- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
بقعه این امامزادگان در خیابان سلمان فارسى شهر رى و در شرق خیابان دانش و در میان بوستان دانش واقع شده است.
شخصیّت هاى دفن شده در این بقعه سه تن به نامهای بانو کبرى، بانو خدیجه و بانو صغرى منسوب به حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) معرفى شدهاند. این قبرستان از قدیم به نام ایشان (سه دختران) معروف بوده است. ([1])
به گفته راویان محلّى، این سه دختر، که دوازده تا سیزده ساله بودند، به خواب افرادى آمده و اسمشان را صغرى، کبرى و خدیجه گفتهاند.
کریمان، در کتاب رى باستان، که جزئیات امامزادگان مدفون در رى را در آن نگاشته است، هیچ اشاره اى به بقعه سه دختران نمیکند. در کتاب کنزالانساب آمده است، پنج تن از دختران امام موسى کاظم (علیه السلام) به نامهای حبیبه، رقیه، فاطمه، ساره، هاجر، و تاجر به منظور دیدن امام رضا (علیه السلام) که در آن زمان در طوس به سر میبردهاند، از بغداد آهنگ خراسان میکنند. هنگامى که ایشان به تهران میرسند به دستور مأمون عباسى به شهادت رسیده همگى در آن حدود، از جمله رى، به خاک سپرده میشوند. ([2])
در قدیم سه دختران نام قبرستانى بود در شرق شهر رى کنونى که سه جادّه بدان ملحق میشد. نخست جادّه اى بود به نام کوچه باغ هرهنجى، که از خیابان حضرتى رى، کنار باغ سراج متوجّه کوچه باغهای شرقى میشد و پس از عبور از پیچ و خمهای زیاد به موازات تقریبى نهر فیروز آباد از گوشه شمالى وارد سه دختران میگردید; دوّم جادّه اى بود که از کوچه نفر آباد عبور میکرد و پس از عبور از بازارچه باباخان از گوشه جنوب غربى وارد میشد که در ابتداى ورود، به دنباله جاده اولى میپیوست و از ضلع جنوب قبرستان از کنار دیوار باغها میگذشت و پس از عبور از گوشه جنوب شرقى از نهر فیروز آباد میگذشت و جاده سوّم را به وجود میآورد که به جاده «قلعه گبرى» موسوم بود و این جادّه راه رفت و آمد به خراسان بود که تا اوایل دوره رضاخان عمومیّت داشت و زائران خراسان از آن عبور میکردند.
قبرستان سه دختران شامل دو قسمت بوده است: غربى و شرقى. قسمت شرقى آن در سال 1335 هـ . ش کاملاً جدید بود. سالخوردگان رى در این باره گفتهاند، که قسمت شرقى قبرستان کنونى باغ مشجّرى بود و چون در قبرستان کهنه دیگر محلّى براى دفن اموات نبود، شخصى به نام شیخ رضا بروجردى از پولى که از راه تحریر کسب میکرد، باغ مذکور را خرید و خود وقف قبرستان کرد و پس از مرگش، بنابر وصیّت خود او، در سال 1303 هـ . ش در وسط باغ وقف شده مذکور دفنش کردند و چهار طاق کوچکى به دور قبرش بنا کردند که تا سال 1335 هـ . ش هم وجود داشت و سنگ روى قبرش جریان بالا را چنین گواهى میداده است:
«... آقا شیخ رضا بروجردى، رحمت الله علیه که در زمان حیات خود وجهى از راه مختصر تحریر با نهایت قناعت و پرهیزگارى تهیّه و هفتده جریب در جنب بقعه سه دختران را ابتیاع نموده جهت قبرستان، تا عموم مسلمین از غربا و زوّار در آن دفن گردند و دیگران پند گیرند. بتاریخ پانزدهم رمضان 1344 هجرى (قمرى)».
قسمت غربى قبرستان بسیار کهن بوده است و طبق یک سنگ قبر موجود از سال 1089 هـ . ق (دوازدهمین سال سلطنت شاه سلیمان صفوى) آنجا قبرستان بوده، و شاید قدمت آن باز هم بیشتر باشد که البته هیچ اثرى از آن موجود نیست و علّت اینکه سالیان دراز قبرستان غربى با وسعت کم خود از قبور پر نمیشده، این بوده که سالخوردگان اظهار کرده بودند هر محلّه براى خود قبرستانى داشته و قبرستان مذکور منحصر به محلّه نفر آباد بوده است و اگر توسعه ناگهانى قرن چهاردهم هجرى در رى نادیده انگاشته شود گفتار آنها و کافى بودن محلّ تأیید میگردد. ولى جاى شکى باقى نمیماند که اهمیّت این قبرستان به واسطه وجود سه تن از دختران موسى بن جعفر (علیه السلام) و دو برادر از فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) بوده باشد.
قدمت این قبرستان بسیار زیاد است، شاید از هنگامى که رى پس از خرابى مغول رو به آبادى مجدّد گذاشت، اینجا قبرستان بوده است. علّت این حدس آن بوده است که در پشت بقعه امامزادگان، سه دختران و دو پسران، ابتدا سنگ قبرى مشاهده شد مربوط به سنه 1284 هـ . ق که حدس زده شد قدیمیترین سنگ موجود بوده باشد. ولى کمى دورتر، در مجاور دیوارِ در باغ، سنگى نزدیک در سنگى متصل به دیوار، یافت شد که پس از شستشوى روى آن، مشاهده شده که بسیار قدیمى بوده و قدمت آن از صورت ظاهر سنگ نیز به خوبى تشخیص داده میشد و روى آن آمده بود:
«تاریخ وفات مرحوم امام قلى ولد مرحوم مشهدى اکبر، فى شهر جمادى الثانى 1089».
این متن به صورت نستعلیق و برجسته روى سنگ کوچکى در سه سطر بود و سال در زیر سطر سوّم آن نقش شده است. این سنگ از محلّ اصلیاش جدا و در گوشه اى افتاده بود که سبک انشاى آن خود شاهد قدمت آن است. در هیچ کجاى دیگر بقعه مذکور تاریخى وجود نداشته تا قدمت تاریخى آن مشخص گردد. ولى با یک نظر عمیق به ضریح و یادگاریهای نوشته شده روى آن قدمت آن میتواند مشخص شود است.
در بین تمام یادگاریهای موجود دو یادگارى مبنى بر تأیید قدمت ضریح بسیار جالب توجّه است متن یکى از یادگاریها به صورت زیر است:
«این یادگارى میرزا آقا ولد آقا جمال طهرانى التماس دعا دارم از تمام آقایان و همشیرگان...، تحریر شد هفتم شعبان سنه 1288».
خطوط بالا با مرکّبى پررنگ و خط نستعلیق شکسته در بالاى در ضریح نوشته شده بوده و گویا روى آن را چرب کرده بودهاند که پاک نمیشد. نکات زیادى از یادگارى دوّم ناخوانا بود که گذشت زمان را میرسانید و تنها نکته جالب توجّه، تاریخ آن بود که سنه 1287 بوده است. البته سالهای فوق، هجرى قمرى بود. علاوه بر این، یادگاریهای دیگرى نیز بوده که قدمت آن هویدا ولى ناخوانا بود و قسمتهای حساس آن پاک شده است.
بناى قدیمى بقعه مشتمل بر ایوان در شمال و حرمى به طول و عرض چهار متر بوده است. به نظر میرسد قبلاً دیوارى بین ایوان ورودى و حرم وجود داشته که در بازسازى انجام گرفته برداشته شده و بنا به صورت مستطیل شکل در آمده است. درِ حرم 98/1×1 متر در وسط ایوان قرار داشت که درى بود با چوبهای جنگلى متداول. تزیینات داخلى بنا تنها شمایلى است از حضرت امیر، ابعاد حرم 27/3×18/3 متر به قدرى کوچک و تنگ بود که گردش به دور ضریح براى دو نفر به آسانى ممکن نبود.
در مرمّتهای سالهای بعد این ایوان تبدیل به پیش فضا شده اما در کل بنا تغییراتى ایجاد نشده و بنا شکل اولیه خود را حفظ کرده است.
در گذشته، سطح بقعه خیلى پایین تر از زمینها و ساختمانهای اطراف بوده و در بازسازیهای بعدى به مقدار زیادى بالا آورده شده و قسمتى از بنا که زیر خاک بوده بیرون آورده شده است.
در گذشته نیز بقعه زیارت نامه اى نداشته که نسب اشخاص دفن شده در آن مشخص شود. ولى در بالاى سر در ورودى به حرم قطعه سنگ مرمر چهار گوشى نصب بوده که با خطى نستعلیق جملات زیر روى آن حک بوده است:
«اینجا سه تن از دختران موسى ابن جعفر بنام کبرى و خدیجه و صغرى، مدفون هستند».
ضریح قدیمى با 80/2 متر طول، 58/1 متر ارتفاع و 51/1 متر عرض در وسط حرم قرار داشته، که داراى خانههای مربعى چوبى و ساده جعفرى بوده است. این ضریح، در زمان فتحعلى شاه ساخته شده و قدیمیترین تاریخى که به وسیله یادگارى روى آن، مربوط به سال 1287 هـ . ق بوده است.
وضعیّت کنونى بقعه
ساختمان یک طبقه بقعه، به دلیل قرار گرفتن در محدوده پارک دانش و در محلّى نسبتاً گود که از اطراف با درختان و بناهاى دیگر احاطه شده است. نیز کوتاه بودن گنبدهاى آن (یک متر)، از فاصله دور، دیده نمیشود.
بناى این امامزادگان به صورت بناى منفردى است که طرح پلان آن مستطیلى کشیده است و از دو جزء تشکیل شده است; یکى فضاى گنبدخانه، که قبر درآن قرار دارد و دیگرى فضاى جلو گنبدخانه، که آن نیز پوششى گنبدى و حکم پیش فضاى گنبدخانه را دارد. مساحت این بنا حدود 39 متر مربّع و ارتفاع نوک گنبد تا کف بقعه 70/4 متر است. سنگ مرمر، گچ، سیمان، قیر گونى و موزاییک از جمله مصالح ظاهرى به کار رفته در این بنا هستند.
ورود به صحن بقعه بى واسطه است، اما ورودى پیش فضا که به واسطه آن وارد فضاى درونى میشویم یک درِ فلزى سبز رنگ به طول 27/1 و عرض 22/1 سانتى متر است. روى در هیچ گونه نقش و نگار و نوشته اى وجود ندارد و کاملاً ساده است.
در جلوى درِ ورودى تقریباً به مساحت 10/2×30/6 متر موزاییک شده است، که زائران کفشهای خود را در این قسمت در میآورند و براى زیارت داخل بقعه میشوند. از آنجا که اطراف بقعه قبلاً قبرستان بوده، چند سنگ قبر نیز در جلو درِ بقعه وجود دارد که به علّت فرسایش، تاریخ و مشخصات آن قابل خواندن نیستند.
جلو بنا از قسمت موزاییک شده به مساحت تقریباً هفت صد متر، خاکى است که رفت و آمد به این بقعه را در فصل زمستان مشکل میکند. نماى شرقى این بنا که تنها نماى ظاهرى آن است، جلوه اى خاص و اصولاً شباهتى به نماهاى معمول در بناهاى آرامگاهى ندارد. تمام سطح نما سیمانى است که درى فلزى در میان آن قرار دارد.
20/1 سانتى متر از قسمت بالاى در کاهگلى با پوششى از گچ است. روى گچهای بالاى در به خط نستعلیق و با رنگ سفید نوشته شده است:
«مرقد مطهّر سه تن از دختران امام موسى ابن جعفر (علیه السلام)» در قسمت راست در ورودى تورفتگى اى به ارتفاع 105 سانتى متر در 46 سانتى متر قرار دارد که در گذشته محلّ روشن کردن شمع بوده، اما در حال حاضر، داخل آن آجر چیده شده است. با کمى فاصله از این محلّ، در بالاى محلّ روشن کردن شمع، چند تکّه کاشى به رنگ آبى دیده میشود که گویا کتیبه اى از آیات قرآن روى آن حک شده بوده که در حال حاضر قابل خواندن نیست و به جز چند تکّه کاشى بقیه آن ریخته است.
ابعاد فضاى جلو گنبدخانه 89/3×76/3 متر است.
ابعاد فضاى گنبدخانه نیز 35/3×20/4 متر است که صندوق و سنگ قبر در آن قرار دارد.
ارتفاع اتاق از کف تا سقف 20/2 متر و در زیر گنبدها 40/4 متر (تقریباً دو برابر) است. بین دو قسمت بقعه هیچ درى وجود ندارد و این دو فضا داخل هم باز میشود.
ازاره دیوار تا ارتفاع 80/1 متر از سنگ مرمر است و بقیه آن گچ شده و رنگ سبز خورده است. کف بقعه کاملاً موزاییک شده و با قالیها و قالیچههای قرمز رنگ پوشیده است. داخل بقعه چند شمایل از امام حسین (علیه السلام)، تابلو اسامى پنج تن و تابلو آیه «و ان یکاد» نصب شده است. دور تا دور بقعه نیز چند مخده (پشتى) دیده میشود.
از آنجا که بقعه مانند یک اتاق یکسره است، امکان تقسیم آن به دو قسمت مردانه و زنانه وجود ندارد و زوّار همگى با هم داخل بقعه میشوند و زیارت میکنند. بقعه قسمت مشخصى براى نماز خواندن ندارد و زوّار بیشتر در فضاى جلو گنبدخانه، که خلوت تر است، نماز میخوانند. در کل، بنا چه از داخل و چه از خارج بسیار فرسوده و کلنگى به نظر میرسد. صندوق نذوراتى از فلز، از طرف اداره اوقاف شهررى در قسمت غربى و داخل دیوار تعبیه شده است که ابعاد آن 66×42 سانتى متر در نظر گرفته شده است.
در گنبدخانه، جایى که سنگ قبر قرار دارد، سه طاقچه وجود دارد، که طاقچه غربى 80×1/1 سانتى متر، طاقچه جنوبى 50×95 سانتى متر و طاقچه شمالى 50×91 سانتى متراند.
تو رفتگى این طاقچهها بسیار کم و در حدود پنج سانتى متر است.
قبلاً ضریح بفعه، چوبى بوده است که گویا پوسیده و شکسته مى شودو در محلّ آن، تقریباً بین سالهای 1377 یا 1378، از طرف اداره اوقاف شهررى، گاو صندوقى جهت نذورات نصب شده است.
سنگ قبرهاى اوّلیه موجود نیست و در حال حاضر سه عدد سنگ مرمر معمولى که به هم چسبیده و کاملاً سفید است، در این مکان نصب کردهاند که مساحتى در حدود دو متر از وسط بنا را اشغال کرده است. ابعاد سنگ قبر 80/1×40/1 متر، و ارتفاع آن چهل سانتى متر است. روى سنگ سفید، سنگ مرمرى مشکى رنگ قرار دارد.
در اطراف سنگ قبر چهار پایه فلزى به ارتفاع 62 سانتى متر و با فاصله بیست سانتى متر وجود دارد که این پایهها با زنجیرى فلزى به یکدیگر متّصل شده و سنگ قبر را احاطه کردهاند. یک گهواره کوچک چوبى روى سنگ قبر قرار دارد که با پارچه سبز پوشیده شده است و زوّار معمولاً به آن متوسّل میشوند و نذر خود را داخل آن میاندازند.
گنبد از داخل گچ کارى و از بیرون قیر گونى است. قطر داخلى گنبد حدود 20/3 متر و ارتفاع نوک پوسته بیرونى آن (خود گنبد) تا کف امامزاده 70/4 متر است.
بناى بقعه، بنایى منفرد است، که از یک گنبد خانه و فضاى جنبى آن تشکیل شده است. به نظر میرسد که این امامزاده در ابتدا از الگوى معمول بناهاى منفرد این گونه آرامگاهها پیروى کرده، و از یک ایوان ورودى و این گنبد خانه تشکیل شده و به مرور زمان و در نتیجه دخل و تصرّفات، در ورودى ایوان به گنبدخانه به جلو ایوان منتقل و فضاى ایوان به فضاى داخل گنبدخانه اضافه شده است. این بنا هیچ گونه تظاهر بیرونى ندارد. طرح کلّى بنا و ساختمان آن قدیمیاند. اندود کاریهای داخل و بیرونى (گچ کارى، سیمان کارى و قیرگونى) آن جدید هستند. بناى بقعه سالم است و آسیب دیدگى خاصى در آن دیده نمیشود. هر چند کتیبه جلو نما و اصولاً نماى اصلى آن احتیاج به مرمّت و بازسازى کلّى دارند. ([3])
نسب شریف
نسب شریف این امامزادگان را برخى از پژوهشگران با شش واسطه به امام حسن مجتبى (علیه السلام) منتهى میدانند که از قرار ذیل است:
سیّده خدیجه و فاطمة الصغرى و فاطمة الکبرى بنات عبدالرحمن بن القاسم بن ابى عبدالله محمّد البطحانى بن القاسم بن الحسن بن زید بن الامام الحسن (علیه السلام).
این سه خواهر از سادات جلیل القدر، عظیم الشان و از بیت نقابت و سرورى بودهاند. جدّشان ابو عبدالله محمّد به علو مقام و عظمتشان معروف و به زهد و تقوى آراسته بود. پدران وى جملگى از مشاهیر فقهاى مدینه و از سادات جلیل القدر آنجا به شمار میرفتند. سیّد ابو عبدالله محمّد به جهت سکونت در بطحا به بطحانى ملقّب گشت و فرزندان او را بنو البطحانى میخواندند. او صاحب هفت فرزند پسر بود که یکى از آنان به نام سیّد قاسم شناخته میشد و از بزرگان سادات مدینه بود. از او با عنوان «کان من معاریف فقها، المدینه و کان رئیسا مطاعاً» یاد میکنند و صاحب 9 فرزند پسر بود که به جهت جو نا آرام مدینه به دیگر شهرها مهاجرت نمودند، از این میان سیّد ابراهیم به رود آور = تویسرکان، سیّد احمد به طبرستان، سیّد حسن بصرى به همدان و سیّد حسن الاصغر به طوس و سیّد عبدالرحمن و حمزه در مدینه باقى ماندند. سیّد عبدالرحمن از بزرگان شهر مدینه بود و مادرش زینب دختر عبدالرحمن الشجرى بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن (علیه السلام)، دختر عموى پدرى او بود. وى از این بانو چندین فرزند به یادگار گذاشت که من جمله آنان سیّد خدیجه و فاطمة الصغرى و فاطمة الکبرى است.
علماى انساب براى سیّد عیدالرحمن 24 فرزند ذکر نمودهاند که هر کدام آنان در شهرهاى مختلف میزیستهاند. برخى معتقدند که فرزندان این بزرگوار به طبرستان، رى و جبل و خراسان نقل مکان نمودند. متأسّفانه در منابع موجود اشاره اى به علّت مهاجرت این سه خواهر به شهر رى نشده است، اما از آنجاییکه پسر عموى ایشان در شهررى سکونت داشته و نیز حسن بن زید داعى ـ مؤسس دولت علویان طبرستان از عموزادگان آنان بوده و در طبرستان قیام کرده بود و این شهر و نواحى ان را متصرف شده، لذا همسران ایشان که سادات حسنى بودند، جهت همراهى حسن بن زید به طبرستان مهاجرت و سپس در شهررى اقامت گزیدهاند. وفات این سه خواهر باید در ثلث اول قرن چهارم هجرى باشد. ([4])
- ۳۰۷۹
- ادامه مطلب