- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
از امامزادگان دیگرى که در قسمت شمال شرقى صحن حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) مدفوناند و بقعه و بارگاه مرتبى نیز دارند، امامزاده طاهر (علیه السلام) میباشد. امامزاده طاهر از احفاد امام سجّاد (علیه السلام)، در شهر رى مدفون است و همه روزه هزارن نفر از راه دور و نزدیک به زیارتش تشرّف پیدا میکنند.
مؤلّف کتاب زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)([1]) در خصوص این امامزاده مینویسد: «امامزاده طاهر از جمله علما و مصنّفین اوایل قرن چهارم هجرى بوده و در شهر رى وجهه و شخصیّت تامى داشت و رتق و فتق امور اهالى رى به دست با کفایت او بود، وى سیّدى بزرگوار و جلیل القدر بوده و داراى کرامت میباشد و در بزرگى مقام و جلالت قدر و عظمت شأن او همین بس که پس از گذشت هزار سال در موقع بناى گنبدش قبرش نبش شد، و بدن شریفش را که ابداً تغییرى در آن صورت نگرفته بود سالم یافتند; گویا خوابیده است، که مشهور است و بسیارى آن را دیدهاند».
در این که امامزاده طاهر (علیه السلام) سیّدى جلیل القدر و داراى کرامت میباشد، شکى در آن نیست، اما در مورد تصنیفات آن حضرت که مرحوم رازى ذکر کرده است، نیازمند مدرک و دلیل قابل پسندى است. باید اعتراف کرد که درباره زندگانى امامزاده طاهر (علیه السلام) هیچ گونه مدرک و مستندى که شخصیّت آن حضرت را کاملاً معرّفى کند، در دست نیست و از کیفیّت ورود و دلایل هجرت و اولاد و خصوصیّات دیگر وى در مدارک و مآخذ مربوطه سخنى نیامده است، اما نگارنده با تحقیقات فراوان توانسته، شمه اى از حالات وى و اجداد بزرگوار این امامزاده را با جستجو در کتب تاریخ به دست بیاورد که به منظور تجلیل از مقام و مجاهدتهای طاقت فرساى آنان در راه حفظ دین و مکتب، و نیز براى آن که پاکان و اولیاى خدا بهتر معرفى شوند و نیز، بیشتر از زندگانى آنان درس دیندارى بیاموزیم، آن مطالب را تقدیم خوانندگان عزیز خواهد کرد.
نسب شریف امامزاده طاهر (علیه السلام)
درباره نسب شریف امامزاده طاهر (علیه السلام) دو دیدگاه مطرح است. دیدگاه نخست، نسب وى را با هشت واسطه به امام زین العابدین (علیه السلام) منتهى میداند که بدین کیفیّت میباشد: طاهر بن محمّد بن محمّد بن حسن بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید بن امام زین العابدین (علیهم السلام). ([2])
قدیمیترین مدرک و سندى که به مدفون بودن این امامزاده در شهر رى و ورودش به این شهر اشاره میکند، مؤلّف کتاب منتقلة الطالبیّه ([3]) از نسّابه قرن پنجم، علاّمه أبى إسماعیل إبراهیم بن ناصر ابن طباطبا است که مینویسد:
«بالرى طاهر بن أبى طاهر محمّد المبرقع ابن محمّد بن الحسن بن الحسین بن عیسى بن یحیى بن الحسین بن زید الشهید، عقبه المطهّر أمه زینب بنت أبی عمارة;
از کسانى که وارد رى شدند، جناب امامزاده طاهر فرزند ابى طاهر محمّد مبرقع بن الحسن بن الحسین مبرقع بن عیسى بن یحیى بن الحسین بن زید الشهید است و تداوم نسل او از شخصى به نامِ «مطهّر» است که نام مادرش زینت دختر ابى عمارة بود».
مرحوم ملاّ باقر کجورى مازندرانى در کتاب «جنّة النعیم»([4]) به نقل از ابو نصر بخارى مؤلّف کتاب سرُّ الأنساب مینویسد: «این بزرگوار (امامزاده طاهر) از کسانى است که به شهر رى وارد شد و او را پسرى به نام مطهّر بود و نسب او را به حظرت على بن الحسین (علیه السلام) میرساند».
نسّابه ثلث اول قرن پنجم، أبى الحسن محمّد بن ابى جعفر شیخ الشرف العبیدلى متوفّاى سنه 435 هـ . ق در کتاب تهذیب الأنساب ([5]) مینویسد:
«و أمّا الحسین بن عیسى بن یحیى بن الحسین بن زید الشهید، فعقبه من الحسن بن الحسین و منه فی أبی عبدالله محمّد الصالح بن الحسن، و ولد أبی عبدالله محمّد الناسک بن الحسن! أبو طاهر محمّد بن محمّد المبرقع له ابن بالرى و ولده بمصر وله ولد».
ما حصل گفتار عبیدلى چنین است که از نسل حسین بن عیسى، حسن به وجود آمد که از او أبو عبدالله محمّد صالح و از أبو عبدالله محمّد هم، ابو طاهر محمّد فرزند محمّد مبرقع به وجود آمد که فرزند او طاهر در رى میباشد.
و همچنین سخنِ نسّابه قرن ششم، إسماعیل بن أحمد المروزى الازورقانى در کتاب الفخرى ([6]) درباره این که اعقابِ محمّد بن محمّد بن حسن بن حسین بن عیسى بن یحیى بن حسین بن زید (علیهم السلام)، در رى هستند، دلیلى است بر صحّت نسب امامزاده طاهر که از نسل محمّد میباشد، چرا که تنها این امامزاده از نسل محمّد بن محمّد در این شهر سکونت داشته است.
مضافاً مؤلّف کتاب عمدة الطالب ([7]) مدفون بودن امامزاده طاهر در رى را ـ با آن نسبى که متذکر شدیم ـ پذیرفته است. امام فخر رازى هم در کتاب الشجرة المبارکه ([8]) براى محمّد بن محمّد فرزندى به نام طاهر قائل شده است که این سلسله مدارک باعث گشته تا جمعى اعتقاد به مدفون بودن امامزاده طاهر (علیه السلام) در بقعه مذکور داشته باشند. امّا علاّمه نسّابه ابن طباطبا تصریح دارد که طاهر بن محمّد بن محمّد حسینى در مصر وفات یافته و فرزند او مطهّر در شهررى سکونت داشته است. ([9]) بنابراین قول دوم که خفته در مزار را باجناق حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) معرّفى میکند از قوّت بیشترى برخوردار است.
چنانکه بیان شد، دیدگاه دوّم امامزاده طاهر را طاهربن زیدبن حسن بن زیدبن امام حسن (علیه السلام) معرّفى میکند که باجناق حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) و از همراهان او به شهررى بوده است. علاّمه سیّد جعفر اعرجى ضمن اشاره به این مطلب مینویسد: «و عبیده] خواهر همسر عبدالعظیم[خرجت الى ابن عمها طاهر بن زید بن حسن بن زید بن حسن الزکى السبت، و قد دفنت بازاء زوجها بالرى ایضاً خلف مسجد الشجره فى مقابر العلویین». ([10])
این جمله سیّد جعفر اعرجى تصریح دارد که عبیده و طاهر حسنى در کنار حضرت عبدالعظیم مدفون میباشند بنابراین این ادّعا که مدفن طاهر بن محمّد بن محمّد حسینى در این بقعه است، اشتباه میباشد.
ذکر سه کرامت از امامزاده طاهر (علیه السلام)
امامزاده طاهر (علیه السلام) با هشت واسطه به امام زین العابدین (علیه السلام) بر میگردد. او سیّدى بزرگوار و جلیل القدر و داراى کرامت میباشد که ما در این جا سه کرامت از ایشان را نقل میکنیم:
] کرامت 1[
مسعود میرزا معروف به ظل السلطان فرزند ناصر الدّین شاه قاجار، که در اصفهان حکومت مستقلى داشت، براى زیارت حضرت سلطان على فرزند حضرت امام باقر (علیه السلام)، برادر امام صادق (علیه السلام) و معروف به امامزاده قالى شوران یا مشهد اردهال که در هفت فرسخى کاشان واقع است، میرود و از تولیت آن در خواست میکند که راه و در سرداب را به او نشان دهد تا برود و بدن آن حضرت و یارانش را که به دست دشمنان دین و اهل بیت (علیهم السلام) شهید شدند، زیارت کند.
به ظلّ السلطان مى گویند: ما مکرر شنیدیم که هر که به سرداب برود و بدنها را ببیند، نابینا و کور میشود.
او اصرار میکند و میگوید این حرفها خرافى است. چون با ستبداد او روبه رو میشوند، راه سرداب را به او نشان میدهند، او متهوّرآنه پایین رفته و مشاهده میکند که تابوتهایی روى هم قرار دارد. پس یکى از آنها را باز نموده و میبیند که ترو تازه است. ترس و وحشت بر او غالب میشود و تصمیم میگیرد از سرداب بیرون بیاید: اما چشمش جایى را نمیبیند. به هر زحمتى است از آن مکان بیرون میآید و به اصفهان میرود و اطبا را جهت مدوا احضار مینماید، ولى همه آنها اظهار یأس مینمایند. به ناچار به تهران آمده و در آن جا هم نتیجه اى عایدش نمیشود، لذا به فرانسه میرود. در فرانسه هم با وجود اطباىِ حاذق جواب رد میشنود.
پس شبى در خواب میبیند که به شهر رى آمده و بعد از زیارت حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) به زیارت امامزاده طاهر (علیه السلام)، که در آن وقت گنبد و حرم و ضریح این چنین نداشت مشرف شده و در گوشه اى محزون و غمگین مینشیند. در آن موقع احساس میکند که آقایى با او سخن میگوید:
چرا در این مکان با حال محزون نشسته اى؟
ظلّل السلطان میگوید: من کورم، منتظرم نوکرها بیایند و مرا ببرند.
پس آن شخص دستى به چشم او کشیده و فرمود: چشمت میبیند و دیگر نیاز به کسى ندارى، برخیز و ما را هم فراموش مکن!
در آن وقت قبر امامزاده طاهر (علیه السلام) در سردابى بود که هیچ کس به زیارتش مشرف نمیشد. چون ظل السلطان بیدار میشود و مشاهده میکند که به کرامت آن بزرگوار بیناییاش برگشته است، همان روز از فرانسه به تهران، که دار الخلافة بود، تلگرام میفرستد و به شهدار و فرماندار تهران، رضا قلیخانِ سراج الملک فرمان میدهد، فوراً مهندس و معمار برده و براى آن حضرت گنبد و حرم و ضریحى فولادین ترتیب دهد. ([11])
] کرامت 2[
هنگامى که ظل السلطان دستور ساخت گنبد و ضریحى براى امامزاده طاهر داد، در هنگام تخریب بناى قدیمى، به قبر شریف رسیّدند و آن را نبش کردند، دیدند جسد شریف آن بزرگوار پس از صدها سال تر و تازه و سالم است، گویى امروز به خاک سپرده شده است.
قبر شریف تعمیر و حرم ساخته شد و بر صندوق قبر، ضریح فولادى بزرگى نهاده شد و گنبد کاشى بر آن بنیان گردید.
در فرازى از زیارت نامه آن حضرت میخوانیم:
«لَقَدْ اَظْهَرَ اللهُ جَسَدَک الطَّیِّبَ، وَ بَدَنک الطاهرَ، بَعْدَ مُضیِّ قُرُون متطاولة و سِنینَ مُتکاثِرَة، بَعدَ ارتحالِکَ إلى جوارِ الله;
خداوند پیکر پاک و بدن پاکیزهات را پس از گذشت قرنهای متمادى و سالیان فراوان از ارتحالِ توبه جوار حق تعالى، نمایان ساخت.»([12])
ممکن است برخى تصور کنند که سالم ماندن جسد مربوط به خاک و هواى آن محلّ است و کرامتى براى صاحب جسد نیست. این تصور از حقیقت به دور است; چرا که:
اوّلا: در همه مواردى که پیکر بنده صالحى پس از صدها سال ترو تازه پدیدار شده، در چند مترى آن صدها جسد در کمتر از یک سال متلاشى شده و در کمتر از ده سال به پودر مبدّل شده است.
ثانیاً: اگر در موردى خاک و یاهوا مؤثر باشد، از موضوع بحث ما خارج است. اگر جسدى در یخبندان سیبرى، ترو تازه بماند، ربطى به کتاب ما ندارد، ما از جسدى سخن مى گوییم که در زیر آفتاب پس از دهها و یا صدها سال ترو تازه مانده است.
ثالثاً: قران کریم به موضوع تغییر نیافتن یک شىء در طول زمان اشاره میکند و آن را یکى از نشانههای قدرت خود میشمارد، چنانکه در مورد عُزیر که صد سال پس از مردنش خداوند او را زنده کرد تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده میکند، میفرماید: «وَ انظُرْ إلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ; «به خوراک و نوشیدنیات بنگر که دگرگون نشده است». ([13])
خداوند در این آیه شریفه با فاسد نشدن و تغییر نیافتن یک شىء در مدّت صد سال، به قدرت خود استشهاد میکند. ([14])
رابعاً: در بعضى احادیث، که خواهیم آورد، نپوسیّدن اجساد از کرامات انبیا و اولیا شمرده شده است. ([15]) در احادیث دیگر سلامت جسد از عنایات پروردگار بر جهاد گران، اذان گویان، دانشمندان، حاملان قران، جاروب کشان مساجد، دوستداران اهل علم و دیگر طبقات شایسته اجتماع، به شمار آمده است. ([16])
تغییر نیافتن اجساد مطهّر رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) جزء عقاید حتمى و مسلم ما میباشد و از برخى احادیث استفاده میشود که جسد هیچ پیامبرى نمیپوسد، و اینک به دو نمونه از آن روایات بسنده میکنیم:
1 - رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) میفرماید:
«إنَّ اللهَ حَرَّمَ لُحومَنا على الأرضِ، فلا یطْعَمُ مِنْها شیئاً; ([17])
خداوند گوشتهای ما را بر زمین حرام کرده، هرگز زمین چیزى از گوشت ما را نمیخورد».
2 - امام صادق 7 میفرماید:
«إنَّ اللهَ عَزَّوَجلَّ حَرَّم عِظامَنا عَلَى الارضِ وَ حَرَّمَ لُحُومنا على الدُّودِ اَنْ یطعم مِنْها شَیئاً;
خداوند استخوانهای ما را بر زمین و گوشتها یا ما را بر کرمها حرام کرده است، آنها هرگز چیزى از گوشت ما را نمیخورند». ([18])
در حدیث معراج نکات ظریفى از رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) روایت شده که قسمتى از آن با موضوع مورد بحث ارتباط دارد، و لذا فرازى را در این جا میآوریم:
«بر فراز درِ ششم بهشت نوشته شده:
هر کس بخواهد قبرش وسیع باشد، مساجد را بنیان نهد. هر کس بخواهد جسدش را کرمها نخورند، مساجد را جارو بزند و مستمندان را بپوشاند. هر کس بخواهد جسدش در قبرش تر و تازه بماند و هرگز نپوسد، مساجد را با فرش بپوشاند. هر کس بخواهد جایگاهش را در بهشت ببیند در مساجد مأوى گزیند». ([19])
سیّد بحرالعلوم از کتاب زهر الریاض ابن شدقم، نقل کرده است که او پس از نقل داستان نبش قبر سیّد مرتضى علم الهدى به دست قضات روم، و پدیدار شدن پیکر پاکش پس از پانصد سال به صورت تروتازه، فرمود: «گفته شد: زمین پیکر صالحان را تغییر نمیدهد». ([20]) نتیجه آن است که همه این موارد، علّت تامه سالم ماندن جسد نیستند، بلکه معدات هستند، به این معنا که هر یک از این موارد ده گانه مقتضى آن هست که پیکر انسان در قبر نپوسد، مگر اینکه شخص با اعمال ناشایست خود این اقتضا را از بین ببرد». ([21])
] کرامت 3[
شهر رى از دیرباز اقامتگاه علما و مشاهیر بزرگ و تاریخ ساز بوده است.
در سالهای آغازین عصر منحوس پهلوى، زمانى که رضا خان براى پیچیدن نسخه غرب، دستور العمل اشاعه بى حجابى را به اجرا گذاشته بود، موجى از اعتراض و خشم از طرف علما و مردم مسلمان به وجود آمد که منجر به سرکوب، شهادت یا تبعید تنى چند از علماى بزرگ گردید. مرحوم علاّمه حاج شیخ محمّد تقى بافقى (رحمهم الله)، از علما و مراجع بزرگوارى است که در آن سالها به شهر رى تبعید شده و در آنجا زندگى پربرکت خود را سپرى میکرد. مرحوم شیخ در سالهای تبعید همواره تحت نظر مأموران شهربانى بود، اما این محدودیتها هیچ گاه نتوانست مردم را از فیوضات و کرامات ایشان محروم کند.
آنچه میخوانید از جمله همین کرامتهاست که توسّط مرحوم محمّد اسماعیل، خادم ایشان نقل شده است. او از اهالى ورامین بود که سالهای تبعید در خدمت مرحوم شیخ محمّد تقى بافقى (رحمهم الله) بود.
مرحوم محمّد إسماعیل این ماجرا را بنا به دستور شیخ پس از وفات ایشان نقل کرده است: در مدتى که در خدمت آقا بودم، بر حسب یک عادت همیشگى نماز مغرب را در حرم حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) به جا میآوردم، سپس زیارتى کرده و به منزل باز میگشتم. یکى از همین شبها، وقتى از حرم به منزل آمدم، خدمت آقا رفتم تا اگر کارى دارند برایشان انجام بدهم. ایشان پرسیّدند:
محمّد إسماعیل کجا بودى؟
گفتم: آقا! حرم بودم، براى نماز و زیارت.
فرمود: وقتى به زیارت میروی آیا امامزاده طاهر (علیه السلام) را هم زیارت میکنی یا نه؟
عرض کردم: بله، همیشه از جلوى ایوان، سلامى عرض میکنم و حمد و سوره اى تلاوت میکنم.
فرمود: چرا داخل نمیروی؟
عرض کردم: آقا! از جلوى ایوان که مسافتى نیست.
فرمود: این بار برو داخل حرم و امامزاده طاهر (علیه السلام) را زیارت کن. یادت نرود هنگام زیارت، سلام مراهم خدمتشان برسان.
شب دیگر، مطابق معمول به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) رفتم. هنگام مراجعت، جلویایوان امامزاده طاهر (علیه السلام) سفارش حاج شیخ به یادم آمد، کفشهایم را در آوردم و به داخل رفتم. به جز خانمى که در گوشه حرم مشغول نماز بود، کس دیگرى نبود. جلوى ضریح ایستادم و حمد و سوره اى قرائت کردم و زیارت نامه را خواندم. زیارتم که تمام شد کنار ضریح رفتم و در قلب خود نجوا کردم که: یابن رسول الله (صلى الله علیه وآله)، حاج شیخ هم سلام میرساند.
به محض آن که این صحبت در قلبم گذشت، شنیدم صدایى بلند و رسا از داخل ضریح فرمود: و علیک السلام، و علیک السلام، و علیک السلام.
این صدا به شدّت مرا متوحش کرد، بى اختیار دور ضریح گردیدم.
اما، از صاحب صدا خبرى نبود. باهمان حالت اضطراب از حرم بیرون آمدم. وقتى به منزل رسیّدم، بلافاصله خدمت آقا رفتم. ایشان که مرا دید پرسیّد، چه شده آقا اسماعیل؟ چرا رنگ پریده اى؟ جریان را که براى ایشان نقل کردم. تبسّمى کرد و فرمود: یادت باشد همیشه امامزاده طاهر (علیه السلام) را در داخل حرم زیارت کن و مطلب را تا من زندهام به کسى مگو. ([22])
بقعه امامزاده طاهر (علیه السلام)
بناى بقعه امامزاده طاهر (علیه السلام) در زمان ناصر الدّین شاه قاجار و مظفر الدّین شاه و به دستور ظلّ السلطان و به سعى رضا قلى خان، معروف به سراج الملک در سال 1304 هـ ق شروع و تا سال 1320 هـ ق ادامه داشت. قبلاً اشاره شد بروز کرامتى از ناحیه این امامزاده واجب التعظیم موجب شد که این بنا به صورت بسیار عالى معمارى و تزیین گردید.
طول و عرض روضه مطهّره 6×6 متر تقریبى میباشد که در وسط روضه مقدسّه هم ضریحى فولادى بر روى قبر امامزاده به چشم میخورد. خوب است در این جا از تولیت محترم آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) و دوستاران به خاندان اهلبیت (علیه السلام) تقاضا کنم که نسبت به ساخت ضریحى از نقره و طلا اقدام نمایند، چرا که این امامزاده صاحب کرامت است و همین اندازه که بدن وى بعد از گذشت ده قرن سالم نبش شده، باید پى به جلالت قدر و عظمت شأن آن برد، گرچه اقداماتى از سوى آستان، شامل تعمیر گنبد و صحن صورت گرفته است، اما این ضریح جلوه دیگر به حرم آن امامزاده خواهد بخشید. بر دیوار روضه مطهّر نقّاشى و گچ برى وجود دارد و اشعارى نیز در مدح آن حضرت به چشم میخورد که بعضى از عبارتهای آن خوانا نبوده لذا از ذکر آن خوددارى شده است. بر بالاى روضه منوّره، گنبدى به ارتفاع پانزده متر به چشم میخورد که به دلیل فرسوده شدن کاشیهای آن، آستان حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، به تعمیر آن اقدام نموده است. در پایان چون حرم حضرت امامزاده طاهر 7 چسبیده به حرم حضرت امامزاده حمزه (علیه السلام) و حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) میباشد، از توصیف بیشتر این بقعه صرف نظر کردم، به جهت این که گسترش و طرح توسعه این سه حرم را در فصل سوّم این کتاب مفصّلا بیان داشتیم.
توصیف بناى کنونى امامزاده طاهر
نماى غربى بقعه امامزاده طاهر که در سمت چپ ضلع شرقى صحن عتیق قرار گرفته است شامل سه بخش یا سه ایوان است که به فضاى داخلى حرم راه دارند.
ایوان سمت چپ یکى از فضاهاى ارتباطى میان صحن عتیق و حرم امامزاده طاهر است.
نماى این ایوان قرینه نماى یکى از دهنههای فضاى ارتباطى ضلع غربى صحن است که در مقابل آن قرار گرفته است. بدین صورت که نماى بیرونى آن مانند نماى دهنههای ضلع غربى صحن است، با این تفاوت که کاشى قاب بالاى قوس این دهنه و همچنین سرپایه عمودى راست آن از نوع هفت رنگ است.
نکته قابل توجّه در نماى کاشى این ایوان از حرم، پوسیدگى و آسیب ناشى از فرسایش آن در گذر زمان است، که سبب شده برخى از کاشیهای نماى آن به مرور زمان کنده شوند و از بین بروند و در نهایت نماى این سطح به صورت ناهماهنگ و فرسوده به نظر بیاید. البته در این راستا تنها اقدامى که از طرف مسئولان انجام شده، کندن کاشیهای قدیمى و گذاشتن کاشى جدید به جاى آن است که با این عمل نه تنها نماى زیبا و قدیمى این بنا، حفظ و نگهدارى نمیشود، بلکه میتواند کمکى در جهت تخریب و ویرانى هر چه سریع تر نما و در نهایت بناى حرم در آینده نزدیک باشد، چرا که گاهى اوقات، فعل و انفعالات بین اجزاى جدید، در کنار عناصر قدیمى به جا مانده، میتواند براى بنا مضر باشد. این مشکل و عدم توجّه کافى به رفع آن در دیگر نماها و بخشهای قدیمى این مجموعه، نیز مشاهده میشود.
نماى دیوارهاى داخلى و سقف این در حال حاضر به صورت گچى و به رنگ سفید است.
کف آن به اندازه سى سانتى متر نسبت به کف صحن عتیق در ارتفاع بالاترى قرار گرفته که دو پله پانزده سانتى مترى ارتباط میان این دو سطح را مسیر میسازد. کف ایوان با سنگ مرمر پوشیده شده است. درها و بازشوهاى موجود در نماهاى این ایوان از جنس چوب و به رنگ تیره است.
نماى بیرونى ایوان سمت راست ایوان اصلى حرم همانند نماى بیرونى ایوان سمت چپ حرم است. در نماى این ایوان به جاى یک دهنه، دو دهنه شبیه به هم وجود دارد، با این تفاوت که در لبه بیرونى قوسهای بالاى ستونهای این دو دهنه، به جاى هره سازى آجرى، نمایى از کلوک به رنگ فیروزه اى دیده میشود.
قرنیز بیست سانتى مترى دور تا دور دیوارهاى داخلى این ایوان، از جنس سنگ مرمر سیاه است. بالاى این قرنیز نمایى از سنگ مرمر به ارتفاع دو متر و نیم دیده میشود و بعد از آن میتوان نمایى از آینه کارى روى دیوار دور تا دور این ایوان مشاهده نمود که ادامه این آینه کارى در سقف ایوان مذکور نیز دیده میشود.
کف این ایوان، به اندازه شصت سانتى متر نسبت به کف صحن عتیق ارتفاع دارد که چهار پله پانزده سانتى مترى ارتباط لازم میان این دو کف را برقرار میسازد. کف ایوان نیز از سنگ مرمر است. روى دیوار ضلع شرقى این ایوان، دو در چوبى دو لنگه و بسیار زیبا دیده میشود که جلوى آن، دو پلّه بیست سانتى مترى از سنگ مرمر وجود دارد و در سمت راست فضاى داخل این ایوان، قفسههای کفشدارى حرم امامزاده طاهر دیده میشود.
ایوان اصلى حرم در داخل، داراى ابعادى به اندازه تقریبى هشت متر در دو متر و ارتفاعى به اندازه دو طبقه و نیم است.
نماى بیرونى این ایوان، هم از نظر ارتفاع و هم از نظر نوع و طرحهایی که در کاشیهای نماى آن دیده میشود با دیگر نماها متفاوت است و قدیمى تر به نظر میآید. این تفاوت حتى در فرم و تعداد قابهای بالاى این نما وجود دارد. از ویژگیهای خاص این نما، میتوان به طرحهایی از کاشى به صورت هفت رنگ، اشاره نمود که در نوع خود بى نظیرند.
قوس بالاى ستونهای این نما، تقریباً از نوع شبدرى سى درجه است که قوس میانى روى دو ستون به فاصله تقریبى چهار متر و دو قوس طرفین آن که نسبت به محور عمودى این ایوان قرینه است روى دو ستون به فاصله تقریبى دو متر و در ارتفاع پایین ترى نسبت به قوس میانى قرار دارد. نماى این ستونهای سنگى و گرد در وسط داراى شیارهایى باریک و بلند به صورت عمودى است. این ستونها در بالا به سرستون مکعّب شکل زیبایى ختم میشوند که لبههایی به صورت منحنى دارند و روى چهار سطح آن نقوشى از برگ گیاه به صورت برجسته کار شده است. این ستونها در پایین نیز به پایه اى سنگى و مکعّب با نقوش برجسته منتهى میشوند، که داراى ابعادى پهن تر از قطر بالاى آن است.
نماى دیوارهاى داخلى این ایوان داراى طرحهای متنوعى از کاشى به صورت هفت رنگ و معقلى و گره کشى است، بدین صورت که دور تادور نماى دیوار در پایین به ارتفاع یک متر، کاشى به صورت هفت رنگ دیده میشود. البته نماى کاشى این قسمت از دیوار، در گوشه و ضلع جنوبى این ایوان بسیار آسیب دیده و اغلب کاشیهای آن برداشته شده است.
بالا این نما در ضلع شمالى این ایوان نمایى از کاشى به صورت گره کشى در قابى فیروزه اى رنگ از هره با بندهایى به رنگ سیاه کار شده است. درون این قاب قوسى از نوع جناغى دیده میشود که داراى نمایى به صورت هره و طرح کاشى بالاى این قوس از نوع معقلى است.
قرینه این نما در دیوار ضلع جنوبى این ایوان نیز دیده میشود. البته بخش زیر قوس جناغى آن فاقد کاشى است و ظاهراً آن نشان دهنده تعمیر این بخش از نماست که هنوز به اتمام نرسیده است.
نماى ضلع شرقى این ایوان داراى فرمى متقارن است. این تقارن در نوع کاشى میان قابهای دو طرف آن نیز مشاهده میشود، بدین صورت که در دو گوشه سمت راست و چپ این نما قابى مشابه و هم اندازه قاب نماى شمالى این ایوان وجود دارد. کاشى درون آن به صورت گره کشى اجرا شده و در میان این دو قاب، چهار پایه عمودى که پهناى تقریبى هر کدام از آنها یک متر است، به صورت قرینه نسبت به بازشویى است که در وسط این ضلع ایوان دیده میشود که کاشى کارى داخل آنها به صورت معرّق اجرا شده است. طرح کاشى قاب باریک دو گوشه ضلع شرقى این ایوان به صورت معقلى و به پهناى سى سانتى متر است.
قوس بالاى بازشوى ضلع شرقى این ایوان از نوع دسته سبدى باطاق شکسته است. نماى کاشى بالا و پایین این قوس نیز به صورت معرّق در میان هره سازى فیروزه اى رنگى کار شده است. بالاى قابهای مذکور دو ردیف کتیبه روى کاشى در طول دیوارهاى سه طرف این ایوان اجرا شده است.
کاشى داخل کاسههای بالاى این کتیبهها به صورت معرّق در میان نمایى از آجر به صورت هره کار شده است، اما کاشى کارى کاسههای جانبى بالاى این کتیبهها و گوشوارهها و کاربندى زیر سقف ایوان و همچنین نماى زیر قوسها موجود در این ایوان، شامل نقوش هندسى است که به صورت گره کشى اجرا شده است.
سقف این ایوان در میان دو ستون طرفین این فضا به صورت طاق و تویزه با نمایى از کاشى است. اما سقف بالاى دو ستون میانى ایوان به صورت مقرنس نیم طاسه دار کاشى کارى شده است.
علاوه بر قوسهایی که به آنها اشاره شد، در میان این سه بخش از سقف ایوان، دو قوس دیگر که از نوع شکسته است نیز دیده میشود.
کف این ایوان به وسیله سنگ مرمر، پوشیده شده و جلوى آن سکّویى به ارتفاع نیم متر از کف ایوان و به پهناى تقریبى نیم متر وجود دارد که امکان دسترسى به این فضا از صحن عتیق را غیر ممکن میسازد.
در گوشه سمت راست نماى سمت راست ضلع شرقى ایوان، دهنه راهروى ارتباطى میان صحن عتیق و صحن مصلّى دیده میشود.
فرم و نماى این دهنه، قرینه اى از نماى ایوان سمت چپ این ضلع از صحن است، بدین جهت نماى قوس بالاى این دهنه، همانند قوس قرینه آن در نماى ایوانى است که به آن اشاره شد.
در سمت چپ این دهنه در پایین نماى این قسمت از ضلع شرقى ایوان، سنگ ازاره به ارتفاع یک متر است و در بالا، نمایى از دو قاب عمودى به پهناى یک متر و نیم در دو طرف با ارتفاعى از ازاره تا بالاترین قسمت فوقانى نما وجود دارد. نماى قوس پایینى این قاب از نوع شکسته بوده و نماى قوس بالایى آن از نوع جناغى است. نماى سطح داخل این قابها آجرى به صورت سفت کارى است که از روى آن میتوان دریافت که نماى این بخش در گذشته به گونه اى دیگر بوده و اکنون بدین صورت تغییر یافته است. البته در بالاى قوس فوقانى نماى این قاب طرحى از گل و گیاه با کاشى نقش بسته است.
در میان و قاب، قاب پهنى دیده میشود که خود شامل سه قسمت مساوى به پهناى یک متر و ارتفاع تقریبى سه متر و نیم است. قاب دور این سه قسمت شامل نمایى از کاشى به پهناى تقریبى شصت سانتى متر و در دو طرف و بالاى آن است. سه بخش میان این قسمت از نما، شامل قوس به صورت شکسته است. که فاصله بالاترین نقطه قوس آن از ازاره نما تقریباً دو متر است. نماى بالاى این قوس داراى طرحى از گل و گیاه روى کاشى است و در زیر قوس، نمایى از آجر به صورت راسته دیده میشود. مابین این سه بخش، پایههایی به پهناى نیم متر از کاشى با طرح گل و گیاه دیده میشود.
در نماى میان این قاب میانى و دو قاب دیگرى که در دو طرف آن قرار دارد، پایه اى باریک به پهناى نیم متر از ازاره تا قسمت فوقانى نماى این ضلع وجود دارد که نماى درون آن به وسیله کاشى هفت رنگ تزیین شده که از بخشهای قدیمى به جا مانده است.
رواق امامزاده طاهر به فضاهاى موجود در ضلع شرقى و شمالى بقعه امامزاده طاهر اطلاق میشود که روى هم یک فضاى «L» شکل ایجاد میکنند. بخش شمالى این فضا داراى عرض بیشتر و طول کمترى نسبت به بخش شرقى آن است و اختلاف تناسبات کالبدى بین این دو قسمت کاملاً محسوس است.
بخش شمالى داراى طرح مستطیل شکل متقارن نسبت به محور قبله است که توسّط جرزهاى پیش آمده و ستونهای موجود در میان آن در راستاى شرقى ـ غربى به سه قسمت تقسیم شده است. قسمت میانى دارى عرض بیشترى نسبت به قسمتهای جانبى است. در ضلع غربى دو درِ چوبى به قرینه قرار گرفتهاند که یکى از آنها به پیش ورودى خواهران و از آنجا به صحن اصلى و دیگرى به کفشدارى بانوان مرتبط میشود.
کفشدارى بانوان داراى کالبدى مستطیل شکل است که دیوارههای آن تا ارتفاع حدود دو متر با سنگهای گرانیت خاکسترى است و مابقى قسمتها با گچ پوشیده شدهاند. ورودى این فضا در ضلع جنوبى آن قرار گرفته است و به پیش ورودى بانوان مرتبط است. قفسههای مخصوص نگهدارى از کفشها در مجاورت دیوارهاى این اتاق قرار گرفته است و یک پیشخوان براى تحویل دادن کفشها در نظر گرفتهاند که در مقابل محدوده قفسهها قرار گرفته است.
در نزدیکى در دیگر واقع در ضلع غربى، در ضلع جنوب یک تورفتگى مستطیل شکل در دیوار وجود دارد، که در حال حاضر در مقابل آن یک پرده آویخته شده و با قرار دادن نردههای چوبى از ورود به آن ممانعت به عمل میآید. در قسمت قرینه این نقطه نسبت به ورودى بقعه یک قاب مستطیل شکل بزرگ به دیوار آویخته شده که روى آن زیارت نامه حضرت ابوالفضل العباس با خطوط طلایى بر یک زمینه آبى رنگ نوشته شده است. یک در چوبى دو لنگه در میانه ضلع شمالى وجود دارد که یکى از ورودیهای خاص بانوان محسوب میشود. در دو طرف این در دو جرز قطور پیش آمده ساخته شده، که پایههای قوس باز بر سقف هستند و یک محوطه پیش ورودى در مقابل این در ایجاد میکنند. یکى از ورودیهای مرقد امامزاده طاهر در مقابل این در قرار گرفته است. ورودیهای مذکور در راستاى قبله و هدایت کننده بانوان زائر در جهت قبله به سمت ضریح هستند.
گوشه شمال شرقى این قسمت از رواق توسّط دیوارکهای چوبى و شیشه اى از دیگر قسمتها مجزّا شده است.
کف این قسمت از رواق با سنگهای مرمر صیقلى فرش شده است، یک نوار باریک از سنگ سیاه رنگ، محیط پیرامونى کف سازى را مشخص میکند. دیوارها تا ارتفاع تقریبى یک متر با سنگ ـ از جنس سنگ کف پوشیده شدهاند و بدین ترتیب یک پیوستگى بین دیوارها و کف ایجاد شده است. بقیه قسمتهای دیوارها با گچ اندود شده و به رنگ سفید است. سقف به شیوه سنتى پوشیده شده است، بدین صورت که قوسهای باربر اصلى، سطح آن را به سه قسمت تقسیم میکند و فواصل بسین آنها با اشکال مختلف گنبد، نیم گنبد و... ساخته شده است. خطوط کاربندى که در واقع مسیرهاى انتقال نیرو از سقف به جرزها هستند، در مرکز سقف، قسمت وسط، که داراى ابعاد بیشترى نسبت به سقفهای دو طرف است قرار دارند. در این قسمت نقوشى به صورت نقّاشى بر روى گچ اجرا شده و یک چلچراغ در مرکز آن آویخته شده است. در گوشههای سقفها بخشیهایی به صورت مشبّک اجرا شدهاند، که ظاهراً مکانهایی براى تهویه هوا هستند. تمام سقفها با گچ اندود شدهاند و به رنگ سفید هستند و از این رو پیوستگى آنها با دیوارها بیشتر میشود.
اجزا ضلع شرقى این بخش به صورت متقارن ساخته شدهاند. دو ورودى که هر یک با چهار پله سنگى این بخش را به بخش شرقى رواق متصل میکنند در دو طرف یک قاب مستطیل شکل تو رفته در دیوار بنا شدهاند. قسمت بالاى این ورودیها، به شکل قوسهای جناغى است و از نظر شکلى با دیگر اجزا سقف تطابق و هماهنگى دارد. در بالاى قاب مستطیل شکل میانى یک بخش از دیوار با شبکه شش ضلعى منتظم پوشیده شده و قسمت پشت آن خالى است. این قسمت براى تاسیسات هواى مطبوع پیش بینى شده است. ورودیها فاقد در هستند و دسترسى، تقریباً به صورت مستقیم، با عبور از پلّهها به بخش شرقى میسر شده است.
بخش شرقى داراى طرح مستطیل شکل با کشیدگى شمال ـ جنوبى است. آرامگاه و بقعه امامزاده طاهر در ضلع غربى این فضا واقع شده است و یکى از ورودیهای اصلى آن به این فضا منتهى میشود. در ضلع شرقى مقابل در شرقى بقعه سه درِ چوبى دو لنگه قرار دارد که ورودى اصلى این فضا محسوب میشوند. این درها از طریق یک ایوان به صحن امامزاده مرتبط هستند. علاوه بر این درها چند در چوبى دیگر هم در ضلع شرقى قرار گرفته است که به فضاهاى ادارى و خدماتى مجموعه متصل میشوند.
کیفیت کالبد داخلى این بخشها همانند بخش شمالى رواق است. کف و ازاره هاى دیوارها تا ارتفاع تقریبى یک متر از سنگ مرمر سفید است و نوارهاى باریک از سنگ سیاه آن را محدوده بندى و نقاط شاخص هر محدوده ـ گوشهها و وسط ـ را با نقوش شمسه مشخص میکنند. سقف نظیر قسمت شمالى توسّط قوسهای باربر و جناغى شکل به چند قسمت تقسیم شده و بین آنها اشکال مختلف طاق پوشانده شده است که کاربندى و رسمى بندیهای مختلف زیر آنها به طور مجزّا اجرا شده است. در این میان سقف قسمت میانى، که بالاى ورودى اصلى قرار گرفته است، از لحاظ هندسه و مقیاس و جزئیات از دیگر قسمتهای سقف بیشتر جلب توجّه میکند. قسمت زیرین این سقف به شکل نیمکره است. در داخل این نیمکره سواى خطوط کاربندى که در قسمت پایین آن قرار دارند، یک ترکیب از حجمهای منتظم هندسى نظیر مقرنسها و کاسه گذاریهای قدیمى اجرا شده است. ترکیب این حجمها هم بدین صورت است که هشت نیمکره کوچک پیرامون یک نیمکره در مرکز قرار گرفتهاند. در مرکز نیمکره میانى، که از نظر مقیاس بزرگ تر از نیمکرههای پیرامون خود است که چلچراغ بزرگ از سقف آویخته شده است و بر اهمیّت این قسمت در فضاى داخلى میافزاید. پایههای شمالى و جنوى این قسمت از سقف توسّط سه قوس جناغى دیگر تقسیم بندى شدهاند، اما ستونچههای میانى این قوسها تا زمین امتداد نمییابند، بلکه در هوا معلقاند. صورت این چینى قوسها این فرض را به ذهن متبادر میکند که یا قبلاً این ستونچهها تا زمین امتداد داشته و هنگام نوسازى براى ایجاد پیوستگى فضایى برداشته شدهاند و یا این قوسها، قوسهای کاذب گچى هستند که براى تأیید بر قسمت میانى فضا و مشخص تر شدن محدوده آن محلّ ورودى اصلى است، ساخته شدهاند. فرض دوّم، آسیب چندانى متوجه بنا نمیکند و فقط از دید زیبایى شناسى جاى تأمّل دارد، اما اگر فرض اول صحیح باشد آنگاه لازم است بررسى شود که آیا تدابیر سازه اى لازم براى داشتن پایه قوسها صورت گرفته است یا نه چون اگر تدابیر لازم اندیشیده نشده باشد آنگاه مسیر انتقال بار سقف دچار مشکل شده و در دراز مدّت باعث تخریب آن خواهد شد.
در هر صورت به واسطه عدم وجود ستونچههای میانى این قوسها، یک فضاى پیوسته بزرگ در ضلع شرقى مرقد امامزاده طاهر ایجاد شده است که مسیر دید را تا بخشى از رواق شهید حاج اسماعیل رضایى توسعه میدهد و در حقیقت مرز فیزیکى و بصرى مشخص بین این فضا و رواق حاج اسماعیل رضایى وجود ندارد. فقط یک تفاوت کیفى باعث جدایى این دو قسمت شده است:
کالبد رواق امامزاده طاهر از گچ است، حال آنکه کالبد داخلى رواق حاج اسماعیل رضایى کاملاً آینه کارى شده است و بدین ترتیب به واسطه تفاوت کیفیت، این دو قسمت از هم مجزّا احساس میشوند. به همین دلیل از آنجا که کیفیت فضاهاى واقع در جنوب بقعه امامزاده طاهر داراى کیفیت مشابهى هستند تمام این قسمتها زیر عنوان رواق شهید حاج اسماعیل رضایى مورد بررسى قرار گرفتهاند.
نظیر بسیارى از بقاع و آرامگاههای قدیمى، آرامگاه امامزاده طاهر یک طرح مربّع شکل دارد که یک سقف نیمکره اى روى آن نشسته است. چهار ورودى در وسط چهار ضلع این مقبره قرار دارند که بالطبع دو تا از آنها در راستاى قبله و دو تاى دیگر در راستاى عمود بر قبله هستند.
ورودى غربى اصلیترین و نزدیکترین ورودى این آرامگاه به فضاى باز است، که از طریق یک ایوان به صحن حضرت عبدالعظیم مرتبط میشود. شاید در زمان بناى این مقبره کالبد خارجى آن قابل رویت بوده و یک بناى برونگرا محسوب میشده است، اما در حال حاضر به واسطه رشد و پیشرفت مجموعه، فضاهاى دیگرى پیرامون این مقبره را در بر گرفتهاند و دیگر کالبد خارجى آن به طور مجزّا قابل ادراک نیست و هر ضلع آن جزیى از کالبد داخلى یکى از فضاهاى پیرامون محسوب میشود. تنها جداره خارجى این مقبره، که میتوان ادّعا کرد کمتر دچار تغییر و تحول شده است، جداره غربى آن است که از طریق یک ایوان به صحن اصلى حضرت عبدالعظیم منتهى میشود که به جزئیات کالبدى این جداره پیش تر در بررسى صحن حضرت عبدالعظیم اشاره شد.
طرح داخلى مقبره بر خلاف بیرون آن یک هشت ضلعى منتظم است. این طرح میتواند منبعث از الزامات سازه اى هم بوده باشد که پایه هشت ضلعى را براى یک سقف کروى مناسب تر میداند.
داخل هر یک از اضلاع این هشت ضلعى یک قاب مستطیل شکل ساخته شده است، و در وسط این قاب، یک قوس جناغى به چشم میخورد که داخل آنها مقرنس کاریهای ظریفى اجرا شده است. این قوسها اجزا اصلى منتقل کننده بار سقف به دیوارها هستند. یک لبه بیرون زده سرتاسرى، بالا قابهای مستطیل شکل مشاهده میشود، که احتمالاً محدوده نهایى انتقال بار نیمکره به هشت ضلعى است. بالاى این لبه، در بالاى درهاى ورودى، چهار پنجره مشبّک به چشم میخورد که احتمالاً در زمان قدیم محلّ ورود نور و تهویه طبیعى فضاى داخلى بودهاند و در حال حاضر براى تهویه مصنوعى از آنها استفاده میشود.
کف فضا با شبکه مربّع شکلى از سنگهای مرمر سفید فرش شده است. ازاره دیوارها تا ارتفاع تقریبى یک متر با کاشى هفت رنگ پوشیده شده است. مابقى کالبد داخلى با آینه کارى بسیار ظریف و پرکار پوشیده شده و در طرح آن از نقوش هندسى و گاه اسلیمى استفاده شده است. تلالو و انعکاس پى در پى منابع نور با رنگهای متفاوت از روى هزاران قطعه آینه کوچک، فضاى بسیار تأثیر گذار و خیال انگیزى را در داخل ایجاد کرده است، به گونه اى که نمیتوان رنگ یا کیفیت ثابتى براى فضاى داخل تصور کرد و در هر گوشه فضا به گونه اى دیگر و با کیفیتى متفاوت احساس میشود. سقف نیمکره اى داخل، اوج تجلى این کیفیت است. قسمت زیرین این سقف مقرنس کارى است و تقریباً به طور کامل با آینه پوشش داده شده است. بیننده را مجذوب میکند.
در این میان شمسه هایى از مقرنس کارى زیرین سقف بدون آینه کارى رها شدهاند و بدین ترتیب به منزله ستارگانى بر سطح آسمان نورانى زیرین سقف به نظر میرسد.
ضریح واقع بر روى مقبره، به تبع از هندسه داخل به شکل هشت ضلعى منتظم است. ضریح یک پایه کم ارتفاع از جنس سنگ مرمر سفید دارد. دیوارهاى مشبک، همچنین در ورودى به داخل ضریح از جنس نقره و سقف و لبههای آن از جنس طلا هستند. در چهار گوشه سقف ضریح، چهار گلدان طلایى و درون هر یک، شاخههای گل قرار داده شده است. یک کتیبه با خطى طلایى رنگ بر یک زمینه آبى دور تا دور بالاى ضریح نوشته شده است.
در حال حاضر قسمت شمالى داخل بقعه به بانوان و قسمت جنوبى آن به مردان اختصاص یافته است. جدارههای شیشه اى مشجر، ارتباط بصى و فیزیکى بین این دو قسمت را قطع کردهاند. این جداسازى به گونه اى صورت گرفته است که ورود بانوان از ورودیهای غربى و جنوبى امکان پذیر نیست و بانوان از طریق رواق امامزاده طاهر و ورودیهای شمالى و شرقى وارد بقعه میشوند.
رواق شهید حاج اسماعیل حاج رضایى یکى از فضاهاى بزرگ در این مجموعه محسوب میشود و داراى چند بخش است. این فضا، بین ضلع جنوبى مقبره امامزاده طاهر و رواق آن از یک سو و شبستان بین الحرمین از سوى دیگر قرار دارد. و در واقع از سه قسمت تشکیل شده است: ادامه رواق امامزاده طاهر، محوطه ورودى و فضاى رواق.
گوشه جنوب شرقى صحن اصلى حضرت عبدالعظیم، موقعیت این فضا را در کل مجموعه مینمایاند. در حال حاضر یک زیر گذر در زیر قسمت جنوبى این رواق ساخته شده است و به همین دلیل قسمت جنوبى داراى عرض کمترى نسبت به بقیه قسمتهای رواق است. این عرض کم براى ایجاد سطح کافى براى راه پلّه ارتباطى بین دو سطح الزامى و اجتناب ناپذیر است.
ایوان واقع در میانه ضلع شرقى صحن اصلى، ورودى اصلى این رواق محسوب میشود. دو درِ چوبى دو لنگه ارتباط دهنده ایوان به داخل رواق هستند که در حال حاضر به آقایان اختصاص دارد. ورود به ایوان در جهت شمال به حرم امامزاده طاهر و به سمت جنوب به شبستان حاج اسماعیل رضایى منتهى میشود. هر یک از درها داراى طرح و جزئیات بسیار پرکار و ظریف هستند. روى یکى از لنگههای این درها نام حاج منصور حاجى بیگى به چشم میخورد که احتمال دارد که به اتاقها و فضاهاى مرتبط با امور ادارى و... منتهى میشوند. از اینرو میتوان گفت که این فضا فقط یک ورودى از سمت بیرون دارد که ورودى غربى آن است.
به لحاظ موقعیت مکانى خاص این فضا، همچنین طرح توسعه مجموعه، تغییراتى بر این قسمت تحمیل شده است و در نتیجه داراى اشکال هندسى منظمى نیست. علاوه بر این، در نتیجه داراى اشکال منظمى نیست. علاوه بر این، در نتیجه تقسیمات داخلى، یک فضاى متحرک و نسبتاً پیچیده ایجاد شده است; اما عناصر به کار رفته در تقسیم بندى داخلى فضا و کیفیت جداسازى بخشهای مختلف هیچ گونه جدایى بصرى بین قسمتهای مختلف ایجاد نمیکنند و از این رو یک فضاى کاملاً پیوسته در داخل ایجاد مینمایند، به گونه اى که از یک طرف سیمر دید تا انتهاى رواق بین الحرمین و بقعه امامزاده طاهر و از طرف دیگر تا انتهاى رواق امامزاده طاهر امتداد مییابد. تقسیمات داخلى به منظور ایجاد نقاط مکث خاص، و روانى و تسهیل در ارتباط بین اجزاء فضاها صورت گرفته است. اوّلین جزء فضایى که در این قسمت قابلف تشخیص است، محدوده پیش ورودى براى بقعه امامزاده طاهر ایجاد کرده است که به مردان اختصاص دارد. مرزهاى این محدوده به واسطه اختلاف سطح موجود در جبهه جنوبى آنجا که رواق امامزاده طاهر، در حال حاضر، به بانوان اختصاص دارد با قرار دادن این ردیف نرده چوبى، در واقع دسترسى آقایان به این رواق محدود شده است.
همچنین مسیر دسترسى بانوان به سمت شبستان بین الحرمین به گونه اى هدایت شده است که با زائران بقعه امامزاده طاهر تداخل پیدا نمیکند.
این قسمت از فضاى داخلى داراى اختلاف سطح تقریبى معادل هشتاد سانتى متر در میانه خود است. حدود این اختلاف سطح یک مرز مستقیم نیست بلکه یک مرز «L» شکل است. به نظر میرسد این اختلاف سطح به منظور ایجاد زیر گذر بین دو صحن بیرونى ایجاد شده باشد، چرا که در انتهاى جنوبى رواق یک اختلاف سطح دیگر بین این رواق و رواق بین الحرمین وجود دارد. اختلاف سطح داخل فضا از مجاورت ورودى اصلى آغاز میشود و با دو گردش قائمه در میانه، به گوشه جنوب شرقى فضا منتهى میگردد. این دو سطح توسّط پنج پلّه در دو نقطه با یکدیگر مرتبطاند. یکى از نقاط مذکور در میانه فضا و در گوشه «L» مانند قرار دارد، که ورودى قسمت بانوان محسوب میشود و دیگرى در گوشه جنوب شرقى که ورودى قسمت مردان است. قسمت اصلى رواق، داراى امتداد شمالى ـ جنوبى و در راستاى قبله قرار دارد و در واقع بخشى از رواق قدیمى است که بقعه امامزاده طاهر را به مقبره حضرت عبدالعظیم مرتبط میسازد. در وسط این رواق یک نرده چوبى ممتد، جدا کننده قسمتهای ویژه آقایان و بانوان است به گونه اى که سمت غرب روقا به بانوان و قسمت شرقى آن به آقایان و بانوان است به گونه اى که سمت غرب رواق به بانوان و قسمت شرقى آن به آقایان اختصاص یافته است. در دیوارهاى طرفین این قسمت پنجرههایی وجود دارند که نور غیر مستقیم را به داخل هدایت میکنند. این پنجرهها داراى قابهای چوبى هستند و قسمت بالاى آنها به تبع هندسه غالب بر مجموعه، به شکل قوسهای جناغى است. در انتهاى جنوبى فضا یک پلّه عریض با هشت پلّه قرار دارد که مرتبط کننده این رواق به رواق بین الحرمین است. گوشه شمال غربى رواق که در امتداد راه پله ورودى بانوان است توسّط جدا کنندههای موقت چوبى و شیشه اى مشجر از دیگر قسمتها مجزّا شده و به دفتر پاسخگویى به مسائل شرعى خواهران اختصاص یافته است.
بر خلاف فرم نامنظم و تقسیم بندى داخلى نسبتاً پیچیده، کیفیت کالبدى همه قسمتهای این فضا یکسان و مشابه است و هیمن امر یک وحدت و پیوستگى بین آنها ایجاد کرده است. قسمت اعظیم کالبد داخلى که شاملى سقل و بخش بالایى دیوارهاست تماماً آینه کارى است. ازاره دیوارها و کف نیز از سنگهای مرمر سفید است که نوارهایى باریک از سنگ سیاه بین قسمتهای مختلف آنها فاصله ایجاد میکنند. از اینرو میتوان باریک از سنگ سیاه بین قسمتهای مختلف آنها فاصله ایجاد میکنند. از اینرو میتوان گفت که چهار وجه داخلى فضا که شامل قسمت دیوارها و کف است در ارتفاع قتریبى نود سانتى مترى دیوارها به دو قسمت پیوسته تقسیم شدهاند که یکى با سنگ و دیگرى با آینه پوشیده است. در این میان آنچه که ایجاد کننده تفاوتهای کیفى بین قسمتهای مختلف است. سقف قسمت شرقى فضاست که در امتداد رواق امامزاده طاهر واقع شده است و از قسمتهای قابل توجّه و متفاوت نسبت به دیگر قسمتهاست. این قسمت بر خلاف دیگر قسمتها که قوس و گنبد دارند، مسطح است.
پیرامون این سقف در محلّ اتصال آن به دیوارها یک حاشیه بیرون زده وجود دارد، که شبیه مقرنسهای کوچک است. سطح این نقوش و سطوح مابین آنها آینه کارى شده و شیشههای آبى رنگ کوچک دارند. سقف محوطه پیش ورودى، بر خلاف این قسمت داراى سقف گنبدى شکل است که در دو طرف آن دو قوس وسیع به شکل قوسهای وسیع قرار دارند. روى این سطوح دو حدیث به صورت برجسته به خط نستعلیق و به رنگ سفید با موضوع اهلى بیت نوشته شدهاند. قسمت زیرین این سقف با مقرنسهای بسیار ظریف پوشیده شده است که روى آنها آینه کارى شده است.
در مرکز این سقف یک لوستر بزرگ آویخته شده که جلوه خاصى به این پیش ورودى بخشیده است. در جبهه جنوبى این بخش از فضا که بخشى از مرز دو سطح با ارتفاعهای متفاوت است، و دیگر اجزاء فضاهاى داخلى یک ردیف جان پناه به چشم میخورد.
به دیوارهاى داخلى قابهایی آویخته شده است که اکثراً حاوى زیارت نامهها و ادعیه هستند. از جمله قابهایی آویخته شده که جلوه خاصى به این پیش ورودى بخشیده است. در جبهه جنوبى این بخش از فضا که بخشى از مرز دو سطح با ارتفاعهای متفاوت است، و دیگر اجزاء فضاهاى داخلى یک ردیف جان پناه به چشم میخورد.
به دیوارهاى داخلى قابهایی آویخته شده است که اکثراً حاوى زیات نامهها و ادعیه هستند. از جمله میتوان به زیارت نامههای حضرت امام سجّاد (علیه السلام)، امام حسن مجتبى (علیه السلام) و امامزاده طاهر اشاره کرد که برخى با خطوط طلایى رنگ بر قباب هایى با زمینه آبى رنگ نوشته شدهاند و برخى با خطوط طلایى رنگ بر قابهایی با زمینه آبى رنگ نوشته شدهاند و برخى به صورتهای دیگر. سقف بخش میانى رواق که به رواق بین الحرمین منتهى میشود به شکل قدیمى طاق و تویزه ساخته شده است.
سطح کف نیز توسّط نوارهاى باریک سنگ سیاه، به قسمتهای مستطیل شکل تقسیم شده است که در گوشهها و مرکز آنها نقوش شمسه ایجاد شده است. مرز جنوبى این رواق با رواق بین الحرمین، یک ردیف جان پناه سنگى، محوطه ورودى و یک راه پلّه است که این فضا را به یکدیگر متصل میکند.
رواق بین الحرمین یک فضاى بزرگ با طرح مستطیل شکل است. این رواق داراى یک محور اصلى در راستاى قبله و یک محور فرعى در جهت عمود بر آن است. این رواق از شمال به رواق شهید حاج اسماعیل رضایى منتهى میشود. در سمت جنوب آن فضاى بسته دیگر وجود ندارد. محور فرعى این رواق یکى از محورهاى اصلى ورود به مجموعه است که از ورودى مرکز فرهنگى جوانان به ایوان غربى صحن مصلّى منتهى میشود. در دو طرف این ایوان کفشدارى مجزّا براى آقایان و بانوان پیش بینى شدهاند. سه درِ دو لنگه چوبى، ورودى این قسمت محسوب میشوند که درِ میانى داراى ابعاد بزرگتری نسبت به درهاى مجاور است. علاوه بر این ورودیها، چهار درِ دو لنگه دیگر در جبهه شرقى رواق وجود دارند که به رواق غربى صحن مصلّى منتهى میشوند و احتمالاً از آنها به عنوان خروجیهای اضطرارى استفاده میشود. در گوشه جنوب شرقى رواق نیز، دو در دو لنگه چوبى وجود دارند که در حال حاضر از خارج یک پرده در مقابل آنها آویخته شده است و از داخل با قرار دادن نردههای چوبى تردد از آنها غیر ممکن شده است.
محلّ تلاقى محور اصلى و فرعى نقطه مکث و مهم فضا محسوب میشود که هم به لحاظ هندسه و هم به لحاظ کیفیات داخل قابل توجّهاند. در غرب این مکان، فضایى قرار دارد که قبلاً به کفشدارى اختصاص داشته است. این قسمت از نظر بصرى و فیزیکى با رواق پیوسته است و محدوده آن توسّط دیوارهاى پیرامون و سقف آن تعریف میشود.
در دو طرف دیوارهاى این قسمت هم درهایى مشاهده میشود که به یک فضاى کوچک بسته منتهى میشوند. در سمت شمال غربى رواق نیز چند در چوبى وجود دارد که برخى از آنها به فضاهاى ادارى مرتبط میشوند، یکى به خروجى بانوان اختصاص دارد و یکى به کشیک خانه منتهى میشود. گوشه جنوبى غربى رواق، بر خلاف قسمت شمال غربى آن کاملاً باز و با فضاهاى مجاورش پیوسته است. دو ردیف پلّه و یک جان پناه تنها مرز این قسمت از رواق با فضاهاى مجاورش یعنى رواق شیخ ابوالفتوح رازى محسوب میشوند و از اینرو میدان دید در این قسمت از فضا بسیار وسیعه است و تا بین الحریمن و ایوان آینه امتداد مییابد. همانند رواق شهید حاج اسماعیل رضایى در این رواق نیز قسمت غربى به بانوان و قسمت شرقى به آقایان اختصاص یافته است. جداسازى بین این دو قسمت توسّط یک ردیف نرده چوبى صورت گرفته و پیوستگى فضاى داخلى کاملاً حفظ شده است.
از نظر کیفى، در حال حاضر، میتوان این رواق را به دو قسمت مجزّا تقسیم کرد: قسمت شمالى که از رواق شهید حاج اسماعیل رضایى تا نقطه میانى رواق محسوب میشود، و قسمت جنوبى که در بر گیرنده بقیه رواق تا انتهاى جنوبى آن است. این دو قسمت داراى کفغ سازى و ازاره هاى دیوار یکسان و مشابه با دیگر قسمتها هستند که کماکان از سنگ مرمر سفید ساخته شده و نوارهاى باریک سیاه در حاشیهها و میانه آنها نقوش هندسى ایجاد میکنند. تفاوت کیفى اصلى بین دو بخش رواق نیز تا ارتفاع تقریبى جداره و سقف آنهاست. در عین اینکه نحوه پوشش سقفها و سازه و اجزاى آنها در هر دو قسم یکسان و به شکل طاق و تویزه است، کالبد داخلى سقف و دیوارهاى قسمت شمالى کاملاً آینه کاریاند و، کیفیتى شبیه رواق شهید حاج اسماعیل رضایى دارند. حال آنکه دیوارها و سقف بخش جنوبى، از گچ هستند و تزیینات آنها به شیوه نقّاشى بر روى گچ است و رنگهای فیروزه اى و طلایى بر خطوط اصلى کاربندى و مقرنس کارى باعث نمودِ بیشتر این اجزا در فضاى داخلى میشوند. این بخش از رواق به واسطه رنگ سفید کالبد و همچنین دور بودن نسبى از مسیر تردد عموم، داراى فضاى آرام تر و ساکن ترى است. از همین رو تعداد افرادى که براى استراحت در این منطقه مینشینند از دیگر قسمتها بیشتر است. از جمله دیگر تزییناتى که در این بخش روى گچ اجرا شده است، میتوان به خطوط نوشته شده در مرکز سقفها اشاره کرد. یکى از این نوشتهها نام چهارده معصوم (علیه السلام) را حول مرکز نیمکره یکى از سقفها محصور میسازد که به شکل یک دایره کامل است. در مرکزِ این دایره نیز، هشت بار نام «الله» با حروف ریزتر نوشته شده است. کیفیتهای اجزا هر قسمت از رواق کماکان مشابه است و در واقع تکرار اجزاء مشابه یکدیگرند. بر دیوارهاى هر دو قسمت زیارت نامههای آبى رنگ نوشته شدهاند و برخى دیگر با کیفیت متفاوت. شاخصترین نقاط در این رواق عبارتاند از: محلّ تلاقى محورهاى اصلى و فرعى، که یک نقطه عطف پس از ورودى ایجاد میکند، محلّ کفش دارى سابق که پیش ورودى مسجد زنانه است و محراب واقع در ضلع جنوبى رواق. آنچه در پى میآید به بررسى این سه نقطه میپردازد:
فضاى واقع پس از ورودى، از نظر هندسى در مرکز رواق واقع شده است. از آنجا که این نقطعه از یک طرف به بقعه حضرت عبدالعظیم منتهى میشود و از طرف دیگر به بقعه امامزاده طاهر، در هسته مرکزى مجموعه، نقطه بسیار با اهمیتى محسوب میشود. اگر به این نقطه به طور مجرد بودن توجّه به اجزا پیوسته آن نگاه شود، میتوان آن را یک چهار طاقى بزرگ به حساب آورد که گوشههای آن در خارج پخ خوردهاند. در داخل هم در چهار گوشه، چهار قوس جناغى عظیم، عنصار اصلى باربر سقف گنبدى شکل هستند. قسمت زیرین سقف داراى مقرنس کاریهای پرکار است و کالبد داخلى آن به غیر از ازاره دیوارها به طور کامل آینه کارى بى رنگ، و شفافیت خاص نسبت به دیگر قسمتها پیدا کرده است. در بالاى چهار قوس موجود در چهار گوشه این فضا، چهار پنجره مشبّک نیز به چشم میخورد. زیر قوس باربر واقع در بالاى در وروى یک آیه قرآن با خطوط سبز رنگ نوشته است:
«انما یرد الله لیذهب عنک الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً»
در بالا قوس هم نوشته شده است:
«و من یعتصم بالله فقد هدى الى صراط المستقیم».
در قسمت میانى این فضا نرده چوبى جدا کننده بین قسمت آقایان و بانوان وجود ندارد تا بانوان بتوانند مستقیماً به مسجد زنانه دسترسى داشته باشند.
شاید قابل توجّه ترین عنصر در این فضا چلچراغ عظیم آویخته شده از سقف آن باشد. این چلچراغ بزرگ نه تنها یک منبع نور و روشنایى محسوب میشود بلکه به واسطه مقیاس بزگى که دارد بر اهمیّت این نقطه میافزاید. تلالو چراغها در هزاران قطعه آینه کوچک، عاملى دیگر در روشنایى و شکوه این قسمت است، زیرا مقابل این چلچراغ بر کف زمین، نقش یک شمسه بزرگ با ردیفهای باریک از سنگ سیاه اجرا شده است. در مرکز این شمسه نام «احمد خان معتضد الدوله» حک شده است. از دیگر نامهایی که در دل این شمسه قابل مشاهده است، نام «تقى قاضى تهرانى» و «کوکب آذربال» است.
قسمت واقع در ضلع غربى این فضا، قبلاً به کفشدارى اختصاص داشته است، اما در حال حاضر چنین عملکردى ندارد. کیفیتهای داخل این قسمت همانند قسمت جنوبى رواق بین الحرمین است، کف و ازاره دیوارها از سنگهای مرمرند و دیوارها و سقف با گچ اندود شده و به رنگ سفید هستند. رنگ آمیزى خطوط اصلى مقرنسها و کاربندیهای داخل فضا تزیینى است.
سه دهانه که فاقد در هستند ارتباط دهنده این فضا با مسجد زنانهاند. دهانه میانى نسبت به دهانههای دو طرف ابعاد بیشترى دارد و بدین گونه اهمیّت بیشترى نسبت به آنها پیدا کرده است. قسمت بالاى همه این دانهها هم به شکل قوسهای جناغى است و از این رو میتوان این دهانهها را، قریه درهاى ورودى در ضلع شرقى به حساب آورد. یک قوس بزرگ پیش آمده در بالاى این دهانهها قرار دارد که داخل آن مقرنس کارى است، و به نوعى یک پیش ورودى براى مسجد زنانه ایجاد میکند. کف این قسمت از کف مسجد زنانه بالاتر است و بدین لحاظ در محلّ دهانهها سه پلّه، ارتباط دهنده کف این دو قسمت هستند.
محراب واقع در ضلع جنوبى یک قاب تو رفته در دیوار است که قسمت بالاى آن به شکل قوس جناغى است. در دو طرف این قاب، دو قاب مشابه دیگر با ارتفاع کمتر در دیوار ایجاد شده است. همچنین یک حاشیه پیوسته از کاشى معرّق پیرامون این قوس ساخته شده است که موقعیت آن را در دیوار شاخص میکند. در این قاب که زمینه لاجوردى دارد دو کتیبه یکى با خط ثلث به رنگ سفید نوشته شده که حاوى سوره مبارکه «شمس» است. کتیبه دیگر به رنگ طلایى است که حاوى متن یک حدیث قدسى است. ما بین این دو کتیبه هم نقوش گیاهى به رنگ فیروزه اى اجرا شده است. فاصله بین حاشیه کاشى کارى پیرامونى و قوس جناغى یک کاشى کارى با زمینه عسلى رنگ است که در زمینه آبى رنگ پیرامون آن، نمود خاصى دارد. بالاى رأس قوس بر یک زمینه کوچک سفید رنگ از جنس کاشى نوشته شده است: «یا قاضى الحاجات».
قسمت داخلى قوس نیز مقرنس کارى شده است. داخل این مقرنس کاریها و جدارههای داخلى محراب هم، به طور کامل مزین به کاشى معرّق با زمینه لاجوردیاند. نقوش کاشى کارى، نقوش گل و بوته مرسوّم در کاشى کاریهای قدیمى است که در اجراى آنها از رنگهای سفى، فیرزه اى، طلایى و زرد استفاده شده است.
علّت ایجاد این محراب شاید موقعیت منحصر به فرد آن باشد. این محراب در نقطه انتهایى محورى واقع شده است که در امتداد جهت قبله از بقعه امامزاده طاهر ترسیم میشود. بدین معنى که در صورت خالى بودن فضا از جمعیت، با ایستادن در کنار درِ ورودى جنوبى بقعه و نگاه کردن در جهت قبله، این نقطه دیده میشود. علاوه بر آن، این نقطه در انتهاى محور قبله و رواق بین الحرمین واقع شده است و بدین ترتیب موقعیت و جهت قبله را در داخل فضا نشان میدهد.
گر چه فضاى مسجد زنانه نام مسجد گذاشته شده است، اما به خاطر موقعیت و نحوه سازماندهى فضاى داخلى در حال حاضر براى برپایى نماز از آن استفاده نمیشود.
کشیدگى هندسى در امتداد شرقى ـ غربى و عدم وجود عاملى که جهت قبله را در فضا مشخص میکند هم نشستن دو مستطیل حاصل شده است که یکى در شرق واقع شده، و ورودیهای اصلى مسجد به آن منتهى میشوند و دیگرى که در قسمت غربى قرار گرفته است، توسّط یک در چوبى دو لنگه به بقعه حضرت عبدالعظیم منتهى میشوند، گر چه به لحاظ ابعاد و نحوه ترکیب این دو جزء به طور مجزّا در فضاى داخلى احساس نمیشوند، اما محلّ تلاقى آنها در فضاى داخل به صورت یک گشودگى در داخل فضا کاملاً دیده میشود. سقف هر یک از این دو مستطیل به صورت مجزّا و به شکل فرمهایی کروى هستند که قسمت زیرین آنها شبکه مقرنس و کاربندى است.
علاوه بر سه دهانه ورودى در جبهه شرقى، در جبهه شمالى این فضا نیز دو دهانه خالى دیگر وجود دارد که یکى به کشیک خانه و دیگرى به رواق حضرت عبدالعظیم مرتبط میشوند. این ورودیها فاقد در هستند و از نظر بصرى ارتباط بین مسجد و فضاى مذکور را برقرار میکند. در ضلع مقابل این درها چند قاب بزرگ با زمینه آبى به دیوارها آویخته شده است که حاوى زیارت نامههای حضرت على النقى (علیه السلام)، امام حسن عسکرى (علیه السلام) و حضرت مهدى (علیه السلام) است.
دهانههای ورود اصلى به این مسجد، چنا که در شرح و توصیف رواق بین الحرمین آمد، داراى ابعاد نامساوى هستند و دهانه میانى داراى ابعاد و ارتقاع بیشترى نسبت به دو دهانه مجاورش است. قسمت بالاى این دهانهها نیز به شکل قوسهای جناغى است. دو قسمت پیش آمده با زاویه چهل و پنج درجه با گوشه دیوراها ساخته شدهاند که ایجاد کننده نظم در هنسده و نجوه باربرى این قسمت از سقف هستند و با شبکه هندسى و کاربندى موجود در سقف تلفیق میشوند.
کف و ازاره دیوارهاى این مکان بر خلاف دیگر قسمتها، با سنگهای لاکى رنگ پوشیده شدهاند. این کفس سازى تا داخل کشیک خانه تداوم مییابد و پیسوتگى بین این دو جزء فضا را تقویت میکند. رنگ گرم این مصالح تا حدى از کیفیت سرد ایجاد شده توسّط آینه کارى در فضاى داخلى میکاهد.
موقعیت خاص این مکان در امتداد یکى از ورودیهای اصلى به هسته مرکزى مجموعه است، به همراه کیفیات داخلى آن، یک پیش ورودى براى بقعه حضرت عبدالعظیم ایجاد میکند که به واسطه تفاوتهای کیفى با آن، تأثیر گذارى فضاى داخلى بقعه را براى زائرانى که از این سمت وارد آن میشوند، تقویت میکند.
این بقعه را باید منشأ اصلى پیدایش مجموعه شاه عبدالعظیم دانست. روند تحولات معمارى مربوط به بناى ساخته شده روى این بقعه یک دوره تاریخى چند صد ساله را شامل میشود که در ابتدا به طور مفصل به آن پرداخته شد.
مسجد جامع
نماى مسجد در ضلع رو به صحن عتیق داراى فرمى متقارن است. این ویژگى در میان اجزاى داخلى فضاى مسجد نیز رعایت شده است.
نماى قسمت میانى مسجد شامل دو فرم چهار گوش عمودى به ارتفاع تقریبى سه طبقه و پهناى یک و نیم متر و با کاشى هفت رنگ اجرا شده است. در دو طرف و بالاى کرسى نماى این ضلع، یک ردیف کتیبه در بخش فوقانى نما و و قوسى از نوع هشت قسمتى بر بالاى دهنه تو رفتگى بخش میانى وجود دارد. ارتفاع تقریبى این قسمت شش متر است. فرم تورفتگى نماى بخش میانى داراى شیبى به طول یک متر و نیم با زاویه باز به طرف داخل است که بر دیوار دو طرف این تورفتگى، دو مستطیل عمودى، به ارتفاع تقریبى سه متر از کف پلّه، با کاشى هفت رنگ در قابى از آجر به صورت هره ساخته شده است. در نماى بالاى این بخش عمودى یک ردیف مقرنس به صورت قطاربندى و بالاى آن مقرنس بندى آویز دار و طاسه دار از گچ دیده میشود. کاشى قاب بالاى قوس دهنه نیز از نوع هفت رنگ است.
قسمت میانى این نما، نمایى از ارسى ضلع جنوبى مسجد جامع است، که داراى پنج در یا بازشو است، که روى نمایى از کاشى معقلى به ارتفاع شصت سانتى متر از کف پلّه، خودنمایى میکند. در کاشى کارى زیر این ارسى پنجره اى چوبى و مشبک، مانند نماى ارسى بالاى آن، با قوس شکسته به پهناى سه پنجره ارسى و ارتفاع هشتاد سانتى متر از کف صحن دیده میشود، که بشخى از نور مورد نیاز شبستان مسجد جامع را تأمین میکند. در دو طرف این پنجره نیز دو پلّه از سنگ تراورتن سفید، به ارتفاع چهل سانتى متر، و پهنایى از لبه پنجره تا لبه شیب تورفتگى، از قسمت بیرونى آن، قرار دارد.
سنگ کرسى این نما، نماى شبستان مسجد از صحن عتیق است. نماى دو در چوبى و دو لنگه ورود به فضا، در تو رفتگى زیر پنجرههای کوچک دو طرف بخش میانى مسجد که شیبى به طرف پایین و زیر زمین دارند، دیده میشود. امکان دسترسى به آن نیز به وسیله تعدادى پلّه، میسر است. قوس بالاى این تو رفتگیها و در نهایت درهاى شبستان، از نوع جناغیاند که قاب بالاى آن با کاشى تزیین شده است.
مسجد داراى دو شبستان، یکى در بالا و دیگرى در زیرزمین است. شبستان زمستانى یا بالایى مسجد جامع در حال حاضر فعال بوده، و به هنگام نماز درهاى آن را باز میکنند تا نمازگذاران درون این فضاى روحانى به عبادت بپردازند.
ظاهر نو و آراسته شبستان زمستانى مسجد جامع، مشخص میکند که به تازگى فضاى داخلى آن همچون نماى گچ کارى شده طاق نماهاى بیرونى آن، تعمیر و بازسازى شده است.
محلّ قرارگیرى این مسجد نسبت به صحن عتیق علاوه بر تأثیر روى فرم کلّى و پلان مسجد، روى مکان قرارگیرى محراب نیز اثر گذاشته، به گونه اى که در این شبستان، دو محراب به صورت متقارن روى حرزهاى میانى ضلع جنوبى بخش انتهایى شبستان دیده میشود. کاربندى نماى زیر طاق این دو محراب، شامل نمایى از چهار ردیف مقرنس به صورت قطاربندى گچى و ساده است. از دیگر ویژگیهای این شبستان میتوان به عدم فضایى واحد، تحت عنوان گنبدخانه براى آن اشاره نمود. هر چند که فضاى زیر طاقهای بزرگ بخش انتهایى و رواق میانى، تا حدودى کیفیت فضایى همچون گنبدخانه را براى این شبستان القا کرده است.
دست اندازى به ارتفاع تقریبى یک متر دیده میشود، که روى آن نرده فلزى گذاشته شده و کاملاً راه دسترسى به این فضا را که احتمالاً درِ ورودى آرامگاه در آن قرار دارد مسدود نموده است، چرا که در گوشه سمت چپ دیوار رو به روى صحن عتیق این فضا، درى با قوسى از نوع رومى در بالاى آن، دیده میشود.
در این نما، یک پنجره با پروفیلهایی از جنس چوب و به رنگ سفید دیده میشود که از سه قسمت تشکیل شده و هر قسمت داراى دو لنگه است. بالاى این پنجره نمایى از قوس شکسته با آجر به صورت کلوک، دیده میشود. کاشى کارى قسمت بالاى و پایین این قوس در قاب دور پنجره، به صورت با طرحهایی از گل و بته است، با این تفاوت که زمینه کاشى کارى در زیر قوس، به رنگ فیروزه اى اما در بالاى قوس، به رنگ لاجوردى است.
دو طرف پنجره به وسیله دو قاب عمودى، به پهناى تقریبى هفتاد سانتى متر از کاشى هفت رنگ با طرحهایی از گل و بته است، که دور تا دور آن با آجر به صورت هر تزیین شده است. درازاى این قابها از پایین به سنگ تراورتن سفید رنگى منتهى میشوند که در کرسى چینى نما به کار برده شده است.
در قسمت فوقانى نما نوار باریکى از کاشى به پهناى تقریبى سى سانتى متر در میان قابى از آجر به صورت هره دیده میشود، که تا گوشه سمت چپ نماى جنوبى صحن عتیق امتداد یافته است، نماى بالاى این قسمت که پهناى تقریبى آن به پنجاه سانتى متر میرسد، آجر سه سانتى مترى به صورت کله راسته کار شده است.
مسجد هلاکو (آرامگاه ناصرالدّین شاه)
وجه تسمیه این مسجد به نام هلاکو، نام یکى از فرزندان ناصرالدّین شاه است.
این مسجد در ضلع شرقى ایوان ناصرى یا کاشانى در مجموعه حضرت عبدالعظیم است و موقعیّت آن به گونه اى است که به عنوان یک مفصل ارتباطى بین چند فضاى مختلف انجام وظیفه میکند: در شرق بین الحرمین، در شمال مسجد مردانه ودر جنوب آن بقعه امامزاده حمزه واقع شده است.
مقیاس و ابعاد این مسجد در مقایسه با تعداد ورودیهای منتهى به آن، به اندازه اى نیست که مکان زیادى براى نماز خواندن فراهم کند و چنان که ذکر شد در حال حاضر، بیشتر به عنوان یک فضاى ارتباطى استفاده میشود. ارتباط و فصل مشترک زیاد با مسجد مردانه، همچنین گشایش و ارتباط آن با صحن امامزاده حمزه از عوامل مؤثر در ایجاد این کیفیت هستند. به نظر میرسد، وضعیّت این مسجد از ابتدا بدین گونه نبوده است و فقط با بین الحرمین و صحن امامزاده حمزه مرتبط بوده است، و بدین ترتیب سواى نقش ارتباطى، مکانى براى ماندن و نماز خواندن نیز فراهم میساخته است.
در هر دو حالت، این فضا مقدمه ورود به بقعه امامزاده حمزه و بین الحرمین محسوب میشود. در حال حاضر، سازماندهى تردد در فضاى داخلى حرم بگونه اى است که یکى از ورودیهای بانوان از بین الحرمین به بقعه حضرت عبدالعظیم منتهى میشود، اما از آنجا که دیگر فضاهاى پیرامون این قسمت کاملاً به آقایان اختصاص دارد در صورت گشایش ایوان ناصرى (که در حال حاضر به علّت تعمیرات روى عموم بسته شده است) احتمالاً این ایوان به یک ورودى خاص آقایان مبدّل خواهد شد.
ورودى اصلى این مسجد در ضلع غربى آن واقع شده است، که به ایوان ناصرى منتهى میشود. جایگاه ورودى در وسط ضلع غربى همچنین درهاى دو طرف آن که به صورت متقارن ساخته شدهاند، بر اهمیّت آن افزوده است. ضلع شرقى این مسجد نیز که به بین الحرمین منتهى میشود، داراى اجزاء و تقسیمات متقارن است، با این تفاوت که دهانههای ورودى نه در وسط، بلکه در دو طرف آن ساخته شدهاند. محور تقارن این دو ضلع بر یکدیگر منطبق نیست و اندکى با هم فاصله دارند اما این فاصله کم، در فضاى داخلى احساس نمیشود. ورودى ضلع شمالى این مسجد که آن را به مسجد مردانه متصل میکند، نیز در وسط آن ضلع قرار گرفته است. ابعاد و مقیاس این ورودى به اندازه اى است که شعاد دید را از داخل این فضا تا انتهاى فضاى وسیع مسجد مردانه امتداد میدهد و باعث ایجاد احساس گشایش و بزرگى در فضاى داخلى مسجد میشود.
این مسجد، طرح مستطیل شکل با کشیدگى شرقى ـ غربى دارد. ورودى بقعه امامزاده حمزه تقریباً در میانه ضلع جنوبى، در محلّ محراب، واقع شده است و از آنجا که ورودى رو به قبله بقعه است، ورودى مهم و اصلى آن شمرده میشود. فضاى داخل، یک فضاى پیوسته و وسیع است که یک سقف گنبدى مرتفع دارد. این گنبد بر رئوس چهار قوس جناغى عظیم در چهار ضلع و چهار گوشواره که در گوشههای دیوارها
[1]. زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، رازى: 130، اختران فروزان رى و طهران: 530، کرامات صالحین: 321.
[2]. تهذیب الانساب: 196، منتقلة الطالبیه: 163، جنة النعیم: 495، الفخرى: 45، عمدة الطالب: 260-266، رى باستان 1: 397، اجساد جاویدان: 109، کرامات صالحین: 321، اختران فروزان رى و طهران: 53، زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، رازى: 130، اردستانى: 135.
[3]. منتقلة الطالبیه: 163.
[4]. جنة النعیم: 495.
[5]. تهذیب الانساب: 196.
[6]. الفخرى: 45.
[7]. عمدة الطالب: 260-266.
[8]. الشجرة المبارکه: 133.
[9]. منتقلة الطالبیه: 299.
[10]. مناهل الضرب: 97 و رجوع شود به کتاب الفصول الفخریه: 107، سرّ السلسلة العلویه: 23.
[11]. اختران فروزان رى و طهران: 53-55، زندگانى حضرت عبدالعظیم (علیه السلام)، رازى: 133، کرامات صالحین: 321، اجساد جاویدان: 108-110.
[12]. همان.
[13]. بقره آیه 259.
[14]. تفسیر صافى 1: 269، مجمع البیان 1: 370، کشّاف 1: 307.
[15]. من لا یحضره الفقیه 1: 121، علل الشرایع 1: 80.
[16]. مستدرک وسائل 2: 50، فضائل ابن شاذان: 151.
[17]. بحارالانوار 22: 55، همان 27: 299، من لا یحضره الفقیه 1: 121.
[18]. من لا یحضره الفقیه 1: 121.
[19]. فضائل ابن شاذان: 153.
[20]. رجال، سیّد بحرالعلوم 3: 111.
[21]. اجساد جاویدان: 15-21.
[22]. سرزمین کرامت: 35-38.
- ۲۱۴۹
- ادامه مطلب