مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده یحیى ـ منصوران

 بقعه باشکوه این امامزاده در خارج از روستاى منصوران[1] (از دهستان زیارت، بخش مرکزى)، در 7 کیلومترى شمال غرب شهر شیروان واقع شده است.

بنایى بسیار با شکوه که داراى صحن، گنبد، حرم، ضریح و زائر سرا است. این امامزاده به معصوم زاده امام یحیى علیه‏السلام[2] مشهور است و در نزد مردم از احترام فوق العاده‏اى برخوردار مى‏باشد. این بنا که ظاهراً متعلّق به دوره تیمورى است در دوره صفویّه و قاجاریّه تعمیر شده و اینک جزو آثار صفویّه به شمار مى‏ آید.

هسته مرکزى بنا که اتاق مرقد است به ابعاد 8×8 متر مى‏باشد و از سه جهت داراى درى به داخل است. درِ اصلى فعلاً از جانب شمال باز مى‏شود و دو درِ دیگر در جانب جنوب و مشرق قرار دارد فعلاً مسدود است و در ایّام زیارتى باز مى‏شود.

در غرب بقعه، مقصوره‏اى است که ابعاد آن 3×4 متر و ضخامت
دیوارهاى بقعه قریب به دو متر است تا گنبد بنا را بتواند تحمّل کند. چهار
زاویه اتاق مرقد با کمک چهار فیلپوش به دایره تبدیل شده و در نتیجه گنبد
عرقچینى بنا بر آن استوار شده است. این گنبد به قطر 8 و ارتفاع بیش از 6 متر
مى‏باشد که از داخل و خارج با رنگ سبز رنگ‏آمیزى شده است. کف و ازاره
حرم با سنگ تراوتن تزیین شده و الباقى دیوار بقعه گچ اندود است.

در وسط بقعه، ضریح آهنى زیبایى نصب شده که ابعاد آن 2×80/2 و به
ارتفاع 50/2 متر است و روایتى از امام رضا علیه‏السلام در بالاى ضریح با خط خوش
کتابت شده است. در جانب جنوب بقعه، طرفین ایوان، دو راه پلّه به 2 اتاق
طبقه بالاى بقعه راه دارد و به قرینه آن 2 اتاق نیز در زیر آن طرّاحى شده که
شباهت زیاد به بقعه امامزاده جعفر سیاهدشت فاروج دارد. این حالت در
بقعه، به قرینه در ایوان شمال آن تکرار شده است.

ابعاد ایوان‏هاى شمال و جنوب، عیناً شباهت به مقصوره غربى دارد که
ظاهراً در جانب شرق به همین صورت بوده که در تعمیرات عهد ناصرى با
گذاشتن در، ترکیب آن بهم خورده است. زمین زیارتگاه بیش از 5 هکتار
است که بخشى از آن به صورت باغ گردو در آمده است. در شمال صحن،
سرویس‏هاى بهداشتى و زائر سرا قرار دارد.

درباره شخصیّت مدفون در این بقعه سه قول است که در اینجا به بررسى
آن خواهیم پرداخت.

 

 

قول اوّل؛ یحیى بن زکریّا علیه‏السلام

به اعتقاد برخى از اهالى، معصوم زاده امام یحیى علیه‏السلام فرزند حضرت زکریّا
نبى علیه‏السلام است که آرامگاه او در سلسله قلل یکى از کوههاى گلیل واقع شده
است. از آنجایى که در مبحث گذشته تحت آرامگاه زکریّا نبى علیه‏السلام اشاره شد،
آن حضرت در بیت المقدّس علیه‏السلام به شهادت رسیده و در همانجا دفن شد.
فرزند گرانقدرش حضرت یحیى نبى علیه‏السلام نیز در شام کشته شده و سر مبارکش
در جامع اموى دفن شده است. در این باره مورّخان چنین نوشته‏اند.

از «زید بن واقد» که سرپرست ساختمان و بناى جامع اموى در دوره ولید
بوده، نقل شده است که گفت: هنگام کار در جامع اموى، شکافى در دیوار
یافتم و به ولید بن عبدالملک گزارش دادم. وى آمد و آن را مورد بررسى قرار
داد. در داخل آن شکاف، صندوقى بود، وقتى آن را باز کردیم سبدى در آن
دیدیم، وقتى سبد را گشودیم سرى بریده در آن یافتیم؛ بر روى آن سبد
نوشته شده بود «هذا رَأسُ یَحیَى بنِ زکریّا» ولید امر کرد آن را برجاى گذاشته
و ستون‏هایى بر آن قرار دادیم.[3]

از «ولید بن مسلم» نقل شده است که آن سر را از زیر گوشه‏اى از زوایاى
دیوار قبله بدست آوردیم که پوست و مو داشت و هنوز تغییر نیافته بود.

گویند: «سر یحیى پیغمبر علیه‏السلام در ابتدا از دمشق به «بعلبک» منتقل شد و
پس از آن به حمص و آن‏گاه در قلعه حلب قرار داده شد و هنگام تسلّط مغول
بر حلب و قلعه‏ى آن، این سر به مکان جامع دمشق منتقل شد.[4]»

اکنون مدفن رأس یحیى علیه‏السلام در داخل شبستانِ جامع اموى و نیمه شرقى
آن قرار گرفته است. مقام به صورت مربع با 22 ستون سنگى سفید است که
حد فاصل میان آن‌ها پنجره ضریح مانندى قرار گرفته است.

بر بالاى این مقام، گنبدى کوچک بین دو ستون که با رنگ سبز تزئین شده
استقرار یافته است.

داخل مقام، مقبره و سنگ قبر بزرگى است که با پارچه‏اى سبز رنگ
پوشانده شده است. فاصله مقام تا دیوار قبله حدود ده متر مى‏باشد.

