- چهارشنبه ۱۶ مهر ۹۳
این بناى باشکوه در محلّه جنوب شرقى نزدیک مسجد بازار شهر کرمان قرار دارد و از بناهاى ارزنده دورة سلجوقى درنیمه دوّم قرن ششم هجرى قمرى است.
نماى خارجى این بنا برجى هشتضلعى به ابعاد 80/2 سانتىمتر، و از داخل، چهارضلعى به ابعاد 50/5 سانتىمتر است که کرسى بلند و درِ آن از جانب جنوب باز مىشود.
تزیینات آجرى و گچبرى و سنگهاى مرمر نفیس و خطوط عالى کوفى که بىنهایت قابل توجّه و دیدنى است، هر بینندهاى را به هنر نمایى پدیدآوران آن وادار مىکند. این تزیینات شامل نقوش هندسى و ریزه کارى و شیوه ستون بندى و سنگ تراشى خطوط محراب آن است. داخل بنا به صورت محوّطه چهار گوش است و در گچبرىهاى آن، قطعات کوچک کاشى به کار رفته است. زوایاى مربّع داخلى درون به حدى نزدیک دیوار ساخته شده است که تقریباً به سطح خارجى آن که به شکل کثیرالاضلاع هشتضلعى است، منتهى مىشود.
ارتفاع اتاق مرقد حدود پنج متر و گنبد عرقچینى بنا را شش
متر تشکیل مىدهد که در مجموع این بنا را به 11 متر
ارتفاع تبدیل نموده است.
این بنا به شماره 253 و در تاریخ 30/3/1315 در فهرست آثار ملّی و تاریخى ایران به ثبت رسیده است.
متأسّفانه به جهت عدم رسیدگى به آن، حدود چهل سال قبل
فرو ریخته و پوشش مجدّد آن به وسیله اداره باستانشناسى
انجام شده، و پس از رها شدن، داخل بقعه به طمع گنج، حفّارى غیر مجاز شده است.
در کتاب تاریخ کرمان، به نقل از تاریخ سلاجقه، خواجه اتابک این گونه معرّفى آمده است: «امّا رجل سیاست مدار و مقتدر دیگر این عهد (سلجوقیان) قطبالدّین محمّد بن اتابک بُزقُش، رقیب مؤیّدالدّین ریحان بود که او نیز مردى عاقل بود و در آداب سپاهىگرى کشیده، عنان دانسته. در اواخر عهد طغرل که پدرش «اتابک بزقش» وفات یافت، برخلاف نظر و على رغم مؤیدالدّین ناچار مقام او را نیز محترم شمردند زیرا در ایجاد شوکت سلجوقیان مؤثر بود و چون منصب اتابکى به مؤیّدالدّین دادند، لابد شحنگى بردسیر و دادبگى را به قطبالدّین ما مىبایست داد، چه اهلیّت و پیشوایى داشت. پنج، شش ماهى (اواخرى عهد طغرل و اوایل عهد بهرامشاه) این شغل را داشت و بعدها به مقام اتابکى نیز رسید.»
صاحب عقد العلى نیز دربارة خواجه اتابک چنین مىنویسد: «در حقیقت سیاست و اداره امور کرمان در فترت بیست ساله پسران طغرلشاه به دست این مرد بوده است و متأسّفانه همه کوششهایى که براى نجات کرمان از فترات روزگار کرد بىنتیجه ماند. او از هر درى (فارس، عراق، یزد، خراسان و حتّى قوم غزوشبانکاره) کمک خواست امّا کمکها بىنتیجه بود، زیرا فساد درخت از خود درخت بود و مرکز کار کرمان آشفته مانده و اولاد طغرلشاه اختلاف داشتند».
خواجه اتابک در زمان شحنگى خود به خاطر شرایط موجود جانب احتیاط را نگه داشت و به نام بهرام شاه سلجوقى سکه زد، امّا سرانجام در سال 569 هجرى متوجّه برادر وى یعنى ارسلان شاه سلجوقى شد و از یاران مسلّم او گشت.
دکتر باستانى پاریزى به نقل از تاریخ سلاجقه مىنویسد: «به هر حال در این اوضاع ابتدا قطبالدّین با بهرام شاه بود، لیکن کمکم متوجّه ملک ارسلان شد و یک شب با باقى حشم و غلامان خویش لبیک حرم کرم ملک ارسلان زد و به خدمت او پیوست. مَلِک ارسلان نیز منصب اتابکى و دادبگى را به خواجه اتابک داد.»
افضلالدّین ابو حامد کرمانى معروف به «افضل کرمانى» مؤلّف کتاب، «عقد العلى للموقف الاعلى» از دبیران و منشیان خواجه اتابک بود، او در این باره مىنویسد: «... قطبالدّین اتابک محمّد بزقش (متوفّاى هشتم رمضان سال 592 هجرى) مردى حلیم، خردمند و عاقل بود و در آداب سپاهىگرى کشیده عنان و دانسته... و من در خدمت او بودم و دیوان انشاى او به من مفوّض»
محرابى کرمانى از او چنین یاد مىکند:
«مرشد انس و جان و سالک وجدان و عرفان، الممتاز من بین اهل اللَّه فى العصر و الدوران، خواجه اتابک المشتهر به بزقوش.
چنین مشهور است که حضرت خواجه اتابک ترک بود. بعد از کمال صورى و معنوى که داشتهاند، دنیوى بسیار نیز در سر کار ایشان بوده است که صرف مىکردهاند.
بزقوش از آن جهت مىگویند که مکاشفان ایشان را به بازى سفید در عالم ملکوت دیده بودند و به زبان ترک به این اسم و لقب مشهور شدهاند. و بعضى گفتهاند که بزغوچ مشهورند و وجه تسمیه او به این آن است که هر روز یک سر بز و یک غوچ از کوه مىآمدند و به مطبخ ایشان مىرفتند و داخل مدد خرج مطبخ ایشان مىشدند.
امّا ظاهراً قول اوّل درستتر است و گنبد مدفن ایشان با آن که چهار صد سال است که نهادهاند (قرن ششم هجرى) چنان بر مىنمایاند که اندک وقتى باشد که احداث شده [است] و این نیز دال بر کمال ایشان تواند بود».
- ۱۳۵۴
- ادامه مطلب