مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

فصل دوم: اهداف قیام یحیى علیه السلام

1. انتقام خون پدر و یارانش

2. دعوت به رضاى آل محمّد صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله.

3. امر به معروف و نهى از منکر

4. تشکیل حکومت اسلامی

 

با توّجه به اوضاع و احوال مسلمانان در زمان خلفاى بنى امیّه و ظلم‏هایى
که از طرف آنان نسبت به ملّت اسلام عموما و خاندان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مجاهدین
علوى خصوصا و پایمال کردن حقوق مسلّم آنان، صورت مى‏گرفت، علّت قیام
حضرت یحیى بن زید صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهروشن مى‏شود و مى‏توان، علل و فلسفه نهضت
مقدّس یحیى علیه‏السلامرا در چند جمله خلاصه کرد که عبارتند از:

  1. انتقام خون پدر و یارانش

پس از شهادت دل‏خراش و اسفناک زید علیه‏السلام، مردم خراسان در ظاهر به
حکّام اموى اظهار نفرت و انزجار مى‏کردند و در عوض طرفدارى و محبّت
خاندان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهبه ویژه یحیى علیه‏السلام، در قلبشان جاى گرفته و مى‏گرفت.
یحیى علیه‏السلامدر خراسان چنان نفوذى به هم زده بود که دعات بنى العبّاس و
هواخواهان حکومت عبّاسى براى پیشبرد مرام خویش به وى پیوستند، به
طورى که بکیربن ماهان که از طرفداران پرپاقرص عبّاسى‏ها و از
شخصیّت‏هاى مهم عراق بود، مردم را به بیعت با یحیى علیه‏السلامدعوت مى‏کرد[1].

 

یحیى علیه‏السلام جوان پر شورى بود که تاریخ شهدا و سرگذشت انقلاب‏هاى
آزادى بخش بزرگ جهان، کمتر کسى را مثل او به خاطر دارد؛ شخصیتى که
هر گاه چهره مقدّس، پرشور و حماسه آفرینش را در نظر مجّسم کنیم، از
شهامت و شجاعت بى نظیرش دچار شگفتى مى‏شویم. او بعد از شهادت
مردانه پدرش، بنابه وصیّت وى که فرمود:

«فرزندم با این قوم نبرد کن[2]».

چنان قیامى در خراسان به جهت خونخواهى پدر مظلومش به پا کرد که
دستگاه ظلم و ستم بنى امیّه را بار دیگر به لرزه در آورد.

آرى، قیام یحیى علیه‏السلام بنابه وصیّت پدر بزرگوارش حضرت زید علیه‏السلامو به
خون‏خواهى او و اصحابش بود، هم چنان که خود زید علیه‏السلام هدف از قیام برعلیه
دستگاه جابر اموى را چنین فرمود:

«انّما خرجتُ على الذین قاتلوا جدّی الحسین علیه‏السلام[3]».

من بر ضدّ آنان که با جدّم حسین جنگیدند قیام کرده‏ام.

به طور یقین خون خواهى یحیى علیه‏السلام، از عمّال اموى به خاطر به شهادت
رساندن پدر و اصحابش به ویژه جدّش امام حسین علیه‏السلامبوده است و جاى
بسى افتخار است که جوانى 18یا 27  ساله با قیام جاودانه خود حکّام اموى را
به وحشت بیاندازد و باعث سقوط آنان شود.

از این رو مسعودى در تحلیل حرکت یحیى بن زید علیه‏السلام این نواده برجسته
رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏نویسد «منکرا للظلم و ماعمّ النّاس من الجور»[4]

 

او، بر ضدّ سمتى که تمامى مردم را فرا گرفته بود، قیام کرد.

  2. دعوت به رضاى آل محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

با توّجه به شخصیّت والاى یحیى علیه‏السلام هدف او از قیام نیز آشکار مى‏شود.
زیرا، وى هنگام برشمردن انگیزه قیام پدرش زید علیه‏السلاممى‏فرماید: «إنّ أبی کان
أعقل من أن یُدّعى ما لیس له بحقّ، إنما قال أدعوکم إلی الرضا من آل
محمّد
صلى‏الله‏علیه‏و‏آله عنّى بذلک ابن عمّی جعفر[5]».

پدرم عاقل‏تر از این بود که چیزى را که حق وى نیست، ادّعا کند. بلکه او
مى‏گفت: من شما را به سوى فرد پسندیده شده از آل محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدعوت
مى‏کنم ومنظور وى از آن، پسر عمویم امام صادق علیه‏السلامبود.

از آن جایى که راوى این خبر، خود از یحیى علیه‏السلام سؤال نموده، لذا این
مسئله به منزله اعتراف مى‏باشد.

از این رو هدف از قیام یحیى علیه‏السلام نیز یقینا در صورت پیروزى، تفویض
قدرت و حکومت به امام معصوم عصر، یعنى امام جعفر صادق علیه‏السلام بوده است
که با کلمه رمزى و کلّى «رضاى آل محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» مطرح مى‏شد.

یحیى علیه‏السلام به امامت پسر عمویش امام صادق علیه‏السلاماعتراف داشت و اگر
نهضت او به پیروزى مى‏رسید، حتما حکومت را به صاحب اصلى او یعنى امام
صادق علیه‏السلامارجاع مى‏داد.

روایاتى که حاکى از حزن و اندوه فراوان امام صادق علیه‏السلام و گریه‏هاى شدید
آن حضرت بعد از شهادت یحیى علیه‏السلام است، گویاى این مطلب است که
یحیى علیه‏السلام، نزد امام صادق علیه‏السلام مقام و مرتبه‏اى خاص داشته است[6].

 

سیّد على خان در ریاض السالکین مى‏گوید: «تنبیه فی بکائه (أی
الصادق
علیه‏السلام) على یحیى بن زید و شدّة وجده و دعائه له دلیل على أنّ یحیى
کان عارفا بالحقّ، معتقدا له و أنّ حاله فی الخروج کحال أبیه رضی اللّه‏ عنه»[7].

گریه امام صادق علیه‏السلام بر یحیى و شدّت اندوه و دعاى خیر آن حضرت براى
وى؛ دلیل است بر این که یحیى عارف به حقّ و معتقد به امامت آن حضرت
بود و برنامه قیام او همان برنامه پدرش زید علیه‏السلام بود؛ درود خدا بر او باد.

  3. امر به معروف و نهى از منکر

امر به معروف و نهى از منکر از مهم ترین وظایف هر مسلمانى است و با
شرایط و ضوابطى، عمل به آن لازم و ضرورى است.

مرحله نهایى امربه معروف و نهى از منکر، قیام با شمشیر و جنگ
مسلحانه است و اگر با دقّت بررّسى کنیم، علّت تشریع جهاد در اسلام و «قیام
فی سبیل اللّه»
با آن اهمیّت و ضرورت، مرحله آخر امر به معروف و نهى از
منکر مى‏باشد.

قیام خونین و پر شکوه زید بن على علیه‏السلام که بعد از حادثه عاشورا مهم ترین
قیام شیعه و مورد تأیید ائمّه معصومین علیهم‏السلام قرار گرفته است، براى امر به
معروف و نهى از منکر بود[8]. تمام نهضت‏هاى به حق، مورد تأیید اسلام و ائمه
اطهار علیهم‏السلامو فلسفه آن به این دو امر حیاتى، بر مى‏گردد.

 

ایستادن در برابر زورگویان و زیر بار نرفتن و جلوگیرى از جنایات و
کارهاى ضد انسانى و ضد اسلامى حکّام و زمامداران، حتّى آنان که به نام
خلیفه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و یا حاکم اسلامى زمام را به دست مى‏گیرند، از جمله
وظایف مسلمین بوده و هست.

بر این اصل، یحیى علیه‏السلام که مى‏دید ظلم و جور حکومت سفّاک اموى به اوج
خود رسیده و پدرش با اصحاب و یارانش به خاک و خون کشیده شده‏اند و
کسانى که به عنوان جانشین رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، بر مسند خلافتند فرزندان او را
قطعه قطعه مى‏کنند، قیام کرد.

با توجّه به فشارهاى بى حدّ و طاقت فرسا و زورگویى‏هائى که ولید بن
عبدالعزیز اموى نسبت به علویّون روا داشت، مى‏توان به این نتیجه رسید که
یکى از علت‏هاى قیام یحیى بن زید علیه‏السلام و یارانش، برضد دستگاه اموى، ستم
مضاعف و فشارى بود که به آنان وارد مى‏شد و با توّجه به آزادمنشى و کرامت
نفس این ْفرزند پاک رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تحمّل ننگ و عار و ذلّت برایش
امکان‏پذیر نبود، لذا پس از امر به معروف و نهى از منکر با زبان نرم، قیام به
شمشیر نمود و مرگ با عزّت را در برابر زندگى با ذلّت برگزید.

  4. تشکیل حکومت اسلامى

با استفاده از آیات فراوان و حتّى متواتر، روشن است که بعد از
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، حکومت و امامت و زمامدارى مسلمین، حقّ مسلم افراد واجد
شرایط و صالح، یعنى ائمّه علیهم‏السلام بوده است. متأسّفانه شرایط و امکانات، به آن
بزرگواران اجازه نداد که هر کدام در زمان خود مانند امام حسین علیه‏السلام قیام
مسلّحانه نمایند، لکن در حدّ امکان با دستگاه جور زمان خود به هر وسیله
ممکن، مخالفت مى‏کردند که در سیره ائمّه علیهم‏السلام و کتاب‏هاى معتبر و مشهور
شیعه مذکور است.

 

این هدف با دلایلى که در گذشته اشاره شد، فلسفه قیام یحیى بن
زید علیه‏السلام را معلوم مى‏نماید. زیرا او مى‏دید که امام جعفر صادق علیه‏السلام که از حیث
علم، شجاعت، دیانت و تقوى، در رأس هرم جامعه است کنار گذاشته شده و
در عوض، پست فطرتان بوزینه باز به عنوان خلیفه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهزمام امور
را به دست آورده‏اند، و این براى یحیى علیه‏السلام ننگ آور بود. لذا قیام کرد تا در
صورت شکست دولت اموى و پیروزى بر آنها، تشکیل حکومت اسلامى دهد
و ریاست و رهبرى و امامت آن را به دست باکفایت امام صادق علیه‏السلامتفویض
نماید. امّا چنین نشد و این نهضت نیر مانند ده‏ها قیام علویّون به خاک و خون
کشیده شد، اما در نهایت همانند قیام‏هاى قبل و بعد از خود زمینه باعث
واژگون شدن دولت خود کامه اموى را فراهم ساخت.

 

 


[1]. مناقب العبّاس و فضائله: 111.

 

[2]. زید بن على  علیه‏السلام: 277 ،سیرى در تاریخ تشیّع: 395.

 

[3]. الفرق بین الفرق: 25، أعلام الورى 1: 188، قیام زید بن على علیه‏السلام:114.

 

[4]. ریاض السالکین: 126، ریاض الأخران: 181، قاموس الرجال 4: 262.

 

[5]. مروج الذهب 3: 334.

 

[6].  الغدیر3، وقایع الأیام خیابانى: 78.

 

[7].  ریاض السالکین: 28.

 

[8].  وسایل الشیعه 11: 403.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده