- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
بقعه باشکوه این امامزاده در خارج از روستاى منصوران[1] (از دهستان زیارت، بخش مرکزى)، در 7 کیلومترى شمال غرب شهر شیروان واقع شده است.
بنایى بسیار با شکوه که داراى صحن، گنبد، حرم، ضریح و زائر سرا است. این امامزاده به معصوم زاده امام یحیى علیهالسلام[2] مشهور است و در نزد مردم از احترام فوق العادهاى برخوردار مىباشد. این بنا که ظاهراً متعلّق به دوره تیمورى است در دوره صفویّه و قاجاریّه تعمیر شده و اینک جزو آثار صفویّه به شمار مى آید.
هسته مرکزى بنا که اتاق مرقد است به ابعاد 8×8 متر مىباشد و از سه جهت داراى درى به داخل است. درِ اصلى فعلاً از جانب شمال باز مىشود و دو درِ دیگر در جانب جنوب و مشرق قرار دارد فعلاً مسدود است و در ایّام زیارتى باز مىشود.
در غرب بقعه، مقصورهاى است که ابعاد آن 3×4 متر و ضخامت
دیوارهاى بقعه قریب به دو متر است تا گنبد بنا را بتواند تحمّل کند. چهار
زاویه اتاق مرقد با کمک چهار فیلپوش به دایره تبدیل شده و در نتیجه گنبد
عرقچینى بنا بر آن استوار شده است. این گنبد به قطر 8 و ارتفاع بیش از 6 متر
مىباشد که از داخل و خارج با رنگ سبز رنگآمیزى شده است. کف و ازاره
حرم با سنگ تراوتن تزیین شده و الباقى دیوار بقعه گچ اندود است.
در وسط بقعه، ضریح آهنى زیبایى نصب شده که ابعاد آن 2×80/2 و به
ارتفاع 50/2 متر است و روایتى از امام رضا علیهالسلام در بالاى ضریح با خط خوش
کتابت شده است. در جانب جنوب بقعه، طرفین ایوان، دو راه پلّه به 2 اتاق
طبقه بالاى بقعه راه دارد و به قرینه آن 2 اتاق نیز در زیر آن طرّاحى شده که
شباهت زیاد به بقعه امامزاده جعفر سیاهدشت فاروج دارد. این حالت در
بقعه، به قرینه در ایوان شمال آن تکرار شده است.
ابعاد ایوانهاى شمال و جنوب، عیناً شباهت به مقصوره غربى دارد که
ظاهراً در جانب شرق به همین صورت بوده که در تعمیرات عهد ناصرى با
گذاشتن در، ترکیب آن بهم خورده است. زمین زیارتگاه بیش از 5 هکتار
است که بخشى از آن به صورت باغ گردو در آمده است. در شمال صحن،
سرویسهاى بهداشتى و زائر سرا قرار دارد.
درباره شخصیّت مدفون در این بقعه سه قول است که در اینجا به بررسى
آن خواهیم پرداخت.
قول اوّل؛ یحیى بن زکریّا علیهالسلام
به اعتقاد برخى از اهالى، معصوم زاده امام یحیى علیهالسلام فرزند حضرت زکریّا
نبى علیهالسلام است که آرامگاه او در سلسله قلل یکى از کوههاى گلیل واقع شده
است. از آنجایى که در مبحث گذشته تحت آرامگاه زکریّا نبى علیهالسلام اشاره شد،
آن حضرت در بیت المقدّس علیهالسلام به شهادت رسیده و در همانجا دفن شد.
فرزند گرانقدرش حضرت یحیى نبى علیهالسلام نیز در شام کشته شده و سر مبارکش
در جامع اموى دفن شده است. در این باره مورّخان چنین نوشتهاند.
از «زید بن واقد» که سرپرست ساختمان و بناى جامع اموى در دوره ولید
بوده، نقل شده است که گفت: هنگام کار در جامع اموى، شکافى در دیوار
یافتم و به ولید بن عبدالملک گزارش دادم. وى آمد و آن را مورد بررسى قرار
داد. در داخل آن شکاف، صندوقى بود، وقتى آن را باز کردیم سبدى در آن
دیدیم، وقتى سبد را گشودیم سرى بریده در آن یافتیم؛ بر روى آن سبد
نوشته شده بود «هذا رَأسُ یَحیَى بنِ زکریّا» ولید امر کرد آن را برجاى گذاشته
و ستونهایى بر آن قرار دادیم.[3]
از «ولید بن مسلم» نقل شده است که آن سر را از زیر گوشهاى از زوایاى
دیوار قبله بدست آوردیم که پوست و مو داشت و هنوز تغییر نیافته بود.
گویند: «سر یحیى پیغمبر علیهالسلام در ابتدا از دمشق به «بعلبک» منتقل شد و
پس از آن به حمص و آنگاه در قلعه حلب قرار داده شد و هنگام تسلّط مغول
بر حلب و قلعهى آن، این سر به مکان جامع دمشق منتقل شد.[4]»
اکنون مدفن رأس یحیى علیهالسلام در داخل شبستانِ جامع اموى و نیمه شرقى
آن قرار گرفته است. مقام به صورت مربع با 22 ستون سنگى سفید است که
حد فاصل میان آنها پنجره ضریح مانندى قرار گرفته است.
بر بالاى این مقام، گنبدى کوچک بین دو ستون که با رنگ سبز تزئین شده
استقرار یافته است.
داخل مقام، مقبره و سنگ قبر بزرگى است که با پارچهاى سبز رنگ
پوشانده شده است. فاصله مقام تا دیوار قبله حدود ده متر مىباشد.
قول دوّم؛ یحیى بن موسى علیهالسلام
برخى پس از عدم صحّت مدفون بودن یحیى بن زکریّا علیهالسلام در این بقعه به
این نتیجه رسیدند که این مکان مدفن یحیى بن موسى علیهالسلام برادر امامزاده
حمزه رضا علیهالسلام است. از آنجایى که در صفحات قبل نسب شریف امامزاده
حمزه رضا علیهالسلام معلوم شد در اینجا نیز به شرح حال یحیى بن موسى علیهالسلام و
مزارات منسوب به او خواهیم پرداخت تا این ادّعا نیز مورد بررسى قرار گیرد.
یحیى بن موسى علیهالسلام کیست؟
یحیى از جمله فرزندان امام موسى کاظم علیهالسلام است، مادرش اُمّ ولد = کنیز
و به اجماع علماى انساب او بلا عقب بوده است.[5]
ابن عنبه متوفّا 828 ه. ق، دربارهى یحیى بن موسى علیهالسلام مىنویسد: «لم
یعقّبوا بغیر خلاف؛ هم عبدالرحمن، و عقیل، والقاسم و یحیى.»[6]
بدون هیچ اختلافى، عبدالرحمن، عقیل، و قاسم و یحیى از فرزندان امام
موسى کاظم علیهالسلامنسل ندارند.
محمّد کاظم یمانى، از اعلام قرن نهم هجرى مىنویسد:
«و امّا یحیى بن الکاظم علیهالسلام، فأولد بنین و بنات إنقرضوا، و یقال: لهم عقب.»[7]
یحیى پسر امام کاظم علیهالسلام، داراى پسر و دختر بوده که منقرض شدند، امّا
برخى گفتهاند که براى آنان نسل باقى است.
علّامه نسّابه ضامِن بن شَدْقَم نیز براى یحیى تداوم نسل از فرزندان او
حسین قائل است. اما به قول محشى کتاب وى «ما أثبتنا حسب السیاق»
نمىتوان بر حسب متنِ مشجّر، این ادّعا را ثابت نمود.[8]
با وجود آنکه مرحوم یمانى و ابن شدقم خِرقِ اجماع نمودهاند و
برخلاف علماى پیشین انساب، براى یحیى بن موسى علیهالسلام تداوم نسل قائل
شدهاند، بقعهیى در روستاى ازناب در دوازده کیلومترى جنوب شرق شهر
ابهر قرار دارد که به استناد زیارتنامه و شجره نامه کاشى کارى شده سر در بنا،
وى را یحیى بن یحیى بن امام موسى الکاظم علیهالسلاممعرّفى کرده است،[9] که
صحیح به نظر نمىرسد و از باب «ربّ شهرت لا اصل لها» است. مدارک و
اسناد و قراینى در دست است که خفته در آن مزار را از آنِ یحیى بن موسى بن
ابراهیم الأصغر المرتضى بن امام موسى کاظم علیهالسلاممىداند.[10] زیرا پسر برادر او
محمّد بن ابراهیم بن موسى بن ابراهیم الأصغر از جمله واردین به زنجان و
ابهر است، لذا بعید به نظر نمىرسد که یحیى بن موسى با او به این منطقه
مهاجرت نموده باشد.[11]
متأسّفانه منابع موجودِ انساب و تاریخ و رجال، اطلاعات بیشترى در
خصوص زندگانى و تاریخ و محلّ تولّد و وفاتِ یحیى بن امام موسى
کاظم علیهالسلامبدست نمىدهد و مورّخان هیچ اشارهاى به هجرت آن فرزند
برومند امام هفتم علیهالسلامبه ایران نمىکنند و انتساب هر بقعهاى به او بدونِ
مدرک و مأخذِ معتبر مىباشد. با این حال، بقاع و مزارات چندى به یحیى بن
موسى علیهالسلام در شهرهاى ایران انتساب دارد که تعداد آنها به بیش از چهل مزار
مىرسد که ما تنها در اینجا به چهار مزار مشهور به یحیى بن موسى علیهالسلاماشاره
نموده و ضمن ردّ دلایل کسانى که آن حضرت را در شهر خود مدفون
مىدانند به نسب خفته در آن مزار اشاره خواهیم کرد.
الف ـ سبزوار
در محل تلاقى خیابان اسرار و بیهق سبزوار، آرامگاه باشکوه امامزاده
یحیى واقع است. در گذشته این بقعه به مزار یحیى بن زید علیهالسلامشهرت
داشت. ظاهراً این انتساب به خاطر قول بیهقى است که مىگوید: «... و یحیى
بن زید بن زین العابدین علیهالسلامچون از معرکه بگریخت و پدرش زید کشته شد، او
به قصبه سبزوار آمد، و یحیى از ائمّه زیدیان بود، و آنجا که مسجد شاذان است
نزول کرد و آمدن وى در سال 126 ه. ق است»[12] اما همچنان که در کتاب
«قیام یحیى بن زید علیهالسلام» که به بررّسى بقاع منسوب به او در ایران آمده، به طور
تفصیل این قول رد شده است. زیرا به طور قطع یحیى پس از توقّف اندک در
سبزوار و جنگ با حاکم نیشابور به جانب هرات رفت و در جوزجان به
شهادت رسید و هم اکنون آرامگاه او در شهر سرپلِ استان جوزجان
افغانستان مىباشد.[13]
مرحوم تفرشى در تعیین مرقدِ یحیى بن زید علیهالسلامدر سبزوار تشکیک نموده
و بناى مزبور را از آن یحیى بن موسى علیهالسلام مىداند و اشاره مىکند که، «...
