مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

بقعة پیر بابا مسافر ـ شهداد

این بقعه در نزدیکى شهر شهداد و مجاورت کویر لوت قرار دارد.

امروزه این بنا به نام‏هاى خانقاه آقوس، آقوس کلیسا یا پیربابا مسافر خوانده مى‏شود. در گذشته از اهمیّت فوق العاده‏اى برخوردار بوده است.

قسمت اعظم بنا شامل دیوارهاى حیاط، ورودى و اتاق گنبد دار اصلى که شاید مرکز اصلى در خانقاه بوده، بعدها به صورت مقبره پیر مسافر در آمده است. نقشه کنونى بنا شامل سه اتاق دو طبقه در قسمت غربى بنا و اتاق اصلى در گوشه شمال غربى است. اتاق اصلى به صورت مربعى است که با سه در کوتاه در قسمت شمال، مشرق و جنوب به خارج ارتباط دارد.

در قسمت غربى این اتاق احتمالاً به جاى در غربى، محرابى تعبیه کرده‏اند که با مقرنس‏هاى گچى توأم با کاشى‏هاى ستاره شکل فیروزه‏اى در زیر آویز تزیین شده است. ازاره اتاق با آجرهاى نخودى رنگ شش‌ضلعى و کاشى‏هاى نره و سه گوش سیاه و فیروزه‏اى که در حد فاصل آجرها به کار رفته، تزیین شده است. دیوارهاى اتاق تا زیر اطاق گنبد، صاف است و سپس به وسیله گوشواره‏هایى به صورت هشت‌ضلعى در آمده است. این طوق تا ارتفاع 80/1 متر بالا رفته که در این ارتفاع گنبد فرو ریخته بنابر روى آن استوار مى‏شده است. در وسط هر دیوار بخش هشت ضلعى، دریچه‏اى تعبیه شده است. کُنج‏هاى اضلاع هشت‌ضلعى از داخل به صورت طاق‏نما در آمده و تیزه آنها تا دور گنبد ادامه دارد. تزیین دیوارهاى داخلى بنا بیشتر با گچ صورت گرفته است؛ ولى با آلت کارى‏هاى مختلف بر زیبایى آن افزوده‏اند. در طرفین هر طاق‏نماى اصلى، دو طاقچه بلند قرار دارد که از کمربند تا ابتداى ازاره ادامه دارد. قسمت فوقانى این طاقچه‏ها با مقرنس‏هاى گچى شبیه محراب تزیین شده است. دو اتاق خشتى جنب اتاق اصلى به نظر مى‏رسد که بعدها به بناى اصلى الحاق شده است. سقف این اتاق‏ها با گنبدهاى خشتى کوتاه به سبک عرقچینى پوشیده شده است. اتاق‏ها با گچ سفید شده و گوشه‏ها را با مقرنس‏هاى گچى تزیین کرده‏اند. داخل اتاق‏ها در هر طرف، دو طاقچه مستطیل شکل دیده مى‏شود. سطح دیوارها را با آلت کارى‏هاى زیبا تا زیر گنبد به شکل شمسه در آورده‏اند. در مسجد مجاور مقبره، محرابى با تزیینات عالى گچ‏برى باقى مانده است. با توجّه به سبک بنا و نوشته محرابى که خواهد آمد، این بنا از ساخته‏هاى قرن هفتم هجرى است.

این بقعه به شماره 531 و در تاریخ 1/1/1345 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.

متأسّفانه بر اثر دور افتادگی این بنا از شهر آسیب‏هاى جدى به آن وارد شده و حفّارى‏هاى غیر مجاز نیز در آن صورت گرفته که وضع نابه سامانى را در داخل بنا به نمایش مى‏گذارد.

محرابى کرمانى از پیر بابا مسافر در محلّه آقوس یاد کرده، مى‏نویسد:

«یکى دیگر بابا مسافر کنجى است و چنین معروف است که بابا
از بیابان آمده‏اند و مجرد بوده‏اند و در پاى کُنارى قدیم که در
محلّه آقوس بوده نزدیک مسجد و خانقاه که حال، بابادر
آنجا مدفون است، فرود آمده و مدّتى در آن پاى کُنار به سر مى‏کرده‏اند و در آن زمین اکابر و اماجد و اشراف بسیار از سادات، علما و مشایخ عالى مقام در خبیص مى‏بوده‏اند و بعضى از سکان اعتقاد و فرجى انکار داشته‏اند. از جمله معتقدان ایشان یکى، حضرت نور الدّین حسین که از مشاهیر سادات عالى درجات بوده‏اند، اعتقاد تمام به بابا (مسافر) داشته‏اند و همیشه به
صحبت ایشان مى‏رفته‏اند و مشهور چنین شده که یک نوبت لشکرى عظیم بیگانه از بیابان مى‏آمده‏اند و خیال غارت و اسر مردم خبیص و توابع داشته بوده‏اند و کسى از بیابان رسیده که خبر رسانیده و مردم متفرّق و پریشان شده مجموع به در خانه
سیّد نورالدّین حسین رفته‏اند که مصلحت چیست؟ جلا کنیم یا بایستیم؟ سیّد نیز متحیر شده با جمعى از اقوام و کدخدایان به خدمت بابا آمده‏اند و گفته‏اند ببینیم که بابا چه مى‏گوید.

پس سیّد نورالدّین حسین گفته‏اند که یا بابا مى‏گویند که لشکرى عظیم متوجّه این ولایت است و ما و مردم همه اندیشه ناکیم که چه کار کنیم بایستیم یا برویم؟ چه به خاطر شما مى‏رسد؟ بابا لمحه متوجّه شده و دایم در پیش ایشان آتش مى‏سوخت ـ بابا افروخته و یک پاى خود را در آتش نهاده و گفت: واللَّه نگذاریم، باللَّه نگذاریم و پا در اندرون آتش نهاده تا تمام سوخت و این
سخن گفته‏اند ـ مردم متفرق شده‏اند و هر کس سخنى مى‏گفته. بعضى گفته‏اند که آخر بنگ باباست و دماغش خشک شده و
دیگر گفته که عجب مردى جاهلیست، گویا صرعى و جنونى دارد چرا که پاى خود را بى‌تقریبى سوخت. امّا سیّد نورالدّین با یاران خود گفته که در این جا سرى است. حالیا یک دو روز دیگر
بسازیم تا اگر تنگ شود اندیشه جلا کنیم. دو روز و سه روز گذشته که هیچ خبرى از بیابان نرسیده بعد از هفته، خبرى از بیابان آمده و بعضى که از بیابان آمده بودند گفته‏اند: غریب حالى شد در این راه چنین بود که لشکرى عظیم متوجّه این ولایت بود و ما نیز در آن میان بودیم، در فلان روز نزدیک چاشتى چنان نمود که یک مجذوبى در سر بیابان از طرف خبیص با شمشیر برهنه رو در طرف لشکر کرده بود و مى‏گفت: واللَّه نگذاریم باللَّه نگذاریم و هزیمت و ترسى و رعبى در لشکر اثر کرده و قافله سالار گفت: که مصلحت نیست که ما بیشتر رویم و از همان جا برگشتند و برفتند و ما به این طرف افتادیم.

بعد از آن حکایت اعتقاد مردم در حق بابا مسافر زیاد شد و دیگر چنین مشهور است که یک نوبت بابا در پاى کُنارى که مذکور
شد، نشسته بوده و او را سکرى و حالتى دست داده بود و چند
نفر به خدمت بابا رسیده‏اند و بابا را بدین حال دیده‏اند پس یکى
از آنها تیغ و سنگى داشته سر و ریش و سبال او را مجموع تراشیده و بعضى گویند که بابا دلاکى را فرموده که سر درویشان
اگر بتراشیده دور نباشد، آن مرد سر و ریش و سبال بابا را
مجموع تراشیده و بابا را ذوقى ربوده بود، چون از آن حال باز آمده و دست بر سر و روى خود مالیده هیچ مو نیافته ـ گفته: که بابا صاف باشى بعد از آن از فرزندان آن شخص هرچند که مى‏بوده‏اند و مى‏شده‏اند از صغر تا کبر یک موى بر هیچ عضو ایشان نبوده و معروف و مشهور است.

و حال قبر ایشان در گنبدى است در اندرون خانقاهى که حضرت خواجه اختیارالدّین عبدالقادر کرمانى آن را احداث نموده و موقوفات بر آن کرده ـ خانقاه و قبر بابا در همان موضع واقع شده که بابا در زمان حیات در آن جا به سر مى‏کرده‏اند و کُنار قدیمى تا غایت بوده است.»

سرپرسى سایکس در کتاب هشت سال در ایران یا «ده هزار میل سیاحت» در باب پیرآقوس مى‏نگارد:

«آقاى بلاکت کشیشى از مسیحیان انگلیسى که در 1900 میلادى بدین محل مسافرت کرده، به نگارنده این اوراق اظهار داشت که در میان یک عدّه عمارات واقع در یک میلى مشرق خبیص معروف به آقوس خرابه‏اى دیده مى‏شود که [احتمال دارد] روزى کلیساى مسیحیان بوده است. بنا به اظهار مشار الیه نقطه مزبور از حیث قدمت بنا نظیر ندارد. در بعضى قسمت‏هاى خرابه‏ها که گویا تازه‏تر است، بقایاى مکان مقدّس و در قسمت‏هاى قدیمى‏تر آثار ابنیه قبل از اسلام مشاهده مى‏شود. مکان مزبور برجى دارد که از آجر و الوار مدفون است ساخته شده و سقف آن این‏خراب و ویران گردیده و در محوّطه برج در داخل اطاق، یک قبر آجرى است که تاریخ آن 173 هجرى 789 میلادى مى‏باشد، در قسمت تحتانى اطاق خاتمکارى آبى و زرد و سیاه مشاهده مى‏شود، پشت این محل محوّطه دیگر و در خارج آن دهلیزى است که سبک بناى آن قدیمى‏تر و فقط دیوارهاى آن تا به امروز باقى مانده است. ولى در عین حال جایگاه مخصوص تغییر لباس کشیش و محراب کلیسا و محل وعظ به خوبى معیّن مى‏شود.»

کلمه آقوس که در محل، به این نقطه اطلاق مى‏شود شاید
تحریف شده ناقوس یعنى زنگ چوبى که مسیحیان مقیم ممالک اسلامى به کار مى‏بردند، باشد. آن چه مى‏توان نتیجه گرفت
این که این مکان اگر چه هویّت مسیحى داشته، امّا تبدیل
به مسجد و خانقاه شده و قبر بابا مسافر کنجى در گنبد اندرون خانقاه که حضرت خواجه اختیارالدّین عبدالقادر کرمانى آن را احداث کرده، قرار دارد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده