- دوشنبه ۱ دی ۹۳
فهرست مطالب این پست:
نگاهى به مزارات هم نام با یحیى.
نگاهى به مزارات هم نام با یحیى
در این بخش از کتاب به بررسى سى و چهار مزار از زیارتگاههاى منسوب به یحیى بن موسى علیه السلام و دیگر فرزند زادگان ائمه علیهم السلام مىپردازیم که ارتباط مستقیمى با بحث ما ـ یحیى بن زید علیه السلام ـ ندارد، اما به جهت اینکه خفتگان در این مزارات، هم نام با یحیى بن زید علیه السلام بودند، در این کتاب شرح حال این بقاع ذکر خواهد شد و تلاش شده تا نسب آنها از کتابهاى معتبر انساب استخراج شود و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.
امامزاده یحیى سارى
یکى دیگر از مزارات استان مازندران، بقعه تاریخى و زیباى امامزاده
یحیى شهرستان سارى است.
این بنا که در مجاورت بقعه سیّد زین العابدین در خیابان جمهورى و
نزدیک میدان بارفروش واقع شده، از زیارتگاههاى معتبر شهرستان سارى و
جزو آثار تاریخى این شهر به شمار مىآید.
قبل از بیان شخصیّتهاى مدفون در بقعه، خوب است اشارهاى به
کتیبههاى آن نمائیم تا به وسیله آن ردّ و اثباتى درباره مدفونان بقعه شود.
در طومار متولیان دوران صفوى به صراحت نوشته شده است که
امامزاده یحیى سارى، معروف به امامزاده سلسله است و تولیت آن با
شیخ ابراهیم مىباشد.[1]
ملا شیخ على گیلانى از امامزادهاى در شهر سارى بنام «امامزاده سلسله»
یاد مىکند، ولى ذکرى از نام او که یحیى باشد به میان نمىآورد.[2]
رابینو، نخستین فرد خارجى است که از این بقعه دیدن نموده و کتیبه
پنجره آن را چنین نوشته است:
«هذه الروضة المبارکة الاعظم صاحب الکرامة و الولایة و الامامة یحیى
بن موسى الکاظم علیه السلام و الثانى أخوه حسین بن الإمام موسى الکاظم علیه السلام
و الثالث اُختهما سیکنه بنت الامام موسى الکاظم علیه السلام فى أحد عشر
ربیعالأول سنه ست و اربعین و ثمانمائه عمل استاد حسین و استاد
محمّد نجار گیل»[3]
ملگنوف نیز از جمله کسانى است که از این بقعه بازدید نموده است.[4]
نویسنده سفارشنامه انجمن آثار ملى[5] و مشکوتى که شرح مختصرى درباره
آن نوشته و ثبت تاریخى آن را به شماره 211 ضبط کرده، از جمله کسانى
هستند که درباره این بقعه نظر دادهاند.[6]
در کتاب اسامى دهات کشور نیز از این امامزاده یاد کردهاند و تاریخ بناى
آن را به سال 749 ه . ق دانستهاند[7] که به یقین این تاریخ اشتباه است بلکه
سال 849 ه . ق صحیح مىباشد تاریخى که بر روى صندوق است و رابینو
آنرا 846 ه . ق و مشکوتى آن را 849 ه . ق خوانده است.
مهجورى درباره بناى امامزاده یحیى سارى مىنویسد: «گنبد امامزاده
یحیى استوانهاى است که قسمت فوقانى آن به شکل هرم است و قندیلى
برنجى دارد. درب ورودى بقعه از چوب جنگل و منبّت کارى است. این بقعه
دو جفت درب داشت که یک جفت آن به دستور مرحوم على اصغر حکمت،
وزیر فرهنگ آن روز، براى اداره باستانشناسى وزارت فرهنگ فرستاده شد
و در حال حاضر موجود است و یک جفت بر دیوار گنبد نصب مىباشد.
دربهاى مزبور منقوش و بر قسمت فوقانى آن عبارت زیر حکّ شده است:
«فى حادى عشر شهر ربیعالاول سنه ست و أربعین وثمانمائة عمل استاد
حسین و استاد محمّد گیل» درون این بقعه صندوق مشبّک چوبین است و
درون آن صندوق دیگرى که عبارت زیر بر چهار طرف آن حک شده است.
در قسمت شمالى؛
«امر بعمارة هذه الصندوق المبارک المعظّم المنوّر زین الأماجد و الأعالى
خواجه الحسن بن المرحوم پیر على الرومى تقبّل اللّه حسناته فى عشر
جمادى الأولى سنه تسع و أربعین و ثمانمائه کتبه فخرالدّین مطهّر بن عبدللّه
الداعى الحسن الاملى غفراللّه ولولدیه برحمتک یا ارحم الراحمین».
در قسمت شرقى سطح فوقانى آن آیة الکرسى است و زیر آن، این عبارت
است:
«هذه الروضة المبارکة الامیر الأعظم صاحب الکرامة و الولایة و الإمامة
یحیى بن موسى الکاظم و الثانى أخوه ابن الامام حسین بن موسى الکاظم
و الثالث اختهما السیده سکینه بنت الامام موسى الکاظم علیه السلام.
اگر چه این صندوق به ظاهر متعلق به امامزاده یحیى و برادرش حسین
و خواهرش سکینه است ولى یحیى بن میر قوام الدّین نیز باید در
اینجا مدفون باشد.»[8]
هم چنان که اشاره شد، مشکوتى ثبت تاریخى این بنا را 211 نوشته و
درباره آن چنین توضیح مىدهد:
«ساختمان امامزاده یحیى که داراى گنبد مخروطى شکل آجرى است، از
لحاظ دارا بودن چند عدد درب و صندوقِ چوبى نفیسِ تاریخى حائز اهمیّت
هنرى و صنعتى است. این بنا متعلّق به اواخر قرن نهم هجرى قمرى است.
تاریخ صندوق چوبى آن سال 849 ه . ق مىباشد.
بناى این بقعه شامل بدنه مدوّر و گنبد هرمى شکل آجرى است که ارتفاع
آن در حدود 20 متر است. بانى صندوق خواجه حسن نامى است و کاتب
کتیبه آن فخرالدین مطهّر بن عبداللّه الداعى مىباشد. بر طبق شجره نامه
امامزاده یحیى فرزند حضرت امام موسى کاظم علیه السلام است.»[9]
هیأت Corpus در سال 1300 ه . ش = 1967 میلادى از این امامزاده
دیدن کردهاند و درباره آن مىنویسند:
«رابینو نخستین فرد فرنگیان است که از این امامزاده دیدن کرده و
مطالبى را که درب کتیبه در ورودى بوده چنین خوانده است: الاستاد حسین
و الاستاد نجار گیل در یازدهم ربیع الاول سال 846 ه . ق شاید دربهاى
معروف ایران باستان در تهران متعلّق به این امامزاده بوده است. زیرا همین
نامها و تاریخ بر آنهاست.
کتیبه صندوق به زبان عربى است و نام بانى آن خواجه الحسن بن
پیرعلى الرومى و نام کاتب فخر الدین مطهّر بن عبداللّه الداعى الآملى و
نامهاى حسین النجار و الاستاد محمد بن الحسن الجیلانى بر آن دیده
مىشود.
این کار در سال 849 ه . ق به پایان رسیده است. درب بیرونى بناى
امامزاده تاریخ ندارد اما خطّ آن مربوط به زمان مورد بحث ماست. عبّاس
شایان قسمتى از کتیبه را نقل کرده است. بر این درب نام نجّار چنین آمده
است[10]: فخرالدین بن استاد على النجار و بانى آن صاحبه رستم بن نظام.
ظاهرا آن که درب اصلى را به موزه ایران باستان بردهاند. این در را در اینجا
نقل کرده تا جاى خالى را پر کند.»[11]
دکتر منوچهر ستوده مطالب حک شده بر این درب را چنین خوانده
است: بر تنگه پایین لنگه راست: عمل فخرالدین بن استاد على نجار.
بر تنگه پایین لنگه چپ: صاحبه رستم بن نظام.
سپس کتیبه صندوق مرقد که کندهکارىهاى ظریف و خط بسیار خوش
را که ما قبلاً به آن اشاره کردیم و تاریخ 849 ه . ق را دارد بیان و اضافه مىکند
که بر حواشى بدنههاى دیگر صندوق سوره مبارکه یس و آیة الکرسى است.
به حاشیه سمت راست بدنه صندوق: هذه الروضة المبارکة الأمیر الأعظم
صاحب الکرامة و الولایة و الامامة؛
و بر حاشیه چپ بدنه شرقى: یحیى بن الإمام المعصوم موسى الکاظم علیه السلام.
صندوق از حد عادى بزرگتر است و جاى آن دارد که سه تن در زیر آن به
خاک سپرده شده باشند.[12]
نتیجه: آن چه که از تاریخهاى درب و صندوق معلوم است، تاریخ
اتمام بقعه مربوط به سال 846 ه . ق و تاریخ اتمام صندوق مرقد نیز به
سال 849 ه . ق مىباشد.
شخصیّتهاى مدفون در بقعه
چنان که اشاره شد کتیبه روى صندوق، شخصیّتهاى مدفون در این
بقعه را چنین معرّفى مىنماید: یحیى بن موسى الکاظم علیه السلام و برادرش
حسین بن موسى علیه السلام و خواهرشان سکینه.
دکتر منوچهر ستوده قایل است که یحیى بن میر قوام الدّین نیز در این
بقعه مدفون است.[13] و مىنویسد:
«سیّد ظهیرالدّین نوشته که سیّد یحیى که پسر نهم میر قوامالدّین است
در سارى مدفون است.»[14] این مرقد بعدها به امامزاده یحیى خواند شد و به
پسر امام موسى کاظم علیه السلام مبدّل شد و برادرش حسین و خواهرش سکینه
نیز با او در یک جا به خاک سپرده شدهاند.[15]
در کتاب دائرة المعارف تشیّع نیز آمده است: «احتمالا پیکر یحیى بن میر
قوام الدّین مرعشى نیز باید در درون صحن این امامزاده مدفون باشد.»[16]
در تاریخ طبرستان و رویان آمده است که: «سیّد یحیى پسر میر قوام
الدّین همه ملک او در سارى است و همان جا مدفون است.»[17]
مؤلّف تاریخ هزار ساله اسلام در نواحى شمال ایران مىنویسد:
«سیّد یحیى بن میر قوام الدّین در سارى که هم اکنون به امامزاده سلسله
معروف است»[18] مدفون مىباشد.
او هم چنین در بخش سادات مرعشى مدفون در سارى مىنویسد: «سیّد
یحیى فرزند نهم میر بزرگ مرعشى که اکنون مرقد او به امامزاده یحیى و
امامزاده سلسله معروف است در جوار گنبد سیّد زینالعابدین واقع شده
است.»[19]
مؤلّف کتاب الشجرة الطیّبه ضمن تأیید مدفون بودن امامزاده یحیى در
سارى، نسب وى را چنین مىنویسند: «سیّد یحیى بن میر قوامالدّین
(متوفّاى 781 ه .ق) بن کمال الدّین صادق النقیب بن عبداللّه النقیب بن
محمّد النقیب الزاهد بن محمّد النسابه بن على سیّد الفقیه بن الحسن
النسّابه بن على المرعش بن عبداللّه النسّابة المحدّث بن محمّد السلیق بن
الحسن بن الحسین الاصغر بن الامام زین العابدین علیه السلام.[20]»
بنابراین یکى از شخصیّتهاى مدفون در این بقعه سید یحیى پسر نهم و
کوچک میر قوام الدّین مرعشى حسینى است که نسب شریفش با 13 واسطه
به امام زین العابدین علیه السلام مىرسد و به احتمال قوى وفات او در دهه آخر قرن
هشتم هجرى بوده است.
اما شکى نیست که سیّد یحیى بن میر قوام الدّین آخرین شخصیّتى است
که در این بقعه مدفون است و قبل از آن سه تن از امامزادگان که بنا بر کتیبه
صندوق دو پسر و یک دختر امام موسى کاظم علیه السلام است در این بقعه مدفون
مىباشند که در باره صحّت این انتساب تردید است؛ زیرا مزارهاى زیادى در
ایران به یحیى بن موسى علیه السلام منسوب است که مشهورترین آنان در سبزوار،
سمنان، محلات، هشتگرد، کرج و... مىباشد. از این رو اثبات هر کدام نفى
دیگرى را در بر دارد. بخصوص حسین بن موسى علیه السلام که على التحقیق در
کوفه مدفون است.[21] و از طرفى امام موسى کاظم علیه السلام دخترى به نام سکینه
نداشته و بقعهاى نیز به او در اراضى جنّت آباد قم روبه روى مسجد مقدّس
جمکران منسوب است که ما مفصّلاً ضمن ردّ این بقعه و انتساب شخصیّت
مدفون در آن بقعه را در مجلّه ماهنامه کوثر، شماره 16، سال دوّم، خرداد
1377 بررسى نمودهایم؛ به آن جا رجوع شود.
در کتاب دائرة المعارف تشیّع درباره این امامزادگان و چگونگى
هجرتشان نوشته است: «گویند که پس از شهادت امام رضا علیه السلام سادات که
رهسپار خراسان بودند، در رى مورد حمله خلیفه قرار گرفتند. این سه
امامزاده (یحیى، حسین و سکینه) به مازندران گریختند و در سارى شهید
شدند.»[22]
متأسفانه کسانى که مدفن یحیى بن موسى علیه السلام را در سبزوار و سمنان
قائلند داستانى شبیه داستان فوق بر سر زبانشان جارى است و مقدارى نیز
بر آب و تاب آن افزودند. به هر حال این قیل و قالها نمىتواند مورد استناد
یک محقّق باشد و تنها از باب «ربّ شهرت لا اصل لها» است.
ادعّاى مرحوم تفرشى
علامّه نسّابه سیّد مهدى تفرشى، شخصیّت مدفون در بقعه امامزاده
یحیى سارى را چنین مىنویسد: «یحیى بن حسین در شهر سارى مزور است
گمان مىکنم برادر او احمد مذکور است. او ملقّب به ابوطالب بود».[23]
وى ضمن شرح حال برادرش مىنویسد: «احمد بن الحسین بن هارون بن
حسین بن محمّد بن هارون بن محمّد البطحانى بن القاسم بن الحسن بن زید
بن الامام الحسن علیه السلام مکنّى به ابوالحسن ملقّب به مؤیّد باللّه در طبرستان به
سال 421 وفات کرد. عمرش هشتاد و هشت سال بود و برادرش ابوطالب
یحیى بن حسین بعد از او سه سال حکومت کرد، عمرش هشتاد و پنج سال و
وفاتش 424 و هر دو مروّج و کبار زیدیّه بودند.»[24]
این مطلب با کتیبه صندوق مرقد که امامزاده یحیى را به عنوان الامیر
الاعظم صاحب الکرامة و الولایة و الائمّة معرّفى مىکند صحیح است. زیرا
ابوطالب یحیى بن حسین مشهور به هارونى در ابتداى قرن چهارم در
طبرستان دعوى امامت زیدیّه نمود و قیام پرشکوهى را رهبرى کرد.
از این رو صندوق مرقد اشاره به امامت و ولایت او بر سادات زیدى دارد.
منتهى هیچ دلیلى بر دفن او در این بقعه نداریم و خلاف آن نیز ثابت خواهد
شد.
برخى تصوّر نمودهاند از آن جایى که سالها از حکمرانى سیّد یحیى
ابوطالب گذشته و در زمان تعمیر بقعه از نام و نسب صحیح او اطّلاعى
نداشتند، وى را به پسر امام موسى کاظم علیه السلاممنتسب نمودهاند. (اشتباهى
که در اکثر بقاع مشهور در ایران صورت گرفته است.) شاید این سهل
انگارىها تعمّدى باشد، آنهم به جهت ترغیب مردم به زیارت فرزندان
بلافصل امام موسى کاظم علیه السلام.
به هر حال، محل دفن سیّد ابوطالب یحیى هارونى را جمع کثیرى از
علماى انساب و مورّخان در طبرستان به طور عموم نوشتهاند که با ادّعاى
مرحوم تفرشى همخوانى دارد و در ادامه به آن اشاره مىشود و سپس براى
ردّ آن گزارشى دیگر نقل خواهد شد و سرانجام شخصیّت مدفون در بقعه
معرفى خواهد شد.
بیهقى متوفّاى 565 ه . ق از او به عنوان امام الزیدیّه یاد مىکند.[25]
ابن حجر عسقلانى از او چنین یاد مىکند: «کان اماما على مذهب زید بن
على و کان فاضلاً، غریز العلم، مکثرا، عارفا بالأدب و طریقة الحدیث و یقال له:
الکیا یحیى و...»[26]
عاصمى نیز مىنویسد: «او بعد از برادرش در طبرستان و در زمان القائم
بأمراللّه عبّاسى قیام نمود. تا این که در سال 424 ه . ق و در حالى که 85 سال
داشته وفات یافت.[27]»
امام فخر رازى متوفّاى 606 ه . ق او را نقیب گرگان و ملقّب به الناطق
بالحق الظاهر بتأیید اللّه مىداند و مىنویسد: «در دیلم و در سال 422 ه . ق با
او بیعت کردند و این در حالى بود که بالغ بر 80 سال داشت. چند سال
حکومت کرد تا این که در سال 440 ه . ق وفات یافت.[28]»
ابوطالب مروزى نیز او را مکنّى به ابوطالب و ملقّب به الناطق بالحق
الظاهر بتأیید اللّه و یکى از ائمه زیدیّه و معروف به ابوطالب هارونى مىداند و
مىنویسد: وى داراى تصانیف زیادى بوده است.[29]»
سیّد مجدالدّین مؤیّدى نیز در کتاب التحف شرح الزلف مىنویسد: «امام
ناطق بالحقّ ابوطالب یحیى بن الحسین، بعد از وفات برادرش امام مؤیّد باللّه
هارونى در روز عرفه سال 411 ه . ق با وى بیعت کردند، او صاحب تألیفات
گرانبهایى است تا اینکه سرانجام در سال 424 ه . ق در سن 85 سالگى
وفات یافت.[30]»
شخصیت مدفون در این بقعه
نگارنده بر این باور است که شخصیّت مدفون در این بقعه ابوطالب
یحیى اخیر بن احمد بن حسین بن احمد بن حسین بن هارون بن حسین
بن محمّد بن هارون بن محمّد البطحانى بن القاسم بن الحسن بن زید بن الامام
الحسن المجتبى علیه السلام است که همراه خواهر خود سکینه و جدّ بزرگوارش
حسین بن احمد مدفون مىباشند که به اشتباه، آنان را فرزندان امام موسى
کاظم علیه السلامدانستهاند.
ابن اسفندیار درباره وى مىنویسد: «در میان سادات آل رسول صلىاللهعلیهوآله از
لحاظ شرایط امامت زیدیه، سیدى جامعتر از وى المؤید باللّه و برادرش
الناطق بالحق ابوطالب یحیى خروج نکرد. وى در آغاز نزد دایى خویش
ابوالعباس در بغداد به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت و پس از آن به قاضى
القضات عبدالجبار همدانى پیوست و از محضر وى علمها آموخت. تا آن که از
تحصیل فراغت یافت و به نهایت رسید. بعد از آن که بردیلمان استیلا یافت،
در آن جا مقیم شد و طالبان علم از اطراف و اکناف به سویش سرازیر مىشدند
تا از محضر او کسب فیض کنند.»[31]
پس از مرگ مؤید باللّه، سید ابوطالب یحیى بالحق که از دانشمندان فرقه
زیدیه بود، زعامت مذهبى و سیاسى منطقه تنکابن و اطراف آن را به عهده
گرفت.
وى تمام عمر خود را در گرگان به اشاعه اداره آیین شیعه زیدى پرداخت و
تنها پس از مرگ برادرش و تقاضاى مکرّر مردم تنکابن، کلارستاق و دیلمان
او را به این نواحى کشاند و در لنگا استقرار یافت. او ادعاى حکومت نداشته و
بیشتر به امور مذهبى و علمى اشتغال داشت و هم چون برادرش در شعر و
علوم فقهى و ادب تبحر داشت. تألیفات فراوانى را نیز به او نسبت دادهاند.
وفات وى در سال 422 و به قولى 424 هجرى بوده است. با آن که وفات
وى در لنگا اتفاق افتاد مشهور است که بنا به وصیتش او را در آمل
مدفون ساختند.[32]
در کتاب اخبار ائمه زیدیه ضمن بررسى زندگانى ابوطالب یحیى هارونى
مىنویسد: «وفات او در دیلمان به سال 424 ه . ق بوده است و قبر او را
در آمل ذکر مىکند.[33]»
در حاشیه همین متن آمده است: «قبرش در آمل زیارتگاه مشهورى است.»
از حمزة بن محمود نقل شده که گفت: «من قبر وى را در آمل زیارت کردم.»[34]
بنابراین عقیده مرحوم سید مهدى تفرشى با این گزارش باطل مىشود.
نگارنده بر این باور است که شخصیت مدفون در این بقعه سید ابوطالب
یحیى بن احمد بن حسین بن احمد مؤید باللّه هارونى بن حسین بن هارون...
که به امام مؤید باللّه هارونى اخیر معروف است، او در سال 502 ه .ق در
دیلم قیام نمود و پس از تسلط بر اکثر نواحى گیلان تا حدود لاهیجان عاقبت
در سال 520 ه .ق در قریه فیتوک وفات یافت.
او وصیت کرد که او را مخفیانه دفن کنند تا ملاحده الموت از قبر او آگاهى
نیابند و بدن او را از قبر بیرون نیاورند تا آتش بکشند. از این رو او را مخفیانه
دفن کردند.[35] او خواهرى به نام سکینه داشته که همسر یکى از سادات
حسنى بود و با شخصیت مدفون در این بقعه هم خوانى دارد.
علامه سید مجدالدین، همین گزارش را تایید مىکند و مىنویسد: «توفى
علیه السلام سنة عشرین و مسائه، و اوصى ان یدفن سرا خوفا من الملاحدة
لعنهم اللّه تعالى».[36]
بنابراین قول مرحوم تفرشى را باید حمل به این ادعا کنیم که منظور وى
ابوطالب یحیى اخیر بوده که با جد و خواهرش در این بقعه مدفون شده است.
بنابراین در این بقعه، 1. ابوطالب یحیى بن احمد هارونى، متوفاى 520
ه . ق.
2. جدّش حسین بن هارون، متوفاى 496 ه . ق،
و 3. خواهرش سکینه، مدفونند که پس از اینها،
4. یحیى بن میر قوام الدّین، در این بقعه دفن شده است.
ظاهرا این بارگاه از سوى بزرگان مرعشى بر روى قبر فرزند میرقوام الدین
ساخته شده است.
[1]. از آستارا تا استرآباد 4: 531.
[2]. تاریخ مازندران: 58.
[3]. سفرنامه مازندران و استرآباد: 22.
[4]. از آستارا تا استرآباد 4: 531.
[5]. سفارشنامه انجمن آثار ملى: شماره 49، ص 39 و 40.
[6]. فهرست بناهاى تاریخى و اماکن باستانى: 184.
[7]. کتاب اسامى دهات کشور: 177-178.
[8]. تاریخ مازندران 2: 339-340.
[9]. فهرست بناهاى تاریخى و اماکن باستانى: 184.
[10]. مازندران جغرافیاى طبیعى تاریخى و اقتصادى: 301.
[11]. از آستارا تا استرآباد 4: 533-534.
[12]. هما: 534-535، بناهاى آرامگاهى: 221.
[13]. بناهاى آرامگاه: 221.
[14]. تاریخ طبرستان و رویان: 483.
[15]. از آستارا تا استرآباد: 531.
[16]. دائره المعارف تشیّع 3: 483.
[17]. تاریخ طبرستان و رویان: 323.
[18]. تاریخ هزار ساله اسلام: 264.
[19]. تاریخ هزار ساله اسلام در نواحى شمال ایران: 47.
[20]. الشجرة الطیبه: 68.
[21]. خفته در مزار شیراز که به علاء الدین حسین مشهور است، بدون شک حسین بن اسحاق بن امام موسى کاظم علیهالسلام است که یک واسطه حذف گردیده است. رج مزارات امامزادگان ایران 2: 189 ـ 195.
[22]. دائره المعارف تشیّع 3: 482.
[23]. بدیع الانساب: 64، صحیح مکنى به ابوطالب است.
[24]. بدایع الانساب 2: 563.
[25]. لباب الانساب 2: 563.
[26]. لسان المیزان 6: 306 برقم 9116.
[27]. سمط النجوم الحوانى 4: 288، الکواکب المشرقه 3: 652.
[28]. الشجره المبارکه: 66.
[29]. الفخرى: 142-143.
[30]. التحف شرح الزلف: 212 ـ 214.
[31]. تاریخ طبرستان: 101.
[32]. سادات متقدمه گیلان: 568، علویان طبرستان: 113، سیرى در تاریخ علویان
غرب مازندران: 60ـ59.
[33]. اخبار ائمه زیدیه: 321.
[34]. همان: 321.
[35]. همان: 157.
[36]. التحف شرح الزلف: 230.
- ۱۸۰۶
- ادامه مطلب