مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

اسوه صالحان؛مروری بر زندگانی و آثار آیت الله میر محمد لطیف رضا توفیقی

اسوه صالحان؛مروری بر زندگانی و آثار آیت الله  میر محمد لطیف رضا توفیقی

در عصر حاضر که عصر تکنولژی است، شاید صحبت کردن از گذشتگان و مروری بر زندگانی و آثار و به طورکلی شخصیت شناسی آنان برای بسیاری از مخاطبان شگفت انگیز باشد.شگفتی نه بخاطر عالم بودنشان، بلکه به خاطر انسانیت بودن و همراه مردم و عشق به ایشان ورزیدن  و در دل ایشان نشستن و اسوه صالحان عصر خویش گشتن است.

این ریاضت و تهذیب نفس ، دوری از محرمات و مکروهات می خواهد که علمای سلف صالح ما با تمام مشکلات به آن دست یافته اند و الان یاد آنان ،خاطره ای برای نسل حاضر شده است.

یکی از این رادمردان تاریخ کهکیلویه و بویر احمد، مرحوم حجت الحق، آیت الله آقا میر محمد لطیف رضا توفیقی است که به حق از صالحان عصر خویش و متصف به زهد و تقوا توام با حلم و علم وسیادت بود و کمتر درباره شخصیت ایشان سخن گفته شده است. در پیش رو به زندگی این عالم فرهیخته خواهیم پرداخت و به زودی شرح حال کامل این اسوه صالحان را تقدیم دوست داران به علم و سیادت تقدیم خواهیم نمود.

مروری بر زندگانی و آثار آیت الله  میر محمد لطیف رضا توفیقی

در سال 1251 ه.ش در دل روستای تولیان در چهار کیلومتری شمال دهدشت، نوزادی به سید احمد رضا توفیقی داده شد که نامش را محمد لطیف نهاده شد اما پدر زنده نبود تا تولد این نوزاد را ببیند و در حالی که شش ماهه بی بی سکینه همسر سید احمد حامله بود وی وفات یافت. شاید این نامگذاری بدان خاطر بود که آقا میر احمد این فرزند خود را مایه لطف و برکت برای اهالی دهدشت می دانست و همه آن را در سیمای معصومش می دید. اگر چه در خاندان رضا توفیقی عالمان بنام و شخصیت های علمی و برجسته ی برخاسته بودند اما این نوزاد می بایست از همه آنان وارسته تر شود.

کودکی و تحصیلات

متاسفانه  میر احمد زنده نماند تا بزرک شدن میر محمد لطیف را ببیند او بر اثر بیماری سه ماه قبل از تولد فرزند دلبندش وفات یافت از اینرو قیمومیت او را برادر بزرگترش میر محمد مومن که عالمی مشهور بود  بعهده گرفت. از آنجاییکه وی فرزندی نداشت و بلاعقب بود، مهر این برادر کوچک بیشتر در دل او افتاد از اینرو  کرد . نسبت به تربیت وی می کوشید  و همه بازی های او را پسر عموهای او قرار می داد تا مراقب رفتار و گفتار او باشد.  محمد لطیف اینک به جوانی رسید و برادر بزرگ که حکم پدر برایش داشت  فهمید که محمد لطیف دارای  استعداد و هوش سرشار است لذا خود به تعلیم او پرداخت و دروس مقدماتی را به وی آموخت. میر محمد مومن اشتیاق برادر کوچک را به تحصیل  دید از اینرو وصیت کرد که تمام کتابهایش را به  محمد لطیف بدهند . چندی پس از فوت برادر و در سال 1264 ه.ش  محمد لطیف به حوزه علمیه بهبهان هجرت کردند و قریب به سه سال نزد اساتید آنجا  بهره برد . سپس برای ادامه تحصیل وارد شهر شیراز شد و در حوزه علمیه منصوریه که قدیمی‌ترین و پررونق ترین حوزه در عصر خود بود به مدت سه سال به تحصیل پرداخت و از علمای آن دیار کسب فیض نمود. سپس برای بار دوم  مجدد به حوزه علمیه پر رونق آن عصر بهبهان وارد شد و به مدت ۲۳ سال به تحصیل و تدریس فقه و اصول و هیئت و طب و ریاضیات پرداخت .

اساتید

میر محمد لطیف در شیراز از بزرگانی همچون؛ محمد باقر اصطهباناتی معروف به شهید رابع ، آقا سید علی کازرونی ، آقا شیخ علی ابیوردی، آقا شیخ جعفر محلاتی، آشیخ عبدالنبی فخرالاسلام آل عصفور ، ودر حوزه مبارکه بهبهان از آشیخ سلیمان بهبهانی ، آشیخ عبدالرسول بهبهانی، آمیرزا محمدحسن بهبهانی، سیدمحمد ناظم الشریعه و در حوزه پربرکت نجف آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزای نائینی بهره برد و در کنار آن به تهذیب نفس و اخلاق پرداخت .

از هم کلاسی و هم درسی های ایشان می توان به سید ابراهیم اصطهباناتی معروف به میرزا آقا، شیخ ابوالحسن حدائق، سید علی بهبهانی، شیخ عبدالهادی مجتهدی بهبهانی، سیدمحمد علی مرتضوی نام برد که همه آنان از بزرگان علم و ادب و سیادت شدند و نام آنان در تارک تاریخ بهبهان و خوزستان و مناطق جبال می درخشد.

موقعیت علمی

مرحوم آیت الله  آقا میرمحمد لطیف پس از کسب فیض از محضر علماء بزرگ آن عصر ، مفتخربه درجه رفیع اجتهاد نایل گردید .اگر چه ایشان علاقه زیادی به ماندن در بهبان و کسب فیض بیشتر از بزرگان این حوزه مبارکه را داشت اما مرحوم آیت الله العظمی ناظم الشریعه به ایشان و آقا سید علی بهبهانی فرمود؛ (شما دیگر نیاز به تحصیل ندارید ، آن چه لازم بود در این حوزه فرا گرفتید ، ولی خوبه نجف هم مشرف شوید تا علمای آن استان مقدس شما را بشناسند والا نیازی به تحصیل ندارید).

مرحوم آقا میرمحمد لطیف در عصر رضاخانی که لباس از تن روحانیان می کندند، اجازه کتبی اجتهاد خود را ازاقا سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی دریافت کردند و لذا اجازه اجتهاد گرفتند وبابرآن مجوز تلبس از حکومت صادر شد.

مراجعت به دهدشت

میر محمد لطیف انسی که با مولای و جدش امیر مومنان (ع) در نجف گرفته بود قصد بازگشت به ایران را نداشت  خصوصا  هم حجره ای ایشان اقا سید علی بهبهانی نیز به نجفام مهاجرت کرده بود.اما باتوجه موقعیت علمی ایشان و نیز اصرار بزرگان فامیل مبنی بر بازگشتشان به دهدشت،  تصمیم سختی در پیش روی داشت‌ . یا مجاورت مولای متقیان در نجف اشرف و افزایش سطح علمی یا  مراجعت  به شهر خود وانتقال اصول دینی وفقهی و مرجعیت معنوی برای مردم دیار خود و تدریس برای طلاب. تصمیم سختی بود و سر انجام ترجیح داد که هدایت عشایر پاکدل کهگیلویه و دستگیری ضعفا و تدریس در زادگاه خود بازگردد از اینرو پس از بازگشت به مدت 50 سال به تبلیغ احکام و تدریس و حل و فصل مرافعات مردم آن دیار پرداخت . و هم زمان به احیا زمین های بایر،  دامداری و اشتغال زایی همچون تولید اسیاب ابی و کسب اعتبار مالی علاوه بر اعتبار علمی، در بین اهالی کسب کرد و همیشه  حامی وغمخوار مردم در برابر خوانین منطقه بود

سفر ها

سفر اول : حدود سال 1258 به عراق به شهر بصرة سفر کرد و سپس بعد از مدتی اقامت به ایران بازگشت. هدف این سفر ملاقات با استاد خود آخوند خراسانی در شهر بصرة بود.

سفر دوم : به علت کسالت در سال 1300 به شهر اصفهان مراجعت کرد و به مدت یک سال در آنجا اقامت داشت و در طی این مدت مراوداتی با آقا نورالله نجفی اصفهانی و سیدالعراقین که از علمای مشهور اصفهان بودند داشت.

سفر سوم : در سال 1306 با جمعی از بزرگان سادات رضاتوفیقی به مشهد مقدس که مسافرت اینها قریب به یک سال به طول انجامید داشت.

