مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده حمزة بن موسى علیه‏ السلام کاشمر

دلایل مدفون بودن حمزة بن موسى  علیه ‏السلام در کاشمر

بقعه و بارگاهى که در باغ مزار ترشیز کاشمر بنا شده است، به حضرت حمزه  علیه‏السلام فرزند امام موسى کاظم  علیه‏السلاممنسوب است؛ ولى نسبت دادن بقعه مذکور به حمزه ‏بن موسى کاظم  علیه‏السلامداراى سند و مدرک معتبرى نیست و تنها علاّمه سیّدمحسن امین در کتاب  ارزشمند اعیان الشیعه[1] به نقل از بحارالانوار[2] مى‏نویسد:

«حمزة بن موسى  علیه‏السلامدر خدمت برادرش، امام على بن موسى الرضا  علیه ‏السلام عازم خراسان بود و همواره در خدمت برادر بود و در رفع حوایج مى‏کوشید. چون به سوسفید (یکى از قرا که منظورش ترشیز کاشمر است) رسیدند، عدّه‏اى از عمّال مأمون بر آنان حمله کردند و او را کشتند و برادرش امام رضا  علیه‏السلام در باغى او را دفن کرد.»

این مطلب را مؤلفاى کتاب‏هاى تحفه الازهار،[3] مشاهد العتره الطاهره،[4] روضات
الجنّات[5] و حیاة الإمام موسى بن جعفر  علیه‏السلام[6] نقل کرده‏اند که باید مجعول بودن آن را
پذیرفت. بنابراین باید گفت، هیچ یک از مورّخان، همراه بودن امامزاده حمزه  علیه‏السلام با
امام رضا  علیه‏السلام را در کتبشان ذکر ننموده‏اند و به قول مرحوم آیت اللّه‏ حاج شیخ
محمّدعلى عالمى دامغانى مى‏نویسد:

«دلیل عدم صحّت این داستان آن است که، اگر مهاجمین امام را شناختند
و دشمنى شخصى یا دستورى از طرف مأمون داشتند، مى‏باید امام را شهید کنند و اگر
نشناختند، چه جهت مى‏تواند انگیزه این عمل باشد؛ مخصوصا طبق همین نقل، حمزه
غلام وار در خدمت امام بوده و مسلّما هرگز نسبت به نوکر و غلام دشمنى نمى‏ورزند؛
مضافا آنکه به همین سادگى امام برادرش را دفن کند و کمترین اعتراض یا گله‏اى نکند

و یا قاتل را تعقیب ننمایند، بعید است.»[7]

اما مى‏توان گفت، چون حضرت امام رضا  علیه‏السلام در سال 201 ه . ق به جهت ولایت
عهدى مأمون، از مدینه عازم خراسان بود، لذا نامه‏اى به سادات و امامزادگان نوشت و
از آنان خواست که، به ایران مهاجرت نمایند؛ لذا سادات و امامزادگان گروه گروه از
مدینه عازم ایران شدند، که من جمله حضرت فاطمه معصومه  علیهاالسلام و حضرت احمدبن
موسى  علیه‏السلام؛ معروف به شاه‏چراغ، هستند که با کاروانى از سادات به ایران مهاجرت
کردند[8] از این رو، به احتمال قوى چون حضرت امامزاده حمزه  علیه‏السلام با احمدبن
موسى  علیه‏السلامبرادر ابوینى بوده است، همراه برادر خود به دیدار امام رضا  علیه‏السلامشتافت، ولى
مورّخان اشتباها شهادت حمزه  علیه‏السلامرا در سفر به همراه امام رضا  علیه‏السلامدانسته‏اند، در
حالى که باید این گونه تصحیح کرد که، حضرت حمزه  علیه‏السلام در سفر به همراه احمدبن
موسى  علیه‏السلامبه شهادت رسید؛ زیرا همین که ورود کاروان شاه چراغ به گوش مأمون
رسید، اساس حکومت خود را در خطر دید، لذا فورا بعد از به شهادت رساندن امام
رضا  علیه‏السلام، دستور قتل عام سادات و امامزادگان  علیه‏السلام را به عمّال خود صادر کرد.

حضرت احمدبن موسى  علیه‏السلام با برارد خود، امامزاده حمزه و علاءالدّین حسین  علیه‏السلامو
دیگر سادات که قصد خراسان و دیدار امام رضا  علیه‏السلامرا داشتند، با سپاه قتلغ خان،
حاکم شیراز، مواجه شدند، و چون یاران احمدبن موسى  علیه‏السلامآمادگى براى نبرد
نداشتند و بعضا مجروح و زخمى شده بودند، از معرکه گریختند و خود احمد بن
موسى  علیه‏السلام هم با تفصیلى که در کتب تاریخ بیان شد، به شهادت رسید.[9]

در این میان مى‏توان چنین ادّعا کرد که، امامزاده حمزه  علیه‏السلام در این جهاد زخمى

شده و به شهر رى گریخت، که در آن جا به دست عمّال مأمون شناسایى و به قتل
رسید، یا اینکه با همان زخم از دار دنیا رفت.

مؤیّد قول ما نکات زیر است:

1 ـ خبرى که صاحب اعیان الشیعه و دیگر مورّخان ذکر نموده‏اند، دلالت بر شهادت
امامزاده حمزه  علیه‏السلام دارد، و اگر بگوییم که آن حضرت را، هنگامى که با امام رضا  علیه‏السلام
عازم مرو بود، به شهادت رسانده‏اند، معقول نمى‏باشد؛ زیرا اولاً، هیچ یک از مورّخان
همراه بودن امامزاده حمزه  علیه‏السلام رابا حضرت امام رضا  علیه‏السلامدر کتبشان متذکّر نشده‏اند و
ثانیا، بر فرض اینکه این مطلب صحیح باشد، دشمنى شخصى یا دستورى از مأمون
داشتند و مى‏بایست خود امام را شهید مى‏کردند، نه شخصى که به عنوان خادم امام با
وى همراه بود. لذا مى‏توان همراه بودن امامزاده حمزه  علیه‏السلام را با برادر ابوینى خود، شاه
چراغ احمدبن موسى  علیه‏السلام، ثابت کرد و داستان صاحب اعیان و دیگران را مربوط به
شاه‏چراغ دانست.

2 ـ به اتّفاق جمیع مورّخان، ورود امامزادگان پس از دعوت امام رضا  علیه‏السلامو استقرار
و جلوس آن حضرت بر کرسى ولایت عهدى صورت گرفته است، و از طرفى، ناقلین
داستان کشته شدن امامزاده حمزه  علیه‏السلام، تاریخ وفات یا شهادت ایشان را به اتّفاق در
سال‏هاى 201 الى 204 هجرى مى‏دانند. بنابراین، با وجود اینکه آخر داستان هم
اشاره‏اى به دفن حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلامدر یکى از باغ‏ها دارد و با توجّه به اینکه
حضرت عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلام به وجود قبر حضرت حمزه  علیه‏السلام در رى اشاره کرده است
و روزها وارد باغى مى‏شد و قبرى را زیارت مى‏نمود و مى‏فرمود: «هذا قبر خیر رجل من
ولد موسى بن جعفر  علیه‏السلام»، پس مى‏توان چنین استدلال نمود که، آن حضرت با برادر
خود، شاه چراغ عازم ایران شد و بعد از مقاتله با سپاه قتلغ خان، در حالى که زخمى
شده بود، به رى متوارى گشت و در این شهر به دست عمّال مأمون به شهادت رسید.
اگر به کشته شدن آن حضرت در معیّت امام رضا  علیه‏السلام قایل شویم، با خبرى که حضرت

حمزه  علیه‏السلام را با حضرت معصومه  علیه‏السلام همراه مى‏داند،[10] تعارض دارد.

پس ملاحظه شد که، دلیل معتبرى دالّ بر مدفون بودن حضرت حمزة بن
موسى  علیه‏السلام در ترشیز (کاشمر) اثبات نشده است و این البته به معناى نفى امامزاده
بودن صاحب مزار نیست. ما منکر نیستیم که در ترشیز هم امامزاده‏اى به نام حمزه
وجود دارد؛ ولى این حمزه کیست و نسبش چیست؟ جاى تأمّل دارد و ما در چند سطر
آینده به آن اشاره خواهیم کرد. از طرفى، عقیده عوام و یا اظهارات خدّام آن بقعه،
دلیل بر اینکه این حمزه همان حمزة بن موسى  علیه‏السلاماست، اعتماد و اتّکا نمى‏توان کرد و
بنابراین چنین عقیده‏اى به کلّى بى‏پایه و اساس است و اصولاً شایسته نیست بدان
توجّهى کرد.[11]

از طرفى، عقیده چند تن از علماى انساب و مورّخان مبنى بر اینکه حمزة بن
حمزة بن موسى بن جعفر  علیه‏السلام در کاشمر دفن گردیده، دیگر هیچ جاى شک و تردید
نیست، و مزار فعلى از آنِ حمزة بن حمزة بن موسى  علیه‏السلام، برادر على بن حمزه  علیه‏السلاماست
نه حمزة بن موسى  علیه‏السلام!

صاحب کتاب منتخب التواریخ ضمن نقل قول از مؤلّف کتاب عالم آراى عبّاسى،[12]
اضافه مى‏کند که، به احتمال قوى قبرى که در سوسفید ترشیز وجود دارد، قبر حمزه‏بن
حمزة بن موسى  علیه‏السلام باشد، چون در کتاب عمدة الطالب آمده است که، حمزة بن حمزة
بن موسى  علیه‏السلام به خراسان رفت.

همچنین با تصریح صاحب کتاب عمدة الطالب و مجدى که مى‏نویسند: «حمزة بن

حمزه، کان متقدّما مات بخراسان وله عقب قلیل بعضهم ببلخ.»[13]

دیگر هیچ جاى شک و تردید نمى‏باشد که مدفون در بقعه ترشیز کاشمر، امامزاده
حمزة بن حمزة بن موسى بن جعفر  علیه‏السلام برادر على بن حمزه مدفون در شیراز  علیه‏السلام باشد،
که اکنون نیز به همین نام و نسب مشهور است.

به هر حال، اکنون مزار سیّد حمزة بن حمزة بن امام موسى کاظم  علیه‏السلام به عنوان
یکى از زیارتگاه‏هاى درجه یک استان خراسان به حساب مى‏آید و بسیارى از مردم این
استان به امامزاده مشارالیه اعتقاد تام دارند. از سویى، موقوفات معتبر و پر درآمد این
امامزاده باعث شده است که، چراغ امامزاده پیوسته روشن باشد و از صحن و بارگاه
مزار ایشان در نهایت احترام همواره مراقبت شود و اسباب راحتى زایران نیز آماده
گردد که این خود یکى از جاذبه‏هاى زیارتى این مزار شمرده مى‏شود. علاوه بر این، باغ
مزار سیّد حمزة بن حمزه  علیه‏السلام یکى از زیباترین باغات ایران است که اصطلاحا باغ مزار
خوانده مى‏شود.

باغ مزار کاشمر، در حالى که در یکى از خیابان‏هاى شمال شهر، بر سکّویى بلندتر از
قاعده شهر قرار گرفته است، از زیبایى چشمگیر با سروهاى باستانى برخوردار است.
گفته مى‏شود، این سروها حدود هشتصد سال عمر دارند و اگر چنین باشد، شاهدان
عینى بسیارى از وقایع تاریخى خراسان را ما هم اکنون در کنار داریم.

باغ مزار، باغ عبرت است و کمتر کسى است که پاى در این موزه ارجمند بگذارد و
آه از نهادش بر نیاید؛ چرا که در قامت بلند، امّا تکیده سروهاى هزار ساله مى‏توان
تمامى هویّت و حیثیّت تاریخ و تاریخ سازان را به تماشا نشست. این سروها یادگاران
بسیار گران‏بهاى پدران ما، پدران پدران ما، اجداد ما و اجداد اجداد ما هستند. اینها
برق شمشیر هولاکویان و نعره خوف‏انگیز تیموریان و بقیّة السیف آل چنگیز و کرّ و فرّ
قزلباشان، و همه تاریخ را دیده‏اند و همچنان راست بر تنه تناور خویش ایستاده‏اند و

در آیینه سفید تنه این ارجمندان (خاموش) شده، همگى تاریخ خراسان را مى‏توان
دید؛ چرا که ریشه در ژرفاى تاریخ بشر دارد.

وسعت عرصه باغ مزار باید چیزى حدود پنجاه هزار متر باشد و بارگاه حضرت
سیّد حمزة بن حمزه  علیه‏السلام در وسط این مجموعه سرسبز قرار دارد. مجموعه بیوتات،
مربّعى را تشکیل مى‏دهند که از هر طرف 35 متر طول دارد. کلّ زیربناى حرم و
بیوتات متصله به آن، هزار و دویست متر مربّع مى‏باشد و این در حالى است که
غرفه‏هاى صحن را که به مقابر خانوادگى اختصاص یافته است، در این مجموعه به
حساب نیاوردیم.

از تاریخ هایى که بر بدنه گلدسته‏هاى گنبد و درهاى ورودى به چشم مى‏خورد،
معلوم مى‏شود که، بناى حاضر یکسره از پرداخته‏هاى زمان ماست و آخرین آن به سال
1399 ه . ق بر مى‏گردد و بانى آن مهندس فتحى، از مردان بخشنده ترشیز مى‏باشد که
با همّتى عجیب و اعتقادى بسیار این امامزاده و امامزاده ابراهیم المرتضى را با سرمایه
و سرپرستى خود نوسازى کرده است.

این بنا در گذشته بسیار دور، سنگ چین بوده که بعدا در اثر کراماتى، توجّه مردم و
اهالى شهر را به خود جلب کرد. ظاهرا در بین سال‏هاى 550 و 590 ه . ق، اواخر
سلطنت سلجوقیان، یکى از شاهزادگانِ این سلسله به واسطه نیاز و برآورده شدن
حاجت خویش، بقعه‏اى روى سنگ چین مى‏سازد.

در اوایل قرن دهم، زمان سلطنت شاه اسماعیل صفوى که به تصوّر آنان این جا
مدفن جدّ اعلایشان، حمزة بن موسى است  علیه‏السلام، را مانند سایر مشاهد دیگر به شکل
زیبایى آن را تجدید بنا کردند و مقدارى از اشجار و سرو و کاج در اطراف بقعه کاشتند
که اکنون نیز بسیارى از آنها قوى و تنومند باقى مانده و بر زیبایى باغ مذکور افزوده
است. بعدها شخصى به نام حسین کاسفى (کاسف یکى از روستاهاى کوهپایه بخش بر

دسکن است) دودانک از شش دانک قنات و مزرعه قریه سسفد را که درآمد آن، در آن
زمان حدود یک میلیون ریال بود، وقف امامزاده نمود:

حمداللّه‏ مستوفى در نزهة القلوب مى‏نویسد: «چون شهر کاشمر در سابق دچار
زلزله‏هاى زیاد و شدید شده بود، در یکى از این زلزله‏ها شکستى در بقعه و عمارت مزار
روى مى‏دهد که در زمان شاه عبّاس و به قولى نادرشاه افشار مجددّا مرمّت مى‏شود.

آخرین بناى مزار به دست عبدالعلى خان میش مست ساخته شده که در سال‏هاى
1342 براى جلوگیرى از فرسودگى و خرابى ساختمان مزار، تعمیراتى اساسى در آن
صورت گرفت و با موزاییک نمودن خیابان‏هاى باغ و تخریب و احداث گنبد آن به سبک
جدید در سال فوق و نیز کاشى کارى ملوّن قسمت خارجى گنبد بر زیبایى و عظمت آن
افزوده است.»

 


[1]. اعیان الشیعه 6: 251، شاگردان مکتب ائمه 2: 49.

 

[2]. بحارالانوار 48: 284.

 

[3]. تحفه الازهار 3: 322 ـ 323.

 

[4]. مشاهدالعتره الطاهره: 95.

 

[5]. روضات الجنات 4: 212.

 

[6]. حیاه الإمام موسى بن جعفر  علیه‏السلام 2: 419.

 

[7]. شاگردان مکتب ائمّه  علیه‏السلام 2: 106.

 

[8]. بحرالأنساب: 91ـ94، جامع‏الأنساب: 67، امامزادگان: 26، انوارپراکنده 1: 104، امامزادگان رى 1:336ـ337.

 

[9]. ریاض الأنساب 2: 146، امامزادگان: 22.

 

[10]. گنجینه آثار قم 1: 389.

 

[11]. این عبارت، عین نظریّه مرحوم عبّاس فیض در کتاب بدر فروزان: 62 است.

 

[12]. عالم آراى عبّاسى 1: 7 و 9، امامزادگان رى 1: 348.

 

[13]. عمده الطالب: 106، المجدى: 117.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده