- يكشنبه ۳۰ شهریور ۹۳
وى هم زمان با سیّدعلى غزنوى حسنى در گیلان قیام کرد و مردم را به مذهب زیدى دعوت نمود. او از طبرستان به گیلان مهاجرت کرد و توانست با تبلیغات فراوان مردم را دور خود جمع کند. اما در اصول رفتار این سیّدعلوى اشکالاتى داشت و او بر مذهب امام غزالى بلکه عمیق تر از عقاید او بود. این امر باعث گشت که علماى گیلان به دو گروه تقسیم شوند و سیّد غزنوى از مقابله و رویارویى با او فرار مى کرد و از وى تنفر داشت. یکى دیگر از افرادى که اعتقادات وى را راسخ نمى دانست ابومنصور بن على بن اصفاهان بود که از وى دورى مى کرد و او را سست عقیده مى پنداشت اما برخى از علما و فقها متساهل در دین به او تمسّک جستند و دور او جمع شدند و کارش بالا گرفت و توانست بر بخشهایى از گیلان حکمرانى نماید. همین امر باعث شد که سیدمحمّد بن اسماعیل طبرى داودى با سیّد على غزنوى به ستیز برخاست و به آزار و اذّیت او و مریدانش پرداخت و جمعى از انصار و یارانش را از جمع او متفّرق ساخت و بین آنان جنگهاى خونینى درگرفت و این اختلافات بیش از 30 سال ادامه پیدا کرد.
او عاقبت جهت استیلا بر کل گیلان به قتل و غارت و تخریب اماکن پرداخت و عدالت را برچید و به زور شمشیر بر تمام گیلان غلبه پیدا کرد و اطرافیانش به فسق و فجور پرداختند تا اینکه دولت او در ابتدا قرن هفتم سرنگون شد و سیّدى دیگر از نسل امام منصور بالله برگیلان حکومت راند و بساط عدل و داد را در منطقه مستولى کرد و باعث خوشحالى اهالى گیلان شد.
[1]. محمّد بن اسماعیل بن داود بن على بن عیسى بن محمّدبن قاسم بن حسن ابن زیدبن امام حسن(علیه السلام).
- ۸۸۲
- ادامه مطلب