- سه شنبه ۳۱ تیر ۹۳
سنگى که با خط میخى نوشته شده و در بالاسر مرقد نصب بود فعلاً نزد آقاى محمّد کرمعلى معروف به ناصح قرار دارد. پیرمرد یکصد و بیست ساله اى به نام محمّد سیف اللّه که اهل مطالعه نیز بوده گوید: اینجا شکارگاه بهرام گور است و او در این منطقه داراى هفت شکارگاه بوده و در آن احداث ساختمان برج شکلى نمود که یکى گنبد سرخ در ده سرخک و دیگرى گنبد کبود و... است.
آقاى شمس الدّین سیّدان، بقعه کنونى را از آن امامزاده اى مى داند که نام او را خود او هم ذکر نمى کند.([1]) ظاهراً شهرت امامزاده بودن مزار مربوط به زمان پهلوى اوّل است. دهقانى از ملایر براى کاشت هندوانه چشم طمع به زمین هاى مجاور بقعه مى کند، و پس از شروع کار و شخم زدن زمین، ناگهان گاو او مى میرد، چنین مى پندارد که شاید امامزاده مدفون در این بقعه باعث ناراحتى شده و گاو او به جهت تصرّف زمین هاى او مرده است. این اتّفاق باعث مى شود که ارادت مردم نسبت به این بقعه بیشتر گردد. از آن روز تاکنون آتش و شمعى که در بالا سر امامزاده قرار دارد مدام روشن نگه داشته مى شود. این بنا اخیراً از سوى اهالى بازسازى شده است.
در سال 1380 طى نامه اى جهت گمانه زنى درباره این بقعه به اداره کل میراث فرهنگى استان همدان صادر شد و در همین راستا گروهى به سرپرستى معاونت محترم پژوهشى اداره کل میراث فرهنگى استان همدان تشکیل و به مدت 4 روز در محل حضور یافته و به بررسى و کاوش در قالب یک گمانه پرداختند.
در گزارش این گروه آمده است: در قسمتى از شمال شرق اتاقک در سالهاى پیش توسّط افراد ناشناس به صورت غیر مجاز حفارى صورت گرفته بود که به قسمتى از پایین قبر نیز آسیب رسیده بود به خاطر وضعیت موجود که قبلا کنده کارى شده از سمت دیوار شمالى در عمق 3 مترى از کف اتاقک به خاک تازه اى که سنگ طبیعى داشت برخوردنند. لکن ضلع جنوبى کف اتاق ادامه داشت و به قبر مى رسید. با بررسى این نقطه از قبر و با برداشتن خاک هاى بهم ریخته تکه هایى از استخوان هاى پا و قسمتهاى میانى بدن اسکلتى بهم ریخته مشخص شد که هیچکدام از استخوان ها در جاى خود نبودند. در زیر این لایه بهم ریخته و در عمق 80 سانتى مترى از کف اتاقک، کف قبر که در سنگ طبیعى بصورت تابوتى مشخص گردید نمایان شد و سپس با خاکهاى اطراف پر شد.
از بررسى آثار بدست آمده و قطعات سفالهاى مکشونه حاصل از کاوش محطوطه داخلى بقعه به موارد زیر اشاره شده است:
1. قطعات سفالهاى موجود از دوره هاى سلجوقى و ایلخانى و تیمورى تا عهد حاضر بوده و گواه رونق محل در این دوره ها مى باشد.
2. قطعات کم تعداد سفال مکشوفه متعلّق به دوره پارتى و ساسانى احتمالا در اثر جابجایى اخیر به گودال داخل افتاد و به دوره ساخت و یا کاربرد بنا مربوط نمى باشند.
3. وجود آجرهاى لعابدار که تعدادى از آنها در بین خاکهاى کف اتاقک و حتى در بین کف آجر چین موجود بود که گفته اهالى را مبنى بر وجود بنایى با گنبد کبود که ناشى از رنگ فیروزه اى آجرهاى لعابدار موجود بوده را به یقین نزدیک مى نماید.
- ۱۴۳۶
- ادامه مطلب