- يكشنبه ۲۶ مرداد ۹۳
امامزاده صالح علیه السلام ـ تجریش
این بنا در مجاورت میدان تجریش تهران واقع شده است. مزار با شکوهى است که داراى صحن و سرا، قبه و بارگاه، گنبد کاشى مىباشد.
خفته در مزار
امامزاده صالح را متولیان و خدام آن مزار از دیرباز به حضرت امام موسى بن جعفر علیهالسلام منسوب مىدانند و وى را فرزند بلافصل آن حضرت ذکر نموده، در زیارتنامه هم به او صالح بن موسى علیهالسلام سلام داده و بر اساس کتیبه بالاى سردرب صحن، او را برادر امام هشتم علیهالسلامذکر مىکنند.
شیخ مفید رحمه الله تعداد فرزندان آن حضرت را 37 تن و علاّمه نسّابه ابن عنبه 60 الى 61 تن ذکر
نمودهاند. تا کنون در هیچ یک از کتابهاى معتبر انساب، تاریخ و تراجم، امامزاده صالح را
جزو فرزندان امام هفتم علیهالسلام به شمار نیاورده است. با این حال در چند کتاب متاخر انساب، که
اعتبار چندانى ندارد، امامزاده صالح را با اعتقاد کامل فرزند بلافصل امام هفتم علیهالسلام
معرفى مىنمایند.
قول صاحب کنزالانساب
کتاب کنزالانساب که به سید مرتضى ملقّب به علم الهدى منسوب است و به سعى و اهتمام
میرزا محمّد ملک الکتاب به زیور طبع آراسته شده، از اعتبار چندانى برخوردار نیست
مىنویسد: «صالح بن حضرت امام موسى کاظم علیهالسلاماز کره رود رو به ولایت شمیران نهاد و چون به
موضع تجریش رسید، او را شهید کردند و صالح را هشت فرزند بود، بدین اسامى؛ محمود، بدرالدّین
صدرالدّین، قدرالدّین، یوسف، کریمالدّین...»[1]
مرحوم شیخ حسن محرّر، امام جمعه خوى به نقل از کتاب بحرالانساب درباره به شهادت
رسیدن امامزاده صالح مىنویسد: «حسن نامى بهبهانى از پل کَرَخ که امروز به کرج مشهور است در
تعقیب امامزاده صالح بود تا بالاخره در باغ جنّت گلشن زیر چنار بزرگ نزدیک چشمه سارى او را
گرفتار کرد و با بیل وى را کشت.»[2]
براى اثبات قول بالا باید گفت: در قرن دوم و سوم هجرى موقعیت فعلى امامزاده صالح چه نام
داشته است، آیا به واقع این منطقه را در دو قرن مذکور تجریش اطلاق مىکردند یا نه؟
نام تجریش که قدیمىتر از شمیران است، نخستین بار در ذکر وقایع دوران سلجوقى به
صورت طجرشت آمده است.
در کتاب راحة الصدور و آیة السرور، تألیف ابوبکر سلیمان راوندى، آمده است که: «آنگاه
سلطان طغرل بک از تبریز به سوى رى شتافت... به قصران بیرونى، به دیه طجرشت از جهت
خنکى هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا به غایت بود. رعاف برو مستولى شد و به هیچ دار و
امساک نپذیرفت تا قوت ساقط شد و از دنیا رفت، در رمضان سنة 455 ه . ق»[3]
ظهیرالدّین نیشابورى نیز در سلجوقنامه دومین شخصى است که نام دیه طرشت را در تحت
وفات صغرل بیک ذکر مىکند.[4]
سؤالى که مطرح مىشود این است: چگونه دهى که موجودیت آن در اواخر قرن پنجم بوده، در
قرن دوم، یا ثلث اول قرن سوم محل شهادت پسر امام هفتم علیهالسلام است؟
و انگهى بر فرض صحت قول کنزالانساب باید آن ده را طجرشت مىنوشت نه با لفظ
تجریش؟ بر این اساس ضعف قول فوق از حیث تاریخى و جغرافیایى ثابت مىشود.
از طرفى همین قول در کتاب بحرالانساب، تالیف فاضل در بندى نیز رخنه کرده، امامزاده
صالح را فرزند امام موسى کاظم علیهالسلامدانسته، او را شهید در تجریش مىنویسد.[5]
گفتههاى فاضل در بندى، درباره مدفون بودن حضرت شهربانو همسر امام حسین علیهالسلام در
شهررى، زبیده خاتون دختر او، سر قاسم ثانى در شمیران و شهادت امامزاده صالح در
تجریش، خشم غالب محققین را برانگیخته است. چنان که درباره او و عقایدش مىنویسند:
ألف: این قضیه که در کتاب دربندى و یا مرتدى و یا بحرالانساب آمده، موهوم و به افسانه
شبیهتر است تا به قضیه واقعیّه؟[6]
ب: اما قصّه زبیده خاتون و شهربانو و قاسم ثانى در خاک رى و اطراف آن که در السنه عوام
دایر شده، پس آن از خیالات واهیه است...[7]
ج: کتاب مزبور (جنگ نامه سید جلالالدّین أشرف) ساخته و پرداخته ذهن مولف و مانند
کتاب بحرالانساب ساختگى است.[8]
این گفتهها جملگى حکایت از بى ارزش بودن، غیر واقعى و غیر مستند بودن کتاب
بحرالانساب است که مولف آن نسبتهاى دروغ و فرزندان بى شمارى براى امام هفتم علیهالسلام
قایل شده است، بنابراین قول وى به غایت ضعیف و مجعول است.
سوالى که براى اهل تحقیق پیش مىآید این است که چگونه شیخ صدوق رحمهالله که خود در
شهررى مىزیسته، کتاب مشهور خود به نام عیون اخبار الرضا علیهالسلام را براى صاحب بن عباد که
وى نیز در این شهر مقیم بود، فراهم آورده است، ذکرى از مدفون بودن صالح بن امام موسى
کاظم علیهالسلام، فرزند بلافصل امام هفتم علیهالسلام نمىکند و در عوض درباره حضرت عبدالعظیم حسنى
و امامزاده حمزه سخن مىراند؟
وانگهى در کتاب نفیس «النقض» تألیف عبدالجلیل رازى قزوینى که ذکر اماکن مقدس رى به
تفصیل در آن کتاب آمده، به هیچ وجه نامى از بقعه امامزاده صالح تجریش نیست که عدم ذکر
آن در این دو کتاب معتبر از سه حال خارج نیست؛
1. چنین بقعهاى در عصر شیخ صدوق رحمهالله و رازى نبوده است.
2. بقعه، منسوب به فرزند بلافصل امام موسى کاظم علیهالسلام نمىباشد.
3. خفته در آن از شهرت به سزایى برخوردار نبوده، یا بعد از شیخ صدوق رحمهالله وفات یافته، و
پس از عبدالجلیل رازى صاحب بقعه و بارگاه شده است.
4. علاّمه ابن طباطبا از دانشمندان علم انساب که کتاب ارزشمد و نمونه خود را که بر اساس
انتقال و مهاجرت سادات از مدینه به شهرها و آبادىهاى ممالک اسلامى جمع آورى و تألیف
نموده، بالغ بر صد و بیست تن از سادات مهاجر به شهررى را ذکر مىکند، اسمى از صالح بن
موسى علیهالسلام به میان نیاورده است. این در حالى است که ورود حضرت عبدالعظیم حسنى و
بسیارى از امامزادگان دیگر مدفون در شهررى و ورامین و فشافویه و ونک و فرزاد = فرح زاد
را خبر داده است.[9]
بنابراین ثابت مىشود که ادّعاى کنزالانساب صحّت تاریخى نداشته، مطابق با مشجرات
موجود و کتابهاى انساب معتبر نمىباشد.
و از طرفى فرزند داشتن امامزاده صالح به اسامى محمود، بدرالدّین، صدرالدّین، قدرالدّین،
یوسف و کریمالدّین، فرع بر فرزند داشتن امام موسى کاظم علیهالسلامفرزندى به نام صالح است، به
معناى دیگر؛ زمانى که نمىتوان امامزاده صالح را فرزند امام هفتم علیهالسلام ثابت کرد، چگونه
مىشود براى او هشت فرزند قایل شد؟! بخصوص اسامى ترکیبى، از قرن چهارم هجرى به
بعد بلکه از قرن پنجم متداول شده، و قبل از آن به عنوان لقب استفاده مىشده است.
پس از قول مولف کنزالانساب و بحرالانساب که صالح را فرزند امام هفتم علیهالسلامنوشته،
قدیمىترین مدرک و قولى که صالح را فرزند امام هفتم ذکر نموده، به ترتیب عبارتند از:
انوار المشعشعین فى شرافة القم و القمیین؛ تألیف محمّد على ارجستانى کچویى، که در سال
1333 در سه جلد به چاپ رسیده است.
2. ناسخ التواریخ؛ مرحوم سپهر در مجلدات امام موسى کاظم علیهالسلام
3. حیاة الإمام موسى بن جعفر علیهالسلام؛ سید باقر شریف قرشى.
4. منتخب التواریخ؛ ملاهاشم خراسانى.
5. مراقد المعارف؛ علاّمه حرزالدّین.
6. آثار تاریخى طهران؛ دکتر مصطفوى.
که هر یک به نوعى از کتاب بحر الانساب یا کتاب حیاة الإمام موسى بن جعفر علیهالسلام، نقل
نمودهاند و دلیلى بر آن جز کتاب کنزالانساب که از اعتبار آن تشکیک است. ذکر ننمودهاند و
همین قول در کتابهاى فهرست آثار باستانى ایران، تألیف مشکوتى، دایرة المعارف تشیّع
تألیف جمعى از نویسندگان، جغرافیاى تاریخى شمیرانات تألیف دکتر منوچهر ستوده، تاریخ
مرکز طهران و تاریخ قسمت شمالى و مضافات آن تألیف حجت بلاغى، بناهاى آرامگاهى تدوین
حوزه هنرى سازمان تبلیغات و چندین مقاله، و به تازگى نیز در کتاب آشنایى با سلاله پاکان
امامزاده صالح تجریش و امامزاده قاسم شمیران تألیف دکتر احمد موسوى و بالاخره کتاب جامع
الانساب تألیف سید محمّد على روضاتى که در این کتاب شجره نامهاى نیز از نسل صدرالدّین
ابن صالح بن موسى علیهالسلام نیز ارایه شده که مورد تردید است.
مرحوم روضاتى مىنویسد: «در کتب موجوده نسب، براى حضرت امام موسى کاظم علیهالسلام فرزندى به
نام صالح ذکر نشده...»[10] که نشان از عدم پذیرش این قول نزد اوست. اما قول صواب و صحیح
همان است که مرحوم محمّد شریف رازى نوشته است:
نگارنده هر چه تفحص نموده شجرهاى براى آن بزرگوار نیافتم، و البته نفى نمىکنم او را و نمىتوانم
هم بگویم که آن جناب موسوى است و یا حسنى است، اجمالا از اولاد طیبین و ذرارى ائمه
طاهرین علیهمالسلام است...»[11]
بنابراین تمام مدارک فوق یا نشأت گرفته از کنز الانساب و بحرالانساب است که اعتبار آن
مردود اعلام شد و یا پس از ذکر مورخان معاصر مورد تردید پنداشته شد، تا اینکه قول جدید
از یکى از مؤلفان پدیدار گشت که قول دوم را تشکیل مىدهد.
قول مرحوم تفرشى
این قول که در سالیان اخیر در بیشتر کتابها رخنه کرده، نخستین بار توسّط علاّمه نسّابه سید
مصطفى تفرشى در کتاب بدایع الانساب مطرح شده که خود او نیز ظاهرا در این قول تردید
داشته است زیرا مىنویسد:
«صالح در تجریش دو فرسنگى شمال تهران بقعه دارد، مزور است، گویند اسمش حسن پسر امام
موسى علیهالسلام است در کتب انساب نیافتم، ولى دو حسن صالح از واردین رى نوشتهاند العلم عنداللّه.
حسن الصالح بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین بن على بن حسن بن عمر الاشرف بن
امام زینالعابدین علیهالسلام.
و حسن الصالح بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید الشهید بن امام زینالعابدین علیهالسلام».[12]
متأسّفانه مرحوم تفرشى رحمهالله از قول برخى، خفته در مزار را امامزاده حسن، فرزند گرامى امام
موسى علیهالسلامدانسته است. سپس به جهت عدم مطابقت این ادّعا با واقعیّت مىنویسد: دو حسن
صالح از واردین به شهررى است.
براى اثبات ادّعاى اول مرحوم تفرشى رحمهالله هیچ دلیلى اقامه نشده، خود او نیز به چشم تردید به
آن نگاه کرده است. اگر این قول، از شهرت مهمى برخوردار بود، نام قائلین این قول را مطرح
مىکرد! از این رو و براى ردّ ادّعاى اول، شما را به گزارش طبرى درباره حسن بن امام موسى
بن جعفر علیهالسلاممعطوف مىدارم.
