مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده اسحاق نوش آباد

بقعة این امامزاده مقابل درِ مسجد جامع شهرستان نوش آباد از توابع شهر آران و بیدگل قرار دارد.

مجموعه، بنایى قدیمى از خشت و گل است که ظاهراً متعلّق به دورة قاجاریّه مى‏باشد. درِ بقعه مقابل مسجد جامع باز مى‏شود. ایوان بنا رو به جانب شمال و به ابعاد 4×6 و ارتفاع آن حدود شش متر است و مختصرى کاشى‏کارى دارد. مقابل ایوان، صحن حدود سیصد مترى مى‏باشد که در آن یک واحد منزل کوچک، جهت نگهبان احداث شده است. جانب غرب بقعه، با خرید دو واحد از منازل مسکونى، قصد اضافه کردن شبستانى به مساحت حدود چهار صد متر به حرم را دارند.

اتاق مرقد به ابعاد 6×6 متر و در وسط آن ضریح چوبى مشبّکى به ابعاد 2×5/2 متر نصب است. غرب مرقد، در جانب شمال بقعه، شبستان دیگرى به ابعاد 10×6 متر با طاق گنبدى وجود دارد و اخیراً میراث فرهنگى آن را مرمّت نموده است.

بر فراز بقعه، گنبد عرقچینى با طاق جناغى به چشم مى‏خورد که داراى نقّاشى‏هاى ظریف و به صورت هشت پر مى‏باشد. کف و ازارة اتاق مرقد با سنگ مرمر پوشش یافته و با همّت پدر شهید حاج آقا سبیلى، طرح توسعة آن پیگیرى و اجرا مى‏شود. مقابل مسجد و خارج از صحن امامزاده، آب انبار بسیار بزرگ با عمق حدود 15 متر قرار دارد که در سر در آن اشعارى از محتشم کاشانى حک شده است.

اهالى نوش آباد، اعتقاد خاصّى به این امامزاده دارند و او را از نوادگان امام موسى کاظم(ع) مى‏دانند. (10231 هـ . ق)

درهاى چوبى‏: داخل رواق امامزاده دو درِ چوبى با مشخّصات زیر قرار دارد:

الف: در کنارة رواق، در چوبى دو لنگه به دیوار تکیه دارد که تنکه‏ها و آلت چینى‏هاى یک لنگة آن ریخته است. این در که ورودى رواق بوده، در اثر سیل متلاشى شده است و علاوه بر منبّت کارى، داراى نوشته هایى به شرح زیر مى‏باشد: «سامى هذا الباب الصدر الکبیر عماد الدّین پهلوان ابن على پهلوان مرتضى برزى غفر اللَّه له. عمل استاد محمّد شاه ابن استاد حیدر کرمانى. فى شهور سنة ثلاث و سبعین و سبع مائه (773) العبد محمود بادى».

ب: درِ چوبى ورودى شرقى که داراى دو لنگه به ابعاد 06/1×06/2 متر مى‏باشد. بخشى از نوشته‏ها و منبّت کارى آن در اثر مرور زمان و عوامل جوى و سیل محو شده است و نوشته‏هاى باقى مانده بدین شرح مى‏باشد: «وقف مسجد جامع کرد فخر الاماجد، محمّد حسین بن حسین برزى، عمل استاد تاج الدّین ابن استاد ولى الدّین نجّار، حفظهما اللَّه و به خطّ على بن فخرالدّین اقدیسى». در لنگة سمت راست، جملات شهادتین و «على ولى اللَّه» نیز کنده کارى شده است.

گرچه بخشى از نوشته‏هاى این در، که احتمالاً حاوى تاریخ ساخت بود، در اثر سیل از بین رفت، ولى با توجّه به متن کتیبة چوبى کوچکى که به ستون منبر آویخته شده، تاریخ ساخت در را 792 هـ . ق ذکر کرده است و از پدر تاج الدّین به عنوان مرحوم استاد ولى یاد مى‏کند، امّا در نوشته‏هاى این در هم، پدر تاج الدّین را استاد ولى ذکر کرده و مى‏توان چنین نتیجه گیرى کرد که به هنگام ساخت این در توسّط تاج الدّین، پدر او استاد ولى در قید حیات بوده است. به عبارت دیگر، این در، قبل از سال 792 هـ . ق ساخته شده است.

منبر چوبى‏: مهم‏ترین اثر تاریخى این امامزاده، منبرى چوبى مى‏باشد که در اثر سیل سال 1335 از هم پاشیده شد و سالیان درازى قطعات آن، در گوشة رواق انباشته شده بود.

