ پنجره شمال غربى عبارات زیر حک شده است: «فى ظهور حضرت امامزادگان بحق سلطان حسین و سلطان محمّد بن موسى الکاظم(علیهما السلام) فى یوم الخمیس جمادى الاولى سنة اثنى و ثمانمائه = 802 هـ . ق»([1])

هیأت COR PUS در سال 1350 هـ .ش از شاهزاده حسین دیدن کرده اند و درباره آن چنین اظهارنظر کرده اند:

«تزیینات زیبا و ظریف آن نظر بینندگان را جلب مى کند. درها و صندوق کنده کاریهاى ظریف دارد. درهاى این امامزاده را حسین بن استاد احمد ساروى در رجب سال 890 هـ . ق ساخته و صندوق آن را محمّد بن استاد حسین در سال 894 هـ . ق کنده کارى کرده است.»

احتمال مى رود که این محمّد پسر استاد حسین سابق الذکر باشد. چنانکه رابینو اظهار کرده، این استاد حسین کنده کاریهاى صندوق «بلند امام» را نزدیک لمراسک در سال 873 هـ . ق نیز انجام داده است. ممکن است در این گفته باز اشکالى در غلط خواندن دو عدد «سبعین» و «تسعین» پیش آمده باشد و امکان دارد سال 893 به جاى 873 هـ . ق، سال دقیقترى باشد. نام پدر که استاد احمد سارى است با نام نجارى که در امامزاده قاسم بابل در سال 888 هـ . ق کار کرده یکى است و شمس الدّین پسر دیگر این استاد، کنده کاریهاى صندوق حرم امامزاده عبّاس سارى را انجام داده است.([2])

ملگنوف فقط نام شاهزاده حسین را جزء امامزاده ها ذکر کرده و مى نویسد: در محله شاهزاده حسین سارى است.([3])

مهجورى نیز از درب و صندوق پرکار بقعه، آنچه را که نوشتیم اشاره کرده است.([4])

بقعه نسبتاً هویّت تاریخى خود را حفظ نموده و به جز سفیدکاریهاى جدار خارجى بقعه و پشم سیمان (ایرانیت) بام و تعویض دربها و دیوار و نرده کشى محوطه حرم، تغییر دیگرى نکرده است. چنار بزرگ و مرتفع بقعه در مدخل اصلى صحن واقع شده و تنومند است.

در مقابل بقعه امامزاده، حسینیه بزرگ رضویة شاهزاده حسین قرار دارد که در سال 1340 هـ .ش احداث شده و در سالیان اخیر به طرز باشکوهى بازسازى شده است.

شهرت محلّى نسب

با وجودِ آنکه این دو قبر در سال 802 هـ . ق کشف و ظاهر شده، معلوم نیست به چه علّت ابتدا به فرزندانِ امام موسى کاظم(علیه السلام) شهرت یافته اند و سپس به نوادگان آن حضرت به اسامى محمّد و حسین بن جعفر بن موسى(علیه السلام) خوانده شده اند. دیدگاهى که این دو سیّد را از سادات مرعشى مى دانند، به طور کلّى مردود است، زیرا در همین دوره این دو قبر کشف شده و «اهل البیت ادرى من البیت = اهل خانه از داخل خانه بهتر مى داند» چگونه مى شود این مزار متعلّق به مرعشیان باشد، در حالیکه حدود پنجاه سال بیشتر از حکومتشان نگذشته و عامر این قبر نیز خود از سادات مرعشى است، از اینرو پذیرش این قول به طور قطع مردود است. جهت روشن شدن به اظهارات کتیبه صندوق، ناگزیریم مختصرى از زندگانى جعفر بن موسى(علیه السلام)و حسین بن موسى(علیه السلام) را براى شما خوانندگان عزیز بیان نماییم تا بطلان این دو دیدگاه را خدمتتان ثابت کنیم.

جعفر بن موسى(علیه السلام)

فرزند دیگر امام موسى کاظم(علیه السلام) جعفر نام دارد. کنیه اش ابوالحسن([5])، و از اُمّ ولد([6]) به دنیا آمده است. او با هارون و حسن برادر اعیانى (ابوینى) مى باشد.([7]) به دلیل سکونت او در یکى از روستاهاى مکه به نام «خوار» معروف به خوارى است. و فرزندانش با عنوان «خواریون» شناخته مى شدند. همچنین به فرزندان او «شجریون» نیز مى گفتند و این به خاطر سکونت آنها در یکى از روستاهاى اطراف مدینه است که در آن درخت زیاد بوده و شغل آنها هم درختکارى و چوپانى بوده است.([8])

درباره خصوصیات دیگر جعفر نوشته اند: وى مرد شجاع و دلاورى بود، به «سید موسوى خالص» شناخته مى شد و کسى در حسب و نسب او تردیدى نداشت.([9]) و از خود هم چهارده فرزند، شش پسر و هشت دختر به جاى گذاشت که عبارتند از: حسناء یا حسنه، عائشه، عباسه، فاطمة الکبرى، فاطمة، اسماء، زینب، ام جعفر، حسین، محمد، جعفر، محمد الاصغر، عباس و هارون.([10])

محمد کاظم یمانى، متوفاى قرن نهم هجرى، تعداد فرزندان ذکور وى را نُه تن برشمرده و سه تاى آنها را بر قول دیگران اضافه مى نماید که عبارتند از: حسین الاکبر، موسى و حسن([11]) و بنا به نقل تمامى علماى انساب تداوم نسل وى تنها از سه فرزند او به اسامى، ابوعلى الحسن الثائر، و ابوالحسن موسى اللحق و حسین اکبر مى باشد.([12]) اعقاب او در مکه و مدینه و فرع و یمامه و وادى القرى و اندک شمارى نیز در خراسان و اهواز سکنى داشته اند.([13])

به گفته علامه نمارى در مستدرکات علم رجال الحدیث، حسین بن على بن جعفر بن موسى(علیه السلام) که از روات احادیث به شمار مى رفته و مردى فقیه و محدث بوده است از فرزندان او به شمار مى رود.([14])

علماى انساب از تاریخ و محل وفات او سکوت نموده اند، اما سکونت او در اطراف مکه و لقب او به «خوارى»، همه حاکى از عدم مهاجرت او به ایران دارد، تنها دو تن از فرزندان او که تحت تعقیب عمال عباسى بودند در ابتداى قرن چهارم به خراسان مهاجرت داشته اند.([15]) از اینرو مدفون بودن جعفر بن موسى(علیه السلام) در مکه یا مدینه به دور از حقیقت نیست و از طرفى مدرک معتبرى نیز از هجرت او به ایران و وفات وى در ورامین سخن به میان نیامده تا مزار موجود در پیشواى ورامین را از آنِ دو بدانیم. کتاب بحرالانساب که با ضعف
توأم است، مى نویسد: على و حسن و عبدالله و اسماعیل و جعفر پسران موسى الکاظم(علیه السلام) با همه اولاد روى به سوى ولایت خراسان نهادند و چون به ساوجبلاغ رسیدند و معاندین بر ایشان تاختند و پس از محاربه آخر الامر حسن بن موسى الکاظم(علیه السلام)شهید شد و به بعضى از امامزادگان جراحت رسید و چون شب شد ناگزیر از یکدیگر متفرق شدند و هریک روى به طرفى نهادند. عبدالله به «کرد رود» رسید. اهالى آنجا با وى درآویختند و پس از زد و خورد زیاد عبدالله آنقدر از ظالمان کشت که خون بر زمین جارى شد تا آخر الامر هجوم آوردند و آن مظلوم را شهید کردند. جعفر بن موسى الکاظم(علیه السلام) را نیز در تابع ورامین شهید کردند و گویند از فرزندان و فرزندزادگان وى در ساوجبلاغ و اطراف آن صد نفر شهید شدند و... .»([16]) این گزارش ضعیف در برخى از کتابهاى متأخر نیز آمده است.([17])

مشهورترین مزارى که به جعفر بن موسى(علیه السلام) منسوب است، در شهرستان ورامین، در منطقه اى به نام پیشوا است که در قریه «سناردک» واقع شده و داراى گنبد مرتفع و صحن و سراى وسیع مى باشد.([18])

ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین مى نویسد: جعفر بن محمد بن جعفر الدیباجة بن الحسن بن على بن عمرالاشرف بن امام زین العابدین(علیه السلام) در جنگى که میان احمد بن عیسى بن على بن الحسین الاصغر بن امام زین العابدین(علیه السلام) و عبدالله بن عزیز فرماندار محمد بن طاهر در رى واقع شده به قتل رسید.([19])

بیهقى نیز تصریح مى کند که جعفر بن محمد بن جعفر از اولاد عمر بن على بن الحسین السجاد(علیه السلام) را عبدالله بن عمر، عامل محمد بن طاهر در منطقه سر بالاى سناردک به شهادت رساند و قبر او در آنجا است و قاضى شهر رى برجنازه او نماز گزارد. وى هنگام شهادت 47 سال داشت.([20])

محمد تقى تفرشى معروف به بدایع نگار نیز همین قول را پذیرفته و چنین مى نویسد: جعفر بن محمد... در رى مقتول و در سنادل ]سناردک [مدفون شد.([21])

امام فخر رازى و سید عبدالرزاق کمونه و عمیدى نسابه نیز جملگى بر این عقیده اند و لذا به طور قطع مزار کنونى در سناردک، پیشواى ورامین از آن جعفربن محمد حسینى است.([22])

همچنین در روستاى چاهک سبزوار([23])، و در اراضى بدى خیل حومه کجور نوشهر([24]) و در آخر هشتگرد، در بین راه کرج و قزوین([25]) مزاراتى وجود دارند که اهالى آنجا معتقدند وى جعفر بن موسى(علیه السلام) است که هیچ کدام آنان اصلى ندارند،([26]) و سادات دیگرى در آنجا مدیون مى باشند که جهت اطلاع بیشتر به کتاب مزاراتِ امامزادگان ایران مراجعه فرمایید.

بقعه اى در حوالى قریه راهجرد در کنار راه قم به اراک وجود دارد که نزد اهالى به «شاهزاده جعفر بن امام کاظم» مشهور است بناى این بقعه از آثار قرن ششم و یا هفتم هجرى مى باشد. شخصیت مدفون در این بقعه به احتمال زیاد از احفاد امام موسى کاظم(علیه السلام) است و انتساب آن به جعفر بن موسى(علیه السلام) فاقد اعتبار است.([27])

بنابراین معلوم شد که فرزندانِ جعفر بن موسى(علیه السلام) به طبرستان مهاجرت ننموده و هیچ دلیل مبنى بر دفن محمّد و حسین بن جعفر بن امام موسى(علیه السلام)در این در دست نیست.

حسین بن موسى(علیه السلام)

یکى دیگر از فرزندان امام موسى کاظم(علیه السلام) حسین نام داشت که مکنّى به ابوعبدالله و سیدى شریف و بزرگوار و از محدثین بزرگ شیعه به شمار مى آید.

متأسفانه در منابع موجود، چهره شفافى از او به نمایش نمى گذارند و از کیفیت زندگانى، همسر و تعداد فرزندان او خبر دقیقى در دست نیست، جز این که در کتب رجالى شیعه، چندین روایت از او نقل شده که به جهت اهمیت موضوع و به خاطر وجود نشانه هایى از عدم مهاجرت او به ایران، چند روایت او را ذکر مى کنیم:

1. گردش روزگار:([28]) حسین بن موسى(علیه السلام) گوید: ما گروهى از جوانان بنى هاشم در اطراف برادرم امام رضا(علیه السلام) جمع شده بودیم، در همان حال، جعفر بن عمر علوى([29]) از مقابل ما عبور کرد و چون هیبت زیادى داشت، ما به همدیگر نگاه کردیم و خنده اى سر دادیم!([30]) ولى امام رضا(علیه السلام) فرمود: به زودى همین مرد را مشاهده خواهید کرد که به پیروان و ثروت فروانى خواهد رسید! حدود یک ماه از آن تاریخ سپرى نشده بود که همان مرد استاندار مدینه شد و وضعیّتش دگرگون گشت و از کنارمان گذشت در حالى که خدمتگزاران و همراهانى داشت.([31])

2. نیکوترین عمو: از امام جواد(علیه السلام) (در دوران کودکى) سوال شد که کدام یک از عموهایت بیشتر در حقت نیکى و محبت دارد؟ آن حضرت فرمود: حسین. حضرت رضا(علیه السلام) (پس از شنیدن جواب فرزندش) فرمود: به خدا قسم راست مى گوید. حسین، نسبت به او خوش رفتارترین و خیرخواه ترین عمو بوده است.([32])

3. فضیلت غسل جمعه: یکى از مستحبات مؤکد، غسل جمعه است که قبل از ظهر جمعه انجام مى شود، امّا با توجّه به فضیلت آن اگر کسى نتواند در روز جمعه قبل از ظهر این غسل را انجام دهد، مى تواند در روز پنج شنبه یا شنبه به نیت غسل جمعه غسل نماید.

حسین بن موسى(علیه السلام) از مادرش(و مادر احمد بن موسى(علیه السلام))([33]) نقل مى کند که ما به همراهى امام کاظم(علیه السلام) در بیابانى بودیم. قصدمان رفتن به بغداد بود، آن حضرت درروز پنج شنبه ما را فرمان داد که غسل جمعه نماییم; زیرا فردا آب کم خواهد بود آن گاه ما روز پنج شنبه به قصد روز جمعه غسل نمودیم.([34])

4. امامت امام جواد(علیه السلام):([35]) ابوعبدالله حسین بن موسى(علیه السلام)گوید: در مدینه خدمت حضرت ابو جعفر جواد(علیه السلام) به همراه على بن جعفر(علیه السلام) بودیم، مردى ازاعراب در آن مجلس نشسته بود، مرد عرب پرسید: این جوان کیست؟ (با دست اشاره به حضرت جواد(علیه السلام)نمود) گفتم: این وصى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)است گفت: سبحان الله، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اکنون 200 سال است از جهان رفته و این جوان است چگونه مى تواند وصى آن حضرت باشد؟ گفتم: این وصى على بن موسى است و او وصى، موسى بن جعفر، و موسى بن جعفر، وصى جعفر بن محمّد، و جعفر بن محمّد، وصى محمّد بن على، و محمّد بن على، وصى على بن الحسین، و على وصى حسین و حسین وصى حسن و او وصى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب و على وصى رسول خدا(علیهم السلام)است.([36])

اختلاف در مرقد حسین

مورخان هر کدام با مدرکى ضعیف چنین تصوّر نموده اند که حسین بن موسى(علیه السلام)به شهرهاى ذیل مهاجرت نموده است، آنان بدون توجّه به مزارات هم نام او در ایران، سعى دارند که مزار منطقه اى را به نام فرزند بلافصل امام هفتم(علیه السلام)ثبت نمایند. این در حالى است که طبق روایت اخیر، حسین بن موسى(علیه السلام) از اصحاب برادر زاده اش در مدینه بوده و اصولا در زمان امامت امام جواد(علیه السلام) در قید حیات بوده، بنابراین چگونه ممکن است که در سال دویست تا دویست و دو به همراه برادر خود شاه چراغ احمد بن موسى(علیه السلام)به شیراز مهاجرت و قولى در شیراز شهید و یا به جوپار مخفى و متوارى شده یا در سارى و طبس دفن شده باشد، بر این اساس به مزارات هم نام با حسین که قایل به دفن حسین بن موسى(علیه السلام) در آن هستند ذیلا اشاره مى شود:

الف. شیراز

گویند وى از همراهان احمد بن موسى(علیه السلام) بوده که در حدود سال 202 هـ . ق از مدینه عازم ایران شد و در شیراز به شهادت رسید. حسین بن موسى(علیه السلام) در برخى منابع به سیّد علاء الدّین حسین ملقّب گردیده است. محمدخان ملک الکتاب مى نویسد: «سید علاءالدین حسین بن موسى(علیه السلام)برادر کهتر شاه چراغ است که به سن سیزده سالگى به شهادت رسید. او بعد از تفرقه امامزادگان در شیراز در محلّه باغ قتلغ خان به قتل رسید.»([37])

قتلع در شیراز باغى داشت که باغبانش مردى دیندار و با مروّت بود. باغبان در شبهاى جمعه در مکانى بلند نورى را مشاهده مى کرد. قضیّه به قتلع خان گفت و او دستور داد که محل مزبور را بررسى کنند. قبرى یافتند: «جسد شخصى صاحب قدر و جلال ظاهر گردید که صورتى نورانى و درخشان و بدنى تر و تازه در حالتى که در دستى قرآن و در دست دیگرش شمشیرى نازک و باریک داشت. با علامت و نشانه هایى دانستند که قبر متعلق به حسین بن موسى(علیه السلام)است. قتلغ خان آن گاه فرمان داد که قبه و بارگاهى عالى بر سر آن مقبره بنا کردند.»([38])

علامه مجلسى و فرصت الدوله شیرازى معتقدند که حضرت حسین بن موسى(علیه السلام)در همین باغ شهید شده امّا مقبره ایشان در زمان صفویّه آشکار گردیده است.([39]) به هر حال، سندى که این ادّعا را تأیید کند گزارش نشده و تنها سالم بودن یک جسد دلیل فرزند بلافصل بودن امام شده که یقیناً اشتباه است.