طبرى در وقایع سال 266 ه . ق در تاریخش از فتنهاى بزرگ بین امیر مدینه و سادات جعفرى
و علوى یاد کرده، مىنویسد:
حسن بن موسى بن جعفر پس از خاموش نمودن این فتنه، امارت مدینه را به مبالغى از امیر مستعفى
آن خریدارى نموده و حاکم موقّت مدینه شد.»[13]
اگر این نقل قول صحیح باشد ـ که هست ـ آن وقت حسن بن موسى علیهالسلامبزرگترین فرزند امام
موسى کاظم علیهالسلام مىباشد که بالغ بر نود سال عمر کرده، در سال 266 ه . ق در قید حیات بوده،
امیر مدینه شده است.
سوالى که مطرح مىشود این که: چگونه پیرمرد نود سالهاى به ایران مهاجرت کرده، هدف او
چه بوده است؟ به خصوص مزارى به او در شهرستان آستانه اشرفیه منسوب است.[14]
پس از رد ادعاى اول مرحوم تفرشى، دو ادعاى دیگر مبنى بر دفن دو حسن صالح در این بقعه
است که جهت استحضار خوانندگان محترم باید گفت: اثبات هر کدام از این دو قول نفى
دیگرى را در بر دارد؟ از طرفى معلوم نیست مرحوم تفرشى رحمهالله بقعه صالح را از کجا براى دو
حسن مذکور قایل شده است؟
مرحوم شیخ ذبیحاللّه محلاتى رحمهالله بنا به گفته مرحوم تفرشى رحمهالله مىنویسد: «قبر امامزاده صالح که
گفته شده؛ از اعقاب حضرت امام زینالعابدین علیهالسلامبوده، در تجریش تهران است.»[15]
حجّت بلاغى نایینى در کتاب چند مجلدى خود راجع به تهران و مضافات آن، عینا قول
مرحوم تفرشى را در کتابش ذکر نموده است.[16]
و پس از آن سیّد ابراهیم موسوى در این باره نوشته: «در کتب انساب گرچه از ورود حسن بن امام
موسى کاظم علیهالسلام به رى چیزى نوشته نشده ولى از دو حسن ملقب به صالح جزو واردین به رى نوشته
شده است که ممکن است امامزاده صالح مزبور یکى از این دو نفر باشد...»[17]
دکتر سیّد احمد موسوى نیز نقلِ و بلاغى از بدایع الانساب را ذکر نموده، سپس قول سید
ابراهیم موسوى را بیان داشته، که در تمام موارد شجره نامه دو حسن الصالح را اشتباه ذکر
نموده، برخى از اسامى سهوا از قلم افتاده است.
براى اثبات یا رد این دو دیدگاه به ناچار باید در کتابهاى معتبر انساب مراجعه کرد تا صحّت
و سقم آن معلوم شود.
این ادّعا بر 2 اصل بنیان شده است که عبارتند از:
1. ملقّب بودن دو حسن به صالح
2. از واردین یا مهاجرین و فوت شدگان در شهررى
تحقیق ما پیرامون دو محور بالا خواهد بود.
نخست به شخصیت اول یعنى حسن الصالح بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین بن
على بن حسن بن عمرالاشرف بن امام زینالعابدین علیهالسلامخواهیم پرداخت:
عبیدلى نسّابه تداوم نسل عمر أشرف را از دو فرزند او على و محمّد ذکر نموده، بر این اصل
تمام علماى انساب قول او را پذیرفتهاند.[18]
تنها علاّمه نسّابه ابوالحسن عمرى مىنویسد: «و الحسن بن عمر الاشرف اولد علیا و انقرض»[19]
یعنى حسن بن عمر الاشرف، فرزندى به نام على داشته که منقرض گشته است. بنابراین على
بن حسن بن عمر الاشرف، فرزندى به نام حسین نداشته تا از او احمد و سپس حسن الصالح
بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین مذکور به وجود آید.
از این رو شجره نامه مذکور از اساس مشکوک و جعلى مىباشد.
بدون شک مرحوم تفرشى نواده محمّد بن احمد الصوفى بن على بن الحسن بن عمر
الاشرف[20] را با آن چه که خود گفته، اشتباه گرفته است. به فرض صحت شجره نامه منقول از
او که به طور حتم جعلى است، جد او در مدینه بوده است نه در شهررى.
از طرفى علاّمه نسّابه ابن طباطبا در کتاب منتقله الطالبیه که به نام مهاجران آل ابى طالب ترجمه
شده، تنها دو تن از سادات حسینى از نسل عمر أشرف را جزو واردین به شهررى مىداند که عبارتند از:
1. احمد بن محمّد بن جعفر بن حسن بن على بن عمر أشرف که در شهررى به شهادت رسید
و فرزندى به نام حسین داشت که بدون فرزند بود.[21]
2. جعفر بن محمّد بن جعفر بن حسن بن على بن عمر أشرف که او نیز در شهررى به شهادت
رسیده است. [22]
پس از اثبات اشتباه و جعلى بودن شجره نامه اول منقول از علاّمه تفرشى رحمهالله اینک به احتمال
دوم ایشان یعنى کنکاش حول حسن الصالح بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید
الشهید بن امام زینالعابدین علیهالسلامخواهیم پرداخت.
از حالات حسین بن عیسى بن یحیى، اطلاع دقیقى در دست نیست. جز این که علماى
انساب، لقب او را احول دانسته و ادامه نسل او را نیز تنها از یک پسر، به نام حسن متهّجد
ذکر نمودهاند.
علماى انساب حسن را مکنى ابو محمّد و به جهت زهد و تقوى ملقب به متهجد دانستهاند
نسل او تنها از دو فرزندش است:
1. ابو عبداللّه محمّد الصالح الناسک العالم.
2. و احمد ابوالحسن النقیب بمشهد الکوفه.[23]
بنابراین حسن بن حسین بن عیسى بن یحیى، ملقب به صالح نموده، این لقب از آنِ فرزند او
ابو عبداللّه محمّد است که در کوفه به همراه برادرش مىزیسته، بیشتر اجداد و بنى اعمام او نیز
در آن جا بودهاند، از این رو این ادّعا نیز از اساس مشکوک و مردود است.
ابن طباطبا نواده حسن متهجّد بن الحسین، به نام طاهر بن محمّد بن الحسن متهجد را از جمله
واردین به شهررى نوشته[24]، بر این اساس تصور شده، که وى در کنار حضرت عبدالعظیم
حسنى علیهالسلام مدفون است. اما چنان که در کتاب امامزادگان رى گفتیم، طاهر بن محمّد بن حسن
متهجد پس از ورود به شهررى و مدّتى اقامت در این شهر، به مصر مهاجرت کرد و در همان
جا وفات یافت[25] و مطهر تنها فرزند او در شهررى باقى ماند که اینک مزار مطهّرش در
شهرستان ورامین مطاف اهل دل است.[26]
شخصیت مدفون در کنار حرم حضرت عبدالعظیم حسنى علیهالسلام هم نمىتواند طاهر بن محمّد بن
حسن متهّجد باشد. بلکه بنا به گفته علاّمه نسّابه سید جعفر اعرجى او: طاهر بن زید بن حسن بن
زید بن امام حسن علیهالسلاماست که به همراه همسرش عبیدة در شهررى، خلف مسجد شجره و در مقابر
علویین دفن شده است که او شوهر خواهر زن حضرت عبدالعظیم حسنى است.[27]
آن چه ثابت شد، شجره نامه اولى منقول از تفرشى مجعول و درباره شجره نامه دوّمى نیز بیان
شده که حسن ملقّب به متهجد در کوفه مىزیسته، هرگز به رى مهاجرت نکرده، ملقب به
صالح هم نبوده، تا او را در مزار کنونى در تجریش مدفون بدانیم.
معلوم نیست صاحبان این عقیده از روى کدام مدرک ضعیف این قول را نقل نمودهاند، و
علاّمه تفرشى از کجا او را ملقب به صالح و مدفون در تجریش دانسته است؟ از آنجایى که
مهاجرت او به شهررى صحت نداشته، به خصوص ملقّب بودن حسن متجهد به صالح
ساختگى است، این قول نیز مردود مىباشد.
اعتقاد ما
خفته در این مزار متبرک امامزادهاى جلیل القدر به نام صالح بن محمّد بن عبداللّه بن على بن
الحسن بن الحسین بن الحسن الأفطس بن على الاصغر ابن امام زینالعابدین علیهالسلام است که برادرى به
نام سید حمزه داشته است. مادرشان سکینه نام داشته از سادات جلیلة القدر بوده است.
علماى انساب بیشتر نسل على بن حسن بن حسین را در شهرهاى دینور، اصفهان، قم، رى و
منطقه جبل ذکر نمودهاند و به زهد، تقوى، علم و حلم آراسته بودهاند.
مرحوم بیهقى متوفّاى سال 565 ه . ق مىنویسد: «حمزة بن محمّد، برادر امامزاده صالح، نوادهاى
دارد به نام سیّد الإمام مجدالدّین ابو هاشم مجتبى بن حمزه بن زید بن مهدى بن حمزه که او را در
شهررى ملاقات کرده و مباحثهاى با او داشته است و این دیدار را به سال 526 ه . ق نوشته و اشعارى
از او نقل مىکند.»[28]
از آنجایى که این خاندان در شهررى مىزیستهاند و تنها سیّدى که در شهررى در قرن پنجم به
نام صالح مىزیسته، همین صالح بن محمّد است، مشهد کنونى را باید از آنِ همین سید جلیل
القدر دانست.
ابن عنبه همین قول را در دو کتاب خود ذکر نموده است.[29]
ابن طقطقى نیز براى صالح بن محمّد بن عبداللّه، فرزندى به نام محمّد قایل شده[30]، که اینک در
منطقه شمیران در روستاى شمشک رودبار قصران مدفون است که به امامزاده محمّد صالح
مشهور مىباشد.[31]
جدّ امامزاده صالح علیهالسلام
على بن حسن بن حسین بن حسن افطس، که عموى جدى مقام معظم رهبرى ـ دامة برکاته ـ
است، سیّدى شریف و داراى علم سرشار و فضل و دانش بى کران بود. به خاطر ترس از
جانب خلفاى عباسى به امر امام هادى علیهالسلام به منطقه دینور مهاجرت نمود. وى در سال 289
ه . ق به دنیا آمد و بالغ بر 85 سال عمر نمود و عاقبت در دینور = کرمانشاه وفات یافت. او
داراى 16 فرزند به اسامى زیر بود: حسن، حسین، ابو جعفر محمّد، عباس، احمد، ابوطالب
حمزه، زینب، سکینه، قاسم، ام محمّد، ابوالفضل عبداللّه، ابوالحسن عبیداللّه، یحیى، ام کلثوم،
جعفر و محمّد.
همچنین على دینورى داراى چهار زن عقدى که یکى از آنها اهل مدینه، دیگرى اهل شهررى
بود، سومى از آنها فاطمه دختر احمد بن مسلم نام داشت که از اهالى گیلان بود. و نام زن
چهارمى عصمت دختر عاصم بن مرة بن ابى عاصم از قبیله بنى عجل بوده است و دو کنیز نیز
براى على بن حسن به ثبت رسیده است.
نوشتهاند هنگامى که او فوت نمود مراسم با شکوهى در دینور برایش گرفتهاند. مبلغ پنجاه
هزار دینار دارایى داشته است.[32]
عبداللّه ابوالفضل یکى از فرزندان خوش نام على دینورى است که به جهت مادرش که اهل
رى بوده، به این شهر مهاجرت کرده، توطن اختیار مىکند. این امر ظاهرا پس از مرگ پدر
بزرگوارش بوده است. او داراى پنج فرزند به اسامى زیر است:
1. ابو عبداللّه جعفر 2. ابوالقاسم 3. ابوطالب 4. ابوالحسن محمّد الازرق 5. ابوطاهر محمّد.
برخى از علماى انساب او را مکنى به ابوالحسین و عدهاى دیگر نیز مکنى به ابوالحسن دانسته
و با برادرش عبیداللّه اشتباه گرفتهاند.
بنابراین جدّ اول امامزاده صالح که عبداللّه ابوالفضل نام دارد، در شهررى بوده، پدرش که ابو
طاهر محمّد است در این شهر به دنیا آمده است. ابوطاهر محمّد دو فرزند داشت که یکى به نام
صالح بود و دیگرى حمزه نام داشت که ظاهرا هر دوى این بزرگواران از بزرگان سادات رى
در قرن پنجم به شمار مىآمدند.[33]
متأسّفانه در منابع، از تاریخ تولد و وفات امامزاده صالح هیچ سخنى به میان نیامده است. اما از
آنجایى که على دینورى در سال 289 به دنیا آمده، 85 سال عمر نموده، لذا به سال وفات او
374 ه . ق به دست مىآید. از طرفى علماى انساب هر سه نسل را، یکصد سال محاسبه
مىکنند بنابراین سال وفات امامزاده صالح باید در سال 474 ه . ق باشد.[34]
علّت شهرت بقعه به صالح بن موسى بن جعفر علیهالسلام را باید ماده تاریخ بناى بقعه دانست که در
سال 685 ه . ق بناى نخستین آرامگاه اتفاق افتاده است.
به این صورت: صالح = 129 + بن = 52 + موسى = 109 + بن = 52 جعفر = 353 = 685 ه . ق.
بیان این نکته ضرورى است که در ایران اسلامى بالغ بر 25 مزار به صالح بن موسى علیهالسلام شهرت
دارند که هیچ کدام از آنان متعلّق به فرزند بلافصل امام هفتم علیهالسلامنیست و خفتگان در این
مزارات یا از نسل امام حسن مجتبى علیهالسلام یا از نسل امام سجاد علیهالسلامیا از سل امام جعفر صادق علیهالسلام
مىباشند. تنها یک مورد از نسل امام موسى کاظم علیهالسلام بوده، آن هم در شهرستان اردبیل مدفون
است که صالح لقب امامزاده بوده، نه شخص مدفون در آن؟
اسامى و محل دفن برخى از مشاهیر این مزارات به شرح زیر است:
1. امامزاده صالح، بخش صالح آباد ایلام.[35]
2. امامزاده صالح، میاندورود، سارى.[36]
3. امامزاده صالح، روستاى نهاوند تاکستان، قزوین.[37]
4. امامزاده صالح، محله ملا مومن، پشت بقعه شیخ صفىالدّین، اردبیل.[38]
5. امامزاده صالح، دهستان کفترود، رشت.[39]
6. امامزاده على صالح، بیست کیلومترى ایلام.[40]
7. امامزاده صالح، شهریار.[41]
8. امامزاده صالح، روستاى مبارک آباد دماوند تهران.[42]
نظریه دیگر
از آنجایى که امامزاده صالح در گذشته و حداقل یک قرن و نیم اخیر به فرزند امام موسى
کاظم علیهالسلام مشهور است و براى متولیان آن گذشتن از این واقعیت بى پایه مشکل است، لذا
مىتوان نظریه دیگرى راجع به خفته در مزار تجریش ابراز نمود، هر چند این قول، نظر
نگارنده نیست؛ بلکه تنها به جهت مطابقت داشتن با بقعه مورد بحث و تطابق اسمى و نسبى و
شهرت محلى بیان مىشود.
احتمال مىرود که خفته در مزار صالح بن موسى ابى سبحة بن ابراهیم المرتضى ابن امام موسى
کاظم علیهالسلام باشد. زیرا برادر او داود بن موسى ابى سبحة در شهررى سکونت داشته، فرزندى نیز
به نام محمّد در این شهر از او به دنیا آمده است.[43]
امامزاده داود همان شخصیت عظیم القدر مدفون در فرح زاد تهران است که علماى انساب
مدفن او را آنجا نوشتهاند.[44]
همچنین جعفر بن موسى ابى سبحه در شهررى سکونت داشته، صاحب چند فرزند
بوده است.
برخى امامزاده جعفر پیشواى ورامین را همان مىدانند.[45] اما صحیح این است که وى به همراه
دخترش در باغ فیض تهران مدفون است.
برادر دیگر او به نام فضل بن موسى ابى سبحة همان سیّد جلیل القدرى است که در شهرستان
بهبهان صاحب گنبد و بارگاه است.[46]
دو برادر دیگر وى به اسامى احمد بن موسى ابى سبحه، و محمّد بن موسى ابى سبحه در
شهرستان دزفول مدفون مىباشند که به ترتیب به شاه چراغ و سبزقبا مشهور هستند و هر دوى
این بزرگواران داراى گنبد و بارگاه با شکوه مىباشند. جمع بسیار از نوادگان ابراهیم بن موسى
ابى سبحه و حسن بن موسى ابى سبحه در شهرهاى اصفهان، قم، خراسان، نیشابور، دینور،
جبل، طبرستان، خوزستان سکونت داشتهاند، که جملگى نشان از مهاجرت این سادات پس از
ناامن بودن مدینه و کوفه، بعد از قیام یحیى بن عمر بن یحیى در سال 250 ه . ق به ایران و
شهرهاى مختلف آن مهاجرت کردهاند. صالح بن موسى بن ابراهیم بن موسى علیهالسلام با دو واسطه
نسبت به امام موسى کاظم علیهالسلاممىرساند و از سادات جلیل القدر موسوى قرن سوم ه . ق و
متوفاى حدود سال 283 ه . ق است.
[1]- آشنایى با سلاله پاکان امامزاده صالح و امامزاده قاسم: 63.
[2]- کنزالانساب: 73.
[3]- سلجوقنامه: 22.
[4]- راحة الصدور و آیة السرور: 112.
[5]- بحرالانساب: 62-61.
[6]- از آستارا تا استراباد 1: 108، سیماى کوچان 2: 51.
[7]- حماسه حسینى، شهید مطهرى: 272.
[8]- الرحم الطیب یا تذکره بىبى شهربانو: 106، اختران فروزان رى و طهران: 489.
[9]- منتقله الطالبیه، حرف رى، فشافویه، فرزاد، خوار و...
[10]- اختران فروزان رى و طهران: 458.
[11]- جامع الانساب: 5.
[12]- بدایع الانساب: 33.
[13]- تاریخ طبرى 11: 257، مقاتل الطالبین: 561، تاریخ امرا مدینة المنوره: 131.
[14]- سیماى کوچان 2: 54.
[15]- اختران تابناک 1: 569 شماره 78.
[16]- تاریخ مرکز طهران: 9.
[17]- همان: 83، و امامزاده صالح تجریش: 62.
[18]-سرالسلسلة العلویه: 52-53، تهذیب الانساب: 185، الشجرة المبارکه: 135، الفخرى ب الطالبییّن 36، عمدة الطالب:
372، سراج الانساب: 111.
[19]- المجدى: 149.
[20]- الفخرى: 37، کشف الاستار 1: 24.
[21]- منتقلة الطالبیه: 162.
[22]- همان.
[23]-الفخرى: 44-45، الشجرة المبارکه: 147، تهذیب الانساب: 196.
[24]- منتقله الطالبیه: 163.
[25]- منتقلة الطالبیه: 299.
[26]- همان، و مزارات امامزادگان ایران 4: 208، الاصیلى: 269.
[27]- مناهل الضرب: 97، امامزادگان رى 1: 382.
[28]- لباب الانساب 2: 636.
[29]- الفصول الفخریه: 192، عمة الطالب: 381.
[30]- الاصیلى: 316، کشف الاستار 1: 126.
[31]- مزارات امامزادگان ایران 4: 139-140.
[32]- مشاهد العترة الطاهرة: 88-89، الاصیلى: 316، تهذیب الانساب: 263-262، منتقله الطالبیه: 14، الفصول الفخریه:
192، عمة الطالب: 281، المجدى: 315.
[33]- الشجره المبارکه: 192، تهذیب الانساب: 263، الفخرى: 84، لبالب 2: 636، الاصیلى: 316.
[34]- مزارات امامزادگان ایران 3: 185.
[35]- دایره المعارف تشیع 2: 449.
[36]- از آستارا تا استراباد 4: 599-597.
[37]- سرزمین قزوین: 385-381، مینودر: 186.
[38]- فهرست بناهاى تاریخى آذربایجان شرقى: 57-56.
[39]- باد بقعه کتفرود، نوشته غلامى کفترودى.
[40]- مزارات امامزادگان ایران 2: 86-87.
[41]-بقاع متبرکه ایشان تهران: 91.
[42]- آثار تاریخى دماوند: 250-251.
[43]- منتقله الطالبیه: 158-159، سرالسلسلة العلویه: 43، تهذیب الانساب: 150-155، الشجرة المبارکه: 82، عمدة الطالب:
232، مناهل الضرب 42، تحفة الازهار: 135.
[44]- مشاهدة العترة الطاهرة: 98، کشف الاستار 1: 201 مزارات امامزادگان ایران 3: 82-90.
[45]- منتقله الطالبیه: 159، تهذیب الانساب: 150-156، لباب الانساب 2: 439، الفخرى ب الطالبییّن 13، الشجره المبارکه: 82، مناهل الغرب: 431، عمدة الطالب: 232، کشف الاستار 1: 102-105.
[46]- مزارات امامزادگان ایران 4: 186-189، شجرة طیبه: 129-135.
- ۲۸۴۸
- ادامه مطلب