- چهارشنبه ۱۶ مهر ۹۳
این زیارتگاه با عظمت و مجلّل در انتهاى بلوار شهید بهشتى شهر انار، در 93 کیلومترى شمال غرب شهر رفسنجان، در مسیر جادّه آسفالته کرمان ـ یزد واقع شده است.
این بناى باشکوه داراى ایوان زیبا، گنبد رفیع، مناره بلند، صحن، ضریح، مهدیه، کتاب خانه و رواق و زایرسرا و تمام امکانات رفاهى و پارک بزرگ مىباشد.
ایوان قدیمى بنا در شمال بقعه قرار دارد که ارتفاع آن 10 متر و در دو طبقه ساخته شده است. دور تا دور این ایوان، تعداد 14 حجره بلند تعبیه شده که شکوه خاصى به آرامگاه داده است.
در قرینه این ایوان، در حدود شصت سال قبل ایوان دیگرى ساختهاند که داراى رواقهاى روباز مىباشد. نماى تمام این
ایوانها و رواقها با آجرهاى سه سانتى تزیین شده و بالاى آنها
نیز با کاشىهاى فیروزهای در زمینه گل و بوته و با کتیبههاى قرآنى و اسماء ائمه تزیین شده که بسیار جالب و دیدنى است. نماکارى ایوانِ قرینه، مقرنسکارى و کاشىکارىهاى در خور شأن
و ظریفى دارد که هنوز برخى از نماسازىهاى آن ادامه دارد. این دو ایوان و رواقهاى آن، تشکیل صحن مرکزى آستانه را داده که
حدود یک هکتار است. در شرق این صحن و بین حجرههاى اوّل
و دوّم، قبور شهداى جنگ تحمیلى، بوى و عطر خاصّى به فضاى معنوى صحن مطهّر داده است.
در جنوب بقعه، ایوان باشکوه و زیباى آستانه قرار گرفته که
فوق العاده دیدنى و مجلّل است. این ایوان که الهام گرفته از
ایوان شاهزاده حسین جوپار است، بیست متر ارتفاع دارد که
در 2 طبقه ساخته شده است. در دو طرف ایوان، دو گلدسته مرتفع و باشکوه به ارتفاع 28 قرار دارد که درمجموع با احتساب
ایوان ارتفاع آن به 48 متر مىرسد. تمام ایوان و گلدسته با کاشىهاى زیباى لاجوردى و دیگر رنگهاى زیبا و متنوع تزیین شده و شکوه خاصّى به بارگاه داده است.
برفراز بقعه، گنبدى سه پوش قرار دارد که از داخل به صورت عرقچینى بلند بر ساقهاى هشتضلعى استوار است که خود آن بر چهار طاقنمای زیبا و پرکار قرار گرفته است.
ارتفاع اتاق مرقد از داخل هشت متر و سپس یک ساقه سه مترى است که چهار زاویة آن را با ایجاد گوشوارههاى مقرنسکارى شده زیبا به هشتضلعى تبدیل نموده، بر روى آن چندین طاقنما قرار دادهاند و در نتیجه گنبد عرقچینى بقعه را که از داخل پنج متر ارتفاع دارد بر آن تعبیه نمودهاند. دیوارهاى اتاق مرقد، گچبرىهاى زیبا و جالب و نقّاشىهاى دیدنى دارد.
گنبد که از سطح بام 33 متر ارتفاع دارد و به صورت شلجمى
است ابهّت بسیارى به بارگاه داده و تمام نماى آن با کاشیهاى لاجوردى و فیروزه فام تزیین یافته و اسماء جلاله و ائمه
در ساقه آن نمایان است.
در زیر گنبد، ضریح بسیار عالى به ابعاد 5/4×5/2 متر قرار دارد که اهدایى حاج حسین حاجى حسینى و ساخت آن توسّط استاد محمّد دهقان در یزد انجام گرفته است.
در داخل ضریح، صورت قبرى است با سنگ زیبا و کندکارى شده بر روى آن که در سمت غرب آن دو ستون کله قندى مشاهده مىشود و این عبارت در زیر آن است: «کلّ من علیها فان و یبقى وجه ربک ذوالجلال و الاکرام فى یوم الجمعة عشرة شهر مبارک ربیع الاوّل سنه سبع و خمسین و سبعمائه» که سال تعمیر بقعه در روز جمعه مطابق با 10 ماه مبارک ربیع اوّل سال 757 هـ . ق را نشان مىدهد.
در چهار جهت مرقد چهار در چوبى زیبا نصب است که یک لنگه آن توسّط حاج محمّد مهدى زاده به حرم اهدا شده است. این درها که توسّط پنج پلکان بیست سانتىمترى به رواقها راه مىیابند، بسیار زیبا و جالب است.
در غرب مرقد، رواقى به مساحت نهصد مترمربّع قرار دارد که داراى شش پنجره جهت نورگیرى است که به طرف کوچه باز مىشود. در شرق مرقد نیز، رواق غربى ساخته شده که نهصد متر مساحت دارد و شامل سه در از جانب جنوب و چهار در از ایوان اصلى آرامگاه است. بین این دو رواق، شبستان متصل به مرقد است که مساحت آن به بیش از پنجاه متر مىرسد و سراسر آیینه کارى و مقرنس سازى شده و در سال 1375 کار نماسازى آن به اتمام رسیده است.
23 ستون قطور جهت نگه دارى سقف رواقها تعبیه شده که در زیبایى حرم بىتأثیر نبودهاند. در بالاى این رواقها یک طبقه جهت انبار و تشریفات ساختهاند که از آن استفاده نمىشود.
تمام دیوارهاى حرم مطهّر به اندازه 10/1 سانتىمتر، با کاشىهاى فیروزهاى به صورت لانه زنبورى تزیین شده، کف حرم و رواقها نیز با سنگ مرمر سبز پوشیده شده است.
در ضلع شرقى حرم، صحن بزرگى که بالغ بر سه هکتار است، از سال 1371 هـ . ش شروع به ساخت شده که تمام کف آن را قبور دو و سه طبقهاى تعبیه نمودهاند. در شمال شرق این صحن، تعداد 13 حجره به مساحت 15 متر و در جنوب شرق نیز تعداد 13 حجره به قرینه اوّل ساخته شده است. چهار حجره رو باز نیز به قرینه صحن شمالى تعبیه نمودهاند که بر بالاى آن آیات کلام اللَّه مجید بر کاشىهاى لاجوردى نقش بسته است. سرویسهاى بهداشتى و حمّام در شمال شرق صحن شرقى است. زمینهاى پیرامون صحن شمالى تا شعاع هفتصد متر از این صحن به بقعه بخشیده شده که مسئولین آستانه، قصد اضافه نمودن به صحن را دارند.
غرب بقعه، خانههاى قدیمى همسایگان قرار دارد که چندین واحد آن خریدارى و به صحن تبدیل خواهد شد.
مهدیهاى بزرگ به مساحت نهصد متر با 16 ستون قطور در سال 1409 هـ . ق در شمال غرب بقعه ساخته شده که داراى پنج در و 10 پنجره جهت نورگیرى است و مقرنسکارى و رسمى بندىهاى زیبایى در سقف این مهدیه صورت گرفته که بسیار جالب و دیدنى است. ششصد متر فضاى دیگر، در شرق مهدیه قرار دارد که فعلاً به عنوان انبار از آن استفاده مىشود و در آینده نزدیک به بقعه و مهدیه متصل خواهد شد. رواق متصل به مهدیه نیز در گذشته به عنوان کتاب خانه بود، حتّى کتیبههایى که در آن به کار رفته، نشان از وجود کتاب خانه در این مکان را دارد. امّا به جهت مساحت کم آن، به آبدارخانه تبدیل شده است.
در جنوب شرق حرم، یک پارک بزرگ و زیبا به مساحت 2 هکتار قرار دارد که متعلّق به آستانه بوده، با همکارى شهردارى ساخته و تجهیز شده است.
بارگاه امامزاده محمّد صالح در انار، یکى از باشکوهترین زیارتگاههاى استان کرمان، و در ردیف صد زیارتگاه مشهور ایران و به شماره 13962 و در تاریخ 9/11/1384 به ثبت آثار ملّى و تاریخى رسیده است.
در کتاب فرهنگ جغرافیایى دربارة این مزار نوشته شده: «بقعه اوّلیه با وسعتى کمتر، از خشت و گل ساخته شده بود و در حدود پنجاه سال پیش در ساختمان اوّلیه تغییراتى حاصل شد و به صورت مستطیل شکل با وسعتى بیشتر ساخته مىشود. داخل بقعه داراى ضریح، دیوارهاى کاشىکارى و گچبرى شده است و آیات قرآن به صورت کتیبه گچى بر دیوارها نمایان است. در کتیبه سنگى روى مقبره تاریخ 757 هـ . ق نقش بسته و در سالهاى اخیر ساختمانهاى جنبى مانند زایرسرا به آن اضافه شده است.
کاروانسرایى در مجاورت امامزاده محمّد صالح بنا شده که تاریخ ساخت آن به دوره قاجاریّه بر مىگردد و در حال حاضر به عنوان انبار امامزاده استفاده مىشود.»
این کاروانسرا پس از بازسازى و مرمّت در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گرفته، از آن به عنوان دفتر نمایندگى این سازمان استفاده مىشود. این زیارتگاه داراى موقوفاتى از جمله، موقوفه فضلعلى که در سال 1264 هـ . ق بر بقعه وقف شده، و مقدارى از ملک ده رییس آباد انار، مقدارى از ملکِ ده سعید آباد و باغات پسته مىتوان نام برد.
شهرت محلّى نسب: متأسّفانه در داخل بقعه، کتیبهاى که از گذشته وجود داشته باشد و به نام و نسب خفته در مزار اشاره کند نیست. امّا شهرت محلّى بقعه، مانند سایر امامزادگان، او را از فرزندان امام موسى کاظم مىدانند.
در کتاب فرهنگ جغرافیایى در این باره مىنویسد:
«امامزاده محمّد صالح: این شخص از نوادگان امام موسى کاظم بود که در حدود 800 سال پیش در این محل مدفون شده است.»
این مطلب از کتاب زیارتگاههاى رفسنجان اقتباس شده که بیان میدارد:
«از جمله همراهان امامزاده عبّاس، مىتوان امامزاده محمّد که در شهر انار مدفون است نام برد، این بزرگوار در منطقه به امامزاده محمّد صالح معروف شده است...
حضرت امامزاده محمّد با فرزندانش در کرمان به تبلیغ و تشکیل شیعه پرداختند و چون دشمنان در کرمان از وجود آنها مطّلع شدند در پى جستوجو و دستگیرى آنان بر آمدند. به همین لحاظ تعدادى از فرزندان امامزاده محمّد از کرمان به کربلا عزیمت نمودند و در جوار جدّ بزرگوارش، عمر شریف خویش را به پایان بردند. تعداد دیگر از فرزندان این امامزاده به شهر شیراز روى آوردند و در آن جا صاحب فرزندان متعددى نیز شدند...
امامزاده محمّد از کرمان به اَبان شهر کنونى انار مىرود و مدّتى در آن شهر ساکن مىشود و به دلیل مخالفتهاى شدید با حاکم وقت مدّتى در همان جا به صورت گمنام زندگى کرده، تا این که مورد توجّه مردم قرار مىگیرد و قبله حاجات و رفع مشکلات و سؤالات مردم مىشود و...
بالاخره نسب او را چنین مىنویسد: صالح بن ابراهیم المجاب بن محمّد العابد بن امام موسى کاظم که طبق این نقل قول وى برادر امامزاده على مدفون در سیرجان است که از کربلا به ایران مهاجرت نموده است».
این ادّعا مورد تردید است و مدارک متقنى این دیدگاه را ردّ مىکند. بخصوص در گذشته این زیارتگاه به سیّد محمّد صالح علوى شهرت داشته و در برخى از وصیّت نامهها که اهالى به دفن خود در کنار مزار سیّد محمّد صالح علوى وصیّت مىنمودند، این ادّعا را ثابت مىکند.
ردّ این نظریّه: از آنجایى که این نظریّه را نخستین بار مؤلّف کتاب «زیارتگاههاى رفسنجان» مطرح نموده و دلیلى بر آن اقامه نکرده، اعتبارى ندارد؛ به چند دلیل:
1. تاکنون هیچ یک از علماى انساب، محمّد بن ابراهیم المجاب را ملقّب به صالح ننمودهاند.
2. شهرت بقعه به محمّد صالح علوى بوده و در چند دهه اخیر به نواده امام موسى کاظم تغییر نسب داده شده است.
3. اختلاف در مرقد امامزاده محمّد بن ابراهیم المجاب در شش مکان.
4. تصریح به سکونت او در شهر کرمان و انتساب بقعهاى به او در شهر کرمان به نام امامزاده محمّد.
برای آگاهی بیشتر به امامزاده محمّد کرمان رجوع شود.
شخص مدفون در این بقعه، یکى از سادات جلیلالقدر علوى است که با پنج واسطه، به امام على امیرالمؤمنین نسب مىرساند. او کسى نیست جز سیّد ابو محمّد صالح بن جعفر الملک الملتانى بن محمّدبن عبداللَّه بن محمّد بن عمر الأطرف بن امام على .
وی داراى چهار فرزند به اسامى: عبداللَّه که در کرمان بود و به اعتقاد ما درروستاى گود احمر مدفون است. هارون که به بست رفت، محمّد که از کرمان به سند رفت و یک دختر که نامش معلوم نیست و به بلخ رفته است.
امام فخر رازى و یمانى، فرزند پنجمى به نام محمّد اصغر بر تعداد اولاد او افزودهاند.
دلایلى که این ادّعا را تایید مىکند به شرح ذیل است:
1. این شجره نامه با شهرت صد ساله بقعه که از سادات علوى معروف بود، مطابقت دارد.
2. شیخ الشرف عبیدلى نسّابه مىنویسد: فرزندان جعفر الملتانى در کرمان بودند. از آنان امیران، سربازان، فرمانداران، بزرگان قوم، زاهدان و دانشمندان، روات حدیث و ادبا و جوانان برازندهاى به وجود آمدهاند. او سپس اضافه مىکند: فرزندان صالح بن جعفر الملک در بلخ و کرمان مىزیستهاند.
3. ابن طباطبا نیز قول عبیدلى نسّابه را تایید مىکند و در دو جا از مهاجرت فرزندان صالح به بلخ و کرمان سخن مىگوید.
4. بیهقى از سکونت عبد الخالق بن جعفر الملک در کرمان خبر داده است. که او برادر امامزاده محمّد صالح علوى است.
5. ابوطالب مروزى نیز فرزندان على الاکبر بن جعفر الملک را در سیرجان و بلخ مىداند. که آنان پسران برادر سیّد محمّد صالح علوى هستند.
6. ابوالحسن عمرى از سکونت حسن بن محمّد بن حمزة بن جعفر الملک در بم گزارشى را نقل نموده است.
7. ابوطاهر محمّد بن هاشم بن جعفر الملک در کرمان بوده است.
8. عمیدى نسّابه محمّد مشلل بن على المشطب بن محمّد الاکبر بن عبداللَّه بن محمّد بن عمر الاطرف را در کرمان و اولادش را در سیرجان ذکر مىنماید.
9. عمیدى هم چنین، نواده جعفر بن جعفر الملک به نام على بن اسماعیل بن حمزة بن حیدر بن امیرجة بن جعفر را در کرمان جمع زیادى دانسته است.
مهاجرت این سادات، ابتدا از خوف عمال عبّاسى بوده که از موطن خود حجاز، به دیگر شهرهاى اسلامى دور دست مهاجرت کردهاند.
ابن عنبه کرمانى در این باره مىنویسد:
«جعفر الملک از حجاز به واسطه خوف به ملتان گریخت، و سیزده نفر از اولاد وى همراه او بودند.»
او در کتاب دیگر مىنویسد: کان قد خاف بالحجاز فهرب فى ثلاثة عشر رجلاً من صلبه...
ظاهراً تعداد زیادى از فرزندان او به جهت خوف از عمّال عبّاسى، از پدر جدا شده و به شهرهاى طبرستان، سارى، آمل، قم، شیراز و کازرون مهاجرت نمودند.
ابوالحسن عمرى، هجرت سادات علوى را چنین مىنویسد:
«فرزندان جعفر بن محمّد ابله در شهرهاى مختلف [به خاطر
ترس از عمال خلیفه] مخفى شدند، لذا اسحاق و یعقوب فرزندان جعفر به قم، مظفر به فارس و محمّد و هاشم به رى و سپس
به کرمان منتقل شدند.»
متأسّفانه ابوالحسن عمرى که خود، پسر عموى این سادات علوى به شمار مىرود، از سال مهاجرت و علّت تحت تعقیب بودن آنها سخنى به میان نمىآورد. امّا از نقل قول بالا فهمیده مىشود که دو تیره از سادات علوى یعنى از نسل جعفر الملک الملتانى و جعفر بن محمّد بن عمر الاطرف بن امام على ، جان خود را در حجاز در خطر مىدیدند، لذا به کرمان و سیرجان و دیگر شهرهاى اسلامى مهاجرت نمودند. سیّد محمّد بن جعفر ابله پس از چندى سکونت در شهر رى به کرمان مهاجرت مىکند و در این شهر فرزندى به نام احمد، از او به دنیا مىآید. او نیز داراى سه فرزند مىشود که حسن و حسین در کرمان بودند. حسین فرزندى به نام زید داشت که به دست خوارج در بم به شهادت رسید.
بر این اساس، سادات علوى به تصوّر آن که کرمان به جهت دورى با مرکز خلافت، نقطه امنى براى آنان خواهد بود به این شهر مهاجرت نمودند. غافل از آن که این شهر و برخى از نواحى آن مثل بم، مرکز خوارج بوده که چشم دیدن آل على را نداشتند
و در مجالسشان آن حضرت را دشنام مىدادند. دیدن این توهینها بر ایشان بسیار دشوار بود؛ از این رو به دربار حسن بن زید داعى
ـ مؤسس دولت علویان ـ پناه آوردند و از او استمداد جستند.
او نیز عبّاس بن عیسى الاوقص که قاضى القضات شهر سارى
و نواده بزرگوار عقیل بن ابىطالب بوده را با برخى از نزدیکان
خود به کرمان گسیل مىدارد که سرانجام علویان با خوارج
درگیر مىشوند و در بردسیر و کوههاى لاژدر معرکهاى بین حق
و باطل برپا مىشود که سرانجام جمعی از علویان به شهادت و الباقى متنکراً به آبادى و قرى پنهان مىشوند تا این که برخى با همان زخمها وفات مىیابند.
اگرچه علماى انساب از جزییات این محاربه گزارشى نقل نکردهاند، امّا ابن طباطبا از به دار کشیدن سیّد محمّد حسنى به دست خوارج در کرمان خبر داده است و این مىتواند، نقطه شدّت برخورد با دستگیر شدگان را نشان دهد.
از رشادتهاى سادات در این جنگ نیز یک گزارش از ابوالحسن عمرى داریم که مىنویسد: دو تن از شجاعان سلحشور، عبداللَّه و محمّد فرزندان عبّاس بن احمدبن حمزة بن جعفر الملک در این جنگ کشته شدند. بنابراین معلوم مىشود که به واقع بیشتر شرکت کنندگان در این جنگ از سادات علوى، حسنى و موسویان ساکن در کرمان بودهاند که در فصل اوّل کتاب مزارات کرمان اشاره شد.
از مطالب بالا به دست مىآید که ابو محمّد صالح علوى به همراه پسر عموهاى خود از حجاز به کرمان مهاجرت مىکند. سه تن از فرزندان او به جهت جوّ حاکم در کرمان تحمّل نمىآورند، به بست، سند و بلخ مهاجرت مىکنند. تنها عبداللَّه و محمّد در کرمان مىمانند که در جنگ با خوارج شرکت داشته و عبداللَّه در گود احمر و پدرش در موقعیّت فعلى به شهادت مىرسند. احتمالاً این سادات در جنگ اوّل با خوارج به سال 250 هـ . ق به شهادت نایل مىآیند.
علّت شهرت ابو محمّد صالح علوى به محمّد صالح، ترکیب
کنیه با اسم است. برخى تصوّر نمودهاند که شاید این مزار متعلّق
به فرزند صالح، محمّد بن صالح باشد که با حذف ابن، به محمّد صالح خوانده شده است.
- ۱۷۴۹
- ادامه مطلب