قول دوّم؛ یحیى بن موسى علیه‏السلام

برخى پس از عدم صحّت مدفون بودن یحیى بن زکریّا علیه‏السلام در این بقعه به
این نتیجه رسیدند که این مکان مدفن یحیى بن موسى علیه‏السلام برادر امامزاده
حمزه رضا علیه‏السلام است. از آنجایى که در صفحات قبل نسب شریف امامزاده
حمزه رضا علیه‏السلام معلوم شد در اینجا نیز به شرح حال یحیى بن موسى علیه‏السلام و
مزارات منسوب به او خواهیم پرداخت تا این ادّعا نیز مورد بررسى قرار گیرد.

یحیى بن موسى علیه‏السلام کیست؟

یحیى از جمله فرزندان امام موسى کاظم علیه‏السلام است، مادرش اُمّ ولد = کنیز
و به اجماع علماى انساب او بلا عقب بوده است.[5]

ابن عنبه متوفّا 828 ه. ق، درباره‏ى یحیى بن موسى علیه‏السلام مى‏نویسد: «لم
یعقّبوا بغیر خلاف؛ هم عبدالرحمن، و عقیل، والقاسم و یحیى.»
[6]

بدون هیچ اختلافى، عبدالرحمن، عقیل، و قاسم و یحیى از فرزندان امام
موسى کاظم علیه‏السلامنسل ندارند.

 

محمّد کاظم یمانى، از اعلام قرن نهم هجرى مى‏نویسد:

«و امّا یحیى بن الکاظم علیه‏السلام، فأولد بنین و بنات إنقرضوا، و یقال: لهم عقب.»[7]

یحیى پسر امام کاظم علیه‏السلام، داراى پسر و دختر بوده که منقرض شدند، امّا
برخى گفته‏اند که براى آنان نسل باقى است.

علّامه نسّابه ضامِن بن شَدْقَم نیز براى یحیى تداوم نسل از فرزندان او
حسین قائل است. اما به قول محشى کتاب وى «ما أثبتنا حسب السیاق»
نمى‏توان بر حسب متنِ مشجّر، این ادّعا را ثابت نمود.[8]

با وجود آنکه مرحوم یمانى و ابن شدقم خِرقِ اجماع نموده‏اند و
برخلاف علماى پیشین انساب، براى یحیى بن موسى علیه‏السلام تداوم نسل قائل
شده‏اند، بقعه‏یى در روستاى ازناب در دوازده کیلومترى جنوب شرق شهر
ابهر قرار دارد که به استناد زیارتنامه و شجره نامه کاشى کارى شده سر در بنا،
وى را یحیى بن یحیى بن امام موسى الکاظم علیه‏السلاممعرّفى کرده است،[9] که
صحیح به نظر نمى‏رسد و از باب «ربّ شهرت لا اصل لها» است. مدارک و
اسناد و قراینى در دست است که خفته در آن مزار را از آنِ یحیى بن موسى بن
ابراهیم الأصغر المرتضى بن امام موسى کاظم
علیه‏السلاممى‏داند.[10] زیرا پسر برادر او
محمّد بن ابراهیم بن موسى بن ابراهیم الأصغر از جمله واردین به زنجان و
ابهر است، لذا بعید به نظر نمى‏رسد که یحیى بن موسى با او به این منطقه
مهاجرت نموده باشد.[11]

 

متأسّفانه منابع موجودِ انساب و تاریخ و رجال، اطلاعات بیشترى در
خصوص زندگانى و تاریخ و محلّ تولّد و وفاتِ یحیى بن امام موسى
کاظم علیه‏السلامبدست نمى‏دهد و مورّخان هیچ اشاره‏اى به هجرت آن فرزند
برومند امام هفتم علیه‏السلامبه ایران نمى‏کنند و انتساب هر بقعه‏اى به او بدونِ
مدرک و مأخذِ معتبر مى‏باشد. با این حال، بقاع و مزارات چندى به یحیى بن
موسى علیه‏السلام در شهرهاى ایران انتساب دارد که تعداد آن‌ها به بیش از چهل مزار
مى‏رسد که ما تنها در اینجا به چهار مزار مشهور به یحیى بن موسى علیه‏السلاماشاره
نموده و ضمن ردّ دلایل کسانى که آن حضرت را در شهر خود مدفون
مى‏دانند به نسب خفته در آن مزار اشاره خواهیم کرد.

الف ـ سبزوار

در محل تلاقى خیابان اسرار و بیهق سبزوار، آرامگاه باشکوه امامزاده
یحیى واقع است. در گذشته این بقعه به مزار یحیى بن زید علیه‏السلامشهرت
داشت. ظاهراً این انتساب به خاطر قول بیهقى است که مى‏گوید: «... و یحیى
بن زید بن زین العابدین
علیه‏السلامچون از معرکه بگریخت و پدرش زید کشته شد، او
به قصبه سبزوار آمد، و یحیى از ائمّه زیدیان بود، و آنجا که مسجد شاذان است
نزول کرد و آمدن وى در سال 126 ه. ق است»[12] اما همچنان که در کتاب
«قیام یحیى بن زید علیه‏السلام» که به بررّسى بقاع منسوب به او در ایران آمده، به طور
تفصیل این قول رد شده است. زیرا به طور قطع یحیى پس از توقّف اندک در
سبزوار و جنگ با حاکم نیشابور به جانب هرات رفت و در جوزجان به
شهادت رسید و هم اکنون آرامگاه او در شهر سرپلِ استان جوزجان
افغانستان مى‏باشد.[13]

