مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده یحیى ـ میامى مشهد‏

بقعة باشکوه این امامزاده در 15 فرسنگى مشهد مقدّس، و در یک کیلومترى غرب روستای میامى، از بخش رضویه و در دامنة کوه واقع شده و به مزار یحیى بن زید ‰ شهرت دارد.

ساختمان بنا، متعلّق به قرن دهم هجرى است. در اطراف بقعه، قبورى با سنگ‌هاى سیاه بلند به (ارتفاع قریب سه متر) بوده که بر آن، اسامى امامان شیعه و نام مدفونین (به خط نسخ برآمده زیبایى) نگاشته شده است. تاریخ دو قطعه از این سنگ‏ها، 902 و 981 هجرى بود که اوّلى مدفن (خواجه نعیم الدّین نعمت اللَّه بن خواجه نظام الدّین أحمد المیمدى) و دوّمى مدفن (خواجه ظهیر الدّین محمّد زمان) است که با ألقاب (وزارت و رفعت پناه أکابر ملاذى) یاده شده است.

به هر حال، آثار قدمت این بنا و اعتقاد بى شائبة مردم آن نواحى که وى یحیى بن زید ‰ است، آن‌ها را بر آن مى‏دارد که هر سال از قرى و قصبات اطراف و حتّى از ساکنین شهر مشهد، جهت زیارت به آن جا مشرّف شوند. از این رو، از سوى افراد خیّر و متدّین و با همکارى ادارة اوقاف خراسان، در مجاورت بقعه، امکانات رفاهى از قبیل مسافرخانه، محل اسکان موقّت، فروشگاه و پارک احداث شده است. و زیباتر از همه، چشمة آب شیرینى است که در پایین بنا جارى است. دلایل مدفون بودن یحیى بن زید ‰ در این بقعه، فقط بر زبان مردم جارى است و این ادّعا، شاید از باب هجرت یحیى بعد از شهادت پدر به خراسان بوده باشد.

در ایوان اصلى بقعه، سنگى در بالاى درِ ورودى نصب شده است که آقاى کاظم مدیر شانه‏چى عین عبارت آن را آورده و مى‏نویسد:

«...امامزداه بر حقّ یحیى بن حسین ذوالدمعة بن زید الشهید بن الامام زین العابدین بن الحسین... بن على بن أبى طالب کرّم اللَّه وجهه... ذى القعدة سنة سبع و ثلاثین و سبعمائة (937) بسعى و اهتمام الملک الحمید امیر مبارز الدولة و الدّنیا و الدّین شیخ أبو سعید مدّاللَّه تعالى ظلال معالیه...».

پیداست که طبق این نوشته، صاحب این بقعه، یحیى بن زید ‰ نبوده و بنا به نوشتة سنگ قبر، یحیى بن حسین بن زید ‰ مى‏باشد.

بنابراین، یحیى مدفون در بقعة میامى مشهد، پسر برادر یحیى بن زید ‰ ، قهرمان گفتار ما است.

از زندگانى و شرح حال یحیى بن حسین، اطّلاع دقیقى در منابع و مآخذ وجود ندارد، جز این که تعداد اندکى از مورّخان و علماى رجال و انساب در عدد فرزندان، تاریخ و محلّ وفات وى بحث نموده‏اند که اشاره خواهد شد.

مورّخان نوشته‏اند: «کان سیّداً جلیلاً شیخ أهله، محدّثاً، و کان له نباهة، حَسَن، و وجه آل أبى طالب ‰».

کنیة وى أبوالحسین و از اصحاب امام کاظم ‰ مى‏باشد و در وثاقت و امانت وى همین بس که یکى از شهود وصیّت
امام موسى کاظم ‰ به پسرش امام على الرضا ‰ قرار گرفته است.

مادر وى، خدیجه دختر عمر الأشرف بن امام زین‌العابدین ‰، یا خدیجه دختر امام محمّد باقر ‰ مى‏باشد، که به احتمال قوى، اوّلى صحیح باشد. دربارة مادر یحیى نوشته‏اند که او خاتونى فاضله و محدّثه بود.

 

ابن عنبه به نقل از ابوطالب مروزى ـ متوفّاى بعد از سال 614 هـ . ق در ضمن معرّفى بعضى از رجال معروف خاندان یحیى بن حسین ذوالدمعه، می‌گوید: «او و پدرانش تا امیرالمؤمنین ‰ همگى قرآن را از حفظ داشتند». این سخن مى‏رساند که یحیى بن ذى الدمعه (پدر این خاندان) نیز حافظ قرآن بوده است.

تاریخ وفات و محلّ دفن یحیى: خطیب بغدادى در کتاب تاریخ بغداد در این باره مى‏نویسد: «یحیى در بغداد ساکن بود و در روز چهارشنبه، ربیع‏الآخر سال‏207 هـ . ق وفات یافت و وى را در مقابر قریش در کاظمین دفن نمودند و مأمون عبّاسى بر جنازة وى نماز خواند».

مرحوم سیّد محسن امین  نیز مى‏نویسد: «توّفى ببغداد سنة 209 و 210 هـ . ق وصلّى علیه المأمون، و کان له نباهة، و خرج المأمون فى جنازته ماشیاً». یحیى در بغداد و در سال 209 و یا 210 هـ . ق وفات یافت و مأمون عبّاسى در تشییع جنازه‏اش پیاده حاضر شد و آن را تشییع کرد و نماز خواند. اما برخى از مورّخان، وفات یحیى ‰ را در سال 220 هـ . ق و عدّه‏اى دیگر در سال 237 هـ . ق نوشته‏اند که مسلماً، دو قول اخیر اشتباه مى‏باشد، زیرا به اجماع مورّخان، مأمون عبّاسى بر جنازة یحیى بن حسین نماز خوانده و خود مأمون در سال 218 هـ . ق وفات یافته است بنابراین، چگونه ممکن است که قایل به وفات یحیى در سال‏هاى 220 یا 237 هـ . ق باشیم؟! از این رو، مى‏توان احتمال داد که یحیى ‰ در سال 209 هـ . ق در بغداد وفات یافته، و در مقابر قریش به خاک سپرده شده است. و تاریخ 237 هـ . ق مربوط به سال وفات فرزند او یحیى بن یحیى بن حسین ذى الدمعة مى‏باشد. از آن جایى که این گزارش‏ها از واقعیّت‏هاى تاریخ است و تعداد زیادى از مورّخان و علماى انساب آن را تأیید مى‏نمایند، لذا موضعى براى مزار یحیى بن حسین ذى الدمعة در میامی مشهد باقى نخواهد ماند و خفته در آن مزار شخص دیگرى است.

نگارنده معتقد است که بقعة میامى، مدفن یحیى الأصغر بن حسین ذى الدمعة بن زید شهید ‰ مى‏باشد؛ به چند دلیل:

الف: ممکن است در ضبط و نوشتن نام یحیى الأصغر در سنگ سردر، اشتباهى صورت گرفته و تصوّر کرده باشند که حسین ذوالدمعة فقط یک فرزند به نام یحیى ‰ داشته، لذا (الأصغر) در درج ساقط شده است.

ب: تأیید ابن طباطبا، نسّابه قرن پنجم به این معنى که در خراسان از اوّلاد حسین بن زید بن على ‰ وارد شده‏اند، چون حسین در مدینه، و یحیى بن حسین در مقابر قریش دفن شده‏اند، و با وجود سنگ نوشتة ایوان بقعه، این احتمال تقویت مى‏شود که یحیى الأصغر بن حسین ذى الدمعة در بقعة میامى مدفون بوده و پسوند آن «الأصغر» در سنگ قبر از قلم افتاده باشد.

ج: تأیید علماى أنساب بر این‌که حسین ذوالدمعه فرزندى به نام یحیى الأصغر داشته که به یقین او در این بقعه مدفون شده است.

د: برخى چنین تصوّر نموده‏اند که میامى مدفن یحیى بن یحیى بن حسین ذى الدمعة است، و چنین تصور کرده‏اند که در سنگ قبر وى اشتباهى صورت گرفته و یک یحیى از قلم افتاده است، و حال آن که این احتمال از اساس غلط مى‏باشد، زیرا سیّد حسین براقى متوفّاى سال 1332 هـ . ق در
تاریخ کوفه مى‏نویسد: «یحیى بن یحیى بن حسین بن زید الشهید ‰ ، قبره بالکوفة» بنابراین، مدفن یحیى بن یحیى در کوفه مى‏باشد نه در میامى و به احتمال بسیار قبر میامى از آن یحیى الأصغر بن حسین ذى الدمعة است.

ساختمان آرامگاه امامزاده یحیى میامى‏: از گذشتة این ساختمان جز گنبد و سردرِ خاورى آن چیزى بر جاى نمانده و آگاهى چندانى در دست نیست. گنبد فیروزه‏اى بیرونى آن بر گونة پیازى، با ساقه‏اى بلند بر روى گنبد زیرین، با بلندایى نزدیک به پنج متر ساخته شده است. اگر چه سال ساخت آن مشخّص نیست، امّا گمان مى‏رود که از ساخته‏هاى زمان صفویّه باشد. سردر و ایوان خاورى آن، برابر سنگ نوشته‏اى بر پیشانى ایوان، از گذشته‏ها بر جاى مانده و گویاىِ نیک اندیشى و آیین مندىِ بزرگ مردى به نام امیر مبارز الدّین شیخ ابو سعید، پسر امیر نظام افراسیاب که در کارِ به انجام رساندن ساختمان گنبد کوشش بسیار کرده و بر آن موقوفه‏اى قرار داده است، می‌باشد که امروز از آن، نام و نشانى بر جاى نیست و آنان که خواسته‏اند، این رقبة وقفى را به دارایى خود درآورند، با کژاندیشى و تیره‏دلى، نام آن را در سنگ نوشتة یاد شده، پاک کرده و نشانه‏هاى آن را از میان برده‏اند!

در نیمة نخست سده چهارده (1338 هـ . ق)، بانویى نیکوکار به نام عزّت ملک خانم (اشرف السلطنه دختر عماد الدوله، امام قلى میرزا)، چون روستاى میامى را بر انجام نیکوکارى، وقف مى‏کند، مى‏گوید: «یک سهم دیگر از دوازده سهم را همه ساله، به مصرف تعمیر بقعة مبارکة امام زاده که در میامى مدفون است، از قبیل روشنایى و حصیر و غیره برسانند».

مى‏افزاییم که گرداگرد آرامگاه این امامزاده، گروهى از بزرگان و محدّثان مشهدى، در گذشته‏ها به خاک سپرده شده‏اند که گور برخى داراى سنگ نوشته‏هایى نیز بوده که در پاک سازى گرد حرم و جا به جایى آن‏ها، در هم شکسته‏اند و خطوط روى آن‏ها، به سادگى خوانده نمى‏شود. پاره‏اى از این گور سنگ‏ها، بزرگ و میان تهى هستند و بر گرداگرد و رویة آن‏ها، آیه‏هاى قرآنى و حدیث‏هاى نبوى نگاشته شده است.

1. ضریح‏: در گذشته‏هاى دور، بر گرد گور جاىِ امامزاده یحیى، ضریحى اندک مایه و پولادین با ساختارى ساده بود که در آن هیچ گونه آذین و آراستگى دیده نمى‏شد و چون با گذشت زمان، فرسوده و بدنما شده بود و در خور امامزاده نمى‏نمود، جناب آقاى امیر شیبانى مدیر کل دلسوز و آگاه وقت اوقاف خراسان، بر آن شد که سفارش ساختن ضریحى سزاوار، به هنرمندان زبردست اصفّهانى بدهد که پس از آماده شدن هزینة ساخت و فراهم آمدن برخى از ابزار کار، این اندیشه به انجام پیوست و پس از سالى، ضریح سفارش شده از اصفّهان به میامى آورده شد و به همراه برگزارى آیینى پسندیده و نکوداشت کار و کارفرما، در جاى خود، بر پاى داشته شد.

این ضریح زیبا و آراسته، سه متر درازا، دو متر پهنا و سه متر بلندا (تا بالاى شعر نوشته) دارد و برجستگى گنبدى آن نیز یک چهارم متر با بریدگى ظریفى که از چهار سو، آن را در برگرفته است و از همه سو، پنجره‏هاى ریزى دارد که پشت آن شیشه، جاسازى شده به گونه‏اى که سنگ گور که در زیر شال ابریشمین ارزنده‏اى جاى دارد، دیده مى‏شود و دو لایة نورانى و قرآن، کتاب نور بر روى آن نهاده است.

بدنة بیرونى ضریح، آراستگى‏هاى استادانه‏اى دارد که هنرمندان اصفّهانى بر روى زر و سیم به کار برده‏اند و آفرینش‏هاى هنرى ویژه‏اى از خود بر جاى گذاشته و میان نگاره‏هاى برجستة گُل و بوته، گوى‏چه‏هاى زرین در زمینة سیمین، پدید آورده‏اند. در بالاى این آرایه‏هاى هنرى، سروده‏اى از محمّد بن حسام خوسفى با نوشتارى زیبا و خوانا در زمینة لاجوردى نگاشته شده که بر ارزش معنوى (مینُویک) این سازة کم مانند، افزوده است.

2. گنبد آرامگاه‏: چگونگى گنبدى که اکنون بر فراز آرامگاه جاى دارد، نشان دهندة این است که سال‏هاى بسیارى بر آن گذشته است ولى آشکار نیست که در چه سال و سده‏اى ساخته شده است؛ اگر چه از نشانه‏هاى ساختارى و هم‏سانى آن با دیگر ساخته‏هاى سده‏هاى دهم و یازدهم
هجرى، مى‏توان آن را از ساخته‏هاى زمان پادشاهان صفوى دانست که هنوز، همانند آن در برخى از امامزاده‏ها و زیارتگاه‏ها، دیده مى‏شود.

گنبد این آرامگاه، دو پوشه است. این روش ساختمان سازى را در بسیارى از این گونه ساخته‏ها مى‏توان یافت که سازندگان آن، به انگیزه‏هاى مختلفى از قبیل بلندى و چشم‏گیرى ساختمان، پایدارى و استوارى آن و این که پوشش زیرین، پایة داربستى براى ساختن پوشش دوّم (بیرونى) می‌شده و شاید، با انگیزه‏اى دینى و مینُوى، به این نوع ساخت مبادرت ورزیده‌اند.

بلندى گنبد زیرین از کف آرامگاه، نزدیک به 15 متر و بلندى گنبد بیرونى 25 متر، و دو روى دو پوشش از یک دیگر، نزدیک به شش متر است. چنان که گفته شد، پوستة پوشش بیرونى، کاشى فیروزه‏اى است که اگر چه سال‏ها بر آن گذشته، باز هم روز و شب در برابر خورشید و نورافکن‏ها، درخشندگى ویژه‏اى دارد و دیدار کنندگان آرزومند را از دور دست، به سوى خویش فرا مى‏خواند. در گرداگرد گنبد بیرونى، در دو مترى بلنداى ساقه [از بالاى بام‏] بر روى دو ردیف کاشى، سورة خجسته «هل اتى» [س 76 ]نوشته شده که بیش از نیمى از کاشى‏هاى آن، فرو ریخته است. در پایان این کاشى نوشته، در سوى خاورى گنبد، نام کاشى کننده، حاجى محمّد خاتمى آمده که در سال 1347 هجرى [به گمانم قمرى‏]، این کار به انجام آمده است.

این بنا به شمارة 11019 و در تاریخ 17/5/1383 به ثبت آثار
ملّی و تاریخی رسیده بود
اما در سالیان اخیر به جهت گسترش بنای قبلی تخریب شد و بنای باشکوه دیگری به جای
آن ساخته شد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده