- چهارشنبه ۳۰ مهر ۹۳
بقعة ابوالحسن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمّى (متوفّاى 329 هـ . ق) ـ پدر شیخ صدوق ـ در شرق قبرستان بابلان بوده که اکنون در شرق خیابان ارم در مقابل مقابر الشیوخ (شیخان) واقع شده و داراى گنبد، بقعه، ایوان و صحنى مشتمل بر سه حجره است. ایوان این بنا، پنج متر عرض، سه متر عمق و هشت متر ارتفاع دارد و با جرزهاى آجرى و جدار سفیدکارى ساده و پوشش رسمى ساز ساخته شده است. صحن مقبره نیز 12×12 متر است که پس از الحاق ایوان، دو ضلع شرقى و غربى آن از خارج به 15 متر بالغ مىگردد. نقشه ساختمان بقعه از داخل، چهار ترکى متساوى الاضلاع به دهانه هفت و ارتفاع نُه متر است و در هر ضلعى، شاهنشینى به دهانه چهار متر و عرض 80 سانتىمتر دارد. در ارتفاع دو مترى، کتیبهاى به خط ثلث، هم سطح با زمینه است که داخل حروف را بریده و تهى ساخته و با گچ زرشکى رنگى پر ساختهاند و متن آن، سورة مبارک فتح است. این کتیبه، بغلهها و اسپر هر شاهنشینى را هم زینت بخشیده است. در شاهنشین جنوبى، محرابى آراسته به نقوش گچبرى با پوشش مقرنس آویزدار قرار دارد که در رأس هر آویزى، عبارتى چون «لا اله الا اللَّه»، «محمّد رسول اللَّه»، «على ولى اللَّه»، گچبرى شده است. منتهى در هر آویزى که نام على گچبرى شده بوده، در عصر افاغنه، روى آن را تراشیده یا قشرى از گچ روى آن مالیدهاند. در چهار زاویة بقعه، نیم طاقى بالا آمده که صورت چهارضلعى را به هشتضلعى تبدیل کرده است. جدار قوسى تمام نیم طاقها، آراسته به مقرنسى آویزدار است و در رأس آنها، کلمه توحید و غیر آن گچبرى شده است. بر فراز بقعه، گنبدى شلجمى از آثار صفویّه قرار دارد که بیشتر از نیم قرن قبل توسّط حاج میرزا عبداللَّه رضوانى ساوجى تجدید و با کاشىهاى دوالى فیروزه فامى آراسته شده است و در مواضع مختلف آن با کاشىهاى الوانى به خط بنایى در بالا نام جلاله و در وسط، اسم «محمّد» و پایین، نام «على» نوشته شده است.
این بنا به شماره 3786 و در تاریخ 18/2/1380 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.
آشنایى با شخصیّت على بن بابویه : محدّث فرزانه، عالم بزرگ، فقیه برجسته و دانشمند مورد اطمینان، ابوالحسن على بن حسین بن موسى بن بابویه ، از علماى امامیّه در زمان غیبت صغرى مىباشد که در دوران حیات مبارک امام حسن عسکرى (اواخر قرن سوّم قمرى و اوایل قرن چهارم هجرى قمرى) زندگى مىکرده است.
على بن بابویه در بین فقها، گاه فقیه نامیده مىشود و گاهى هم در مقابل پسرش، محمّد بن على (متوفّاى 381 هـ . ق) به صدوق اوّل خوانده مىشود. ایشان از بزرگان مشایخ شیعه و مورد اطمینان فقهاى امامیّه در عصر خود، شیخ اهل قم و معتمد آنان بوده است.
ابن بابویه بیشتر به فرزندش ابو جعفر (محمّد بن على)، معروف به شیخ صدوق (متوفّاى 381 هـ . ق) گفته مىشود، ولى پدر و فرزند دیگرش، ابو عبداللَّه (حسین بن على) نیز بدون کنیه شهرت داشتهاند؛ لیکن پسرش به «شیخ صدوق» و خود به «على بن بابویه» مشهور است.
بابویه، نام جدّ بزرگ او، یک نام کهن ایرانى است که در روزگار پس از ظهور اسلام نیز افرادى به این نام خوانده مىشدند. این کلمه فارسى، مرکّب از باب (پدر) و ویه (گونه ـ مانند) است، یعنى پدرگونه یا پدر مانند، مثل سیبویه که به معناى سیب گونه یا سیب مانند است.
شاید در استعمال کهن به مرشد و استاد، بابویه گفته مىشده است.
على بن بابویه، پدر شیخ صدوق، مؤسّس و سلسله جنبان خاندان ابن بابویه قمّى است که از نسل پاک او مردان دانشور و پارسایى تا اواخر قرن ششم هجرى قمرى یکى پس از دیگرى قامت برافراشتهاند.
ابن بابویه قمّى در قم چشم به جهان گشود و به حیات علمى و معنوى خویش ادامه داد.
از تاریخ ولادت وى اطّلاع دقیقى در دست نیست؛ امّا آن چه در منابع و کتابهاى معتبر آمده است، او با بعضى از بزرگان علماى شیعه همچون جناب محمّد بن یعقوب کلینى (متوفّاى 329 هـ . ق) هم عصر بوده و همچنین در زمان غیبت صغرى در عهد نیابت خاصّه (حسین بن روح) مىزیسته است.
این عالم بزرگ و وارسته در قم مغازهاى داشت و در کنار کارهاى علمى، به کسب و کار مىپرداخت و با در آمد آن مخارج زندگى خویش را تأمین مىکرد.
ابن بابویه قمّى، دانشمندى فرزانه و عظیم الشان بود که در مجامع علمى آن روز، مقام و منزلت علمى بالایى داشت و هم اکنون نیز مورد احترام دانش پژوهان و اساتید بزرگ علوم اسلامى است.
درخواست از ناحیه مقدّسه: اگر چه ابن بابویه تا سالهاى نزدیک پیرى صاحب فرزندى نشده بود، امّا هرگز از رحمت الهى ناامید نبود و بارها از خداى خویش درخواست مىکرد تا فرزندى به او عطا کند، لیکن گره از کار او گشوده نمىشد. روزى بر آن شد تا نامهاى به امام و پیشواى خود حضرت مهدى بنویسد و از ایشان بخواهد تا برایش دعا کند. به دنبال فرصتى مناسب و فردى مطمئن بود تا به واسطه او نامه را ارسال کند.
تا اینکه کاروانى از قم به عراق حرکت کرد و در بین آن کاروان یکى از دوستانش به نام ابو جعفر محمّد بن على الاسود را یافت. نامه را به وى سپرد تا در عراق به حسین بن روح بدهد و از او بخواهد که این نامه را به حضرت برساند. ابو جعفر مىگوید: من نامه را به نماینده حضرت مهدى موعود رساندم و پس از سه روز به من خبر داد که حضرت براى ابن بابویه دعا کرد و در آیندهاى نزدیک خداوند به او فرزندى عطا خواهد فرمود که منشأ برکات خواهد بود و از او سود خواهد برد.
عدّهاى از بزرگان قم داستان فرزنددار شدن ابن بابویه را این گونه گزارش کردهاند:
«على بن حسین بابویه با دختر عموى خود موسى بن بابویه ازدواج کرد، امّا از او صاحب فرزند نشد. به همین دلیل نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولى عصر بخواهد دعا کند تا خداوند به او فرزندى عطا نماید. از حضرت جواب آمد که از این همسر صاحب فرزند نمىشوى، ولى به زودى صاحب کنیزى دیلمى خواهى شد و خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد.
این بشارت از ناحیة مقدّسه به «ابن بابویه» رسید و پس از مدّتى، خداوند متعال از کنیز دیلمى، «محمّد» را به او عطا فرمود و
مایه چشم روشنى وى گشت و سپس پسر دیگرى به او داد که نامش را حسین نهاد».
