- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
از زیارتگاههاى معتبر و معروف ابهر و حومه، بقعة شاهزاده زید الکبیر است که در شرق شهر قرار گرفته و داراى گنبد زیباى مخروطى شکل است، اطراف این زیارتگاه درگذشته گورستان بود که امروزه به خارجِ شهر منتقل و این بقعه در وسط میدانى که پر از گلهاى رنگارنگ است قرار گرفته و از نظر سبک معمارى در این ناحیه نظیر ندارد.
بناى امامزاده از دو قسمت تشکیل گردیده است؛ قسمت نخست آن، مىباشد که به عنوان فضاى ابتدایی ورود به شبستان اصلى به وجود آمده است، سقف این قسمت را طاق و تویزههاى زیبایى پوشش نموده، پر کشىهاى گچى زینت بخش این عنصر معمارى گردیده است. فضاى دیگر که با یک ورودى با هشتى ارتباط پیدا مىکند، قسمت اصلى بقعه به شمار مىرود. این دو قسمت، در وضعیّت کلّى پلان بقعه را مربّع مستطیل نموده با این تفاوت که زوایاى جبهه جنوبى با تبدیل به قوسهاى زیبا، فرم مستطیل را تغییر داده است. تار و پود بنا از آجر اجرا گردیده که در قسمت داخلى گچکارى و در نماى بیرونى کاشیکارى آنرا زینت داده است. اطراف بنا را ایوانهاى زیبایى محاط نموده که قرینه سازى در آن به طور کامل رعایت شده است.
سقفِ هسته مرکزى بنا را گنبدى پوشش مىنماید که این نوع گنبد در این منطقه یک استثناى معمارى به شمار مىرود و آن گنبدى است مخروطى شکل و از نوع دو پوششى که با واسطه چهار گوشواره بر جرزهاى چهارگانه استوار گشته، تزئینات داخل شبستان را نقّاشى روى گچ تشکیل داده و نقش آن پرکشىهاى کاذب مىباشد. از نماى بیرونى در کمر گنبد تزیینات زیباى قرنیز با استفاده از آجر به کار رفته است. تزئینات گنبد نیمه تمام باقى مانده و کاشىهاى آبى و زرد بیشتر از همه خود نمایى مىکند. قبر امامزاده در وسط شبستان دارای گنبد واقع شده و ضریح زیبایى آن را محافظت مىنماید.
یک جفت درِ چوبى منقوش قدیمى سمت شرق امامزاده نصب بود که باستانشناسان نوع چوب آن را چوب چیت تشخیص داده بودند. متأسّفانه اندازة این دربها هم در مرمّت و بازسازى جابجا شده و در محل دیگر نصب شده است اشعار ذیل روى آن درها به طور برجسته نقر شده است:
به تعمیر شهــزاده زید الکــبیر کـه باشد به روز جزا دستگیر
مــوفّق شـد اســتاد کار جهان مشتى حسین کلب این آستان
به تاریخ آن عقل کل گل شکفت مـریزاد دست آفرین باد گفت
در این قطعه شعر کلمة «گل شکفت» که معادل حروف ابجد سال850 هـ. ق را نشان مىدهد، مادة تاریخ بقعه است امّا آقای مفخمى (عقل کل گل شکفت) را که به حساب جمل سال 1100 هـ. ق را مىرساند. سال بناى بقعه را منظور کرده است که احتمالاً درست به نظر مىرسد.
در حد فاصل سالهاى 1364 و 1365 قسمت شمالى بنا گسترش یافته و به عنوان مسجد بر آن افزوده شده است. کاشى کارى نیمه تمام گنبد نیز در سال 1364 انجام
گرفته است. در سمت غربى بقعه شاهزاده زید الکبیر
یک قطعه سنگ نوشته سفید کوچک در بنا، کار گذاشته
شده است که تاریخ تعمیر قبلى امامزاده رانشان مىدهد،
متن آن به این شرح است:
«تعمیر کرد گنبد و طاق حضرت امامزاده شاهزاده زید الکبیر را حاجى امین الشریعه وتمام کرد حاجى جلال الدّین ابهرى به توفیق اللَّه تعالى به تاریخ عزّه محرم الحرام 1075 هـ. ق»
مرقد امامزاده در ضریح چوبى محافظت مىشد. این ضریح درگذشته شبیه به نرده ساخته شده بود و نقش محافظ ضریح اصلى را داشت. ضریح بقعه با استفاده از چوب چیت ساخته شده و 193 سانتى متر طول، 102 سانتى متر عرض، و 110 سانتى متر ارتفاع دارد.
در انتهای بالاى ضریح کتیبهاى با مضمون زیر به خط ثلث خفى حک شده است:
«قال النبى (اللهم صل على محمّد المصطفى و على المرتضى و فاطمه الزهراء و خدیجة الکبرى و الحسن المجتبی و الحسین الشهید بکربلا و على زین العابدین و محمّد الباقر و جعفر الصادق و موسى الکاظم و علی بن موسی الرضا و محمّد التقى و على النقى و الحسن العسگرى و محمّد بن الحسن الصاحب الزمان صلوات اللَّه علیهم و آله اجمعین»
نام این ضریح، در سه استاد درسه کتیبه حک گردیده
که عبارتاند از:
«عمل محمّد بن عبداللَّه ابوالقاسم اصفهانى سنة اربعین تسعمائه 94 هـ. ق»
«عامل این نقش على نقار اصفهانى غلام مولاى»، «نویسنده این خط جلال اصلى ابهرى»
این بنای زیبا و با ارزش به شمارة 982 و در تاریخ 1/7/1353 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده و در سالیان اخیر با همّت مضاعف مرمّت شده است.
نسب شریف: احمد ثبوتى مؤلف کتاب بناهای آرامگاهی استان زنجان براساس اطّلاعات دریافتی از کتاب منتقلة الطالبیه شخصیّت مدفون در این بقعه را چنین معرفی میکند: ابو على محمّد بن احمد بن عبداللَّه بن در دار بن حسین بن زید شهید ابن على زین العابدین بن حسین بن على بن ابى طالب (که از مدینه به شهر ابهر عزیمت نموده است. و حال آنکه در دار لقب طایفهاى از سادات حسنى از خانواده عبداللَّه در دار ابن محمّد الابهرى ابن أحمد بن عبداللَّه قافه ابن على السدید ابن حسن الأمیر ابن زید بن الامام الحسن (است که ابن طباطبا به آن تصریح داشته است.
آقاجان فخیمى در کتاب امامزادگان ابهر و نواحى، از قول ابوالمعالى فخیم ابهرى نسب شاهزاده زید را چنین مىنویسد: زید الکبیر ابن أبی زید عیسى ابهرى ابن اسماعیل بن عیسى بن اسماعیل بن محمّد بن عیسى بن محمّد بن عبداللَّه در دار ابن أبیعلى محمّد الابهرى
ابن احمد بن عبداللَّه القافة ابن على السدید ابن حسن الأمیر ابن زید بن الامام الحسن (، وى در سال 577 هـ. ق وفات
یافته و از صوفیان برجسته و پرهیزگاران وارسته عصر خود به شمار مىرفته است.
علّامة نسّابه، عمیدى همین شجره نامه را با حذف احمد
بین محمّد الابهرى و عبداللَّه القافه ذکر نموده و مىنویسد: «عیسى ابو زید در أبهر و زنجان صاحب فرزندانى بود، او
مردى صوفى، دوستدار شیوخ و از آنان استماع حدیث مىنمود، او مقدّم و پیشتاز صوفیان ابهر و زنجان به شمار مىآید و در شوال 517 هـ. ق وفات یافت و مقریزى نیز در کتابش از او یاد نموده است.»
هر چند عمیدى ذکرى از زید بن عیسى به میان نیاورده،
اما اشاره او به فرزندان ابو زید عیسى در ابهر و زنجان، و مقتضاى کینه عیسى که ابو زید بود، نشان از داشتن فرزندى به نام زید بن عیسى است.
زیدالکبیر، نوة برادرى حضرت عبدالعظیم حسنی (مدفون
در شهر رى است، عدّهاى از علماى انساب از جمله
سیّد ابوالعزّ نسّابه، نسب وى را با محمّد ساطورة ابن احمد
بن عبداللَّه القافه اشتباه نمودهاند که امام فخر رازی به این مطلب اشاره دارد.
اکثر اجداد و بنى اعمام این سیّد جلیل القدر، از بزرگان سادات ابهر و زنجان، و از نقباء، علماء و سرشناسان
این دو شهر به شمار میآمد که شرح حال اینان در کتب انساب جلوهگر است.
آرامگاه شاهزاده زید الکبیر براى بار سوّم در سال 1326 هـ. ق مطابق باسال 1368 هـ. ق بازسازى و مرمّت شد. به همین مناسبت اشعارى در مدح و منقبت امامزاده و بانى تعمیر آن به وسیله ابوالمعالم فخیم ابهرى سروده شده که به صورت تابلویى زینت بخش داخل صحن امامزاده گردیده است، اشعار به این شرح مىباشد؛
به شصتوهشت بیاقزا هزاروسیصدرا
بدان مــرمّت این بارگاه و گنبد را
صفاى باطـنى شاهــزاده زیـد کبیـر
عطا نمــوده بمــا همّت مجدّد را
که قد علم کند اندر میان جمال الدّین
نهــد دوباره بنــا پایــه مشیّد را
چــکاد پیکــره کله قــندى گــنبد
مگر که بوسه زند گنبد ز بر جد را
نواده حسـن مجتبى اسـت این سـرور
که روضـهاش بدمد نفحه محمّد را
درى که بازشده ازبهشت رضوان است
گشــوده رابطه جنّـت مخــلّد را
اگرکه خواهى از آن رایحه شوى پر فیض
برو ببوس ضریح و ببوس مرقد را
بنفـشه وار بخـاکـش بساى چهــره گـل
مگـر که شانه زین سنبل مجعّد را
زبان گشاى چو سـوسن در آستانه به شکر
کزآستانش کنى کسب فیض سرمدرا
بزرگ طایفه را با بزرگــى عنــوان کـن
که مستفیض شـوى عزّت مؤیّد را
عصـا بدست همـى قــامتى رســا دارد
تو هم بهبردگیش چون عصابکش قد را
چــرا به موسى عمــران عصا عطا فرمود
که گردد از در وبلعد گروه مرتدرا
بدان سببکه عصاآلتى است دشمن کوب
به فرق دشمنش آورد آن مسنّد را
تو نیــز در نظـــر دشــمنان آل علــى
عصا صفت بدرآى وبکوب معتدرا
پس آنکه از کــرم بى نهـایت محبــوب
منــوّرانه بــرون آ ز آستین ید را
بلى هــر آنکـه بدین بارگه گـذارد روى
ز التفـات بیاید مقــام امجــد را
فخیــم ابهــراز آن رو أبوالمعالــم شد
که یافت ازکرمش التفات ممتد را
- ۳۲۴۰
- ادامه مطلب