مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده سیّد جلال‏ الدّین ـ قروه

بقعة زیبا و تاریخى این امامزاده در خارج از روستاى ویرانه باباگرگر، در 18 کیلومترى شمال شرقى شهر قروه و در حاشیه شرقى رودشور واقع شده و جزو اوّلین زیارتگاه شهرستان قروه و پنجمین زیارتگاه مطرح استان کردستان است.

این امامزاده در نزد مردم منطقه و استان کردستان از محبوبیّت خاصّى برخوردار است و تمام مردم کردستان و حتى کرمانشاه از اهل تشیّع و تسنّن به زیارت او مى‏شتابند و به ذکر دعا و نیاز در بقعه آن بزرگوار برمى‏ آیند.

بناى مقبره بر روى صخره‏اى سنگى حاصل از آب‌ها و گازهاى معدنى ساخته شده که ورودى آن از دیوار چینى حاصل از خشت و قلوه و پوشش چوبى ساخته شده است. پوشش اتاق مقبره، گنبد شلجمى دارد که در ساخت آن از سنگ‏هاى لاشه محلّى بر روى پایه‏هاى خشتى و سنگى استفاده شده است.

تاریخ دقیق ساخت بقعه مشخص نیست، ولى به نظر مى‏رسد که پیش از دورة قاجار توسّط معماران محلّى ساخته شده باشد. این بنا در سالیان گذشته توسّط سازمان میراث فرهنگى و اداره اوقاف شهرستان قروه مرمّت شده که به توصیف آن خواهیم پرداخت.

بقعة امامزاده سیّد جلال‏الدّین بر روى تپّه‏اى واقع شده که توسّط چهار طبقه از سنگ‏هاى مارون تزیین شده و حدود 17 پلّکان به ورودى آن در شمال راه مى‏یابد. این ورودى، شبستانى به ابعاد 6×3 متر است که در بالاى سر در آن کتیبه‏اى به این مضمون بر روى کاشى‏هاى لاجوردى نوشته شده است: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، ادخلوها بسلام آمنین، آستانه مبارکه امامزاده سیّد جلال‏الدّین از نوادگان امام باقر ‰

پس از عبور از این شبستان، توسّط دهلیزى به اتاق مرقد راه مى‏یابد که ابعاد تقریبى آن 80/3×65/3 متر است. کف و ازارة حرم با سنگ مرمر زرد پوشش یافته و الباقى دیوار بقعه با رنگ سبز نقّاشى شده است.

ضریح بسیار عالى از جنس آب طلا در سال 1389 دور
قبر امامزاده نصب شده و بر روى قبر آن نیز سنگ قبرى است که اشاره به نام و نسب امامزاده سیّد جلال‏الدّین از نوادگان
امام محمّدباقر ‰ دارد.

بر فراز بقعه، گنبدى شلجمى به قطر 80/3 و ارتفاع قریب به 4 متر است که از داخل به صورت عرقچینى است که با رنگ سبز نقّاشى شده و از خارج با ورق آهنى و با رنگ طلایى تیره، رنگ‏آمیزى گشته است.

در شرق اتاق مرقد، حسینیّة بزرگى به ابعاد 16×8 متر قرار دارد که توسّط سه ستون آهنى، سقف آن نگهدارى مى‏شود و دورتادور آن تعداد 16 پنجره بزرگ جهت نورگیرى و دو در جهت ورود و خروج طرّاحى شده است.

در جنوب شبستان، محرابى به ابعاد 30×40/1 و به ارتفاع 30/3 متر قرار دارد که با کاشى‏هاى خشتى و در زمینه گل و بوته و آیات قرآن تزیین شده است. تمام جدار خارجى بقعه، با کاشى‏هاى مختلف و به رنگ لاجوردى، در زمینه گل و بوته و با آیات قرآن و ادعیه تزیین شده و جلوة خاصّى به آرامگاه داده است.

در دو طرف حسینیه، دو گلدسته با ورق گالوانیزة طلایى به قطر یک و ارتفاع 20/7 متر احداث شده است. بین حسینیّه و اتاق مرقد، چلّه‏خانه‏اى بود که در میان آن قرآن‏هاى خطّى و دیگر کتب ادعیه وجود داشت که بر اثر رطوبت از بین رفت.

تعداد 29 اتاق در جانب جنوب و شمال غرب صحن جهت اسکان زوّار احداث شده و در شمال غرب صحن نیز در سال 1385 از سوى میراث فرهنگى، سرویس‏هاى بهداشتى و نمازخانه ساخته شده است. دو هکتار صحن و فضاى جانبى امامزاده است و قریب به 120 هکتار نیز از سوى سازمان جهاد کشاورزى، جهت اسکان زوّار و فضاسازى و گل و درخت کارى در اختیار اداره اوقاف جهت توسعه بقعه قرار داده شده که سازمان میراث فرهنگى، اقدام به ساخت آلاچیق‏هایى جهت اسکان زوّار نموده است.

چشمه‏ هاى آب معدنى باباگرگر: یکى از جاذبه‏هاى طبیعى این روستا، وجود چشمه‏هاى جوشان آب معدنى پیرامون زیارتگاه سیّد جلال‏الدّین است که در فاصله 300 مترى از مقبره امامزاده بر روى تپّه کوچکى وجود دارد که به علّت موقعیّت خاص خود دریاچه‏ایى کوچک و جوشان با قطر 50 متر بوجود آورده است که اهالى منطقه به آن دگنز به معناى دریاچه مى‏گویند. رنگ آب دریاچه زرد مایل به قرمز است. بخار ناشى از گرم بودن آب در سطح فوقانى حوضچه وجود دارد که در فصول سرد سال کاملاً مشخص مى‏باشد. فشار و فوران ناشى از خروج آب از دل زمین به سطح دریاچه به همراه رنگ نارنجى و صداهایى که از دل زمین در این محیط بوجود آورده است چشم‏انداز زیبایى به این دریاچه کوچک داده است که از دو طرف محیط آن، آب به بیرون از دریاچه هدایت مى‏شود.

آب این چشمه به لحاظ وجود مواد معدنى براى تسکین و شفاى امراض پوستى و همچنین سایر بیماریهاى دستگاه گوارش مفید و مؤثّر واقع مى‏گردد. در کنار این چشمه در قبل از انقلاب حمّام کوچکى احداث شده بود که تا سال 1363 مورد استفاده عموم قرار مى‏گرفت اما هم اکنون تخریب شده که آثار آن هنوز وجود دارد.

همچنین در فاصله 50 و 100 مترى این زیارتگاه دو چشمه جوشان آبهاى معدنى وجود دارد که براساس وضعیّت ظاهرى موجود، بیشتر آب این چشمه‏ها به داخل خود چشمه در گودى ایجاد شده محل خروج آب از دل زمین بر مى‏گردد. آب خروجى حاصل از چشمه دورتر که مقدارى از آن به اطراف هدایت مى‏شود در مسیر خود، آثار و بقایایى به روى خاک به رنگ سیاه بوجود آورده است که آب خروجى این چشمه نیز به علّت سرد بودن هوا در فصل زمستان به فاصله اندکى از چشمه یخ مى‏بندد.

این چشمه از مکان‌هاى طبیعى و تاریخى و گردشگرى استان کردستان قلمداد مى‏شود و در سالیان اخیر ضمن احداث حوضچه، مطالعه طرح احداث ساختمان مسقّف استحمام و استخر سرپوشیده شنا در دست انجام است.

اژدهاى سنگى‏: بر اثر چشمه‏هاى آهک‌ساز فراوان منطقه، برجستگى‏هایى در پیرامون بقعه به وجود آمده که مشهورترین آن‌ها، اژدها نام دارد. این پدیده در حدود 300 متر طول، 5 متر ارتفاع و پهنایى بین 4 تا 7 متر دارد. هر اندازه ارتفاع آن افزایش یافته، پهناى شکاف آن نیز به علّت رسوب‌گذارى جدید تنگ‏تر شده است.

در شرق و شمال شرقى اژدها، چند برجستگى در جهات مختلف، اما کوچکتر از آن وجود دارد که محل شکاف خروج آب هنوز در وسط آن به چشم مى‏خورد. این برجستگى‏هاى کوچک را دست‏هاى اژدها مى‏نامند. این پدیده باعث گشته تا نقل قول‏ها و افسانه‏هایى پدید آید که ذکر آن موجب خارج شدن از موضوع بحث خواهد شد. ظاهراً همین افسانه‏ها و دلایل دیگر باعث گشته تا شیخ محمّد مردوخى کردستانى در تاریخ مردوخ ضمن اشاره به این افسانه‏ها، اصل امامزاده بودن مکان را مورد تردید قرار دهد که در اینجا عیناً متن کتاب آن اشاره مى‏شود.

آن‏جا قریه باوه گرگر است، که در آن‏جا آثار طبیعى زیادى مشاهده مى‏شود. روى تپّه‏اى که در جلو آبادى است، یک تنوره مدور بزرگ عمیقى تشکیل شده، لب ریز از آب معدنى که دوره آن تقریباً دویست قدم مى‏شود. همواره آب آن خود به خود جوش مى‏زند. مزه و طعم آب آن شبیه به طعم دواى جوش است. رنگ آب هم زرد لیمویى است شبیه به آب گل آلود و آب آن داراى حالت تحجر است، که در اطراف تنوره تحجر آن پیدا است. اهل آن آبادى و حوالى چون ترک‏اند، آن حوضچه را دنگز مى‏گویند، یعنى دریا. تصور کرده‏اند که زیر آن تپّه، دریاى عمیقى است که از آن‏جا سر درآورده و متّصل جوش مى‏زند. پایین‏تر از آن دنگز، رو به مشرق که مى‏روند، دو تنوره دیگر شبیه به تنوره اوّلى مشاهده مى‏شود، خشک و خالى از آب. از قراین معلوم است که آن‏ها هم در سابق مانند تنورة اوّلى داراى آب بوده‏اند، که به مرور دهور، سوراخ منبع آن‏ها به واسطه حالت تحجر آب گرفته شده و بالاخره خشکیده‏اند. در جانب مشرق دنگزها، یک بقعه و بارگاهى به نظر مى‏رسد، که در شمال آن یک سوراخى است که متّصل باد از آن بیرون مى‏آید. اگر شاهى یا قران یا جسم دیگرى به آن اندازه، توى آن سوراخ بیندازند، پس از چند دقیقه باد تندى جسته، شاهى را بیرون مى‏اندازد. در طرف جنوب بارگاه هم، در زیر بقعه، یک سوراخ بزرگى است که توى آن، مغاره عمیقى است پر از آب، که متّصل آب آن با کمال شدّت موج مى‏زند و مانند مشک صدا مى‏دهد و بوى گوگرد از آن بیرون مى‏آید. (تمام آب‏هاى این تپّه، بوى گوگرد مى‏دهند). این سوراخ را سوراخ مشک مى‏گویند و مأخذ تسمیه این محل، به باوه گرگر همین سوراخ است. زیرا متّصل باد و صداى گرگر از آن بیرون مى‏آید، که در کردى با به معنى باد است و او هم حرف عطف است، گرگر هم عبارت از همان صداى شبیه به مشک مى‏باشد، که دایماً به واسطه امتزاج آب با مواد ملحیه، در آن جا تولید بخار مى‏شود و در عبور آب، آن صوت و صدا را تشکیل مى‏دهد. حکایت مار و دو نیم کردن آن و جنگ قوچ‏هاى سنگى، در شب‏هاى جمعه و ساختن بقعه و ضریح و گهواره سنگى و درست کردن سیّد جمال الدّین نام و امثال این گونه پیرایه‏ها... همه افسانه و عارى از حقیقت هستند، جز امتزاج آب با مواد ملحیه و تولید بخار، چیز دیگرى در آن‏جا نیست و همه براى استفاده و جلب توجّه عوام ساخته شده‏اند. مخصوصاً اگر درست دقت شود، ضریح سیّد جمال‏الدّین روى یک تخته سنگى ساخته شده، که روى همان مغاره آب واقع است، که متّصل موج مى‏زند و آن سنگ آن اندازه حجم ندارد، که گنجایش قبر و دفن میّت داشته باشد.

در اطراف این محل در چند نقطه دیگر، باز چشمه‏هاى دیگرى هستند که همه شور و بوى گوگرد مى‏دهند و از هر جا آب آن‏ها عبور مى‏کند، جوب باریک متحجرى تشکیل مى‏دهد که مأخذ افسانه مار و دو نیم کردن آن همین است. آب آن‏جا براى امراض جلدیه و گرى و خارش مفید است. خوردن آن هم لینت مى‏دهد.»

علّت شهرت امامزاده به باباگرگر: در خصوص کلمة باباگرگر دو
نقل وجود دارد: نقل اوّل: با توجّه به اینکه امامزاده سیّد جلال‏الدّین در حال خواندن نماز بوده و حواس ایشان معطوف نماز بوده
ناگهان اتّفاقى طبیعى در منطقه پدیدار مى‏گردد. فرزند ایشان
به پدر که در حال بجا آوردن فریضه نماز بوده مى‏گوید باباگرگر یعنى بابا نگاه کن.

نقل دوّم: سوراخى در داخل بقعه وجود داشته که پیوسته بر اثر جوشش آب از آن صداى گرگر مى‏داده و لذا بقعة امامزاده را به باباگرگر نامگذارى کردند.

نام صاحب بقعه‏: دربارة نام و نسبِ صاحب بقعه به اختلاف ذکر شده است. مرحوم شیخ محمّد مردوخى کردستانى، نام شخص مدفون را سیّد جمال الدّین ذکر مى‏نماید. بر همین اساس، امامزاده در کتاب راهنماى جامع ایرانگردى و اسناد سازمان میراث فرهنگى با نام سیّد جمال‏الدّین معرّفى مى‏شود. در برخى از اسناد نیز سیّد جلال‏الدّین بن موسى الرضا ‰ ذکر شده است. این نام الآن بیشتر بر سر زبان‌ها است و داراى مؤیّدات تاریخى است.

شهرت محلّى نسب‏: از گذشته تا یک دهه قبل، این امامزاده به فرزند و یا نواده امام موسى کاظم ‰ شهرت داشته و با عناوینى همچون؛ سیّد جلال‏الدّین بن موسى ‰ ، سیّد جلال‏الدّین بن موسى الرضا ‰ خوانده مى‏شده است. زیارت‏نامه‏اى که به خطّ على اکبر بن کربلائى کوچک خان شعرى سرچقایى به تاریخ 12 ربیع الاوّل سال 1320 آن را نوشته است، گویاى این ادّعا مى‏باشد. در سالیان اخیر، در برخى از نقلها به عنوان سیّد جلال‏الدّین بن على بن موسى الرضا ‰ معرّفى شده که فاقد سندیّت و خلاف شهرت محلّى است. اگر چه این شهرت نیز براساس نسخه‏هاى موجود خلاف واقع است، اما به هر حال تاکنون کسى سیّد جلال‏الدّین را فرزند امام رضا ‰ ذکر ننموده است. نظریه دیگر، قول سیّد اسحاق حیدرى است که در بقعه و سنگ قبر امامزاده به آن اشاره شده و سیّد جلال‏الدّین را از نوادگان امام محمّدباقر ‰ قلمداد نموده که در کتاب مزارات قروه صحّت این ادّعاها مورد بررسى قرار
گرفته شده است.

به هر حال، عدّه‏اى از پژوهشگران معتقدند که ـ به جهت سکونت سادات حسینى در مناطق جبل و نیز وجود شهرى به نام زریّن کمر در کردستان ـ شخص مدفون در این بقعه از نوادگان امام سجّاد ‰ و از نسل سیّد على دینورى است که جدّ سادات حسینى کرمانشاه، کردستان و اصفهان مى‏باشد و نسبش با 18 واسطه به آن حضرت منتهى مى‏شود که از قرار ذیل است:

سیّد جلال‏الدّین بن نظام بن محمود بن اسماعیل بن
فخرالدّین بن امیر ابنه بن زرین کمر بن ابى‏دلف حمزة بن احمد
بن مطهّر بن حمزة بن عبداللَّه بن محمّد بن عبداللَّه بن
على الدینورى بن حسن بن حسین بن حسن الافطس بن على الاصغر بن امام سجّاد
‰ وی از سادات جلیل القدر قرن هشتم هجرى به شمار مى‏آید.

متأسّفانه در منابع موجود از تاریخ تولّد و وفات او اشاره‏اى نشده است اما با وجود واسطه‏ها در نسب شریف او مى‏توان احتمال داد که او در نیمه اوّل قرن هشتم هجرى وفات یافته باشد.

او داراى شش برادر به اسامى، قطب‏الدّین، شمس‏الدّین، عمادالدّین، حسین، غیاث‏الدّین و فخرالدّین بود.

سیّد اسحاق حیدرى قبر سیّد حسین، برادر سیّد جلال‏الدّین را در روستاى خریله مى‏داند.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده