- دوشنبه ۱ دی ۹۳
فهرست مطالب پست:
موقعیّت آرامگاه امامزاده یحیى محلاّت..
نگاهى به یحیى و فضل از سوى علماى انساب..
شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده یحیى محلاّت..
توصیف آرامگاه امامزاده یحیى محلاّت..
موقعیّت آرامگاه امامزاده یحیى محلاّت
یکى از مزارهاى قدیمى و مورد احترام اهالى محلاّت، امامزاده یحیى و فضل الرضا است. این آرامگاه در کوى بالاى شهر محلاّت و در کنار خیابان سرچشمه، در گورستان عمومى واقع شده است . این بقعه شامل صحنى وسیع و حجره هایى در اطراف آن است . بناى بقعه داراى طرح صلیبى مرکّب از دو فضاى رومى پوش است که توصیف آن بعد خواهد آمد.
بر فراز جرز شرقى بقعه ، لوحى از کاشى نصب شده که درباره شخصیّت
امامزادگان مدفون در بقعه چنین نوشته شده: «هذا الروضة الشریفة المنوّرة
و المشهد المقدّسة للسیّدین الشریفین الحسیبین النسیبین یحیى بن
الإمام الهمام موسى الکاظم و فضل الرضا علیه أبائهما التحیّه والثناء ...»[1]
طبق این نوشته، دو تن از فرزندان امام موسى کاظم علیه السلامبه نامهاى
یحیى و فضل مدفون مىباشند که درباره عدم صحّت این انتساب
سخن خواهیم گرفت.
هم چنان که اشاره شد، در ایران اسلامى، بالغ بر شصت بقعه به نام یحیى
وجود دارد که غالب آنان به فرزندان بلافصل امام موسى کاظم علیه السلامو یحیى
بن زید شهید علیه السلامانتساب دارند ، که اثبات هر کدام ، در حکم نفى دیگرى
خواهد بود .
در اصل بیشتر این انتسابها را باید مربوط به زمان نوشتن کتیبهها در
دوران شاهان صفوى، بدون در نظر گرفتن شخصیّتهاى مهاجر به آن
منطقهدانست ، از این رو ، به جهت عدم آگاهى از مهاجران آل أبى طالب علیه السلام
در منطقههاى گفته شده، هر بقعهاى که به نام یحیى بوده، او را فرزند بلافصل
امام موسى علیه السلام، یا زید الشهید علیه السلام، و یا امام جعفر صادق علیه السلام ، و یا امام
على علیه السلامنسبت دادهاند که هیچ کدامِ آنان اصلى نداشته و همه این بقاع، باید
با در نظر گرفتن شخصیّتهاى مهاجر علوى در آن مناطق، مورد بررسى قرار
گیرند . البته این کارى است بسیار دشوار و طاقتفرسا و هزینههاى سنگینى
در بر دارد و از طرفى تنها اهل فنّ و کسانىکه در علم انساب تخصّص و تبحّر
دارند مىتوانند این توهمهارا پاسخگو باشند .
نگاهى به یحیى و فضل از سوى علماى انساب
درباره انتساب بقاع متبرکه به هر کدام از ائمه علیهمالسلام ، نمىتوان
تنها به نوشته سنگ قبر و یا کتیبهاى در دیوار بقعه اکتفا کرد .
بلکه در این خصوص باید به منابع معتبر انساب رجوع نمود تا پس از
اطمینان از مهاجرت آن سیّدعلوى، با قراین و مدارک متقن، وفات و دفن او
را ثابت کرد.
چنان چه در گذشته گفته شد و تکرار آن در این جا ضرورى به نظر
مىرسد:
اکثر مورّخان بزرگ اسلامى، براى امام موسى کاظم علیه السلامفرزندى به نام
یحیى و فضل قایل هستند.[2]
ابن عنبه ، درباره یحیى بن موسى علیه السلام مىنویسد: «لم یعقّبوا بغیر خلاف ؛
هم عبدالرحمن ، و عقیل، والقاسم، و یحیى».[3]
بدون هیچ اختلافى، عبدالرحمن، عقیل، قاسم و یحیى از فرزندان امام
موسى علیه السلام، نسل ندارند. امّا مرحوم محمّد کاظم یمانى نسّابه ، از اعلام قرن
نهم هجرى مىنویسد:
«وأما یحیىبن الکاظم علیه السلام، فأولد بنین وبنات إنقرضوا، ویقال: لهم عقب»[4]
یحیى پسر امام کاظم علیه السلام ، داراى پسر و دختر بوده که منقرض شدند ، اما
برخى گفتهاند که براى آنان نسل است.
علاّمه نسّابه ضامن بن شدقم نیز براى یحیى تداوم نسل قایل است و
فرزندانى براى وى مىشمارد ، اما به قول محشّى کتاب وى «ما أثبتنا حسب
السیاق» نمىتوان بر حسب متنِ مشجّر این ادّعا را ثابت نمود.[5]
به هر حال در کتابهاى انساب و تاریخ هیچ اشارهاى به هجرت یحیى بن
موسى علیه السلام به ایران نشده، و انتساب هر بقعه به نام وى بدون مدرک و مأخذ مىباشد.
هم چنین درباره فضل بن موسى علیه السلام ، در کتابهاى انساب اطّلاعات
چندانى در دست نیست ، برخى نام وى را در عدد فرزندان امام موسى
کاظم علیه السلامنمىآورند و عدّهاى دیگر مدفن آن حضرت را در آوه نوشتهاند.
عبدالجلیل قزوینى مىنویسد:
«شهادتگاه و آرامگاه عبداللّه، فضل و سلیمان فرزندان امام موسى
کاظم علیه السلام در آبه است. محل قبور این عزیزان نورانى و پر از قبور علماء و
فقهاست .. و اهل آوه به زیارت فضل و سلیمان شوند فرزندان امام موسى بن
جعفر الکاظم علیه السلام و به زیارت اوجان که عبداللّه بن موسى علیه السلام مدفون است .[6]
در دائرة المعارف اسلامیّه آمده است: «و فیها مشاهد عبداللّه ، فضل و
سلیمان أولاد امام موسى بن جعفر علیه السلام».[7]
سیّد عبدالرزاق کمونه حسینى عنوان مىکند:
«قاضى نوراللّه مرعشى در کتاب مجالس المؤنین در هنگام وصف آبه
گوید . مشاهدى که در آبه قرار دارد عبارتند از: شهادتگاه عبداللّه و فضل و
سلیمان فرزندان امام موسى کاظم علیه السلامکه آنها مشاهدى نورانى است» .[8]
در حاشیه عمدة الطالب در آن هنگام که سلیمان و فضل، دو پسر امام موسى
کاظم علیه السلام را وصف مىکند ، از قول سیّد حسین بن مساعد حائرى گوید: «قبر
آن دو در آوه است و من در ماه رمضان سال 918 ه .ق . آن را زیارت کردم .»[9]
محمّدجواد نجفى مىنویسد:
«در استرآباد قبر عبداللّه است.. . و قبر امامزاده عبداللّه و فضل و سلیمان
که فرزندان موسى بن جعفر مىباشند در آبه است ...»[10]
باید بگوییم که اطّلاعات ما درباره فضل و سلیمان، دو فرزند امام هفتم
بسیار اندک است و جز این که مادرشان «اُمّ ولد» (کنیز) بوده ، چیز بیشترى
نمىدانیم.[11]
از طرفى قدیمىترین مدرکى که چنین ادّعا را نموده همان عبدالجلیل
قزوینى رازى متوفّاى 556 ه . ق . است که معلوم نیست از کجا این ادّعا را
نموده و مدرک وى چه بوده است ؛ زیرا هیچ یک از علماى انساب تاکنون
وفات یا شهادت وى را در آبه ننوشتهاند. بلکه برخى از منابع تأیید مىنمایند
که فضل بن محمّد بن فضل بن حسن بن عبیداللّه الثانى بن حسن بن عبیداللّه
بن عبّاس الشهید بن علی بن أبىطالب علیه السلام[12] در قم مىزیسته و لذا اگر بارگاه
کنونى را از آنِ او بدانیم به دور از حقیقت نیست. بخصوص در مناطق دیگرى
از کشورمان نیز امامزادگانى با همین نام و نسب مدفونند که مشهورترین آنها
بقعه فضل بن موسى علیه السلام شهر جهرم و بهبهان است.[13]
به هر حال وجود مزارهاى فراوان به نام فضل و یحیى فرزندان امام موسى
کاظم علیه السلامدر ایران ، باعث مىشود که مزار کنونى در محلاّت زیر سؤل رود .
بخصوص هیچ مدرکى نیز بر این ادّعا اقامه نشده و از طرفى مدارکى در دست
است که مدفونان در بقعه از احفاد امام جواد علیه السلاممىباشند.
شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده یحیى محلاّت
مرحوم عبّاس فیض، پس ازبیان توصیف معمارى بقعه، مىنویسد:
«نسب شاهزاده یحیى را در الواح موجوده ، فرزند بلافضل امام کاظم علیه السلام
خوانده است که هر گاه گنبدى به نام یحیى بن موسى جعفر علیه السلام در بازار
سبزوار وجود نداشت، بلافصلى او براى قبول نزدیکتر مىنمود. اما با وجود
مشاهد متعدّده منتسب به یحیى، در این امر بهطور قطع نمىتوان نظر داد.
چنان که فضل الرضا را هم فرزند همان امام ضبط کردهاند. در حالى که با
تصریح صاحب مجالس المؤنین بر دفن وى در آوه نمىتوان اظهار عقیده
کرد.
پس اگر مدفونین در این مشهد را دو تن از احفاد امام کاظم علیه السلامبه اسامى
یحیى و فضل بخوانیم با مشکلاتى مواجه نمىشویم، بخصوص که در میان
سادات رضویّه عنوان آل الرضا تا چند قرن متداول بوده است که باید
معتقد شد که فضل هم از سادات رضویّه قرن چهارم است که به عنوان
فضل آل الرضا یا فضل الرضائیّه خوانده مىشده است . بنابر این باید گفت
که فضل الرضا از جمله خاندان موسى مبرقع بوده است .»[14]
وى در جاى دیگر از کتاب خود مىنویسد:
«از این خاندان [رضائیّه] در قرن چهارم افراد بسیارى در محلاّت
متوطّن بودهاند».[15]
احتمال مرحوم فیض که خدا او را رحمت کند درست بوده است ، منتهى
منابعى که با آن ادّعاى خود را ثابت کند در دست نداشته است.
حسن بن محمّد بن حسن قمّى، که در سال 378 ه . ق کتاب تاریخ قم را
به تشویق صاحب بن عبّاد تألیف نموده بخشى از این کتاب را به ذکر طالبیّه
که به قم آمدند اختصاص داده است ؛ در بخشى از آن به سادات حسینیه
اشاره مىکند و از سادات رضائیه و از فرزندان امام رضا علیه السلام نام برده و
مىنویسد:
«أبوالحسن موسى بن أحمد، مردى فاضل، متواضع، متخلّص و سهل
الجانب بوده است با عنوان جوانبى وحداثت سن ، نقابت سادات علویّه به
شهر قم و نواحى قم به او مفوّض بوده است و قسمات و وظایف و رسوم و
مرسومات و مشاهدات سادات آبه و قم و کاشان و خورزن مجموع به دست و
اختیار و فرمان او بوده است و عدد ایشان در آن زمان از مردان و طفلان
سیصد و سىویک نفر بوده است و ظیفه هر یک از ایشان در ماهى سه من نان
و ده درم نقره بوده است ...»[16]
طبق این گزارش، غالب بقاع موجود در قم ، کاشان، تفرش، محلاّت و نراق
را باید از همین خاندان بدانیم؛ زیرا ابن عنبه نیز مىنویسد: «یقال لولده
الرضویّون و هم بقم إلاّ من شدّ منهم إلى غیرها»[17] فرزندان موسى مبرقع را
رضویّون مىگفتند و ایشان در قم بودند مگر تنى چند که در غیر از این شهر
سکونت نمودند.
از این رو باید به احتمال مرحوم فیض، که صاحبان این مزار را از اولاد
موسى مبرقع مىداند ایمان آورد، منتهى ایشان نتوانستهاند از واردین به
شهر قم کسى را به نام یحیى از این خاندان در کتابهاى انساب بیابند.
مرحوم ابوالحسن عمرى ، در ضمن بیان فرزندان موسى مبرقع مىنویسد:
«یحیى بن أحمد أبی عبداللّه بن محمّد أبی علی بن أحمد
أبی علی بن موسى المبرقع بن الإمام جواد علیه السلام ، کان یحیى کریماً واسع
الجاه مسکنه بقم .»
وى مردى کریم و با حشمت و ساکن شهر قم بود . واضافه مىکند که
ابوالقاسم زید ملقّب به عمید شاعر براى او حدیث کرد که وى یحیى بن أحمد
را در قم به قصیدهاى به نام قافیّه مدح نموده است.[18]
محمّد کاظم یمانى ، از أعلام قرن نهم نیز از سکونت یحیى بن أحمد در
قم خبر داده، اما از رحلت و مدفن او ، سخنى به میان نیاورده است.[19]
نگارنده از آن جایى که از چنین بقعهاى در محلاّت آگاهى نداشته، قبلاً
در کتاب انوار پراکنده[20] چنین احتمال داده که وى در بقعه چهل اختران قم
مدفون است. اما با وجود این بقعه ، دیگر جاى تردید نیست که از آنِ همین
سیّدجلیل القدر یحیى بن احمد بن محمد بن احمد بن موسى المبرقع بن امام
جواد علیه السلام باشد .
از آن جایى که پدر بزرگوار وى در روز پنجشنبه، نیمه صفر سال 358 ه .ق
وفات یافته[21] ، مىتوان وفات یحیى را در اواخر همین قرن احتمال داد.
درباره شخصیت مدفونِ دیگر در بقعه، با وجود پسوند الرضا، نگارنده
معتقد است که برادرزاده همین امامزاده یحیى بن أحمد ، به نام أبوالفضل
علی بن أبی إبراهیم جعفر بن أحمد بن محمّد بن أحمد بن موسى المبرقع بن
إمام جواد علیه السلاممىباشد.[22]
از آن جایىکه استفاده کنیه در قرون اولیه اسلامى متداول بوده و به
خاطر تعظیم و تکریم اشخاص از آن استفاده مىنمودند ، و از طرفى أبوالفضل
از خاندان رضائیه قم بود . لذا کمکم أبوالفضل على الرضائیه به فضل الرضا
شهرت یافته است . نگارنده به جزم معتقد است که بقعه کنونى مربوط به این
سیّدرضوى است . و تا سندى معارض این ادّعا ثابت نشود هم چنان بر آن
معتقد است.
توصیف آرامگاه امامزاده یحیى محلاّت
آن گونه که اشاره شد، بنا شامل صحنى وسیع و حجرههایى در اطراف
است . بناى بقعه داراى طرح صلیبى مرکب از دو فضاى رومىپوش است.
سقف آن به صورت عرقچینى به ارتفاع هفت متر پوشش شده است. در هر
ضلع بقعه ، شاهنشینى است که از آن درى به خارج راه مىدهد ؛ به جز
شاهنشین شرقى که محل نصب محراب است.
محراب این بنا از آثار ارزشمند و معتبر گچبرى قرن چهارم به شمار
مىرود . بلندى آن ، سه و پنهاى آن ، دو متر است . طرح کلى آن ، دو پایه در دو
طرف و دو قائمه نیم برجى در داخل و طاقبندى دو قوسى تو در تو است .
روى دو پایه ، بر روى زمینه گل و بوته ، سوره فتح نقش بسته است . و در دنباله
نام بانى ، در قسمت پایین محراب ، این جمله دیده مىشود: «فی أیام
أمیرالمؤنین رضی اللّه عنه سنة ثلثین» . این نوشته با توجّه به تاریخ و کاربرد
خط ثلث در آن ، با سنه ذکر شده که سال سى هجرى است، جور در نمىآید و
احتمالاً کلمه «ثلثمائه» یا «أربعمائة»[23] از دنباله آن حذف شده است . در آن
صورت ، سال 330 یا 430 ه . ق ، سال متناسبى براى زمان ایجاد محراب
خواهد بود . این محراب ، در ابتدا روى اسپر شاهنشین جنوبى قرار داشته
است و چون مىخواستند در آن جا درى بگشایند ، محراب را قطعه قطعه
کرده و از آن ضلع به جاى فعلى انتقال دادهاند. در جریان کار ، قسمتى از
محراب شکسته و از بین مىرود ، یا احتمالاً دزدیده مىشود.
بر فراز جرز شرقى بقعه ، لوحى از کاشى نصب شده که درباره شخصیّت
امامزادگان بر آن چنین نوشته شده: «هذه الروضة الشریفة المنوّرة والمشهد
المقدّسة للسیدیّن الشریفین الحسیبین النسیبین یحیى بن الإمام الهمام
موسى الکاظم و فضل الرضا على آبائهما التحیّة والثناء عمل سیّد حسن کاشى
العبد أحمد و محمود محلاّتى فی سنة» وبقیّه آن خوانده نمىشود .
بر روى مرقد ، صندوق منبّتى از آثار دوران شاه طهماسب صفوى قرار
دارد که در سالهاى پیش با رنگ زدن بر روى آن و سیاه کردن حرفهاى
کتیبه، بر آن لطمه وارد ساختهاند. در روى صندوق چنین مىخوانیم: «طبعه
استاد غیاث الدّین علی بن استاد محمّد بن استاد بابا علی نجّار اصفهانی کتبه
العبد بهزاد بن أحمد کمال کاتب وقف کرد بنده شاه ولایت امیر ولى بن سلطان
محمود بن پیر حسین المحلاّتى سنة سبعین و تسعمائة» (970).[24]
[1]. گنجینه آثار قم 2: 28.
[2]. المجدى: 107 ، الأصیلى: 152 ، عمدة الطالب: 197 ، النفحة العنبریّه: 62 ـ
64 ، تحفة الأزهار 3: 123 ، کاشف الغمّه: 97 ، بحار الأنوار48: 288 ، أعیان الشیعه 2: 5 ، الإرشاد 2: 244 ، تاریخ الیعقوبى2: 415 ، إعلام الورى: 301 ، کشف الغمّه 3: 9 ، مناقب آل أبىطالب 3: 438 ، موالید الأئمّه و وفیاتهم: 190 ، التتمّه فی تواریخ الأئمّه: 109.
[3]. عمدة الطالب: 197.
[4]. النفحة العنبریّه: 64 .
[5]. تحفة الأزهار 3: 393.
[6]. النقض: 222 ، 589 ـ 558 .
[7]. دائرة المعارف الإسلامیّه 1: 66 .
[8]. مشاهد العترة الطاهرة: 30 ـ 29 ، مجالس المؤنین 2: 186 ، آوه دومین کانون
تشیّع در ایران: 125 ـ 126 .
[9]. عمدة الطالب: 286.
[10]. ستارگان درخشان 9: 91 ، فرهنگ جغرافیایى ایران 1: 26 ، دائرة المعارف بزرگ
اسلامى 2: 247 ، دائرة المعارف تشیّع 1: 6 ، دانشنامه ایران اسلامى 1: 257 .
[11]. ارشاد 2: 19.
[12]. الأصیلى: 330 ، الدرّة الذهبیّه فی آلمال المنتقلة الطالبیّه 3: 184.
[13]. نگاه کنید به مقاله آقاى زین العابدین دستداده، ماهنامه کوثر ، سال دوّم، شماره
پانزدهم ، خرداد سال 1377 ، ص 67 .
[14]. گنجینه آثار قم 2: 22 ـ 23.
[15]. همان 30.
[16]. تاریخ قم: 220 ـ 221.
[17]. عمدة الطالب: 230.
[18]. المجدى: 129.
[19]. النفحة العنبریه: 67 ، الاصیلى: 157 ، الشجرة المبارکة: 95 .
[20]. انوار پراکنده یا تاریخ قم 1: 431.
[21]. ابوعبداللّه أحمد بن أبی علی محمّد ، پس از بالندگى به عنوان رییس و پیشواى
سادات گشت و مجموع املاک و اموال پدر خود محمّد بن أحمد و همچنین عموى پدر خود محمّد بن موسى را به ارث برد و آنچه را هم که از عمّه خود اُم حبیب و خواهران خود فاطمه و بریهه به میراث به او رسیده بود بر آن اضافه نمود و چون اضافه ثروت در او موجود بود به اهالى بذل و مساعدت مىنمود که به این صورت زیاده به دلهاى مردم نزدیک شد و بذر محبّت خود را در قلوب اهالى قم افشاند و نقابت سادات علوى به او تفویض گردید و همواره در این شهر سرور و ارباب و رییس بود تا اینکه در روز پنجشنبه نیمه ماه صفر سال 358 ه .ق در سن چهل و شش سالگى درگذشت و در مشهد محمّد بن موسى المبرقع مدفون گشت و مردم قم را به واسطه رحلت او مصیبتى عظیم دست داد . اما بنا بر قول مشهور وى را در مشهد موسى مبرقع دفن نمودند . منتهى الآمال2: 620 ، انوار پراکنده 1: 429 ـ 430.
[22]. التذکرة: 115.
[23]. با توجّه به زندگانى سادات رضائیّه در قم که مربوط به قرن چهارم هجرى است ، لذا سال 430 ه .ق مناسبترین تاریخ بناى بقعه را مىتوان احتمال داد.
[24]. گنجینه آثار قم 2: 29 ـ 23 ، دایرة المعارف تشیّع 2: 486 ـ 485 ، بناهاى
آرامگاهى: 225.
- ۱۹۹۳
- ادامه مطلب