- چهارشنبه ۲ مهر ۹۳
این مقبره در میان گورستان شهدای عمومی شهر بهار واقع شده و بسیار مورد توجّه اهالی است.
مقبره آیة الله بهاری در سال 1405 هـ . ق احداث شده و پلان آن مربّع شکل و به ابعاد 5/9×5/9 متر است. این مقبره از سنگ مرمر است و قسمت داخل آن با کتیبههایی از آیات قرآنی بر روی کاشی لاجوردی تزئین گردیده است و زیر سقف آن به سبک بقاع اواخر قاجار آئینهکاری شده و جلوة خاصی یافته است.
ضریح فلزی بر روی مقبره قرار دارد و سایر قسمتهای بنا با سنگ مرمر پوشیده شده است.
این بنا به شمارة 16484 و در تاریخ 27/8/1385 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است.
ولادت: عارف سالک، عالم ربّانى، حکیم فرزانه، مجتهد عادل، فقیه نامدار، حضرت آیت اللَّه شیخ محمّد بهارى در خانوادهاى اصیل و مذهبى چشم به جهان گشود. او فرزند میرزا محمّد بهارى، از ستارگان تابناک آسمان علم و عرفان است. بهارى در سال 1265 هـ . ق. در شهر بهار از توابع همدان متولّد شد. حاج میرزا محمّد بهارى که مردى وارسته بود، داراى سه پسر به نامهاى: صادق، فرخ و محمّد و یک دختر به نام خانم داشت. همسر وى، زنى با ایمان بود. حاج میرزا محمّد کاسب بود و وضعیّت مالى نسبتاً خوبى داشت. از قراین و شواهد پیداست که او از راه خرید و فروش و کشاورزى، امرار معاش مىکرد.
آغاز تحصیلات: شیخ محمّد بهارى همراه حاج شیخ محمّد باقر بهارى به مکتب خانه ملاعبّاس على در بهار رفته و خواندن و نوشتن را آموخت و قرائت قرآن و احکام شرعى را فرا گرفت.
او علاقه زیادى به آموختن علم داشت. وى در نوجوانى دروس حوزوى را نزد ملا جعفر بهارى فرا گرفت. ملا جعفر دانشمندى وارسته بود که براى تأمین مخارج زندگى خویش، از وجوهات شرعیّه استفاده نمىکرد. او از راه کشاورزى، امرار معاش مىنمود. این مرد الهى گذشته از اینکه از مدارج علمى بالایى برخوردار بود زاهدى با تقوا نیز بود. ضمیر پاک، قلب مطمئن و آرامش خاطر از ویژگىهاى اخلاقى وى بود. گویا شکلگیرى پایههاى اوّلیه علمى ـ عرفانى شیخ محمّد بهارى و آیت اللَّه حاج شیخ محمّد باقر بهارى در کلاس درس ملا جعفر بوده است.
عزیمت به بروجرد: شیخ محمّد بهارى پس از اتمام تحصیلات مقدماتى در همدان، براى ادامه تحصیل به بروجرد عزیمت مىکند و در درس آیت اللَّه حاج میرزا محمود بروجردى، پدر آیت اللَّه العظمى آقا حسین بروجردى شرکت مىکند. او پس از اخذ درجة اجتهاد در 32 سالگى، به زادگاه خود برمىگردد. وى مدّت کوتاهى در بهار به ارشاد مردم مىپردازد و دوران جوانى، همراه پدر به زیارت اماکن مقدّس در عراق مىرود.
هجرت به نجف اشرف: شیخ محمّد بهارى در سال 1297 هـ . ق، براى ادامه تحصیلات وارد حوزة علمیّه نجف اشرف مىگردد. وى در نجف از ملازمان درس آخوند ملا حسینقلى همدانى و از شاگردان ممتاز او بود. آخوند همدانى دربارهاش فرمود:
«حاج شیخ محمّد بهارى، حکیم اصحاب من است».
بهارى در درس عارف کامل و استاد بى نظیر عرفان، آخوند ملا حسینقلى شوندى در جزینى همدانى (متوفّاى 1311 هـ . ق) شرکت مىکنند و تا زمان وفات آن مرد بزرگ از محضر پر فیضش بهرهمند مىشود. حاج شیخ محمّد بهارى در نجف دچار بیمارى مزمن مىشود. پزشکان راه علاج او را تغییر آب و هوا مىدانند. وى به سفارش پزشکان، به ایران برمىگردد و مدّتى در مشهد ماندگار مىشود. بار دیگر تصمیم به سفر به نجف مىگیرد اما بدتر شدن وضعیّت جسمانىاش سبب بازگشت او به بهار مىشود و تا پایان عمر در این شهر اقامت مىگزیند.
اساتید: بهارى دروس مقدماتى را در زادگاهش، زیر نظر پدرش، نزد ملاعبّاسعلى بهارى و ملاجعفر به پایان رسانید. آنگاه براى ادامه تحصیلات به همدان رفت و در درس استاد اسماعیل همدانى و میرزا محمود طباطبایى شرکت کرد. سپس به بروجرد رفت و دروس فقه و اصول را نزد مرحوم حاج میرزا محمود بروجردى فرا گرفت و از وى اجازه اجتهاد گرفت. بهارى در سال 1297 هـ . ق. به نجف اشرف رفت و از آموختههاى ملاحسینقلى شوندى بهرهمند شد.
بهارى در عرفان و قرآن، از محضر آیت اللَّه العظمى آخوند ملاحسینقلى شوندى همدانى بهرهها برد. شاگردان مکتب تربیتى را بیش از 300 نفر ذکر کردهاند.
سیّد احمد کربلایى، سیّد ابوالقاسم اصفهانى، شیخ محمّد بهارى همدانى، دولت آبادى، شیخ باقر آقا موسى، میرزا جواد آقا ملکى تبریزى، سیّد محمّد سعید حبوبى، شیخ آقارضا تبریزى، شیخ على (فرزند آخوند)، شیخ على قمّى، شیخ موسى شراره، از شاگردان مشهور آن عارف وارسته هستند. شیخ محمّد بهارى از برجستهترین شاگردان آخوند ملا حسینقلى همدانى بودند. به تعبیر شیخ آقا بزرگ تهرانى، هو اجلهم اعظمهم. او شاگرد آخوند بود. آیت اللَّه سیّد محمّد حسین طهرانى او و سیّد احمد کربلایى را ممتازترین شاگردان آخوند همدانى دانست و دربارة سیّد احمد کربلایى فرمود: «از اعاظم فقهاء شیعه امامیه و از اساتید حکمت و عرفان الهى بوده است». اما در حکمت و عرفان او همین بس که پس از رحلت مرحوم عارف بى بدیل و حکیم و مربى و مدرس و فقیه بى نظیر حضرت آیت اللَّه آخوند ملا حسینقلى همدانى ـ رضوان اللَّه
تعالى علیه ـ در نجف اشرف، با عدیل و هم ردیف خود،
مرحوم شیخ محمّد بهارى در میان 300 تن از شاگردان آن مرحوم، سرآمد و شاخص بود. پس از مهاجرت بهارى به همدان، سیّد احمد کربلایى، یگانه عالم اخلاق و مربى نفوس در طى طریق الهى و سیر در معارج و مدارج کمال نفس انسانى و ایصال به کعبه مقصود و حرم معبود بود. شیخ محمّد بهارى و حاج سیّد احمد کربلایى از تربیت شدگان مکتب عرفان آخوند ملا حسینقلى همدانى
و از شاگردان توانمند او بودند. آخوند ملا حسینقلى همدانى عرفان را از آیت اللَّه آقا سیّد على شوشترى آموخته بودند و سیّد على شوشترى نیز از مردی بنام «جولا».
حاج سیّد محمّد حسین طباطبایى قاضى مىنویسد: من از پدرم پرسیدم: «شما عرفان را از که اخذ کردهاید؟ فرمودند: از مرحوم سیّد احمد کربلایى طهرانى. عرض کردم او از چه کسى؟ فرمودند: از آقا سیّد على شوشترى. عرض کردم: او از چه کسى؟ فرمودند: از «جولا» عرض کردم: او از چه کسى فراگرفته؟ ایشان با تغیر فرمودند: من چه دانم! تو مىخواهى سلسله درست بکنى».
اخلاق و کرامات شیخ محمّد بهارى: اسرار الهى در دل تابناک بهارى موج مىزد. آن بزرگوار از حیث اخلاق، متواضع، مؤدّب و در حفظ آداب معاشرت و سعه صدر، سعیى بلیغ مىنمود.
بهارى در اخلاق، حسن رفتار، حلم، بردبارى و خوش خلقى
از بین شاگردان مرحوم آخوند، زبان زد و نمونه و بارز بود. او در نجف، شیوه تربیتى استادش را ادامه داد. بسیارى از عالمان و تاجران ایرانى، عرب و هندى شیوه سلوک و خودسازى را از او طلب مىکردند وى نیز با کمال گشاده رویى و مهر و محبت، شفاهى
یا کتبى آنان را هدایت و ارشاد مىنمود و بدین ترتیب مکتب
آخوند را استمرار و تداوم مىبخشید. میرزا جواد آقا ملکى تبریزى که از بزرگان اهل معرفت زمان خویش بود، دربارة استاد خویش، آخوند همدانى مىنویسد:
در یک برخورد اعجابانگیز، مرحوم آخوند یک فرد منحرف را دگرگون مىساخت. گویند: آقایى آمد نزد مرحوم آخوند و ایشان او را توبه دادند. در عرض 48 ساعت بعد، وقتى که آن مرد آمد به گونهاى متحوّل شده بود که باورمان نمىشد که این همان آدم چند ساعت پیش باشد.
آیت اللَّه شیخ محمّد بهارى همانند استاد گرانقدرش بود. او در همان برخورد اوّل، طرف مقابل را مجذوب و شیفته خود مىساخت. او روزى در نجف اشرف، با جمعى از طلّاب در محوّطه حیات مدرسه ایستاده بود. رهگذرى جسارتى به طلّاب مىنماید. طلبهها
درصدد پاسخ به توهین او بر مىآیند، اما بهارى مىگوید: او
را به من واگذارید. بهارى به رهگذر مىگوید: آیا نخواهى مرد؟
آیا وقت آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوى؟ آن مرد نگاهى به پشت خود مىکند و خطاب به بهارى مىگوید: چرا،
چرا؟ اتّفاقاً موقعش رسیده است! او در حضور بهارى توبه مىکند
و تحوّل و انقلابى درونى در او پیدا مىشود و از زهّاد و عبّاد و از اوتاد زمان خود مىشود.
شاگردان: شاگردان شیخ محمّد بهارى در حوزة علمیّه نجف، ضمن تحصیل علوم دینى، به تدریس نیز مشغول بودند. عارف فرزانه، شیخ لطیف بهارى (فرزند ملا درویش) از شاگردان او بود. شیخ لطیف از عارفان و عالمان ربّانى زمان خود به شمار مىرفت. بهارى در ملاقات با اهالى شهر بهار، از معنویّت، زهد و عرفان وى بسیار تعریف کرد. مرحوم شیخ محمّد بهارى شاگردان بسیارى داشت نامههاى وى که در کتاب تذکرة المتقین گرد آمده است، خود حکایت از این مدعاست.
آثار: آثار علمى آیت اللَّه شیخ محمّد بهارى منحصر به مکاتباتى است که براى شاگردان خود نگاشته است. تعدادى از این مکاتبات ارزشمند در کتاب تذکرة المتقین به گرد آمده است. مىنویسد: «این بنده از حضرت آیت اللَّه العظمى خامنهاى (مدظله العالى) شنیدم که فرمودند مرحوم شیخ محمّد بهارى افزون بر کتاب تذکرة المتقین، نوشته یا نوشتههاى دیگرى نیز داشته است».
شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب ارزشمند الذریعه الى تصانیف الشیعه، از کتاب «منشآت» بهارى یاد مىکند و مىنویسد: منشآت بهارى الهمدانى النجفى الحاج شیخ محمّد بهارى به طبع تهران.
کتاب دیگرى به نام «کتاب القضاء» را نیز به شیخ محمّد بهارى نسبت مىدهند. بهارى از نظر علمى به درجات عالى و اجتهاد رسیده بود و شاگردان بسیارى نیز تربیت کرده بود. اگر آثار مکتوب و قلمى کمتر از ایشان به یادگار مانده است، نشان از توجّه وى به تربیت شاگردان و رجال دینى و اهتمام خاص در سیر و سلوک وى است، به گونهاى که کتاب تذکرة المتقین، دستور العمل و نسخه عرفانى و تهذیب نفس براى شاگردان است.
مسلک عرفانى: اهل سیر و سلوک و عرفان در سیر تکاملى و تهذیب و تزکیه روح که زمینه شهود را فراهم مىکند، شیوهها و روشهاى متفاوتى داشتند که به برخى از روشها اشاره مىشود.
بنا بر آثار به جا مانده از بهارى وى جزء دسته دوّم مىباشد، یعنى او بعد رجاء را بر بیم او غلبه مىداد. در این زمینه، علّامه آیت اللَّه سیّد محمّد حسین حسینى طهرانى مىنویسد:
در حقیقت باز گشت ادب به سوى اتخاذ طریق معتدل بین خوف و رجاء است و لازمه عدم رعایت ادب کثرت انبساط است که چون از حد درگذرد مطلوب نخواهد بود. مرحوم حاج میرزا على آقا قاضى ـ رضوان اللَّه تعالى علیه ـ مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ایشان. و هم چنین مرحوم حاج شیخ محمّد بهارى این طور بود. در مقابل حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى مقام خوفش بر رجاء و انبساط غلبه داشت و این معنى از گوشه و کنار سخنانش مشهود و پیداست. هر کسى که امیدوارى و انبساط او بیشتر باشد، او را «خراباتى» و هر که خوف او افزون باشد، او را «مناجاتى» نامند؛ ولى کمال در رعایت اعتدال است. از حائز بودن کمال انبساط در عین حا کمال خوف و این معنى فقط در گفتار و کردار و قول و فعل ائمه اطهار موجود است. بهارى در این مشرب عرفانى از استاد خود، آخوند همدانى پیروى کرده است.
وفات: آیت اللَّه شیخ محمّد بهارى در نجف مریض شد و به سفارش پزشکان، به ایران بر مىگردد. عازم مشهد مىشود.
او مدّتى بعد، قصد بازگشت به نجف اشرف مىکند که شدّت
یافتن بیمارى، او را از این تصمیم منصرف مىسازد و او ناچار
به زادگاهش، بهار بر مىگردد و در نهم ماه مبارک رمضان
1325 هـ . ق. روحش به رضوان الهى پر مىکشد و پیکر پاکش در شهر بهار به خاک سپرده مىشود.
علّامه شیخ آقا بزرگ تهرانى، تاریخ وفات شیخ محمّد بهارى را نهم ماه مبارک رمضان سال 1325 هـ . ق. داند و مىفرماید: در تاریخ وفات مرحوم بهارى، این گونه وارد شده است: «آه خزان شد گل و بهار محمّد». مرقد منور آن مرحوم هم اکنون در میان بیش از 160 تن از شهیدان سرافراز و گلگون کفن انقلاب اسلامى و جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، در باغ بهشت شهداى بهار، زیارتگاه مردم است. یکى از بزرگان نقل کردهاند: اطرافیان بهارى در زمان حیاتش، به ایشان پیشنهاد مىکنند بعد از رحلتش، جنازهاش را به نجف منتقل کنند و در آنجا به خاک بسپارند. ایشان با قاطعیت مىگوید: مرا در گورستان شهر بهار دفن کنید. چون مىخواهم کنار شهیدان باشم. آرامگاه وى زیارتگاه مردم از شهرهاى مختلف کشور است. گاه اشخاص گرفتار و حاجتمند براى رفع گرفتارى و برآورده شدن حاجات خویش، به آستان مبارک و شفابخش آن ابرمرد زهد و تقوا، روى امید مىآورند. کرامات فراوانى نیز در این زمینه از ایشان نقل و مشاهده شده است!
- ۱۴۰۱
- ادامه مطلب