شیخ طوسى از استادش، ابن نوح نقل کرده است که ابو عبداللَّه بن سوده گفت:
«وقتى ابو جعفر (شیخ صدوق) و ابو عبداللَّه (برادر شیخ صدوق)، فرزندانش على بن بابویه، به نقل حدیث مىپرداختند، مردم از حافظه آنان شگفت زده مىشدند و مىگفتند: این جایگاه بلند اختصاص به شما دو نفر دارد که با دعاى امام زمان متولّد شدهاید. و این موضوع از اهل قم به طور متعدّد نقل شده است.
فرزندان على بن بابویه : چنان چه متذّکر شدیم، على بن بابویه از کنیز دیلمى صاحب دو پسر فقیه شد که عبارتاند از:
1. محمّد که کنیهاش ابو جعفر و ملقّب به شیخ صدوق است.
وى در حدود سال 305 هـ . ق در قم متولّد شد. زمانى که خداوند محمّد را به على داد، او دوران جوانى خود را پشت سر گذاشته و مسائل دینى و آداب اسلامى را در مکتب عالمان و محدّثان آن روز فرا گرفته بود. در آن عصر، على بن بابویه یکى از شخصیّتهاى بزرگ عالم اسلامى به شمار مىرفت و شاید خواست و حکمت الهى در این بود که «محمّد» وقتى متولّد شود که پدر پس از سالها انتظار، بستر پرورش صحیح این کودک را بگستراند و این نهال نورس در مزرعه ادب و دانش دینى او بارور شود.
شیخ الطائفه، محمّدبن حسن طوسى (متوفّاى به سال460 هـ .ق) که به یک واسطه شاگرد او بوده است، از وى بدین گونه یاد مىکند:
«ابوجعفر محمّد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمّى، دانشمندى جلیل القدر، بزرگوار، حافظ احادیث، ناقل اخبار و نسبت به رجال، دانا بود. در بین دانشمندان قم، شخصیّتى به قدرت حافظه و زیادى دانش او یافت نشده است».
نجاشى، رجالى معروف، نوشته است:
«صدوق بزرگ و فقیه ما، چهره معروف شیعیان در خراسان
بود. وى در سال 355 هجرى قمرى به بغداد سفر کرد.
بزرگان علماى شیعه در سنین جوانى از محضرش استفاده کرده
و حدیث شنیدهاند».
سیّد بن طاووس نیز او را این گونه توصیف کرده است:
«شیخ ابو جعفر محمّد بن على بن بابویه، کسى که دانش و درست کارى او مورد اتّفاق و در گفتار مورد اطمینان کامل است».
فقیه و دانشمند بزرگ، محمّد بن ادریس حلّى (متوفّاى سال 598 هـ . ق) در کتاب خود مىنویسد:
«دانشمند موثّق بزرگوار، متخصّص اخبار و ناقل آثار، عالم به رجال و حافظ بزرگ حدیث بود. او استاد پیشواى ما، شیخ مفید محمّد بن محمّد بن نعمان است».
شیخ اسداللَّه دزفولى نیز آورده است:
«شیخ صدوق، رئیس محدّثین، زنده کننده اساس دین، دارنده فضایل و مکارم است. او و برادرش به دعاى امام عسکرى و ولى عصر به دنیا آمدهاند».
عالمان اهل سنّت نیز زبان به مدح او گشودهاند که در این مختصر فقط به یک نمونه اشاره مىشود:
خیرالدّین زرکلى مىنویسد:
«محمّد بن على بن حسین معروف به شیخ صدوق، مانند
او در بین علماى قم یافت نشده است. در رى اقامت داشته
و در منطقه شرق و خراسان مقام والایى داشت. در شهر رى بدرود حیات گفت و در همان جا به خاک سپرده شد و حدود 300 کتاب تألیف کرده است».
2. حسین که کنیهاش ابو عبداللَّه و محدّث بزرگ شیعه است. معلوم نیست زادگاه وى کجا بوده و در چه سالى متولّد یا در گذشته است. او هم مانند شیخ صدوق، فقیه بود و از محدّثین و علماى بزرگ عصر خود به شمار مىرفته است.
نجاشى دربارة وى مىگوید:
«شخصى مورد وثوق است، از پدرش حدیث نقل کرده و از او اجازه داشته است. او کتابهایى نیز تألیف کرده است، از جمله: کتاب توحید و نفى تشبیه. همچنین کتابى براى صاحب بن عباد نوشته است».
وى همچون برادرش از حافظه بسیار توانایى برخوردار بود.
شیخ طوسى، سیّد مرتضى علم الهدى، ابو هاشم محمّد بن حمزه که با شش واسطه به امام موسى کاظم نسب مىرسانند از زمره شاگردان او هستند.
3. در غیبت شیخ طوسى از ابن نوح نقل شده است که ابن بابویه داراى فرزند دیگرى نیز به نام حسن بوده است که فرزند سوّم ایشان به شمار مىآید. حسن مشغول عبادت و اهل زهد بوده و از مردم کنارهگیرى مىکرده و به عکس دو برادرش، فقیه نبوده است.
خاندان ابن بابویه : خاندان ابن بابویه، یکى از خاندانهاى ریشه دار و اصیل علمى، اسلامى و شیعه جهان اسلام است که از زمان فرد شاخص آن (على بن بابویه ) تا سال 600 هجرى قمرى که شیخ منتجبالدّین رازى زنده بود، بسیارى از فقها، محدّثین، موثّقین و مصنّفین از میان آنها برخاستهاند.
فیلسوف فقیه، میرداماد (متوفّاى 1041 هـ . ق) مىگوید:
«محدّثین ما با اسناد مفصّل و پیوسته به پنج پدر که همگى فقهاى متخصّص در حدیث و رجال بودهاند از بابویه بن سعد بن محمّد بن حسن بن حسین بن على بن بابویه روایت مىکنند».
ابوعلى مىگوید:
«فرزندان بابویه در شهر قم، فراوان و اکثر آنان از علما مىباشند».
محقّق ارجمند، شیخ سلیمان بحرانى دربارة تعداد ایشان رسالهاى به نام «فهرست آل بابویه و علماى بحرین» نگاشته است.
مشهورترین افراد خاندان بابویه، غیر از پدر و فرزندانش، عبارت اند از:
1. حسین بن حسن بن محمّد بن موسى بن بابویه (خواهرزاده على بن بابویه) که به گفته شیخ طوسى در رجال، دانشمندى فقیه و از شاگردان خود بوده و از او روایت مىکند. وى از علماى قرن چهارم به شمار مىرود.
2. حسن بن حسین بن حسن بن حسین بن على بن بابویه معروف به شمس الاسلام «حسکا» جدّ شیخ منتجبالدّین رازى و شاگرد شیخ طوسى و مقیم رى بوده است. کلیّه تصانیف شیخ را در نجف اشرف بر وى قرائت نمود و شاگر آن دانشمند و فقیه بزرگوار و خود نیز دانشمندى فقیه و موثّق مىباشد. او از چهرههاى درخشان و محدّثین علمى ما به شمار مىرود.
3. شیخ منتجبالدّین، نوه حسکا و از نوادگان حسین بن على بن بابویه که با پنج واسطه به على بن بابویه مىپیوندد.
منتجبالدّین على بن عبیداللَّه بن حسن بن حسین بن حسن بن حسین بن على بن بابویه، ایشان مقیم رى و یکى از نام آورترین دانشمندان ماست.
دانشمندان این خاندان کتابهاى فراوانى در فقه، اصول، حدیث، تفسیر، تاریخ، رجال، درایه، عقاید و سایر رشتهها از خود به یادگار گذاردهاند.
جهان اسلام از هزار سال پیش تاکنون مرهون خدمات ذى قیمت و آثار گران بهاى این خاندان با برکت بوده است، به طورى که تا جهان پایدار است آثار فناپذیر آنان نیز هم چنان مورد استفاده عموم و پرچم هدایت رهروان حق و حقیقت مىباشد.