این منبر داراى منبّت کارى‏هاى ظریف و طرح و نقش‏هاى گوناگون است. بر ستون‏هاى دیوارة کنار پلّه‏ها و مُسند آن آیات قرآنى کنده‏کارى شده و داراى کتیبه‏اى است که در آن نام بانى و تاریخ ساخت که سال 543 هـ . ق مى‏باشد، درج شده است. عبارت کنده کارى بر روى منبر چنین مى‏باشد:

«... هذا المنبر العبد الضعیف المذنب، محمّد بن ابوالقاسم بن الحسین بن عیسى غفر اللَّه به تاریخ شهر ربیع الآخر سنة ثلاث و اربعین و خمسمائه (543 هـ . ق)».

کنار دیوارة منبر مذکور، کتیبة چوبى جداگانه‏اى مورّخ 792 هـ . ق قرار دارد که متن نوشته‏هاى آن بدین شرح است:

«بذکر اللَّه على بفیض و فضل حضرت الهى و امداد کرم نامتناهى».

«این صفحة مبارک را استاد الاجل تاج الدّین ابن مرحوم استاد ولى نجّار بکدّ یمین و عرق... فى شهر رجب المرجب سنة اثنین و تسعین و سبعمائه 792 هـ . ق».

مسجد مست‏: سیل مهیب سال 1335 شمسى، خسارات غیرقابل جبرانى به آثار تاریخى برز وارد کرد. از جمله تخریب مسجدى که در پشت ایوان قدیمى جنب امامزاده قرار داشت، مشهور به مسجد مست بود. گرچه این مسجد به صورت کوچک‏ترى بازسازى شد، ولى صورت اصلى خود را براى همیشه از دست داد. ایوان قدیمى موجود که داراى سقفى نسبتاً مرتفع و طاق هاى رومى پیش و پس است و در ورودى مسجد و رواق امامزاده در انتهاى آن قرار داشته است، پس از ویرانى سیل، در ورودى امامزاده را از آن جدا کردند.

گرچه در اطراف این ایوان، سنگ تاریخ‏هاى چندى به چشم مى‏خورد، ولى دو سنگ نوشته حاوى اشعار، یکى به تاریخ 1035 و دیگرى تاریخ 1262 هجرى قمرى به دیوار انتهاى ایوان، در طرفین ورودى مسجد، نصب شده است. متن سنگ نوشته نخست بدین شرح است:

جنّتِ جانفـــزاست، مسجد مست‏       آستان رضاســت، مســجد مست‏

هـر شب جمعه حاضر اسـت على‏        گــذر مـرتضاست، مسجد مست‏

به یقیــن اسـت کعــبه ثانـــى‏          مروه و هم صفاست ، مسجد مست‏

اگــرت درد هسـت ، خــیز و بیا        کـه مکان دواست ، مسجـد مست‏

جــاى پر فیــض باشد این درگاه‏       بهر جود و سخاست، مسجد مست‏

ز طــواف درش مشــو غـــافل‏         کوى مشکل گشاست، مسجد مست‏

گفــت پیـــرى، که مؤمنان الحق‏        منــزل باصفاســت، مسجد مست‏

بر حـــذر باش! مـــؤمن بى دل‏         نه مقــام خطاست، مسـجد مست‏

سـگ این آستان شو از دل و جان‏        کــه محلّ ضیاست، مسجد مست‏

*   *   *

در کـندن این حجــر على سعى نمود                   معبــود ز وى راضـى و حیدر خشنود

«غــلام دوســتان على عماد پسر عدل، کتبه محمّد امین بن عبداللَّه سنه 1035»

این حجــر از سر صدق بتراشید حسن‏                 دل خوش به قیامت سوى فردوس جنان‏

اشعار سنگ نوشتة دوّم نیز بدین شرح است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

«سنة 1262 عمل استاد هاشم اصفهانى»

در زمــانى که رفته بود به مـاه‏             رایــت دولت محــمّد شـــاه‏

نصف ایــن مسجــد شبستانى‏            گشت احداث و شد رواق به ماه‏

سعى آن حاجى عابدیــن کرده‏            سعى  این مومنان جنّت خـــواه‏

دانــى اى ســالک مسالک خیر           که چه پر فیض باشد این درگاه‏؟

کــم بود مثل این مکان شریف‏            در همــه عــــالـم وسـیع اله‏

تو روانى به سوى شهــر عـدم‏             توشـــه  بسیار بایــدت در راه‏

دیگــرت ره به آن نخواهد بود            چون شـود  دست تو از او کوتاه‏

تو در این خاکدان نخواهى ماند           خواهى از آن بــرون شدن و اللَّه‏

گــر هــزاران تو را غـلام بود            همرهت نیست جــز ثواب و گناه‏

تا توانى به کار دیــن مى‏کوش‏            نبــود حــاصل جهان جـــز آه‏

راه دور است و توشة تو کم است‏             هـــان مبــادا شـوى به راه تباه‏

فـرصت خویش را غنیمت دان‏             که ز دستت بــرون شــود ناگاه‏

ناظمــش ابن جعفـــر البرزى‏             خود محـمّد حسین نامه ســـیاه‏

بهـــر تاریـخ چـون تأمّل کرد            گفت قــد تمت الــرواق نجـاه‏

نــام بَناى مــا محــمّد بــود            کردمـــت از همــه جهت آگاه‏

«التماس دعا دارد اسماعیل خلف حاجى محمّد برزى!»

سرگذشت امامزادگان اسماعیل و اسحاق و حلیمه خاتون‏: طومار نوشته‏اى به ابعاد 22×110 سانتى‏متر، حاوى سرگذشت امامزادگان اسماعیل و اسحاق و حلیمه خاتون در دست است که در عرف محل به آن تذکره مى‏گویند. این نوشته به خطّ نستعلیق است و در آن نامى از نویسندة خطّ و تاریخ نگارش مشهود نیست. به علاوه اواخر شش سطر اوّل آن در اثر پوسیدگى کاغذ از بین رفته است. کاغذ آن آبى رنگ است، ولى از سطر 93 تا 108 روى کاغذ سفید رنگ نوشته شده است که در اثر پوسیدگى بسیارى از کلمات آن به سختى خوانده مى‏شود.

خلاصه این تذکره بدین شرح است:

«پس از شهادت حضرت امام موسى کاظم(ع) امامت به جناب امام رضا(ع) منتقل شد و چون آن حضرت بدست مأمون به شهادت رسیدند، خبر شهادت ایشان به اطراف و اکناف منتشر شد. فرزندان امام موسى کاظم(ع) به خونخواهى آن حضرت قیام کردند. از جمله، امامزادگان اسماعیل و اسحاق و خواهرشان حلیمه خاتون، به اتّفاق بنى اعمام راهى طوس شدند و در مسیر راه، گروه بسیارى به ایشان پیوستند، تا این‏که به چهل حصاران رسیدند. عبدالجبّار طبرسى والى چهل حصاران تصمیم به قتل آنان گرفت و چون خبر به امامزادگان رسید، به صلاحدید دوستان، راهى جبلستان شدند: ولى عبدالجبّار به تعقیب آنان به جبلستان رسید. پس از زد و خورد، امامزادگان به طرف برز حرکت کردند. مردم برز به یارى آنان شتافته و دشمن را سرکوب و پراکنده کردند. عبدالجبّار پس از این شکست، از چهل حصاران امداد طلبید. از طرف دیگر، طاهر ورامینى و جنید همدانى به دستور مأمون به چهل حصاران وارد شدند و سپس به کمک عبدالجبّار شتافتند.

عبدالجبّار به کمک نیروى امدادى، قریة برز را محاصره کرد. امامزادگان براى دفاع آماده شدند و جنگ بین دو طرف آغاز شد و آن روز از صبح تا شام جنگ ادامه داشت. در پایان روز، قیطوس طاهر آبادى از چهل حصاران و عبدالخالق باد افشانى، از باد افشانى به قریة برز وارد شدند.

صبحگاه قیطوس به میدان آمد و مبارز طلبید. شاهزاده اسحاق به مقابله با او شتافت و جنگ سختى بین آنان درگرفت. شاهزاده اسحاق تعداد زیادى از لشکر دشمن را کشت و خود نیز به سختى مجروح شد و توانست خود را به لشکرگاه اسلام برساند. چون جراحات زیاد بود، او را بسترى کردند و به مداوایش مشغول شدند.

روز دیگر، شاهزاده اسماعیل به میدان آمد و بسیارى از آنان را کشت. ولى یکى از دشمنان از پشت سر، ضربه‏اى به ایشان زد که به شانه‏اش فرود آمد و دست راست او را قطع کرد دشمنان به صورت دسته جمعى به ایشان حمله کردند ولى جماعت مسلمین بر آنان تاخته و توانستند بدن نیمه جان شاهزاده اسماعیل را از میدان جنگ بیرون ببرند. روز دیگر، دشمن حمله کرد و بسیارى از مسلمین را کشت و از بنى اعمام امامزادگان کسى زنده نماند. این دو برادر و خواهر، خود را به مسجد جامع برز رساندند. طاهر ورامینى از پشت سر، دامن قباى یکى از شاهزادگان را گرفت. ولى آنان از نظر غایب شدند و بعد از آن، از سرنوشت این سه نفر خبرى به دست نیامد، ولى بعضى روایت کرده‏اند که دو امامزاده شهید شدند و در آن مسجد دفن شدند. از آن زمان، این مسجد به «بست» معروف شد و بعدها کلمة بست به مرور زمان به «مست» تغییر یافت».

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده