- سه شنبه ۱ مهر ۹۳
این آرامگاه در بالاى تپّهاى مشرف بر روستاى چشمه خانى، در 43 کیلومترى شرق شهر لردگان، با چشم انداز فوق العاده زیبا و دیدنى واقع شده است.
این بقعه با وجود آنکه بیش از 500 سال قدمت دارد و تماماً از سنگ لاشه و ملاط گچ و ساروج ساخته شده، همچنان استحکام خود را دارد و شامل ایوان، گنبد و حرم است.
ایوان بقعه رو به جانب جنوب و به طرف روستا است و ابعاد آن 2×5 و به ارتفاع 3 متر است که سه ستون سنگ چین جهت برقرارى سقف آن احداث شده است. پس از عبور از ایوان، به اتاق مربّع شکلى به ابعاد 4×4 متر مىرسیم که با برداشتن چهار زاویة آن به دایره تبدیل شده و سپس گنبد کلّه قندى بنا را بر آن استوار ساختهاند. این گنبد از داخل به قطر 5 و از خارج بر ساقهاى مربّع شکل به ابعاد 3×2 متر و سپس بر ساقهاى مدور به قطر 5/2 متر استوار است که بعد از آن گنبد به شکل عرقچینى به ارتفاع یک متر و مجموعاً 20/2 متر را شامل مى شود.
دیوارهاى بقعه از داخل جهت استحکام در سالیان اخیر سیمان اندود شده است. صورت قبرى با گچ ساخته شده و فاقد سنگ نوشته است. این بنا در دورة قاجاریّه مرمت شده و سنگ نوشتهای داشته که متأسفّانه در آن دوران ربوده شده است.
به اعتقاد اهالى، شخص مدفون در بقعه حضرت اوریاى نبى است و او را به اشتباه از برادران حضرت داود نبى مىدانند. براى اثبات این دیدگاه به مطالب ذیل دقت فرمایید.
برخى از مورخان پنج تن از پیامبران را به عنوان پیامبر مرسل بر شمردهاند که در میان بنى اسرائیل مردم را به دین حضرت موسى دعوت مىکردند، و نزدیک زمان حضرت ذى الکفل زندگى مینمودند، آنان عبارتند از؛ 1. میخامورشتى 2. ناحوم الغوشى 3. حیقوق 4.صفنیا بن کوشى 5. اوریا.
در بسیارى از منابع حضرت اوریا با عنوان یکى از سرداران سپاه حضرت داود نبى معرّفى شده است.
مؤلّف کتاب البدایة و النهایه در مورد تعداد همسران حضرت داود مطلبى آورده که با بحث ما مرتبط است و مىنویسد: «و کانت لداود مأة امراة منهن امرأة اوریا اُم سلیمان بن داود التى تزوّجها بعد الفتنه.» یعنى حضرت داود صد زن داشت که یکى از آنان زنِ اوریا، مادر حضرت سلیمان بن داود بود که بعد از فتنه آن زن راه به عقد خود در آورد. شاید منظور از فتنه، بعد از جنگ علیه جالوت و کشته شدن اوریا در این جنگ باشد. از آنجایى که این جنگ در بیت المقدّس و نواحى آن صورت گرفته است بنابراین دلیلی جهت مزار او در روستاى چشمه خانى نخواهد بود.
موضوع ازدواج داود با همسر اوریا در تورات این گونه نقل شده است که روزى حضرت داود به پشت بام رفت و همسر اوریا را که زنى زیبا بود ـ بدید و بدو متمایل شد و براى سردار خود در جنگ پیغام فرستاد که اوریا را که در میدان جنگ بود ـ پیش روى تابوت بدارد و به سوى حصار دشمن فرستد و منظورش آن بود که اوریا کشته شود و او همسرش را بگیرد. فرمانده سپاه نیز با آن که نزدیک شدن به حصار دشمن بر خلاف آیین جنگى بود، دستور داود را به کار بست و همین عمل سبب شکست لشکریان گردید، ولى اوریا در جنگ کشته شد و داود همسرش را به زنى گرفت.
پردازندگان این داستان زننده و مجعول، براى برقرار کردن ارتباط میان داستان مزبور و ماجراى قضاوت میان صاحبان نود و نه میش گفتهاند: داود نود و نه زن داشت و چون به زن اوریا مایل شد، خداوند آن دو فرشته را فرستاد تا او را متنبه و به خطایش واقف سازند. آنها مقدمهاى هم بر آن افزوده و گفتهاند: داود در محراب مشغول نماز بود که ابلیس به صورت پرنده سفید و بسیار زیبایى پیش رویش مجسم گردید. داود که آن پرنده را دید، نمازش را قطع کرد و وى را تعقیب کرد تا هم چنان به بالاى بام آمد. پرنده مزبور خود را به خانه اوریا انداخت و داود با دیدگان خود آن را تعقیب کرد و چشمش به همسر اوریا که در حال شست و شوى بدن خود بود افتاد و بدو متمایل شد، الى آخر.
