- سه شنبه ۱۳ خرداد ۹۳
شعیب بن ابى الحسین احمد الناصر بن ابى الحسین یحیى الهادى بن الحسین بن القاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن الحسن المثنى بن الامام الحسن .
وى پنج خواهر به اسامى فاطمه صالحه، زینب، خدیجه، کلثم، فاطمه صغرى داشته است که جملگى از زنان عابده و صالحة عصر خویش بودند. تولّد امامزاده شعیب را باید در ربع اوّل قرن چهارم هجرى و به احتمال قوى وفات او نیز در آخر همین قرن دانست. خاندان وى به مجد و شرف، صداقت و تقوى، شجاعت و دیانت، امامت و سرورى شیعیان، مشهور و معروف بودند. و اکثر آنان در منطقة خوزستان، اهواز، بهبهان و... مىزیستهاند که شرح حال مختصرى از آنان در پیوست اشاره شده است.
شرح حال شعیب نبى : یکى از پیامبران عظیم الشأن، حضرت شعیب نبى است که شرح حال او در قرآن کریم به طور اجمال بیان شده و مفسران شیعه نیز با بهره مندى از رویات و احادیث منقول از ائمة معصومین به شرح حال و زندگانى آن حضرت در تفاسیر پرداختهاند.
حضرت شعیب پدر زن موسى نبى بوده و در شهر مدین زندگى مىکرد. زمانى که اهل مدین به لهو و لعب و بت پرستى روى آورده و کم فروشى را پیشه ساخته بودند، خداوند تبارک و تعالى حضرت شعیب نبى را برانگیخت. تا آنها را هدایت نماید. آن حضرت قوم خود را موعظه کرده و از کارهاى زشت منعشان مىنمود و مىفرمود: در خرید و فروش به دیگران خیانت نکنید، که مىترسم عذاب خداوند بر شما نازل شود. اما سران قوم وى را تهدید نمودند که تو و پیروانت را از شهر بیرون خواهیم کرد. عاقبت شیعب نبى آنان را نفرین نمود و زلزلة عظیمى رخ داد و تمام آبادیها و عمارات را بر سر مردم ناسپاس در هم شکست. در این میان شعیب نبى با پیروان اندکش که از شهر خارج شده بودند پس از نزول عذاب الهى و ویرانى شهر مدین، به آنجا بازگشتند و دوباره آن شهر را بنا نمودند.
اختلاف در نسب شریف: مورخان اسلامى دربارة نسب شریف حضرت نبى اختلاف دارند، طبرى مورخ مشهور نسبت آن حضرت را چنین مىنویسد: شعیب به صیفون بن عنقاء بن ثابت بن مدین بن ابراهیم خلیل الرحمن .
اما برخى دیگر نسب آن حضرت را شعیب بن مکیل بن یشحب بن مدین بن ابراهیم خلیل الرحمن نوشتهاند که این قول از اعتبار بیشترى برخوردار است، خصوصاً مرحوم طبرى اشتباهى در نسب آن حضرت با شعیب نام دیگرى نموده که اشاره خواهد شد.
مادر شعیب نبى را میکاء دختر لوط نبى ذکر کردهاند، طبق نقل مورخان، شعیب نبى ، نماینده و رسولى از جانب خود براى قومش جهت ارشاد و تبلیغ فرستاده بود که نام او نیز شعیب بن صالح بود، او را قوم شعیب نبى به شهادت رساندند و خداوند به این جهت برایشان عذاب نازل فرمود.
برخى نیز معتقدند که شعیب، نام دو تن از پیامبران الهى در فاصلة زمانى بوده است. یکى از آنان که در بالا اشاره شد و مقامى بس عظیم داشت، و دیگرى شعیب بن عقیقى یا ابن صُیفون حضورى حمیرى از اهل یمن است که مرحوم طبرى وى را با شعیب نبى از نوادگان ابراهیم خلیل الرحمن اشتباه گرفته است. وى منسوب به قبیلة حضور بن عدى بن مالک بن زید بن سد بن حمیر بن سپا مىباشد. یاقوت حموى نسب وى را شعیب بن مهدم بن ذى مهدم بن مقدم بن حضور ذکر کرده و مىنویسد: قومش آن حضرت را به شهادت رساندند و خداوند نیز بخت نصر را بر آنان مسلط ساخت و نابودشان نمود.
نتیجه: بنابراین طبق نقل مورخان، دو شعیب به نبوّت رسیدهاند که یکى از آنان شعیب بن مکیل بن یشحب بن مدین بن ابراهیم که نام او در قرآن کریم ذکر شده و اب الزوجه موسى نبى است، و دوّمى شعیب بن صفیون، یا ابن صیفون، یا ابن عقیقى یا ابن مهدم حضورى حمیرى است که در یمن به نبوّت رسید و او نیز به شهادت نائل آمد. از طرفى شعیب نبى اوّل نیز، نماینده و رسولى داشته که نام او نیز شعیب بن صالح بود که اهل مدین او را به شهادت رساندهاند.
بنابراین باید قبر دو نبى و نمایندة نبى در این تحقیق بیان شود.
اختلاف در مرقد: مورّخان اسلامى دربارة محل دفن شعیب نبى اختلاف دارند. برخى قبر آن حضرت را در منطقهاى به نام دغاره از توابع عفک در شرق کوفه و نزدیک نهر فرات به فاصلة دو فرسخ نوشتهاند.
در مراصد الاطّلاع قبر آن حضرت در سمینه در نزدیکى فرات معرّفى شده است، اما یاقوت حموى قبر آنجا را از آن موسى بن شعیب دانسته است، اما این قول پذیرفته نیست، زیرا شعیب نبى تنها داراى هفت دختر بوده است، بلکه منظور از سمینه که در مراصد الاطّلاع ذکر شده همان مکان دغاره از توابع عفک است که قبلاً به نام سمینه شهرت داشته است. بنابراین، این دو اسم، نام یک محل است و به احتمال قوى چون مدین موقعیّت فعلى کوفه و محل بقعه را شامل مىشد، این قبر را باید از آن نمایندة شعیب نبى و از آنِ شعیب بن صالح دانست که در آنجا به شهادت رسیده است.
برخى نیز قبر آن حضرت را در روستاى خیار، نزدیک طبریّه از طریق عکا و نزدیک حطین در کشور اُردن مىدانند. و این با برخى از قراین سازگار است چه اینکه اکثر انبیاء عظام در بیت المقدّس و اردن و شام کنونى وفات یا به شهادت رسیدهاند. طبریّه نیز بین فلسطین، سوریه و اردن است و در شرق دریاچة طبریّه نیز قبر سلیمان بن داوود و غرب آن نیز قبر لقمان حکیم و پسرش قرار دارد. از اینرو صاحب منتخب التواریخ به طور کلى قبر آن حضرت را در بیت المقدّس دانسته است. و قول مشهور نیز موقیعت فعلى یعنى روستاى خیار، را مرقد شعیب نبى اب الزوجه موسى نبى مىداند و نظر نگارنده نیز چنین است. از اینرو یاقوت حموى مىنویسد: حطین بین ارسوف و قیساریّه واقع شده و آن را بین طبریّه و عکا نوشتهاند و فاصلة آن را دو فرسخ ذکر نمودهاند و مىنویسد: در آنجا قریهاى است به نام خیاره که قبر شعیب نبى است و این اصح اقوال مىباشد.
اما در قاموس المحیط، حطین یکى از شهرهاى شام معرفى شده و اضافه مىکند که در آنجا قبر شعیب نبى است. و اگر این مکان غیر از حطین اردن باشد، مرقد موجود در این منطقه را باید از آن شعیب بن مهدم، یا ابن صیفون یا ابن عقیقى حضورى حمیرى، شعیب نبى دوّم دانست که از اهل یمن بود و در این منطقه به دست مشرکان به شهادت رسیده است.
بنابراین، ملاحظه شد، هیچ یک از مورخان قبر شعیب را در دزفول یا شوشتر اشاره ننموده و تنها مرحوم علّامه حرز الدّین ضمن بررسى اقوال مختلف در مرقد شعیب نبى مىنویسد: «حدثنى بعض الثقات من الاهواز ان شعیب قبرین فى ناحیة الاهواز و...» اینکه بعضى از مطمئنین برایم نقل کردند که در اهواز دو قبر به شعیب نبى منسوب است و سپس خواب مذکور و چگونگى آشکار شدن جسد متوفى همراه دو تن از بانوان را ذکر مىنماید و سرانجام با چنین الفاظى آن رد مىنماید:
اقول: و قبر شعیب فى الاهواز مستبعد جدّاً، حیث ان مساکن القوم فى بین المقدّس و نواحیه، و انتقاله الى تلک البقاع بعید جداً لکبر سنّه و عجزه و کف بصره.
مىگویم: قرار داشتن قبر شعیب نبى در اهواز، جداً بعید است. زیرا محل سکونت این پیامبران ـ بنى اسرائیل ـ در بیت المقدّس و اطراف آن بود، و انتقال و مهاجرت شعیب نبى به منطقة خوزستان بعید است جدّاً زیرا آن حضرت در کهنسالى و پیرى بود و از طرفى در آخر عمر هم کمى نابینا شده بود.
بنابراین وجهى براى مزار شعیب نبى در حسام آباد خوزستان نخواهد بود و هیچ دلیلى نیز این مدعا را تأیید نکرده و با وجود اتّفاق نظر مورخان به مدفون بودن آن حضرت در خیار، اردن، دفن وى در حسام آباد از اساس بى مورد و عدم مداقه در مدارک مستند تاریخى است، بلکه به طور یقین اینجا مدفن یکى از سادات عالی مقام مىباشد که شرح حال مختصر او خواهد آمد.
در اوایل قرن چهارم هجرى فرزندان و نوادگان احمد الناصر در اهواز و خوزستان سکنى گزیدند و ریاست علمى و معنوى و قضایى شهر را بدست گرفتند و مورد احترام و عزّت و افتخار مردم خوزستان و اطراف بوده و آنان را بزرگ مىشمردند.
احمد الناصر، مکنى به ابوالحسن و ملقب به الناصر الدین اللَّه بود. وى سیّدى جلیل القدر و فرزند امام هادى یحیى الرسى از ائمه زیدّیه یمن است.
ابوالحسن احمد الناصر، مردى باوقار، عالم، شجاع و از جمله ائمه زیدیّه و مفسران شیعه زیدیّه محسوب مىشود. هنگامیکه مردم یمن برادر او را (ابوالقاسم محمّد المرتضى) به جهت بى لیاقتى از خلافت و امامت زیدیه در سال 301 هـ . ق عزل نمودند، با وى بیعت کرده و او رسماً امامت فرقه زیدیه را بر عهده گرفت و حدود 24 سال با عدل و داد بر مردم یمن حکومت کرد و عاقبت در سال 324 هـ . ق در صعده یمن وفات یافت و او را در مشهد پدرش امام هادى به خاک سپردند.
ابوالحسن عمرى دربارة وى مىنویسد: ابوالحسن احمد الناصر الجلیل، امام الزیدیّه، و کان الناصر نقرس، و ربما هاج به فمتعه من القتال و...
ابوالحسن بیهقى متوفّاى 565 هـ . ق او را به عنوان عالماً بطلاً یاد مىکند و وفات وى را به سال 325 هـ . ق مىداند.
مادر او، زنى نجیب و پاکدامن بود و از عابدات الصالحات محسوب مىشد. نام وى را فاطمه دختر حسن بن القاسم بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل بن ابراهیم الغمر بن الحسن المثنى بن الامام الحسن نوشتهاند.
تألیفات: با وجود آنکه وى به اوضاع مملکت مىپرداخت و یک فرد کاملاً سیاسى بود اما در علومى همچون فقه، اصول، تفسیر، و کلام و اخبار تسلّط کافى داشت و هرگز از تألیف و تدریس نمىگریخت و تصنیفاتى از او به یادگار مانده که عبارتند از: 1. تفسیر القرآن، 2. علوم القرآن، 3. التوحید فى نهایة البیان و التهذیب، 4. النجاة، 5. مسائل الطبریین، 6. التنبیه، 7. الدامع، 8. اجاب به الخوارج الاباضیه.
وى از بزرگترین ائمة زیدیّه محسوب مىشود و در نزد زیدیّه از احترام فوق العادهاى برخوردار است که شرح حال وى در منابع مذکور است.
تعداد فرزندان: وى داراى پنج دختر به اسامى فاطمة الصالحه، زینب، خدیجه، کلثم، و فاطمة الصغرى بود که جملگى از زنان صالحه، عابده، فاضله عصر خویش بودند.
احمد الناصر داراى 13 فرزند ذکور بود که بعضى از آنها در خوزستان و اهواز مىزیستهاند و برخى دیگر در دیگر شهرهاى اسلامى زندگى مىکردند اما فرزند زادگان آنان بعداً به خوزستان مهاجرت کردند که اسامى آنها همراه با توضیحات اجمالى ذیلاً بیان مىگردد.
1. شعیب؛ وى همراه برخى از برادران خود در خوزستان مىزیست و نسلى از او باقى نماند.
2. اسماعیل ابوالحسن؛ وى بعد از وفات پدرش به دنیا آمد، مادرش اُم ولد، کنیزى به نام اروى بود. او مدّتى ریاست معنوى و علمى بغداد را داشت اما سرانجام به خوزستان مهاجرت کرد و صاحب دو فرزند به اسامى ابوالحسن و ابویعلى شد که داراى جلالت و شرافت خاصى بودند. نسل او در حلب و ارّجان بهبهان مىزیستهاند.
3. محمّد ابوالقاسم المهدى؛ مادرش زینب دختر ابىالقاسم عبداللَّه بن محمّد بن جعفر بن عبدالرحمن الشجرى بن القاسم بن الحسن بن زید بن الامام الحسن بود، وى داراى ده پسر داشت که اکثر نسل او در حلب و مصر مىزیستهاند.
4. محمّد ابوالقاسم المنتصر لدین اللَّه؛ مادرش کنیزى به نام خلسه بود. او داراى هفت پسر بود که یکى از آنها در شهر رى و دیگرى در اهواز بود.
5. الرشید ابوالفضل؛ مادرش کنیزى به نام اروى بود. او تنها یک پسر داشت که نسلش در حلب مىزیستهاند.
6. عبداللَّه ابو محمّد؛ وى تنها صاحب چند دختر شد و به قول ابن طباطبا در اهواز مىزیست.
7. على؛ مادرش کنیزى به نام ریطه بود. وى تنها صاحب دختر بود.
8. الحسین ابو محمّد المنتخب؛ وى امارت منطقه صعده در یمن را بعهده داشت. ابن طباطبا مىنویسد که فرزند او ابو جعفر اسحاق در اهواز وفات یافت.
9. داوود ابو الحمد؛ وى در خوزستان مىزیست. او داراى یک فرزند بود به نام ابو محمّد القاضى که در خوزستان موقعیت تامى داشت و به قول علماى انساب تقدم بها وله ولد روساء ملقبون بالاهواز و خوزستان، و هکذا له اعقاب کثیرة برامهرمز الیوم نقباءها منهم ابصرة بعضهم بها.
11. القاسم ابو محمّد المختار؛ مادرش رقیه دختر ابراهیم بن محمّد بن القاسم الرسى دختر عموى پدرش بود. وى نقابت سادات یمن را بعهده داشت و نسل او در یمن، مصر، قاهره، تنیس و واسط منتشر شدند.
12. یحیى ابوالحسن المنصور؛ وى امارت بعضى از مناطق یمن را داشت و اعقابش در بغداد و یمن و تستر پراکنده بودند.
13. ابراهیم المنیع الغطمش؛ او مردى شجاع و صالح بود و نسلش از چند کنیز بود که در مصر منتشر شدند. از همین خاندان که در اهواز و رامهرمز و خوزستان مىزیستهاند عبارتند از:
1. نقیب رامهرمز السیّد قوام الدّین الشرف ابوالقاسم محمّد بن القاسم بن الحسن بن داوود بن احمد الناصر لدین اللَّه.
2. الحسن ابو محمّد الشیخ بن محمّد المرتضى اخ احمد الناصریه، له اعقاب کثیرة بتهامه و اهواز و طبرستان و شیراز و...
3. یحیى بن على بن القاسم بن محمّد بن القاسم الرسى، که ملقب به سیّار و یا سنان بود که در اهواز مىزیست و صاحب یک پسر در آنجا به نام هبة اللَّه شد.
4. سیّد داعى نسّابه و برادرش رضا و عبداللَّه و على پسران حسن بن یحیى بن الحسن بن محمّد المرتضى، اخ احمد الناصر لدین اللَّه، لهم عقب بالرى و خوزستان.
نتیجه: از آنجایی که سه تن از برادران امامزاده شعیب، به اسامى عبداللَّه، داوود، اسماعیل و جمع کثیرى از برادرزادگان وى در این شهر و اطراف مىزیستهاند، بنابراین به طور قطع قبر فعلى در حسامآباد خوزستان از آن شعیب بن احمد الناصر لدین اللَّه الحسنى است که وفات وى را در اواخر قرن چهارم هجرى باید دانست.
بناى با شکوه منسوب شعیب نبى به شمارة 8344 و در تاریخ 9/2/1382 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.
- ۴۲۵۵
- ادامه مطلب