- سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۳
بقعة این امامزاده در مرکز دهستان قره سو در روستاى فخرآباد و در حدود 25 کیلومترى شهرستان مشکین شهر واقع شده و «شاه سلیمان» مشهور است.
مقبرة سیّد سلیمان داراى گنبد و مسجدى است که به سال 1243 هـ . ق در زمان قاجاریّه ساخته شده است. بناى اوّلیة مقبره در دوران صفویّه ـ که در آن زمان مشکین و نواحى آن در نهایت آبادانى و پیشرفت بودند ـ ساخته شده است.
آثار درِ ورودى و ایوان و طاق که با خشت خام و گل ساخته شده در ضلع غربى و شمالى محوّطة مقبره کاملاً مشهود است و حاکى از عظمت و شکوه خاصِّ این مکان مقدّس قبل از دوران قاجاریّه مىباشد.
مسجد جنب امامزاده و متّصل به آن، سقف و ستونهاى چوبى و نماى آجرى به سبکهاى (بناى) قاجاریّه، داشتن
در و پنجره با ویژگىهاى خاصِّ هنرى با آلت چینى،
قواده کارى بسیار جالب توجّه و بقایاى تزئینات و نقّاشىهاى بجا مانده در داخل حرم از دورة قاجاریّه مواردی است
که به این مکان مقدّس ارزش و ویژگى خاص مىبخشد.
درِ ورودى داخل حرم امامزاده از مدخل همین مسجد کهن مىباشد. به علّت افزایش جمعیّت و عدم گنجایش مسجد قدیمى در پذیرایى از اهالى و زوّار به ویژه در ایّام سوگوارى، از سوى هیأت أمنا بدون تغییر در بافت مسجد قدیمى، مسجد جدیدى نیز در ضلع جنوبى مسجد احداث گردیده است.
بناى امامزاده از بیرون داراى نقشة مدوّر است که براى جلوگیرى از رانش آن، تا ارتفاع سه مترى به
وسیلة دیوارهاى پشتیبان در برگرفته شده که در نتیجة آن، نقشة بنا در قسمت پایین به صورت مربّع درآمده است.
داخل مقبره به شکل هشت ضلعى نزدیک به دایره است و صندوق قبر در وسط آن قرار دارد. این بنا بر روى ازارة سنگى سیاه رنگى بنا گردیده و تمام آن با آجرهایى به صورت رگچین بنا شده است. قطر خارجى بنا پنج متر و قطر داخلى آن 90/3 متر است. از ناحیة شرقى، نورگیر در دیوار بنا تعبیه شده است. بر نماى بیرونى بنا، با آجرهاى سیاه رنگ، اسم جلاله «اللَّه» و در بالا، تاریخ 1242 هـ . ق نگاشته شده است.
گنبد بنا که به صورت شبدرى تند است، با کاشىکارى فیروزه رنگ پوشیده شده که عمدة کاشىهاى آن ریختهاند. ورودى برج، از جانب غربى و از داخل مسجد است که بر بالاى آن، نقش شیرى به حالت خوابیده تصویر شده است.
در نماى داخلى گنبد، در هر ضلع، طاقچهاى با طاق جناغى تعبیه شده است و در حاشیة زیر گنبد، کتیبهاى بر روى گچ به تاریخ 1282 هـ . ق نوشته شده که حاکى از گچکارى بقعه در این تاریخ است. نماى داخلى گنبد تماماً از گچ پوشیده شده و بر روى آن، نقوش اسلیمى نقّاشى شده است. آجر طاق گنبد به همان روشى که در جرزها و دیوارها بکار رفته، از دو طرف ادامه پیدا کرده و در رأس پوشش به یکدیگر قفل شده است. در اجراى این طاق ـ که رومى است نه ضربى ـ از قالب بندى در زیر طاق استفاده شده، سپس روى گنبد را به خاطر زیبایى و نیز به خاطر پوشش و عایق بودن در برابر برف و باران کاشىکارى کردهاند که به مرور زمان قسمتهاى زیادى از این کاشىها ریخته است.
در این گنبد براى انتقال بار و وزن گنبد به پایهها، از روش تبدیل مربّع به دایره استفاده کردهاند و ترمیم گنبد را به صورت «شاخ بزى تند» انجام داده و ارتفاع آن را از
داخل حدود هشت متر بالا بردهاند. در داخل آن نیز
در دور ضریح مبارک در و دیوارهاى جانبى و هشت
طاقچة زیبا تعبیه کردهاند و در قسمت بیرون دیوار گنبد
با آجر اسم جلاله «اللَّه» و اسم حضرت امام على و اشکال هندسى را ترسیم نمودهاند.
خشتهای پوسیدة این گنبد در سال 1340 هـ . ش توسّط ادارة میراث فرهنگى شهرستان مشکین شهر و دفتر فنّى سازمان ملّى حفاظت آثار باستانى آذربایجان شرقى پس از خاکبردارىهاى لازم، تعویض و به جاى آن از آجر و سیمان استفاده شده است. همچنین در سال 1370 هـ . ش با اقدام به موقع ادارة میراث فرهنگى شهرستان مشکین شهر و با همکارى و مساعدت ادارة اوقاف و امور خیریّة اردبیل و هیأت أمناى امامزاده، دور دیوارها و اطراف حرم را از بیرون به عمق بیش از سه متر خاکبردارى و نسبت به تعویض سنگهاى ازاره و پى اقدام نمودند و با قرار دادن آهن در درون قسمتى از دیوار، به طرز ماهرانهاى آن قسمت از بند گنبد را که ترک برداشته بود ترمیم کردند.
صحن حرم و اطراف آن، آرامگاه خانوادة سادات و مقبرة سران و بزرگان قوم و قبیله و طوایف مغان و اطراف و به ویژه مزار شهداى جنگ تحمیلى است.
در حیاط امامزاده دو اصله درخت توت که داراى قدّمت تقریبى 120 الى 150 سال است قرار دارد.
این بنا به شمارة 6240 و در تاریخ 07/07/1381 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است.
خفته در مزار به استناد زیارتنامه، فرزند بلافصل حضرت امام موسى کاظم معرّفى شده است، هر چند عدّهاى هم وى را از نوادگان امام هفتم به شمار مىآورند.
عدّهاى از اهالى از وجود شجرهنامة امامزاده در پوست آهو در نزد یکى از سادات محلّى خبر مىدهند، ولى قادر به ارائة مدرک معتبری در این زمینه براى دسترسی به شجره نامه نیستند. شاعرى نیز در مدح این مزار و خفته در آن گفته است:
شاهى که خاک درگه او مشک عنبر است
با حضــرت رضـا هیجدهم برادر است
نام نکوش ســیّد ســلیمان که در نسب
گلدستهاى ز گلشن موسى بن جعفر است
معمّرین و معتمدین محل، چنین اظهار مىدارند که حضرت سیّد سلیمان از اولاد امام موسى کاظم مىباشد که در دوران خفقان عبّاسیان در اثر ستمى که بر سادات علوى وارد مىآمد آنها مجبور مىشدند که به مناطق کوهستانى و صعب العبور پناه ببرند و در آنجا به تبلیغ بپردازند. به همین علّت سیّد سلیمان با برادرانش به نام سیّدابراهیم و سیّدجعفر ـ که آرامگاه سیّدابراهیم در لامرود و سیّدجعفر در روستاى اونار است ـ به دشت مغان آمده و در نزد طایفهاى از عشایر مغان به نام اجیرلو ساکن شده است و به دلیل پارهاى از مسائل شرعى و دینى با مردم محل که شافعى مذهب بودند درگیر شده و به منزل خانمى به نام فخرى در روستاى فخرآباد که از بستگان امراى منطقه بود پناه میبرد. آخرالامر به دست جنگجویان این طایفه که همیشه میان ییلاق (واقع در
دامنة کوه سبلان) و قشلاق (روستاى خودشان) در کوچ
بودند، در روستاى فخرآباد شهید شده و در همین مکان مقدّس دفن گردیده است و چون مردم وى را از اولاد امام موسى کاظم مىدانستند براى وى احترام ویژهاى قایل بودند، بعد از شهادت بر سر تربت او آرامگاهى بنا مىنمایند و پنج شنبهها به زیارت او مىآمدند.
همچنین شهادت و انگیزة مهاجرت سیّدسلیمان به این نحو نیز بین اهالى شهرت دارد که از قرار ذیل است؛
«در دوران خلافت عبّاسى، پس از به شهادت رسیدن امام موسى کاظم به دست مأموران هارون الرشید، فرزندان آن امام بزرگوار به شدّت تحت تعقیب و آزار و اذیت مأمورین خلیفة عبّاسى قرار مىگیرند و در نتیجه حضرت سلیمان بن امام موسى کاظم به علّت نا امن بودن بغداد از مرکز ترکیه، موطن خویش را به قصد ایران ترک کرده و به کوه سیاه «قرهداغ» پناه برده و در نزد طایفهاى از طوایف دشت مغان با مردمان ساکن آن به زندگى عارفانة خویش تداوم بخشیده است. گویا پس از گذشت مدّتى وابستگان و مأمورین خلیفه، از محل حضرت مطّلع میشوند و پس از شناسایى و یافتن حضرت، ناجوانمردانه و بىرحمانه با ایشان درگیر مىشوند که حضرت سلیمان باز هم در اثر آزار و اذیّت عمّال عبّاسى با پاى زخمى و خونآلود، شبانه از دست آنان فرار و پس از پیمودن راه طولانى به منزل خانمى به نام «فخرى» که از بستگان امراى منطقه بوده و در روستاى فخرآباد کنونى سکونت داشته، پناه مىبرد. زن مذکور حضرت را در راستاى ادامة حیات در نزد خود پذیرفته و اسکان داده است.
به واسطة تعلّق و وابستگى خانم فخرى به امراى منطقه، در مدّت اقامت سیّد سلیمان و تا زمانى که زن در قید حیات بوده کسى جرأت نداشته آن حضرت
را مورد شکنجه و آزار و اذیّت قرار دهد. بعد از وفات وى،
باز مأمورین خلیفه با همدستى عدّهاى از افراد محلى ناآگاه، قصد جان او را نموده و بالأخره آن حضرت را در محل فخرآباد به شهادت مىرسانند».
براى پذیرش و تشخیص صحّت و سقم این داستان، باید نگاهى اجمالى به شرح حال سلیمان بن امام موسى کاظم در کتب معتبر تاریخ داشته باشیم و ببینیم که آیا ادّعاهاى فوق و داستان مذکور مورد تأیید مورّخان است یا نه؟
از دیگر فرزندان امام موسى کاظم سلیمان است
که از مادرى اُمّ ولد متولّد شد. ابن عنبه و دیگر علماى
انساب معتقدند که سه تن از فرزندان امام موسى کاظم تنها داراى دختر بودند که آنها سلیمان و فضل
و احمد مىباشند. همچنین اکثر علماى انساب وى
را بلاعقب نوشتهاند.
قدیمىترین مدرکى که از مهاجرت و شهادت سلیمان بن موسى سخن به میان آورده، شیخ عبدالجلیل رازى قزوینى است که در موقع توصیف علماى آبه یاد کرده و مىگوید: «شهادتگاه و آرامگاه عبداللَّه و فضل و سلیمان فرزندان امام موسى کاظم در آبه است. محل قبور این عزیزان نورانى و پر از قبور علماء و فقهاست».
در حاشیة عمدة الطالب در آن هنگام که سلیمان و فضل، دو پسر امام کاظم را توصیف مىکند، از قولِحسین بن مساعد حایرى گوید: «قبر آن دو در آوه است و من در رمضان سال 918 هـ . ق آن را زیارت کردهام».
همچنین قاضى نوراللَّه مرعشى شوشترى در کتاب مجالس المؤمنین در هنگام توصیف آبه گوید:
«مشاهدى که در آبه قرار دارد عبارتند از: شهادتگاه عبداللَّه و فضل و سلیمان فرزندان امام موسى کاظم که آنها مشاهدى نورانى است...».
این دیدگاه در اکثر کتب تاریخی به چشم مىخورد، بنابراین نمىتوان این ادّعا که سلیمان بن امام موسی در فخرآبادِ مشکین شهر مدفون باشد را پذیرفت. بلکه ما معتقدیم که خفته در این مزار بدون شک سیّد جلیلالقدر سلیمان بن احمد بن محمّد بن عبداللَّه بن اسحاق ابن امام موسى کاظم مىباشد که سیّدى جلیل، شریف و داراى یک فرزند به نام حمزه بود که او نیز داراى فرزندى به نام یوسف مىباشد و تداوم نسل سیّد سلیمان از اوست.
در منابع موجود از علّت مهاجرت او به استان اردبیل هیچ اشارهاى نشده است. اما با برخى از قراین مىتوان به این نتیجه رسید که وى در بلخ سکونت داشته و پس از تسلّط بنى اعمامش بر مشاغل سیاسى و اجتماعى منطقة شیراز، ابتدا به آنجا مهاجرت کرده و بعداً به جهت شهادت پسر عمویش به نام عبّاس بن اسحاق المهلوس بن العبّاس بن اسحاق بن امام موسى کاظم در اردبیل، جهت زیارت مرقد او یا به امید آنکه مردم او را جهت تبلیغ بپذیرند به آنجا مسافرت کرده و به خواهش اهالى منطقه در آنجا ماندگار شد.
از تاریخ وفات ایشان هیچ اطّلاعى در دست نیست، اما احتمال قوى مىرود که در اواخر نیمة اوّل قرن پنجم هجرى وفات یافته و در این مکان (فخرآباد) به خاک سپرده شده و بعداً اهالى بر سر تربت او مزارى بنا نمودهاند و تاکنون زیارتگاه اهل دل است.
نام شریف این امامزاده، در اکثر منابع و مصادر انساب به شایستگى یاد شده و در غالب اسناد محلّى نیز از او به عنوان فرزند امام موسى کاظم یاد شده است که داراى مهر و امضاء علما و فرهیختگان و بزرگان استان اردبیل مىباشد و قول ما مبنى بر نوادة امام موسى کاظم بودن سیّد سلیمان را تأیید مىکند.
- ۳۰۵۴
- ادامه مطلب