- سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۳
این آرامگاه در خیابان شیخ صفی شهر اردبیل و در مجاورت میدان عالی قاپو این شهر قرار دارد.
مجموعة بناهاى این بقعه، بر مزار و خانقاه شیخ صفى الدّین اردبیلى (متوفّاى 735 هـ . ق) عارف نامدار و جدّ خاندان صفوى، بنا شده و در طى چند قرن، مخصوصاً در دورة صفوى، از احترام و شکوه بسیارى برخوردار بوده است. با توجّه به روایتهاى تاریخى، جسد شیخ صفى الدّین، در جوار خانقاه و بناهاى قدیمىتر دفن شده و بناى اوّلیة مقبره را پسرش شیخ صدرالدّین موسى بر مزار وى ساخته است.
با به قدرت رسیدن صفویان در قرن دهم هجرى قمرى، توجّه بسیارى از افراد به این بقعه معطوف گردید و شاهان صفوى، به ویژه شاه طهماسب اوّل، شاه عبّاس اوّل و شاه عبّاس دوّم، بناهاى متعدّدى ساختند یا به تزیین و تعمیر بناهاى قبلى و اهداى هدایا و وقف موقوفات بسیار همّت گماشتند. این مجموعه در طى سالیانِ پس از سلسلة صفویّه، متحمّل صدمات زیادى گردید تا اینکه در سال 1307 هـ . ق در زمان ناصرالدّین شاه تعمیر شده و با تغییرات به صورت فعلى درآمد. در دورة اخیر نیز به همّت سازمان میراث فرهنگى کشور، مرمّتها و تعمیرات ضرورى جهت حفظ و نگهدارى این مجموعة تاریخى به عمل آمده است. بناهاى اصلى این مجموعه عبارتند از:
1. حرم خانه، 2. مقبرة شیخ صفى الدّین اردبیلى (گنبد اللَّه اللَّه)، 3. چینى خانه، 4. رواق دارالحفاظ «قندیل خانه»،
5. چله خانة جدید، 6. مقبرة شاه اسماعیل صفوى،
7. دار الحدیث، 8. مسجد جنّت سرا، 9. سردر شاه عبّاسى، 10. سردر اصلى (عالى قاپو).
در ورودی و حیاط بزرگ: از ضلع شرقی میدان عالی قاپوی اردبیل که امروزه اثری از آن نیست، از دری بزرگ
وارد حیاطی گسترده به ابعاد 92×5/26 متر (مستطیل شکل) میشویم که دارای دو حوض و باغچههای مخصوص گلکاری است و دیوارهای آجری تاقنمادار آن روی ازارة سنگی بنا شده است.
این حیاط دارای سر در کاشیکاری شده و با شکوه بود که
به مرور زمان فرو ریخت و بقیّه آن نیز در سال 1321 شمسی به دستور اداره کل باستانشناختی وقت برداشته شد. کاشیهای معرّق این سر در بلند معروف به عالی قاپو، زمان شاه عبّاس دوّم زیر نظر علیخان، متولی آستانه و به کوشش یوسف شاه بن ملک صفیاکار گذاشته شده است و کتیبههای آن در سال 1057 هجری قمری به دست اسمعیل اردبیلی نوشته شده است.
حیاط بزرگ شمال صحنی است که با سنگ فرش شده و در وسط دارای چشمه آبی است و بیشتر اطراف آن با بناهایی که از کاشیهای رنگارنگ معرّق پوشیده شده، احاطه شده است. بسیاری از سنگ فرشهای آن مربوط به دوره اخیر است.
ردیف جنوبی حیاط شمال، ایوانی بزرگ است که دو طرف آن دو طاقنمای کوتاهتر قرار گرفته است. طاقنماها هر یک دارای یک جفت سه کنج کاذب است که دارای مقرنس است و روی آن نیز با کاشی مقرنس پوشیده است. ایوان دارای اتاق دراز چهار مرکزی است. دیوارهای داخلی آن، با حاشیههای کاشیکاری تزئین شده است و یک مجلس گچبری رنگآمیزی شده که در قابی از طرحهای هندسی قرار گرفته، زینت بخش سطوح داخلی ایوان است. این مجلس که همة قسمتهای آن با گچ پوشیده شده است، ترک خورده و گوشه و پایین طرف راست آن پیداست.
قسمت غربی حیاط مشتمل بر نُه دهنه طاقنماست که دارای درها و دریچههای باریک در سطح همکف و پنجرههایی با شبکههایی از کاشی معرّق در سطح طبقه اول است. دهانه مرکزی شامل راهرویی است که از آنجا وارد حیاط بزرگ میشود. بالای این طاقنما مقرنسکاریهای بزرگی است که با کاشیهای رنگارنگ معرّق سیاه و سفید، زرد افرایی، آبی فیروزهای، سبز و آبی سیر پوشیده شده است.
جبهه شمالی، حیاط ایوان بزرگی است که با یک شبکه چوبی مزین به نقشهای هندسی، بسته شده است. در این نرده مشبک دری برای ورود به ایوان، ساخته شده است و از آنجا به بنای هشت گوش راه دارد. این بنا امروزه به مسجد مشهور است. طرف غرب ایوان طاقنمایی قرار دارد که بر فراز آن نیم گنبدی است که روی دو سه کنج که با مقرنسکاری تزئین یافته، تکیه دارد. این طاقنما دارای دری است که به راهرویی باز میشود و از آنجا به مطبخ و مسجد هشت گوش و به پلکانی که به طبقه فوقانی منتهی میشود، راه مییابد. سمت شرق ایوان طاقنمای کوتاهتر و عمیقتر از طاقنمای غربی قرار دارد. بر فراز این طاقنما قسمتی از گنبدی قرار گرفته که بر سه کنج مزین به مقرنسکاری تکیه دارد.
در ضلع شرقی حیاط بزرگ دری به حیاط کوچک یا به عبارت دیگر، دالان غیر مسقفی به ابعاد 5/14×7/5 متر باز میشود که بین صحن اصلی بقعه و حیاط بزرگ، واقع شده است. در ضلع شمالی این دالان دری است رو به شهیدگاه، و از ضلع جنوبی نیز دری به محوّطهای معروف به چلهخانه یا قربانگاه باز میشود. دیوارهای این راهرو نیم طاقی با کاشیکاری معرّق است ولی در حال حاضر، قسمتهای اندکی از آن باقی مانده است.
حیاط کوچک و صحن اصلی: صحن اصلی بقعه محوّطهای مستطیل شکل است به ابعاد 40/30×10/16 متر مفروش با تخته سنگهای صاف و حوضی در کف و حلقه چاهی در میان آنکه با دیوارهای طاقنما مزیّن به کاشی آراسته شده است.
مدخل صحن در طاق میانی ضلع غربی و کتیبه آن به نام «شاه عبّاس موسوی صفوی حسینی بهادرخان» است که با خط ثلث و کاشی قهوهای نوشته و تزیین یافته است. در نمای پایههای طرفین و بالای همان طاق، آیات 89، 90، 91، 92، 125، 126، 127 و 128 سوره آل عمران و آیه 30 سوره القصص قرآن مجید نوشته شده است.
در ضلع جنوبی صحن، یک اتاق و یک راهرو با سقف ضربی آجری ساخته شده که به اتاق متولی معروف است. رأس جناق طاقنمای پنجره در لوحهای با متن سبز و خط طلایی، معرّقکاری شده است. همچنین بالای طاقنماها عبارتهای مختلف از حضرت محمّد کاشیکاری شده که در نوع خود چشمگیر است. در اتاق متولی سنگ قبر مرمرینی وجود دارد که متعلّق به خان احمد بیک صفوی است.
حرمخانه: این بنا ده سال قبل از مرگ شیخ صفى الدّین به سال 725 هـ . ق و براى به خاک سپردن دختر و همسر شیخ ـ بىبى فاطمه، دختر شیخ زاهد گیلانى ـ ساخته شده است. بنا عبارت از اتاقى مربّع با دیوارهاى سفیدکارى ساده و گنبدى نیم دایره است. گنبد این اتاق بر روى یک منطقة انتقالى قوسى نهاده شده که خود این منطقه نیز به چهار فیلپوش استوار گردیده است. اطراف قاعدة گنبد، کتیبهاى کمربندى با حروف سفید در زمینة آبى رنگ، اجرا شده که چهار پنجرة کوچک در چهار سمت، آن را قطع مىکند. کف اتاق با کاشىهاى خشتى سبز رنگ مفروش شده و یک ردیف کاشى آبى رنگ دور تا دور اتاق، مانند حاشیه، نصب شده است.
قسمت بیرونى گنبد در تصویرى از کتاب «زاره» که به سال 1897 م گرفته شده است، تزیینى شبیه گنبد «اللَّه اللَّه» دارد. منطقة انتقالى گنبد در بیرون با طرحهاى پیچیدة هندسى درهم بافته شده و با کاشىکارى آبى خوش رنگى تزیین گردیده است. از روى نمونههاى معلوم و شناخته شدة مقرنس کارىها، احتمال دارد که زمان بناى حرم خانه ـ از لحاظ تاریخی ـ بر برج آرامگاهى شیخ، مقدّم باشد. کار اساسى مرمّت داخل گنبد خانه به سال 1001 هـ . ق به دست شیخ عبدل زاهدى صورت گرفته است، اما بازسازی پوشش بیرونى گنبد، در سال 1333 هـ . ق انجام گرفته است که در آن طرح اصلى در کاشى کارى پیاده نشده؛ ولى در ساختن پوشش بیرونى، جاى کاشى کارى نگهدارى شده است. رواق حرم خانه، اتاق مستطیل شکلى است که دیوارهایش به طور ساده با گچ سفید شده و سقف آن از طاق کوتاهى ساخته شده است. همچنین کتیبهاى در بالاى در ورودى حرم خانه وجود دارد.
در داخل حرم خانه، ده قبر موجود است که هویّت صاحبان قبور به شرح زیر است (ترتیب قرارگیرى قبور در جهت حرکت عقربه ساعت): 1. سلطان بایزید، فرزند حاجى حسین صفوى به تاریخ 908 هـ . ق، 2. شیخ ادریس، فرزند شمس الدّین محمّد صفوى،
3. نامشخص، 4. مرشد آقا، فرزند اللَّه قلى ایشیک آقاسى، 5. میرزا ابن سلطان حیدر شاه به تاریخ 792 هـ . ق (در همین قبر، عبارت آقا حسین به تاریخ 110) 6. نامشخص، 7. محمّد، به تاریخ 753 هـ . ق، 8. سلام بن خلیل اللَّه به تاریخ 909 هـ . ق، 9. دختر شیخ زاهد گیلانى، زن شیخ صفى الدّین (بىبى فاطمه) به تاریخ 725 هـ . ق، 10. دختر شیخ صفىالدّین (شاید از زن دوّمش) که صندوق قبر وى، کار «عثمان بن احمد مراغى» است.
مقبرة شیخ صفى الدّین: این بنا پس از فوت شیخ صفى الدّین به سال 735 هـ . ق به دستور شیخ صدرالدّین موسى در طول ده سال ساخته شده است. بنا از برجى استوانهاى شکل که از آجر بر روى پایة سنگى چند ضلعى به قطر تقریبى شش متر قرار دارد، ساخته شده است. بر فراز این برج استوانهاى، گنبدى نیم پیازى با نیم رخى به صورت نعل اسب نوک دار قرار گرفته است. ساقة گنبد و استوانه به طور نامحسوسى به هم متّصل شدهاند. قسمت اعظم دیوار برج، با طرح کاشیهای هشت ضلعی آبى در زمینة آجر سرخ رنگ تزیین یافته و در داخل آنها کلمات «اللَّهاللَّه» به خط بنایى با کاشى آبى و با مهارت تعبیه شده است. بالاى قسمت اصلى استوانهاى، در یک حاشیة عمیق، کتیبهاى به خط کوفى شاخ و برگدار، با کاشى قهوهاى رنگ تعبیه شده و در پایین آن، کتیبة دیگرى از آیات قرآنى به خط نسخ و با کاشى سفید نوشته شده است. این برج در اصل به صورت بناى آزادى بوده که ورودى عالى در شمال و پنجرهاى عالى در جنوب داشته است. اطراف پنجره با کاشىکارى زیبا مزیّن به آیات قرآنى است. سازندة گنبد، شخصى به نام «عوض بن محمّد» بوده که نامش در سطح جبهة شمالى بنا در دایرة زیبایى با کاشى درج شده است.
کف مقبرة هشت گوش با سنگ سفید و کاشىهاى خشتى رنگین به رنگ آجرى پوشیده شده است. دیوارها تا ارتفاع 30/2 سانتیمترى داراى پوشش ازارة چوبى و به وسعت پنجاه سانتىمتر بالاتر، سیمانکارى است. با توجّه به بررسىهاى به عمل آمده، ازارة بنا در اصل با کاشى کارى بسیار نفیسى پوشش یافته بوده است.
سیمانکارى ازاره نیز در اصل مىبایست جاى کتیبة کمربندى بنا بوده باشد. بعد از این قسمت، سطح دیوارها تا محل انتقال به گنبد، گچکارى شده و بر روى گچکارى، پردة نقّاشى با نقشهاى اسلیمى درهم بافته میخکوب شده است و تعداد بىشمارى گل و بوته و شاخ و برگ مطابق سبک معمولى دورة صفویّه دارد. سنگ قبر فعلى شیخ صفى، از مرمر سفید است که بر روى آن صندوق خاتم کارى و منبّت کارى زیبایی قرار گرفته است. در این محل، چهار قبر قرار دارد که متعلّق به شیخ صفى الدّین، سلطان حیدر، شیخ ابراهیم ـ فرزند خواجه على سیاهپوش ـ و شیخ صدرالدّین موسى میباشد. مرمّتهاى انجام شده در بنا عبارت است از ازارة چوبى مربوط به صد سال قبل، پایة سنگى ازارة بیرونى بنا و مرمّت کاشىکارى بیرونى گنبد مربوط به 1320 هـ . ق و تعمیر اساسى ضریح چوبى مربوط به سال 1361 هـ . ش.
حیاط مقابر: در سمت جنوبی بقعه شیخ صفی، محوّطهای وجود دارد به ابعاد 15×11 متر معروف به حیاط مقبرهها یا حرمخانه، که در آن مقبرهای کوچک و متصل به دیوار گنبد «الله الله» قرار گرفته است. در آن، رو به صحن اصلی یا قندیلخانه و پنجره آن به حیاط مقبرهها باز میشود و منسوب است به «حلیمه خاتون» ملقب به «تاج خاتون» دختر اوزون حسن آق قویونلو و مادر شاه اسماعیل صفوی.
بر سنگ گور این مقبره که دو متر طول، 45 سانتیمتر عرض و 35 سانتیمتر ارتفاع دارد، تاریخ 767 هجری
قمری حک شده است. در اطراف این سنگ قبر
سوره الشمس و بر دیواره بالای سر آن تاریخ مرگ متوفی نوشته شده است.
سنگ نبشتهای مرکّب از چندین قطعه سنگ رسوبی جزو مصالح ساختمانی دیوار حائل بین صحن اصلی و قندیلخانه است که در اصل بر سر در عالی قاپو نصب بود. بالای این کتیبه سنگی یک ردیف منقور مقرنسکاری نصب شده است که حکم سایبان و قاب دارد.
سمت چپ در مقبره، سنگ محرابی بر دیوار نصب شده است. بالای نقش محراب آن در کتیبهای مستطیل عبارات «لااله الاالله، محمّد رسول الله، علی ولی الله» منقور است و لچکهای محراب با گل و بوته اسلیمی مزین شده است.
در کوچک مقبره و کتیبه بالای آن با تزئینات مربوطه و سایر مصالح منطقی، به علاوه یک سنگ محراب و سه سنگ مرمر، مجموعهای از آثار دورههای مختلف تاریخی است.
شهیدگاه: در محوّطه جنوبی بقعه، گورستانی وجود دارد که محل دفن سردارانی است که در التزام شیخ حیدر (پدر شاه اسماعیل) در شیروان به قتل رسیدند و سپس در سال 905 هـ . ق پس از غلبه شاه اسماعیل بر فرخ یسار شیروانشاه، اجساد آنان به اردبیل منتقل شد و در این مکان به خاک سپرده شد. این محل به شهیدگاه معروف است.
چینى خانه: این بنا که در سمت شرقى رواق بقعه قرار دارد، از خارج تقریباً هشت ضلعى به قطر 18 متر است که در چهار سمت، درگاهى طاق مانند دارد. ورودى به این مجموعه، در یکى از این طاقها که به صورت ایوانهاى نیمگنبدى هستند قرار دارد. هر یک از ایوانها داراى پنج ضلع هستند که در چهار ضلع آن، گنجههایى عمیق و در ضلع پنجم، پنجرهاى با درگاهى عمیق وجود دارد. تمامى تالار به انضمام ایوانها و طاقنماها و قفسهها داراى یک ازارة بلند از نوع کاشىهاى خشتى رنگارنگى است که شامل طرحهاى بزرگ گوناگون و تعدادى قالبهاى حاشیه دار است. بلافاصله بعد از کاشى کارى، گچبرىها به صورت مقرنس گودى که با نقشهاى گل تزیین یافته، قرار دارد. در بالاى مقرنسها و ایوانها از بالا تا پایین، تعداد بىشمارى طاقچة عالى است که جلوى آنها بریدگىهایى با اشکال زیبا قرار دارد. تعدادى از این طاقچهها داراى طرح شیشههاى گردن بلندى است که در قرن یازدهم هجرى در ایران بسیار متداول بوده است. این جبهههاى مقدّم طاقچهها که به صورت طرح ظروف شیشهاى بریده شده، از جنس چوب میباشد و با نقشهاى گل به رنگ طلا در یک متن آبى تزیین شدهاند. طرحهاى آبى و طلایى رنگ در تمام سطوح داخلى اجرا گشته و در دورة اخیر به دقت مرمّت شدهاند.
دو ضلع از هشت ضلع نماى خارجى بنا، در میان بناهاى مجاور پنهان شده است. جبهههاى سه ضلع از شش ضلع آشکار نیز داراى برآمدگىهاى پشت بند مانند نیم دایره هستند که از سطح زمین تا بام به ارتفاع هشت متر امتداد یافتهاند. ازارة بنا با قطعات سنگهاى آتشفشانى خاکسترى تا ارتفاع 80/1 سانتیمترى پوشیده شده است. این ازاره با فرورفتگىهاى مانند طاقنما و داراى قاب سنگى حجّارى شده، زینت یافته است. در ارتفاع 5/4 متر از سطح زمین، کلافى چوبى دور تا دور بنا را فرا گرفته و حامل قسمت فوقانى دیوار است که کمی از بقیّة قسمتهای دیوار پیش آمده است. هر یک از جبهههاى بدون پشت بند بنا شامل پنجرهاى بلند با قوس آجرى نیم دایره بر فراز آن در قسمت بالاى کلاف چوبى و پنجرة دیگرى با قوسهاى آجرى کمتر از نیم دایره در قسمت زیر کلاف است و بالاى مجموعه به صورت گنبد پوشیده شده است. در سال 1350 هـ . ش، گنبد بیرونى بازسازى شده است و فعلاً لایة محافظى از مس بیرون آن را مىپوشاند. سردابى نیز در زیر چینى خانه وجود دارد.
این ساختمان با استناد به قراین و شواهد زیادی در اصل به عنوان میدان دراویش مورد استفاده قرار مىگرفته و در نیمة اوّل دوران شیخ صدرالدّین موسى، ساختمان اصلى آن ساخته شده است؛ ولى بعداً در دوران شاه عبّاس اوّل و به هنگام وقف چینىهاى سلطنتى، ساختمان را از داخل براى این منظور تغییر دادهاند. سال ساخت پوشش داخلى را 1057 هـ . ق یعنی دورة پادشاهى شاه عبّاس دوّم نوشتهاند. تعداد چینىهاى سالم و قابل استفاده را 957 عدد ذکر کردهاند که داخل این مجموعه نگهدارى مىشده است. هم اکنون نیز این مکان به عنوان موزة بعضى از چینىهایى که از موزة تهران بدین جا منتقل شده است، مورد استفاده قرار مىگیرد.
رواق دارالحفاظ (قندیلخانه): بنایى مستطیل شکل به طول 5/11 متر و عرض شش متر میباشد که به دستور شیخ صدر الدّین ساخته شده است. دیوارهاى بنا داراى طاقنماهایى در دو طبقه هستند. هر یک از طاقنماهاى دیوار غربى داراى پنجرهاى است که به حیاط بزرگ باز مىشود. طاقنماى شمالى در سطح پایین در دیوار شرقى داراى درهایى است که به چینى خانه باز میشود. تمام طاقنماها داراى سقفهایى با گچبرىهایى عالى هستند. طاقنماى تحتانى داراى یک صفحة مرکزى است که روى آن مقرنس کارى زیبایى به عمل آمده و طاقنماهاى فوقانى داراى گنبدهایى هستند که مانند سقفهاى طاقنماى تحتانى تزیین یافته است.
تغییرات زیادى در داخل دارالحفاظ ـ به خصوص در شاه نشینِ قسمت جلویى مقبرة شیخ صفى الدّین ـ به دستور شاه عبّاس اوّل صورت پذیرفته است که تاریخ آن را حدود 1021 هـ . ق نوشتهاند. این بنا به نظر مىرسد که تا سال 1251 هـ . ق سقفى گنبدى داشته که ویران شده است و بعداً سقفى مسطح بر آن زدهاند. قالى معروف بقعة شیخ صفى الدّین به ابعاد 34/5×38/11 متر، کف این بنا را مىپوشانده است که امروزه در موزة آلبرت هال لندن نگهدارى مىشود. این فرش داراى تاریخ و امضاست و به دست مقصود کاشانى بافته شده است. در بیرون دارالحفاظ، سنگ مرمر سفیدى به ابعاد 15/1×35/1 متر بر دیوارة بین پنجرههاى قسمت تحتانى به تاریخ 932 هـ . ق از سوى شاه طهماسب اوّل نصب شده که در آن به خط نستعلیق زیبایى، مردم اردبیل به امر به معروف و نهى از منکر فرمان داده شدهاند.
چلّه خانة جدید: این بنا در زمان شیخ صدرالدّین موسى با چهل حجره و گنبد زیبا در دو طبقه ساخته شده و گفتهاند محل جلوس شیخ صدرالدّین بوده است. کسانى که به هنگام آبادانى این محل را دیدهاند، از عظمت آن تعریف کردهاند. این بنا بین سالهاى 1082 و 1134 هـ . ق فرو ریخته و محل آن در سمت جنوب حیاط کوچک به نام صفّه است. امروزه در نتیجة بررسىهاى باستانشناسى، آثارى از این بنا مشرف به حیاط بزرگ کشف شده است.
مقبرة شاه اسماعیل صفوى: اتاق آرامگاه داراى یک طرح تقریباً مستطیل به ابعاد 5/2×5/3 متر است و بر فراز آن، پوشش گنبدى بر روى چهار سه کنج فیلپوش و چهار قوس متقاطع که از لبة هر سه کنج به لبة سه کنج دیگر زده شده است، قرار دارد و بدین طریق، در منتهى الیه گنبد، ستارة هشت گوش مقعرى به وجود آمده است. کف اتاق با سه نوع کاشى مختلف با گلهاى آبى، زرد، سیاه، سفید و سبز زینت یافته و دیوارها تا ارتفاع 69/1 مترى با کاشىهاى خشتى آبى سیر که بر روى آنها گلهاى طلایى به کار رفته، پوشیده شده است. صندوقچة چوبى مرقد شاه اسماعیل، هدیهاى از همایون ـ امپراتور مغولى هند ـ است که تمام آن به صورت بسیار زیبا و بدیعى منبّت کارى شده است. در این تزیینات، صدها قطعة زیبا از عاج، چوب و صندل به کار برده شده است. بیشتر قطعات عاج که به صورت مشبّک بریده شده، بر روى ابریشم سرخ رنگ نصب گردیده و در بعضى از قسمتها با قطعات فیروزه دانه نشان شده است. این صندوق که با گل و بوتههاى عاجى برجسته مزیّن شده، از ارزشمندترین نمونههاى موجود در ایران است.
قسمت فوقانى بناى مقبره شامل یک استوانة آجرى است که به طرز نامناسبى بر روى یک قاعدة چند ضلعى نامنظّم قرار داده شده است. این استوانه، قطرى بزرگتر از قاعده چند ضلعى زیرین دارد. تمام قسمت استوانهاى تا رأس گنبد، با ترکیبى از کاشىهاى خشتى و کاشىهاى معرّق و معقلى پوشیده شده است. این مقبره و گنبد، در عهد شاه عبّاس دوّم به سال 1057 هـ . ق ساخته شده است.
دارالحدیث: این محل به صورت ایوانى زیبا به دستور شاه اسماعیل اوّل ساخته شده و در آن مباحث مذهبى مورد بحث قرار مىگرفته است. در طرفین ایوان بزرگ، دو طاقنماى کوتاهتر قرار گرفته است. طاقنماها هر یک داراى یک جفت سه کنج کاذب هستند که با مقرنس تزیین شدهاند. ایوان داراى طاق دراز چهار مرکزى است. دیوارهاى داخلى، قسمتى با حاشیههاى کاشىکارى و بخشى با گچبرى تزیین شده است. محوّطة بنا به وسیلة نردهاى چوبین از حیاط جدا مىشود. در سمت چپ و راست ایوان، مقابرى از بزرگان وجود دارد. قدیمىترین کاشىکارى دورة صفویّه در قسمتى از نماى سمت غربى هنوز باقى مانده است.
مسجد جنّت سرا: این بنا در قسمت شمال حیاط اصلى معروف به «ساحت» قرار دارد و ایوان بزرگى است که با نردة مشبّکى محدود شده است. بعد از گذشتن از نردة مشبّک، به بناى هشت گوشى مىرسیم که به آن مسجد جهت سرا یا میدان دراویش میگویند. در دیوارهاى شمال و غرب بنا، درهایى است که به اتاقهاى مجاور باز مىشود. درگذشته، این محل، گنبدى به تاریخ ساخت 947. 943 هـ . ق داشته است. احتمالاً در اصل این مکان به عنوان میدان دراویش استفاده مىشده که بعد از اهداى کتابهاى سلطنتى از طرف شاه عبّاس به بقعه، به صورت کتابخانه درآمده است. مجموعة کتابهاى ارزشمند این محل در طى جنگهاى ایران و روس به سال 1828 م توسّط پاسکویچ ـ سردار روس ـ به موزة آرمیتاژ منتقل گردید. بعد از فرو ریختن گنبد این بنا، در دورة قاجار سقفى مسطح با 16 ستون چوبى بر آن زده بودهاند، اما امروزه از طرف سازمان میراث فرهنگى به ساختن گنبدى بر آن اقدام شده است.
سردر شاه عبّاسى: این سردر در دیوار شمال غربى صحن ساحت، به صورت طاقنمایى ساخته شده و دارای هشت طاق که با کاشى مزیّن شده است، میباشد. درِ ورودى صحن در وسط این طاقهاست و در بالاى آن، کتیبهاى به تاریخ 1036 هـ . ق نصب شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حفظ و نگهداری مجموعه بناهای بقعه شیخ صفی الدّین اقدامهای جدی و اساسی به عمل آمده است. این مکان به عنوان یکی از کانونهای مهم جذب جهانگرد، نه تنها در محدوده استان که در مقیاس کشور، تبدیل شد و در حال حاضر مورد توجّه انبوه جهانگردان است.
شرح حال شیخ صفی الدّین: سیّد اسحاق بن امین الدّین جبرائیل، مکنی به ابوالفتح، ملقب به شمس الدّین، معروف به صفی و شیخ صفی الدّین اردبیلی، عارف نامدار عصر ایلخانان ایران. وی در 650 ق در کلخوران، قریهای در سه کیلومتری شمال غربی اردبیل، متولد شد. شیخ صفی در جوانی قرآن را حفظ کرد و ضمن تحصیل علوم مقدماتی به زهد و ریاضت پرداخت. اندیشة طلب وی باعث شد که جهت درک حضور شیخ نجیب الدّین برغش شیرازی پیاده به شیراز برود، ولی در زمان ورود او به شیراز شیخ نجیب الدّین رحلت کرده بود (678 ق)، شیخ صفی در شیراز در خانقاه شیخ ابو عبیدالله خفیف نزول کرد و مدّتی از حضور مشایخ آن دیار بهره برد. ظاهراً او در شیراز با سعدی هم ملاقاتی داشته است. ولی این ملاقات پسند خاطر وی نیفتاد. سرانجام پسر و جانشین شیخ نجیب الدّین موسوم به ظهیر الدّین، شیخ صفی را به محضر شیخ زاهد گیلانی معرفی کرد و او پس از چهار سال، در گیلان به خدمت شیخ زاهد رسید و مورد استقبال وی قرار گرفت. شیخ زاهد دختر خود بیبی فاطمه را به همسری شیخ صفی درآورد. و او را خلیفة خود خواند. بدین گونه سلسلهای که شیخ صفی در طریقت صوفیه به وجود آورد منسوب به شیخ زاهد گیلانی بود که نسبت ارادت وی به شیخ ابوالنجیب سهروردی میرسید. شیخ صفی پس از وفات شیخ زاهد (700 ق) به اردبیل بازگشت و در آنجا خانقاه و زاویهای ساخت و به ارشاد مریدان پرداخت. آوازة شخصیّت وی از مرزهای ایران گذشت و در روم شرقی، سوریه، لبنان و هندوستان به عنوان یک شخصیّت بزرگ عرفانی شناخته شد و پیروان زیادی به حلقة ارادتش درآمدند.
نوشتهاند که امیر چوپان از شیخ صفی الدّین پرسید: لشکریان ما بیشترند یا مریدان شما؟ شیخ جواب داد:
تنها در ایران در برابر هر یک از اصحاب جلادت، صد نفر
ارباب ارادت وجود دارند.
شیخ صفی الدّین جد اعلای سلسلة سلاطین صفویّه میباشد؟ نهضت صفویّه هم هر چند بعد از وی شکل گرفت، در واقع هستة اصلی آن به وسیلة مریدان وی به وجود آمد. وی مردی صاحب کرامات عالیه، عالم، فاضل و مفسر قرآن بود. کتاب صفوة الصفای ابن بزار در ترجمة احوال و اقوال و کرامات شیخ صفی نگاشته شده است باب چهارم این کتاب اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون مولانا، عطار، عراقی و سعدی دارد.
شیخ صفی به جهت مقام بلند عرفانی خود همواره مورد توجّه ایلخانان مغول بوده است. وی در دستگاه غازان خان به اعتبار مراد مقتدر خود، شیخ زاهد، قرب و منزلتی یافته بود. سلطان محمّد خدابنده معروف به الجایتو به شیخ احترام و ارادتی داشته است؛ چنان که میگویند در موقع اتمام بنای شهر سلطانیه از او برای شرکت در مجلس شادی دعوت کرده بود. در این مجلس شیخ صفی و شیخ علاء الدوله سمنانی در دو جانب سلطان نشسته بودند، چون طعام پیش آوردند شیخ صفی نخورد، اما شیخ علاء الدوله ابایی نکرد. سلطان پرسید که اگر طعام ما حرام است چرا شیخ علاء الدوله خورد؟ شیخ صفی جواب داد: شیخ علاء الدوله دریااست، دریا را هیچ چیز نمیآلاید. و علاالدوله گفت: شیخ صفی الدّین شاهباز است، به هر طعمهای میل نمیکند. وی که در زمان ابوسعید ایلخان به دوران کهولت رسیده بود و در مرتبة کامل مرادی قرار داشت، با سلطان کوس برابری میزد. اگر ابوسعید در تبریز سلطنت میکرد، او در اردبیل دستگاه شاهانه گسترده بود. سلطان گه گاه به دیدارش میشتافت و در نزدش چون کودکی در برابر استاد مینشست و به اندرزها و رهنمودهایش گوش میداد. ابوسعید در مسائل معضل سیاسی ـ چون حملة پادشاه ازبک به ایران ـ از او طلب یاری میکرد و از انفاسش برای پیروزی در جنگها کمک میگرفت و با اعتقاد کامل اندرزها و راهنماییهایش را میپذیرفت و به کار میبست. خواجه رشیدالدّین فضل الله وزیر معروف ایلخانان نیز به شیخ صفی ارادت تام داشت و همواره نذور و صدقات حوالة خانقاهش میکرد. غیاث الدّین فرزند رشیدالدّین نیز به دست شیخ توبه کرده بود و لذا در حق شیخ ارادت تمام داشت و شیخ یکبار به دعوت او به تبریز رفت و در خانقاه رشیدیه به ریاضت و عبادت پرداخت. حمدالله مستوفی در مورد شیخ صفی مینویسد: شیخ صفی الدّین اردبیلی در حیات است و مردی صاحب وقت و قبولی عظیم دارد و به برکت آنکه مغول را به او ارادتی تمام است، بسیاری از آن قوم را از ایذاء به مردم رسانیدن باز میدارد و این کاری عظیم است.
شیخ صفی ظاهراً سنی شافعی مذهب بود، ولی بعضی اقوال و اشعار منقول از او از اتکاء بر محبت و مهر علی حاکی است. دربارة نسب صفویّه و مسالة سیادت آنها بعضی محقّقان اظهار تردید کردهاند. نویسندة روضات الجنان، نقل میکند که در زمان صفی الدّین نسب وی ظاهر بود اما وی در اظهار آن نمیکوشید. در هر حال سیادت شیخ محل انکار نیست و نسب او به امام موسی کاظم میپیوندد. اما تشیّع او محل تردید است، به هر حال مذهب شیخ هر چه بوده است، در اعتقاد وی نسبت به اسلام شکی نیست. شیخ صفی به سبب کثرت ریاضت و مخصوصاً به جهت افراط در روزه و اجتناب از غذای حیوانی در اواخر عمر تدریجاً ضعیف و مکرر بیمار شد و سرانجام در دوازدهم محرم 735 ق در اردبیل وفات یافت و در مجاورت خلوت خانقاه خویش دفن شد. شیخ صفی مردی عالم بود و به زبان آذری و فارسی شعر میسرود که اشعارش به چاپ رسیده است. کتابی هم به عنوان قراء مجموعه به شیخ صفی نسبت دادهاند.
مجموعه بناهاى بقعة شیخ صفى الدّین اردبیلى به شمارة 64 و در تاریخ 15/10/1310 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.
- ۱۹۳۵
- ادامه مطلب