- جمعه ۲۸ شهریور ۹۳
از کسانى که به مدفون بودن حمزة بن موسى علیهالسلام در شهر حلّه عراق تصریح نموده اند، مؤلّف کتاب الأصیلى فى أنساب الطالبیّین، علاّمه نسّابه ابن طقطقى ـ متوفّاى 709 ه . ق ـ است. او مىنویسد: «قبره بمشهد الغربات بالصدرین، رستاق من بلاد حلّه المزیدیّه»[1] ظاهرا ابن طقطقى در این قول تنهاست و اکثر علماى انساب و مورّخان این ادّعا را ردّ کرده اند.
مرحوم علاّمه سیّدجعفر آل بحرالعلوم در کتاب تحفة العالم فى شرح خطبة المعالم مى نویسد: «یوجد فى أطراف الحلّه مزار عظیم و له بقعة وسیعة و قبّة رفیعة تنسب الى حمزة بن الإمام موسى علیهالسلام تزوره النّاس و تنقل له الکرامات و لا اصل لهذا الشهرة، بل هو قبر حمزة بن قاسم بن على بن حمزه بن الحسن بن عبیداللّه بن العبّاس بن أمیرالمؤمنین المکنّى بأبى یعلى، ثقه، جلیل القدر.»[2]
[یعنى:] «در اطراف حلّه، مزار بزرگ و با عظمتى است که داراى بقعهاى وسیع و گنبدى
بلند مىباشد و به حمزه پسر امام موسى کاظم علیهالسلام نسبت مىدهند. مردم آن را زیارت
مىکنند و براى وى کراماتى نقل مىنمایند که این انتساب اصلى نداشته و این شهرت
صحیح نیست، بلکه آن جا قبر حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیداللّه بن
عبّاس بن امیرالمؤمنین علیهالسلاماست که مکنّى به ابویعلى و ثقهاى جلیل القدر بود.»
مرحوم سیّدمهدى تفرشى نیز در کتاب بدایع الانساب درباره این مزار و شخصیّت
مدفون در آن مىنویسد: «حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیداللّه بن
عبّاس بن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در جزیره که طایفه بنى زبید هستند، مدفون و
مزور است.»[3]
علاّمه محمّد حرزالدّین در کتاب مراقد المعارف مىنویسد:
«ابویعلى حمزة بن القاسم، نواده حضرت عبّاس بن امیرالمؤمنین علیهالسلام در نزدیک
روستاى مزیدیّه که یکى از قراى حلّه فیحا و در جنوب آن نزد قبایل البوسلطان است،
قرار دارد.
بارگاه او امروزه بسیار عالى و محل زیارت مردم است و حوایج خود را مىطلبند و
توسّل در مرقدش نزد خداوند مىنمایند.»[4]
همچنین در پاورقى همین کتاب، از کتاب نزهة الحرمین نقل مىکند:
«قبر ابویعلى حمزة بن قاسم، نوه حضرت عبّاس علیهالسلام در این جاست که ثقهاى
جلیلالقدر است و قبرش در جزیره جنوب شهر حلّه، بین دجله و فرات است، که
مزارش معروف مىباشد، عربها مىگویند که، آن جا قبر حمزه پسر امام موسى
کاظم علیهالسلام است. امّا آنان اشتباه مىکنند؛ زیرا سیّد مهدى قزوینى آشکار نموده که، این
قبر متعلّق به ابویعلى است. در کتاب فلک النجاة سیّدمهدى قزوینى، این مزار به حمزه
ابویعلى بن القاسم معرّفى شده و محلّ آن را نزدیک روستاى مزیدیّه از توابع حلّه
سیفیّه نوشته شده است.
همچنین در رساله پدر شیخ على، نوه مؤلّف کتاب فلک النجاة در قسمت قبرهاى
علما در حلّه نوشته است: «ابویعلى حمزه قبرش بسیار باشکوه و مجلّل است. بر آن
گنبدى محکم و مرتفع بنا نمودهاند که با کاشى فیروزهاى مزیّن داشتهاند. قبرش را
صحن بزرگى احاطه کرده که مملو از زایر مىباشد که در شب جمعه افراد مریض و
دردمند به آن مرقد هجوم مىآورند تا شفا بگیرند. در سال 1329 ه . ق
ساختمان مرقدش بنا گردید و گنبدى که الان بر سر مزار موجود است، به اهتمام و
سعى رئیس قبیله البوسلطان و بعضى از تجّار و سرشناسان آن منطقه احداث شده
است. از جمله کسانى که سعى زیادى در احداث آن داشته، جابر کریمى، مدیر ناحیه
سیّد حمزه است که تاریخ این بنا را شیخ جاسم حلّى در دو بیت ضمن مدح جابر
کریمى چنین گفته است:
لاتلمنى على وقوفى بباب
تتمنّى الأملاک لثم ثراها
هى باب الحمزه الفضل أرّخ
جابر الکسر بالخود بناها
سنه 1339 ه . ق»[5]
مرحوم شیخ عبّاس قمّى رحمهالله نیز قبر موجود در حلّه را متعلّق به حمزهبن موسى علیهالسلام
ندانسته و مىنویسد:
«ابویعلى حمزة بن القاسم... ثقه جلیلالقدر، کثیرالحدیث و صاحب تألیفات است و
شیخ تلعکبرى از او روایت مىکند. قبر شریفش در مزیدیّه از اعمال حلّه مىباشد. و در
حکایت تشرّف سیّدالعلما و الفقها آقا سیّد مهدى قزوینى حلاوى به خدمت حضرت
صاحب الزمان علیهالسلام، اشاره به این بزرگوار و مدفن او شد و حقیر مجمل آن حکایت را در
خاتمه تحیّة الزائر شیخ مرحوم محدّث نورى که به دست احقر تمام شد، ایراد نمودم و
این مقام را گنجایش ذکرش نیست.»[6]
سیّد عبدالرزّاق کمونه نیز در کتاب خود به نام مشاهد العترة الطاهره درباره این
مزار چنین مىنویسد: «در اطراف حلّه آرامگاههایى است که به فرزندان ائمّه علیهمالسلام
منسوب است؛ از جمله قبر حمزة بن قاسم که در محلّى نزدیک قریه مزیدیّه، از اطراف
حلّه سیفیّه واقع است. این مطلب را سیّدمهدى قزوینى در فلک النجاة گفته است.
در اطراف حلّه آرامگاه بزرگى وجود دارد که داراى بقعهاى وسیع و گنبدى بلند
مىباشد و به حمزة بن امام موسى کاظم علیهالسلاممنسوب است. مردم به زیارت او مىروند
و کراماتى به مدفون در بقعه انتساب مىکنند. این شهرت بىاساس است، بلکه او
حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیداللّه بن عبّاس بن امیرالمؤمنین علیهالسلام
است که کنیهاش ابویعلى مىباشد. به گفته سیّدجعفر بحرالعلوم، وى مردى موثق
و بزرگوار بوده است.»[7]
شیخ ذبیح اللّه محلاّتى نیز پس از ذکر نام و نسب شریف حمزه ابویعلى، مدفن او را
نزدیک شهر حلّه مىداند.[8]
حمزة بن قاسم کیست؟
حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیداللّه بن عبّاس الشهید بن امام
امیرالمؤمنین على علیهالسلام، مکنّى به ابویعلى، از نوادههاى قمر بنىهاشم حضرت ابى
الفضل العبّاس علیهالسلام است که با پنج واسطه به آن جناب منتهى مىشود.
وى سیّدى جلیل، شریف و از بزرگان سادات علوى در عراق و حلّه بود. جدّ دوّم او
حمزة بن الحسن مکنّى به ابوالقاسم و شباهت بسیارى با حضرت امیرالمؤمنین
على علیهالسلام داشت؛ از این رو او را حمزة الشبیه مىگفتند. مأمون دربارهاش به خطّ خود
نوشت: «به حمزة بن حسن که شبیه امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیهالسلام است، صد
هزار درهم عطا شود.»
او با زینب دختر حسین بن حسن بن اسحاق بن على بن عبداللّه الجواد بن جعفر
الطیّار علیهالسلامازدواج کرد و ثمره آن دو فرزند پسر، یکى به نام على که در بغداد مىزیست
و او جدّ امامزاده ابویعلى حمزه است و دیگرى قاسم مشهور به طبرى بود.[9]
اکثر علماى رجال حمزة بن حسن را ستودهاند و قایل به صحیح الاعتقاد بودن وى
هستند. او کتابى به نام مقاتل الطالبیّین دارد که ابوالفرج اصفهانى در کتاب مقاتل
الطالبیّین خود روایات بسیارى از آن نقل نموده است. حمزة الشبیه از حضرت امام
على النقى علیهالسلامو امام حسن عسکرى علیهالسلامروایاتى نقل نموده است.[10]
نجاشى اقدم رجالیّون درباره حمزة بن قاسم مىنویسد:
«او مکنّى به ابویعلى، مردى ثقه، جلیل القدر و از اصحاب ما (یعنى امامیّه) و
کثیرالحدیث بوده است. او صاحب کتابى مىباشد که شاگردان امام صادق علیهالسلام و راویان
از آن حضرت را در آن گرد آورده و کتاب خوبى است و نیز کتاب توحید، و کتاب
زیارات، و کتاب مناسک و کتاب ردّ بر محمّدبن جعفر اسدى از جمله تألیفات و
تصنیفات اوست.»[11]
شیخ طوسى رحمهالله نیز در کتابش در «باب من لم یرو عنهم علیهالسلام» کسانى که ائمّه علیهالسلامرا
ندیدهاند امّا از آنان روایت مىکنند، نام دو حمزة بن قاسم را بیان مىکند که یکى
به نام حمزة بن القاسم العلوى و دیگرى حمزة بن القاسم با کنیه ابوعمرو هاشمى
عبّاسى مىباشد، که تلعکبرى از هر دوى آنان روایت نقل نموده است. از این رو
صاحب کتاب نقد الرّجال به قرینه روایت تلعکبرى، آن دو را یک نفر دانسته است،
لیکن بعید مىباشد؛ زیرا علوى از فرزندان امیرالمؤمنین علیهالسلام و هاشمى از نوادههاى
عبّاس عموى پیامبرند.[12]
نام وى در اکثر کتب رجالى و روایى شیعه به نیکى یاد شده است و مرحوم شیخ آغا
بزرگ طهرانى به عنوان الشریف ابویعلى صاحب کتاب یاد مىکند. مامقانى در کتاب
رجال خود، پس از آنکه شرح حال وى را به تفصیل نگاشته و اقوال علما را درباره مدح
و تجلیل وى آورده است، مىنویسد: «وى تا سال 339 ه . ق زنده بود.»[13]
به قول مرحوم علاّمه محمّد حرزالدّین «کان ابویعلى من علماء الامامیّه الثقات
الأجلاء و من مشایخ الاجازة و رواة الحدیث، ذکره علماء الرجال بکلّ ثناء و اطراء علیه
بالعلم و الورع و الوثاقه.»[14]
ابویعلى حمزه از علماى بزرگ امامیّه (شیعه) و از ثقات آنان بود. او از بزرگان اجازه
و راوى حدیث به شمار مىآمد. علماى رجال از او به نیکى یاد نموده و او را به علم و
تقوا و وثاقت موصوف کردهاند.
قبر حمزه در حله چگونه شناسایى شد؟
مرحوم محدّث نورى رحمهالله در کتاب جنّة المأوى در نقل حکایات کسانى که در غیبت
کبرى خدمت امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ مشرّف شدهاند، از میرزا
صالح، فرزند ارشد آقا سیّدمهدى قزوینى ـ قدسّ سرّه ـ نقل مىکند که، پدرم فرمود:
«خبر داد والد ماجدم که، ملازمت داشتم به بیرون رفتن به سوى جزیره، که در
جنوب حلّه و بین دجله و فرات مىباشد، جهت ارشاد و هدایت عشیرههاى بنى زبید به
مذهب تشیّع؛ زیرا همه ایشان به مذهب اهل سنّت بودند و به برکت هدایت والد علیهالسلام
هم به سوى مذهب امامیّه ـ ایّدهم اللّه ـ برگشتند و تاکنون به همان نحو باقى هستند و
بالغ برده هزار تن مىباشند.
در این جزیره مزارى وجود دارد معروف به قبر حمزة بن موسى علیهالسلام و مردم او را
زیارت کرده و کرامات بسیارى از او نقل مىنمایند. در اطراف آن امامزاده،
قریهاى مشتمل بر صد خانوار وجود دارد. هنگامى که من به جزیره مىرفتم، از آن جا
عبور مىکردم، آن امامزاده را زیارت نمىنمودم؛ زیرا نزد من مسلّم بود که
حضرت حمزه علیهالسلامفرزند بلافصل امام موسى بن جعفر علیهالسلامدر شهرى رى، در جوار
سیّد الکریم حضرت عبدالعظیم حسنى علیهالسلام مدفون است، لذا اهمیّتى به این بقعه
و صاحب قبر آن نمىدادم.
پس یک بار بنابر عادت خود، از منزل بیرون رفتم و در نزد آن قریه مهمان بودم و
اهل آن قریه از من خواستند که مرقد مذکور را زیارت کنم و من امتناع ورزیدم و به
آنان گفتم: من مزارى را که نمىشناسم زیارت نمىکنم. به دلیل اعراض من از زیارت
آن مزار، رغبت مردم به آن کم شد. آنگه از نزد ایشان حرکت نمودم و شب را در قریه
مزیدیّه، در خانه یکى از سادات آن جا ماندم. چون سحر شد، براى نافله شب برخاستم.
وقتى از نماز فارغ شدم، به انتظار طلوع فجر نشستم؛ ناگاه سیّدى بر من وارد شد که او
را به صلاح و تقوا مىشناختم و از سادات قریه مجاور بود. سلام کرد و نشست. گفت: یا
مولانا! دیروز مهمان اهل قریه امامزاده حمزه شدى و او را زیارت ننمودى؟ گفتم: آرى!
فرمود: چرا؟ گفتم: من زیارت کسى را که نمىشناسم نمىکنم. اعتقاد من این است که،
حمزه فرزند حضرت امام موسى کاظم علیهالسلام در رى مدفون است. فرمود: رُبّ شُهرة لا
اصل لها، چه بسا چیزهایى است که شهرت یافته و لیکن اصلى ندارد. این قبر حمزه
فرزند امام موسى بن جعفر علیهالسلام نیست، هر چند چنین مشهور است. این قبر ابویعلى
حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیداللّه بن ابى الفضل العبّاس بن
امیرالمؤمنین علیهالسلام است که یکى از علما و اهالى حدیث بود و علماى علم رجال هم در
کتبشان از او یاد کرده و وى را به علم و ورع ستودهاند:
پیش خود گفتم: این مرد از عوام سادات است و از اهل علم اطّلاع بر علم رجال و
حدیث نیست؛ شاید این کلام را از بعضى علما آموخته است. پس به جهت مراقبت و
اطّلاع از طلوع فجر برخاستم و آن سیّد هم برخاست و رفت، و من غفلت کردم که از او
بپرسم این مطلب را از چه کسى فراگرفتهاى. چون صبح شد و نماز صبح را خواندم،
براى تعقیب نماز صبح نشستم، تا آنکه آفتاب طلوع کرد. چون همراه من چند جلد از
کتب رجال بود، آنها را مطالعه کردم، دیدم بیان سیّد درست است؛ این بزرگوار، ابویعلى
حمزة بن قاسم علوى مىباشد.
صبح اهل قریه به دیدن من آمدند سیّدى شبیه سیّد یاد شده در میان آنها بود. به
او گفتم: از شما متشکرم که سحر پیش من آمدى و مرا از قبر جناب حمزة بن قاسم
علوى خبر دادى! بگو ببینم این مطلب را از کجا گفتى و از چه کسى شنیدى؟
پس سیّد گفت: به خدا قسم! من پیش از این ساعت نزد شما نیامدم و من شب گذشته
در بیرون قریه بودم و شنیدم شما آمدهاید، پس امروز به زیارت شما مشرّف شدم.
با این پیشامد، به اهل قریه گفتم: لازم شد که برگردم و جناب حمزه را زیارت کنم و
من شکى ندارم، شخصى که هنگام سحر تشریف آورد، حضرت صاحب الأمر عجّل اللّه
تعالى فرجه الشریف ـ بود.
چون در این واقعه، حضرت صاحب الامر (عج) مدفون بودن حضرت حمزة بن
موسى علیهالسلام را در رى نفى نکردهاند و نیز از اقوال دیگر علما که مفصّلاً بیان خواهد شد،
ثابت مىشود که این بزرگوار نوه حضرت عبّاس بن على علیهالسلام مىباشد و مزار مشهور در
شهر رى از آن حضرت حمزة بن موسى علیهالسلام است و باید از او تجلیل و تکریم کرد و او را
با قربت الى اللّه، زیارت نمود.[15]
[1]. الأصیلى: 180، الکواکب المشرقه 1: 763، بحارالانوار 48: 332.
[2]. تحفه العالم 2: 34 ـ 35.
[3]. بدایع الأنساب: 28.
[4]. مراقد المعارف 1: 268 ـ 269.
[5]. مراقد المعارف 1: 268 ـ 270.
[6]. تحفه الأحباب: 120.
[7]. مشاهدالعتره الطاهره: 78، آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر: 103، تحفه العالم 2: 34، چهره درخشان قمر
بنىهاشم 3: 192.
[8]. اختران تابناک 1: 224 ـ 223.
[9]. الشجرة المبارکه: 200.
[10]. اختران تابناک 1: 226 ـ 227.
[11]. رجال النجاشى: 140 شماره 364، معجم رجال الحدیث 6: 275، اعیان الشیعه 6: 250.
[12]. رجال الطوسى: 342 شماره 3، 61 و 4، 61، نقد الرجال 3: 186، شاگردان مکتب ائمّه 2: 102.
[13]. جامع الرواة 1: 283، تنقیح المقال 1: 366، قاموس الرجال 3: 434، منتهى المقال 3: 183، طبقات اعلام
الشیعه 1: 123 ـ 124، تحفه العالم 2: 34 ـ 35.
[14]. مراقد المعارف 1: 270.
[15]. اختران فروزان رى وطهران: 58، بحارالانوار 53:286،حکایت45،امامزادگان رى 1:360ـ362.
- ۱۷۰۷
- ادامه مطلب