- شنبه ۲۲ شهریور ۹۳
این آرامگاه در فاصلة هشتاد کیلومترى شهر سبزوار، بخش خوشاب از دهستان درّه یام و در روستاى بابالنگر و به فاصله صدمترى شمال روستا واقع شده است.
به لحاظ اقلیمى روستاى بابالنگر در منطقه کوهستانى قرار گرفته که ارتفاعات اثقلان در شمال روستا، و کوه یارسیم جان در شمال غرب روستا و کوه کلارد در شمال شرق آن واقع شده و همین امر باعث گشته که آب و هواى منطقه در فصل تابستان بسیار خنک و دلپذیر باشد.
مجموعه مفصّل بابا توکّل شامل: آرامگاه، حمام، آب انبار، و چشمه آب شفا و یک چهار طاق است که به اصل آرامگاه سازهاى سنگى با مصالح بوم است. بوم سنگها فاقد تراش هستند. لیکن فاصله ملات خور سنگها بندکشى شده است. داخل فضاى داراى اندود گچ و تزئینات گچکارى به صورت استامپى در آن دیده مىشود. نمونه این تزئینات در بناى امامزاده قاسم سیرنان جوین موجود است. بنا داراى سردابه و ضریحى چوبى در مرکز آن قرار دارد.
پلان بنا مستطیل شکل و ورودى اولیه آن از ضلع جنوبى بود که داراى درى منبّت کارى شده با نقوش هندسى و اسلیمى بسیار زیبایى است. قسمتى از این در، در میراث فرهنگى سبزوار نگهدارى مىشود. بنا فاقد پارتیشن بندى است و تمامى فضاها پر از جرز مىباشد که براى تبدیل پلان از مربّع به دایره با انجام گوشهسازى پلان، مراحل تبدیل خود را از چهار ضلعى به هشتضلعى و نهایتاً دایره طى کرده است. نورگیرى در شکل اوّلیّه از ورودىها صورت مىگرفته که در حال حاضر فقط از ضلع شمال شرقى صورت مىگیرد. در ضلع شمالى، اتاقى به اصل بنا افزوده شده است. یک رشته پلّکان بالارو در ضلع جنوب شرقى دسترسى به بام را به عهده دارد. این بنا با نهایت به ارزشهاى معمارى، تاریخى و فرهنگى جزء بناهای قرن هفتم هجری بشمار میآید.
تاریخچة مجموعه: براساس مواد و مصالح فرهنگى همچنین وضعیّت معمارى ابنیه، بکارگیرى این آثار بر سر راه چاپارى و کاروانى جادّه ابریشم، چهار طاقى موسوم به میر مظفر قبل از اسلام و دیگر آثار از دورة سلجوقى تا دورة قاجاریّه مىباشد. این مجموعه چون مکمل خلاء اسناد تاریخى فرهنگى شمال شرق ایران مىباشد به شماره 10901 و در تاریخ 27/11/1382 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است.
آب انبار بابالنگر: به منظور سهولت در دسترسى به آب و رفاه حال زوّار، علاوه بر اینکه در دامنة کوه و در جوار روستاى قدیمى بابالنگر آب و قنات وجود داشته (چشمههاى چهارگانه)، به فاصله چهل مترى و در سمت راست کاروانسرا یک حوض انبار از نوع دو مخزنى ایجاد کردهاند که داراى ورودى و خروجى آب است؛ هدایت آبهاى دامنة جنوبى کوههاى اثقلان به این حوض، انبار و محلّى براى خروج سرریز آب از حوض انبار، از جمله ویژگىهاى منحصر به فرد این حوض انبار است که در حوض انبارهاى مشابه در نقاط دشت اینگونه نیست. بر بدنه مخزن حوض انبار، مصالح معمارى دیده نمىشود بلکه اندودى از ساروج را بر عارضههاى موجود بعد از حفّارى کشیدهاند که مخزن عایقبندى شود.
طول محوّطه حوض شامل مخزن و پایاب پانزده مترى است و عرض متوسّط آن حدوداً هفت متر است. هندسه مخزن دایره به قطر حدوداً 5/3 متر است و عمق مخزن نسبت به لایه سطحى حدوداً چهار متر مىباشد. دسترسى پایاب از ضلع غربى با دهانه عرضى حدوداً یک دوّم متر است که طاق آن با مصالح سنگ و ملاط گچ و آهک به شکل جناقى مىباشد. بعضى قسمتهاى اندود ساروج در محل به صورت زبره است که مىتواند نشانه مرمّت باشد. آب از ضلع شمالى با دریچهاى که در محل به آن سرچشمه مىگویند وارد مخزن مىشود و پس از انباشت آب از دریچه ضلع جنوب شرقى خارج مىشود که زائرین مىتوانند همیشه آب تازه استفاده کنند و از خروجى آب براى مصارف نظافت و بنایى و دیگر موارد مورد نیاز زائرین استفاده شود.
با عنایت به زائرسراى مجاور و قدمت امامزادگان این بنا هم مربوط به قرن هفتم هـ . ق مىباشد. این بنا به خاطر اهمّیت در حفظ هارمونى مجموعه و خصایص معمارى به شمارة 5/9/446380 در دریف آثار ملّى کشور به ثبت رسیده است.
چشمه آب شفا: لنگر مترادف خانقاه است؛ در دوران اسلامى زائرین به عشق زیارت «بابا» به این مکان مىآمدهاند، کسانى که رنج سفر را براى رضاى دل و آرامش جان برخود هموار مىکردهاند و با نذر و نذورات به این مکان مىآمدهاند و بعد از انجام مراسم در بازگشت به جهت تیمن و تبرّک آب چشمة شفا را با خود مىبردهاند. در حال حاضر، هنوز آثار علقه بندى بر چهارچوب در یا گیاهان اطراف چشمه صورت مىگیرد. مسیر دسترسى به چشمه کاملاً از سنگریزه پاک است و سنگریزه را به صورت «چهل» که در گویش سبزوارى به آن «چل» با کسر «چ» مىگویند انباشتهاند، با این کار هم راه نظافت شده هم اینکه علامت ونشانى براى راهنمائى زائرین به محل چشمه مىباشد.
در این مجموعه چهار چشمه دیده میشود که فاصله هر کدام حدوداً چهل متر است. عدد چهل عدد مقدّسى است شاید بتوان رابطة منطقى بین این اعداد و شکلگیرى چشمهها، و چلّه نشینى و آداب و رسوم شب را مورد بررسى قرار داد. شاید این موضوع ریشه در آیین قبل از اسلام دوره مهر پرستى و میترایى داشته باشد.
هندسه چشمه به صورت پلان چهار صفّه است ولى در اندازة مقیاس کوچک حدوداً دو متر در دو متر و درى بسیار کم عرض حدوداً پنجاه سانتى متر و ارتفاع کم دارد؛ گویى تعمّدى در کوتاهى در ورودى بنا بوده شاید استعاره از خضوع و خشوع در ورود و خروج از محل است. صفهاى کم عرض و کم عمق در اضلاع شمال شرق و غربى چشمه وجود دارد که نسبت به سطح آب حدوداً یک متر بالاتر است.
دژیا کلانتر یا زندان: تاریخچه بنا، با عنایت به مواد فرهنگى در لایة سطحى همچنین مصالح و نحوه اجراى طلاق وسقف این بنا در قرون نهم یا یازدهم هـ . ق احداث شده است. پلان بنا به شکل تقریباً صلیب یا چلیپا است، سقف بنا از نوع جناقى است و مصالح آن خشت و آجر با ملاط گل و گچ است. هندسه بنا تقریباً مستطیل شکل است. قرارگیرى بنا روى پشتهاى صخرهاى که تنها راه دسترسى به آن از ضلع شمالى است. وجود احتمال زندان بودن محل را تشدید مىکند. اتاقها به طول و عرض تقریبى دو متر در دو متر، بقایاى معمارى در برج در طرفین ورودى شمالى بنا مشهود است.
بعضىها معتقدند به عنوان دژ دیده بانى و تدافعى بوده است که احتمال تدافعى و به عنوان قراول خانه معقول به نظر میرسد. درِ ورودى به محل چنانچه ورودى مجموعه از این محل باشد تا حدودى پذیرفتنى است اما تا زمانى که گمانه زنى باستانشناسى در محل صورت نگیرد این محل هم مانند صدها اثر تاریخى دیگر شهرستان سبزوار به مجهول باقى خواهد ماند. بعضى از باستان شناسان با عنایت به اینکه مکان مشرف به روستاى قدیمى و از طرف دیگر متکى به کوه است، معتقدند مکان از موقعیّت سوق الحیشى برخوردار بوده لذا دژ دیده بانى است. اما آثار روستایى قدیمى بر اساس بقایاى معمارى روستا با حدوداً ده خانوار را تعریف مىکنند که همچنین بعید مىرسد که این بنا براى حفاظت از آنان باشد واگر براى مجموعه باشد که نقاط رفیعتر در محل موجود است.
لازم به ذکر است پلان فضاى داخلى این مکان ]زندان[ با پلان بناى مدور ارگ طابران توس که موسوم به زندان است، تقریبا یکى است.
حمام بابالنگر: این حمام از نوع خزینهاى است. پیمون یا هندسه آن مستطیل شکل است. ورودى حمام از ضلع جنوب شرقى است. ساختمان حمام نسبت به سطح عمودى ارتفاع ندارد، بلکه هم سطح زمین است. تهویة آب به وسیله چند هورنو در سقف صورت مىگیرد. آب حمام از چشمه قنات در ضلع غربى آن تأمین مىشود. حمام داراى سربینه و صحن گرمخانه و اتاق نظافت است. خزینه آن در انتهاى ضلع شرقى حمام قرار گرفته و گلخن حمام در ضلع شرقى است.
مصالح بنا از سنگ و آجر، ملات آهک و ماسه است و بدنه آن با ملات ساروج به صورت زبره عایق بندى شده است. طول حمام حدوداً پانزده متر و عرض آن حدوداً پنج متر مىباشد. اختلاف ارتفاع زمین باعث هدایت آب به درون حمام و خروج پساب آن شده است. با عنایت با اسلوب معمارى و نحوة اجراى مصالح، همچنین اخبار محلّى و واقع شدن در مجموعة تاریخى بابالنگر و نیز مکمل خلاء اسناد تاریخى فرهنگى آن در ردیف آثار ملّى کشور به شماره 10902 ثبت گردیده است.
سردابههاى بابالنگر: مقابر گروهى با مصالح سنگ و ساروج که در دل کوه کنده شده به تعداد حدوداً 70 سردابه که ارتفاع خیلى کمى نسبت به سطح عمومى دارد، گروهى معتقدند این سردابهها مربوط به قبل از اسلام است و گروهى معتقدند، سردابههاى گروهى به این شکل مربوط به قرون هشتم و نهم هـ . ق است. آقاى قره خانى بهار به نقل از باستان شناس ایرانى که نامش را ذکر نکرده مىگوید:
«در قرنهاى هشتم و نهم هـ . ق در منطقه خراسان پارهاى مقابر اسلامى را نیز درون اطاقکهاى سنگى مىکندهاند که چند نوع از آنها توسّط یک باستان شناس ایرانى، در حوالى بجنورد و نیز حوالى روستاى لنگر (بین قوچان و نیشابور) بررسى شده و احتمال است [دخمه] چهل دختر نیز مىتوانسته در اصل اتاقکى بوده باشد که از آن به عنوان جایگاه مقابر اسلامى استفاده مىشده و این فقط یک حدس و احتمال است. یکى از سردابهها که ورودى آن باز است و پوشش و معمارى آن قابل بررسى است، ارتفاع آن نسبت به سطح عمومى حدوداً یک متر است و در مقایسه با دخمة چهل دختر که حدوداً 30/2 ارتفاع دارد، بسیار کم ارتفاع مىباشد. پوشش سقف از نوع قوس دار است که تقریباً نیم بیضى و پنج و هفت است. هر چند که برداشت و رسم فنى نشده است و براساس شکل و ظاهر قضاوت صورت گرفته است، وجود این همه سردابه آن هم در قرن هفتم هـ . ق در زمانى که حملة مغول امان و آسایش مردم را گرفته، دفن و نگهدارى اموات به این شکل به صورت محترمانه با آن بىنظمى حاکم بر آن دوران جاى تأمّل و اندیشه دارد و نیاز به بررسى بیشترى است. واقع شدن «بابا» بر مسیر کاروانى جادّه قدیم در محل برخورد بیهق، خبوشان، (قوچان) اسفراین و نیشابور ممکن است جایگاهى براى قبول امانى باشد که کاروانیان اموات خود را تدفین مىکردهاند، اما در بىنظمى اوایل حمله مغول!؟
چون این اثر مکمل خلاء اسناد تاریخى فرهنگى شمال شرق کشور بوده، همچنین نزد عموم مردم محل مورد احترام،
در فهرست آثار ملّى و تاریخی به شماره 10899 در تاریخ 2/11/82 ثبت گردیده است.
چهارطاقى بابالنگر (آتشکده): این چهار طاقى براى اوّلین بار توسّط آقاى محمود بختیارى شهرى، کارشناس و عضو هیئت علمى و پژوهشکده باستانشناسى سازمان میراث فرهنگى و صنایع دستى و گردشگرى خراسان رضوى در پایان نامه کارشناسى ارشد وى منتشر شد و به شماره 1173 در فهرست آثار ملّى کشور به ثبت رسید.
هدف، پژوهش مجموعه تاریخى ـ مذهبى بابالنگر است روش پژوهش، تاریخى ـ پیمایشى با استفاده از مشاهده است. یافتهها نشان مىدهد که آثار باستانى منطقه سرولایت نیشابور و درّه یام سبزوار داراى شاخصهاى معمارى ویژهاى هستند و با توجّه به محوّطههاى باستانى موجود از سابقه کمى برخوردارند. این آثار شامل ابنیه و محوّطههاى باستانى هستند که در طیفى زمانى از دورة تاریخى، تا عصر حاضر و به خصوص قرون میانه اسلامى قرار دارند. مجموعة بابالنگر نیز که در ارتباط نزدیک به آثار منطقه شکل گرفته متعلّق به دورة ساسانى، دو بناى آرامگاه، حدود صد سردابه زیرزمینى با معمارى خاص، یک کاروانسرا با زائرسرا، یک حمام متعلّق به دوره ایلخانى، یک حوض انبار و یک دژ است. با توجّه به وحدت معمارى این آثار و وجود آتشکده میر مظفر در جوار این مجموعه باید آثار یاد شده را متأثر از آن دانست. علل مؤثّر در ایجاد این کانون در ابعاد جغرافیایى و طبیعى و اقلیمى اوضاع سیاسى اجتماعى و پیشینة تاریخى مذهبى، قابل ملاحظه و بررسى هستند.
این اثر بر رفیعترین قلّة شرقى رشته کوه اثقلان واقع شده است. مصالح بنا از سنگ و ملات آن ساروج است.
هندسه بنا مستطیل شکل و هندسه چهار طاقى به شکل مربع است.
فضاى جرز نسبتاً قطور است که تشکیل چهار گوشه اصلى یا چهار طاقى بر آن استوار شده و دو جرز بیرون بنا که پایههاى تأسیسات ورودى به چهار طاقى است را دارد.
فضاى خالى در جهات اصلى جغرافیایى دسترسى به بنا وجود دارد. ورودى اصلى که تعامل ارتباطى با فضاى بیرونى از ضلع جنوبى است که پیش خوان یا تالار ورودى که به وسیله دو رشته پلکان بالا رو از سمت شرقى و غربى به درون چهار طاقى ارتباط دارد. در بنا فضاى بسته وجود ندارد و فضاى نیمه بسته محدوده به داخل چهار طاقى است.
چون بنا در اثر عوامل انسانى و طبیعى تخریب شده، لذا به درستى سیرکولاسیون دسترسى را نمىتوان درجه بندى کرد ولى پیشخوان ضلع جنوبى و تالار اطراف ضلع شرقى و غربى ایوان دسترسى درجه یک مىباشد.
واقع شدن آتشکدهها معمولاً بر سر راههاى کاروان رو بوده یا مکانى که اشراف کامل به محیط داشته باشد. قرارگیرى این آتشکده بر سر راه کاروانى بیهق، جوین، خپوشان (قوچان) نیشابور، توجیهپذیر است.
اما این آتشکده چه جایگاه اجتماعى داشته و آیا آتشکده محلّىست یا آتشکده معروف آذربرزین است که در کوههاى ریوند نیشابور، در متون اقدام واضح از آن ذکر شده است.
اما مطالبى چند در این بخش قابل بررسى است و جاى
تأمّل دارد.
در سبزوار تنها روستایى که نام کیخسرو دارد، در این بخش واقع شده است هر چند با پیشوند کى نام «کیذور و کیذفان» را داریم و گفتههاى افسانهوار در برهان قاطع ذیل آذربرزین مهر، ارتباط این منطقه با نیشابور بزرگ فرهنگى و نوشتههاى بندهشن، ایران در زمان ساسانیان و... که مجال پرداختن به این موضوعات در خور این کتاب نیست، اما آنچه مسلم است به واسطه این بنا در دورههاى اسلامى تأسیسات و ابنیه در مجموعه تاریخى بابالنگر بوجود آمده است.
- ۲۷۶۶
- ادامه مطلب