سفر چهارم : به بویر احمد در تل خسرو وارد شد و مورد احترام فوق العاده ی آیت الله سید صدر الدین ملک حسینی قرار گرفت و پس از آن به همراهی ایشان به قصد ملاقات با حاکم فارس صولت الدوله قشقایی به شیراز سفر کرد و هدف از این ملاقات معاف کردن مالیات از سادات کهگیلویه و بویر احمد توسط این دو عالم بزرگوار بود و در نتیجه ی این سفر سادات منطقه کهگیلویه و بویر احمد از پرداخت غرامتی که دولت از جنگ تامرادی در سال 1309 بر عموم مردم وضع کرده بود معاف شدند.

 

آثار ماندنی

مرحوم آیت الله میر محمد لطیف رضا توفیقی تالیفات گرنبهایی از خود به یادگار گذاشت که از جمله آنها؛ حاشیه بر الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه و حاشیه بر مغنی البیب تالیف  ابن هشام انصاری .

شخصیت معنوی

آیت الله میر محمد لطیف رضا توفیقی به واسطه ی ایمان و اعتقاد و تقوای بالایی که داشت ، در دل همه ی مردم آن سامان جای داشت ، وبه علت موقعیت ویژه علمی و اجتماعی مورد احترام خوانین منجمله در کهگیلویه کریم خان بهادر السلطنه ، شکرالله خان ، عبدالله خان ، خسرو خان ، مهدی خان دشمن زیاری و در فارس صولت الدوله قشقایی بود . مردم کرامت هایی از ایشان مشاهده میکردند و به او اعتقاد داشتند و مورد احترام و علاقه ی قلبی همگان بود . یکی از کراماتش این بود که خواب دید آتشی از آسمان به زمین آمد و عده ای سوختند و تکه ای از آن در قلعه ی (پلی) ضرغام آباد ، که مقر شکرالله خان ضرغام الدوله ی بویراحمدی بود، افتاد . پس از چندی بیماری طاعون به منطقه سرایت کرد و عده ای از جمله یکی از فرزندان شکر الله خان بر اثر این بیماری مرد و این باعث شد مادر خسرو خان بویراحمدی ، او را که کودکی حدودا ۸ ساله بود به خانه آمیر میر محمد لطیف آورد و بیش از یکماه در آن خانه فرزند خود را نگهداری کرد تا بیماری از منطقه ریشه کن شود . تقوا و پاکدستی ایشان در حدی بود که هر قباله ای را که مهر میکرد علمای بهبهان با دیدن مهر ایشان بدون تردید آن را ممهور میکردند. ایشان مثل اجداد طاهرینش از شجاعت فوق العاده ای برخوردار بود . به طوری که در مقابل همه ی خوانین قدرت مند یا حاکمان حکومتی با شجاعت تمام در هر موردی که لازم میدانست ابراز مخالفت میکرد . وی در تلاشی از حاکمان فارس تمام سادات رضاتوفیقی را از پرداخت هرگونه مالیات و عواید و سرانه معاف نمود . ایشان به خاطر موقعیت معنوی و علمی که داشت ، در عصری که رضاخان همه ی علماء و روحانیون را خلع لباس میکردند ، به بهبهان رفته و مورد استقبال علما ، حتی نظامیان آن شهر قرار گرفتند و ایشان را به مدت ۴۰ روز نگه داشتند و مردم مرافعات خود را نزد ایشان حل و فصل میکردن..

ایشان اولین شخصی بود که در استان کهگیلویه شناسنامه گرفتند که  هدفشان تشویق مردم و ترویج تشکیل هویت برای مردم بود. در آن دوران شناسنامه گرفتن خیلی مورد استقبال عوام نبود مردم به نوعی ترس از دادن مشخصات خود به دولت داشتند. ایشان با این کار عملا اعلام کرد که هویت انسان باید مشخص باشد . از این رو اولین شناسنامه بنام خودشو دومین بنام همسرش وسومین شناسنامه بنام دختر بزرگ و چهارمین شناسنامه بنام پسر بزرگش بود .

غروب آفتاب

مرحوم آیت الله آمیر محمد لطیف درروز دهم آبان سال 1334 درسن 83 سالگی در گذشت و در روستای طولیان زادگاه خویش واقع در 4 کیلومتر استان کهگیلویه و بویر احمد به خاک سپرده شد. در آن تاریخ در کهگیلویه سه روز عزای عمومی اعلام شد و نماز میت توسط فرزند عالم و فاضل ایشان مرحوم حجت السلام و المسلمین سیدعبدالنبی رضاتوفیقی اقامه شد. مقبره ایشان در روستای طولیان به صورت زیارتگاهی پا برجا است.

تشکر از دانشمند فرزانه آقای دکتر بحر العلوم که نسبت به علما و دانشمندان اطلاع رسانی میکند.

درود . بسیار مطلب جالب و قدیمی بود. فقط در مورد اقوام و خوانین هم مطالبی کاملی ارایه نمایید.

خیلی جالب و خواندنی

آقای دکتر بحرالعلوم از اینکه مطالب را در مورد عالم جلیل القدر و عظیم الشأن مرحوم آیت الله آقا میر محمد لطیف رضاتوفیقی در اختیار گذاشتید تشکر میکنم

ضمن تشکر در صورت امکان لطفا عکس و مدارک نیز بزارین

ممنون از تلاش و همت شما

حقیقتا مطالب مفید و ارزنده ای بود

انشالله که زمینه شناخت بیشتر علما به واسطه تلاش شما بیشتر فراهم بشه

یا علی

درود. عالی بود

سه شنبه ۲۴ دی ۹۸ , ۰۹:۳۰ سید محمد علوی زاده

سلام علیکم

الحمدلله که بعد از مدتاها وبلاگ بروزرسانی شد

سه شنبه ۲۹ بهمن ۹۸ , ۱۴:۳۸ سیدرضارضوی زاده

تاریخ مدیون انسان بزرگی همچون ایشان است خدایش بیامرزد

چهارشنبه ۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۳:۱۵ سیده ر . رضاتوفیقی

خیلی خیلی ممنونم ان شاالله خدا اجرتون بده 

تشک از دکتر بحرالعلوم که نسبت به آیت الله میرمحمد لطیف مطالب جدیدی در ابعاد مختلف زندگی ایشان در اختیار ما گذاشته است.

تشک از دکتر بحرالعلوم که نسبت به آیت الله میرمحمد لطیف مطالب جدیدی در ابعاد مختلف زندگی ایشان در اختیار ما گذاشته است.

سلام منابع این زندگینامه را ذکر کنید با تشکر

با سلام، از اینکه به سایت ما مراجعه کردید سپاسگزارم. در پایین مطالبی درباره منابع استفاده شده اشاره خواهد شد.
کتاب کارنامه بهبهان ص 846، تالیف دکتر سید محمد طباطبائی بهبهانی.
کتاب جغرافیای تاریخی استان کهگیلویه و بویر احمد، تالیف نور محمد مجیدی.
کتاب تاریخ سیاسی کهگیلویه ص 397.
کتاب علماو شاعران کهگیلویه و وبویر احمد، تالیف نور محمد مجیدی، ص 48-49.

زندگی نامه مرحوم آیت الله میر محمد لطیف رضا توفیقی، توسط نواده ایشان دکتر سید حسین رضا توفیقی برای بنده ارسال شد و با ویرایش و نیز منابع فوق تنظیم گشت.
البته جناب قنبر علی  هم در این باره مطالبی نوشته اند که علاوه بر ادبیات ناقص، بسیاری از مطالب کتابشان اشتباه است. وی، عکس مرحوم آیت الله سید محمد هادی حسینی خراسانی حائری که جد استاد ما سید محمد رضا جلالی است را به اشتباه متعلق به آقا میر علی صالح موسوی رضا توفیقی قلمداد کرده و نشان از بی دقتی ایشان است.
متاسفانه قنبر علی علاوه بر سرقت، بی سواد و هتاک و نمک ناشناس است.
اما درباره سرقت ایشان باید معروض دارم . زمانی که نامبرده جهت اصلاح نوشته های خود و نیز تهیه مقدمه برای کتابش، با یک دبه عسل، در کوچه پس کوچه های قم دنبال حقیرمی گشت، یادم است که چقدر کمک و راهنمایشان کردم و پس از مقدمه بر کتاب شجره طیبه سادات شیخ شبان، به ایشان متذکر شدم که حتما کتاب را با ویرایش  چاپ نماید اما متاسفانه با اغلاط فراوان چاپ شد و شجره امامزاده را نیز که از اینجانب بود بنام خودشان چاپ کردند.
سرقت دیگر وی، تمام نوشته های نسبی ایشان که مدعی داشتن علم نسب است، متعلق به استاد سید اسحاق حیدری است که متاسفانه باکلک و وعده پرداخت هزینه آن و نیز ثبت نام ایشان، به اسم خودشان چاپ کردند و آخرین مورد دو جلد کتاب درباره سادات رضوی را از ایشان گرفتند و حتی تا جاییکه من مطلع ام، تنها هزینه تایپش را پرداخت کردند.
قنبر علی، علاوه بر نداشتن اطلاع بر انساب سادات، جعل و خرافات در سراسر تالیفاتش ظاهر است و استفاده از مطالب ایشان، به غایت مشکل و بلکه به جهت خطاهای بیش از حد، غیر قابل استفاده است.
قنبر علی مدعی است که بیش از سی سال است در علم نسب شناسی کار کرده است، جالب اینکه تا جاییکه ما مطلعیم ایشان بیش از این در چراگاه های سوق و دهدشت دنبال گوسفندان بودند، اگر پس از بازنشستگی از دامداری ما دستشان را نمی گرفتیم حتی قادر به نوشتن کلمه انساب نبود که با سین است یا باصاد. ایشان تصورش از نسابه، کسی که ماهواره و بشقاب نصب می کند بود، چگونه است الان ادعای نسب شناسی می کنند و حتی اصطلاحات علمای انساب را نمی دانند. متاسفانه بارها پشت سر بنده غیبت و تهمت و افترا بستند و با سعه صدر تامل کردم و  جواب ایشان را ندادم اما در این نوشتار خواستم به ایشان متذکر شوم که دیوار گوش دارد و اخبار لجن پراکنی ایشان پخش می شود.
قنبر علی، موقعی که موسسه اش بدهکار مالیات بود، در سال  1388بالغ بر چهار و نیم میلیون تومان از بدهی مالیاتی ایشان را از قرار دادم پرداخت کردم و تا الان به بنده پرداخت ننموده اند که اگر الان محاسبه کنیم مبلغ قابل توجهی است.
قنبر علی بدون اجازه از آرم انتشارات وثوق، مبادرت به چاپ و نشر کتاب کردند که این خود قابل پیگیری و جرم است و ناشر بارها دنبال پیگیری مسالمت آمیز حقوق خود بود اما با هتاکی و فحاشی ایشان روبرو گست.
قنبر علی با احداث موزه از سوی آستان قدس، آبروی برای خود کسب کرد اما با گرفتن اسناد محلی  از مردم بی سواد و مخلص منطقه به نام موزه آستان قدس، مبادرت به فروش برخی از این نسخه ها کرد.
قنبر علی اینقدر هتاک و گستاخ شده به بزرگان انساب و کسانی که تا دیروز دستش را گرفتند و به دلائلی که خود باعث آن شده و دیگر با او همکاری نمی کنند، گستاخانه بی ادبی و تهمت و توهین می کند، غافل از آنکه زیر صد ها تألیف گرانسگ ایشان مدفون خواهد شد و اگر ناچار شوند، رذائل اخلاقی و نیز سرقت های علمی، و تهمت های بی روا و جسارتهای بی شرمانه ایشان چاپ و در استان کهکیلویه منتشر خواهد شد، همان طوری که با دوست بی ادب دیگرشان در مقاله نقدی بر کتاب کواکب المنتشره برخورد شد.( تعرف الانسان بصاحبه)
قنبر علی اگر مرد میدان است نسب امامزاده محمود را بنویسد یا از دوستشان که آیت الله خطاب می کند استفاده ببرد، نه اینکه مدام تماس بگیرد و گدائی علم از استاد سید اسحاق حیدری کند.
در پایان سوالم از قنبر علی این است:  رفتارت را با کدام معیار ائمه سنجیده ای  و به یک مسلمان تهمت و افترا و جسارت می کنی؟

با عرض سلام این شخص سارق جعال وکذاب چه کسی هستند معرفی بفرمایید تا مردم در دام همچه حیوانی نیفتند

سلام علیکم؛ این سارق موجّه که خود را نسّابه می خواند، کسی نیست جز علی قنبر موسوی سوق سارق که باید مواظب باشید در دام شیطانی ایشان نیافتید.

با سلام واحترام:

خدمت استاد گرامی:

جنابعالی این قنبرعلی (بی سواد وسارق وجاعل گستاخ هتاک) را به چالش کشیدی واز وی نسب (امام زاده محمود) را خواستید.

سوال:

1 ـ چگونه از (علیقنبر موسوی سوق چوپان بی سواد وجاعل وسارق ادبی شجره این امام زاده. شاید شجره نامه جعلی یا نادرست برایتان بفرستد؟

2 ـ ایا شما نسب این امامزاده محمود می دانید؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده