- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
بقعه بسیار زیبا و قدیمى این امامزاده در قلب روستاى زوارم[1] (از دهستان زوارم، بخش مرکزى)، در 26 کیلومترى جنوب غرب شهر شیروان واقع شده است.
بقعه، در میان شیب تند روستا به سوى درّه و رودخانه فصلى با چشم انداز مناسب و زیبا واقع شده است. شالوده بنا از سنگ لاشه و ملاط گل و گچ ساخته شده و گنبد بنا از داخل و خارج به صورت عرقچینى است. نماى داخلى گنبد از گچ و نماى خارجى آن بر روى ساقهاى حدود نیم مترى استوار است و سپس با حلب پوشش یافته و به شکل چترى در آمده است.
این حلب به جهت نگهدارى رطوبت و نفوذ آن از گنبد به داخل بقعه است.
اصل بنا به صورت مربّع و به ابعاد 8×8 متر است و درِ آن از جانب مشرق باز مىشود و یک در نیز در جانب شمال دارد. کف و ازاره حرم به اندازه 5/1 متر با سنگ پوشش یافته و در وسط بنا صندوق قدیمى به ابعاد 1×2 متر نصب بوده که اخیراً آن را کنار گذاشته و به جاى آن ضریح آلومینیومى زرد رنگى به ابعاد 2×20/1 و ارتفاع 2 متر نصب نمودهاند. بقعه از چهار جهت، چهار پنجره بزرگ در بالاى دیوار جهت نورگیرى دارد. قطر دیوار بقعه حدود یک تا یک و نیم متر است. چهار زاویه اتاق مرقد با استفاده از گوشواره به دایره تبدیل شده تا گنبد بنا را بر آن استوار سازند.
زمین زیارتگاه حدود 1600 متر مربّع است که در جنوب شرق آن
سرویس بهداشتى قرار دارد و توسّط 6 پلکان به صحن جنوبى راه مىیابد.
نوع معمارى و شکل ظاهرى بقعه، مىرساند که این بنا به دوره تیمورى یا
پس از آن، به دوره صفویّه تعلّق دارد.
نسب شریف
در اینکه خفته در این مزار از سادات رضوى است، شکى در آن
نمىباشد. ملأ هاشم خراسانى به نقل از کتاب شجره طیّبه نسب شریف وى را
چنین مىنویسد:
بندار بن عیسى ابى محمّد بن جعفر بن على بن محمّد بن احمد ابىعبداللّه
(در خراسان) بن ابىالحسن موسى بن احمد ابىعبداللّه بن ابى على محمّد بن
احمد بن موسى مبرقع بن امام محمّد تقى الجواد علیهالسلام. که نسبش با ده واسطه به
امام محمّد تقى الجواد علیهالسلام منتهى مىشود، که شرح حال اجداد و نیای سیّد
بندار بن عیسى به ترتیب به شرح ذیل ذکر مىشود:
الف ـ ابو جعفر موسى مبرقع علیهالسلام، جدّ اعلا
امامزاده واجب التعظیم حضرت موسى مبرقع علیهالسلام در سال وفات پدر
بزرگوارش امام همام حضرت جواد الائمه علیهالسلام که در نیمه ذى القعده سال
220 ه. ق اتفاق افتاد، طفل بود و تا زمان بلوغش در مدینه مىزیست، بعد
به کوفه منتقل شد و در سال 256 هجرى قمرى در چهل سالگى از کوفه به
قم انتقال یافت و در این شهر مقیم شد و او اولین کسى است از سادات
رضوى که از کوفه به قم وارد شد. به خاطر زیبایى که داشت پیوسته برقع به
صورت مىگذاشت به این جهت ملقّب به مبرقع شد.
عرب قم به او پیغام دادند که از مجاورت ما بیرون رو، پس ابو جعفر
موسى مبرقع از قم به کاشان رفت و احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلى مقدم
او را گرامى داشت و بذل و احسان درباره او نمود و مقرر داشت که هر سالى
هزار مثقال طلا و یک سر اسب مسرج به او دهند.
