- سه شنبه ۱ مهر ۹۳
این آستان باشکوه در مرکز شهر بافق واقع شده و بنایى مفصّل و عالى است که بسیار مورد احترام مردم محل و اهالى یزد و کرمان مىباشد.
از حیث سبک بنا و گنبد و کاشىکارى و تزیینات داخلى هم، از آثار تاریخى و دیدنى در پهنه میان یزد و کرمان به شمار مىرود و جزو صد مزار باشکوه ایران اسلامى است. اصل بناى حرم، شامل یک اتاق به ابعاد 13×13 متر با چهار صفّه بزرگ مىباشد که گنبد مرتفع و مدوّر بقعه بر آن استوار است.
دور بدنة اتاقِ مرقد، با کاشىهاى مسدّس لاجوردى و با حاشیه سیاه و سفید ـ کار قرن هشتم و نهم هجرى که در مساجد و مزارات یزد مرسوم بوده ـ پوشیده شده و لبه غرفههاى فوقانى مشرف به صحن اصلى مزار نیز با همین کاشىها مزیّن گردیده است.
سقف مقرنس گنبد در داخل (از طرف مغرب) و دیواره و گوشوارههاى زیر گنبد رنگآمیزى و نقّاشى شده و طرحهاى بدوى، امّا زیبا در آن به کار رفته و بر عظمت بنا افزوده است. در بدنه مغرب گنبد، شعرى با رقم (عمل و نذر ملاحسن نقّاش بافقى 1281 ﻫ . ق) رنگآمیزى شده است.
در بدنه دیوار سمت راست، محراب گچبرى ظریفى دیده مىشود که آیات قرآنى و عبارات دعایى آن خطّ حسین یزدى و عمل حسن ولدین جعفر (کذا) استاد معمارباشى است.
در بالاى ضریح اشعارى در مدح امامزاده سروده و قلمزنى شده که از قرار ذیل است.
این همـایون بـارگاه بنده خـاص خــداست
مــدفن فـرزند مـوسى، مظهر جود و سخاست
پــاره قلــب پیمبر، ســرو بوسـتان بتــول
معدن جـود و کـرامت، منبع صـدق و صفاست
نسـل پاک مـوسى جـعفر امـــام هفتـمین
آن کـه از بیداد هـارون کُشــته راه خــداست
گـوهر بحـر کـرامت شـد در این وادى نهان
این زمین میعادگاه دوست وبىچون و چراست
بافق و اهلش را ازاین گوهر شرف زاید شرف
خــاک این ســامان زین گنج ایمان پُربَهاست
هر که رو بر درگهش از روى اخلاص درآورد
بىتامّل، حــاجتش زآن قبله حـاجـت رواست
مسـتمندان را معـین و بىپناهــان را پـناه
فیـض او بىحدّ و حصر و لطف او بىمنتهاست
هیچ کـس را نامـید از درگـه لطفـش نکرد
آیت فیـض و عـنایت مظـهر جـود و عطاسـت
هست این مطلب یقین ما که این بحر کَرَم
بهر باران همچو جدّ خویشتن مشکل گشاست
بارها از حضرتش کشف و کـرامت دیدهاند
این حقیقت مـورد تصــدیق اصـحاب ولاست
گر بر این درگاه با چشـم بصیرت بنگـرى
نـور حقّ پیوسته ساطع از زمین تا بر سماست
قدسیان بهر طوافش روى بـر این آسـتان
بانک بردارند کـه این جـا روضه اهل صفاست
در غرب بقعه، قسمت بالاسر امامزاده اتاقى است که به اتاق حضرت ابوالفضل العبّاس مشهور مىباشد. دو طرف آن را پنجرههاى مشبّک نقرهاى کار گذاشتهاند و به آن
متوسّل مىشوند.
