امامزاده صالح علیه ‏السلام ـ تجریش

این بنا در مجاورت میدان تجریش تهران واقع شده است. مزار با شکوهى است که داراى صحن و سرا، قبه و بارگاه، گنبد کاشى مى‏باشد.

خفته در مزار

امامزاده صالح را متولیان و خدام آن مزار از دیرباز به حضرت امام موسى بن جعفر علیه‏السلام منسوب مى‏دانند و وى را فرزند بلافصل آن حضرت ذکر نموده، در زیارتنامه هم به او صالح بن موسى علیه‏السلام سلام داده و بر اساس کتیبه بالاى سردرب صحن، او را برادر امام هشتم علیه‏السلامذکر مى‏کنند.

شیخ مفید رحمه ‏الله تعداد فرزندان آن حضرت را 37 تن و علاّمه نسّابه ابن عنبه 60 الى 61 تن ذکر
نموده‏اند. تا کنون در هیچ یک از کتاب‏هاى معتبر انساب، تاریخ و تراجم، امامزاده صالح را
جزو فرزندان امام هفتم علیه‏السلام به شمار نیاورده است. با این حال در چند کتاب متاخر انساب، که
اعتبار چندانى ندارد، امامزاده صالح را با اعتقاد کامل فرزند بلافصل امام هفتم علیه‏السلام
معرفى مى‏نمایند.

قول صاحب کنزالانساب

کتاب کنزالانساب که به سید مرتضى ملقّب به علم الهدى منسوب است و به سعى و اهتمام
میرزا محمّد ملک الکتاب به زیور طبع آراسته شده، از اعتبار چندانى برخوردار نیست
مى‏نویسد: «صالح بن حضرت امام موسى کاظم علیه‏السلاماز کره رود رو به ولایت شمیران نهاد و چون به
موضع تجریش رسید، او را شهید کردند و صالح را هشت فرزند بود، بدین اسامى؛ محمود، بدرالدّین
صدرالدّین، قدرالدّین، یوسف، کریم‏الدّین...»[1]

مرحوم شیخ حسن محرّر، امام جمعه خوى به نقل از کتاب بحرالانساب درباره به شهادت
رسیدن امامزاده صالح مى‏نویسد: «حسن نامى بهبهانى از پل کَرَخ که امروز به کرج مشهور است در
تعقیب امامزاده صالح بود تا بالاخره در باغ جنّت گلشن زیر چنار بزرگ نزدیک چشمه سارى او را
گرفتار کرد و با بیل وى را کشت.»
[2]

براى اثبات قول بالا باید گفت: در قرن دوم و سوم هجرى موقعیت فعلى امامزاده صالح چه نام
داشته است، آیا به واقع این منطقه را در دو قرن مذکور تجریش اطلاق مى‏کردند یا نه؟

نام تجریش که قدیمى‏تر از شمیران است، نخستین بار در ذکر وقایع دوران سلجوقى به
صورت طجرشت آمده است.

در کتاب راحة الصدور و آیة السرور، تألیف ابوبکر سلیمان راوندى، آمده است که: «آنگاه
سلطان طغرل بک از تبریز به سوى رى شتافت... به قصران بیرونى، به دیه طجرشت از جهت
خنکى هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا به غایت بود. رعاف برو مستولى شد و به هیچ دار و
امساک نپذیرفت تا قوت ساقط شد و از دنیا رفت، در رمضان سنة 455 ه . ق»[3]

ظهیرالدّین نیشابورى نیز در سلجوقنامه دومین شخصى است که نام دیه طرشت را در تحت
وفات صغرل بیک ذکر مى‏کند.[4]

سؤالى که مطرح مى‏شود این است: چگونه دهى که موجودیت آن در اواخر قرن پنجم بوده، در
قرن دوم، یا ثلث اول قرن سوم محل شهادت پسر امام هفتم علیه‏السلام است؟

و انگهى بر فرض صحت قول کنزالانساب باید آن ده را طجرشت مى‏نوشت نه با لفظ
تجریش؟ بر این اساس ضعف قول فوق از حیث تاریخى و جغرافیایى ثابت مى‏شود.

از طرفى همین قول در کتاب بحرالانساب، تالیف فاضل در بندى نیز رخنه کرده، امامزاده
صالح را فرزند امام موسى کاظم علیه‏السلامدانسته، او را شهید در تجریش مى‏نویسد.[5]

گفته‏هاى فاضل در بندى، درباره مدفون بودن حضرت شهربانو همسر امام حسین علیه‏السلام در
شهررى، زبیده خاتون دختر او، سر قاسم ثانى در شمیران و شهادت امامزاده صالح در
تجریش، خشم غالب محققین را برانگیخته است. چنان که درباره او و عقایدش مى‏نویسند:

ألف: این قضیه که در کتاب دربندى و یا مرتدى و یا بحرالانساب آمده، موهوم و به افسانه
شبیه‏تر است تا به قضیه واقعیّه؟[6]

ب: اما قصّه زبیده خاتون و شهربانو و قاسم ثانى در خاک رى و اطراف آن که در السنه عوام
دایر شده، پس آن از خیالات واهیه است...[7]

ج: کتاب مزبور (جنگ نامه سید جلال‏الدّین أشرف) ساخته و پرداخته ذهن مولف و مانند
کتاب بحرالانساب ساختگى است.[8]

این گفته‏ها جملگى حکایت از بى ارزش بودن، غیر واقعى و غیر مستند بودن کتاب
بحرالانساب است که مولف آن نسبت‏هاى دروغ و فرزندان بى شمارى براى امام هفتم علیه‏السلام
قایل شده است، بنابراین قول وى به غایت ضعیف و مجعول است.

سوالى که براى اهل تحقیق پیش مى‏آید این است که چگونه شیخ صدوق رحمه‏الله که خود در
شهررى مى‏زیسته، کتاب مشهور خود به نام عیون اخبار الرضا علیه‏السلام را براى صاحب بن عباد که
وى نیز در این شهر مقیم بود، فراهم آورده است، ذکرى از مدفون بودن صالح بن امام موسى
کاظم علیه‏السلام، فرزند بلافصل امام هفتم علیه‏السلام نمى‏کند و در عوض درباره حضرت عبدالعظیم حسنى
و امامزاده حمزه سخن مى‏راند؟

 

وانگهى در کتاب نفیس «النقض» تألیف عبدالجلیل رازى قزوینى که ذکر اماکن مقدس رى به
تفصیل در آن کتاب آمده، به هیچ وجه نامى از بقعه امامزاده صالح تجریش نیست که عدم ذکر
آن در این دو کتاب معتبر از سه حال خارج نیست؛

1. چنین بقعه‏اى در عصر شیخ صدوق رحمه‏الله و رازى نبوده است.

2. بقعه، منسوب به فرزند بلافصل امام موسى کاظم علیه‏السلام نمى‏باشد.

3. خفته در آن از شهرت به سزایى برخوردار نبوده، یا بعد از شیخ صدوق رحمه‏الله وفات یافته، و
پس از عبدالجلیل رازى صاحب بقعه و بارگاه شده است.

4. علاّمه ابن طباطبا از دانشمندان علم انساب که کتاب ارزشمد و نمونه خود را که بر اساس
انتقال و مهاجرت سادات از مدینه به شهرها و آبادى‏هاى ممالک اسلامى جمع آورى و تألیف
نموده، بالغ بر صد و بیست تن از سادات مهاجر به شهررى را ذکر مى‏کند، اسمى از صالح بن
موسى علیه‏السلام به میان نیاورده است. این در حالى است که ورود حضرت عبدالعظیم حسنى و
بسیارى از امامزادگان دیگر مدفون در شهررى و ورامین و فشافویه و ونک و فرزاد = فرح زاد
را خبر داده است.[9]

بنابراین ثابت مى‏شود که ادّعاى کنزالانساب صحّت تاریخى نداشته، مطابق با مشجرات
موجود و کتاب‏هاى انساب معتبر نمى‏باشد.

و از طرفى فرزند داشتن امامزاده صالح به اسامى محمود، بدرالدّین، صدرالدّین، قدرالدّین،
یوسف و کریم‏الدّین، فرع بر فرزند داشتن امام موسى کاظم علیه‏السلامفرزندى به نام صالح است، به
معناى دیگر؛ زمانى که نمى‏توان امامزاده صالح را فرزند امام هفتم علیه‏السلام ثابت کرد، چگونه
مى‏شود براى او هشت فرزند قایل شد؟! بخصوص اسامى ترکیبى، از قرن چهارم هجرى به
بعد بلکه از قرن پنجم متداول شده، و قبل از آن به عنوان لقب استفاده مى‏شده است.

پس از قول مولف کنزالانساب و بحرالانساب که صالح را فرزند امام هفتم علیه‏السلامنوشته،
قدیمى‏ترین مدرک و قولى که صالح را فرزند امام هفتم ذکر نموده، به ترتیب عبارتند از:

 

انوار المشعشعین فى شرافة القم و القمیین؛ تألیف محمّد على ارجستانى کچویى، که در سال
1333 در سه جلد به چاپ رسیده است.

2. ناسخ التواریخ؛ مرحوم سپهر در مجلدات امام موسى کاظم علیه‏السلام

3. حیاة الإمام موسى بن جعفر علیه‏السلام؛ سید باقر شریف قرشى.

4. منتخب التواریخ؛ ملاهاشم خراسانى.

5. مراقد المعارف؛ علاّمه حرزالدّین.

6. آثار تاریخى طهران؛ دکتر مصطفوى.

که هر یک به نوعى از کتاب بحر الانساب یا کتاب حیاة الإمام موسى بن جعفر علیه‏السلام، نقل
نموده‏اند و دلیلى بر آن جز کتاب کنزالانساب که از اعتبار آن تشکیک است. ذکر ننموده‏اند و
همین قول در کتاب‏هاى فهرست آثار باستانى ایران، تألیف مشکوتى، دایرة المعارف تشیّع
تألیف جمعى از نویسندگان، جغرافیاى تاریخى شمیرانات تألیف دکتر منوچهر ستوده، تاریخ
مرکز طهران و تاریخ قسمت شمالى و مضافات آن
تألیف حجت بلاغى، بناهاى آرامگاهى تدوین
حوزه هنرى سازمان تبلیغات و چندین مقاله، و به تازگى نیز در کتاب آشنایى با سلاله پاکان
امامزاده صالح تجریش و امامزاده قاسم شمیران تألیف دکتر احمد موسوى و بالاخره کتاب جامع
الانساب
تألیف سید محمّد على روضاتى که در این کتاب شجره نامه‏اى نیز از نسل صدرالدّین
ابن صالح بن موسى علیه‏السلام نیز ارایه شده که مورد تردید است.

مرحوم روضاتى مى‏نویسد: «در کتب موجوده نسب، براى حضرت امام موسى کاظم علیه‏السلام فرزندى به
نام صالح ذکر نشده...»[10] که نشان از عدم پذیرش این قول نزد اوست. اما قول صواب و صحیح
همان است که مرحوم محمّد شریف رازى نوشته است:

نگارنده هر چه تفحص نموده شجره‏اى براى آن بزرگوار نیافتم، و البته نفى نمى‏کنم او را و نمى‏توانم
هم بگویم که آن جناب موسوى است و یا حسنى است، اجمالا از اولاد طیبین و ذرارى ائمه
طاهرین
علیهم‏السلام است...»[11]

 

بنابراین تمام مدارک فوق یا نشأت گرفته از کنز الانساب و بحرالانساب است که اعتبار آن
مردود اعلام شد و یا پس از ذکر مورخان معاصر مورد تردید پنداشته شد، تا اینکه قول جدید
از یکى از مؤلفان پدیدار گشت که قول دوم را تشکیل مى‏دهد.

 

قول مرحوم تفرشى

این قول که در سالیان اخیر در بیشتر کتاب‏ها رخنه کرده، نخستین بار توسّط علاّمه نسّابه سید
مصطفى تفرشى در کتاب بدایع الانساب مطرح شده که خود او نیز ظاهرا در این قول تردید
داشته است زیرا مى‏نویسد:

«صالح در تجریش دو فرسنگى شمال تهران بقعه دارد، مزور است، گویند اسمش حسن پسر امام
موسى
علیه‏السلام است در کتب انساب نیافتم، ولى دو حسن صالح از واردین رى نوشته‏اند العلم عنداللّه‏.

حسن الصالح بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین بن على بن حسن بن عمر الاشرف بن
امام زین‏العابدین علیه‏السلام.

و حسن الصالح بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید الشهید بن امام زین‏العابدین علیه‏السلام».[12]

متأسّفانه مرحوم تفرشى رحمه‏الله از قول برخى، خفته در مزار را امامزاده حسن، فرزند گرامى امام
موسى علیه‏السلامدانسته است. سپس به جهت عدم مطابقت این ادّعا با واقعیّت مى‏نویسد: دو حسن
صالح از واردین به شهررى است.

براى اثبات ادّعاى اول مرحوم تفرشى رحمه‏الله هیچ دلیلى اقامه نشده، خود او نیز به چشم تردید به
آن نگاه کرده است. اگر این قول، از شهرت مهمى برخوردار بود، نام قائلین این قول را مطرح
مى‏کرد! از این رو و براى ردّ ادّعاى اول، شما را به گزارش طبرى درباره حسن بن امام موسى
بن جعفر علیه‏السلاممعطوف مى‏دارم.

طبرى در وقایع سال 266 ه . ق در تاریخش از فتنه‏اى بزرگ بین امیر مدینه و سادات جعفرى
و علوى یاد کرده، مى‏نویسد:

 

حسن بن موسى بن جعفر پس از خاموش نمودن این فتنه، امارت مدینه را به مبالغى از امیر مستعفى
آن خریدارى نموده و حاکم موقّت مدینه شد.»
[13]

اگر این نقل قول صحیح باشد ـ که هست ـ آن وقت حسن بن موسى علیه‏السلامبزرگ‏ترین فرزند امام
موسى کاظم علیه‏السلام مى‏باشد که بالغ بر نود سال عمر کرده، در سال 266 ه . ق در قید حیات بوده،
امیر مدینه شده است.

سوالى که مطرح مى‏شود این که: چگونه پیرمرد نود ساله‏اى به ایران مهاجرت کرده، هدف او
چه بوده است؟ به خصوص مزارى به او در شهرستان آستانه اشرفیه منسوب است.[14]

پس از رد ادعاى اول مرحوم تفرشى، دو ادعاى دیگر مبنى بر دفن دو حسن صالح در این بقعه
است که جهت استحضار خوانندگان محترم باید گفت: اثبات هر کدام از این دو قول نفى
دیگرى را در بر دارد؟ از طرفى معلوم نیست مرحوم تفرشى رحمه‏الله بقعه صالح را از کجا براى دو
حسن مذکور قایل شده است؟

مرحوم شیخ ذبیح‏اللّه‏ محلاتى رحمه‏الله بنا به گفته مرحوم تفرشى رحمه‏الله مى‏نویسد: «قبر امامزاده صالح که
گفته شده؛ از اعقاب حضرت امام زین‏العابدین
علیه‏السلامبوده، در تجریش تهران است.»[15]

حجّت بلاغى نایینى در کتاب چند مجلدى خود راجع به تهران و مضافات آن، عینا قول
مرحوم تفرشى را در کتابش ذکر نموده است.[16]

و پس از آن سیّد ابراهیم موسوى در این باره نوشته: «در کتب انساب گرچه از ورود حسن بن امام
موسى کاظم
علیه‏السلام به رى چیزى نوشته نشده ولى از دو حسن ملقب به صالح جزو واردین به رى نوشته
شده است که ممکن است امامزاده صالح مزبور یکى از این دو نفر باشد...»[17]

دکتر سیّد احمد موسوى نیز نقلِ و بلاغى از بدایع الانساب را ذکر نموده، سپس قول سید
ابراهیم موسوى را بیان داشته، که در تمام موارد شجره نامه دو حسن الصالح را اشتباه ذکر
نموده، برخى از اسامى سهوا از قلم افتاده است.

براى اثبات یا رد این دو دیدگاه به ناچار باید در کتاب‏هاى معتبر انساب مراجعه کرد تا صحّت
و سقم آن معلوم شود.

این ادّعا بر 2 اصل بنیان شده است که عبارتند از:

1. ملقّب بودن دو حسن به صالح

2. از واردین یا مهاجرین و فوت شدگان در شهررى

تحقیق ما پیرامون دو محور بالا خواهد بود.

نخست به شخصیت اول یعنى حسن الصالح بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین بن
على بن حسن بن عمرالاشرف بن امام زین‏العابدین
علیه‏السلامخواهیم پرداخت:

عبیدلى نسّابه تداوم نسل عمر أشرف را از دو فرزند او على و محمّد ذکر نموده، بر این اصل
تمام علماى انساب قول او را پذیرفته‏اند.[18]

تنها علاّمه نسّابه ابوالحسن عمرى مى‏نویسد: «و الحسن بن عمر الاشرف اولد علیا و انقرض»[19]
یعنى حسن بن عمر الاشرف، فرزندى به نام على داشته که منقرض گشته است. بنابراین على
بن حسن بن عمر الاشرف، فرزندى به نام حسین نداشته تا از او احمد و سپس حسن الصالح
بن محمّد بن احمد بن حسن بن احمد بن حسین مذکور به وجود آید.

از این رو شجره نامه مذکور از اساس مشکوک و جعلى مى‏باشد.

بدون شک مرحوم تفرشى نواده محمّد بن احمد الصوفى بن على بن الحسن بن عمر
الاشرف[20] را با آن چه که خود گفته، اشتباه گرفته است. به فرض صحت شجره نامه منقول از
او که به طور حتم جعلى است، جد او در مدینه بوده است نه در شهررى.