سید عبدالرزّاق کمونه در کتاب آرامگاه هاى خاندان پاک پیامبر و بزرگان صحابه و تابعین مى نویسد:

در شیراز قبر حسین بن اسحاق بن امام موسى کاظم(علیه السلام) قرار دارد. جمال الدّین عبدالله گرگانى در حاشیه خود بر بحرالانساب المشجر گوید: «قبر حسین بن اسحاق بن موسى(علیه السلام) در شیراز است» سیّد جعفر بحرالعلوم از شیخ الاسلام شهاب الدّین ابوالخیر حمزة بن حسن مشهور به زرکوش (زرکوب) شیرازى در تاریخ خود معروف به شیرازنامه نقل کرده گوید: «قبر حسین بن موسى(علیه السلام)به سال 800 هجرى در زمان قتلغ خان حاکم شیراز آشکار شد و از روى قراین و شواهد قبر او را شناختند، قبرش را کندند و او را تازه یافتند و برایش گنبدى و رواقى ساختند و شاه اسماعیل حیدرى صفوى به سال 910 هـ . ق به دست حاکم خود خلیل به عمارت آن افزود.»

مؤلف (عبدالرزاق کمونه) گوید: آن چه از تاریخ شیراز نامه نقل شده واسطه اى را انداخته و آن که قبرش در شیراز است: حسین بن اسحاق بن کاظم(علیه السلام) است و...»([40])

مطالب فوق با گزارش علاّمه نسّابه ابن طباطبا هم خوانى دارد که مى نویسد: حسن بن حسین بن اسحاق بن امام موسى کاظم(علیه السلام) در شیراز ناحیه باب استخر به شهادت رسید، بدنش در آن جا دفن شد و سرش را به مقابر قریش بغداد حمل کردند و او ملقّب به صورانى بود.([41])

بنابراین معلوم مى گردد که علاوه بر حسین بن اسحاق بن موسى(علیه السلام) فرزند او حسن نیز در شیراز به قتل رسیده و این گزارش ادعاى مورّخان پس از ابن طباطبا که مزار کنونى را از آن حسین بن موسى(علیه السلام) مى دانند ردّ مى کند.

ب. بهبهان

در شهر بهبهان مزار باشکوهى است که به حسین بن موسى(علیه السلام) نسبت داده شده و اهالى بر این گمانندکه او حسین اکبر فرزند امام هفتم و معروف به میر عالى حسین است.([42]) آقاى سیّد مهدى رجایى نیز بدون تحقیق این ادّعا را طى نامه اى از «پژوهشکده انساب سادات»([43]) تأیید نموده که خالى از حقیقت، و تا کنون هیچ یک از علماى بزرگ انساب، حسین پسر بزرگوار امام هفتم(علیه السلام) را در بهبهان مدفون ندانسته اند، بلکه شخصیّت مدفون در آن بقعه ابوعبدالله حسین بن زید بن امام موسى کاظم(علیه السلام) است که او و فرزندانش در ارجّان بوده اند و ([44]) اکثر علماى انساب همین مطلب را تایید کرده([45]) و حتّى فرزندان ابراهیم المجاب بن محمّد بن موسى(علیه السلام)(یعنى على، موسى، محمّد و احمد) پس از متوارى شدن از کوفه و حایر به ارجّان خدمت همین حسین بن زید (پسر عموى پدرى) مى رسند و سپس به کرمان مهاجرت مى نمایند.([46])بنابراین خفته در آن مزار حسین بن زید بن موسى(علیه السلام) است که سیدى جلیل القدر و محدّثى عالى مقام بوده است و در کنیه و جدّ با ابوعبدالله حسین بن موسى(علیه السلام) تشابه دارد.

ج. طبس

در طبس نیز مزار باشکوهى به حسین به موسى(علیه السلام) منسوب است. در نزد اهالى آن جا و مسافرانى که به خراسان مى آیند، اعتقاد خاصّى به مزار مذکور است. ظاهراً این قول از گفتار شیخ الشرف نشأت گرفته که پس از قایل شدن به فرزند داشتن حسین مى نویسد: «در طبس گروهى هستند که خود را موسوى و از نسل حسین مفقود مى دانند، برایم نامه نوشته اند امّا من جواب آنان را ندادم.»([47])

علاّمه نسّابه ابن طباطبا، همین قول شیخ الشرف عبیدلى نسّابه را نقل کرده و سپس مى نویسد: «آنان مى گویند که حسین بن موسى(علیه السلام) در طبس اقامت داشت و در آن جا وفات یافت و همان جا دفن شده است.»([48])

او از ابن حرب محمّد بن محسن حسینى نقل مى کند که: «حسین بن موسى(علیه السلام)مقیم بغداد بود و در آن جا صاحب فرزندانى شد.»([49])

امام فخر رازى پس از نقل گفتار علماى انساب فوق، مى نویسد: «نسل حسین بن موسى(علیه السلام) منقرض گشته و آنانى که مدّعى هستند از نسل حسین اند و در طبس زندگى مى کنند، نسبشان صحیح نیست.»([50]) بنابراین معلوم مى شود که این نظریه از اساس مورد شک و تردید علماى انساب بوده است. بر این
اساس ما احتمال دادیم که شخصیّت مدفون در آن بقعه سیّد حسین بن موسى بن جعفر الملک بن محمّد بن عبدالله بن محمّد بن عمر الاطرف بن امام على(علیه السلام) است که در قرن سوّم در خراسان مى زیسته و به جهت تشابه اسمى به فرزند امام هفتم(علیه السلام) شهرت پیدا کرده است.([51]) امام فخر رازى از سکونت حسین بن موسى بن جعفر الملک در خراسان سخن گفته([52]) ولى از محل دفن او به صراحت سخن نگفته است. با وجود آن که وى در خراسان بوده و تمام نسب او نیز با حسین بن موسى بن جعفر(علیه السلام)، برادر امام رضا(علیه السلام)تشابه داشته، لذا بعید نیست که وى در آن جا آرمیده و تشابه اسمى و نسبى او، این توهّم را به وجود آورده باشد.([53])

د. قزوین

در قزوین مزار با عظمت و شوکتى است که برخى او را متعلق به «حسین بن موسى بن جعفر(علیه السلام)» و عدّه اى دیکر از آن «حسین بن على بن موسى الرضا(علیه السلام)» مى دانند.([54]) و چنین اعتقاد دارند که على بن موسى الرضا(علیه السلام)هنگامى که به قزوین آمد و در سراى «داود بن عیسى غازى» نزول کرد، فرزندش، پسر دو ساله او در آن جا در گذشت.([55]) پس از رد ادعاى مهاجرت حضرت رضا(علیه السلام) به قزوین،([56]) کسانى که این مدفن را از آن فرزند خردسال
امام رضا(علیه السلام) مى دانستند، تغییر عقیده داده و چنین ابراز داشته اند که صاحب این مزار برادر امام رضا(علیه السلام)است. اما هیچ کدام از این دو دیدگاه صحیح به نظر نمى رسد زیرا اجماع علماى انساب بر این تعلق دارد که شخصیّت مدفون در این بقعه کسى نیست جز ابو عبدالله حسین الثائر بن على([57]) بن داود بن عبدالله بن محمّد بن عبدالله بن جعفر الطیار(علیه السلام) او در قزوین قیام نمود و در زمان معتمد عباسى بر آن شهر چیره شد و ملقّب به الرضا گشت زیرا دعوت او به الرضامن آل محمّد بود.([58])

ابن عنبه، نسّابه شهیر قرن نهم هجرى در همین باره مى نویسد: «ابوعبدالله الحسین الثائر بقزوین و قبره بها، له عقب کثیر بمراغه و الکوفه و الشاش و قزوین و الاهواز...»([59])

علامه سیّد جعفر اعرجى، متوفّاى 1337 هـ . ق مى نویسد: فاما على بن داود، فاعقب من ابنه أبى عبدالله الحسین الثائر بقزوین، و کان من اعیان بنى جعفر و ساداتهم، و قبره بقزوین ظاهر، و علیه مشهد یزار و یتبرک به، و له عقب کثیر...»([60])

سید احمد کیاء گیلانى، از علماى انساب قرن دهم هجرى نیز با صراحت کامل مى نویسد: «شاهزاده حسین که در قزوین است: حسین الثائر على بن داود بن محمّد أبى یونس بن على بن عبدالله بن جعفر الطیار، رضى الله عنه است.»([61])

مرحوم بدایع نگار و علاّمه سیّد عبدالرزاق کمونه و دیگران([62]) این قول را پذیرفته و چنان اجماعى را تشکیل داده اند که به سادگى نمى توان آن را انکار کرد و در مقابل آن ردیّه اى ذکر نمود با این وجود، هم اکنون این بارگاه به پسر امام رضا(علیه السلام)شهرت دارد.

هـ . کوفه

چنان چه پیشتر گفته شد، طبق روایات منقول از حسین بن موسى(علیه السلام)، معلوم مى شود که او از اصحاب امام جواد(علیه السلام) در مدینه و از دوستداران آن حضرت بوده و در موقع امامت آن حضرت در مدینه کنار آن حضرت بوده است. لذا به طور قطع با آن حضرت نیز به بغداد مهاجرت و در این شهر سکونت داشته زیرا; ابو حرب محمد بن محسن حسینى نسّابه نقل مى کند که: «حسین بن موسى(علیه السلام) مقیم بغداد بود و در آن جا صاحب فرزندانى شد»([63]) ظاهراً حسین پس از شهادت امام جواد(علیه السلام)به کوفه مهاجرت مى نماید زیرا سیّد حسین براقى در «تاریخ کوفه» مى نویسد: «حسین بن کاظم(علیه السلام) در کوفه از دنیا رفت و در عباسیه دفن شد»([64])

علاّمه نسّابه سیّد عبدالرزاق کمونه پس از ذکر این دیدگاه مى نویسد: «نقل شده که در کوفه، حسین بن امام موسى کاظم(علیه السلام) در گذشت. سیّد جمال الدّین عبدالله جرجانى در حاشیه اش بر بحر الانساب مشجّر و سیّد حسین براقى گفته اند که حسین در کوفه از دنیا رفت و در عباسیه دفن شد.»([65])

او مى افزاید: «در عباسیه قبرى است نزدیک شامى که نزد آنان معروف به قبر حسن است»([66])

و. جوپار کرمان

در شانزده کیلومترى غرب شهر ماهان، در وسط شهر جوپار زیارتگاه با شکوهى قرار دارد که به امامزاده حسین مشهور و از آثار دوران صفویّه است.

شخصیت مدفون در این بقعه، بیش از دو قرن است که به فرزند امام موسى کاظم(علیه السلام)شهرت دارد([67]) و چنین مشهور است که او به همراه شاه چراغ وارد ایران شد و پس از درگیرى در شیراز به کرمان مهاجرت نمود و از بیم جان خود در جوپار مخفى شد. مأمورین و دست نشاندگان عباسى آن حضرت را شناختند و مردم عوام را تحریک نمودند تا آن امامزاده را شهید نمایند.([68])این قول نمى تواند منشأ صحیحى داشته باشد، زیرا در منابع موجود از مهاجرت حسین بن موسى(علیه السلام)به ایران گزارش معتبرى بر نخوردیم جز این که از قرن هفتم هجرى، چنین مشهور شد که آن حضرت به همراه شاه چراغ به شیراز آمده و در همان جا به شهادت رسیده است.

به اعتقاد ابو عبدالله ما حسین بن حسین بن زید الشهید بن امام على بن الحسین السجاد(علیه السلام)در این بقعه مدفون است. زیرا امام فخر رازى مى نویسد او در کرمان مى زیسته و ملقّب به قعدد بوده و داراى سه فرزند معقب است که اسامى آنان عبارتند از یحیى، محمّد و زید.([69])

از این رو احتمال قوى داده مى شود که او در جریان قیام محمّد بن محمّد بن زید شهید(علیه السلام) پسر عمومى خود که در سال 199 هـ . ق صورت گرفته، از سوى او و ابن طباطبا امیر کرمان بوده، یا این که جهت جذب نیرو به این منطقه مهاجرت کرده باشد.([70])

ابو عبدالله حسین بن حسین ذى الدمعة بن زید الشهید(علیه السلام) با دو واسطه به امام سوم شیعیان حضرت على بن الحسین سجّاد(علیه السلام) نسب مى رساند. او سیدى جلیل القدر، شریف، بزرگوار و شیخ بنى هاشم در اواخر قرن دوّم و ابتداى قرن سوّم بوده است. ابوالحسن عمرى نسابه، مادر حسین را ام ولد (کنیز) دانسته و محل سکونت او را در مدینه نوشته است. او حسین را شیخ بنى هاشم و مکنّى به ابو عبدالله دانسته است و براى او سیزده فرزند قایل است که سه تاى آن دختر بودند.([71])

علماى انساب تداوم نسل او را از سه فرزند او یحیى، محمّد اکبر و زید مى دانند و اکثر احفاد او را در بغداد، موصل، مکه، طائف، نصیبین، شیراز، حلب، دمشق و هند پراکنده دانسته اند و جمع کثیرى از آنان را از علماء، شعراء، فقهاء، ثوّار، شهداء، نقباء و رؤسا دانسته اند و مى نویسند: محمّد و زید اطروش دو فرزند دیگر حسین که در قصر بن هبیره ساکن بودند در مسیر مکّه در ایّام خلیفه مکتفى عباسى به شهادت رسیدند.([72])

چنان که اشاره رفت، امام فخر رازى سکونت حسین ابوعبدالله را در کرمان نوشته است، این شاید به خاطر امارت او بر این شهر از سوى محمّد بن محمّد بن زید شهید(علیه السلام) پسر عمومى او باشد، یا این که پس از این قیام و تحت تعقیب گرفتن نزدیکان محمّد بن محمّد بن زید شهید(علیه السلام)و ظلم و ستم عمال مامون عباسى، وى به همراه یکى از فرزندان خود محمّد به کرمان مهاجرت کرد و در جوپار ساکن شد.

هم چنان که عقیده اهالى است، شاهزاده حسین از ظلم مأمورین عباسى به ایران آمد، و پس از رحلت حضرت رضا(علیه السلام) از بیم جان خود متوارى شد تا آن که به جوپار کرمان رسید، در این قصبه، ماموران و دست نشاندگان عباسى، آن حضرت را شناختند و مردم عوام را تحریک نمودند تا آن امامزاده را شهید نمایند.([73])

زمان متوارى شدن این سیّد جلیل القدر را باید سال 200 هـ . ق دانست، زیرا در هیمن سال بود که انقلاب و نهضت محمّد بن محمّد بن زید و ابن طباطبا به دست عمال مامون سرنگون شد و این سیّد جلیل القدر از ترس جان خود به کرمان روى آورد، غافل از آن که، قاتل و جلاّد سادات یعنى هرثمة بن اعین حاکم خراسان و کرمان بود، از این رو دستور داد تا او را یافته و به شهادت رسانند. بنابراین، این واقعه نیز باید در اواخر همین سال یا ابتداى حکومت طلحة بن طاهر به کرمان دانست زیرا در سال 200 هـ . ق هرثمة بن اعین حاکم خراسان و کرمان به دستور مامون هفتمین خلیفه عباسى کشته شد و امارت کرمان و خراسان از سوى خلیفه ابتدا به طلحة بن طاهر و پس از او به برادرش عبدالله بن طاهر واگذار شد.([74])

در شهر سارى، تنکابن، خوار سراب و آستانه اشرفیه مزاراتى به نام شاهزاده حسین است که اهالى این مناطق تصوّر مى کنند که خفته در آن مزارات، فرزند بلافصل امام موسى کاظم(علیه السلام) است که شرح حال و شجره نامه همه ى آنان در کتاب مزارات امامزادگان ایران نگاشته شد به آنان رجوع گردد.

شخصیت مدفون در این بقعه

علاّمه نسّابه سیّد مهدى تفرشى درباره خفته در مزار امامزاده حسین شهر سارى مى نویسد:

«حسین بن احمد بن محمّد بن اسماعیل بن محمّد بن عبدالله بن امام زین العابدین(علیه السلام)ملقّب به کوکبى در سال دویست و پنجاه و هشت در طبرستان مقتول و با عبیدالله بن على بن حسین بن جعفر بن عبدالله بن حسین بن امام زین العابدین(علیه السلام) در یک جا مدفونند.»([75]) به طور حتم منظور از گفتار تفرشى اشاره به این بقعه در شهر سارى است.

براى صحّت و سقم این نظریه باید به کتب معتبر انساب رجوع نمود تا با بررسى شرح حال این دو سیّد بزرگوار، حقیقت بر ما معلوم گردد.

قدیمى ترین سندى که از شهادت این دو سیّد بزرگوار خبر داده، علاّمه نسّابه شیخ ابونصر بخارى، متوفّاى 341 هـ . ق است که مى نویسد:

«در ایّام حکومت حسن بن زید داعى، جماعتى از بزرگان علماء و اشراف و سادات علویّه به قتل رسیدند که از آن هاست: حسین کوکبى بن احمد بن محمّد بن اسماعیل بن محمّد بن عبدالله بن امام زین العابدین(علیه السلام) که مادرش فاطمه دختر جعفر بن اسماعیل بن محمّد الباقر(علیه السلام) بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نامش را ده بار بر سر زبان آورده است. دوّمین شخص عبیدالله بن على بن حسین بن جعفر بن عبدالله بن حسین اصغر بن امام سجّاد(علیه السلام) است. ایشان از جانب داعى حکومت قزوین و زنجان و ابهر داشتند، هنگامى که موسى بن بُغا به عزم آزادى این سه شهر مامور شد و با لشگرى مجهّز به آنجا تاخت، ایشان نیروى مقاومت نداشتند و به طبرستان گریختند، داعى به خیانت آن دو را روز شنبه دو روز مانده به رمضان سال 258 هـ . ق خواست و در برکه آب غرق ساخت تا جان دادند آنگاه جسد ایشان را در سردابى افکند. هنگامى که یعقوب بن لیث صفار به طبرستان آمد و داعى به دیلم گریخت، جسد ایشان را از سرداب برآورد و به خاک سپرد.»([76])

همین قول را ابوالحسن عمرى([77]) و ابوالفرج اصفهانى([78]) و بیهقى([79]) و دیگران پذیرفته اند.([80]) از آنجاییکه عبیدالله، مکنّى به ابومحمّد بوده، شاید عبیدالله ابومحمّد، به محمّد تصحیف شده باشد و اینجا بدون شک مرقد این دو تن از سادات سجّادى(علیه السلام)است.

 

[1]. دایرة المعارف تشیّع 3: 358، بناهاى آرامگاهى: 158. از آستارا تا استرآباد 4: 535 ـ 537.

[2]. تاریخ مازندران 2: 341.

[3]. سفرنامه ملکنوف: 93، از آستارا تا استرآباد 4: 538.

[4]. از آستارا تا استرآباد 4: 537 ـ 538.

[5]. تحفة الازهار و زلال الانهار 3: 200، مناهل الضرب: 567، حیاة الامام موسى کاظم(علیه السلام) 2: 372.

[6]. ارشاد 2: 244، التذکره: 132، الکواکب المشرفه 1: 388، لباب الانساب 1: 394، الاصیلى: 192.

[7]. تحفة العالم 2: 33.

[8]. بحارالانوار 48: 283، حیاة الامام موسى بن جعفر 2: 417، سراج الانساب: 83، مناهل الضرب: 488.

[9]. سرسلسلة العلویه: 37، معالم الانساب الطالبیین: 142.

[10]. المجدى: 110، التذکره: 132، مشجرالکشاف 1: 150.

[11]. النفحة العنبریه: 96 ـ 97.

[12]. تهذیب الانساب: 161، المجدى: 110 ـ 111، الشجرة المبارکة: 93، الفخرى: 18، التذکرة: 132، تحفة الازهار 3: 200، الاصیلى: 192 ـ 193، جامع الانساب: 98 ـ 107، الفصول الفخریه: 140، عمدة الطالب: 225.

[13]. همان.

[14]. مستدرکات علم رجال الحدیث 2: 227، بحارالانوار 46: 317.

[15]. المجدى: 111، النفحة العنبریة: 97.

[16]. بحرالانساب یا ریاض الانساب: 158.

[17]. ورامین در قلمرو هنر و اندیشه: 41.

[18]. آشنایى با سلاله پاکان جعفر بن موسى(علیه السلام): 10 ـ 92، جغرافیاى تاریخى ورامین: 68 ـ 57، دایرة المعارف تشیع 2: 419، تاریخ اجتماعى ورامین: 140 ـ 151، بناهاى آرامگاهى: 111.

[19]. مقاتل الطالبیین: 382.

[20]. لباب الانساب 1: 417.

[21]. بدایع الانساب: 18.

[22]. الشجرة المبارکة: 125، آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله): 131، مشجرالکشاف 2: 186، منتقله الطالبیه: 162.

[23]. آثار باستانى و معمارى بقاع متبرکه اطراف شهرستان سبزوار و اسفراین: 19 ـ 18، بناهاى آرامگاهى: 110.

[24]. دایرة المعارف تشیع 2: 418، از استارا تا استرآباد 3: 178، بناهاى آرامگاهى: 110.

[25]. مزارات خراسان 2: 386.

[26]. همان 2: 386 به بعد.

[27]. گنجینه آثار قم 2: 211.

[28]. این روایت نشان مى دهد که حسین از اصحاب برادرش امام رضا(علیه السلام) بوده و در مدینه سکونت داشته است.

[29]. جعفر بن محمد بن عمر بن حسن بن عمر الاشرف بن امام سجاد(علیه السلام)

[30]. در برخى از منابع، قیافه بد جعفر باعث خنده جوانان بنى هاشم نوشته شده است.

[31]. بحارالانوار 49: 221، کشف الغمه 3: 153، حیاة الامام موسى بن جعفر(علیه السلام) 2: 418.

