- سه شنبه ۳ ارديبهشت ۹۸
امامزاده بى بى زینب خاتون ـ رامهرمز { محلّه علمدار}
بقعه این امامزاده در خیابان شیخ فضل الله نورى شهر رامهرمز و در محلّه علمدار واقع شده و اخیراً توجّه خاصى به آن شده است.
ساختمان بقعه، تازه ساخت و مستطیل شکل و داراى ایوان، گنبد، حرم و ضریح است. ایوان بقعه به ابعاد 5×2 و ارتفاع شش متر است و در جانب جنوب قرار دارد و توسّط درى به اتاق مرقد راه مى یابد. اتاق مرقد به شکل مربع و به ابعاد هر ضلع هفت و ارتفاع پنج متر است و بر روى آن گنبد کلاه خودى بلندى به قطر پنج و ارتفاع بیش از هشت متر قرار دارد که اخیراً بازسازى شده است.
در دو طرف اتاق مرقد، دو شبستان بزرگ به مساحت تقریبى 60 متر مربع ساخته شده است. در غرب صحن، مجتمع فرهنگى در دو طبقه با شش اتاق در حال ساخت مى باشند که با همّت سرکار خانم کمایى انجام شده است. در ساقه گنبد تعداد هشت پنجره بزرگ جهت نورگیرى طرّاحى شده است.
درست در زیر گنبد، صورت قبرى است که به اندازه 45 سانتى متر از کف بقعه ارتفاع دارد و دور آن را شیشه کشیده اند.
شهرت محلی
به اعتقاد اهالی، امامزاده زینب خاتون از فرزندان امام موسی کاظم7 است. ولی تاکنون سندی که این ادعا را به اثبات رساند، به دست نیامده است. در میان مردم مشهور است که هنگام هجرت امام رضا7 از مدینه به مرو، این بانو نیز با آن حضرت همراه بوده و پس از بیماری، در رامهرمز از دنیا رفته است.[1] البته تاکنون چنین گزارشی درباره مهاجرت زینب دختر امام کاظم7 به ایران و نیز همراهی او با امام رضا7، در کتابهای انساب و تواریخ محلی به ثبت نرسیده است و پذیرش آن به سند محکمی نیاز دارد که این ادعا فاقد سند است.
زینب، دختر امام موسی کاظم7
یکی از دختران با فضیلت امام موسی کاظم7، حضرت زینب است که در منابع رجالی، تاریخی و انساب، اطلاعات بسیار کمی درباره وی وجود دارد. از آنجا که در ایران، افغانستان و مصر چندین زیارتگاه به نام این بانوی مجلله منسوب است، پژوهش درباره صحت و سقم این مزارها ضروری است تا برای خوانندگان محترم سره از ناسره روشن شود.
شیخ مفید= در شمارش دختران امام موسی کاظم7، از زینب یاد میکند و مادر او را اُمولد (کنیز) میداند.[2] در کتاب «مسلسلات»، حدیثی از او، از فاطمه دختر امام رضا7 روایت شده که او از فاطمه دختر امام جعفر صادق7 نقل و روایت کرده است.[3]
«ابوالحسین یحیی بن حسن بن جعفر الحجة»، مشهور به عقیقی نسابه، متوفای 277 ه .ق از قول جدش نقل میکند: «زینب با همسر خواهرش، قاسم بن محمد دیباج بن امام جعفر صادق7، به مصر مهاجرت کرد».
ابوالحسن عمری نسابه، از دانشمندان قرن پنجم هجری، قبر آمنه دختر امام موسی کاظم7 را نیز در مصر میداند.[4] این بدان معنی است که مهاجرت دختران امام هفتم7 به مصر، امری آشکار و مورد تأیید مورخان است.
سید عبدالرزاق کمونه حسینی، با اشاره به این قول از معجم البلدان، مینویسد:
در معجم البلدان آمده: قبرآمنه در مصر نزدیک قرافه صغرا در آرامگاهی است. در معجم نیز آمده: قبر آمنه دختر امام محمد باقر7 میان مصر و قاهره است. نویسنده میگوید: «من در کتابهای نسب، دختری به نام آمنه از امام باقر7 نیافتم ...».[5]
او همچنین از عمویش حسین بن جعفر الحجّه نقل میکند: «از جمله کسانی که به مصر مهاجرت کردند و با او جمعی از اشراف بودند، قاسم طیب، فرزند محمد دیباج و زینب، دختر امام موسی کاظم7 است».[6]
به احتمال قوی آرامگاه زینب دختر موسی کاظم7 و آمنه دختر امام صادق7 در مشهد سید قاسم و سید یحیی شیبة بن قاسم بن محمد دیباج در منطقه القرافه و نزدیک قبر لیثان بن سعد باشد.[7]
امام فخر رازی، متوفای 606 ه .ق در کتاب «الشجرة المبارکة» مینویسد:
برخی از هراتیها گمان کردند که زینب، دختر امام موسی کاظم7، مادر جعفر الملک بن محمدبن عبدالله بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی7 است.[8]
براساس همین سخنها، مدفن این بانو را در هراتِ افغانستان دانستهاند.[9] ولی آیتی در بهارستان مینویسد: «او به خراسان مهاجرت کرده و در روستای کاهی از دنیا رفته است».[10] شیخ عباس قمی=، بقعهای را که در ارزنان اصفهان است، از آنِ دختر امام موسی کاظم7 میداند. ولی به انگیزه مهاجرت او به این شهر و تاریخ وفات او، هیچ اشارهای نمیکند.[11] مزارهای دیگری در هنجنِ نطنز، یزدلِ آران، رامهرمز و اراک به این بانو منسوب است که در اینجا به بررسی آنها خواهیم پرداخت. پیش از شروع بحث، بیان این نکته ضروری است که برخی، تعداد دختران امام هفتم7 را هجده تن برشمردهاند که در میان آن، بانویی به نام زینب وجود دارد.[12] عدهای دیگر که از 23 دختر برای امام موسی بن جعفر7 نام بردهاند، از دو زینب به نام زینب الصغری و زینب الکبری یاد کردهاند. [13] همچنین کسانیکه 37 دختر برای آن حضرت بیان کردهاند، از زینب الکبری، زینب الصغری و ام الکثوم الکبری زینب نام بردهاند.[14]
یونس بن یعقوب میگوید:
هنگامی که امام کاظم7 از بغداد به مدینه بازگشت، هنوز چند روزی از اقامتش در مدینه نگذشته بود که یکی از دخترانش در «قید» (شهری در مسیر مکه از کوفه) درگذشت و آن حضرت او را در آنجا دفن کرد و به اصحابش فرمود: «روی سنگی نام و نشان او را بنویسند و داخل قبر بگذارند».[15]
این روایت هر یک از فرزندان دختر امام موسی بن جعفر7 را که محل دفن یا مهاجرتش معلوم نیست، شامل میشود.
شخصیت مدفون در بقعه رامهرمز
به عقیده استاد بحرالعلوم در کتاب زینب دختر امام موسی کاظم (ع)، خفته در این مزار «امامزاده جلیلة القدر حضرت بیبی زینب دختر ابوالحسن احمدالناصر بن یحیی الهادی بن حسین بن قاسم الرسی ابن ابراهیم طباطبا ابن اسماعیل الدیباج ابن ابراهیم الغمر ابن حسن المثنی ابن امام حسن7» است که نسب شریفش با هشت واسطه، به امام دوم شیعیان میرسد. او بانویی فاضله و با ایمان و از خاندان علم و سیادت، نقابت و جهاد و شهادت بوده است.
پدر حضرت بیبی زینب، در سال 324ه .ق در صعده یمن از دنیا رفت و پس از آن، سیده زینب با برخی از برادران و برادرزادگان خود، رهسپار خوزستان شد و در رامهرمز سکونت کرد که به شرح حال برخی از همراهان وی، در ادامه اشاره خواهد شد.
متأسفانه در منابع موجود، به تاریخ وفات این سیده جلیله، اشاره نشده است. ولی این احتمال که وی در ثلث آخر قرن چهارم هجری، یعنی بین سالهای 370 تا 450 ه .ق از دنیا رفته باشد، بعید نیست.
مادر زینب، دختر ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن جعفر بن عبدالرحمن الشجری بن قاسم بن الحسن الامیر بن زید بن امام حسن7 بود. وی نیز از زنان فاضل و دیندار زمان خود بود و مادر برادر زینب، ابوالقاسم محمد المهدی نیز بهشمار میرفت.[1]
پدر بزرگوار سیده زینب3
در اوایل قرن چهارم هجری، فرزندان و نوادگان احمد الناصر بن یحیی الهادی بن حسن بن قاسم الرسی بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن امام حسن7 در اهواز و خوزستان ساکن شدند و ریاست علمی و معنوی و قضایی شهر را به دست گرفتند. آنها مورد احترام و عزت و افتخار مردم خوزستان و اطراف، بهویژه اهالی رامهرمز بودند و مردم، آنان را بزرگ میشمردند.
احمد الناصر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به الناصر لدین الله بود. وی سیدی جلیلالقدر و فرزند امام هادی یحیی الرسی، از ائمه زیدیه یمن بود.
ابوالحسن احمد الناصر، مردی با وقار، عالم و شجاع بود و از جمله ائمه و مفسران شیعه زیدیه بهشمار میرفت.
هنگامی که مردم یمن، برادر ابوالحسن را (ابوالقاسم محمد المرتضی) بهدلیل بیلیاقتی، از خلافت و امامت زیدیه در سال 301ه .ق عزل کردند، با ابوالحسن بیعت کردند و او را امام خود برگزیدند. وی حدود 24 سال با عدل و داد بر مردم یمن حکومت کرد و عاقبت در سال 324ه .ق در صعده یمن از دنیا رفت و او را در مشهد پدرش امام هادی به خاک سپردند. ابوالحسن عمری درباره وی مینویسد:
ابوالحسن احمد الناصر الجلیل، امام الزیدیه و کان الناصر نقرس و ربما هاج به فمنعه من القتال ... .
ابوالحسن بیهقی (متوفای 565ه .ق) از او به عنوان «عالماً بطلا» یاد میکند و وفات وی را به سال 325ه .ق میداند.
مادر او زنی نجیب و پاکدامن و عابده بود. نام وی را فاطمه، دختر حسن بن قاسم بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن امام حسن7 نوشتهاند.
با وجود آنکه وی به اداره مملکت میپرداخت و یک فرد سیاسی بود، ولی بر علومی چون فقه، اصول، تفسیر، کلام و اخبار تسلط کافی داشت و هرگز از تألیف و تدریس غافل نشد. آثاری از او به یادگار مانده که عبارتند از: تفسیر القرآن، علوم القرآن، التوحید فی نهایة البیان و التهذیب، النجاة، مسائل الطبریین، التنبیه، الدامع، اجاب به الخوارج الاباضیه.
وی از بزرگترین ائمه زیدیه بهشمار میرود و نزد زیدیه احترام بسیاری دارد که شرح حال وی در منابع گوناگون بیان شده است.[2]
تعداد فرزندان احمد الناصر
احمد الناصر، پنج دختر به نامهای «فاطمة الصالحه، زینب، خدیجه، کلثم و فاطمة الصغری» داشته است که همگی از زنان صالحه، عابده و فاضله عصر خویش بودند.
وی سیزده فرزند ذکور نیز داشته است که برخی از آنها در خوزستان و اهواز و رامهرمز و برخی دیگر در دیگر شهرهای اسلامی زندگی میکردند. فرزندزادگان آنان بعدها به خوزستان و رامهرمز و اهواز مهاجرت کردند که به اسامی آنها همراه با توضیحات اجمالی در ادامه اشاره میشود.
فرزندان ذکور احمد الناصر
1. شعیب؛ وی همراه برخی از برادران خود در خوزستان میزیست و نسلی از او باقی نماند.[3] او به همراه خواهرش در روستای حسام آباد اهواز مدفون است که به اشتباه، به «شعیب نبی» معروف است.
2. اسماعیل ابوالحسن؛ وی پس از وفات پدرش به دنیا آمد. مادرش اُم ولد، کنیزی به نام اروی بود. او مدتی ریاست معنوی و علمی بغداد را برعهده داشت، ولی سرانجام به خوزستان مهاجرت کرد و صاحب دو فرزند به اسامی ابوالحسن و ابویعلی شد که جلالت و شرافت ویژهای داشتند. نسل او در حلب و ارجان بهبهان میزیستهاند.
3. محمد ابوالقاسم المهدی؛ مادرش زینب، دختر ابی القاسم عبدالله بن محمد بن جعفر بن عبدالرحمن الشجری بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن7 بود.[4] وی ده پسر داشت و بیشتر نسل او در حلب و مصر زندگی کردهاند. او با زینب مدفون در رامهرمز از یک مادر است.
4. محمد ابوالقاسم المنتصر لدین الله؛ مادرش کنیزی به نام خلسه بود. او هفت پسر داشت که یکی از آنها در شهر ری و بقیه در اهواز بودند.
5. الرشید ابوالفضل؛ مادرش کنیزی به نام اروی بود. او فقط یک پسر داشت که نسلش در حلب میزیستهاند.
6. عبدالله ابومحمد؛ وی صاحب چند دختر شد و به قول ابواسماعیل ابراهیم طباطبا، در اهواز میزیستند.[5]
7. علی؛ مادرش کنیزی به نام ریطه بود. وی فقط صاحب دختر بود و پسر نداشت.
8. الحسین ابومحمد المنتخب؛ وی امارت منطقه صعده در یمن را به عهده داشت. ابن طباطبا مینویسد: «فرزند او ابوجعفر اسحاق، در اهواز از دنیا رفت».
9. داوود ابوالحمد؛ وی در خوزستان میزیست. او فرزندی به نام محمد الحسن القاضی داشت که در خوزستان موقعیت ویژهای داشت و به قول علمای انساب: «تقدم بها و له ولد روساء ملقبون الاهواز و خوزستان و هکذا له اعقاب کثیرة برامهرمز الیوم نقباءها منهم ابصرة بعضهم بها».
11. القاسم ابومحمد المختار؛ مادرش رقیه، دختر ابراهیم بن محمد بن القاسم الرسی، دختر عموی پدرش بود. وی نقابت سادات یمن را به عهده داشت و نسل او در یمن، مصر، قاهره، تنیس و واسط پراکنده شدند.
12. یحیی ابوالحسین المنصور؛ وی امیر برخی مناطق یمن بود و اعقابش در بغداد و یمن و تستر پراکنده بودند.
13. ابراهیم المنیع الغطمش؛ او مردی شجاع و صالح بود و نسلش از چند کنیز بود که در مصر پراکنده شدند. برخی افراد این خاندان که در اهواز و رامهرمز و خوزستان میزیستهاند، عبارتند از: «نقیب رامهرمز السید قوام الدّین الشرف ابوالقاسم محمّد بن القاسم بن الحسن بن داوود بن احمد الناصر لدین الله» و «معز الشرف ابوالحسن القاسم بن الحسن بن داود». که همگی در شهر رامهرمز از دنیا رفتهاند و اینک صاحب بارگاهی هستند.
همچنین برخی برادرزادگان بیبی زینب در خوزستان و اهواز و رامهرمز سکونت داشتهاند که عبارتند از:
1. فرزندان علی بن محمد منتصر لدین الله بن احمد الناصر که در اهواز بودند.[6]
2. الحسن ابو محمد الشیخ بن محمد المرتضی اخ احمد الناصر، له اعقاب کثیرة بتهامه و اهواز و طبرستان و یزار و... .[7]
3. یحیی بن علی بن قاسم بن محمد بن قاسم الرسی، ملقب به سیار یا سنان که در اهواز میزیست و در آنجا صاحب پسری به نام هبة الله شد.
4. سید داعی نسابه و برادرانش رضا و عبدالله و علی پسران حسن بن یحیی بن حسن بن محمّد المرتضی، اخ احمد الناصر لدین الله، لهم عقب بالری و خوزستان.[8]
این چهار نفر اینک در تستر و اهواز صاحب گنبد و بارگاه هستند.
5. ابوجعفر اسحاق بن حسین المنتخب لدین الله بن احمد الناصر، او در اهواز از دنیا رفت و سیدی جلیل القدر بود.[9]
[1]. الاساس لانساب اُمهات السادة الناس، ج1، ص 184.
[2]. تهذیب الأنساب و نهایة الأعقاب، ص67؛ الاساس فی انساب امهات الناس، ج1، صص 30ـ 70.
[3]. الشافی، ج1، صص 320 ـ 322؛ التحف شرح الزلف، صص 191ـ 198؛ الفلک الدوار، ص16؛ عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص205؛ سرالسلسلة العلویه، ص28؛ الاعلام، ج1، ص248؛ معجم المفسرین، ج1، ص82؛ الحدائق الوردیه، ج2، ص125؛ تاریخ الیمن الفکری، ج1، صص 157 ـ 263؛ لباب الأنساب و الألقاب و الأعتاب، ج1،ص322؛ امامزادگان حافظ مفسر و قاری قرآن، صص 84 ـ 86؛ الاصیلی، ص119؛ الوافی بالوفیات، ج8، ص242؛ سمط النجوم العوالی، ج4، ص191؛ الکواکب المشرقه، ج1، صص 233 ـ 235.
[4]. تهذیب الأنساب و نهایة الأعقاب، ص 67.
[5]. منتقلة الطالبیه، صص 10 و 11.
[6]. الفخری، صص 8 و 110.
[7]. الفخری فی انساب الطالبیّین، ص107. الدرة، الذهبیه ج1، ص8.
[8]. الشجرة المبارکه، ص41؛ الفخری، ص107؛ مناهل الضرب، ص359.
[9]. منتقلة الطالبیه، ص11.
[1]. مزارات خوزستان، ج2، صص 188 و 189.
[2]. الارشاد، ج2، ص244.
[3]. المسلسلات، صص 250 و 251؛ بحارالانوار، ج68، صص 76 و 77؛ المحدثون من آل ابیطالب، ج3، صص 487 و 514 و 515.
[4]. المجدی، ص106.
[5]. آرامگاههای خاندان پاک پیامبر، ص304.
[6]. اخبار الزینبات، صص 132 و 133.
[7]. طبقات المناوی، ج1، ص79؛ مرشد الزوار، ج1، ص195؛ تحفة الاحباب، ص210؛ الکواکب السیاره، ص95؛ مشاهد الصفا، صص 50 و 51.
[8]. الشجرة المبارکه، ص206.
[9]. هفتهنامه افق حوزه شماره 220269 اردیبهشت 1389 مصاحبه با نگارنده.
[10]. بهارستان، ص 89.
[11]. منتهی الآمال، ج2، ص 186؛ مناهل الضرب، ص393؛ النفحة العنبریه، ص62؛ التذکره، ص151؛ الدرالمنثور، ص204.
[12]. الارشاد، ج2، ص244؛ اسامی دختران، فاطمة الکبری، فاطمة الصغری، ام کلثوم، ام جعفر، لبابه، زینب، خدیجه، عائشه، علیه، رقیة الکبری، رقیة الصغری، حکیمه، آمنه، حسنه، بریهه، اُمابیها،
اُم سلمه و میمونه. لباب الانساب، ج1، ص394؛ کشف الغمه، ج2، ص236.
[13]. تذکرة الخواص، ص439؛ موسوعة سیرة اهل البیت:، ج29، ص374؛ الاساس، ص189.
[14]. المجدی، ص107؛ تحفة الازهار، ج3، ص123؛ المناقب، ج3،ص438؛ بحارالانوار، ج48، ص288.
[15]. الکافی، ج3،ص202؛ وسائل الشیعه، ج2، ص 164؛ بحارالانوار، ج48، ص289 و ج83، ص37؛ تهذیب، ج1،ص461؛ استبصار، ج1، ص217.
- ۱۹۶۰
- ادامه مطلب