از طرفى علاّمه نسّابه ابن طباطبا در کتاب منتقله الطالبیه که به نام مهاجران آل ابى طالب ترجمه
شده، تنها دو تن از سادات حسینى از نسل عمر أشرف را جزو واردین به شهررى مى‏داند که عبارتند از:

1. احمد بن محمّد بن جعفر بن حسن بن على بن عمر أشرف که در شهررى به شهادت رسید
و فرزندى به نام حسین داشت که بدون فرزند بود.[21]

2. جعفر بن محمّد بن جعفر بن حسن بن على بن عمر أشرف که او نیز در شهررى به شهادت
رسیده است. [22]

پس از اثبات اشتباه و جعلى بودن شجره نامه اول منقول از علاّمه تفرشى رحمه‏الله اینک به احتمال
دوم ایشان یعنى کنکاش حول حسن الصالح بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید
الشهید بن امام زین‏العابدین
علیه‏السلامخواهیم پرداخت.

از حالات حسین بن عیسى بن یحیى، اطلاع دقیقى در دست نیست. جز این که علماى
انساب، لقب او را احول دانسته و ادامه نسل او را نیز تنها از یک پسر، به نام حسن متهّجد
ذکر نموده‏اند.

علماى انساب حسن را مکنى ابو محمّد و به جهت زهد و تقوى ملقب به متهجد دانسته‏اند
نسل او تنها از دو فرزندش است:

1. ابو عبداللّه‏ محمّد الصالح الناسک العالم.

2. و احمد ابوالحسن النقیب بمشهد الکوفه.[23]

بنابراین حسن بن حسین بن عیسى بن یحیى، ملقب به صالح نموده، این لقب از آنِ فرزند او
ابو عبداللّه‏ محمّد است که در کوفه به همراه برادرش مى‏زیسته، بیشتر اجداد و بنى اعمام او نیز
در آن جا بوده‏اند، از این رو این ادّعا نیز از اساس مشکوک و مردود است.

ابن طباطبا نواده حسن متهجّد بن الحسین، به نام طاهر بن محمّد بن الحسن متهجد را از جمله
واردین به شهررى نوشته[24]، بر این اساس تصور شده، که وى در کنار حضرت عبدالعظیم

حسنى علیه‏السلام مدفون است. اما چنان که در کتاب امامزادگان رى گفتیم، طاهر بن محمّد بن حسن
متهجد پس از ورود به شهررى و مدّتى اقامت در این شهر، به مصر مهاجرت کرد و در همان
جا وفات یافت[25] و مطهر تنها فرزند او در شهررى باقى ماند که اینک مزار مطهّرش در
شهرستان ورامین مطاف اهل دل است.[26]

شخصیت مدفون در کنار حرم حضرت عبدالعظیم حسنى علیه‏السلام هم نمى‏تواند طاهر بن محمّد بن
حسن متهّجد باشد. بلکه بنا به گفته علاّمه نسّابه سید جعفر اعرجى او: طاهر بن زید بن حسن بن
زید بن امام حسن
علیه‏السلاماست که به همراه همسرش عبیدة در شهررى، خلف مسجد شجره و در مقابر
علویین دفن شده است که او شوهر خواهر زن حضرت عبدالعظیم حسنى است.[27]

آن چه ثابت شد، شجره نامه اولى منقول از تفرشى مجعول و درباره شجره نامه دوّمى نیز بیان
شده که حسن ملقّب به متهجد در کوفه مى‏زیسته، هرگز به رى مهاجرت نکرده، ملقب به
صالح هم نبوده، تا او را در مزار کنونى در تجریش مدفون بدانیم.

معلوم نیست صاحبان این عقیده از روى کدام مدرک ضعیف این قول را نقل نموده‏اند، و
علاّمه تفرشى از کجا او را ملقب به صالح و مدفون در تجریش دانسته است؟ از آنجایى که
مهاجرت او به شهررى صحت نداشته، به خصوص ملقّب بودن حسن متجهد به صالح
ساختگى است، این قول نیز مردود مى‏باشد.

 

اعتقاد ما

خفته در این مزار متبرک امامزاده‏اى جلیل القدر به نام صالح بن محمّد بن عبداللّه‏ بن على بن
الحسن بن الحسین بن الحسن الأفطس بن على الاصغر ابن امام زین‏العابدین
علیه‏السلام است که برادرى به
نام سید حمزه داشته است. مادرشان سکینه نام داشته از سادات جلیلة القدر بوده است.

علماى انساب بیشتر نسل على بن حسن بن حسین را در شهرهاى دینور، اصفهان، قم، رى و
منطقه جبل ذکر نموده‏اند و به زهد، تقوى، علم و حلم آراسته بوده‏اند.

مرحوم بیهقى متوفّاى سال 565 ه . ق مى‏نویسد: «حمزة بن محمّد، برادر امامزاده صالح، نواده‏اى
دارد به نام سیّد الإمام مجدالدّین ابو هاشم مجتبى بن حمزه بن زید بن مهدى بن حمزه که او را در
شهررى ملاقات کرده و مباحثه‏اى با او داشته است و این دیدار را به سال 526 ه . ق نوشته و اشعارى
از او نقل مى‏کند.»
[28]

از آنجایى که این خاندان در شهررى مى‏زیسته‏اند و تنها سیّدى که در شهررى در قرن پنجم به
نام صالح مى‏زیسته، همین صالح بن محمّد است، مشهد کنونى را باید از آنِ همین سید جلیل
القدر دانست.

ابن عنبه همین قول را در دو کتاب خود ذکر نموده است.[29]

ابن طقطقى نیز براى صالح بن محمّد بن عبداللّه‏، فرزندى به نام محمّد قایل شده[30]، که اینک در
منطقه شمیران در روستاى شمشک رودبار قصران مدفون است که به امامزاده محمّد صالح
مشهور مى‏باشد.[31]

 

جدّ امامزاده صالح علیه‏السلام

على بن حسن بن حسین بن حسن افطس، که عموى جدى مقام معظم رهبرى ـ دامة برکاته ـ
است، سیّدى شریف و داراى علم سرشار و فضل و دانش بى کران بود. به خاطر ترس از
جانب خلفاى عباسى به امر امام هادى علیه‏السلام به منطقه دینور مهاجرت نمود. وى در سال 289
ه . ق به دنیا آمد و بالغ بر 85 سال عمر نمود و عاقبت در دینور = کرمانشاه وفات یافت. او
داراى 16 فرزند به اسامى زیر بود: حسن، حسین، ابو جعفر محمّد، عباس، احمد، ابوطالب
حمزه، زینب، سکینه، قاسم، ام محمّد، ابوالفضل عبداللّه‏، ابوالحسن عبیداللّه‏، یحیى، ام کلثوم،
جعفر و محمّد.

 

همچنین على دینورى داراى چهار زن عقدى که یکى از آنها اهل مدینه، دیگرى اهل شهررى
بود، سومى از آنها فاطمه دختر احمد بن مسلم نام داشت که از اهالى گیلان بود. و نام زن
چهارمى عصمت دختر عاصم بن مرة بن ابى عاصم از قبیله بنى عجل بوده است و دو کنیز نیز
براى على بن حسن به ثبت رسیده است.

نوشته‏اند هنگامى که او فوت نمود مراسم با شکوهى در دینور برایش گرفته‏اند. مبلغ پنجاه
هزار دینار دارایى داشته است.[32]

عبداللّه‏ ابوالفضل یکى از فرزندان خوش نام على دینورى است که به جهت مادرش که اهل
رى بوده، به این شهر مهاجرت کرده، توطن اختیار مى‏کند. این امر ظاهرا پس از مرگ پدر
بزرگوارش بوده است. او داراى پنج فرزند به اسامى زیر است:

1. ابو عبداللّه‏ جعفر 2. ابوالقاسم 3. ابوطالب 4. ابوالحسن محمّد الازرق 5. ابوطاهر محمّد.

برخى از علماى انساب او را مکنى به ابوالحسین و عده‏اى دیگر نیز مکنى به ابوالحسن دانسته
و با برادرش عبیداللّه‏ اشتباه گرفته‏اند.

بنابراین جدّ اول امامزاده صالح که عبداللّه‏ ابوالفضل نام دارد، در شهررى بوده، پدرش که ابو
طاهر محمّد است در این شهر به دنیا آمده است. ابوطاهر محمّد دو فرزند داشت که یکى به نام
صالح بود و دیگرى حمزه نام داشت که ظاهرا هر دوى این بزرگواران از بزرگان سادات رى
در قرن پنجم به شمار مى‏آمدند.[33]

متأسّفانه در منابع، از تاریخ تولد و وفات امامزاده صالح هیچ سخنى به میان نیامده است. اما از
آنجایى که على دینورى در سال 289 به دنیا آمده، 85 سال عمر نموده، لذا به سال وفات او
374 ه . ق به دست مى‏آید. از طرفى علماى انساب هر سه نسل را، یکصد سال محاسبه
مى‏کنند بنابراین سال وفات امامزاده صالح باید در سال 474 ه . ق باشد.[34]

 

علّت شهرت بقعه به صالح بن موسى بن جعفر علیه‏السلام را باید ماده تاریخ بناى بقعه دانست که در
سال 685 ه . ق بناى نخستین آرامگاه اتفاق افتاده است.

به این صورت: صالح = 129 + بن = 52 + موسى = 109 + بن = 52 جعفر = 353 = 685 ه . ق.

بیان این نکته ضرورى است که در ایران اسلامى بالغ بر 25 مزار به صالح بن موسى علیه‏السلام شهرت
دارند که هیچ کدام از آنان متعلّق به فرزند بلافصل امام هفتم علیه‏السلامنیست و خفتگان در این
مزارات یا از نسل امام حسن مجتبى علیه‏السلام یا از نسل امام سجاد علیه‏السلامیا از سل امام جعفر صادق علیه‏السلام
مى‏باشند. تنها یک مورد از نسل امام موسى کاظم علیه‏السلام بوده، آن هم در شهرستان اردبیل مدفون
است که صالح لقب امامزاده بوده، نه شخص مدفون در آن؟

اسامى و محل دفن برخى از مشاهیر این مزارات به شرح زیر است:

1. امامزاده صالح، بخش صالح آباد ایلام.[35]

2. امامزاده صالح، میان‏دورود، سارى.[36]

3. امامزاده صالح، روستاى نهاوند تاکستان، قزوین.[37]

4. امامزاده صالح، محله ملا مومن، پشت بقعه شیخ صفى‏الدّین، اردبیل.[38]

5. امامزاده صالح، دهستان کفترود، رشت.[39]

6. امامزاده على صالح، بیست کیلومترى ایلام.[40]

7. امامزاده صالح، شهریار.[41]

8. امامزاده صالح، روستاى مبارک آباد دماوند تهران.[42]

نظریه دیگر

از آنجایى که امامزاده صالح در گذشته و حداقل یک قرن و نیم اخیر به فرزند امام موسى
کاظم علیه‏السلام مشهور است و براى متولیان آن گذشتن از این واقعیت بى پایه مشکل است، لذا
مى‏توان نظریه دیگرى راجع به خفته در مزار تجریش ابراز نمود، هر چند این قول، نظر
نگارنده نیست؛ بلکه تنها به جهت مطابقت داشتن با بقعه مورد بحث و تطابق اسمى و نسبى و
شهرت محلى بیان مى‏شود.

احتمال مى‏رود که خفته در مزار صالح بن موسى ابى سبحة بن ابراهیم المرتضى ابن امام موسى
کاظم
علیه‏السلام باشد. زیرا برادر او داود بن موسى ابى سبحة در شهررى سکونت داشته، فرزندى نیز
به نام محمّد در این شهر از او به دنیا آمده است.[43]

امامزاده داود همان شخصیت عظیم القدر مدفون در فرح زاد تهران است که علماى انساب
مدفن او را آنجا نوشته‏اند.[44]

همچنین جعفر بن موسى ابى سبحه در شهررى سکونت داشته، صاحب چند فرزند
بوده است.

برخى امامزاده جعفر پیشواى ورامین را همان مى‏دانند.[45] اما صحیح این است که وى به همراه
دخترش در باغ فیض تهران مدفون است.

برادر دیگر او به نام فضل بن موسى ابى سبحة همان سیّد جلیل القدرى است که در شهرستان
بهبهان صاحب گنبد و بارگاه است.[46]

دو برادر دیگر وى به اسامى احمد بن موسى ابى سبحه، و محمّد بن موسى ابى سبحه در
شهرستان دزفول مدفون مى‏باشند که به ترتیب به شاه چراغ و سبزقبا مشهور هستند و هر دوى
این بزرگواران داراى گنبد و بارگاه با شکوه مى‏باشند. جمع بسیار از نوادگان ابراهیم بن موسى
ابى سبحه و حسن بن موسى ابى سبحه در شهرهاى اصفهان، قم، خراسان، نیشابور، دینور،
جبل، طبرستان، خوزستان سکونت داشته‏اند، که جملگى نشان از مهاجرت این سادات پس از
ناامن بودن مدینه و کوفه، بعد از قیام یحیى بن عمر بن یحیى در سال 250 ه . ق به ایران و
شهرهاى مختلف آن مهاجرت کرده‏اند. صالح بن موسى بن ابراهیم بن موسى علیه‏السلام با دو واسطه
نسبت به امام موسى کاظم علیه‏السلاممى‏رساند و از سادات جلیل القدر موسوى قرن سوم ه . ق و
متوفاى حدود سال 283 ه . ق است.

 



[1]- آشنایى با سلاله پاکان امامزاده صالح و امامزاده قاسم: 63.

 

[2]- کنزالانساب: 73.

 

[3]- سلجوقنامه: 22.

 

[4]- راحة الصدور و آیة السرور: 112.

 

[5]- بحرالانساب: 62-61.

 

[6]- از آستارا تا استراباد 1: 108، سیماى کوچان 2: 51.

 

[7]- حماسه حسینى، شهید مطهرى: 272.

 

[8]- الرحم الطیب یا تذکره بى‏بى شهربانو: 106، اختران فروزان رى و طهران: 489.

 

[9]- منتقله الطالبیه، حرف رى، فشافویه، فرزاد، خوار و...

 

[10]- اختران فروزان رى و طهران: 458.

 

[11]- جامع الانساب: 5.

 

[12]- بدایع الانساب: 33.

 

[13]- تاریخ طبرى 11: 257، مقاتل الطالبین: 561، تاریخ امرا مدینة المنوره: 131.

 

[14]- سیماى کوچان 2: 54.

 

[15]- اختران تابناک 1: 569 شماره 78.

 

[16]- تاریخ مرکز طهران: 9.

 

[17]- همان: 83، و امامزاده صالح تجریش: 62.

 

[18]-سرالسلسلة العلویه: 52-53، تهذیب الانساب: 185، الشجرة المبارکه: 135، الفخرى ب الطالبییّن  36، عمدة الطالب:
372، سراج الانساب: 111.

 

[19]- المجدى: 149.

 

[20]- الفخرى: 37، کشف الاستار 1: 24.

 

[21]- منتقلة الطالبیه: 162.

 

[22]- همان.

 

[23]-الفخرى: 44-45، الشجرة المبارکه: 147، تهذیب الانساب: 196.

 

[24]- منتقله الطالبیه: 163.

 

[25]- منتقلة الطالبیه: 299.

 

[26]- همان، و مزارات امامزادگان ایران 4: 208، الاصیلى: 269.

 

[27]- مناهل الضرب: 97، امامزادگان رى 1: 382.

 

[28]- لباب الانساب 2: 636.

 

[29]- الفصول الفخریه: 192، عمة الطالب: 381.

 

[30]- الاصیلى: 316، کشف الاستار 1: 126.

 

[31]- مزارات امامزادگان ایران 4: 139-140.

 

[32]- مشاهد العترة الطاهرة: 88-89، الاصیلى: 316، تهذیب الانساب: 263-262، منتقله الطالبیه: 14، الفصول الفخریه:
192، عمة الطالب: 281، المجدى: 315.

 

[33]- الشجره المبارکه: 192، تهذیب الانساب: 263، الفخرى: 84، لبالب 2: 636، الاصیلى: 316.

 

[34]- مزارات امامزادگان ایران 3: 185.

 

[35]- دایره المعارف تشیع 2: 449.

 

[36]- از آستارا تا استراباد 4: 599-597.

 

[37]- سرزمین قزوین: 385-381، مینودر: 186.

 

[38]- فهرست بناهاى تاریخى آذربایجان شرقى: 57-56.

 

[39]- باد بقعه کتفرود، نوشته غلامى کفترودى.

 

[40]- مزارات امامزادگان ایران 2: 86-87.

 

[41]-بقاع متبرکه ایشان تهران: 91.

 

[42]- آثار تاریخى دماوند: 250-251.

 

[43]- منتقله الطالبیه: 158-159، سرالسلسلة العلویه: 43، تهذیب الانساب: 150-155، الشجرة المبارکه: 82، عمدة الطالب:
232، مناهل الضرب 42، تحفة الازهار: 135.

 

[44]- مشاهدة العترة الطاهرة: 98، کشف الاستار 1: 201 مزارات امامزادگان ایران 3: 82-90.

 

[45]- منتقله الطالبیه: 159، تهذیب الانساب: 150-156، لباب الانساب 2: 439، الفخرى ب الطالبییّن  13، الشجره المبارکه: 82، مناهل الغرب: 431، عمدة الطالب: 232، کشف الاستار 1: 102-105.

 

[46]- مزارات امامزادگان ایران 4: 186-189، شجرة طیبه: 129-135.