ولى اینان فکر نکردهاند که نسبت دادن چنین عملى به یک فرد عادى هم زشت است، چه رسد به یکى از پیامبران بزرگوار الهى با آن همه عبادت و خضوع به درگاه پروردگار. به گفته مرحوم سیّد مرتضى فساد این گفتار روشنتر از این است که انسان بخواهد بدان پاسخ دهد و از تورات کنونى که داود را پیغمبر نمىداند و گذشته از آن، به طور مسلم مندرجات آن دست خوش تحریف گردیده و در جاهاى دیگر نیز نظیر این اعمال را به پیامبران دیگر نسبت مىدهد، تعجب نیست که چنین نسبتى به داود دهند. اما از پردازندگان این داستان و آنها که خواستهاند این دو واقعه را به هم مرتبط سازند، بسیار عجیب است و حقیقت آن است که نه داستان ازدواج داود با همسر اوریا بدین شکل بوده و نه آن که این دو داستان به هم ارتباط داشته است.
شیخ صدوق از اَبَا صلت هروى حدیثى نقل کرده که امام هشتم از على بن محمّد بن جهم پرسید: مردم دربارة داود چه مىگویند؟ هنگامى که على بن محمّد بن جهم داستان مجسم شدن شیطان را به صورت پرنده سفید زیبا در پیش روى داود و قطع نماز و نظر کردن بر بدن همسر اوریا و عاقبت ازدواج با آن زن را به شرحى که نقل کردیم براى آن حضرت بیان کرد، امام هشتم دست بر پیشانى خود زد و فرمود: «اناللَّه و انا الیه راجعون» شما به پیغمبرى از پیغمبران الهى نسبت مىدهید که به خاطر تعقیب یک پرنده نماز خود را قطع کرد و این مقدار نماز را سبک شمرد و سپس نسبت فحشا و به دنبال آن نسبت قتل به وى مىدهید.
على بن محمّد عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! پس موضوع خطاى داود چه بود؟
امام فرمود: واى بر تو، همانا داود پیش خود خیال کرد خداوند کسى را از وى داناتر نیافریده، پس خداوند عزوجل دو تن از فرشتگان را به نزد او فرستاد تا از بالاى محراب به نزد او روند و شکایت خود را بدین گونه که در قرآن است مطرح کنند. داود عجولانه و بى تأمّل و بدون آن که از مدعى گواه طلب کند، بر ضدّ او قضاوت کرد و خطاى داود همین اشتباه در قضاوت بود نه آن چه شما پنداشتید. مگر نشنیدهاى که خداوند در دنبال این داستان فرموده است که اى داود! ما تو را در این سرزمین جانشین قرار دادیم، پس میان مردم به حق حکومت کن.
على بن محمّد عرض کرد: پس داستان داود با اوریا چگونه بود؟ امام رضا فرمود: در زمان داود رسم این بود که چون زنى شوهرش از دنیا مىرفت یا کشته مىشد، دیگر براى همیشه با دیگرى ازدواج نمىکرد و نخستین کسى که خداوند این کار را براى وى مباح کرد، داود بود که چون اوریا کشته و عدّه همسرش تمام شد، آن زن را به همسرى خود درآورد.
وجه دیگرى هم که براى موضوع آزمایش داود نقل شده و در بالا نیز بدان اشاره گردید، آن است که فخر رازى و دیگران گفتهاند: که جمعى از دشمنان داود در صدد قتل وى بر آمدند و روزى را که داود براى عبادت خود خلوت کرده بود انتخاب کرده و از دیوار محراب بالا رفتند و خود را بدو رساندند، ولى افرادى را نزد حضرت داود دیدند که با وجود آنها نمىتوانستند به داود دسترسى پیدا کنند، از این رو خواستند براى آمدن خود در آن وقت و بدان کیفیت دلیلى ذکر کرده باشند که آن دعوا را بدان صورت بیان کردند که در حقیقت دعوایى ساختگى بود. حضرت داود که از ضمیر آنها اطّلاع یافت، در صدد انتقام بر آمد، ولى ناگهان پشیمان شد و با خود گفت که آنها کارى نکردهاند که سبب انتقام باشند یا پیش خود فکر کرد شاید به چنین قصد سویى نیامده و به راستى براى رفع دشمنى آمده باشند. همین اتّفاق آزمایشى براى داود بود که موجب شد تا از آن فکرى که درباره آنها کرده و تصمیمى که در مورد انتقام از ایشان گرفته بود، توبه کند.
- ۱۷۷۳
- ادامه مطلب