مرحوم تفرشى در تعیین مرقدِ یحیى بن زید علیه‏السلامدر سبزوار تشکیک نموده
و بناى مزبور را از آن یحیى بن موسى علیه‏السلام مى‏داند و اشاره مى‏کند که، «...
یحیى بن موسى
علیه‏السلامدر میان بازار سبزوار بقعه دارد اما در کتب ذکر نشده
است.»[14] عدم ذکر این انتساب به فرزند امام موسى کاظم علیه‏السلامخود دلیلى بر
دفن شخصیّت دیگر در این بقعه است. خصوصاً بیهقى تصریح دارد که «...
درین ناحیت سادات متوطن نبوده‏اند و بیشتر از نیشابور و غیر آن به این ناحیه
انتقال کرده‏اند.»
[15] لذا اگر یحیى بن موسى علیه‏السلامدر بیهق زندگانى مى‏کرده و در
این شهر وفات یافته و این گنبد و بارگاه متعلّق به او بود، مرحوم بیهقى به آن
اشاره مى‏کرد. و همچنین اگر یحیى بن موسى علیه‏السلام در یکى از شهرهاى
خراسان، قومس، بیهق و خصوصاً شیروان سکونت مى‏داشت، به طور قطع
علماى انساب ذکرى از او به میان مى‏آورده‏اند. همچنین از کلام بیهقى
پیداست که تا قرن پنجم نه امامزاده‏اى بنام یحیى در بیهق مهاجرت داشته و
نه بقعه‏اى بنام یحیى وجود داشته است. خودِ او از سکونت سیّد یحیى
عمادالدّین بن هبة اللّه‏ بن على بن محمّد بن محمّد بن یحیى بن محمّد بن احمد
بن محمّد زبارة بن عبداللّه‏ بن الحسن المکفوف بن الحسن الأفطس بن على
الأصغربن امام سجّاد
علیه‏السلامدر سبزوار خبر مى‏دهد و اشاره مى‏کند که وى

سیّدى جلیل القدر، عظیم الشأن، عالمى فاضل، عفیف، دیندار و عالى
مقدار بوده است. از این رو اکثر مورّخان احتمال قرین به یقین داده‏اند که مزار
کنونى در سبزوار از آنِ وى باشد.[16]

ب ـ سمنان

در محلّه اسفنجان شهر سمنان نیز مزار باشکوهى به یحیى بن
موسى علیه‏السلام شهرت دارد و بین اهالى معروف است که سیّد یحیى بن
موسى علیه‏السلامهنگام مسافرت امام رضا علیه‏السلام از مدینه به مرو جزو
ملتزمین رکاب آن حضرت بود و هنگامیکه به سمنان مى‏رسند، حضرت
رضا علیه‏السلامبرادر خود یحیى را جهت ارشاد خلق در سمنان مأمور مى‏نماید.
بعد از شهادت امام رضا علیه‏السلام به تحریک مأمون عباسى، حضرت یحیى
بن موسى علیه‏السلام نیز در سمنان به شهادت مى‏رسد و در محل کنونى
دفن مى‏گردد.[17]

این قول با خبر و اجماع مورّخان از همراهى تنها دو تن از سادات حسینى
با امام رضا علیه‏السلامتضاد دارد، زیرا مورّخان همراهى اسماعیل بن محمّد الأرقط
بن عبداللّه‏ الباهر بن امام سجاد علیه‏السلام، و سیّد على الصالح بن عبیداللّه‏ الأعرج
بن حسین الأصغر بن امام سجّاد علیه‏السلامثبت نموده‏اند[18] و از همراهى یحیى
بن موسى علیه‏السلام برادر خود امام رضا علیه‏السلام، هیچ خبرى نیست. از این رو؛
این قول اجتهادى است در مقابل نصّ. خصوصاً هیچ مدرکى دالِ بر دفن

او در سمنان به جز این خبر مجعول در دست نیست. و مرحوم تفرشى نیز
در این باره مى‏نویسد:

«یحیى در سمنان بقعه دارد... نتوانستم سلسله اینها را پیدا کنم.»[19]

اگر این انتساب در دو قرن گذشته به فرزندِ امام موسى علیه‏السلام بوده، چگونه
مرحوم تفرشى در آن تشکیک نموده است؟ لذا برخى احتمال دادند که
شخصیّت مدفون در بقعه سیّد یحیى بن محمّد الدیباج بن امام جعفر
صادق
علیه‏السلامباشد. زیرا اگر قول کسانیکه قبر محمّد الدیباج بن امام جعفر
صادق علیه‏السلام را در بَسطام شاهرود مى‏دانند بپذیریم،[20] ثابت مى‏شود که بقعه
امامزاده یحیى سمنان از آنِ فرزند آن حضرت مى‏باشد. زیرا علماى انساب و
مورّخان ذکر نموده‏اند که محمّد الدیباج در حال وفات «لمامات ابوه أوصى
إلى ابنه یحیى»
[21] به فرزند خود یحیى وصیّت نمود، پر واضح است که این
وصیّت باید در بسطام محل وفات او صورت مى‏گرفت. بنابراین اهالى
سمنان از فرزند او یحیى در خواست کردند که در آنجا بماند و او نیز به
خواهش آنان ترتیب اثر داد و در همانجا ماند. و این مزار را باید متعلّق به پسر
عموى امام رضا علیه‏السلام دانست، نه برادر آن امام علیه‏السلام![22]

اما اگر قول دیگر مورّخان مبنى بر دفن محمّد الدیباج را در جرجان
بدانیم، کما اینکه عقیده نگارنده در کتاب قیام محمّد بن جعفر الصادق علیه‏السلام
است و مدارک زیادى هم این ادّعا را تأیید مى‏کند،[23] باز هم دلایلى در

دست است که یحیى بن محمّد الدیباج در این منطقه سکونت داشته و
برخى از برادرزادگان و بنى اعمام او در سمنان بوده‏اند.[24]

ج ـ محلات

این آرامگاه باشکوه در کوى بالاى شهر محلّات و در کنار خیابان
سرچشمه در میان گورستان عمومى واقع شده است.

براساس کتیبه موجود در بقعه، شخصیت‌های مدفون در آن یحیى بن
موسى علیه‏السلامو برادرش فضل الرضا معرّفى شده‏اند.[25]

مرحوم عبّاس فیض رحمه‏الله پس از بیان توصیف معمارى بقعه مى‏نویسد:

«اگر مدفونین در این شهر را دو تن احفاد امام کاظم علیه‏السلام به اسامى یحیى و
فضل بخوانیم با مشکلاتى متوّجه نمى‏گردیم، مخصوصاً که در میان سادات
رضویّه قرن چهارم هجرى است که به عنوان فضل الرضا یا فضل الرضائیه
خوانده مى‏شده است. بنابراین باید گفت که فضل الرضا از جمله خاندان موسى
مبرقع بوده است.»[26]

وى در جاى دیگر از کتاب خود مى‏نویسد:

 

«از این خاندان [رضائیه] در قرن چهارم هجرى افراد بسیارى در محلّات
متوطّن بوده‏اند.»[27]

احتمال مرحوم فیض که خدا او را رحمت کند درست بوده است، منتهى
منابعى که با آن ادّعاى خود را ثابت کند در دست نداشته است.

حسن بن محمّد بن حسن قمّى، که در سال 378 ه. ق کتاب تاریخ قم را
به تشویق صاحب بن عبّاد تألیف نموده، بخشى از این کتاب را به ذکر طالبیّه
که به قم آمدند اختصاص داده است، در بخشى از آن اشاره به دیگر
سادات حسینیه مى‏کند و از سادات رضائیه و از فرزندان امام رضا علیه‏السلام نام
مى‏برد و مى‏نویسد:

«أبوالحسن موسى بن أحمد، مردى فاضل و متواضع و متخلّص و سهل
الجانب بوده است با عنفوان جوانى وحداثت سن، نقابت سادات علویّه به
شهر قم و نواحى قم بدو مفوّض بوده است و تقسیمات و وظایف و رسوم و
مرسومات و مشاهدات سادات آبه و قم و کاشان و خورزن مجموع بدست و
اختیار و فرمان او بوده است و عدد ایشان در آن زمان از مردان و طفلان
سیصد و سى‏ویک نفر بوده است و ظیفه هر یک از ایشان در ماهى سه من نان
و ده درم نقره بوده است ...»
[28]

طبق این گزارش، غالب بقاع موجود در قم، کاشان، تفرش، محلاّت و
نراق را باید از همین خاندان بدانیم زیرا ابن عنبه نیز مى‏نویسد: «یقال لولده
الرضویّون و هم بقم إلاّ من شدّ منهم إلى غیرها»
[29] فرزندان موسى مبرقع
را رضویّون مى‏گفتند و ایشان در قم بودند مگر تنى چند در غیر این شهر
سکونت نمودند.

از این رو باید به احتمال مرحوم فیض، که صاحبان این مزار را از اولاد
موسى مبرقع مى‏داند ایمان آورد، منتهى ایشان نتوانسته‏اند از واردین به شهر
قم کسى را بنام یحیى از این خاندان در کتب انساب بیابند.

مرحوم ابوالحسن عمرى، در ضمن بیان فرزندان موسى مبرقع
مى‏نویسد: «یحیى بن أحمد أبى عبداللّه‏ بن محمّد أبى على بن أحمد أبى على
بن موسى المبرقع بن الإمام جواد
علیه‏السلام، کان یحیى کریماً واسع الجاه مسکنه بقم.»

وى مردى کریم و با حشمت و ساکن شهر قم بود. واضافه مى‏کند که
ابوالقاسم زید ملقّب به عمید شاعر براى او حدیث کرد که وى یحیى بن
أحمد را در قم به قصیده‏اى بنام قافیّه مدح نموده است.[30]

محمّد کاظم یمانى، از أعلام قرن نهم هجرى نیز از سکونت یحیى بن
أحمد در قم خبر داده، منتهى از رحلت و مدفن او، سخنى به میان
نیاورده است.[31]

نگارنده از آنجایى که از چنین بقعه‏اى در محلاّت آگاهى نداشته،
قبلاً در کتاب انوار پراکنده[32] چنین احتمال داده که وى در بقعه چهل
اختران قم مدفون باشد. اما با وجود این بقعه، دیگر جاى تردید نیست که
از آنِ همین سیّدجلیل القدر باشد. از آنجایى که پدر بزرگوار وى
در روز پنجشنبه، نیمه صفر سال 358 ه. ق وفات یافته[33]،

مى‏توان وفات یحیى را در اواخر همین قرن احتمال داد.

درباره شخصیّت مدفونِ دیگر در بقعه، با وجود پسوند الرضا نگارنده
معتقد است که برادرزاده همین امامزاده یحیى بن أحمد، بنام أبوالفضل على
بن أبى إبراهیم جعفر بن أحمد بن محمّد بن أحمد بن موسى المبرقع بن
إمام جواد
علیه‏السلام مى‏باشد.[34]

از آنجایى‏که استفاده کنیه در قرون اولیه اسلامى متداول بوده و به خاطر
تعظیم و تکریم اشخاص به آن استفاده مى‏نمودند، و از طرفى أبوالفضل از
خاندان رضائیه قم بود. لذا کم‏کم أبوالفضل على الرضائیه به فضل الرضا
شهرت یافته است. نگارنده جزماً معتقد است که بقعه کنونى مربوط به
این سیّدرضوى است. و تا سندى معارض این ادّعا ثابت نشود همچنان بر
آن معتقد است.