[32]. حیاة الامام موسى بن جعفر(علیه السلام) 2: 418.

[33]. این روایت معلوم مى کند که مادر حسین و احمد شاه چراغ، ام احمد نام داشته است.

[34]. تهذیب الاحکام 1: 366.

[35]. این روایت به روشنى ثابت مى کند که حسین بن موسى(علیه السلام) با شاه چراغ به ایران مهاجرت ننموده بلکه از ملتزمین رکاب امام جواد(علیه السلام) در مدینه و سپس در بغداد بوده است.

[36]. عبدالعظیم الحسنى حیاته و مسنده: 198.

[37]. ریاض الانساب: 154. حسین از پدرش امام موسى کاظم(علیه السلام) روایت فضیلت غسل جمعه را نقل مى کند که در زمان حیات امام هفتم(علیه السلام) بوده است. اگر تنها آخر عمر امام هفتم که سال 183 هـ . ق بوده را ملاک این نقل روایت بدانیم، حسین در این سال یعنى سال 202 هـ . ق 19 سال داشته، از اینرو 13 سال یقیناً جعل و این نقل ضعیف است.

[38]. شد الازار: 260.

[39]. بحارالانوار 48: 312، آثار العجم: 453، شبهاى پیشاور: 124، ناسخ التواریخ 7: 257.

[40]. آرامگاه هاى خاندان پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) وبزرگان صحابه و تابعین: 161 ـ 162.

[41]. منتقلة الطالبیه: 190 و المجدى: 119.

[42]. شجره طیّبه یا امامزادگان بهبهان: 60 ـ 61، خوزستان و کهگیلویه و مسنى: 313.

[43]. نامه مورخ 14/2/1381 مطابق با 21 صفر 1423 هـ . ق، رج شجره طیّبه صفحه: 202.

[44]. منتقلة الطالبیه: 17.

[45]. تهذیب الانساب: 163، المجدى: 119، الشجرة المبارکه: 114، الاصیلى: 181 ـ 182.

[46]. الفخرى: 16.

[47]. تهذیب الانساب: 166.

[48]. منتقلة الطالبیه: 219، و یقولون الحسین بن موسى الکاظم المقیم بطبس و مات هناک و قبره بها.

[49]. منتقلة الطالبیه: 219.

[50]. الشجرة المبارکه: 113.

[51]. مزارات امامزادگان ایران 2: 399 ـ 380.

[52]. الشجرة المبارکه: 209.

[53]. کشف الاستار فى مراقد ابناء الائمة الاظهار 2: 133.

[54]. دایرة المعارف الشیعة: 100 ـ 99، بناهاى آرامگاهى: 158 ـ 160، یادگارى از گذشته، امامزاده حسین قزوین، مجله صفه، سال چهارم، ش 15 و 16، شاهزاده حسین قزوین: 10 ـ 28.

[55]. تاریخ گزیده: 789 مدفن منسوب به فرزند امام رضا(علیه السلام) هم اکنون در قزوین مشهور است.

[56]. جهت اطّلاع بشتر از مسیر هجرت امام رضا(علیه السلام) رک جغرافیاى تاریخى هجرت امام رضا از مدینه به مرو، جلیل عرفان منش.

[57]. در یکى از کتابهاى انساب خواندم که على بن داود ملقب به طبیب یا طیب و مشهور به رضا بود که اگر این صحیح باشد، علت شهرت بقعه به فرزند امام رضا(علیه السلام) معلوم مى شود، چون که تصور کردند على الرضا بن داود منظور امام رضا است.

[58]. منتقلة الطالبیه: 251، تهذیب الانساب: 338، المجدى: 305، الفخرى: 188، بدایع الانساب: 25 ـ 26، مشاهد العترة الطاهرة: 158، مزارات امامزادگان ایران 4: 108 ـ 109.

[59]. عمدة الطالب: 71.

[60]. مناهل الضرب: 76.

[61]. سراج الانساب: 179.

[62]. بدایع الانساب: 26 ـ 25، مشاهد العترة الطاهرة: 158، مهاجران موسوى 2: 392 ـ 391.

[63]. منتقلة الطالبیه: 219.

[64]. تاریخ کوفه: 56.

[65]. آرامگاه هاى خاندان پاک پیامبر و بزرگان صحابه و تابعین: 161 ـ 162.

[66]. مراقد المعارف 2: 74.

[67]. فرهنگ جغرفایى آبادیهاى استان کرمان: 321، دائرة المعارف تشیع 2: 423، فهرست بناهاى تاریخى و اماکن باستانى ایران: 117 ـ 118، بناهاى آرامگاهى: 115 ـ 114.

[68]. تاریخ کرمان، 424، کرمان در گذر تاریخ: 203.

[69]. الشجرة المبارکة: 142.

[70]. قیام ابن طباطبا: 120.

[71]. المجدى: 161 ـ 162.

[72]. تهذیب الانساب: 19، 208، 209، الفخرى: 51 ـ 52، الاصیلى: 248، عمدة الطالب: 315.

[73]. تاریخ کرمان، همّت: 424، کرمان در گذر زمان: 203.

[74]. مشاهیر امامزادگان ایران 4: 186، تاریخ کرمان وزیرى 1: 3117 گاهشمار تاریخ کرمان 1: 65.

[75]. بدایع الانساب: 24.

[76]. سرالسلسلة العلویة: 26 ـ 27، معالم انساب الطالبیین: 184.

[77]. المجدى: 146.

[78]. مقاتل الطالبیین: 490 ـ 491 و 558.

[79]. لباب الانساب 1: 419 ـ 420.

[80]. الشجرة المبارکه: 131، علویان طبرستان: 85، عمدة الطالب: 283، مروج الذهب 2: 414، آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر: 177 ـ 178.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده