- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
این گنبد باشکوه در 36 کیلومترى جنوب شرقى شهر زنجان و 4 کیلومترى جادة قزوین ـ زنجان در شهر سلطانیه واقع شده است. ساختمان بقعه، بنایى عظیم و ممتاز است که در وسط شهر قدیمى سلطانیه بنا گردیده است. در خصوص تاریخچه شهر سلطانیه و گنبد با عظمت آن مىخوانیم: هنگامى که ارغون خان ـ پسرآباقاخان ـ چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد، تصمیم گرفت در محل سلطانیه فعلى شهرى بنا کند. لذا دستور داد «قلعهاى که دور باروى آن 12 هزار گام باشد، از سنگ تراشیده بسازند».
ارغون پس از ساختمان این قلعه، در حالى که هنوز نیمه کاره بود، در آن مسکن گزید و به سال 691 هـ. ق درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. غازان خان ـ جانشین وى ـ از پیگیرى کار پدر منصرف شد و متوجّه تبریز شد و به احداث محلّة شنب غازان گردید. با به حکومت رسیدن الجایتو به سال 702 هـ. ق، کار ساخت شهر سلطانیه از سر گرفته شد. وى دستور داد شهرى بسازند که دور آن 30 هزار گام باشد؛ هم چینن قلعهاى کوچک به مساحت 2000 گام که با حصار و 16 برج در برگرفته مىشد. عرض دیوارهاى قلعه به اندازهاى بود که چهار سوار به آسانى مىتوانستند در کنار هم بر روى آن حرکت کنند. الجایتو هم چنین امر کرد که آرامگاه باشکوهى براى وى بسازند. سلطان ایلخانى براى ساخت این بنا تمام هنرمندان و صنعتگران و تجّار زبدة ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و براى اسکان آنها محلهایى در نظر گرفت. به بزرگان و درباریان نیز سفارش کرد که به ساخت بناهایى در سلطانیه بپردازند. آنها نیز براى جلب توجّه شاه، در شهر، محلّههایى با عمارتهاى عالى بنا کردند، از جمله چلبى اوغلو و خواجه رشیدالدّین فضل اللَّه وزیر که براى خود محلّه و عمارتهایى ساختند. در سال 710 هـ. ق کار ساختمانى شهر به پایان رسید و بعد از تبریز، به صورت بزرگترین شهر امپراتورى ایلخانى درآمد. الجایتو در سال 716 هـ. ق بعد از یک بیمارى نسبتاً طولانى درگذشت و با فوت او، موقعیّت سلطانیه نیز ساقط شد. سلطانیه در سال 786 هـ. ق در حمله تیمور لنگ، غارت و چپاول شد و بسیارى از بناهای آن ویران شد و مردمانش کوچ کردند. در عهد میران شاه ـ پسران تیمور ـ این شهر دوباره مورد ویرانى قرار گرفت و سرانجام در نتیجه جنگى که بین قرایوسف و فرزند میران شاه به نام ابوبکر رخ داد، شهر سلطانیه به کلّى موجودیّت سیاسى و اقتصادى خود را از دست داد و تبریز دوباره جاى آن را گرفت. در نوشتههای مورّخان در خصوص بناى گنبد و ارگ سلطنتى، مطالب مورد توجّهى به جاى مانده است. ابوالقاسم کاشانى، مورّخ
دو دهة نخست قرن هشتم هـ. ق که معاصر الجایتو است در این مورد مىگوید: «ابواب البرّى مشتمل بر چند مواضع
عالى از مدارس و خانقاه و دار الشفا و دار الحفاظ و غیرهم تا نوزده عمارت بر عدد حروف».
حافظ ابرو، اطّلاعات دقیقترى ثبت کرده است: «سلطان الجایتو از براى مدفن خود در اندرون قلعه عمارتى ساخته است و آن را ابواب البرّ نام نهاده و گنبدى مثمن بزرگ عالى که قطر آن شصت گز است، در غایت تکلف و ارتفاع آن
صد و بیست گز؛ چنان که در اقصى بلاد عالم مثلِ آن عمارتى نشان نمىدهند. پنجرههاى آهن کوب بسیار کرده؛ از آن جمله یک پنجره سى آرش طول در پانزده آرش عرض دارد و
متّصل آن گنبد، چند عمارت عالى ساخته است.
مسجدى بتکلّف و دارالضیافه و دارالسیاده و موقوفات بسیار بر آن وقف کرده و سرایى به جهت خاصه خود در اندرون قلعه ساخت. چنان چه صحن سرا را صد درصد نهادهاند و صفحه عالى بر مثال ایوان کسرى و دوازده سراچه در حوالى آن متصل سرا از هر یک پنجره درى به صحن سراى بزرگ گشوده و صحن آن را از سنگ مرمر فرش انداخته و دیوانخانه بزرگ که دو هزار آدمى در آن بگنجد و آن را کریاسى نام کرده و غیر اینها ذکر کرده شد. پادشاه و امرا عمارت بسیار در اندرون قلعه کردهاند».
شمس الدّین محمّد بن محمود آملى یکى از مدرسان مدارس سلطانیه در قرن هشتم هـ. ق در کتاب «نفایس الفنون فى عرایس العیون» مىنویسد: «از آن جمله شهر سلطانیه که در شهور سنه اربع و سبعمائه (704) بنیاد نهاد و در مدّت ده سال به مرتبه رسانید که از بلاد ربع مسکون معمورتر شد و در وسط سلطانیه، قلعهاى بس عالى به مقدار شهرى بنا فرمود و جهت مرقد خود گنبدى بس عالى با هشت منار بر سر آن ساخته و در حوالى آن ابواب خیر از جامع و خانقاه و مدارس و دارالسیاده که هرگز مثل آن در جهان ندیده و نشنیده بفرمود و بسیارى از املاک نفیسه بر آن جا وقف کرد. چنان چه حاصل آن در عهد دولت او به صد تومان مىرسد و چون این جمله به تعلیم و ارشاد وزیر عالم عادل صاحب سعید شهید خواجه رشید الدّین طاب مثواه بود، نیابت تولیت بدو داد و در آن جا ده مدرس و بیست معبد و صد نفر از طلبه علم و بیست صوفى و دوازده حافظ و هشت مؤذن و چهار معلّم تعیین فرمود.»
از مجموع گفته مورّخان مذکور چنین نتیجه گرفته مىشود که بناهاى ارگ عبارت بودند از: ابواب البرّ (گنبد سلطانیه، مدارس، خانقاه، دار الشفا، دارالضیافه، دارالحفاظ، دار السیاده، مساجد، خوانق، دارالقرائه، دارالحدیث و بناى کریاسى، سراهاى مخصوص و 12 سراچه دیگر و دیگر قسمتهایى که در منابع نیامده است. امروز از تمام بناهاى ذکر شده، تقریباً تنها گنبد سلطانیه باقى مانده و بقیّه از بین رفتهاند. این گنبد از معمارى بسیار تکامل یافتهاى برخوردار است که در اینجا به طور خلاصه بدان پرداخته مىشود.
زمین این بنا از طبقات فشرده شن و ماسه به عمق تقریبى 8 متر تشکیل شده و از مقاومت بسیار خوبى برخوردار است. همین مسأله سبب شده که معماران گنبد، تنها شالودهاى کم عمق و کم عرض تهیّه ببینند؛ به طورى که پىها در اکثر بخشها به غیر از بخش شمالى، از 50 یا 60 سانتىمتر تجاوز نمىکند و همین پى نیز در محل درها و پنجرهها بریده شده است و این حاکى از اطمینان و اعتماد و دانش معماران زمان دارد. با توجّه به چاهى که در کف بنا به عمق 9 متر کشف گردیده و هیچ علامتى از استفاده آن موجود نیست، به نظر مىرسد که هدف از کندن آن، آزمایش مقاومت خاک جهت برپا کردن بنایى با ارتفاع حدود 50 متر بوده است. بنا، بر روى هشت جرز عظیم به صورت هشت ضلعى قرار گرفته است. البته نقشه هشت ضلعى به خاطر الحاقات دیگر، دگرگون شده؛ اما در طبقات بالاتر کاملاً مشهود است. این بنا 5/48 متر ارتفاع دارد و 60/25 متر قطر دهانه گنبد آن است. عرض جرزها، 87/6 متر ـ به استثناى جرزهاى شمال غربى و شمال شرقى که به عرض 40/12 متر است ـ و طول آنها از
بیرون 17 و از داخل 60/8 متر است. این جرزها در
درون علاوه بر راه پلّهها، داراى 8 ایوان مرتفع و نزدیک به 500 اتاق و حجره هستند.
دربارة ورودىهاى اصلى به فضاى داخلى، به خاطر وجود راههاى متعدّد، نظریههاى مختلفى ابراز شده که عمدتاً ایوانهاى شرقى و شمالى را به عنوان ورودىهاى اصلى معرّفى کردهاند و وجود کتیبههاى مفصّل ایوان شرقى و کتیبههایی به خط ثلث، ایوان شمالى، مؤید این نظر است. به نظر مىرسد در گذشته، راههاى دیگر با پنجرههاى بزرگ آهنى مسدود مىشدهاند.
کف بناى گنبد سلطانیه با زیرسازى آجر فرش و شفته آهک و روکش سنگ مرمر سفید یا سنگ رخام فرش شده بوده است. با توجّه به محاسبات به عمل آمده، سنگینى 18 بنا (200 تن) بر روى هر یک از جرزها قرار دارد. درون این جرزها با ایجاد ایوانها، غرفهها، راهروها و راه پلّهها، فضایى خالى به وجود آمده که علاوه بر کاهش حجم، باعث سبکى و ازدیاد مقاومت جرزها نیز شده است. هم چنین در این جرزها با به کارگیرى تیرهای چوبى عاجدار به صورت کلاف چوبى، نیروهاى کششى و رانشى موجود در بنا را مهار کردهاند. جرزها، در وسط، فضاى هشت ضلعى منظمى را به وجود آوردهاند که طول هر یک از اضلاع آن 06/10 تا 16/10 متر متغیّر است. گنبدخانه داراى سه طبقه مشخص است. پس از طبقه همکف که ورودىها در آن قرار دارد، طبقه اوّل با دهلیزىهاى ارتباطى، در ارتفاع 40/9 مترى واقع است و از طریق سه راه پلّه بدان مىتوان رسید. این بخش دور تا دور بنا را فراگرفته ویک نماى 16 ضلعى به وجود آورده است.
دهلیزها با سقفهاى کم خیز پوشیده شده و در حد فاصل ایوانها، فضاهاى تنفسى و کاربردى ایجاد شده است. سقف، به شکلهاى متنوع و با استفاده از آجر و رنگ و گچ احداث و تزیین شده است. فضاهاى کاربردى، بالکنهاى هشتگانهاى هستند که از ایوانها پدید آمدهاند و به نوبه خود داراى تزیینات زیبایى اعم از کاشىکارى، مقرنس کارى، تسمه کشى، گچکارى و تلفیق آجر و کاشى و سرانجام کتیبههاى متعدّد هستند. این ایوانها که رو به بیرون هستند. هر یک به طور متقارن به سه واحد طاق و تویزه تبدیل شده و آرایش سقف آنها، زیباترین و جذّابترین تزیینات هنر گچبرى ایران است. راه پلّهها از طبقة اوّل شروع مىشود و تا بالاى منارهها ادامه پیدا مىکند. دسترسى به پشت بام نیز از طریق همین راه پلّههاست. طبقة سوّم (پشت بام) در 80/27 مترى سطح زمین واقع و پایهاى براى گنبد عظیم و منارههاى هشتگانه آن است. گنبد سلطانیه به گونهاى کاملاً خاص و ابتکارى با طرح جناغى بنا شده است. این گنبد از نوع دو پوشه پیوسته است؛ به طورى که دو پوسته به موازات همدیگر قرار گرفتهاند. این گنبد با قطر دهانه 60/25 متر، بزرگترین گنبد معمارى اسلامى ایران است و بدون هیچ گونه پشت بند، سر منار یا شانهاى ساخته شده است. ضخامت پوش گنبد از پایه به طرف نوک گنبد کاهش مىیابد که ضرورتى ناشى از سبکى و استحکام بوده است. پاطاق گنبد از بیرون 40/1 و ارتفاع گنبد 19 متر است که در بیرون با کاشىهاى زیباى یروزهاى پوشش یافته است. این پوشش امروزه توسّط سازمان میراث فرهنگى تعمیر و تجدید شده است.
پروفسور پیروسن پائولزى معتقد است که سیستم دو جداره بودن گنبد با دو قشر موازى و مجزّا که صرفاً با پشت بندىهاى آجرى بین خود به هم مربوط هستند و فرم واحدى را شامل مىشوند، از خصوصیّات منحصر به فرد گنبد سلطانیه است و قبل از آن سابقهاى نداشته است. از این جهت، وى عقیده دارد که طرح گنبد کاتدرال سانتاماریا دلفیوره
ـ کلیساى اعظم مریم مقدّس در فلورانس ـ که یک صد سال پس از گنبد سلطانیه توسّط برونلسکى و گیبرتى صورت گرفت، به تقلید از گنبد سلطانیه طرّاحى و اجرا شده است. هم چنین مىنویسد که خیز بلند گنبد و استحکام جرزهاى تکیه گاه، سبب کاهش نیروهاى رانشى آن شده و لزوم ساختن منارههاى بلند را منتفى ساخته است. على رغم این حقیقت، جهت زیبایى و شکیل بودن بنا، هشت مناره نسبتاً کوچک در اضلاع هشتگانه، بنا کردهاند که متأسّفانه بخش عمدة آنها ویران شده است. این منارهها در هشت زاویة ساختمان به ارتفاع بیش از 3 متر با پوششى
از کاشىهاى فیروزهاى و کبود لاجوردى رنگ بر روى یک
پایة آجرى هشت ضلعى به ارتفاع 10/2 متر برپا شده و از
آن، راه پلّههایى جهت دسترسى به طبقات پایین و بیرون از مناره تعبیه گردیده است.
از پدیدههاى جالب این بنا، نحوه ارتباطات در طبقات است که با منطقىترین روش توسّط راه پلّههایى اجرا شده است. در سطح همکف بنا، چهار واحد راه پلّه تعبیه گردیده است. راه پلّههاى جرزهاى شمال شرقى و شمال غربى که در جوار ورودىهاى اصلىاند، طبقة همکف را به ترتیب به کلیّات طبقات متّصل مىکنند و دو راه پلّة دیگر که یکى از آنها کاملاً از بین رفته است،
طبقة همکف را به طبقة دوّم متّصل مىسازد. این راه پلّهها
به صورت مارپیچى ساخته شدهاند. در انتهای هر راه پلّه
در طبقة دوّم، تراس نسبتاً بزرگى تعبیه شده که پوشش گنبدى شکل دارد. در طبقات بالاتر، راه پلّههاى بیشترى دیده مىشود که حالت اختصاصىترى دارند. در کل 8 واحد راه پله در این بنا وجود دارد.
بناى گنبد سلطانیه از نظر تزیینات نیز یکى از موفّقترین نمونههاى معمارى اسلامى ایران به شمار مىرود. عوامل مختلف تزیینى بناى گنبد سلطانیه عبارتاند از: 1. تزیینات آجرى، 2. تزیینات گچبرى، 3. کتیبهها، 4. کاشىکارى، 5. تزیینات رنگ و نقّاشى، 6. تزیینات سنگى، 7. تزیینات چوبى.
در این بنا از تزیین آجرى به سه صورت: آجرهاى قالبى، آجرهاى کنده کارى و تلفیق آجر و کاشى استفاده شده است. آجر قالبى در چهار ایوان جنوبى، شرقى، شمال شرقى و شمال غربى به کار گرفته شده و شامل نقوش هندسى، گیاهى و گاه به همراه کتیبههایى است. آجرهاى کنده کارى شده فقط در دو ایوان، در دو جبهه شرقى و جنوبى استفاده شده و روش تزیینى آنها آلت و لغت است. آلت این تزیینات را آجرهاى کنده کارى شده تشکیل دادهاند. خط بند آجرهاى آلت به طور موزون، مساوى و موازى کنده شده و با اجراى آن، صورت نقوش با دقت تمام پدید آمده است. کاشى فیروزهاى نیز در این سبک، تزیینات لغت آن را تشکیل مىدهد. بخش دیگرى از تزیینات آجرى را کلمات و کتیبههاى آجرى تشکیل داده است. هم چنین در دو ایوان ضلع شرقى و غربى طبقه اوّل، مقرنس کارى آجرى با تلفیق آجر نخودى و قرمز اجرا شده است. تزیین آجر با تلفیق کاشى در این بنا در حد عالى است که عمدة آنها متعلّق به دورة اوّل تزیینات ساختمان است که هم زمان با پیشرفت فیزیکى بنا با مهارت خاصّى اجرا شدهاند. این نوع تزیین در طبقة اوّل، در تمام ایوانها هشتگانه دیده مىشود که در ایوانهاى جنوب غربى و شمال غربى در
دورة دوّم تزیینى، با کاشىهاى شش گوش پوشیده شده و تزیین ایوان شرقى را نیز اندودى از گچ پوشانده است. این نوع تزیین، هم به صورت نقوش تزیینى و هم در قالب حروف و عبارات اجرا شده است.
از دیگر عوامل تزیینى در گنبد سلطانیه، گچ است که به وفور در نماهاى داخلى و خارجى بنا به کار رفته است. گچ در این جا به صورت زنده و پخته و زمانى به حالت مرده و خام در پشت بند کاشىها، ملاط آجرها، گچبرىها، کتیبهها و تزیینات قالبى و استامپى در ابعاد مختلف به خدمت گرفته شده است. این نوع تزیین در کنار تنوع و گستردگى، از تکنیک و هنر بسیار بالایى در این بنا برخوردار و شایسته مطالعه و تحقیقات گستردهتر است.
تزیینات کاشىکارى نیز در این بنا از جایگاه ویژهاى برخوردار است. نماى اصلى گنبد، منارههاى هشتگانه، گلویى بالاى ایوانهاى هشتگانه در طبقة دوّم، پشت بغل قوسهاى 24 گانه مزبور و حاشیههاى تزیینى آنها، جذّابترین نوع کاشى کارى را به نمایش مىگذارد که گاه با کتیبههایى همراه است. در نماى داخل، دو لایه تزیینى با کاشى مشخص است. دوره اوّل به سبک معرّق در رنگهاى آبى تیره، سبز روشن و مشکى، سفید و زرد، با طرحهاى هندسى پیچیده شبیه به اسلیمى زاویه دار و ترکیباتى از نقوش ستارهاى است که در دورة دوّم تزیینایت بنا، گچ اندود شدهاند. در وضعیّت حاضر، پشت بغل کلیّة قوسهاى داخلى طبقة اوّل، با استفاده از کاشى تزیین شده است. در سطح قوس در طبقة دوّم ایوانهاى شمال شرقى و شرقى، شمال و جنوب غربى نیز کاشى کارى زیبایى به سبک معرّق با استفاده از کاشىهاى آبى، سفید، سبز و زرد رنگ اجرا شده است.
در تزیینات گنبد سلطانیه، کتیبه نویسى نیز همانند سایر پدیدههاى هنرى، یکى از بدایع بىبدیل هنر خطاطى در معمارى اسلامى ایران است. کتیبههاى دورة نخست تزیینات ـ به استثناى چند مورد ـ عموماً به خط کوفى زیبا و به سبک معقل، شجر، توشیح و مورق، و کتیبههاى دورة دوّم به خط جلى ثلث و انواع خطوط کوفى، محقّق، ریحان و نسخ نوشته شده است. کتیبههاى ایوانهاى غربى، شمال غربى، شمالى، جنوب شرقى و جنوب غربى، از زیباترین خطوط این بناى تاریخى است که از نظر فضاسازى و ایجاد عظمت در بنا ـ به لحاظ عمود بودن کلمات ـ اهمیّت بسزایى دارد. از نظر تاریخى، یکى از منابع موثّق در تاریخ گذارى تزیینات لایه دوّم، درج اسم «خواجه تاج الدّین على شاه» است که انتساب این لایه تزیینى را به دورة بعد از ایلخانى نفى مىسازد.
طولانىترین کتیبه این بنا، نوشتهاى در ارتفاع 90/3 مترى کف بناست که با عرض 75 سانتى متر دور تا دور بنا چرخیده است. این کتیبه به رنگ اخرایى در زمینه کرم است و حدود کلمات که اندکى برجسته است، با رنگ آبى تیره قلمگیرى شده و اِعراب بعضى از حروف مشخّص گردیده است. کتیبة بزرگ دیگرى در پاطاق گنبد به رنگ سفید در زمینه آبى روشن به خط ثلث و مشتمل بر آیات قرآنى نوشته شده است. در ایوانهاى هشتگانه نیز در هشت کتیبه به خط ثلث، احادیث نبوى نوشته شده است. در سطح قوس ایوان شرقى طبقة دوّم، کتیبهاى از آجرهاى پیش بر بر زمینه کاشى معرّق وجود دارد که متن آن، آیات قرآنى است و در آخر، عبارت «اللهم صل على نبى شفیع الامه فى سنة اثنین سبعمائه» (702) نوشته شده است. علاوه بر کتیبههاى متعدّد مشتمل بر آیات قرآنى، احادیث نبوى و اسماء جلاله و مدرسه که در بخشهاى مختلف بنا درج شده، در سطح جرز ایوانهاى جنوب شرقى و غربى نیز در لابه لاى نقوش تزیینى، نام على(به طور مکرّر به خط ثلث و در گرداگرد آن، کلمات ابوبکر، عمر، عثمان، على و حسن و حسین مرتّباً تکرار شده است. وجود اسامى خلفاى راشدین، انتساب این نقوش را به دورة صفوى مردود مىسازد. در طبقة اوّل ایوان شمال غربى نیز عبارت «السلطان محمّد الجایتو» با خط آبى بر روى گچ چندین بار تکرار شده است.
در خصوص دلایل وجود دو لایة تزیینى در بنا، نظریّات مختلفى ابراز شده است. برخى عقیده دارند لایة اوّل به قصد انتقال ابدان مطهّر حضرت على (و امام حسین (صورت گرفته که پس از انصراف از این کار، لایة تزیینى دوّم ـ که بیشتر نشانة مذهب تسنّن است ـ بر روى لایة اوّل اجرا گردیده است. عقیدة دیگر این است که بناهاى ارگ سلطانیه ابتدا با نظارت خواجه سعدالدّین و سپس خواجه رشید الدّین فضل اللَّه ساخته و پرداخته شده که پس از قتل خواجه سعد الدّین در سال 711 هـ. ق و سپس خانه نشین و کشته شدن خواجه رشیدالدّین و قبضه شدن دارالحکومه توسّط تاج الدّین على شاه، وى، آثار نامبردگان را از بین برده است؛ چنان که دستور داده محلّة رشیدیّه را نیزغارت کنند. نظریّة سوّمى که مطرح است، تغییر مذهب الجایتو از تشیّع به تسنّن است.
در طبقة همکف بناى گنبد سلطانیه، تربتخانه با سردابى در زیر قرار دارد. تربتخانه از داخل مستطیل شکل به طول 60/17 و عرض 80/7 متر است. در اضلاع شمالى و جنوبى این فضا، رواقى به عرض 160 سانتىمتر و ارتفاع 3 متر به طور متقارن ایجاد گردیده است. با خالى کردن جرز جنوبى، در قرینه ایوان، محرابى تعبیه کردهاند. ضلع جنوبى تربتخانه از نظر نما از حالت گونیایى خارج گردیده و بدین خاطر در طرف غربى در، در قناسى موجود، اتاقى ساختهاند. پوشش سقف تربتخانه از سه واحد طاق و تویزه ساخته شده که قطر طاق وسطى، بزرگتر و به طول 9 متر است. در ارتفاع 20/3 مترى کف تربتخانه، کتیبة زیبایى به دو قلم ریز به خط کوفى مشجر و قلم درشت به خط ثلث و مشتمل بر آیات قرآنى نوشته شده است. در قسمتهاى مختلف نیز از کاشىکارى براى تزیین فضا استفاده شده است. حد فاصل فضاى تربتخانه و محوّطة زیر گنبد، پنجرة بزرگ و زیبایى قرار داشته که مورّخان توصیفاتى از آن به عمل آوردهاند. در ایوان ضلع جنوبى تربتخانه، ورودى سردابه قرار دارد. طرح معمارى سردابه که محل دفن شاهان ایلخانى بوده، بسیار پیچیده و داراى فضاهاى متعدّد است که با توجّه به فقدان سابقة آن در معمارى آرامگاهى ایران به نظر مىرسد از عقاید و آیینهاى مغولى ـ بودایى نشأت گرفته باشد.
در جوار گنبد سلطانیه و چسبیده بدان، بناهاى دیگرى بوده که با گذشت زمان ویران گشته و امروزه تنها آثار جزیى آنها از طریق حفریات باستانشناسى مشخّص گردیده است.
این بنای باشکوه به شمارة 166 و در تاریخ 15/10/1310 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.
- ۱۶۵۷
- ادامه مطلب