یحیى بن موسى علیهالسلامدر میان بازار سبزوار بقعه دارد اما در کتب ذکر نشده
است.»[14] عدم ذکر این انتساب به فرزند امام موسى کاظم علیهالسلامخود دلیلى بر
دفن شخصیّت دیگر در این بقعه است. خصوصاً بیهقى تصریح دارد که «...
درین ناحیت سادات متوطن نبودهاند و بیشتر از نیشابور و غیر آن به این ناحیه
انتقال کردهاند.»[15] لذا اگر یحیى بن موسى علیهالسلامدر بیهق زندگانى مىکرده و در
این شهر وفات یافته و این گنبد و بارگاه متعلّق به او بود، مرحوم بیهقى به آن
اشاره مىکرد. و همچنین اگر یحیى بن موسى علیهالسلام در یکى از شهرهاى
خراسان، قومس، بیهق و خصوصاً شیروان سکونت مىداشت، به طور قطع
علماى انساب ذکرى از او به میان مىآوردهاند. همچنین از کلام بیهقى
پیداست که تا قرن پنجم نه امامزادهاى بنام یحیى در بیهق مهاجرت داشته و
نه بقعهاى بنام یحیى وجود داشته است. خودِ او از سکونت سیّد یحیى
عمادالدّین بن هبة اللّه بن على بن محمّد بن محمّد بن یحیى بن محمّد بن احمد
بن محمّد زبارة بن عبداللّه بن الحسن المکفوف بن الحسن الأفطس بن على
الأصغربن امام سجّاد علیهالسلامدر سبزوار خبر مىدهد و اشاره مىکند که وى
سیّدى جلیل القدر، عظیم الشأن، عالمى فاضل، عفیف، دیندار و عالى
مقدار بوده است. از این رو اکثر مورّخان احتمال قرین به یقین دادهاند که مزار
کنونى در سبزوار از آنِ وى باشد.[16]
ب ـ سمنان
در محلّه اسفنجان شهر سمنان نیز مزار باشکوهى به یحیى بن
موسى علیهالسلام شهرت دارد و بین اهالى معروف است که سیّد یحیى بن
موسى علیهالسلامهنگام مسافرت امام رضا علیهالسلام از مدینه به مرو جزو
ملتزمین رکاب آن حضرت بود و هنگامیکه به سمنان مىرسند، حضرت
رضا علیهالسلامبرادر خود یحیى را جهت ارشاد خلق در سمنان مأمور مىنماید.
بعد از شهادت امام رضا علیهالسلام به تحریک مأمون عباسى، حضرت یحیى
بن موسى علیهالسلام نیز در سمنان به شهادت مىرسد و در محل کنونى
دفن مىگردد.[17]
این قول با خبر و اجماع مورّخان از همراهى تنها دو تن از سادات حسینى
با امام رضا علیهالسلامتضاد دارد، زیرا مورّخان همراهى اسماعیل بن محمّد الأرقط
بن عبداللّه الباهر بن امام سجاد علیهالسلام، و سیّد على الصالح بن عبیداللّه الأعرج
بن حسین الأصغر بن امام سجّاد علیهالسلامثبت نمودهاند[18] و از همراهى یحیى
بن موسى علیهالسلام برادر خود امام رضا علیهالسلام، هیچ خبرى نیست. از این رو؛
این قول اجتهادى است در مقابل نصّ. خصوصاً هیچ مدرکى دالِ بر دفن
او در سمنان به جز این خبر مجعول در دست نیست. و مرحوم تفرشى نیز
در این باره مىنویسد:
«یحیى در سمنان بقعه دارد... نتوانستم سلسله اینها را پیدا کنم.»[19]
اگر این انتساب در دو قرن گذشته به فرزندِ امام موسى علیهالسلام بوده، چگونه
مرحوم تفرشى در آن تشکیک نموده است؟ لذا برخى احتمال دادند که
شخصیّت مدفون در بقعه سیّد یحیى بن محمّد الدیباج بن امام جعفر
صادق علیهالسلامباشد. زیرا اگر قول کسانیکه قبر محمّد الدیباج بن امام جعفر
صادق علیهالسلام را در بَسطام شاهرود مىدانند بپذیریم،[20] ثابت مىشود که بقعه
امامزاده یحیى سمنان از آنِ فرزند آن حضرت مىباشد. زیرا علماى انساب و
مورّخان ذکر نمودهاند که محمّد الدیباج در حال وفات «لمامات ابوه أوصى
إلى ابنه یحیى»[21] به فرزند خود یحیى وصیّت نمود، پر واضح است که این
وصیّت باید در بسطام محل وفات او صورت مىگرفت. بنابراین اهالى
سمنان از فرزند او یحیى در خواست کردند که در آنجا بماند و او نیز به
خواهش آنان ترتیب اثر داد و در همانجا ماند. و این مزار را باید متعلّق به پسر
عموى امام رضا علیهالسلام دانست، نه برادر آن امام علیهالسلام![22]
اما اگر قول دیگر مورّخان مبنى بر دفن محمّد الدیباج را در جرجان
بدانیم، کما اینکه عقیده نگارنده در کتاب قیام محمّد بن جعفر الصادق علیهالسلام
است و مدارک زیادى هم این ادّعا را تأیید مىکند،[23] باز هم دلایلى در
دست است که یحیى بن محمّد الدیباج در این منطقه سکونت داشته و
برخى از برادرزادگان و بنى اعمام او در سمنان بودهاند.[24]
ج ـ محلات
این آرامگاه باشکوه در کوى بالاى شهر محلّات و در کنار خیابان
سرچشمه در میان گورستان عمومى واقع شده است.
براساس کتیبه موجود در بقعه، شخصیتهای مدفون در آن یحیى بن
موسى علیهالسلامو برادرش فضل الرضا معرّفى شدهاند.[25]
مرحوم عبّاس فیض رحمهالله پس از بیان توصیف معمارى بقعه مىنویسد:
«اگر مدفونین در این شهر را دو تن احفاد امام کاظم علیهالسلام به اسامى یحیى و
فضل بخوانیم با مشکلاتى متوّجه نمىگردیم، مخصوصاً که در میان سادات
رضویّه قرن چهارم هجرى است که به عنوان فضل الرضا یا فضل الرضائیه
خوانده مىشده است. بنابراین باید گفت که فضل الرضا از جمله خاندان موسى
مبرقع بوده است.»[26]
وى در جاى دیگر از کتاب خود مىنویسد:
«از این خاندان [رضائیه] در قرن چهارم هجرى افراد بسیارى در محلّات
متوطّن بودهاند.»[27]
احتمال مرحوم فیض که خدا او را رحمت کند درست بوده است، منتهى
منابعى که با آن ادّعاى خود را ثابت کند در دست نداشته است.
حسن بن محمّد بن حسن قمّى، که در سال 378 ه. ق کتاب تاریخ قم را
به تشویق صاحب بن عبّاد تألیف نموده، بخشى از این کتاب را به ذکر طالبیّه
که به قم آمدند اختصاص داده است، در بخشى از آن اشاره به دیگر
سادات حسینیه مىکند و از سادات رضائیه و از فرزندان امام رضا علیهالسلام نام
مىبرد و مىنویسد:
«أبوالحسن موسى بن أحمد، مردى فاضل و متواضع و متخلّص و سهل
الجانب بوده است با عنفوان جوانى وحداثت سن، نقابت سادات علویّه به
شهر قم و نواحى قم بدو مفوّض بوده است و تقسیمات و وظایف و رسوم و
مرسومات و مشاهدات سادات آبه و قم و کاشان و خورزن مجموع بدست و
اختیار و فرمان او بوده است و عدد ایشان در آن زمان از مردان و طفلان
سیصد و سىویک نفر بوده است و ظیفه هر یک از ایشان در ماهى سه من نان
و ده درم نقره بوده است ...»[28]
طبق این گزارش، غالب بقاع موجود در قم، کاشان، تفرش، محلاّت و
نراق را باید از همین خاندان بدانیم زیرا ابن عنبه نیز مىنویسد: «یقال لولده
الرضویّون و هم بقم إلاّ من شدّ منهم إلى غیرها»[29] فرزندان موسى مبرقع
را رضویّون مىگفتند و ایشان در قم بودند مگر تنى چند در غیر این شهر
سکونت نمودند.
از این رو باید به احتمال مرحوم فیض، که صاحبان این مزار را از اولاد
موسى مبرقع مىداند ایمان آورد، منتهى ایشان نتوانستهاند از واردین به شهر
قم کسى را بنام یحیى از این خاندان در کتب انساب بیابند.
مرحوم ابوالحسن عمرى، در ضمن بیان فرزندان موسى مبرقع
مىنویسد: «یحیى بن أحمد أبى عبداللّه بن محمّد أبى على بن أحمد أبى على
بن موسى المبرقع بن الإمام جواد علیهالسلام، کان یحیى کریماً واسع الجاه مسکنه بقم.»
وى مردى کریم و با حشمت و ساکن شهر قم بود. واضافه مىکند که
ابوالقاسم زید ملقّب به عمید شاعر براى او حدیث کرد که وى یحیى بن
أحمد را در قم به قصیدهاى بنام قافیّه مدح نموده است.[30]
محمّد کاظم یمانى، از أعلام قرن نهم هجرى نیز از سکونت یحیى بن
أحمد در قم خبر داده، منتهى از رحلت و مدفن او، سخنى به میان
نیاورده است.[31]
نگارنده از آنجایى که از چنین بقعهاى در محلاّت آگاهى نداشته،
قبلاً در کتاب انوار پراکنده[32] چنین احتمال داده که وى در بقعه چهل
اختران قم مدفون باشد. اما با وجود این بقعه، دیگر جاى تردید نیست که
از آنِ همین سیّدجلیل القدر باشد. از آنجایى که پدر بزرگوار وى
در روز پنجشنبه، نیمه صفر سال 358 ه. ق وفات یافته[33]،
مىتوان وفات یحیى را در اواخر همین قرن احتمال داد.
درباره شخصیّت مدفونِ دیگر در بقعه، با وجود پسوند الرضا نگارنده
معتقد است که برادرزاده همین امامزاده یحیى بن أحمد، بنام أبوالفضل على
بن أبى إبراهیم جعفر بن أحمد بن محمّد بن أحمد بن موسى المبرقع بن
إمام جواد علیهالسلام مىباشد.[34]
از آنجایىکه استفاده کنیه در قرون اولیه اسلامى متداول بوده و به خاطر
تعظیم و تکریم اشخاص به آن استفاده مىنمودند، و از طرفى أبوالفضل از
خاندان رضائیه قم بود. لذا کمکم أبوالفضل على الرضائیه به فضل الرضا
شهرت یافته است. نگارنده جزماً معتقد است که بقعه کنونى مربوط به
این سیّدرضوى است. و تا سندى معارض این ادّعا ثابت نشود همچنان بر
آن معتقد است.
د ـ هشتگرد
در بیست کیلومترى شمال هشتگرد، مزار باشکوهى است که از دیرباز
مورد احترام و اعتقاد خاص مردم منطقه بوده است. جالب اینکه در کتیبه
چوبى مرقد، خفته در مزار را یحیى بن موسى بن جعفر علیهالسلام به اتفاق سکینه
خواهرش و مادرشان بىبى شهربانو معرّفى مىکند.[35] درست همین ادّعا
ـ مدفون بودن یحیى بن موسى علیهالسلامبهمراه خواهرش سکینه خاتون ـ در
صندوقِ مرقدِ امامزاده یحیى سارى صورت گرفته است، که هیچ کدام آنان
اصلى ندارد.
مرحوم حاج شیخ جواد مجتهد رازى، بدون آگاهى از این مزار،
امامزاده یحیایى که با خواهر خود سکینه خاتون در شهر رى مىزیسته را
در بقعه امامزاده یحیى خیابان سیروس تهران مدفون دانسته[36] که صحیح
به نظر نمىرسد.
اما نسب این امامزاده به نقل از کتاب منتقلة الطالبیّه از این قرار است؛
أبوالحسن یحیى بن أبى محمّد الحسن بن محمّد بن عبیداللّه بن محمّد بن
الحسن بن أبى على عبیداللّه بن الحسن بن محمّد الجوانى بن الحسن بن محمّد
بن عبیداللّه الأعرج بن الحسین الأصغربن امام زین العابدین علیهالسلام.[37]
وى اضافه مىکند که پدر وى، أبو محمّد الحسن از آمل به رى منتقل شد
و در محّرم سال 450 ه. ق در شهر رى وفات یافت. او داراى سه فرزند به
اسامى ابوالحسین یحیى و أبوهاشم محمّد و سکینه مىباشد.
بنابر این طبق این مدرک امامزاده یحیى و خواهرش سکینه که در شهر رى
مىزیستهاند، در همین بقعه هشتگرد مدفون مىباشند، زیرا هیچ یک از
واردین سادات علوى به رى، که نام او یحیى و خواهرى هم بنام سکینه
داشته باشد به چشم نمىخورد مگر همین شخصیّت جلیل القدر که درباره
او بحث خواهیم نمود.
علماى انساب أبو على عبیداللّه بن محمّد بن الحسن بن أبى على عبیداللّه
را به عنوان الشریف النقیب یاد مىکنند. اما برخى او را نقیب آمل و ابن عنبه
او را نقیب رى مىداند، و تداوم نسل او را تنها از أبو محمّد حسن
دانستهاند.[38] و به اتفاق نقل تمام علماى انساب عبیداللّه فرزندى بنام محمّد
نداشته، و أبو محمّد حسن فرزند عبیداللّه است، و حال آنکه در کتاب منتقلة
الطالبیّه أبو محمّد حسن فرزند محمّد بن عبیداللّه محسوب شده که یقیناً
اشتباه مىباشد. معلوم نیست این اشتباه از کجا رخ داده، و این که آیا خود
ابن طباطبا کنیه را با اسم توأم نموده یا این اشتباه از ناسخ بوده جاى سؤل
است. ممکن است که اشتباه از سوى علاّمه سیّد مهدى خرسان در حین
استنساخ کتاب منتقلة الطالبیّه صورت گرفته باشد.
به هر حال أبومحمّد حسن بن عبیداللّه، پدر امامزاده یحیى هشتگرد،
پس از وفات پدر بزرگوارش که احتمالاً در ابتداى قرن پنجم بوده، سرپرستى
سادات آمل و طبرستان را بدست گرفت و داراى حشمت و جلال و شکوه
شد. علماى انساب از او به عنوان أبومحمّد الحسن نقیب النقباء ذوریاسة و
جلالة یاد مىکنند.[39] وى بنا به نقل ابن طباطبا در محرّم سال 450 ه.ق در
شهر رى وفات یافت و هم اکنون بارگاه وى در خیابان جنوبى غربى تهران که
به سمت کرج و رباط کریم مىروند در محلهاى که بین پل امامزاده معصوم و
سه راه آذرى است واقع شده که مزار مجلّل و باشکوهى دارد که
متأسفانه نسب او را نیز بدون تحقیق به نوه امام حسن علیهالسلامانتساب دادهاند
که جزماً اشتباه بوده و بهطور حتم مدفن همین امامزاده ابومحمّد
حسن نقیب مىباشد.[40]
ابومحمّد حسن، داراى سه فرزند به اسامى أبوهاشم محمّد که مادرش
مقدمه، وأبوالحسین یحیى و سکینه که مادرشان از سادات حسینى زیدى
بوده مىباشد.
أبوالحسین یحیى سیّدى شریف، عالم و از خاندان نقابت و شرافت بود
که به احتمال قوى در اواخر قرن پنجم در شهر رى وفات یافت و در
هشتگرد دفن شد.
متأسفانه منابع موجود از شرح حال و زندگانى او اطّلاعات بیشترى در
اختیار ما نمىگذارند، و معلوم نیست نام مادر او آیا شهربانو بوده یا این که
شهربانو لقب او محسوب مىشده است، و همچنین خواهر او سکینه
خاتون، در چه تاریخى وفات نموده و نام همسر او چه بوده و چند فرزند
داشته است، امّا نگارنده با وجود سنگ قبر و مدفونین در این بقعه جزماً
معتقد است که این آرامگاه متعلّق به این سه تن از سادات حسینى است و تا
سندى معارض این ادّعا ارائه نگردد همچنان بر این حقیقت مصمّم هست.
بنابراین معلوم شد که همه سعى در مدفون دانستن امامزاده یحیى بن
موسى علیهالسلامدر مناطق خود داشتهاند و هیچ مدرک معتبرى نیز بر مدّعاى خود
اقامه نمىکردهاند. اینک چنین مسئلهاى درباره مزار امامزاده یحیى سارى
پیش آمده است. با مقدّمهای که قبلاً بیان شد، ثابت گردید که یحیى بن
موسى علیهالسلام به ایران مهاجرت ننموده و بر فرض هجرت او دلیلى بر دفن وى
در مزارات مذکور نداریم.
ادعّاى مرحوم تفرشى
علامّه نسّابه سیّد مهدى تفرشى، شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده
یحیى سارى را چنین مىنویسد:
«یحیى بن حسین در شهر سارى مزور است گمان مىکنم برادر او احمد
مذکور است. او ملقّب به ابوطالب بود».[41]
وى ضمن شرح حال برادرش مىنویسد: «احمد بن الحسین بن هارون بن
حسین بن محمّد بن هارون بن محمّد البطحانى بن القاسم بن الحسن بن زید
بن الامام الحسن علیهالسلاممکنّى به ابوالحسن ملقّب به مؤیّد باللّه در طبرستان سال
چهارصد و بیست و یک وفات کرد. عمرش هشتاد و هشت سال بود و
برادرش ابوطالب یحیى بن حسین بعد از او سه سال حکومت کرد و عمرش
هشتاد و پنج سال و وفاتش چهار صد و بیست و چهار و هر دو مروّج و از کبار
زیدیّه بودند.»[42]
این مطلب با کتیبه صندوق مرقد که امامزاده یحیى را به عنوان الامیر
الاعظم صاحب الکرامة و الولایة و الائمّة معرّفى مىکند صحیح است. زیرا
ابوطالب یحیى بن حسین مشهور به هارونى در ابتداى قرن چهارم در
طبرستان دعوى امامت زیدیّه نمود و قیام پرشکوهى را رهبرى کرد. از اینرو
صندوق مرقد اشاره به امامت و ولایت او بر سادات زیدى دارد. منتهى هیچ
دلیلى بر دفن او در این بقعه نداریم و خلاف آن نیز ثابت خواهد شد. برخى
تصوّر نمودهاند از آنجایى که سالها از حکمرانى سیّد یحیى ابوطالب گذشته و
در زمان تعمیر بقعه از نام و نسب صحیح او اطّلاعى نداشتند، وى را به پسر
امام موسى کاظم علیهالسلام منتسب نمودهاند. اشتباهى که در اکثر بقاع مشهور در
ایران صورت گرفته است. شاید این سهل انگارىها تعمّدى باشد، آنهم به
جهت ترغیب مردم به زیارت فرزندان بلافصل امام موسى کاظم علیهالسلام.
به هر حال، محل دفن سیّد ابوطالب یحیى هارونى را جمع کثیرى از
علماى انساب و مورّخان در طبرستان به طور عموم نوشتهاند که با ادّعاى
مرحوم تفرشى همخوانى دارد و ذیلاً به آن اشاره مىشود، و سپس براى
ردّ آن گزارشى دیگر نقل خواهد شد و سرانجام شخصیّت مدفون در بقعه
معرفى خواهد شد.
بیهقى متوفّاى 565 ه. ق از او به عنوان امام الزیدیّه یاد مىکند.[43]
ابن حجر عسقلانى از او چنین یاد مىکند: «کان اماما على مذهب زید بن
على و کان فاضلاً، غریز العلم، مکثرا، عارفا بالأدب و طریقة الحدیث و یقال له:
الکیا یحیى و...»[44]
عاصمى نیز مىنویسد: او بعد از برادرش در طبرستان و در زمان القائم
بأمراللّه عبّاسى قیام نمود. تا این که در سال 424 ه. ق و در حالیکه 85 سال
داشته وفات یافت.[45]
امام فخر رازى متوفّاى 606 ه. ق او را نقیب گرگان و ملقّب به الناطق
بالحق الظاهر بتأیید اللّه مىداند و مىنویسد: در دیلم و در سال 422 ه. ق با
او بیعت کردند و این در حالى بود که بالغ بر 80 سال داشت. چند سال
حکومت کرد تا این که در سال 440 ه. ق وفات یافت.[46]
ابوطالب مروزى نیز او را مکنّى به ابوطالب و ملقّب به الناطق بالحق
الظاهر بتأیید اللّه و یکى از ائمه زیدیّه و معروف به ابوطالب هارونى مىداند،
مىنویسد: وى داراى تصانیف زیادى بوده است.[47]
سیّد مجدالدّین مؤیّدى نیز در کتاب التحف شرح الزلف مىنویسد:
«امام ناطق بالحقّ ابوطالب یحیى بن الحسین، بعد از وفات برادرش امام
مؤیّد باللّه هارونى در روز عرفه سال 411 ه. ق با وى بیعت کردند، او
صاحب تألیفات گرانبهایى است تا اینکه سرانجام در سال 424 ه. ق در سن
85 سالگى وفات یافت.[48]
قول سوّم؛ یحیى بن على الرضا علیهالسلام
برخى به جهت شهرتِ امامزاده حمزه به رضا، و نیز محمّد به رضا، و
عبداللّه به رضا، چنین تصوّر کردهاند که یحیى نیز ملقّب به رضا بوده و لذا او
فرزندِ امام على بن موسى الرضا علیهالسلام است. اگر چه این دیدگاه در بین عوام
شهرت دارد. اما باید دانست که امام رضا علیهالسلام فرزندى بنام یحیى نداشته
است. علماى انساب و مورّخان براى امام رضا علیهالسلام پنج پسر و یک دختر به
اسامى ذیل قائل شدهاند که عبارتاند از؛ فاطمه، محمّد التقى، (امام
جواد علیهالسلام)، حسن، جعفر، حسین و ابراهیم.[49]
بنابراین ثابت مىشود که مطلب فوق نمىتواند منشأ صحیحى داشته باشد، هر
چند به اعتقاد ما امامزاده یحیى، یحیى بن على است که نوه برادرى امامزاده محمّد
رضا علیهالسلام مدفون در مشهد طرقى است و این خاندان به رضا ملقّب بودهاند.
اعتقاد ما
به اعتقاد ما شخصیّت مدفون در این بقعه سیّد یحیى بن على بن جعفر بن
محمّد بن اسماعیل بن احمد امیرجه بن محمّد بن احمد الاسود بن محمّد
الاعرابى بن قاسم بن حمزه بن امام موسى کاظم علیهالسلام است که سیّدى بسیار
جلیل القدر، عظیم الشان و بزرگوار بود.
علاّمه نسّابه ابوالحسن بیهقى ضمن ستایش از این خاندان و نقابت و
سرپرستى آنان بر سادات خراسان مىنویسد: «السیّد الاجل الزاهد عمادالدّین،
سیّد السادات، نقیب النقباء یحیى بن على، صاحب الزهد و الورع و التقوى.»
یعنى: سید جلیل القدر، زاهد و ستون دین، سیّد سادات، سرپرست
سادات، یحیى بن على، صاحب زهد، و ورع و پرهیزکارى است. سپس
ادامه مىدهد که؛ در سال 529 ه. ق خوابى دیدم که نشان از بزرگوارى و
مجد او داشت. او الان متولى نقابت و ریاست بر سادات در مشهد رضوى
است. وى در شوال سال 558 ه. ق ناگهان وفات یافت.[50]
از آنجایى که عموى وى جمالالدّین ابراهیم بن جعفر، در یکى از جنگها
در کنار رود اترک به شهادت رسیده و اینک آرامگاه او در شهر کهنه قوچان
است، نشان مىدهد که محلّ نقابت این سادات در منطقه قوچان و نواحى
آن بوده است. از اینرو یحیى بن على، حمزه رضا علیهالسلام، و محمّد رضا علیهالسلام در
این شهرستان سکونت داشته و در هیمن جا و فات یافتهاند.
پدر سید یحیى، کمالالدّین على نام داشت که سیّدى بسیار محترم و
محدّث و با تقوى بود. بیهقى گوید، در مجلس تعزیه او در سال 522 ه. ق
حاضر شدم. که ظاهراً وفات وى در مشهد رضوى اتّفاق افتاده است.[51]
براى اطّلاع بیشتر از شرح حال اجداد وى به امامزاده محمّد رضا علیهالسلامدر
همین کتاب رجوع شود.
[1]. منصوران، به طول جغرافیایى َ 52 ْ 57 و عرض جغرافیایى َ 27 ْ 37 و در ارتفاع متوسّط 1110 مترى از سطح دریا واقع شده و در موقعیّت طبیعى دشتى واقع شده و بیش از 3 قرن قدمت تاریخى دارد. کوه سیاه با ارتفاع 1370 متر در 5/2 کیلومترى شمال غرب آبادى واقع شده است.
جمعیّت این روستا 37 خانوار که شامل 99 نفر است، از این تعداد 70% با سواد هستند. مشاغل عمده اهالى؛ زراعت، دامدارى و کارگرى است و محصولات عمده زراعى آنان؛ گندم و جو است که به صورت آبى کشت مىشود. منابع آب کشاورزى از رودخانه و آب آشامیدنى آن از لوله کشى روستاى زیارت تأمین مىشود. از جمله صنایع دستى این روستا مىتوان به قالیبافى و گلیم بافى اشاره کرد.
[2]. جغرافیایى تاریخى شیروان: 244، بناهاى تاریخى و اماکن باستانى ایران: 320، شناخت استان خراسان 1: 106.
[3]. زیارات الشام: 16 ـ 17، الدارس فى تاریخ المدارس 2: 286، تاریخ مدینه دمشق 2: 10؛
الجامع الاموى: 58 ـ 97.
[4]. الجامع الأموى: 97 ـ 98.
[5]. المجدى: 107، الأصیلى: 152، الشجرة المبارکة: 91، التذکره: 151، بحارالانوار 48: 288،
کاشف الغمّه: 97، أعیان الشیعه 2: 5، الارشاد 2: 244، کشف الغمة 3: 9، اعلام الورى: 301، مناقب آل ابوطالب 3: 438، موالید الائمّه و وفیاتهم: 190، التتمّه فى تواریخ الأئمّه: 109.
[6]. عمدة الطالب م 197.
[7]. النفحة العنبریة: 64.
[8]. منتقلة الطالبیة: 9 ـ 17، الشجرة المبارکه: 99، الفخرى: 9 ـ 11.
[9]. قیام یحیى بن زید علیهالسلام و مزارات منسوب به او: 405 ـ 406.
[10]. بناهاى آرامگاهى استان زنجان 1: 92.
[11]. تحفة الازهار 3: 393.
[12]. تاریخ بیهق: 46.
[13]. قیام یحیى بن زید علیهالسلام و بررسى آرامگاههای منسوب به او: 206 ـ 211.
[14]. بدایع الأنساب: 94.
[15]. تاریخ بیهق: 54
[16]. تاریخ بیهق: 55 ـ 57، لباب الأنساب 2: 521 ـ 523، الشجرة المبارکه: 187، الفخرى: 86،
مجمع الآداب 2: 193، معجم اعلام الشیعه 1: 494 ـ 495، تاریخ نیشابور: 774، موارد الإتحاف 2: 194، قیام یحیى بن زید علیهالسلام و بررسى آرامگاههای منسوب به او: 335 ـ 352، آثار باستانى خراسان 1: 422 و...
[17]. تاریخ قومس: 296، آثار تاریخى سمنان: 109، دائرة المعارف تشیّع 2: 485.
[18]. سیماى کارگزاران و خادمان امام رضا علیهالسلام 138 ـ 139 و 201 ـ 29.
[19]. بدایع الأنساب: 64.
[20]. بدایع الأنساب: 51، الأصیلى: 207، الشجرة المبارکه: 119.
[21]. المجدى: 96، بحار الانوار 49: 22، عیون الأخبار 1: 184، مستدرکات علم رجال الحدیث 8: 228.
[22]. قیام یحیى بن زید و آرامگاههای منسوب به او. 400 ـ 410.
[23]. سرّالسلسلة العلویّه: 45، مروج الذهب 2: 439 ـ 440، الوافى بالوفیات 2: 291، عمدة الطالب: 275، الأصیلى: 207، تاریخ جرجان: 307، سراج الأنساب: 85، الکامل فى التاریخ 4: 181، میزان الاعتدال 2: 500، لسان المیزان 5: 118 ـ 119، تاریخ الاسلام: 347 ـ 349 رقم 329، العقدالثمین 2، 137 ـ 139، بحارالانوار 47: 244، قاموس الرجال 8: 109، التحف شرح الزلف: 152، مشاهد العترة الطاهرة: 65. بدایع الأنساب: 51، از آستارا تا استرآباد 6: 86 ـ 87، معالم انساب الطالبیین: 186، مناهل الضرب:65
[24]. مدارکى در دست است که امام جعفر صادق علیهالسلام دو فرزند بنام محمّد داشته یکى اکبر که
ملقب به دیباج بود که در گرگان - جرجان وفات یافت و دیگرى اصغر که در بسطام مدفون است. برخى نیز از مدفون بودن على العریضى بن امام جعفر صادق علیهالسلامدر سمنان خبر دادهاند. یا اینکه محمّد بن عبداللّه الافطح بن امام جعفرصادق علیهالسلام در بسطام مدفون است، که اینها مىتواند قرینهاى از مهاجرت سیّد یحیى بن محمّد الدیباج به نعمان باشد.
[25]. گنجینه آثار قم 2: 28.
[26]. همانم 22 ـ 23.
[27]. همان: 30.
[28]. تاریخ قم: 220 ـ 221.
[29]. عمدة الطالب: 230.
[30]. المجدى: 129.
[31]. النفحة العنبریه: 67، الاصیلى: 157، الشجرة المبارکة: 95.
[32]. انوار پراکنده یا تاریخ قم 1: 431.
[33]. ابوعبداللّه أحمد بن أبی علی محمّد، پس از بالندگى به عنوان رییس و پیشواى سادات گشت و مجموع املاک و اموال پدر خود محمّد بن أحمد و همچنین عموى پدر خود محمّد بن موسى را به ارث برد و آنچه را هم که از عمّه خود اُم حبیب و خواهران خود فاطمه و بریهه به میراث به او رسیده بود بر آن اضافه نمود و چون اضافه ثروت در او موجود بود به اهالى بذل و مساعدت مىنمود که به این صورت زیاده به دلهای مردم نزدیک شد و بذر محبّت خود را در قلوب اهالى قم افشاند و نقابت سادات علوى به او تفویض گردید و همواره در این شهر سرور و ارباب و رییس بود تا اینکه در روز پنجشنبه نیمه ماه صفر سال 358 ه. ق در سن چهل و شش سالگى درگذشت و در مشهد محمّد بن موسى المبرقع مدفون گشت و مردم قم را به واسطه رحلت او مصیبتى عظیم دست داد. اما بنا بر قول مشهور وى را در مشهد موسى مبرقع دفن نمودند. منتهى الآمال 2: 620، انوار پراکنده 1: 429 ـ 430.
[34]. التذکرة: 115.
[35]. قیام یحیى بن زید علیهالسلام و آرامگاههای منسوب به او 4910 ـ 493.
[36]. نورالآفاق:70 ـ 71.
[37]. منتقلة الطالبیّه؛ 164.
[38]. المجدى: 196، الأصیلی: 287، الفخرى: 65، عمدة الطالب: 353، مواردالإتحاف 1: 22.
[39]. المجدى: 196، الأصیلى: 287، موارد الإتحاف 1: 23.
[40]. نور الآفاق: 71، منتقلة الطالبیّة: 164، متأسّفانه مؤف کتاب اختران فروزان در کتاب خود
صفحه 454، نسب امامزاده حسن را به امام حسن علیهالسلاممنتهى نموده که یقیناً اشتباه است.
[41]. بدیع الانساب: 64، صحیح مکنى به ابوطالب است.
[42]. بدایع الانساب 2: 563.
[43]. لباب الانساب 2: 563.
[44]. لسان المیزان 6: 306 برقم 9116.
[45]. سمط النجوم الحوانى 4: 288، الکواکب المشرقه 3: 652.
[46]. الشجره المبارکه: 66.
[47]. الفخرى: 142-143.
[48]ـ التحف شرح الزلف: 212 ـ 214.
[49]. سیر اعلام النبلاء 9: 393، الفصول المهمّه: 264، نورالابصار: 177، کشف الغمّه 3: 57،
بحارالانوار 49: 221، عوالم 22: 370، جنات الخلود: 33، تاریخ گزیده: 215.
[50]. لباب الانساب 2: 595-596، تحفة الازهار 3: 324، موارد الاتحاف 2: 29-28.
[51]. الشجرة المبارکه: 110، الفخرى: 20.
- ۱۸۸۶
- ادامه مطلب