- دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۳
این بقعه در سه کیلومترى خاورى شهر سارى، در ابتداى روستاى ذغالچال و در کنار خیابان اصلى روستا واقع شده است.
بنایى تازه ساخت به ابعاد 11×7 متر که شامل دو اتاق تو در توست. اتاق بزرگ مدفن امامزادگان است که اسامى آنها را سیّد عقیل، سیّد صلاح الدّین و سیّد سهراب مى خوانند. درب بقعه از جانب مغرب باز مى شود.
ضریح چوبى نسبتاً قدیمى بر روى مرقد نصب است. بر بالاى بقعه گنبدى هرمى به قطر سه متر و ارتفاع تقریبى چهار متر است و بام آن حلب سر مى باشد. زمین زیارتگاه حدود یک هکتار است که به عنوان قبرستان عمومى از آن استفاده مى شود.
درباره شخصیّت هاى مدفون در بقعه، گفته ها گوناگون است. برخى این سه تن را سه برادر ذکر مى کنند که در قرون ابتدایى اسلامى در این مکان به شهادت رسیدند. عده اى دیگر نخستین شخص مدفون در این بقعه را سیّد عقیل مى دانند که این با واقعیت نزدیکتر است و دو دیگر را از سادات متاخر ذکر مى نمایند. بر این اساس ما معتقدیم که سیّد عقیل بن جعفر الملک الملتانى بن محمّد بن عبدالله بن محمّد بن عمر الأطرف بن امام على امیرالمؤمنین(علیه السلام) که سیّدى جلیل القدر، عظیم الشان و بسیار بزرگوار و شجاع بوده، نخستین کسى است که در این مکان آرمیده است. او از ملتان هند یا پاکستان به جهت پیوستن به حسن بن زید داعى ـ مؤسّس دولت علویان طبرستان ـ به سارى مهاجرت کرد و مورد استقبال حسن قرار گرفت و ملازم رکاب او شد. پس از وى فرزندان او عبدالعظیم، جعفر، حمزه، حسن، قاسم و على و محمّد با چهار تن از خواهران خود به اسامى صفیّه، خدیجه، فاطمه و اُم کلثوم به طبرستان آمدند.([1]) و بعداً برادران و برادرزادگان سیّد عقیل به آنان ملحق شدند و جملگى مورد عنایت حسن بن زید قرار گرفتند و از سپه سالاران بنام وى شدند و در اکثر جنگها با او شرکت داشتند تا اینکه سیّد عقیل در حمله یعقوب لیث صفار در این منطقه به شهادت رسید و پس از او دو سیّد دیگر یعنى سیّد صلاح الدّین و سید سهراب در کنار وى مدفون گشتند.([2])
در مقدمه کتاب زبور آل داود که به شجره نامه و شرح حال سادات مرعشى مى پردازد; از کشته شدن کیاسهراب و کیاعلى فرزند افراسیاب در جنگ چلاویان خبر مى دهد.([3]) برخى معتقدند که دوّمین شخص مدفون در این بقعه همین کیاسهراب چلاوى است.
امّا این ادّعا را نمى توان پذیرفت زیرا افراسیاب با سادات مرعشى در جنگ بوده و از سادات بشمار نمى رفته است و این بقعه به سه تن از سادات شهرت دارد که این انتساب غیر سیّد را نمى توان پذیرفت.([4])
- ۱۱۲۹
- ادامه مطلب