ابوالصدیم حسین بن على بن آدم و یکى دیگر از رؤساى عرب از کوفه در
عقب موسى مبرقع بیرون آمدند و تفحّص حال او در قم نمودند و اهل قم را
به سبب بیرون کردن موسى بن محمّد علیهالسلام توبیخ کردند و رؤساى عرب را به
طلب ابى جعفر موسى فرستادند تا شفاعت کرده، او را به قم باز آورده و
زیاده در اعزاز و احترام و اکرام او کوشیدند. و از مال خودشان براى او سراى
و چند سهم از قریه هنبرد و اندریقان و کارجه براى او از ورثه مزاحم بن على
اشعرى خریدند و بیست هزار درهم قسمت کرده به او دادند، چنانکه
مستغنى شد بعد از آن او را احتیاجى نبود که به شهرهاى دیگر برود. به قم
املاک خرید و آب و زمین پیدا کرد و متوطن شد و از آنجا جاى دیگر نرفت تا
آنگاه که او را در سال 296 ه. ق در شب چهارشنبه روز آخر دى ماه هشت
روز از ماه ربیع الاخر گذشته وفات رسید.
او را در سراى که در آن زمان معروف بود (به خانه محمّد بن حسن بن ابى
خالد اشعرى ملقّب به شیبوله) دفن کردند، امروزه مشهور است به مشهد آن
بزرگوار و قابل ذکر است که ابى خالد اشعرى از راویان قم و از اصحاب امام
على بن موسى الرضا علیهماالسلام و وصى سعد احوص اشعرى قمّى بوده است.
امیر قم، عبّاس بن عمرو غنوى بر بدن مطهّر امامزاده ابو جعفر موسى بن
امام محمّد تقى جواد علیهالسلام نماز خواند و در همان موضع که بعداً به محله
موسویان معروف گردید دفن شد. [2]
علماى اعلام در کتب اخبار از ابى جعفر موسى مبرقع علیهالسلام احادیثى نقل
کردهاند که دلالت بر عدالت و وثاقت وى مىنمایند، چنانکه ثقة الاسلام
کلینى در کتاب فروع کافى 7: 158، و شیخ الطائفه در تهذیب 9: 355، در
باب میراث خنثى روایاتى از وى نقل کردهاند.
ب ـ ابوالمکارم احمد بن موسى مبرقع علیهالسلام، جدّ هشتم
کنیه شریف احمد بن موسى مبرقع علیهالسلام در بعضى از کتابها ابوالمکارم و
در برخى دیگر ابو عبداللّه ذکر شده است. نسل امامزاده موسى مبرقع کلاً به
اجماع علماى انساب از احمد بن موسى مبرقع علیهالسلام باقى مانده و از سایر
فرزندان موسى مبرقع علیهالسلام نسلى باقى نمانده است.
ولى در کتاب معتبر تاریخ قم از وى اسمى برده نشده است و احتمال دارد
از قلم افتاده باشد و یا غرض صاحب تاریخ مقصود بر اشخاص است که به قم آمده
باشند و این سیّد جلیل چون به قم نیامده اسمى از او برده نشده است.[3]
در کتاب معالم انساب الطالبیین[4] آورده است: احمد بن موسى مبرقع از
قم به شیراز انتقال یافت و در آنجا وفات نمود و در همانجا دفن گردید.
اینک آرامگاه او به شاهچراغ مشهور و به برادر امام رضا علیهالسلام خوانده مىشود.
ج ـ ابو على محمّد الاعرج بن احمد، جدّ هفتم
این امامزاده جلیل القدر بعد از موسى بن محمّد الجواد علیهالسلام از کوفه بقم
آمد و بعضى از دختران او مانند فاطمه و اُمّ سلمه به او ملحق شدند. چون ابو
على محمّد بقم رسید عرب قم در اعزاز و اکرام او مبالغه کردند، و بسیار مرد
فاضل بوده است و بغایت پرهیزکار و خوش محاوره و خوش منظر و فصیح و
دانا و عاقل، از اینرو ریاست و نقابت قم به او تفویض شد و امارات حاج به
او عطا گردید. والى قم او را در سکون و نشستن و فضل به ائمه علیهمالسلام تشبیه
کرده است. تمام سادات رضوى مشهد مقدس و قم نسبشان به او منتهى
مىشود او در روز یکشنبه سوّم ربیع الاول سال 315 ه. ق از دنیا رحلت
فرمود و در مقبره محمّد بن موسى علیهالسلامدفن شد. فرزندان او: احمد ابو
عبداللّه، فاطمه، ام سلمه، بریهه و اُمّ کلثوم در کنار او مدفوناند.[5]
دـ ابو عبداللّه احمد بن محمّد بن احمد، جدّ ششم
ابو على محمّد الاعرج داراى یک پسر به نام ابو عبداللّه احمد و چهار
دختر به نامهاى، فاطمه، اُمّ سلمه، بریهه و اُمّ کلثوم بود.
ابو عبداللّه احمد چون بالیده شد (بالغ شد) در قم رئیس و متصرف اموال
و املاکى که پدرش (ابو على محمّد بن احمد بن موسى مبرقع) و محمّد بن
موسى (عموى پدرش) به دست آورده بود، گشت و همچنین آنچه از عمه
خود و خواهرانش به میراث به او رسیده بود، متملّک شد.
ابو عبداللّه احمد مردى سخى و کریم بوده و دلهای مردم نزدیک و نقابت
علویّه بعد از وفات ابوالقاسم علوى بدو مفوض شد و همیشه در قم رئیس و
ارباب بوده است.
در روز پنجشنبه، مهر ماه، منتصف ماه صفر سنه سیصد و پنجاه و هشت
او را وفات رسیده و مدّت عمر او چهل و شش سال بوده و در بقعه جناب
موسى مبرقع بن امام جواد علیهالسلام دفن شد و به وفات او مردم قم را مصیبتى
تمام بوده است.[6]
ابو عبداللّه احمد با حسین بن على بن حسین بن بابویه قمى (ره) معاصر
بوده است. نسب شریف سادات عظام رضویه مشهد مقدس و سادات قم
مجموع به ابى عبداللّه احمد نقیب بن محمّد الاعرج منتهى مىشود.[7]
از ابو عبداللّه احمد نقیب چهار پسر و چهار دختر باقى مانده است،
پسران او عبارتاند از: 1 ـ ابوالحسن موسى، 2 ـ ابوعلى محمّد، 3 ـ ابوالقاسم
على، 4 ـ ابو محمّد حسن، که بعد از وفات پدرشان نزد رکن الدوله دیلمى به
شهررى رفتند، رکن الدوله ایشان را تسلّى داد. و سفارش نمود که جانب
ایشان را رعایت نمایند، و خراج بر املاک ایشان ننهند. پس از آن به قم
بازگشتند.[8]
هـ ابوالحسن موسى بن احمد ابى عبداللّه نقیب، جدّ پنجم
وى یکى از پسران ابو عبداللّه احمد نقیب است که نسب سادات رضویّه
مشهد مقدّس به او مىرسد. وى مردى فاضل و متواضع و متخلّق و سهل
الجانب بود. در عنفوان جوانى نقابت سادات قم و نواحى بدو تفویض شد و
وظایف و رسوم سادات آبه، قم و کاشان و خورزن مجموع به دست و اختیار
او بود و عدد سادات ذکورا و اناثا سیصد و سى و یک نفر شمارش شد و
وظیفه هر یک، ماهى سى مَن نان و ده درم نقره بوده است، هر کدام که فوت
مىکردند نامش از دیوان مشاهره طرح و نام مولودى ثبت مىگشته: بعد از آن
که دو برادر او به ناحیه خراسان رفتند خود تنها در قم بماند و به کار و بار
برادرش ابى محمّد حسن و خواهرانش قیام نمود. زمینهایى که از پدرش باز
مانده بود به دست آورد و آنچه در رهن بود از رهن بیرون آورد.
و سیرت او نیکو بود و با مردم قم به وجه احسن زندگانى کرد و حقوق
ایشان را رعایت نمود، پس اهل قم به صحبت او میل کردند و او سرور و
رئیس ایشان شد.
موید الدوله و امیر فخرالدوله قدر او بشناختند و او را گرامى داشتند و
بعضى از خراج بدو بخشیدند و مجرى داشتند.
وى در سال 370 ه. ق به حج رفت و چون به مدینه آمد بر پسر عمّان
خود شفقت نمود و ایشانرا خلعت و عطا بخشید. پس آنها او را شکر
نمودند. و به جانب قم مراجعت نمود و در ماه ربیع الاخر سال 371 به قم
رسید، مردم قم به قدوم او شادى کردند و بر سر کوچهها و محلهها آذین
بستند. ابوالحسن موسى در سال 375 به زیارت جد خود حضرت امام
رضا علیهالسلامرفت.[9]
براى ابوالحسن موسى سه پسر ذکر شده به نامهاى: محمّد ابو جعفر
نقیب قم، عبداللّه یا عبیداللّه ابوالفتح سیّد الاشراف ذوالمناقب در قم، و ابو
عبداللّه احمد[10]
وـ ابوعبداللّه احمد بن ابى الحسن موسى، جدّ چهارم
وى یکى از فرزندان ابوالحسن موسى است که نام و کنیه او موافق کنیه و
اسم جدّش ابو عبداللّه احمد نقیب است. وى در روز شنبه، 15 مرداد ماه،
پنج روز از صفر گذشته، سال 372 در قم به دنیا آمد. نسب سادات جلیله رضویه
مشهد مقدس به این ابو عبداللّه احمد بن موسى ابى الحسن منتهى مىشود.[11]
چون صاحب تاریخ قم معاصر با ابوالحسن موسى بوده است تمام اولاد
و تاریخ وفات او را ذکر نکرده است. شیخ اجل عظیم الشان ابوالحسن على
بن عبیداللّه بن حسن بن حسین بن على بن بابویه، در کتاب فهرست که
مخصوص به ذکر علماء مصنفین امامیه است، از اولاد ابوالحسن موسى،
عالم جلیل القدر سیّد عبیداللّه را ذکر نموده و مىنویسد: «السید العالم
عبیداللّه بن موسى بن احمد بن محمّد بن احمد بن موسى بن محمّد بن على
بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهمالسلام،
ثقه ورع فاضل محدث له کتاب انساب آل الرسول و اولاد البتول و کتاب فى
الحلال و الحرام و کتاب الادیان و الملل[12].
زـ محمّد بن احمد ابى عبداللّه بن ابىالحسن موسى، جدّ سوّم
تا احمد بن موسى بن احمد، تاریخ گویا و مرتبى مثل تاریخ قدیم قم در
دست بوده که تعیین والد و ولد و شرح حال و تاریخ وفات به تحقیق تمام
ثبت و ضبط شده است. لیکن بعد از احمد، بن موسى بن احمد تاریخى که
وافى به تمام جهات باشد در دست نیست، لهذا از کتاب تذکره تألیف احمد
بن محمّد بن المهنّا بن على بن المهنا الحسینى العبیدلى جامع کتاب
الانساب و مشجرها و غیر آن و سایر کتبى که مشاهیر اعیان و علماء عظام این
سلسله رضویه را ذکر نمودهاند و شجرههاى متعدد که اکابر و اجلاّء این
سلسله در خانواده خود داشتهاند... از جمله در کتاب موسوم به وسیلة
الرضوان در احوال و معجزات حضرت ثامن الائمه که مؤلّف در دیباچه آن
نسب خود را بیان کرده و... مستفاد و معلوم شده که احمد بن موسى ابن
احمد را پسرى بوده به نام محمّد که جمهورة الانساب این سلسله علیّه به وى منتهى
مىشود که محمّد بن احمد نیز داراى دو پسر بوده به نامهاى على و عیسى[13].
ح ـ على بن محمّد بن احمد، جدّ دوّم
سیّد على بن محمّد را پسرى است به نام جعفر که جدّ بندار مىباشد و از
او پسرى باقى مانده موسوم به عیسى ابى محمّد که در خراسان مىزیسته
است. سیّد عیسى ابو محمّد، پدر بندار است که نسب سادات رضوى مشهد
مقدّس و همدان به او منتهى مىشود.[14] وى سیّدى بسیار بزرگوار و عظیم
الشان بوده است.
[1]. زوارم، به طول جغرافیایى َ 44 ْ 57 و عرض جغرافیایى َ 19 ْ 37 و در ارتفاع متوسّط 1300 مترى از سطح دریا واقع شده و قدمت آن به بیش از 7 قرن مىرسد. در موقعیّت طبیعى درّهاى واقع شده، و رودخانه زوارم از میان آبادى مىگذرد. کوه شوخرى با ارتفاع 1906 متر در 1 کیلومترى جنوب، کوه تمغ با ارتفاع 1938 متر در 3 کیلومترى جنوب غرب و کوه شغلى با ارتفاع 1874 متر در 3 کیلومترى جنوب شرق آبادى واقع شدهاند.
جمعیّت این روستا 453 خانوار که شامل 1984 نفر است. از این تعداد 69% با سواد هستند. مشاغل عمده اهالى؛ زراعت، باغدارى، دامدارى، و صنایع دستى و کارگرى است. از محصولات عمده زراعى؛ گندم، جو، چغندرقند، خیار، سیب زمینى و محصولات باغى؛ گردو، انگور، گیلاس، زرد آلو و هلو را مىتوان نام برد. منابع آب کشاورزى، رودخانه و چشمه و آب آشامیدنى از چشمه به صورت لوله کشى تأمین مىشود. از صنایع دستى، قالیبافى و از فعّالیّتهاى تولیدى مىتوان به یک واحد آسیاب برقى اشاره نمود.
[2]. تاریخ قدیم قم: 215-216، لباب الانساب 2: 586، عمدة الطالب: 201، بحارالانوار 57:
220، مناهل الضرب فى انساب العرب: 422، تحفة الازهار 3: 429، چاپ جدید: 442، بدر المشعشع فى احوال موسى مبرقع، منتهى الامال 2: 619، منتخب التواریخ: 726، شجره طیبه در انساب سلسله سادات علویه رضویه: 71-73.
[3]. شجره طیبه در انساب سلسله سادات علویه رضویه: 80-81، میر محمّد باقر رضوى.
[4]. معالم انساب الطالبیین فى شرح کتاب سرّالانساب العلویه لابى نصر البخارى: 147.
[5]. تاریخ قدیم قم: 218، منتقله الطالبیه: 254، منتهى الامال 2: 620، منتخب التواریخ: 727،
بدرالمشعشع فى احوال موسى مبرقع: 6، الشجرة المبارکه: 81، شجرة طیبه در انساب سلسله علویه رضویه: 82.
[6]. تاریخ قدیم قم: 219، شجره طیبه در انساب سادات علویه رضویه: 85، منتقلة الطالبیه:
254، لباب الانساب 2: 586، منتهى الامال 2: 620، عمدة الطالب: 201، منتخب التواریخ: 727.
[7]. شجره طیبه در انساب سادات علویه رضویه: 85 به نقل مجالس المومنین 1: 146.
[8]. تاریخ قم: 219-218، شجره طیبه در انساب سادات علویه رضویه: 86.
[9]. تاریخ قم: 220، شجره طیبه در انساب سادات علویه رضویه: 88-87، الشجره المبارکه:
81، منتهى الامال 2: 621، منتخب التواریخ: 728، بدرالمشعشع فى احوال موسى مبرقع: 9-8، الفخرى: 9.
[10]. شجره طیبه انساب سادات: 90-89.
[11]. همان: 90 به نقل از تاریخ قم.
[12]. شجره طیبه در انساب سلسله سادات علویه رضویه: 90.
[13]. همان: 97.
[14]. همان: 98.
- ۱۴۳۰
- ادامه مطلب