اصل صحن و مدخل حرم از جانب مشرق است و دو در از صحن اصلى به داخل حرم باز مىشود که یکى مخصوص خواهران و دیگرى مربوط به برادران است. شبستانهایى دور تا دور حرم را فراگرفته و با کاشیهای رنگی زیبا تزیین شده است. مسجدى در غرب بقعه مىباشد که متّصل به حرم و رواق است و توسّط چهار در به حرم و یک در به خیابان راه مىیابد. کلّ مجموعه حرم 7500 مترمربع است که از این میان 3500 متر را خود امامزاده عبداللَّه و حرم را شامل مىشود و الباقى، صحن و دیگر امکانات آستانه است. دویست متر فضا را نیز اخیراً به حسینیه دوازده امام اضافه نمودهاند.
گنبد بنا که در نوع خود بسیار جالب و باشکوه است، از داخل به صورت عرقچینى به قطر 12 متر و ارتفاع آن از سطح زمین 5/24 متر و از سطح بام بیش از 12 متر و بر ساقهاى حدود دو مترى استوار مانده است.
در شرق بقعه، پایین پاى امامزاده، درى بسیار عالى و باشکوه از آب طلا نصب است که سازنده آن احمد و عبّاس پروش، قلمزنى آن توسّط عبّاسپور، نجّارى آن توسّط حاج نعمتاللَّه حیدرزاده و
سازنده میناى آن جواد لباف است. دو در ورودى دیگر حرم که به نام فضل و حافظ مشهور بوده، اینک به در حضرت ابوالفضل شهرت پیدا کرده است.
در سبک و بناى معمارى آرامگاه، مطالب جالب و خواندنى را در نشریات مختلف مىتوان دید؛ حتّى برخى از صاحبنظران در همان مرحله اوّل ورود به آرامگاه امامزاده، با شباهتى که بین این بقعه با آثار قبل از اسلام وجود دارد، آن را با آثار سبک میتراییسم مشابه مىدانند. تعدادى از آنان احتمال اینکه ساختمان از روى نقشه و طرحهاى معابد قبل از اسلام ساخته شده باشد را دادهاند. برخى حتى به آتشکده بودن این ساختمان، قبل از دفن امامزاده عبداللَّه اشاره کردهاند و دلیل آن را شباهت این سبک از معمارى با معابد زردشتیان مىدانند. گرد بودن گنبد باشکوه امامزاده عبداللَّه از نظر معمارى بسیار قابل توجّه است. از نظر معمارى ساختمانِ بقعه، آن را مربوط به قرن پنجم هجرى و با شواهد موجود تا قرن هفتم هجرى مىدانند.
استاد ایرج افشار پس از بازدید از این بقعه درباره آن مىنویسد:
آثار مخطوط و منقور آن به ترتیب ورود به امامزاده بدین شرح است.
1. دو تخته آجر پخته که اندازه آن بین آجر خطایى و نظامى است و بر سر در نصب است و یک قطعه سنگ میان آن دو تخته آجر قرار گرفته و بین دو آجر، سه بیت شعر به خطّ نستعلیق منقور و پخته شده است که ذکرش خواهد آمد.
2. در وسط دو قطعه آجر معرّفى شده در فوق، یک سنگ تراشیده به خطّ نسخ با این عبارت نصب است:
«بسماللَّه الرحمن الرحیم، الحمداللَّه ربّ العالمین، صلّىاللَّه على محمّداً نبیّه و على ولیّه، و بعد چون حکّام سابق دارالعباده یزد و مباشرین موافق دفاتر دارالعباده یزد مطالبه عشر و سایر رسومات دیوانى از قنات طاهرآباد واقعه در قصبه بافق که وقف است بر جناب امامزاده واجب التعظیم عبداللَّهبن موسىبن جعفر ـ سلاماللَّه علیه ـ مىنمودند و از جهت مخارج بقعه شریفه در عهده تعویق بود، لهذا بندگان ذى شوکت و شأن مقرّب الخاقان محمّدخان حاکم به سعى و اهتمام عالىجاه محمّد حسنخان بیگدلى نایب وقت بافق و بهاباد، قنات مزبور را از عشر و سایر رسومات دیوانى معاف داشته، لعنت خدا و نفرین رسول بر کسى باد که من بعد مطالبه نماید! حرّره فى شهر واجب المرجّب سنته 1424 ﻫ . ق.»
3. طاس مسى بزرگ سقّاخانه امامزاده که کندهکارى است و بر دوره آن نوشته است:
[بعد از ذکر نام دوازده امام] «وقف موبّد شرعى و حبس مخلّد اسلامى نمود عالى حضرت، گرامى منزلت، سلالة السادات و الاعیان، آقا میرمحمّد بن آقا میرعبّاس بافقى این طاس را مع سه طاس کوچک دیگر بر اهالى قصبه بافق که در مجامع و مجالس تعزیه سیّدالشهدا آب نموده، بیاشامند و آن را نفروشند و نخرند و او را از قصبه مزبور بیرون نبرند و به هیچ وجه تغییر ندهند، مگر جهت مصلحت شرعى، ملعون است کسى که خلاف وقف عمل نماید! و کان ذلک به تاریخ شهر ذى حجة الحرام سنة 1226 ﻫ . ق.»
4. سنگ تاریخ آب انبار امامزاده که از محلّ منصوب گردیده خارج شده است و فعلاً در انبار امامزاده نگاهدارى مىشود. این سنگ به اندازه 32×45 سانتىمتر است و به خطّ نستعلیق بر آن این ابیات منقور شده است:
امــروز به دور شـاه عبّاس کـز عـدل، شدسـت ظلـم نایاب
آهـو با شـیر کرده وصلـت با برّه شدست گــرگ همخـواب
در بافق به حضرت قتابیک توفـیق رفیق شـد به هــر بـاب
آب انبـارى سـبیل فـرمود در راهِ خـــدا کــریم وهّــــاب
عقلم تاریخ برکه مىجست از غیب رسید حوض پرآب (1901)
5. بر دیوار جنوبى اتاق ورودى، قطعه سنگى مورّخ 1295 ﻫ . ق با مطالب مفصل که به خطّ نسخ بر آن نقر شده نصب است که حکایت از وقف برخى از آب منطقه بر بقعة امامزاده عبدالله دارد که
1. از آثار نفیس و ظریف امامزاده، درِ بزرگ سیاه رنگ آلت سازى شدهاى است که میان اتاق اصلى بقعه و اتاق مدخل قرار داشت.
این بناى باشکوه به شماره 901 در تاریخ 2/9/1379 در فهرست آثار ملّى ایران به ثبت رسیده است.
شهرت محلّى: به اعتقاد اهالى، شخصی مدفون در بقعه، امامزاده عبداللَّه بن موسىبن جعفر ، برادر امام رضا و فرزندِ بلافصل امام هفتم است. این ادّعا در دو تخته آجر پخته که اندازه آن بین آجر خطایى و نظامى مىباشد، در سه بیت در سر در بقعه نصب است که بدین شرح مىباشد:
این بارگه که بر شده از چـرخ چارمین
وز رشک اوست عرش برین دایماً غمین
هم طعنه مىزند زصفا بر ریاض خـلد
شـاهـان نهند بر درشـان از دب جبین
خواهى اگرشناسى و دانى تو صاحبش
عـبداللَّه بن مـوسىکـاظـم ظـهیر دین
طبق اشعار فوق، امامزاده عبداللَّه بن موسى ملقّب به ظهیرالدّین است که در محاوره مردم نیز به این لقب خوانده مىشود.
همین ادّعا در اشعار شعراى محلّى نیز به وضوح آشکار است؛ سرایندهاى به نام راجى، در یک ثلاثى امامزاده عبداللَّه را فرزند امام هفتم دانسته و مىنویسد:
این آستانهاى اسـت کـه شـاهانِ با نسب
بوسـند زافـتخــارش زمـین وى از ادب
این سـیّدى کـه گشته شفا گرد مرقدش
عبداللَّه است و موسى جعفر او راست اَب
راجى به بوى مُشک زخاکش که از شرف
گر خوانمش ریاض جنان نُبوَد این عجب
اشعار دیگرى گویاى این ادّعا است که در کتاب مزارات یزد به آن اشاره شده است.
در کتاب تاریخ بافق، ورود امامزاده ظهرالدّین عبداللَّه بن موسى بن جعفر به بافق و شهادت او به دست مخالفان، به تفصیل نگاشته شده است. امّا این شهرت تنها از زمان صفویّه بر بقعه نهاده شده و از طرفى، لقب ظهیرالدّین تنها میان ساداتى که از نسلِ امام جعفرصادق بوده، متداول و استعمال شده است که برخى از نوادگانِ امامزاده جعفر یزد در قرن ششم و هفتم از این لقب استفاده مىکردند.
درباره شخصیّت مدفون در این بقعه سه قول است؛ عدّهاى با توجّه به گفتار محمّدمفید مستوفى بافقى که مىنویسد: «حضرت شاه نعمتاللَّه ولى به بافق آمده و بعد از دریافت شرف زیارت حضرت امامزاده واجب التعظیم و التکریم، امامزاده عبداللَّه بر در مزار منوّر لحظهاى جلوس نمود، تصوّر مىکنند این مزار متعلّق به جدّ شاه نعمتاللَّه ولى است که بر ما معلوم نیست در چه زمانى در اینجا به شهادت رسیده است.
مدّعیان این قول، دلیل خود را از کتاب رساله اسدیّه اقتباس نمودهاند که وى ضمن شمارش اجداد شاه نعمتاللَّه ولى، از ظهیرالدّین عبداللَّه نام مىبرد و نسب وى را به این ترتیب ذکر مىنماید: ظهیرالدّین عبداللَّه بن تاجالدّین یحیى بن محیىالدّین هاشم بن کلیمالدّین موسى بن قوامالدّین جعفربن فخرالدّین صالح بن حاتم بن زینالدّین على بن صدرالدّین ابراهیم بن ابىابراهیم على بن محمّد بن اسماعیل بن امام جعفرصادق .
چنان که سیّدظهیرالدّین عبداللَّه در قرن پنجم هجرى مىزیسته و این بارگاه نیز پس از آن ساخته شده و قبلاً به عنوان معابد اسلامى گمان زده مىشد، این قول را تقویت مىدهد.
احتمال دوّم، که با داستان هجرت و شهادت امامزاده عبداللَّه به بافق همخوانى دارد، وى را از نوادگان امام موسىکاظم و نسب شریف وى را عبداللَّه بن جعفر بن محمّد العابد بن امام موسىکاظم مىدانند و چنین قایلند که وى از جمله مهاجران به کرمان بوده که پس از درگیرى با خوارج در حدود سال 296 ﻫ . ق، زخمى و به این حدود پناهنده و سرانجام به شهادت رسیده است. گزارش فوق با آنچه در منطقه کرمان اتّفاق افتاد، همخوانى دارد؛
امّا هیچ دلیلى از مهاجرت عبداللَّه بن جعفر بن محمّد العابد
به کرمان در دست نیست و این شخص در کتب انساب مجهول
به نظر مىرسد.
قول سوّم، که از اهمیّت ویژهاى برخوردار است و با واقعیّت نیز نزدیکتر و با داستان شهادتِ امامزاده عبداللَّه همخوانى دارد، او را از نوادگانِ امام هفتم و نسب شریف وى را با چهار واسطه به این صورت ذکر مىنماید: سیّدعبداللَّه بن حمزه بن احمد بن ابراهیم المجاب بن محمّد العابد بن امام موسىکاظم .
وى سیّدى جلیلالقدر، عظیم الشأن و بسیار بزرگوار بود. پدرش، سیّدحمزه همچون اکثر سادات موسوى از نسل ابراهیم المجاب در سیرجانِ کرمان سکونت داشته و در روستاى تکیه چهارگنبد، داراى گنبد و بارگاه عظیمى است. او مکّنى به ابوحمد و صاحب دو فرزند به اسامى محمّد و ابوعبداللَّه احمد مىباشد. ابن مهنّا، جعفر و عبداللَّه را بر تعداد فرزندان وى افزوده و آنان را بلا عقب ذکر مىنماید.
- ۱۹۰۱
- ادامه مطلب