- شنبه ۲۲ شهریور ۹۳
این آرامگاه در ده کیلومترى شرق بخش جوین در خارج از روستاى بحرآباد واقع شده است. بقعه از خشت و گل ساخته شده و از آثار دورة قاجاریّه است. اصل بنا به صورت مربّع و به ابعاد 5×4 متر است که دو در، در شمال و شرق دارد. گنبدى مخروطى خوابیده به قطر چهار و ارتفاع چهار متر بر بالاى بقعه تعبیه شده و روى آنرا رنگ سبز زدهاند. از فضاى جانبى تخریب شده بنا معلوم مىشود که روزى از شکوه خاصى برخوردار بوده که تخریب شده است. نماى بیرون ساختمان را به جهت خوف از ریختگى با سیمان اندود کردهاند و داخل بنا نیز گچ کارى شده است. در وسط بقعه صورت قبرى است که به اندازه سى سانتى متر بالا آمده و روى آن پارچه سبز نهاده اند.
سعد الدّین حموى جوینى: چون سعد الدین مدتى در حما یکى از شهرهاى دمشق یا جبل قاسیون اقامت داشته به همین جهت به حموى معروف شده است.
در بین ادبا اتّفاق نظر در زاد روز و مرگ وى وجود ندارد اما اجماع کلّى سال 586 را زاد روز حموى و سال 649 تا 650 هـ . ق سال وفاتش ذکر کردهاند.
مؤیّد ثابتى به نقل از یک مجموعة خطى که در دانشگاه تهران نگهدارى مىشده است منقول از خط برادرش (شیخ صدرالدین ابوالمجامع ابراهیم حموى) نسبت وى را به خواجه عبداللَّه انصارى معروف به پیر هرات ذکر کرده است.
«محمّد بن المویّد بن ابى بکر جمال ابن عبد اللَّه بن ابیالحسین على بن ابی عبداللَّه محمّد بن حمویه عثمان بن سعد الدّین اوسعد بن نصر اللَّه بن محمّد بن الشیخ أبى اسمعیل عبد اللَّه انصارى» بر این اساس، شیخ سعد الدّین حموى جوینى از عرفاى قرن ششم و هفتم هـ . ق است که در بحر آباد جوین سبزوار متولّد شد، تحصیلات اولیهاش را در سبزوار و نیشابور گذراند و به منظور کسب فیض از محضر اساتید و مشاهیر وقت به مدّت بیست و پنج سال به شهرهاى جبل قاسیون، عراق و خوارزم به مسافرت پرداخته است. در این مدّت از محضر اساتیدى چون خواجه نجم الدّین کبرى، صدرالدّین قونوى و شهاب الدّین خیوفى مستفیض و مفیض به شاگردانى چون شمس الدّین طبرى عزیزى نسفى و.. گردید. وى را «رائض» به معنى رام کنندة میدان درى و تازى و خسرو ایوان حقیقى و مجازى سیر و سلوک از عین به یقین گفتهاند.
سعدالدّین حموى بعد از مرگ معین الدّین جاجرمى، مدرّس مدرسة نظامیّه نیشابور شد و آوردهاند که بعد از نیشابور به خوارزم رفت و به صحبت شیخ نجم الدّین کبرى پیوست و از او اجازه ارشاد یافت، سپس به موطن خود بحرآباد جوین بازگشت و خلعتهاى شاهانه را فروخت و با پول آن خانقاه خود را تعمیر کرد. وى در روز عید قربان سال 650 هـ . ق جان به جان آفرین سپرد و به لقاءاللَّه پیوست. یکى از شاگردانش قطعه شعرى در مادة تاریخ وفات وى به شرح زیر سروده است:
وفات شیخ (قطب) جهان سعد ابن حموى
که نــور ملّت اســلام و شمع تقوى بود
بـــروز جمعه نماز دگــر در بحــرآباد
ســال ششــصد و پنجاه عیداضحى بود
صاحب کتاب «ریاض العارفین» از کرامات وى اینچنین نام برده است:
گویند وقتى مدّت سیزده روز روح از بدن وى منسلخ شده بود و وى به مانند قالبى بىجان افتاده بود، پس از مدّت مذکور به خویش آمد سوگند خورد که از این کیفیت خبرى ندارم؛ غرض فرید زمان و وحید دوران بود.
از آثار بجا مانده از حموى به شرح ذیل است:
1. سجنجل الارواح و نقوش الارواح؛
2. سکینة الصالحین؛
3. قلب المنقلب؛
4. کشف المحجوب؛
5. محبوب المحبّین و مطلوب الواصلین که در آداب و اخلاق است. به نوشته کتاب «مجالس المومنین» این کتاب در علم حروف است. وى در نظم و نثر فارسى و عربى مهارت داشته از جمله اشعار اوست:
در هــر چـه نظـر کنم تو را بینم من
در دیـده مــن تویى کـه را بینم من
جــز از تـوکه باشد و که را بینم من
کــى باشد و گــر بود چـرا بینم من
* * *
اندر دل من درون و بیرون همه اوست
اندر تنمن جانوتن وخون همه اوست
آنجا چگــونه کفــر و ایمان گنجـد
نى چون باشدوجودمن چون همه اوست
میـدان به یقین که هم بدو سیر از اوست
درکوه قدر شرهم از او خیر از اوست
شـور و شغب و مسجد و میخانه از او
و اشـرب و فغان فتنه و دیر از اوست
آنم که جهان چو حقه در مشت من است
دیـن قوت حق زقوت پشت من است
کونین و مکان و هرچه در عالم هست
در قبضه قدرت ودو انگشت من است
* * *
اى قــد تو معــتدل نه بالا و نه پست
وى چشم تومخمور نه هشیارونه مست
بالجملــه چنـــانى کـه چنان مىباید
کس را تو چو محبوب نبوده است ونه هست
* * *
کس نیست که او شیفته روى تو نیست
سرگشته چو من در شکن موى تو نیست
گــویند بهشت جــاودان خوش باشد
دانم به یقین که خوشتر از روى تو نیست
آرامگاه سعدالدین حموی به شمارة 9239 و در تاریخ 24/4/1382 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است.
- ۱۹۴۴
- ادامه مطلب