- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
این آرامگاه در 25 کیلومترى جنوب باخترى تویسرکان، در میان روستاى ابودرداء[1]قرار دارد.
بناى قبلى که از خشت و گل و سنگهاى کوهستانى ساخته شده بود، بر اثر فرسودگى تخریب گردید و به صورت تلّى از خاک در آمد. در سالیان اخیر، به همّت اهالى خیّر بنایى ساده و مربّع شکل به ابعاد 5/4×5/4 متر ساخته شد که سه در از سه جهت آن تعبیه شد و در وسط آن صورت قبرى ملاحظه مىشود. بر بالاى بقعه، گنبدى غنچهاى به قطر 5/1 و ارتفاع بیش از 2 متر ساخته شده که فاقد تزیینات مىباشد. پیرامون این بقعه، گورستان عمومى اهالى روستا است.
اهالى روستاى ابودرداء از دیر زمان به این مکان اعتقاد داشتند و حتّى اگر
بخواهند قسم راستى بگویند، رو به طرف همین مقبره مىایستند و قسم
مىخورند مىدانند که قسم خورنده دروغ نمىگوید.
در بین اهالى، کرامات زیادى به این مکان منسوب است و مىگویند که،
ابودرداء در زمان فتح نهاوند به همراه سپاه اسلام بود و فرزندش نیز با او به
جنگ کفّار آمد و قبر او در بالاى کوهى در روستاى بوستان درّه تویسرکان
است و سالیانى است که خراب شد، امّا همچنان زیارتگاه اهالى است.[2]
نام وى را عویمر بن عامر بن مالک بن زید بن قیس، یا عویمر بن قیس بن
زید بن امیه، یا عویمر بن عبداللّه بن زید بن قیس بن امیه، یا عامر بن زید
نوشتهاند. صحابى معروف پیغمبر اسلام و از دانشمندان و خردمندان
صحابه بشمار مىآید و مىگویند: رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله وى را با سلمان عقد
مؤاخات بست. داستان اسلام او را مرحوم راوندى در خرائج چنین آورده
است: «ابو درداء را بتى در خانه بود که آن را مىپرستید. عبداللّه بن رواحه و
محمّد بن مسلمه مراقب بودند که روزى وى به خانه نباشد و بتش را
بشکنند. فرصتى شد و هنگامى که او در خانه نبود، به خانهاش رفته، بت را
شکستند. چون بازگشت و بت را شکسته دید، از همسرش پرسید، وى گفت:
من نیز در خانه نبودهام و چون آمدم بت را شکسته دیدم. زن ادامه داد که، اگر
کارى از بت ساخته بود از خود دفاع مىنمود. ابودرداء به زن گفت: لباسم را
بده بپوشم. رخت به تن کرد و راهى خانه پیغمبر صلىاللهعلیهوآلهگشت. حضرت پیش از
ورود او به یاران فرمود: اکنون ابودرداء مىآید و اسلام مىآورد. ناگهان وارد
شد و مسلمان گشت. او پس از اسلام آوردن، حافظ قرآن کریم شد و در
جنگ احد و غزوات دیگر حضور داشت و از گِردآورندگان قرآن کریم بود. در
زمان خلافت عمر، قاضى دمشق بود و در آن جا به تعلیم قرآن مىپرداخت.
مقبره او و زنش امّ الدرداء در دمشق است و وفات او را در حدود سال 32 و
برخى سال 31 ه . ق نوشتهاند. بنابراین این مکانى که اینک در روستاى
ابودرداء به او منسوب است، نمىتواند صحیح باشد. برخى این آرامگاه را
متعلّق به ابو بریده عضدى از اهالى یمن دانستهاند که در جنگ نهاوند در این
مکان به شهادت رسیده است.»[3]
ابودرداء، همان کسى است که خدمت فاطمه الزهرا علیهاالسلام آمد و عرض کرد:
اى فاطمه! على در میان نخلستان از دنیا رفته است! دختر رسول خدا صلىاللهعلیهوآله
فرمود: اى ابى درداء! على از دنیا نرفته، بلکه از خوف خدا غش کرده و
بیهوش شده است.
ابن قتیبه دینورى در کتاب الامامه و السیاسه داستانى را ذکر مىکند که
علاوه بر انعطاف او به معاویه، نشان مىدهد که او تا پس از سال 31 در قید
حیات بوده و در جنگ نهاوند حضور نداشته است، تا در تویسرکان وفات
یابد. ابن قتیبه مىنویسد: «در آغاز خلافت ظاهرى على علیهالسلامابودرداء و
ابوهریره از سوى معاویه به نزد حضرت آمدند و گفتند: یا على! شخصیّت و
فضیلت تو محفوظ است و کسى نتواند آن را منکر گردد، ولى معاویه از تو
تقاضایى دارد و آن، اینکه کشندگان عثمان را به دست او سپارى و اگر تو در
این امر موافقت کنى، بر فرض که معاویه باز هم به عناد خویش ادامه دهد، ما
با تو خواهیم بود. حضرت فرمود: شما قاتلان عثمان را مىشناسید؟ گفتند:
آرى! فرمود: بروید و ایشان را دستگیر کنید. آنان به نزد محمّد بن ابى بکر و
عمار یاسر و مالک اشتر رفتند و به ایشان گفتند: شما کشندگان عثمانید و ما
ماموریم شما را به نزد معاویه بریم. ناگهان اهل مدینه خبردار شدند و همگى
به یکباره از خانهها بیرون شده، تعداد ده هزار تن گرد آمدند و فریاد زدند: ما
همه کشندگان عثمانیم! آن دو چون آن صحنه بدیدند، مأیوسانه از مدینه به
شام بازگشتند و به خانه خود در حمص خزیدند، و به نقل نصر بن مزاحم آن
دو در جنگ صفین شرکت ننمودند.»[4]
[1]- این روستا در ارتفاع 1860 متر از سطح دریا واقع شده و درّهاى معتدل و نیمه خشک است.
کوه سیاه درّه در 2 کیلومترى خاور، کوه دار گوجه در 3 کیلومترى جنوب خاور و جنوب آبادى قرار دارد. جمعیّت آبادى سى خانوار و کار و پیشه اهالى، کشاورزى، باغدارى، دامدارى و قالى بافى است و فرآوردههاى آن، گندم، جو، بنشن، یونجه، شبدر، سیر، انگور، گردو و چوب درختان بید، صنوبر و زبان گنجشک است. رج فرهنگ جغرافیایى همدان 47: 17.
[2]- آیینه تویسرکان: 154-155.
[3]- همان: 156.
[4]- المعارف: 107، سفینة البحار 2: 88-89، معارف و معاریف 1: 321.
- ۱۸۳۸
- ادامه مطلب