- سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۳
این امامزاده بر روى تپّه اى در بین سیلاب ملا زینال و سیلاب قوشخانه قرار گرفته که مردم آن را امامزاده سیلاب مىگویند.
آقاى جعفر سلطان القرائى به نقل از یادداشتهاى مرحوم ثقهالاسلام شهید، در قسمت حواشى و تعلیقات جلد اوّل روضات الجنان دربارة این زیارتگاه مىنویسد: «در بالاى تلى که یک طرف آن مسیل عظیم معروف به سیلاب ملا زینال است، چهار طاقى بود که سقفش فرو ریخته و علامت چند قبر در آن بود. سى و پنج سال قبل، آن صفحات بالمره بائر بود و در آن چهار طاق، سنگى است از مرمر که نقش کف دست آدمى در آن منقور است، بعد در سال هزار و دویست و نود و چهار آن چهار طاق را تعمیر کرده و قبه ساختند و معروف به امامزاده شد و سیّد یوسف نام متولى گردید و آن حوالى را آباد کرد و عمارت ساخت و زراعت نمود، حالا یکى از متنزهات است.
سه پارچه از لوح مزار که گویند بقیّة لوح همان قبر بوده، باقى است که در یک روى آن اسامى ائمه طاهرین را با خط نسخ حک کردهاند و آنچه باقى است اسامى مبارکة اواخر ائمه طاهرین است. در طرف دیگر همین کلمات باقى است... ج الملة و السیادة و الدّین... تغمد 94... . نزد مردم به سیّد عبد الله شهرت پیدا کرده و امامزاده تازهاش گویند».
نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافى دار السلطنة تبریز، دربارة مزارى به نام امامزاده کهنه مطلبى مىنویسد که گویا مراد همین امامزاده عبدالله باشد:
«تبریزین اوچ علمدار نیز مىگویند. حشرى گوید، مىگویند قبر عبدالله بن زید بن حسن است. گنبد به گنبد امیر مولا شهرت دارد. لوحش سنگ سرخ است. محو نشده، بر آن جا بنشسته است: «هذه الروضه الشریفه عبدالله بن زید بن امام حسن بن على بن ابى طالب».
در این گنبد دو قبر دیگر باشد: یکى مزار امیر مولاست، که پدرش حاکم تبریز بود پسر خود را آن جا دفن کرد. اسم پدرش وهسودان بن محمّد روادى است. قبر دیگر همین وهسودان است».
آقاى عبدالعلى کارنگ که به تاریخ 23 آبان سال 135 از بقعة سیّد عبدالله واقع در سیلاب ملا زینال دیدن نموده، مىنویسد:
«توصیفى که مرحوم ثقه الاسلام از چهار طاق نموده، اکنون نیز مىتواند دربارة آن صادق باشد. سنگ مرمرى که نقش دست داشته و به دیوار شرقى بقعه نصب شده بود اکنون شکسته، نصف آن باقى است و نصف دیگرش از بین رفته است.
سنگ نبشتة شکستة مرمرى منصوب به روى قبر، هنوز در گوشهاى از آن باقى است، منتهى قسمت دوّم نوشتة آن چنین است: «... تغمده... فی 941». دو قطعه سنگ نبشتة دیگر نیز در روى قبر به چشم مىخورد، یکى از آنها که به نظر مىرسد لوح اصلى قبر باشد، در بالایش آیة شریفة «کل من علیها فان» با خط کوفى تزیینى بسیار عالى به طور برجسته نقر گردیده و در زیر آن نقش طاقى مقرفس ترسیم یافته و در پائین آن کلمات «هذه روضه...» به خط ثلث برجسته کنده شده است. این سنگ سالم نیست، تقریباً دو ثلث آن شکسته و از بین رفته است. حجّارى سنگ مزبور شیوة حجّارى الواح قبور قرن هفت و هشت هجرى را دارد.
سنگ نبشتة دیگر به قسمت پایین پاى قبر نصب شده است و نوشتة آن با خط ثلث برجسته جلى و بدین مضمون است: «من اصحاب القبور و قال ».
متولى و مراقب زیارتگاه اکنون سیّدى است معروف به «سیّد امامزاده» و بعید نیست از فرزندان سیّد یوسف مذکور در یادداشتهاى مرحوم ثقه الاسلام باشد من موفق به زیارت سیّد متولى نشدم، از آقاى محمود پور رادى، معتمد محل که مردى تقریباً هفتاد ساله است، پرسیدم که نام این امامزاده چیست؟ گفت نامش را نمىدانم، مىگویند از اولاد حضرت امام زین العابدین است.
کتبیة مذهبى نیز بر دیوار بقعه بر روى تختهاى مربعى به ضلع قریب یک متر بر دیوار نصب شده که خط نستعلیق جلى بسیار عالى دارد. قسمت عمدة آن پاره شده فقط دو بیت زیر از نوشتة آن باقى است:
اى چــرخ غافلى که چه بیداد کردهاى
وز کین چهها در ایـن ستم آباد کردهاى
کــام یــزیـد دادهاى از کشتن حسین
بنگــر که را به قتل که دلشاد کردهاى
نتیجة بحث: نتیجة بحث بدین گونه است که مزار سیّد عبدالله در بین سیلاب ملا زینال و سیلاب قوشخانه، در خارج شهر تبریز واقع شده، و نام او به عنوان عبدالله، گفتة مرحوم ثقه الاسلام است و به اعتقاد اهالى، نام وى معلوم نبوده و نسب وى به امام سجّاد منتهى مىشود.
امامزاده سیّد عبدالله مورد نظر در کلام مرحوم نادر میرزا، که به قبر کهنه و یا مزار امیر مولا شهرت دارد، در داخل شهر تبریز و در منطقة سرخاب واقع است و طبق نوشتة کتیبه (هر چند غلط است) از سادات حسینى است و از بحث ما خارج است.
احتمالى در نسب شریف: چنانکه اشاره شد، نام امامزاده به درستى معلوم نیست و عنوان سیّد عبدالله که به معنى بندة خداست از سوى مرحوم ثقه الاسلام بر این بقعه نهاده شده است. از طرفى اعتقاد اهالى و معمران محل بر این است که خفته در مزار از سادات سجّادى و از نسل امام زین العابدین است.
باید تحقیق کرد که چرا نام امامزاده از یاد مردم رفته، اما نسب اجمالى او که به امام سجّاد منتهى مىشود در خاطره است؟!
نام عمر از آنرو که با نام خلیفة دوّم توأم است، بر بسیارى از امامزادگان نهاده شده است، از جمله نام عمر بن على بن عمر بن الحسن الأفطس ابن على الأطهر ابن امام زین العابدین ، وى از سادات شریف و از واردین به شهر آذر بایجان مىباشد و برادر او به نام سیّد ابراهیم ابوطاهر، که به باباطاهر در تبریز مشهور است از همراهان وى است.
آنچه مشهود است، گفتن نام عمر بر این امامزاده بر اهالى ثقیل بوده، از اینرو نام وى در این مزار به جهت تشابه اسمى با خلیفة دوّم و غاصب خلافت به حق امیرالمؤمنین، کم کم از یاد اهالى رفته، و تنها به عنوان نوادة امام سجّاد شهرت داشته است.
مرحوم تفرشى ضمن معرفى مزارات سادات و مهاجرت آنان به شهرهاى مختلف مىنویسد:
«ابراهیم معروف به بابا طاهر با برادرش عمر به سوى آذربایجان رفتهاند».
ظاهراً وى این نقل قول را از کتاب عمدة الطالب علامة نسّابه، ابنعنبه متوفّاى 828 هـ . ق نقل نموده که مىنویسد: «ابراهیم و عمر ابنا على بن عمر بن الحسن الأفطس ابن على الأصغر ابن الامام زین العابدین در آذربایجان بودند».
علّامه عمیدى نسّابه نیز همین قول را متذکر شده و براى ابراهیم فرزندانى قایل است که در قسمت امامزاده ابراهیم تبریز اشاره شد، جهت تدوین این بخش برادران به آنجا رجوع گردد.
متأسّفانه از تاریخ تولد و وفات این سیّد جلیل القدر در منابع موجود ذکرى به میان نیامده، اما از برخى قراین آشکار مىشود که وى در نیمة دوّم قرن سوّم هجرى وفات یافته است
- ۱۷۷۶
- ادامه مطلب