- پنجشنبه ۱۳ شهریور ۹۳
احمد بن حسین کاتب، مورّخ قرن نهم هجری مینویسد:
«امامزاده معصوم بزرگوار، بر تمام سروان دین مخدوم و مقتدا است. روضه مطهّرش مروّح چون جنّات نعیم، روح مقدّسش ، مراد دهندة فقیر و غنی و یتیم، و هرکه از راه اخلاص متوجّه این آستان شد یوماً فیوماً دولت مجدّد و سعادت مخلّد یافته و به ذروة اعلی رسیده و عروس مرادات دینی و دنیوی در کنار گرفته [است]» [2]
نسب شریف
نسب شریف وی به اتّفاق نقل همهی علمای انساب و مورّخان بزرگ، با چهار واسطه به امام ششمC منتهی میشود که از قرار ذیل است:
سیّد ابوجعفر محمّد بن أبی الحسن علی بن أبی محمّد عبیدالله بن أحمد الشعرانی بن علی العریضی بن امام جعفر الصادقC .
وی سیّدی جلیلالقدر، عظیمالشأن، و عالمی عابد و صاحب کرامات بود و به امامزاده جعفر مشهور و معروف است. اکثر اجداد و پدرانش از بزرگان سادات حسینی و از عالمان سرشناس این خاندان به شمار میآیند.[3]
تاریخ و محلّ تولّد
دربارة تاریخ و محلّ ولادت امامزاده جعفرC، در منابع موجود اشارهای نشده است. علمای انساب جملگی قایلند که جدّ او، عبیدالله بن احمد الشعرانی، نخستین کس از این خاندان است که به ایران مهاجرت نموده و در مراغه (از توابع آذربایجان شرقی) سکونت اختیار نموده است.[4] آنان سپس اضافه میکنند که پدر امامزاده جعفرC از مراغه به مرند نقل مکان نموده و سپس به یزد آمده است.[5] این دو قرینه حکایت از آن دارد که امامزاده جعفرC در آذربایجان شرقی و در مراغه یا مرند به دینا آمده است. و در این باره هیچ شک و تردیدی نمیتواند نمود. برخی از نویسندگان معاصر، سال تولّد اور ا اواسط قرن چهارم هجری یعنی حدود سال 350 هـ .ق نوشتهاند. [6]
متأسّفانه در تواریخ محلّی یزد، بدون هیچ مدرک و سندی، مهاجرت و سکونت امامزاده جعفرC را در بغداد یا مدینه نوشتهاند که بدون شک، صحیح نبوده و چنانچه خواهد آمد، نخستین شخصی که از این خانواده به ایران مهاجرت نموده، در مدینه سکونت داشته و از آنجا به ایران نقل مکان نموده است.
علّت مهاجرت
در تواریخ یزد، علّت مسافرت و هجرت امامزاده جعفرC «فشار حکومت عبّاسی» و گاهی «زیارت قبر امام رضاC» ذکر شده است. همچنین در این تواریخ، زمان هجرت را یکی زمان خلافت متوکّل عبّاسی (متوفّای 247 هـ .ق)، و دیگری زمان حکومت فخرالدّوله (متوفّای 387 هـ .ق) و سوّم سال 410 هـ .ق ذکر مینمایند.[7] از اینرو به نقد و بررسی این سه دیدگاه خواهیم پرداخت.
الف: زمان خلافت متوکّل عبّاسی
بدون شک این تاریخ، یعنی زمان خلافت متوکّل عبّاسی، نمیتواند تاریخ هجرت امامزاده جعفرC به یزد باشد که انگیزة آن را فشار دولت عبّاسیان مطرح نمودهاند. زیرا از سال وفات متوکّل که به سال 247 هـ .ق است تا سال وفات امامزاده جعفرC که سال 424 هـ .ق است، بیش از 177 سال فاصلة زمانی است و اگر سن امامزاده جعفر C را در هنگام هجرت، تنها سی سال بدانیم، بالغ بر 207 سال خواهد بود. به زبان دیگر، عمر امامزاده جعفرC بیش از 207 سال محاسبه میشود که این عادتاً صحیح نیست. از اینرو باید این تاریخ، سال مهاجرت عبیدالله بن احمد شعرانی، جدّ امامزاده جعفرC باشد زیرا در این سال، متوکّل عبّاسی علاوه بر تخریب قبر امام حسینC، و سرکوبی سادات، جمع کثیری از فرزندان رسول خدا3 به ایران مهاجرت نمودهاند که من جمله آنان فرزندان ابراهیم المجاب بن محمّد العابد بن امام موسی الکاظمC هستند. مؤلّف المشجّر الوافی به نقل از شیخ محمّد حرزالدّین در کتاب معارف الرجال مینویسد:
«فرزندان ابراهیم المجاب پس از حوادث خونینی در کربلاء، به شهرهای دیگر مهاجرت نمودند، محمّد الحایری بن ابراهیم المجاب به واسط و علی و موسی و احمد به ارّجاق و از آنجا به کرمان پناهنده شدند.[8]
این مهاجرتها پس از قیام یحیی بن عمر بن یحیی در سال 250 هـ .ق به اوج خود رسید. زیرا به دار کشیدن یحیی و تعقیب و شکنجه هواداران و بیعت کنندگان با او، و سخت گیری به سادات باعث شد که جمع کثیری از سادات به کرمان، قم، طبرستان، ری و آذربایجان مهاجرت کنند که من جمله این مهاجرین عبیدالله بن احمد الشعرانی، جدّ امامزاده جعفرC است.[9]
ب: زمان حکومت فخرالدّوله
فخرالدولة دیلمی که به سال 387 هـ .ق وفات نمود، بر بخشهای عظیمی از ایران حکومت میکرد که من جمله آنها یزد بود. محمّد رضا عطائی در پاورقی کتاب مهاجران آلابیطالب، ترجمه کتاب منتقلة الطالبیّه، صریحاً مینویسد: «امامزاده جعفرC در روزگار حکومت فخرالدّوله بویهی در سال 380 هـ .ق وارد یزد شد.»[10] ظاهراً او این مطلب را از محمّد مفیدی اقتباس کرده که مینویسد:
«امیر اوجش که امیری عادل پسندیده صفت و از اقرباء فخرالدوله بود...»[11] و چنین نتیجه گرفته که هجرت امامزاده جعفرC در سال 380 هـ .ق بوده است، که این نظریّه نمیتواند صحیح باشد، زیرا مدرکی در دست داریم که نشان میدهد آن حضرت در سال 410 هـ .ق به یزد مهاجرت نموده است. از اینرو احتمال قوی داده میشود که این سال (380 هـ .ق) سال مهاجرت سیّد ابوالحسن علی، پدر امامزاده جعفرC از مرند به یزدِ اصفهان است که امام فخر رازی به این مهاجرت تصریح دارد.[12] سؤالی که مطرح است، چرا سیّد ابوالحسن علی، مرند را ترک گفت و به یزد مهاجرت کرد؟ آیا آذربایجان آبستن حوادثی بوده که او خود را از این حوادث رهانیده یا نه؟ جواب این سؤال به راحتی در گفتار مورّخان یزد پیداست زیرا چنانچه خواهد آمد، هجرت امامزاده جعفرC را مخفیانه و ترس از حکومت ذکر نمودهاند که معلوم میشود او در جریانی شرکت داشته که تحت تعقیب بوده است.
ج: سال 410 هـ .ق
سال 410 هـ .ق روشن ترین تاریخی است که میتوان به هجرت امامزاده جعفرC به یزد تکیه کرد. زیرا در این سال واقعة خونینی در آذربایجان صورت گرفت که بدون شک امامزاده سیّد ابوجعفرC در آن شرکت داشت و پس از شکست آن قیام و دستگیری رهبر آن، و کشته شدن جمع کثیری از سادات، سیّد جعفرC مخفیانه از آذربایجان گریخت و به شهر یزد وارد شد.
ماجرای هجرت
در منابع موجود، علّت اصلی هجرت امامزاده جعفرC ترس از حکومت وقت و فشار دولت عبّاسی گزارش شده و مینویسند: «امامزاده جعفرC به دلیلی همچون گریز از دست ظالمانی که اورا تعقیب میکردند نسب نامه و شجره نامه خود را که معرّف سیادت وی بود، در میان چوبی که بر سر ظرف آب میگذاشتند پنهان نمود و لباس درویشان و فقیران پوشید تا وی را نشناسند و از بغداد [=آذربایجان] ، راهی یزد شد و در آن جا سکونت گزید.»[13]
همین گزارش [ترس از خلفا، و کارگزارانش] در دیگر آثار مربوط به یزد ذکر شده،[14] و معلوم میشود که امامزاده جعفرC شاهد وقایعی بوده که سخت از آن متوحّش شده و مبادرت به ترک وطن نموده است. از آنجایی که وی در آذربایجان سکونت داشته، باید ببینیم که در این منطقه چه رویدادی صورت گرفته که ابتدا پدر و سپس خودِ امامزاده جعفرC از آنجا ترک وطن کردهاند.
قیام صاحب الطوق
در اکثر کتب انساب و تاریخ، از قیام صاحب الطوق در آذربایجان خبر میدهند. وی که از نوادگان بزگوار امام هفتمC است و به ابوالحسن موسی بن جعفر الجمال بن محمّد بن ابراهیم بن محمّد الیمانی بن عبیدالله بن امام موسی کاظمC خوانده میشود، با عدّهای از هواداران و سادات بر نواحی آذربایجان حمله برد و آنجا را به تصرّف خود
در آورد.
قدیمی ترین منبعی که از این قیام سخن به میان میآورد، شیخ الشرف عبیدلی نسّابه ، متوفّای سال 435 هـ .ق است که مینویسد: «ابوالحسن موسی در آذربایجان قیام کرد و بر مناطقی از آن غلبه یافت و ملقّب به صاحب طوق شد.»[15]
طبق این نقل، معلوم میگردد که وی قبل از وفات عبیدلی قیام نموده و با تاریخ مهاجرت امامزاده جعفرC که در منابع 410 هـ .ق ذکر شده میتوان تطبیق داد.
گویند که در نزد القادر بالله (381 ـ 432 هـ .ق)[16] از سیّد ابوالحسن موسی بدگوئی کردند و سیّد همین که فهمید، خلیفه قصد جان او را دارد با عدّهای از دوستان و هوادارانِ خود به آذربایجان حمله برد و بخشهایی از آن را به تصرّف خود درآورد، و اهالی آنجا با او به خلافت بیعت کردند که در جمع بیعت کنندگان شماری از سادات موسوی، حسینی و حسنی وجود داشتند.
خبر قیام ابوالحسن موسی به گوش القادربالله عبّاسی رسید، او دستور داد تا این نهضت را هر چه سریعتر سرنگون کنند، از اینرو ارتشی مجهّز به آذربایجان گسیل داشت و رهبر قیام پس از برخوردهای شدیدی دستگیر و در محلّه سنجران تبریز زندانی شد. چون در زمان اسارت طوق = غل و زنجیر به گردن این سیّد بستند، لذا به صاحب طوق مشهور شد.
صاحب طوق به مدّت هفت سال در زندان بود تا اینکه عاقبت در همان زندان وفات یافت. و زندان را بر سر او خراب کردند که اینک زیارتگاه دوستداران اهل بیتo شده است. برخی از اصحاب و یاران صاحب طوق، خصوصاً ساداتی که در این قیام شرکت داشتند کشته و زخمی و الباقی متنکراً خاک آذربایجان را ترک گفتند که من جمله آنها را میتوان به امامزاده ابوجعفر محمّدA نام برد. [17]
رؤیای امیر
پس از قیام صاحب الطوق، و تحت تعقیب بودن سادات در آذربایجان، امامزاده جعفرC وارد دارالعبادة یزد شد، شهری که برای وی غریب و ناآشنا بود. وی حتّی از معرّفی خود بیمناک بود. چند روزی سرگشته و حیران در شهر، سرگردان بود، نه مسکن و مأوایی داشت و نه شغل و محل درآمدی و شبها را غریبانه در مسجد به سر میبُرد.
بعد از چند روز امامزاده جعفرC در یکی از کوچه های شهر یزد به یک مغازة آهنگری مراجعه و تقاضای کار نمود. بعد از آنکه تقاضای وی از سوی استاد آهنگر پذیرفته شد، در آن مغازه شروع به کار کرد. وی در دم آهنگری میدمید و آتش کوره را شعله ور میکرد. او هر روز پس از پایان کار روزانه، مزد و اجرت خویش را دریافت میکرد و به مصرف مخارج خود میرساند. روزها گذشت تا آنکه شبی، حاکم و والی یزد «امیر اوجش»[18] در عالم رؤیا، وجود مقدّسِ پیامبر اعظم الشأن اسلام3 را دید که به وی میفرماید: «یکی از فرزندان من به این سو آمده و تقدیر او در این سرزمین است، و از نسلِ او فرزندانی به دنیا خواهد آمد. او را دریاب و گرامی دار!» چون والی، از خواب بیدار شد، به تفحّص و جستجو پرداخت. امّا چنین شخصی را نیافت. تا آنکه شبی دیگر،
آن حضرت را در خواب دیده، و نشانی محل اقامت امامزاده را از ایشان گرفت.
تصویری دیگر از آرامگاه با شکوه امامزاده جعفر p |
والی، شک و تردید به خود راه نداد و صبحدم پس از طلوع آفتاب، در بازار و میدان جستجو کرد تا فرزند دلبند پیامبر3 را یافت. امامزاده جعفرC ابتدا از خوف دشمنان نَسب خود را مخفی میکرد. والی که وضع را چنین دید رؤیای خود را بازگفت. امامزاده چون اطمینان خاطر یافت، سر گذشت خویش را بازگو کرد و از میان چوب مُطَهَّره (ظرف آب)، شجره نامة خود را بیرون آورد و به والی نشان داد.
والی او را گرفت و سر و چشمش را بوسید و برخی نوشته اند: «خود را بر پای مبارکش انداخت سپس دستور داد او را به حمام ببرند و گرد غربت و محنت از پیکرش بشویند و بر او خلعت خاص پوشاند و نعمتهای رنگارنگ به ایشان ارزانی داشت. والی، مقدم آن بزرگوار را فوز عظیم الهی دانسته، و خالصانه کمرِ بندگی و خدمت در برابر حضرتش بست و با وی بیعت نمود و از پیروانش شد.
امامزاده در همان کوچهای که دکان آهنگری واقع شده بود، سکونت گزید و از آن به بعد، آن جا را «کوچه حسینیان» نامیدند. [19]
ازدواج
امیر اوجش که خود را با چنین سعادتی روبرو دیده بود، تصمیم
گرفت خود را بیشتر به حضرتش نزدیک کند و از سعادتی عظیمتر، برخوردار گردد.
به همین جهت دختر خود را برای همسری به محمّد پیشنهاد کرد و او پذیرفت. امیر جهت داماد عزیز خود، خانهای عالی در همان کوچة حسینیان ساخت و عایدات دو روستای مهمّ یزد به نامهای «فهرج» و «طزرجان»[20] را به او اختصاص داد.[21] نام همسر امامزاده، معلوم نیست ولی از آن جا که امیر را از اقرباء و خویشان فخرالدوله دیلمی دانستهاند و او فرزند رکن الدولة بن بویه و از مردمان مازندران است، میتوان حدس زد امامزاده جعفرC با دختری که در اصالت، مازندرانی بود، ازدواج نمود.[22]
تعداد فرزندان
حاصل این ازدواج فرخنده را علمای انساب چند فرزند به اسامی
ذیل نوشتهاند:
1. علی أبوالحسن 2. عبیدالله أبومحمّد 3. حسن أبوعلی 4. حسین أبوعبدالله که به گفته امام فخر رازی: ولکلّهم أعقاب کثیرة بیزد: برای همه اینان فرزندانی در یزد میباشد. [23]
ابوطالب مروزی مینویسد: فعقبه بیزد جماعة کثیرة، فیهم التقدّم و النقابة و الرئاسة، و لهم جاه و حشمة سنیة و رتبة و رفعة علیه، أبصرت قوماً بها؛ نسلش در یزد به وفور بودهاند. از ایشان رئیس، نقیب = سرپرست سادات و مهتر قوم بودند و برخی از آنان نیز دارای موقعیّت اجتماعی و تمکّن مالی، مقام علمی و اجتماعی بودند. گروهی از یزدیان توسّط آنان مستبصر شدند.[24]
ابن مهنّای نسّابه، ناصر را بر تعداد فرزندانِ امامزاده جعفرC افزوده که ظاهراً او فرزند زاده آن حضرت را با فرزند وی خلــط نموده است.[25] این درخت پربــار، آنقدر پرثمر بود که احمد کاتب مینویسد: «اکنون [قرن نهم] از اولاد آن امامزاده، قریب هزار کس وجود دارند.»[26] مؤلّف کتاب نزهة العیون و نهایة الفنون که کتاب خود را به امر سیّد شمسالدّین محمّد بن سیّد رکن الدّین محمّد قاضی حسینی، نوادة بزرگوار امامزاده جعفرC نوشته، بیش از هزار نفر از نوادگان آن حضرت را در این کتاب معرّفی نموده که انشاء الله در کتاب فرزندان ابوجعفر محمّد به چاپ خواهد رسید. این قسمت کتاب را با شعر احمد کاتب در توصیف بقعه وامامزاده جعفرC به اتمام میرسانیم:
این روضة مقــدّس اولاد مصطفـی است یا مدفـن سـلالـة سلطـان اولیــاست
این خوابگـاه میوة باغ رسالـت است وین تختگاه، شمـع دل شاه «هل اتی» است
دانی که این مقام مبـارک چه مـنزل است این جایگاه وعدة زهرا و مرتضی است
این جا قدم به شرط ادب نِه که ساحتش فرش جبیــن روح شهیـدان کربلاست
این، کعبة مراد زمین است و آسمـان هر کس که کف گشـاده در او، حاجتش رواست[27]
نیاکان
تمام نیاکان و پدران حضرت امامزاده جعفرC از بزرگان سادات عریضی بودند که نام و نشان آنان در کتب انساب زینت بخش و مزارات آنان زیارتگاه دوستداران اهل بیت o است. در اینجا به اختصار به شرح حال آنان خواهیم پرداخت.
علی عُریضی
ابوالحسن[28]، علی بن جعفر عُریضی به سبب انتسابش به خاندان وحی و امامت، «حسینی»[29]، «هاشمی»[30] و «علوی»[31] خوانده میشد و چون در مدینه رشد یافت، او را «مدنی» نیز میخوانند.[32]
اما مشهورترین نسبش که بر کسی جز او گفته نمیشود، «عریضی» است. چون بیشتر عمر شریفش را در قریه «عُریض» سپری کرد و فرزندان وی نیز در آنجا به سر میبردند به «عُریضیون» معروف هستند.
او کوچکترین فرزند امام صادقC بود و در حالی که کودکی بیش نبوده، از نعمت پدر محروم شد. وی معتقد به امامت برادر خویش امام موسی بن جعفرC بود و تا زمان امام هادیC و بنا به نقلی تا زمان امام حسن عسگریA زندگانی کرد. [33]
علی، سیّدی بسیار جلیلالقدر، بزرگ مرتبه، با تقوای و عالمی سترگ، راوی حدیث و فاضل بود. از آن بزرگوار، کتاب «مسائل علی بن جعفر» ـ که علّامه مجلسی، آن را در کتاب «بحارالانوار» جا داده ـ به یادگار مانده است.[34] ابونصر بخاری دربارة او مینویسد:
«کان عالماً کبیراً ، عاش الی ان أدرک علی بن موسی الرضا، و محمّد بن علی، و علی بن محمّد o و مات فی زمانه، اُمّه اُمّ ولد.»[35] او دانشمندی بزرگ بود. زنده بود تا این که زمان امام رضاC و امام جوادA و امام هادیC را درک نمود و در زمان امام هادیC وفات کرد. مادرش کنیز بود. همسر وی، فاطمه کبری دختر محمّد الأرقط بن عبدالله الباهر بن امام زین العابدینC است.[36] او در سال 220 هـ .ق وفات یافت و در عریض به خاک سپرده شد.[37] مقبره و مسجد علی بن جعفرC در سال 1381 به دست وهّابیان تخریب و جنازة او و یک نفر دیگر که تر و تازه مانده بود با احترام به بقیع منتقل شد. [38] آرامگاهی به وی در قم و سمنان منسوب است که متعلّـق به نواده او میباشد. [39]
علمای انساب در شمارش فرزندان او اختلاف دارند و تعداد شانـزده تن را به شرح ذیل معرّفــی میکنند؛ محمّد اکبر، محمّداصغر، حسن، حسین، جعفر، احمد شعرانی، احمد اصغر، عبدالله، علی، عیسی، قاسم و ملیکه، خدیجه، حمدونه، زینب و فاطمه. که تداوم نسل وی تنها از دو فرزند او محمّد اکبر و احمد شعرانی است.[40] از فرزندان و نوادگان علی بن جعفر عریضی خانواده بزرگی شکل گرفت که بیشتر شهرها به سبب مهاجرت این بزرگواران بدان سرزمینها از برکت وجودشان بهرهمند گردیدند.
احمد شعرانی
او مکنّی به ابویحیی[41]، و ابومحمّد[42] و معروف به شعرانی[43]، و مادرش اُمّ ولد[44] و به قولی از زنان عرب بود.[45] او دارای سه فرزند به اسامی؛ ابومحمّد عبیدالله، محمّد و ابوعبدالله حسین رقی است و نسل او در نصیبین، یزد و قم و دیگر شهرها پراکنده است.[46] سیّد احمد کیاگیلانی از فرزندان محمّد و حسین جمعی که در ابرقوه یزد بودند نام میبرد.[47] در کتاب نزهة العیون علاوه بر شمارش بیش از هزار تن از نوادگان وی، او را مکنّی به ابوالقاسم میداند.[48] علّامه نسّابه ابن طباطبا، از اعلام قرن پنچم هجری، احمد شعرانی را ساکن منطقه «جذوع» مدینه ذکر میکند و مینویسد: او دارای یازده فرزند به اسامی ذیل میباشد: عبدالله، علیّه، قاسم، عبیدالله، اُم فروه، علی، حسین، حمیده، حمدونه، حسن اکبر و حسین اصغر.[49] در هیچ یک از منابع موجود از مهاجرت او از مدینه گزارشی نقل نشده است. به احتمال قرین به یقین او همان است که در کنار پدر دفن شده است.
عبیدالله
وی مکنّی به ابومحمّد[50]، و دارای سه فرزند به اسامی ابوالحسن علی، احمد و محمّد بود.[51] ابوطالب مروزی احمد را ساکن در مراغه (از توابع آذربایجان شرقی) همچون پدرش ذکر مینماید.[52] این دیدگاه نخستین بار از طرف شیخالشرف عبیدلی نسّابه مطرح شده است.[53] او با اُمّ الحسین دختر محمّد بن حمزة بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسنC ازدواج نمود،[54] از اینرو فرزندان او به «بنی الحسنیّه» شهرت یافتهاند.[55] امام فخر رازی فرزندان او را به «بنی الجنیّه»[56] و ابوالحسن بیهقی به «بنی الحسینیّه»[57] ثبت نموده اند که یقیناً اشتباه بوده و تصحیف کلمه حسنیه است که منظور همسر حسنی وی است. ضامن بن شدقم دو فرزند دیگر به اسامی حمزه و ناصر بر تعداد فرزندان او افزوده است که ظاهراً فرزندزادگان او را با فرزندان او اشتباه گرفته است.[58]
عبیدالله، پس از قیام یحیی بن عمر بن یحیی در کوفه به سال 247 هـ .ق و بیعت جمع کثیری از سادات عراق و حجاز، و درگیری و قتل سیّد یحیی به دست عمّال متوکّل عبّاسی، و تحت تعقیب بودن بیعت کنندگان و سخت گیری او بر سادات، به ایران مهاجرت نمود و ظاهراً در این هجرت دو فرزند او علی و احمد نیز حضور داشتند.[59] علمای انساب از خروج عبیدالله از مراغه گزارشی نقل ننمودهاند، ظاهراً او در همین شهر وفات نموده است.
علی
وی مکنّی به أبوالحسن و سیّدی جلیلالقدر و شریف بود. مادرش، اُمّ حسین، از نوادگان امام حسن مجتبی C است.[60] علی، ابتدا در مرند ( ازتوابع آذربایجان شرقی) سکونت داشت و سپس به یزد نقل مکان نمود و در آن شهر سکنی گزید. امام فخر رازی مینویسد: «کان بمرند، ثمّ سکن یزد اصفهان و بها عقبه»[61] این جمله نشان میدهد که وی تا آخر عمر در یزدِ اصفهان اقامت داشته و در همین منطقه وفات کرده است. مؤلّف کتاب نزهة العیون مینویسد: «ابوالحسن علی بیزد و بها قبره»[62] یعنی ابوالحسن علی در یزد بود و در همانجا قبرش است. آرامگاه وی اینک در شهر نایین قرار دارد و زیارتگاه دوستداران اهل بیت o است.[63] علمای انساب برای وی دوازده فرزند به اسامی ذیل یاد میکنند که تداوم نسل او تنها از دو فرزند است؛ قاسم، احمد ابوالقاسم، زید، حسن، حسین، عبیدالله، عبدالله، محسن، محمّد ابوجعفر، فاطمه، خدیجه، زینب.[64] سیّد ضامن بن شدقم، حمزه نامی را بر تعداد فرزندان علی افزوده است،[65] که بر این اسامی او دارای سیزده فرزند [ده پسر و سه دختر] میباشد که تنها نسل او از عبیدالله و محمّد ابوجعفر منتشر شدهاند.[66] متأسّفانه از همسر و تاریخ وفات و انگیزه مهاجرت او به مرند، اطّلاعات شفافی در دست نیست. اما چنانچه گفته شد، او ابتدا به همراه پدر در سال 247هـ .ق از مدینه به مراغه کوچ کرد، سپس در سال 387 هـ .ق به مرند رفت و از آنجا به نائین منتقل شد. چندین فرزند او در مراغه و مرند به دنیا آمدهاند که من جمله آنها میتوان از امامزاده ابوجعفرمحمّد A نام برد.[67]
بنای بقعه مبارکه
به درستی معلوم نیست چه زمانی بر روی مرقد حضرت امامزاده ابوجعفر محمّد A ، بقعهای بنا شده است. اما آنچه تاریخ گواهی میدهد، پس از دفن این سیّد جلیلالقدر در قبرستان تازیان، این مکان رونق دیگری گرفت. زیرا پیش از دفن وی در این محل، مقبرة عدّهای از شهدای صدر اسلام بود و به این مکان به دید احترام مینگریستند و حتی امواتشان را برای تبرّک و تیمّن در کنار قبور آنان دفن میکردند. در این باره، تاریخ جدید یزد مینویسد: «بدان که مزار قدیم یزد، «تازیان» ا ست که اولیاء و صلحاء و شهداء در او مدفونند و ابتدای این مقابر از تابعینِ اصحاب پیغمبر3 باشد و از آن تابعین که در یزد وفات کردهاند، در این مقام دفن کردند.»[68] «در این قبرستان از یک طرف آن، امامزاده معصوم ابوجعفر محمّد ... [مدفون است] و بر یک طرف [آن] مزار خط سبز[واقع است] ... و بر طرف دیگر از تازیان [مکانی قرار دارد] که آن را غازیان[69] میخوانند.» [70]
بنابراین معلوم میگردد که قبر حضرت ابوجعفر محمّد، از مشاهیر قبور و مزاراتِ قبرستان تازیان بوده، و پیوسته در آن ساخت و ساز صورت میگرفته است. سخن گزاف نیست که بگوییم، پس از دفن این سیّد جلیلالقدر آرامگاهی بر سر تربت او بنا شده و کم کم توسعه داده شده است. برخی معتقدند که از زمان دفن امامزاده تا سال 775 هـ .ق یعنی به فاصله 250 سال، این محل فاقد ساختمان بوده و علّت آن را وجود اهل سنّت در یزد ذکر کردهاند که صد البته این دیدگاه غلط است. [71]
سالشمار تاریخ توسعه آرامگاه
از وضع مرقد امامزاده ابوجعفر محمّد A ، از سال (424 تا 775 هـ .ق) اطّلاعات دقیقی در دست نیست. فقط میدانیم سنگ مرمری که تاریخ مربوط به وفات امامزاده و حسب و نسب وی بر آن حک شده، بر روی مرقد نصب گشته و ظاهراً مسجد و محرابی پیرامون قبر وجود داشته است.[72] همین مطلب اشاره جزئی به وجود بقعهای بر روی مرقد
مطهّر دارد.
در سال (776 هـ .ق) خواجه اسحاق بن خواجه حسن ساورج خوارزمی[73] سنگی را که تاریخ بر آن بود برداشت و صورت قبر را از کاشی پوشانید و عبارت تاریخ بر پیش محراب گذارد و بر اطراف مزار دیوار کشید. امیر معینالدّین اشرف،[74] ورودی بارگاه را توسعه داد و بازار (یا کوچهای مسقّف) و سفیدکاری شده، متّصل به بارگاه ساخت و نوشتاری مشتمل بر وقایع مربوط به امامزاده بر دیوار آن نصب کرد. همچنین او سقّاخانهای کنار درِ حرم امامزاده برپا داشت.
در سال (798 هـ .ق) مقارن طغیان سلطان محمّد پسر ابوسعید طبسی در یزد، امیر صدرالدّین وزیر، زمینی مجاور بنای امامزاده خرید و به صحن امامزاده الحاق کرد و چون به دست اتباع سلطان محمّد کشته شد در آنجا به خاک سپرده شد. پسرش امیرقطبالدّین علی بر اطراف آن زمین دیوار فخر و مدینی[75] با پنجره از آجر پخته کشید و بر طرف قبله صفّه و طنبی و برجانب شمال صفّهای به رسم مسجد با محراب ساخت. در همین جاست که مولانا حاجی نظام الدّین اسحاق حموی، متوفّای سال 852 هـ .ق را دفن کردند.
در سالهای (799 تا 844 هـ .ق) در پایین حرم امامزاده ایوانی دلگشا و نقش و نگار شده، و مسجدی با محراب مرمر و چراغهای آویزان، ساخته شد و بالای مسجد، غرفه هایی با پنجرههای متعدّد و نقش و نگار شده، احداث گشت، علاوه بر این، سردابی نیز ایجاد گردید و سنگ فعلی بر آرامگاه گذاشته شد.
در سال (854 هـ .ق) خواجه احمد فرّاش که از خادمان امیرزاده سلطان محمّد تیموری بود، قطعه زمینی پشت ساباط خانقاه خرید و نبش کرد و ساباط و سقایة امیرمعینالدّین اشرف را هم ویران ساخت، و تبدیل به مدرسهای شش ضلعی شد و برای بارگاه امامزادهC دو در تعبیه گردید. یکی سمت شرق و دیگری سمت غرب و نیز آشپزخانه و اتاقهایی
جهت خادمان و خانههایی به منظور فقراء، احداث شد و آب انباری نیکو احداث گردید.
مؤلّف تاریخ جدید یزد اضافه میکند که؛ خواجه پیر محمّد قمّی در پائین پای امامزاده صفّه منقّش و محراب و سردابه ساخت و قندیل آویزان کرد و چون مولانا مجدالدّین فضل الله قاضی در سال 855 در گذشت در این صفّه به خاک سپرده شد.
همو گوید که؛ برهان الدّین امیر شیخ دادا جنب صفّه مذکور، صومعه با محراب مرمر ساخت و بر بالای آن صومعه، نیم صفّه منقّش که اطرافش دریچه بود بنا کرد.
در سال (859 هـ .ق) سیّد جلالالدّین محمّد قطعه زمینی خریداری نمود و در آن ایوانی عالی بنا کرد. در همین سال خواجه معین الدّین علی میبدی در میان مدرسه و مزار، حوضی از آجر ساخت و بر آن پنجرهای آهنین نصب گردانید و حوضهای دیگر و شبستانها و ایوانهای عالی به شکل مساجد احداث نمود که جویبار از میان حوضها عبور میکرد، و نیز در بیرون امامزاده و مقابل آن، مدرسهای با چهار دیوار ساخت.
در سال (860 هـ .ق) سیل عظیمی به شهر یزد روی آورد که نصف صفّة جدید و صومعه و صفّه پایین پای امامزاده و مدرسه و پایاب از میان رفت و مخروبه شد.
در سال (861 هـ .ق) سیّد جلال الدّین محمّد، شیخ زاده برهان الدّین
امیر شیخ دادائی، و خواجه معین الدّین علی، بناهایی را که خود ساخته بودند و بر اثر سیل خراب شده بود، احیاء کردند و بقیه به همان حال، مخروبه باقی ماند. در این سال همچنین هر روزه، مردم در این آستانه اطعام میشدند.
از سال (862 تا 962 هـ .ق) صد سال طول کشید که مزارع، صومعه، مسجد و غیره، تجدید بنا شد و به حال اوّل برگشت ولی بناها نسبت به سابق، بسیار کمتر بود.
از سال (962 تا 1319 هـ .ق) در این سالها تصرّفات و الحاقات دیگری در این مزار صورت نگرفت. مفیدی نیز میگوید: «اکنون که در حال نگارش این کتاب هستم و سال 1083 هـ .ق میباشد، بعضی از عمارات، منهدم گشته و کسی توفیق نیافته است آنها را بازسازی کند.»
در سال (1319 هـ .ق) ساختمانهای قدیم آستانه تخریب و به کمک چند شخص خیّر، حرم، توسعه داده و ساختمانی عالی ساخته شد.
گفته میشود؛ حدود صد سال پیش، حرم، بقعة کوچکی بوده است به طول پنج و عرض سه متر، تا آنکه یکی از متموّلین صاحب منصب یزد به نام «میرزا فتح الله خان مشیرالممالک، مستوفی یزد» در حدود سال 1305 هـ .ش، به سامرّاء رفت و در آن جا نقشه حرم عسکریین P، توجّه او را به خود جلب نمود، لذا نقشة آن حرم مطهّر را در این جا پیاده نمود. و از این دوره شکوه و عظمت بارگاه امامزاده جعفرA از سر گرفته شد. وی همچنین کاروانسرایی نیز در مجاورت حرم ساخت که امروزه مرمّت شده و به طرز باشکوهی درآمده است.
در سال (1328 هـ .ش) گنبد موجود را معماری به نام «استاد حسین رمضان خوانی» بنا کرد و بعدها استاد محمّد خوش زبان آن را مرمّت و بازسازی نمود.
در سال (1343 هـ .ش) صحن شرقی و رواقها و به عبارتی آرامگاههای دو سوی شمالی و جنوبی صحن ساخته شد.
در سال (1345 تا 1355 هـ .ش) در طول این ده سال، استاد شکرالله
صنیع زاده خاتم و استاد محمّد حسین پرورش، ضریحی از طلا، نقره، و مینا با سرمایة آقای حاج علی محمّد روحانیان ساختند و در 13 رجب سال 1397 هـ .ق مطابق با سال 1355 هـ .ش بر روی مرقد نصب نمودند.
در سال 1355 هـ .ش چند تن از معماران زبده، ساخت گلدسته های رفیع ورودی شرقی حرم امامزاده جعفرC را به پایان بُردند. همچنین ساخت ایوان شرقی و کاشیکاری آن به سعی آقای علی اشتری به پایان رسید.
در سال (1356 هـ .ش) درسمت غرب حرم مطهّر، آقای عطاء الله افشار کتابخانهای تأسیس نمود.
در سال (1367 هـ .ش) ساخت منارههای سمت شمالی آستانه به معماری استاد محمّد صادق خوش زبان یزدی آغاز شد و کاشیکاری آن را پدرش، استاد محمّد خوشزبان یزدی به عهده گرفت.
در سال (1370 هـ .ش) چند تن از معماران زبده، سقاخانهای به شکل قدس و بسیار زیبا و باشکوه در رنگهای زنده و چشم نواز در ابعاد 2×5/2 و در مدّت یک سال و نیم بنا نمودند.
در سال (1371 هـ .ش) به معماری استاد غلامرضا بابایی کاشیهای فرسودة گنبد، برچیده و مجدداً کاشیکاری شد.[76]
از سال 1371هـ .ش تاکنون، که پائیز سال 1385 هـ .ش، تدوین نهایی این کتاب است، آئینه کاری، نماسازی، موزه آستانه، کتابخانه و مسجداعظم و نماسازی بقیّة رواقها انجام گرفته، خصوصاً با دید وسیع مدیر کل محترم اوقاف، جناب آقای علیرضا یگانه، طرح توسعه آستانه امامزاده جعفرC به مرحله اجرا گذاشته و در آینده نزدیک شاهد تحوّل عظیمی در توسعه این بارگاه خواهیم بود.
توصیف آرامگاه امامزاده ابوجعفر محمّد C
حرم مطهّر امامزاده ابوجعفر محمّد C ، بدون شک ، پس از حرمهای مطهّر امام رضاC در مشهد، احمد بن موسیC در شیراز، حضرت معصومهO در قم، حضرت عبدالعظیم حسنیC در شهر ری، جزء پنج مزار باشکوه ایران است که از لحاظ اتاق مرقد ، در زمرة نخستین حرمهای بزرگ ایران اسلامی به شمار میآید.[77] این حرم آسمانی، با همّت نیکوکاران و بانیان خیر، اینک چنان توسعه یافته که توصیف تمام زوایای آن، کتاب جداگانهای را میطلبد. در اینجا بخشهای مهم آستانه توصیف خواهد شد.
مدخل اصلی (ورودی غربی)
در گذشته، ورودی شرقی این امامزاده از ابهّت و شکوه خاصّی برخوردار بود و نمای اصلی امامزاده به شمار میآمد و گلدستهها نیز در همان طرف بود. اکنون آسان ترین راه دست یابی به آرامگاه امامزاده ابوجعفرC ، از همین ورودی غربی است که از طریق بلوار امامزاده جعفرC راه مییابد. این ورودی شامل ایوان باشکوه، کتابخانه، صحن و کفشداری است که به توصیف آن خواهیم پرداخت.
ایوان باشکوه
در ورودی غربی، ابتدا ایوان و سردری زیبا و باشکوه قرار دارد که به واسطه ترکیب یافتن گلهای رنگارنگ اسلیمی و ختایی، در زمینهای فیروزه رنگ، جلوهای دو چندان به ایوان داده است. در ابتدای سر در، بر روی کاشی این آیه از قرآن کریم به چشم میآید؛ «ادخلوها بسلام آمین». تاریخ ساخت کاشیهای این سردر، بنابر کتیبة ثلث آن، 1357 هـ .ش است. کنگرههایی که سایه روشن را در روز، بر نمای کتیبه پدید میآورند، بر رفیعترین جای این سردر، قرار گرفتهاند. طول این ایوان قریب نه و عرض آن شش متر است که حدود یک متر ضخامت دیوار است.
صحن امام u
پس از عبور از ایوان، به قدیمیترین صحن آستانه وارد میشویم که ابعاد آن 12× 5/13 متر است و دارای ایوان و اطاقهایی در آن است. تنها پوشش دیوارهای صحن، اندودی از گچ است که از سالیان دور مانده و تاکنون میراث فرهنگی هیچ کار مثبتی دربارة این فضا انجام نداده است.
در زوایای مختلف این صحن، آرامگاههای خانوادگی قرار دارد. در وسط این صحن نیز، حوض سنگی خودنمایی میکند که از دیرباز به همان شکل بوده است. در گوشة جنوبی صحن، مقبرة میرزا علی اکبر مصلّایی، جدّ مرحوم محمّد علی عالمی (صمصام یزدی ـ شاعر و اهل علم) قرار دارد و مردم یزد را بدان اعتقادی بس محکم است. علاوه بر این دفتر پاسخگوئی به مسائل شرعی در همین صحن واقع است.
چاه صاحب الزمان (عج)
در انتهای صحن امام، نزدیک به رواق، چــاه آبی است که حاجـتمندان، رقعههای خود را در آن میاندازند. گویند: حدود نود و شش سال قبل (1290هـ .ش) مردی که دُچار مرض حصبه شده بود، از فرط ناراحتی، خود را به درون این چاه میاندازد. پس از آنکه او را بیرون میآورند، میبینند هیچ اثری از حصبه در او دیده نمیشود، بعد از این واقعه اعتقاد مردم به این چاه راسختر میشود. [78]
کتابخانه
در سمت راست ورودی، کتابخانهای با نمای زیبایی از کاشیهای مشبّک و معرّق و تخت، و کتیبهای استوار به خط علی محمّد کاوه ـ خوشنویس مشهور یزدی ـ زینت یافته، قرار دارد. این بنا، به سعی و همّت آقای عطاء الله افشار در سال 1356 هـ .ش بنیاد گردید و به رغم اینکه سالهاست ساخته شده، از آن استفاده شایسته نشده است. بخشی از ساختمان به عنوان بانک نوار، چندسالی در اختیار سازمان تبلیغات اسلامی بود، تا اینکه در سال 1378 هـ .ش رسماً واحد فرهنگی آستانه، آن را به عنوان کتابخانه بازگشایی کرد.
در طبقه فوقانی کتابخانه، دفتر آستانة امامزاده جعفرC و چند اتاق دیگر قرار دارد.
کفشداری
از ورودی غربی، یک کفشکن به داخل حرم وجود دارد که از رونق بیشتری برخوردار است. پس عبور از این کفشکن و رسیدن به ایوان، بر سر در ورودی به رواق حرم، اشعاری در مدح امامزاده به خط نستعلیق و زیبای علی محمّد کاوه به چشم میخورد که از قرار ذیل است:
این بارگاه که پایهاش از عرش برتر است آرامگــاه نســل سلیــل پیـمبــر است
این شه که خفته است در آغوش تیره خاک خود آیت جـلال خداونـد اکبــر است
بوجعفر است کنیـه، محمّد وراست نــام نور دو چشم فاطمه و شبل حیدر است
از خـانــدان صـــادق آل محمّــد فـرزند ارجمنـد علی بن جعفــر است
ورودی شمالی
نخستین مدخل و ورودی زائران امامزاده از «کوچه امامزاده» یا از طریق «صحن ولایت» انجام میشد. این ورودی که ابتدا با صحنی به ابعاد 14×30 متر است به صحن کارگر نیز معروف است. در دوطرف این صحن، رواقهایی قرار دارد که تاریخ ساخت آن حداکثر مربوط به 32 سال قبل است.
در جلو محوطة ورودی، جوی آبی است که آب تفت، در آن جریان دارد. برای دسترسی به آب، باید حدود صد پله را پشت سر گذاشت. تا همین اواخر، مردم محل برای شست و شو از آب این جوی استفاده میکردند، ولی اکنون روی آن را پوشاندهاند.
ایوان رفیع با دو منارة نیمه ساخت، این ورودی را به رواق متصل به حرم منتهی میسازد. در حدود 32 سال قبل دو مناره زیبای این ایوان تخریب و در سال 1367 هـ .ش به معماری استاد محمّد صادق خوشزبان یزدی پی افکنده شد، و کاشیکاری آن را پدرش استاد محمّد خوشزبان یزدی معروف به خراسانی انجام داده است.
ورودی شمال غربی
در قسمت شمال غربی امامزاده، یک ورودی با سر در گچی است که چند سالی است به عللی مخروبه و بسته شده بود. این ورودی به یکی از آرامگاه های خانوادگی وصل میشود. روبه روی سر درِ این قسمت و بر جانب دیگر کوچه، آب انبار بیکتابهای قرار دارد که سالهاست از بهرهبرداری افتاده است. در دو طرف آب انبار، دکانهایی قرار دارد که بنابر نوشتة وقف نامهها، از موقوفات امامزاده جعفرC هستند. اخیراً چندین خانه که در این طرف قرار داشت و چسبیده به صحن غربی بود، خریداری و تخریب شده و ملحق به آرامگاههای خانوادگی شد.
ورودی جنوبی
پس از راه شمالی، این دوّمین راه اصلی رسیدن به حرم مطهّر است. این قسمت که قبلاً به «حسینیّه امامزاده» معروف بوده، در مراسم روضه خوانی و سوگواری از آن استفاده میشد، در حال حاضر عملاً تبدیل به صحن جنوبی شده، و مدفن تازه گذشتگان متمکّن شهر است. رواقهای
این حسینیّه نیز تازه ساخت است و نشانی از رواقهای کهنة حسینیّه
دیده نمیشود.
در این ورودی، ابتدا صحن بزرگی به ابعاد 5/27× 5/21 متر قرار دارد که راه ورود به آن از سمت جنوب و جنوب غربی است که یکی به روی مصلّای عتیق و دیگری به چهارباغ گشوده میشود.
در جنب رواقهای شمالی صحن، تالار سخنرانی و پذیرایی، با گنجایشی در حدود دویست نفر قرار دارد. این تالار به سال 1355 هـ .ش
ساخته شد و اکنون در مراسم سوّم و هفتة کسانی که در این جا آرمیدهاند، استفاده میشود.
پیش از آنکه به رواقهای اصلی حرم برسیم، در درون راهروی بزرگ و در سمت شرق آن، دری به مسجدی بزرگ گشوده میشود که معمار آن آقای استاد غلامرضا بابایی است. این مسجد، ساده و بی تکلّف به طول و عرض 17×14 متر است که به هنگام نمازهای پنج گانه و دیگر مراسمهای معنوی از آن استفاده میکنند.
ورودی شرقی
این ورودی که از سوی صحن شرقی است، از وسیع ترین و جدیدترین صحنهای آستانه است که با نمای زیبایی از گلدسته و ایوان، گل و گلکاری و حوض، و سقّاخانهای در وسط صحن، بر جلال و شکوه آن افزوده است. این صحن به طول و عرض 49×5/36 متر است که اخیراً با سر درب زیبایی تکمیل شده است.
در طرف غرب این صحن، رواقهایی قرار دارد که به بارگاه چسبیدهاند. این رواقها قدمتی به اندازة خود بارگاه دارند. اما رواقها و به عبارتی آرامگاههای دوسوی شمالی و جنوبی صحن، تاریخی همپایة ساخت این صحن دارند که به حدود 43 سال پیش یعنی سال 1343 هـ .ش میرسد.
ایوان و منارهها
آنچه این صحن را جلوه میدهد، وجود ایوان رفیع و منارههای بلندِ مدخل آن است که عظمت خاصّی به آرامگاه داده است.
این ایوان به سعی آقای علی اشتری به پایان رسید و کاشیکاری آن نیز در سال 1355 هـ .ش صورت گرفته است. بر پیشانی این ایوان، همان شعر سر در غربی با زیبایی خاصّی بر کاشیهای لاجوردی نشسته است.
این بارگه که پایهاش از عرش برتر است آرامگــاه نسـل سلیـــل پیمبــر اســت
بر جانبین این ایوان، دو مناره بلند و زیبا قرار دارد که سراسر با کاشیهای معرّق پوشانیده شده و شکوه خاصّی به آن داده است. ارتفاع این منارهها 5/21 و به فاصله 5/5 متری از هم قرار دارند. کار ساخت آن در سال 1355 هـ .ش به پایان رسید و معماری آن را مرحوم استاد حسین رمضانخانی و کاشیکاری آن را استاد اسماعیل اصفهانی و استاد حسین یزدی انجام دادهاند.
نمایی از ایوان و گلدسته |
مقابل ایوان و درست در وسط صحن، سقّاخانهای به ابعاد 5/2×5/2 متر در طول زمانی نزدیک به یک سال و نیم به معماری «استاد غلامرضا بابایی» در سال 1370 هـ .ش ساخته شده و کاشیکاری آن نیز به عهده استاد محمّد صادق خوشزبان یزدی بود. نماسازی این سقّاخانه، با کاشیهای نره و تخت اصفهانی پوشیده شده و زیر سقف آن با خط بنّایی شبیه کوفی، تزیین یافته است. در دور سقّاخانه و بر پیشانی اضلاع هشت گانة آن، مرثیة معروف محتشم کاشانی بر روی کاشیهای تخت، نقش شده است. این سقاخانه به همّت و هزینة «حاج علی اکبر ضرابیه و همسرش» بنیاد نهاده شد.
رواق شمالی
رواقی است دلگشا با ورودی وسیع، که در دو سوی صفّة ورودی، آرامگاه خانوادگی قرار دارد. بر بالای سر در حرم، این شعر که بر روی ورقی برنجی حک شده به چشم میخورد.
این روضة مقدّس اولاد مصطفاست یا مدفن سلالة سلطان اولیاست
قبلاً در این قسمت، درِ قدیمی و بسیار نفیسی از چوب گردو بود که بر
آن گرههایی رسم شده و بر دو لنگهاش «فادخلوها بسلام آمنین » کنده شده بود.
در گذشته رفت و آمد از «کوچه امامزاده» و از طریق «صحن ولایت» صورت میگرفت، از اینرو رواق شمالی، رونق و رواج بیشتری داشت، اما باگشودن دیگر دربهای دو صحن دیگر، این رواق تنها محلّ عبور و مرور زایرین برای ورود از در شمالی حرم است.
اخیراً در این رواق محلّی به نام دارالزهد ساخته شده که مدفن بعضی از دوستداران امامزاده ابوجعفرA است. ودر سالیان قبل به طرز بسیار هنرمندانه و جالب آئینه کاری شده است.
همچنین این محل، دری به ایوان ورودی دارد که رو به روی آن، دارالتدریس است که در زمانهای گذشته محلّ تدریس دروس حوزوی بود و موقوفاتی نیز جهت مدرّسین این محل منظور شده بود که در وقفنامه آستانه موجود است. لکن در حال حاضر، تنها مدفن بزرگانی از علماء و مشاهیر یزد که من جمله آنها میتوان از قبر، آیة الله حاج میرزا سیّدعلی مدرّس لب خندقی، آقا سیّد ابوالقاسم باغ گندمی، آقا شیخ غلامرضا ابرند آبادی و آقا سیّد ابوالقاسم جندقی نام برد، می باشد.
رواق شرقی
این رواق از حیث اندازه و تزیین مانند، بقیّه رواقهاست، اما وسط آن در پایین پای حرم است، و روبروی آن ایوانی بلند و بزرگ با دری فلزی و مشبّک قرار دارد که به «صحن انقلاب» مرتبط میسازد و از همین مکان میتوان ستونهای قطور و مستحکم گلدسته های صحن انقلاب را نظارگر بود. در گذشته، در مدخلِ ورودی به حرم، درِ بزرگی بوده که میتوان آنرا از قدمیتین درهای موجود حرم دانست.
معمولاً خواهران از این در وارد حرم میشوند و توسّط دیوارهای فلزی از مردان جدا گشته است. در انتهای رواق شرقی، محلّی است که مسجد اطلاق نمیشود، اما خواهران برای نماز و دعا به این محل روی میآورند و به دعا و نماز مشغول میشوند. با این که مدفن عدّهای از علماء و بزرگان در این محل است، اما تنها سنگ قبر «سلطان المدرّسین» مشخّص و معلوم است و بقیّة سنگهای قبر در بازسازی جابجا شده است.
رواق جنوبی
این رواق نیز از حیث تزییناتِ آئینه کاری و سنگ کاری دیوار و کف، مانند دیگر روقها است. با این ویژگی که از پنج راه میتوان به این رواق رسید. یکی از سمت مقبره شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسانی) که باعث تردّد بیشتر شده، دیگر از مسجد، از طریق صحن های جنوبی، شرقی و غربی، همچنین دری بزرگ از این جا به حرم باز میشود که تازه ساخت است. در این رواق نیز همچون رواق غربی، دو پنجره مشبّک فلزی، نمایی از حرم را در دیده مینمایاند.
رواق غربی
این رواق اکنون یکی از پررفت و آمدترین ورودیها به حرم مطهّر است. در گذشته کمتر از این قسمت به زیارت میرفتند. از اینرو دری مستقیم به درون حرم ندارد. تنها وسیلة ارتباطی آن با حرم، پنجرههای مشبّکی است که در چپ و راست این رواق واقع است.
مردان پس از ورود به این رواق به سمت راست و به طرف قبله میروند که مخصوص آقایان است. سوای معماری خوب و خوشنمای رواق غربی، در حدفاصل سنگهای بدنه و آیینهکاری، دور تا دور رواقها مزیّن به الواحی از سنگ است که کلمات قصار ائمّه اطهارo با خطّی زیبا و با ترجمه فارسی حک شده که فضای معنوی بالایی را ایجاد نموده است.
حرم مطهّر
این حرم، به گفتة برخی از کارشناسان، یکی از بزرگترین حرمهای خاندان پیامبر3 است[79] که در فضایی به ابعاد 14×14 متر ساخته شده ، که با اضافه نمودن مساحت دو ایوان سمت شرقی و شمالی حرم، مساحتی در حدود 240 مترمربع دارد، که به علاوه فضای باز زیر گنبد به ارتفاع 5/24 متر، شکوه و عظمتی به این مکان داده است که چشم هر بینندهای را به خود جلب میکند.
آئینه کاری بینظیر و خیره کننده حرم که از سال 1349 هـ .ش آغاز شده، نزدیک به دو سال به طول کشیده و حاصل کار استادان مسلّم این فن است. انعکاس انوار چلچراغها، مقرنس سازی و طلاکاریها در فضائی آکنده از صدق و خلوص و خضوع، محیطی از نور و تجلّی ذوق وعرفان را به وجود آورده که در کانون این انوار، مرقد مطهّر امامزاده قرار دارد.
آئینه کاریها، اثر استاد مشهور، محمّدعلی عبداللهی قمّی است، و هم اوست که کتیبة ثلث تحت الاشاره که کار حسین زارع یزدی است را در گرداگرد حرم به اجرا درآورده است. این کتیبه، شامل دعا و سورة واقعه میباشد. هزینة آئینهکاری حرم و رواقها در آن سالها، بالغ بر چند صد میلیون تومان شده است.
بدنه حرم با سنگ مرمر یزد تزیین شده که در نوع خود کم نظیر است. ما بین سنگ بدنه و آئینهکاری اشعاری روی سنگ حک شده که در تمام رواقها ادامه مییابد و باعث زیبایی مضاعف این بنا شده است. خصوصاً چون ساختمان فضایی باز و با ابهّت داشته، زحمت و تلاش هنرمندان آئینهکار به هدر نرفته و نمایی رؤیایی و خیال انگیز به وجود آمده است. در کتیبة برنجین بالای دیوارة جنوبی حرم، این عبارت را میتوان خواند: «به سال یکهزار و سیصد و پنجاه و یک شمسی، حرم مطهّر حضرت امامزاده جعفر، فرزند امام جعفر صادقC با همّت و هزینة حاج محمّد علی روحانیان، فرزند حاج غلامحسین، تزیین و آینه کاری آن به
اتمام رسید.»
در کنار ایوان شرقی حرم، اطاق کوچکی است که مدفن آیةالله آقای حاجمیرزا سیّدعلی حایری یزدی، از نوادگان حضرت امامزاده جعفرA است که از مفاخر خطّه یزد و از بزرگان علماء و مراجع بوده است.
ضریح منوّر
ضریح قبلی که از نو ع آهن و مشبّک بود، به حرم مطهّر امامزاده سیّد شمسالدّین روستای بنادک سادات مهریز منتقل و به جای آن، ضریحی زیبا و بزرگ ساخته و جای آن را گرفته است.
ضریح کنونی که نزدیک به ده سال کار ساختن آن به طول کشیده، اثر دستهایِ توانمند و سحرآمیز «مرحوم استاد شکرالله صنیع زاده خاتم» و «استاد محمّدحسین پرورش اصفهانی» است. این دو استاد بزرگوار، ضریح دیگر اماکنِ مذهبی ایران، عراق و سوریه را نیز ساختهاند. ضریح مطهّر که
حاصل ذوق و تلاش گروهی از هنرمندان اصفهان بوده، عاقبت در سیزده رجب سال 1397هـ .ق به پایان رسید و در حرم مطهّر نصب شد. ویژگی بارز این ضریح به کار رفتن چوب در ساختمان آن است. ابعاد آن 4×3 متر و از قطعات طلا و نقره ترکیب یافته، و دور تا دور آن چهل تاج طلاست که روی آنها اسماءالله بر زمینة مینا، نقش بسته و چهار گلدان بزرگ از طلا و مینا در چهار گنج بالای آن قرار دارد.
تصویری از حرم مطهر و ضریح منور |
در زیر تاجها، بخشی از سورة دهر و سپس در چهارده چشمة زیبای فیروزهای رنگ، نامهای چهارده معصومo به چشم میخورد. بر بالای پنجرههای مشبّک نقرهای، شعر بلند «مرحوم شاکر یزدی» به خط «استاد حبیب الله فضائلی اصفهانی» بر زمینهای از مینای قهوهای رنگ قرار دارد، که ضمن ستایش از ضریح و بانی آن آقای حاج محّمدعلی روحانیان، ماده تاریخ اتمام کار و نصب ضریح را نیز آورده که چنین است:
در این مقام که دارد صفای کعبة جان نهفته است تن اطهری چو جان جهان
سلیل حضرت صادق، محمّد بـن علی سمّـی شـاه رسالـت، صفای باغ جنان
بود امام ششــم، جــدّ پنجمــش، امّا ندیــده ثانـی او دیــدة چهـار ارکـان
شمیشم دوحة طه، نسیم رحمـت حق جهـان مجـد و معالی سپهر شوکـت و شأن
ملاذ خُرد و کلان، ملجأ صغیـر و کبیر مغیث عارف و عامی، پناه پیـر و جوان
گهی زلطف کند عُقدههای مـردم حل گهی زِمهـر کنــد مشکلاتشــان آسان
نرفتــه سائلی از آستـان او محــروم که عادتش کـرم است و سجّیـهاش احسان
زمین یزد، از آن دم که گشته مدفن او ز قدر و مرتبـه نازد بر این بلند ایوان
به بوستــان سیـادت گلـی بُوَد خرّم به آسمــان جلالــت مهـی بود تابـان
میان خلق چون آباء خویش نفسنفیس به چشم دهر چو اجداد خویش روح روان
زهی به همّت «روحانیان» که بااخلاص از ایــن ضریح نهاد اهتمــام او بنیـان
«صنیع زاده» که میناگرش بُـوَد الحـق نمـوده چشـم فلـک را به صُنع خود حیران
چون آن ضریحِ مُعلّی از آن دو شد تکمیل به منتهــای ظرافـت بدون هر نقصـان
نوشت خامة «شاکر» برای تاریخـش «زهی به جلوه، ضریحی چوکعبه، قبلة جان»
در اطراف ضریح و به دور حرم، عدّه زیادی از بزرگان و مشاهر یزد دفن شدهاند که سنگ قبر عدّهای از آنان در مرمّت و بازسازی برداشته شده و آثاری از آن نیست و امروزه از آن همه تنها چهار سنگ قبر باقی است که متعلّق به 1) آیتالله آقاسیّد یحیی مجتهد یزدی 2) آیتالله شیخ جلالالدّین آیةاللهی 3) میرزا فتحالله خان مشیرالممالک مستوفی یزد و بانی بقعه 4) میرزا تقی خان مشیری، فرزند میرزا فتح الله خان، می باشند.
سنگ قبر مطهّر
بر روی مرقد، یک قطعه سنگ، داخل قاب کتیبه داری از کاشی معرّق به اندازه 160×140 سانتیمتر نصب است که عبارت ذیل بر آن حک شده است: «قال الله تعالی العزیز شأنه و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الأرض مراغماً کثیراً وسعةً و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله، عمل محمّد خوشزبان بنّاء یزدی» عبارت سنگ قبر مطهّر به خط نسخ
تصویری از سنگ قبر تاریخی امامزاده جعفرp |
چنین است: «مضی الی جوار الله السیّد المعصوم ابوجعفر محمّد بن علی بن عبدالله[80] بن احمد بن علی العریضی بن الامام الصادق جعفر بن الامام الباقر محمّد بن الامام السّجاد علی بن الامام ابی عبدالله الحسین بن الامام امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب رضی الله عنهم اجمعین أطهرین، برحمتک یا ربّ فی السادس المحرّم لسنة اربع و عشرین و اربع مائة الهجریّة الهلالیّه (6 محرّم 424 هـ .ق) آمرزیده باد هر که غیاثالدّین شهاب را به دعای خیر یاد کند. فی محرّم سنه سبع ثلاثین و ثمان مائه [837]». در حواشی سنگ، نام دوازده امام، و بر پیشانی آن «لا اله الا الله، محمّد رسول الله» و به خط ریز میان آنها «علی ولی الله» حک شده است.
گنبد عظیم
یکی از زیباترین آثار معماری آستانه حضرت امامزاده جعفرA ، وجود گنبد عظیم و باشکوه آن است. سبک و شکل گنبد امامزاده جعفرA ، تقریباً از روی گنبد مسجد جامع یزد الگوبرداری شده و به گونهای است که بر روی چهار ستون قطور استوار ایستاده است. ارتفاع گنبد از سطح زمین تا نوک آن به 5/24 متر و ارتفاع ساقه و مقصورة آن 5/9 متر است. تاریخ ساخت گنبد به درستی معلوم نیست، اما بنابر قول مشهور حدود صد سال پیش مشیرالممالک آن را مرمّت نموده است. تنها اثر باقیمانده روی گنبد مربوط به کتیبة کاشیکاری شده آن است که این عبارت را میتوان خواند: «بعون الله تعالی این گنبد شریف به معماری استاد حسین رمضانخانی ـ 1328 ش»
استاد غلامرضا بابایی معمار کنونی امامزاده که در زمان کاشیکاری گنبد، شاگرد استاد حسین رمضان خانی بوده، میگوید: «در آن سال نیز کتیبهای تاریخی داشت که معلوم نیست کجاست. پس از آن یک بار دیگر نیز استاد محمّد خوشزبان، معروف به استاد محمّد خراسانی، آن را مرمّت و بازسازی کرد. در سال 1371 هـ .ش هم که به معماری «استاد غلامرضا بابایی» کاشیهای آن برچیــده شده و کاشیهای فرسوده تعویض گشت.»
محیط گنبد 90/51 متر و بر بالای ساقة آن آیهای از سوره احزاب، به شرح زیر به خط ثلث زیبایی نقش و تکرار شده است: «ان الله و ملائکته یصلّون علی النّبی یا أیّها الذین امنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً...» بر دور ساقه، دعای توسّل، شامل سلام و درود بر معصومین چهارده گانه است که به خط ثلث استواری، چشم نوازی میکند.
این گنبد دارای سه پوسته مختلف است که برای حفظ تعادل وزن آن، تو در تو ساخته شده و پوسته زیرین همان است که آینه کاری شده ودر حرم دیده میشود.
پوسته میانی، مخفی است و پوسته رویی همان است که با کاشیهای لاجوردی توسّط استاد غلامرضا بابایی مرمّت شده است.
موقوفات و رقبات
قدیمیترین سندی که ذکری از موقوفات این امامزاده دارد، کتاب جامع مفیدی است که ذیل وقایع سال 861 هـ .ق مینویسد:
«سیّد جلالالدّین محمّد و برهان الدّین امیر شیخ دادایی و خواجه معین الدّین علیِ وزیر، حسب المقدور بعضی از املاک و رقبات، بر موقوفات آن سرکار افزودند.»[81]
دیگر جایی که اشاره به این موقوفات دارد، کتابچة موقوفات یزد، نوشتة عبدالوهّاب طراز یزدی است که در سال 1257 هـ .ق به نگارش درآمده است. وی موقوفات امامزاده را به قرار زیر ثبت کرده است:
«مزرعة میدنیه از توابع طوران پشت، بالتمام، اراضی آب شاهی پانزده قفیز، میاه رکنآباد مورتین اردکان، چهارصد و هفتاد و دو جره، مزرعة سفید چنار، توابع کهدوییه بالتمام، مزرعة بغدی از توابع بخ خلف کوه، بالتمام، چاه اهرستان دو جره، باغ عزآباد یک قفیز، دکان شُله سازی یک باب.
چون اجارة املاک مذکور، جنسی بسته شده، به تسعیر این زمان مسعر شده[82]، مداخل املاک و رقبات، مبلغ چهل و شش تومان وسه هزار و پانصد دینار است.
مصارف، بعد از وضع مالیاتی دیوانی و نفقة القنواة، یک سدس حق التولیه است، ما بقی صرف وظیفة مدرّس و روشنایی و خادم و قاری و ناظر، از قرارداد حکّام شرع ا ست.» [83]
پس از آن، درمیان پروندههای این بقعه در ادارة اوقاف یزد، وقفنامهای دیده میشود که موقوفات آن چنین است: «میاه و اراضی مورتین، میاه رخ مورتین، مزرعة سفید پشتکوه، میاه و اراضی میدنیه، مزرعة بغدی گاریز، دکاکین و حمام کوچک و بزرگ جنب امامزاده، مایه یکقهری اهرستان، دکان رنگرزی، زمین نعیم آباد و دبستان شهید نامدار.»
در روزنامه اطّلاعات یزد کرمان که در سال 1265 هـ .ش انتشار یافته از احیای دوبارة مزرعه سفید پشتکوه گزارش تهیه کرده و اشاره به این مطلب دارد که: «این مزرعه حدود 900 سال قبل به وسیله میرزابیگ، وقف بر امامزاده جعفرC شده است.»
دیگر موقوفاتی که بر این امامزاده وقف است، تعدادی زیلو و قالی است که قدیمی ترین زیلویی که اکنون در انبار قرار دارد، تاریخ سال 1310 هـ .ق را نشان میدهد.
تولیت امور این بقعه از قدیم الایّام تاکنون، چنان که در کتابچة موقوفات نیز تصریح شده بر عهدة سلسلة جلیلة سادات عریضی یزد بوده است. درآمد اصلی امامزاده از نذورات مردم و فروش قبور است که صرف هزینههای ساختمانی، مزد خدام و دیگر امور جاری میشود، حق نظارت بر درآمدها با هیأت امنا، و حق نظارت بر املاک و رقبات با متولی است. مسائل حقوقی و اشراف بر اینهمه را نیز اداره کلّ اوقاف و امور خیریّه یزد بعهده دارد. [84]
مدایح و مراثی ابوجعفر
محبّت و مودّت خاندان عصمت و طهارتo با آب و گل مردم ایران آمیخته شده و دلهای آگاه و احساسهای بیآلایش را به ثناخوانی و مدیحهسرایی واداشته است. در میان چهرههای تابناک و شخصیّت های بینظیر این دودمان، که نظر شاعران نکته سنج و سخن سرایان زبردست را به خود جلب کرده است، حضرت امامزاده ابوجعفرC تجلیگاه انوار امام جعفر صادقC در شهر یزد میباشد. جلالت قدر و رفعت مقام و حرم باشکوه وی به حدّی است که هر صاحب دلِ نیک سرشتِ پاک اعتقاد را جذب نموده، و از این رو صاحبدلان را به ثناخوانی و مدیحه سرایی واداشته است.
قصاید فراوان و اشعار نغز و روان از شعرای فارسیگوی، در عظمت و جلات شأن این سیّد جلیلالقدر سروده اند که همة آن ناشی از محبّت و مودّت این طبقه از جامعه اسلامی نسبت به این خاندان مجد و کرم دارد. در اینجا چند نمونه از سرودههای شاعران را از کتاب بارگاه آفتاب برای شما خوانندگان عزیز نقل مینمائیم.
روضة الجنان
بیا که مأمن عشاق شهرمـان اینجـاست بهشت گوشـه نشینان بـــی نشان اینجاست
بیا که کعبه دلهای عارفــان اینجـاست نگین خاتـم شهـر و دیارمــان اینجاست
شمیم روضــه رضوان اگر تو را به سـر است بیا بیـا که کنون روضــة الجنان اینجاست
زنسـل صـادق آل رســول ابوجعفــر بیـا طبیـب هـمه دردهایمــان اینجـاست
کجا رویم جـز این در به خطّــه یـزد جز این ســــرای که پشـت و پناهمـان اینجاست
زیمن فیــض وجودش هـزار سـال و هنـوز در این دیــــار چو خورشیـد آسمــان اینجاست
قدم به شــرط ادب نه در این مکــان شریف بیا که مرقـد پاکـان و صالحـان اینجاست
سزد به درگه حضرت بریم عرض نیاز که رفع و حل همه مشکلاتمان اینجاست
(سرودة محمّدعلی رئیس یزدی «مسکین»)
مضجع شریف
اینجا مزار بضعـه پیغمبــر خداسـت |
آرامگاه زاده زهرا و مصطفی است |
تصویری دیگر از ضریح امامزاده جعفرp
|
افتخار یزد
ایکه مرغ جان لب بام تو هر دم پر زند |
بوسه بر خاک مزارت با دو چشم تر زند |
بارگاه نور
اینجا مزار ابن علی بن جعفر است |
چشم نیاز اهل ولاسوی این در است |
قبله حاجات
این گنبد رفیع که با چرخ همبر است |
وین صحن دلگشا که بدینسان منوّر است |
[1] - جامع مفیدی 3: 800.
[2] - تاریخ جدید یزد: 150.
[3] - منتقلة الطالبیّه: 354، الفصول الفخریّه: 147، عمدة الطالب: 273، الأساس: 225، تحفة الأزهار3: 99، التذکره: 158، لباب الأنساب 2: 577، تهذیب الأنساب: 180، الشجرة المبارکه: 129، الفخری: 31، المجدی: 137 ـ 138، تاریخ یزد (جعفری): 130، تاریخ جدید یزد: 150 ـ 151، جامع مفیدی 3: 520 ـ 523، یادگارهای یزد 2: 296 ـ 297، جامع جعفری: 273، یزد از ظهور تا سقوط آل مظفّر: 177 ـ 178.
[4] - الفخری: 31، تهذیب الأنساب: 180، نزهة العیون: 36، الشجرة المبارکه: 180.
[5] - الشجرة المبارکه: 129.
[6] - چشمه ای در کویر: 23، بارگاه آفتاب: 24، دانشنامه مشاهیر یزد 1: 166.
[7] - تاریخ یزد (جعفری): 130، تاریخ جدید یزد: 152، جامع مفیدی 2: 520.
[8] - المشجّرالوافی 1: 553، معارف الرجال 3: 107، الفخری: 16، عمدة الطالب: 205، الأصیلی: 182 ـ 183، تهذیب الأنساب: 167، تحفة الأزهار 3: 293، منتقلة الطالبیّه: 207 ـ 208، انجاز العدات: 126، مزارات کرمان 1: 48.
[9] - قیام یحیی بن عمر بن یحیی : 38 ـ 62.
[10] - مهاجران آل ابی طالب: 434.
[11] - جامع مفیدی 3: 520.
[12] - الشجرة المبارکه: 129.
[13] - تاریخ جدید یزد: 152.
[14] - تاریخ یزد (جعفری): 130، جامع مفیدی 2: 520، یزد یادگار تاریخ 1: 1010، دانشنامه مشاهیر یزد 1: 166.
[15] - تهذیب الأنساب: 158.
[16] - در برخی از منابع القائم بامرالله (422 تا 467 هـ .ق) بیست و ششمین خلیفه عبّاسی ثبت شده که 45 سال حکومت کرده است.
[17] - قیام صاحب الطوق: 72 ـ 98، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه: 284، روضات الجنان 1: 449 و 2: 112، عمدة الطالب: 199، الأصیلی: 190، المجدی: 116، الشجرة المبارکه: 90، الفخری: 16، رساله اسدیّه: 61، سراج الانساب: 82.
[18] - نوشته اند در زمان ورود امامزاده جعفرC به یزد، امیری پاک ضمیر به نام اوجش از جانب آل بویه به یزد آمد و قدری حکومت او عادلانه و رفتارش منصفانه بود، که یزدیان مبالغه را در حق او بحدّی رسانیدهاند که گویا او را صاحب مکاشفه و مراقبه بلکه کرامت و خارق عادت شمردهاند ونیز حکومت مستقلی داشت که با اختیارات تامّه مدّت درازی در یزد فرمانروایی کرد. وی به رغم عبّاسیان، دوستدار آل علیC ونیز از خویشاوندان فخرالدّوله دیلمی بود که یزد را به وی واگذار کرده تا از عایدات آن زندگی خود را تأمین کند. پایان زندگی امیر اوجش نامعلوم است.
[19] - برگرفته از کتب تواریخ یزد و کتاب چشمهای در کویر: 35 ـ 37.
[20] - در برخی از منابع ذکر شده که این دو روستا را به وی داد و در بعضی آورده شده که این دو روستا را در وجه معاش او قرار داد.
[21] -تاریخ جدید یزد: 153.
[22] - چشمه ای در کویر : 38.
[23] - الشجرة المبارکه: 129، المجدی: 137 ـ 138، لباب الأنساب 2: 577، الفصول الفخریّه: 147، تحفة الازهار 3: 99.
[24] - الفخری: 31.
[25] - التذکره: 158.
[26] - تاریخ جدید یزد: 153.
[27] - تاریخ جدید یزد: 150 ، چشمهای در کویر: 50 .
[28] - رجال النجاشی: 176.
[29] - شذرات الذهب 2: 24.
[30] - تهذیب التهذیب 7: 293.
[31] - تاریخ الاسلام 14: 263.
[32] - رجال الطوسی: 241، مروج الذهب 2: 534.
[33] - عمدة الطالب: 271.
[34] - مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها: 14.
[35] - سرّالسلسلة العلویّه: 49.
[36] - المجدی: 137 ـ 144، البیّنات فی حیات الفاطمات 2: 222.
[37] - معجم رجال الحدیث 11: 291، معجم المؤلّفین 7: 53.
[38] - سبزپوشان: 158، مجلّه العالم: 207 ـ 208.
[39] - انوار پراکنده 1: 237 ـ 270.
[40] - المجدی: 127، تهذیب الانساب: 179، سرّالسلسلة العلویّه: 49، الفخری: 29، الشجرة المبارکه: 124 ـ 125، عمدة الطالب: 242، منتقلة الطالبیّه: 233، منتهی الآمال 2: 187.
[41] - الشجرة المبارکه: 124.
[42] - عمدة الطالب: 273، تحفة الأزهار 3: 99.
[43] - تهذیب الأنساب: 175، لباب الأنساب 2: 577.
[44] - لباب الانساب 2: 577.
[45] - سرّالسلسلة العلویه: 49.
[46] - التذکره: 158 ، الاساس: 325، الدرالمنثور: 262 ـ 263، الفصول الفخریّه: 147.
[47] - سراج الانساب: 85، الفصول الفخریّه: 147، عمدة الطالب: 273، الراغب: 228، الاساس: 225، تحفة الازهار 3: 100.
[48] - نزهة العیون: 38.
[49] - منتقلة الطالبیّه: 106.
[50] - الشجرة المبارکه: 129.
[51] - نزهة العیون: 36.
[52] - الفخری: 31.
[53] - تهذیب الانساب: 180.
[54] - منتقلة الطالبیّه: 354.
[55] - تهذیب الانساب: 180، منتقلة الطالبیّه: 106.
[56] - الشجرة المبارکه: 180.
[57] - لباب الانساب 2: 577، منتقلة الطالبیّه: 106.
[58] - تحفة الازهار 3: 99.
[59] - قیام یحیی بن عمر بن یحیی : 207 ـ 208.
[60] - تحفة الازهار 3: 99، منتقلة الطالبیّه: 353، الفخری: 31.
[61] - الشجرة المبارکه: 129.
[62] - نزهة العیون: 36.
[63] - یادگارهای یزد 2: 305، مزارات امامزادگان ایران 5: 107 ـ 108.
[64] - منتقلة الطالبیّه: 353 ـ 354، تحفة الازهار 3: 99، لباب الانساب 2: 577، الفخری: 31، المجدی: 137 ـ 138، الشجرة المبارکه: 129.
[65] - تحفة الازهار 3: 99.
[66] - الفخری: 31، نزهة العیون: 35.
[67] - الدرة الذهبیّه 1: 208 ـ 209.
[68] - تاریخ جدید یزد: 176.
[69] - غازیان = غزوه کنندگان ـ جنگجویان.
[70] - تاریخ جدید یزد: 177.
[71] - بارگاه آفتاب: 39.
[72] - تاریخ یزد (آیتی): 107 ـ 108.
[73] - وی از تجّار و بزرگان یزد بود که در کتاب منتخب التواریخ معینی ذیل سال 747 هـ .ق ذکری از او به میان آمده است.
[74] - داماد سیّد شمسالدّین محمّد بن سیّد رکن الدّین محمّد قاضی حسینی.
[75] - مراد دیواره های مشبّک است که با آجر یا کاشی ساخته میشد.
[76] - تاریخ جدید یزد: 152 ـ 158، تاریخ یزد (جعفری): 107 ـ 108، جامع مفیدی 3: 520 ـ 530 و 166 ، یادگارهای یزد 2: 297 ـ 302، تاریخ یزد (آیتی): 183، تاریخ یزد (طاهری): 43، چشمهای در کویر: 65 ـ 70، بارگاه آفتاب: 39 ـ 38، مجلّه میراث جاویدان، مقاله حسن مسرّت: 122 ـ 116.
[77] - پس از این بقعه میتوان به امامزادگان علاء الدّین حسین شیراز، علی بن حمزه شیراز، حسین بن موسی طبس، آقا علی عبّاس نطنز، یحیی سمنان، سیّد جلال الدّین اشرف آستانه اشرفیّه و امامزاده صالح تجریش را نام برد.
[78] - یزد یادگار تاریخ: 1023، چشمهای در کویر: 62، بارگاه آفتاب : 42.
[79] - با وجود اینکه این بنا در گذشته دور بنا شده، اما به جرأت میتوان گفت که نظیر آن در ایران به این شکوه و عظمت یافت نمیشود. الگو برداری از این حرم جهت دیگر امامزادگان در اصفهان و کرمان صورت گرفته، اما هیچ کدام آنان، ابهّت این مزار و حرم را ندارند.
[80] - صحیح آن عبیدالله است که در سنگ قبر تصحیف شده است.
[81] - جامع مفیدی 2: 530.
[82] - یعنی به قیمت این زمان قیمت گذاری شده است.
[83] - موقوفات یزد: 83.
[84] - یادگارهای یزد 2: 297 ـ 302، چشمهای در کویر: 65 ـ 94، بارگاه آفتاب: 37 ـ 56.
- ۴۴۳۵
- ادامه مطلب