استادان على بن بابویه : على بن بابویه در قم، بغداد، کوفه، نزد اعاظم فقها و مفاخر محدّثین و علماى شیعه امامیّه تحصیل نموده و اخذ فقه و حدیث کرده و از آنان به دریافت اجازات نایل گشته و آثار علمى آنها را با تألیف کتاب و نقل روایات، به دیگران منتقل ساخته است. جمعى از اینان از اصحاب امام هادى
و امام حسن عسکرى هم بودهاند. این عدّه به نقل از مجموع منابعى چون: رجال و فهرست شیخ، رجال نجاشى، مجمع الرجال قهبایى، جامع الروات و مجمع الرجال و الحدیث و مقدمه مرحوم بانى شیرازى بر بحار الانوار عبارت اند از:
1. على بن ابراهیم بن هاشم القمّى، متوفّاى 307 هجرى قمرى.
2. ابو جعفر محمّد بن على الشلمغانى، معروف به «ابن ابى العزاقر».
3. احمد بن ادریس، ابو على الاشعرى قمّى.
4. على بن سلیمان الرازى.
5. محمّد بن یحیى العطار.
6. ابوالقاسم سعد بن عبداللَّه بن ابى خلف الاشعرى القمّى، متوفّاى 301 هجرى قمرى.
7. اباالعبّاس عبداللَّه بن جعفر الحمیرى.
8. محمّد بن حسن الصفار قمّى، متوفّاى 290 هجرى قمرى.
9. محمّد بن ابى القاسم ماجیلویه، از بزرگان علماى قم، فقیه، آشنا به ادب و شعر و علوم غریبه.
10. قاسم بن على بن ابراهیم النهاوندى.
11. على بن الحسین السعد آبادى.
12. ابوالحسین احمد بن داوود بن على قمّى.
شاگردان على بن بابویه : از شخصیّت علمى و ممتاز على بن بابویه افراد فراوانى بهرهمند شدهاند که در این مختصر به بعضى از آنها که خود از مفاخر علم و اخلاق هستند اشاره مىشود.
1. ابوالحسن محمّد بن احمد بن داوود قمّى (متوفّاى 308 هـ . ق) معروف به ابن داوود. وى از فقها و دانشمندان نامى قم در عصر خود و پیش کسوت علماى آن دیار و فقیه بزرگ آنها بود.
2. ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمّى، معروف به «ابن قولویه».
او از مفاخر و فقهاى پیشین ما و استاد نامدار شیخ مفید و داراى تصنیفات گرانقدر در فقه و حدیث است.
از آثار او کتاب «کامل الزیارات» است که در آن، احادیث مربوط به ثواب و اهمیّت زیارت پیامبر اکرم را روایت کرده است. اهمیّت کتاب مذکور در این است که در اواسط سده چهارم هجرى، با اسناد معتبر، احادیث مربوط به زیارت پیامبر و امامان عالى مقام را در آن گرد آورده و به عنوان ماخذ معتبر و قابل اعتماد و اطمینان براى دانشمندان بعد باقى گذارده است.
3. حسین بن حسن بن محمّد بن موسى بن بابویه (ابوعبداللَّه)، پسر خواهر على بن بابویه .
4. ابوجعفر محمّد بن على معروف به شیخ صدوق .
5. ابو عبداللَّه حسین بن على بن بابویه قمّى.
6. سالامه یا «سلام» بن محمّد بن اسماعیل بن عبداللَّه بن موسى بن ابى الاکرم الارزنى، متوفّاى 339 هجرى قمرى که به گفته نجاشى، شخصى جلیل القدر و داراى تألیفات بوده است.
7. عبّاس بن عمربن عبّاسبن محمّدبن عبدالملک بن ابىمروان الکلوزانى.
ابن بابویه در نگاه دانشمندان: بزرگى شخصیّت على بن بابویه آن چنان است که دانشمندان معروف اسلامى، اعم از شیعه و سنى، هر جا به نام وى رسیدهاند زبان به مدح او گشوده و وى را به بزرگى یاد کردهاند و با لقبهاى بلند و عبارتهاى پر معنا از ایشان نام بردهاند.
برخى از این تعابیر که در کلام آن بزرگان مشاهده مىشود، انسان را به تعجّب وا مىدارد و خضوع آدمى را در مقابل شخصیّت والاى وى دو چندان مىکند.
در فضل و بزرگوارى و مراتب دانش و تقواى الهى ابن بابویه قمّى همین بس که امام معصوم با تعابیر زیبا و افتخارآمیز تصریح و وثاقت و پاک سرشتى این ستاره شیعه بنماید و یاد کردى از این محدّث شیعه داشته باشد. در اینجا به سخنان برخى از این دانشمندان درباره ایشان اشاره مىکنیم:
1. ابوالفرج ـ محمّد بن اسحق مشهور به ابن ندیم ـ دانشمند کتاب شناس و عالم شناس نامى عامه (متوفّاى 385 هـ . ق) مىگوید:
«ابن بابویه على بن حسین بن موسى قمّى از فقهاى شیعه و موثّقین آنهاست. به خط پسرش ابو جعفر «محمّد بن على» معروف به شیخ صدوق؛ در پشت کتاب خواندم که نوشته بود: «به فلان، پسر فلان، اجازه کتابهاى پدرم على بن حسین را که دویست کتاب است و کتابهاى خودم را دادم».
2. شیخ طوسى در رجال و فهرست خود مىگوید:
«على بن بابویه قمّى فقیه بزرگوار و موثّق و داراى کتاب فراوان بود، از جمله...» سپس بیست کتاب او را نام مىبرد و مىگوید: «تمامى کتابها و روایات او را شیخ مفید؛ و حسین بن عبیداللَّه غضائرى از ابوجعفر بن بابویه (شیخ صدوق) از پدرش به ما خبر داد».
3. نجاشى نیز مىگوید:
«ابوالحسن على بن الحسین بن موسى بن بابویه قمّى، از بزرگان علماى قم در عصر خویش و پسش کسوت و فقیه برجسته و دانشمند موثق آنها بود. او به عراق آمد و با ابوالقاسم حسین بن روح، ملاقات کرد و مسائلى از وى پرسید».
4. حسن بن داوود حلى، معروف به «ابن داوود» مىگوید:
«فقیه بزرگوار عظیم الشان، موثق، پرهیزکار و داراى تصنیفات است».
5. سیّد حسن صدر، دانشمند و مفسّر قرآن، مىگوید:
«از زمرة دانشوران که در تفسیر قرآن از آنان اثرى به یادگار مانده، على بن بابویه (پدر شیخ صدوق) است. وى بزرگ شیعیان در قم و از شخصیّتهایى بود که مولاى ما امام حسن عسکرى با او مکاتبه داشت. زندگانى اش مشحون از کرامات و حکایت ارزنده بوده و یکى از آثار کتاب «التفسیر» مىباشد».
وثاقت ابن بابویه تا بدان جا رسید که مورد اطمینان تمامى فقهاى شیعه قرار گرفت و از سوى دیگر دانشمندان اهل سنّت از جمله «ابن ندیم» را واداشت تا در ستایش او قلم بزند و بنویسد:
«على بن بابویه قمّى از فقهاى شیعه و شخصیّت مورد اطمینان است».
آثار ماندگار: على بن بابویه قمّى را در زمرة پرکارترین محدّثان در فرهنگ تشیّع شمردهاند و فقهاى بزرگ براى نظرات اجتهادى و فقهى او ارزش فراوانى قائلند. در فقه و حدیث و دیگر علوم اسلامى آثار بسیارى از او به یادگار مانده است. نجاشى، 18 اثر از آثار او را نام برده است.
یکى از ارزش مندترین آثار این دانشمند، کتاب «الشرایع» است، همان رساله معروفى که براى فرزندش نوشته و شیخ صدوق از آن بهره فراوانى برده است.
علّامه آقا بزرگ تهرانى مىگوید:
«این رساله، در مواردى که دست رسى به روایات مسنده نداشتهاند، مرجع اصحاب ما بوده است، زیرا مؤلّف آن در ابتداى کتاب فرموده است:
«آن چه در این رساله است، از ائمه هدى گرفته شده»؛ بنابراین آنچه در این رسالت است، روایت مرسله از ائمه تلقّى مىشود».
دانشمندان و فرهیختگان حوزة علوم اسلامى شیوه ابن بابویه قمّى را در رساله «الشرایع» ستودهاند؛ چرا که وى اوّلین شخص است که در این رساله، مبتکر جمع روایات شبیه به هم بوده است و اصل حدیث را با قرائن آن یادآور مىگردید.
آثار گرانبهاى این محدّث جلیل القدر، چنانکه نجاشى و شیخ طوسى آنها را برشمردهاند، عبارت اند از:
1. کتاب التوحید
2. کتاب الوضوء
3. کتاب الصلوة
4. کتاب الجنایز
5. کتاب الامامة و التبصرة من الحیرة
6. کتاب الاملا ـ نوادر
7. کتاب المنطق
8. کتاب الاخوان
9. کتاب النساء و الولدان
10. کتاب الشرایع
11. کتاب التفسیر
12. کتاب النکاح
13. کتاب مناسک الحج
14. کتاب قرب الاسناد
15. کتاب التسلیم
16. کتاب الطب
17. کتاب المواریث
18. کتاب المعراج
19. رسالة الکبر و الفر
تنوع موضوعى این آثار نشان مىدهد که ایشان در علوم مختلف فعالیّت داشته است.
خبر فوت على بن بابویه : احمد بن ابراهیم بن مخلد مىگوید:
«روزى على بن محمّد سمرى فرمود: خدا على بن بابویه قمّى را رحمت کند. حاضرین تاریخ این کلام را یادداشت نمودند که بعدا خبر رسید على بن بابویه در همان روز از دنیا رفته است.
على بن محمّد سمرى، خود نیز در نیمه شعبان سال 329 (هـ . ق) وفات نمود».
وفات على بن بابویه : در مورد تاریخ وفات على بن بابویه اقوال مختلفى وجود دارد:
قول معروف و مشهور آن است که نجاشى فرمودهاند:
«مات على بن الحسین سنه تسع و عشرین و ثلاث مأة و هى السنة التى تناثرت النجوم». «على بن الحسین در سال 329 از دنیا رفت و آن همان سالى بود که ستارگان از آسمان فرو ریختند».
نجاشى فوت ایشان را این گونه آورده است:
«گروهى از اصحاب ما مىگویند: خدمت جناب على بن محمّد سمرى، آخرین سفیر امام زمان بودیم، ایشان (بدون مقدمه) فرمود: «خدا رحمت کند على بن بابویه قمّى را»، عرض شد:
آقا ایشان زنده است، فرمود: «امروز رحلت فرمود». بعد از چند روز خبر آمد که همان روز فوت نموده است».
جلوههایى از زندگانى: حسین بن على بن بابویه مىگوید:
«پدرم در سال 329 هجرى قمرى نامهاى به واسطه حسین بن روح به حضرت صاحب الامر نوشت و از حضرت براى رفتن به حج اجازه خواست. حضرتش در پاسخ فرمود: امسال به حج نروید. وقتى این جواب به دست على بن بابویه رسید، مجدّداً نامهاى به آن حضرت توسّط حسین بن روح نوشت که نذر کردهام امسال به حج بروم، آیا جایز است یا از رفتن صرف نظر کنم؟ حضرت در پاسخ فرمود: با آخرین قافله برو.
حسین به على مىگوید: در آن سال، قرامطه سر راه حجاج را گرفتند و همه آنان را قتل عام کردند. فقط قافله آخر نجات پیدا کرد و کسى از آنها کشته نشد».
سفرهاى على بن بابویه : در مورد سفرهاى او به عراق حداقل از سه سفر یاد کردهاند. نخستین سفر، ظاهراً پس از وفات محمّد بن عثمان در سال 305 (هـ . ق) بوده است که با حسین بن روح ملاقات نمود و از وى مسائلى را که بر او مشکل شده بود، سوال کرد.
سفر دوّم در سال 326 (هـ . ق) بوده که تلعکبرى از او استماع حدیث کرده است.
سفر سوّم نیز در سال 328 (هـ . ق) اتّفاق افتاده که ابوالحسین عبّاس بن کلوزانى، معروف به ابن مروان از او اجازه گرفته است
- ۱۳۷۲
- ادامه مطلب