د ـ هشتگرد

در بیست کیلومترى شمال هشتگرد، مزار باشکوهى است که از دیرباز
مورد احترام و اعتقاد خاص مردم منطقه بوده است. جالب اینکه در کتیبه
چوبى مرقد، خفته در مزار را یحیى بن موسى بن جعفر علیه‏السلام به اتفاق سکینه
خواهرش و مادرشان بى‏بى شهربانو معرّفى مى‏کند.[35] درست همین ادّعا
ـ مدفون بودن یحیى بن موسى علیه‏السلامبهمراه خواهرش سکینه خاتون ـ در
صندوقِ مرقدِ امامزاده یحیى سارى صورت گرفته است، که هیچ کدام آنان
اصلى ندارد.

مرحوم حاج شیخ جواد مجتهد رازى، بدون آگاهى از این مزار،
امامزاده یحیایى که با خواهر خود سکینه خاتون در شهر رى مى‏زیسته را
در بقعه امامزاده یحیى خیابان سیروس تهران مدفون دانسته[36] که صحیح
به نظر نمى‏رسد.

اما نسب این امامزاده به نقل از کتاب منتقلة الطالبیّه از این قرار است؛
أبوالحسن یحیى بن أبى محمّد الحسن بن محمّد بن عبیداللّه‏ بن محمّد بن
الحسن بن أبى على عبیداللّه‏ بن الحسن بن محمّد الجوانى بن الحسن بن محمّد
بن عبیداللّه‏ الأعرج بن الحسین الأصغربن امام زین العابدین
علیه‏السلام.[37]

وى اضافه مى‏کند که پدر وى، أبو محمّد الحسن از آمل به رى منتقل شد
و در محّرم سال 450 ه. ق در شهر رى وفات یافت. او داراى سه فرزند به
اسامى ابوالحسین یحیى و أبوهاشم محمّد و سکینه مى‏باشد.

بنابر این طبق این مدرک امامزاده یحیى و خواهرش سکینه که در شهر رى
مى‏زیسته‏اند، در همین بقعه هشتگرد مدفون مى‏باشند، زیرا هیچ یک از
واردین سادات علوى به رى، که نام او یحیى و خواهرى هم بنام سکینه
داشته باشد به چشم نمى‏خورد مگر همین شخصیّت جلیل القدر که درباره
او بحث خواهیم نمود.

 

علماى انساب أبو على عبیداللّه‏ بن محمّد بن الحسن بن أبى على عبیداللّه‏
را به عنوان الشریف النقیب یاد مى‏کنند. اما برخى او را نقیب آمل و ابن عنبه
او را نقیب رى مى‏داند، و تداوم نسل او را تنها از أبو محمّد حسن
دانسته‏اند.[38] و به اتفاق نقل تمام علماى انساب عبیداللّه‏ فرزندى بنام محمّد
نداشته، و أبو محمّد حسن فرزند عبیداللّه‏ است، و حال آنکه در کتاب منتقلة
الطالبیّه أبو محمّد حسن فرزند محمّد بن عبیداللّه‏ محسوب شده که یقیناً
اشتباه مى‏باشد. معلوم نیست این اشتباه از کجا رخ داده، و این که آیا خود
ابن طباطبا کنیه را با اسم توأم نموده یا این اشتباه از ناسخ بوده جاى سؤل
است. ممکن است که اشتباه از سوى علاّمه سیّد مهدى خرسان در حین
استنساخ کتاب منتقلة الطالبیّه صورت گرفته باشد.

به هر حال أبومحمّد حسن بن عبیداللّه‏، پدر امامزاده یحیى هشتگرد،
پس از وفات پدر بزرگوارش که احتمالاً در ابتداى قرن پنجم بوده، سرپرستى
سادات آمل و طبرستان را بدست گرفت و داراى حشمت و جلال و شکوه
شد. علماى انساب از او به عنوان أبومحمّد الحسن نقیب النقباء ذوریاسة و
جلالة
یاد مى‏کنند.[39] وى بنا به نقل ابن طباطبا در محرّم سال 450 ه.ق در
شهر رى وفات یافت و هم اکنون بارگاه وى در خیابان جنوبى غربى تهران که
به سمت کرج و رباط کریم مى‏روند در محله‏اى که بین پل امامزاده معصوم و
سه راه آذرى است واقع شده که مزار مجلّل و باشکوهى دارد که
متأسفانه نسب او را نیز بدون تحقیق به نوه امام حسن علیه‏السلامانتساب داده‏اند
که جزماً اشتباه بوده و به‏طور حتم مدفن همین امامزاده ابومحمّد
حسن نقیب مى‏باشد.[40]

ابومحمّد حسن، داراى سه فرزند به اسامى أبوهاشم محمّد که مادرش
مقدمه، وأبوالحسین یحیى و سکینه که مادرشان از سادات حسینى زیدى
بوده مى‏باشد.

أبوالحسین یحیى سیّدى شریف، عالم و از خاندان نقابت و شرافت بود
که به احتمال قوى در اواخر قرن پنجم در شهر رى وفات یافت و در
هشتگرد دفن شد.

متأسفانه منابع موجود از شرح حال و زندگانى او اطّلاعات بیشترى در
اختیار ما نمى‏گذارند، و معلوم نیست نام مادر او آیا شهربانو بوده یا این که
شهربانو لقب او محسوب مى‏شده است، و همچنین خواهر او سکینه
خاتون، در چه تاریخى وفات نموده و نام همسر او چه بوده و چند فرزند
داشته است، امّا نگارنده با وجود سنگ قبر و مدفونین در این بقعه جزماً
معتقد است که این آرامگاه متعلّق به این سه تن از سادات حسینى است و تا
سندى معارض این ادّعا ارائه نگردد همچنان بر این حقیقت مصمّم هست.

بنابراین معلوم شد که همه سعى در مدفون دانستن امامزاده یحیى بن
موسى علیه‏السلامدر مناطق خود داشته‏اند و هیچ مدرک معتبرى نیز بر مدّعاى خود
اقامه نمى‏کرده‏اند. اینک چنین مسئله‏اى درباره مزار امامزاده یحیى سارى
پیش آمده است. با مقدّم‌های که قبلاً بیان شد، ثابت گردید که یحیى بن
موسى علیه‏السلام به ایران مهاجرت ننموده و بر فرض هجرت او دلیلى بر دفن وى
در مزارات مذکور نداریم.

 

ادعّاى مرحوم تفرشى

علامّه نسّابه سیّد مهدى تفرشى، شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده
یحیى سارى را چنین مى‏نویسد:

«یحیى بن حسین در شهر سارى مزور است گمان مى‏کنم برادر او احمد
مذکور است. او ملقّب به ابوطالب بود
».[41]

وى ضمن شرح حال برادرش مى‏نویسد: «احمد بن الحسین بن هارون بن
حسین بن محمّد بن هارون بن محمّد البطحانى بن القاسم بن الحسن بن زید
بن الامام الحسن
علیه‏السلاممکنّى به ابوالحسن ملقّب به مؤیّد باللّه‏ در طبرستان سال
چهارصد و بیست و یک وفات کرد. عمرش هشتاد و هشت سال بود و
برادرش ابوطالب یحیى بن حسین بعد از او سه سال حکومت کرد و عمرش
هشتاد و پنج سال و وفاتش چهار صد و بیست و چهار و هر دو مروّج و از کبار
زیدیّه بودند.»[42]

این مطلب با کتیبه صندوق مرقد که امامزاده یحیى را به عنوان الامیر
الاعظم صاحب الکرامة و الولایة و الائمّة معرّفى مى‏کند صحیح است. زیرا
ابوطالب یحیى بن حسین مشهور به هارونى در ابتداى قرن چهارم در
طبرستان دعوى امامت زیدیّه نمود و قیام پرشکوهى را رهبرى کرد. از اینرو
صندوق مرقد اشاره به امامت و ولایت او بر سادات زیدى دارد. منتهى هیچ
دلیلى بر دفن او در این بقعه نداریم و خلاف آن نیز ثابت خواهد شد. برخى
تصوّر نموده‏اند از آنجایى که سال‌ها از حکمرانى سیّد یحیى ابوطالب گذشته و
در زمان تعمیر بقعه از نام و نسب صحیح او اطّلاعى نداشتند، وى را به پسر
امام موسى کاظم علیه‏السلام منتسب نموده‏اند. اشتباهى که در اکثر بقاع مشهور در
ایران صورت گرفته است. شاید این سهل انگارى‏ها تعمّدى باشد، آنهم به
جهت ترغیب مردم به زیارت فرزندان بلافصل امام موسى کاظم علیه‏السلام.

به هر حال، محل دفن سیّد ابوطالب یحیى هارونى را جمع کثیرى از
علماى انساب و مورّخان در طبرستان به طور عموم نوشته‏اند که با ادّعاى
مرحوم تفرشى همخوانى دارد و ذیلاً به آن اشاره مى‏شود، و سپس براى
ردّ آن گزارشى دیگر نقل خواهد شد و سرانجام شخصیّت مدفون در بقعه
معرفى خواهد شد.

بیهقى متوفّاى 565 ه. ق از او به عنوان امام الزیدیّه یاد مى‏کند.[43]

ابن حجر عسقلانى از او چنین یاد مى‏کند: «کان اماما على مذهب زید بن
على و کان فاضلاً، غریز العلم، مکثرا، عارفا بالأدب و طریقة الحدیث و یقال له:
الکیا یحیى و...»
[44]

عاصمى نیز مى‏نویسد: او بعد از برادرش در طبرستان و در زمان القائم
بأمراللّه‏ عبّاسى قیام نمود. تا این که در سال 424 ه. ق و در حالیکه 85 سال
داشته وفات یافت.[45]

امام فخر رازى متوفّاى 606 ه. ق او را نقیب گرگان و ملقّب به الناطق
بالحق الظاهر بتأیید اللّه‏ مى‏داند و مى‏نویسد: در دیلم و در سال 422 ه. ق با
او بیعت کردند و این در حالى بود که بالغ بر 80 سال داشت. چند سال
حکومت کرد تا این که در سال 440 ه. ق وفات یافت.[46]

 

ابوطالب مروزى نیز او را مکنّى به ابوطالب و ملقّب به الناطق بالحق
الظاهر بتأیید اللّه‏ و یکى از ائمه زیدیّه و معروف به ابوطالب هارونى مى‏داند،
مى‏نویسد: وى داراى تصانیف زیادى بوده است.[47]

سیّد مجدالدّین مؤیّدى نیز در کتاب التحف شرح الزلف مى‏نویسد:

«امام ناطق بالحقّ ابوطالب یحیى بن الحسین، بعد از وفات برادرش امام
مؤیّد باللّه‏ هارونى در روز عرفه سال 411 ه. ق با وى بیعت کردند، او
صاحب تألیفات گرانبهایى است تا اینکه سرانجام در سال 424 ه. ق در سن
85 سالگى وفات یافت.[48]

قول سوّم؛ یحیى بن على الرضا علیه‏السلام

برخى به جهت شهرتِ امامزاده حمزه به رضا، و نیز محمّد به رضا، و
عبداللّه‏ به رضا، چنین تصوّر کرده‏اند که یحیى نیز ملقّب به رضا بوده و لذا او
فرزندِ امام على بن موسى الرضا علیه‏السلام است. اگر چه این دیدگاه در بین عوام
شهرت دارد. اما باید دانست که امام رضا علیه‏السلام فرزندى بنام یحیى نداشته
است. علماى انساب و مورّخان براى امام رضا علیه‏السلام پنج پسر و یک دختر به
اسامى ذیل قائل شده‏اند که عبارت‌اند از؛ فاطمه، محمّد التقى، (امام
جواد علیه‏السلام)، حسن، جعفر، حسین و ابراهیم.[49]

بنابراین ثابت مى‏شود که مطلب فوق نمى‏تواند منشأ صحیحى داشته باشد، هر
چند به اعتقاد ما امامزاده یحیى، یحیى بن على است که نوه برادرى امامزاده محمّد

رضا علیه‏السلام مدفون در مشهد طرقى است و این خاندان به رضا ملقّب بوده‏اند.

اعتقاد ما

به اعتقاد ما شخصیّت مدفون در این بقعه سیّد یحیى بن على بن جعفر بن
محمّد بن اسماعیل بن احمد امیرجه بن محمّد بن احمد الاسود بن محمّد
الاعرابى بن قاسم بن حمزه بن امام موسى کاظم
علیه‏السلام است که سیّدى بسیار
جلیل القدر، عظیم الشان و بزرگوار بود.

علاّمه نسّابه ابوالحسن بیهقى ضمن ستایش از این خاندان و نقابت و
سرپرستى آنان بر سادات خراسان مى‏نویسد: «السیّد الاجل الزاهد عمادالدّین،
سیّد السادات، نقیب النقباء یحیى بن على، صاحب الزهد و الورع و التقوى.»

یعنى: سید جلیل القدر، زاهد و ستون دین، سیّد سادات، سرپرست
سادات، یحیى بن على، صاحب زهد، و ورع و پرهیزکارى است. سپس
ادامه مى‏دهد که؛ در سال 529 ه. ق خوابى دیدم که نشان از بزرگوارى و
مجد او داشت. او الان متولى نقابت و ریاست بر سادات در مشهد رضوى
است. وى در شوال سال 558 ه. ق ناگهان وفات یافت.[50]

از آنجایى که عموى وى جمال‏الدّین ابراهیم بن جعفر، در یکى از جنگ‌ها
در کنار رود اترک به شهادت رسیده و اینک آرامگاه او در شهر کهنه قوچان
است، نشان مى‏دهد که محلّ نقابت این سادات در منطقه قوچان و نواحى
آن بوده است. از اینرو یحیى بن على، حمزه رضا علیه‏السلام، و محمّد رضا علیه‏السلام در
این شهرستان سکونت داشته و در هیمن جا و فات یافته‏اند.

پدر سید یحیى، کمال‏الدّین على نام داشت که سیّدى بسیار محترم و
محدّث و با تقوى بود. بیهقى گوید، در مجلس تعزیه او در سال 522 ه. ق
حاضر شدم. که ظاهراً وفات وى در مشهد رضوى اتّفاق افتاده است.[51]

براى اطّلاع بیشتر از شرح حال اجداد وى به امامزاده محمّد رضا علیه‏السلامدر
همین کتاب رجوع شود.



[1]. منصوران، به طول جغرافیایى َ 52 ْ 57 و عرض جغرافیایى َ 27 ْ 37 و در ارتفاع متوسّط 1110 مترى از سطح دریا واقع شده و در موقعیّت طبیعى دشتى واقع شده و بیش از 3 قرن قدمت تاریخى دارد. کوه سیاه با ارتفاع 1370 متر در 5/2 کیلومترى شمال غرب آبادى واقع شده است.

جمعیّت این روستا 37 خانوار که شامل 99 نفر است، از این تعداد 70% با سواد هستند. مشاغل عمده اهالى؛ زراعت، دامدارى و کارگرى است و محصولات عمده زراعى آنان؛ گندم و جو است که به صورت آبى کشت مى‏شود. منابع آب کشاورزى از رودخانه و آب آشامیدنى آن از لوله کشى روستاى زیارت تأمین مى‏شود. از جمله صنایع دستى این روستا مى‏توان به قالیبافى و گلیم بافى اشاره کرد.

 

[2]. جغرافیایى تاریخى شیروان: 244، بناهاى تاریخى و اماکن باستانى ایران: 320، شناخت استان خراسان 1: 106.

 

[3]. زیارات الشام: 16 ـ 17، الدارس فى تاریخ المدارس 2: 286، تاریخ مدینه دمشق 2: 10؛
الجامع الاموى: 58 ـ 97.

 

[4]. الجامع الأموى: 97 ـ 98.

 

[5]. المجدى: 107، الأصیلى: 152، الشجرة المبارکة: 91، التذکره: 151، بحارالانوار 48: 288،
کاشف الغمّه: 97، أعیان الشیعه 2: 5، الارشاد 2: 244، کشف الغمة 3: 9، اعلام الورى: 301، مناقب آل ابوطالب 3: 438، موالید الائمّه و وفیاتهم: 190، التتمّه فى تواریخ الأئمّه: 109.

 

[6]. عمدة الطالب م 197.

 

[7]. النفحة العنبریة: 64.

 

[8]. منتقلة الطالبیة: 9 ـ 17، الشجرة المبارکه: 99، الفخرى: 9 ـ 11.

 

[9]. قیام یحیى بن زید علیه‏السلام و مزارات منسوب به او: 405 ـ 406.

 

[10]. بناهاى آرامگاهى استان زنجان 1: 92.

 

[11]. تحفة الازهار 3: 393.

 

[12]. تاریخ بیهق: 46.

 

[13]. قیام یحیى بن زید علیه‏السلام و بررسى آرامگاه‌های منسوب به او: 206 ـ 211.

 

[14]. بدایع الأنساب: 94.

 

[15]. تاریخ بیهق: 54

 

[16]. تاریخ بیهق: 55 ـ 57، لباب الأنساب 2: 521 ـ 523، الشجرة المبارکه: 187، الفخرى: 86،
مجمع الآداب 2: 193، معجم اعلام الشیعه 1: 494 ـ 495، تاریخ نیشابور: 774، موارد الإتحاف 2: 194، قیام یحیى بن زید
علیه‏السلام و بررسى آرامگاه‌های منسوب به او: 335 ـ 352، آثار باستانى خراسان 1: 422 و...

 

[17]. تاریخ قومس: 296، آثار تاریخى سمنان: 109، دائرة المعارف تشیّع 2: 485.

 

[18]. سیماى کارگزاران و خادمان امام رضا علیه‏السلام 138 ـ 139 و 201 ـ 29.

 

[19]. بدایع الأنساب: 64.

 

[20]. بدایع الأنساب: 51، الأصیلى: 207، الشجرة المبارکه: 119.

 

[21]. المجدى: 96، بحار الانوار 49: 22، عیون الأخبار 1: 184، مستدرکات علم رجال الحدیث 8: 228.

 

[22]. قیام یحیى بن زید و آرامگاههای منسوب به او. 400 ـ 410.

 

[23]. سرّالسلسلة العلویّه: 45، مروج الذهب 2: 439 ـ 440، الوافى بالوفیات 2: 291، عمدة الطالب: 275، الأصیلى: 207، تاریخ جرجان: 307، سراج الأنساب: 85، الکامل فى التاریخ 4: 181، میزان الاعتدال 2: 500، لسان المیزان 5: 118 ـ 119، تاریخ الاسلام: 347 ـ 349 رقم 329، العقدالثمین 2، 137 ـ 139، بحارالانوار 47: 244، قاموس الرجال 8: 109، التحف شرح الزلف: 152، مشاهد العترة الطاهرة: 65. بدایع الأنساب: 51، از آستارا تا استرآباد 6: 86 ـ 87، معالم انساب الطالبیین: 186، مناهل الضرب:65

 

[24]. مدارکى در دست است که امام جعفر صادق علیه‏السلام دو فرزند بنام محمّد داشته یکى اکبر که
ملقب به دیباج بود که در گرگان - جرجان وفات یافت و دیگرى اصغر که در بسطام مدفون است. برخى نیز از مدفون بودن على العریضى بن امام جعفر صادق علیه‏السلامدر سمنان خبر داده‏اند. یا اینکه محمّد بن عبداللّه‏ الافطح بن امام جعفرصادق علیه‏السلام در بسطام مدفون است، که این‌ها مى‏تواند قرینه‏اى از مهاجرت سیّد یحیى بن محمّد الدیباج به نعمان باشد.

 

[25]. گنجینه آثار قم 2: 28.

 

[26]. همانم 22 ـ 23.

 

[27]. همان: 30.

 

[28]. تاریخ قم: 220 ـ 221.

 

[29]. عمدة الطالب: 230.

 

[30]. المجدى: 129.

 

[31]. النفحة العنبریه: 67، الاصیلى: 157، الشجرة المبارکة: 95.

 

[32]. انوار پراکنده یا تاریخ قم 1: 431.

 

[33]. ابوعبداللّه‏ أحمد بن أبی علی محمّد، پس از بالندگى به عنوان رییس و پیشواى سادات گشت و مجموع املاک و اموال پدر خود محمّد بن أحمد و همچنین عموى پدر خود محمّد بن موسى را به ارث برد و آنچه را هم که از عمّه خود اُم حبیب و خواهران خود فاطمه و بریهه به میراث به او رسیده بود بر آن اضافه نمود و چون اضافه ثروت در او موجود بود به اهالى بذل و مساعدت مى‏نمود که به این صورت زیاده به دلهای مردم نزدیک شد و بذر محبّت خود را در قلوب اهالى قم افشاند و نقابت سادات علوى به او تفویض گردید و همواره در این شهر سرور و ارباب و رییس بود تا این‏که در روز پنجشنبه نیمه ماه صفر سال 358 ه. ق در سن چهل و شش سالگى درگذشت و در مشهد محمّد بن موسى المبرقع مدفون گشت و مردم قم را به واسطه رحلت او مصیبتى عظیم دست داد. اما بنا بر قول مشهور وى را در مشهد موسى مبرقع دفن نمودند. منتهى الآمال 2: 620، انوار پراکنده 1: 429 ـ 430.

 

[34]. التذکرة: 115.

 

[35]. قیام یحیى بن زید علیه‏السلام و آرامگاه‌های منسوب به او 4910 ـ 493.

 

[36]. نورالآفاق:70 ـ 71.

 

[37]. منتقلة الطالبیّه؛ 164.

 

[38]. المجدى: 196، الأصیلی: 287، الفخرى: 65، عمدة الطالب: 353، مواردالإتحاف 1: 22.

 

[39]. المجدى: 196، الأصیلى: 287، موارد الإتحاف 1: 23.

 

[40]. نور الآفاق: 71، منتقلة الطالبیّة: 164، متأسّفانه مؤف کتاب اختران فروزان در کتاب خود
صفحه 454، نسب امامزاده حسن را به امام حسن
علیه‏السلاممنتهى نموده که یقیناً اشتباه است.

 

[41]. بدیع الانساب: 64، صحیح مکنى به ابوطالب است.

 

[42]. بدایع الانساب 2: 563.

 

[43]. لباب الانساب 2: 563.

 

[44]. لسان المیزان 6: 306 برقم 9116.

 

[45]. سمط النجوم الحوانى 4: 288، الکواکب المشرقه 3: 652.

 

[46]. الشجره المبارکه: 66.

 

[47]. الفخرى: 142-143.

 

[48]ـ التحف شرح الزلف: 212 ـ 214.

 

[49]. سیر اعلام النبلاء 9: 393، الفصول المهمّه: 264، نورالابصار: 177، کشف الغمّه 3: 57،
بحارالانوار 49: 221، عوالم 22: 370، جنات الخلود: 33، تاریخ گزیده: 215.

 

[50]. لباب الانساب 2: 595-596، تحفة الازهار 3: 324، موارد الاتحاف 2: 29-28.

 

[51]. الشجرة المبارکه: 110، الفخرى: 20.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده