- پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۳
بقعه با شکوه این امامزاده در خارج از روستاى مشهد طرقى سفلى[1] (از دهستان گلیان، بخش مرکزى)، در میان مزارع گندم، در 20 کیلومترى جنوب غرب شهر شیروان قرار گرفته است.
بناى قبلى که از خشت و گل و آجر ساخته شده بود و متعلّق به دوره تیموریان بود متأسّفانه تخریب شد. و به جاى آن بناى کنونى ساخته شد که نسبتاً زیبا و با شکوه است.
محمّد اسماعیل مقیمى درباره این امامزاده چنین مىنویسد: «مقبره امامزاده سلطان محمّد رضا علیهالسلام فرزند حضرت امام موسى کاظم علیهالسلام طبق اسناد مربوط به دوره خوارزمشاهیان است. به طورى که مؤلّف مطلع الشمس مىنویسد: «چون سلطان محمود خوارزم خواب دیده که امامزاده در اینجا (مشهد طرقى) مدفون است به بعضى علامات محل را معلوم کرده و این بقعه را ساخته و املاک زیاد بر آن وقف نموده و فرمان آن پادشاه و فرامین سلاطین صفویّه در باب بقعه و موقوفات آن و تولیت آن موجود است.»[2] نیم
فرسنگ از زوارم گذشته در طرف یسار، راه بقعه معروف به مشهد سلطان محمّد رضا علیهالسلام مىباشد و آن بنائیست از آجر و گچ و خاک مشتمل بر ایوان و دو اتاق که در بیرون بقعه ایوانچهها براى مسکن عابرین قرار دادهاند. اصل بقعه مربّع متساوى الاضلاع و ارتفاع بقعه که منتهى به گنبد مىشود، هشت ذرع است. بالاى قبر، صندوق چوبى مشبّکى است که در سال 1284 ساخته شده و در صندوق، سلام و صلوات و اشعار چهارده معصوم منسوب به
شیخ بهائى ـ علیه الرحمه ـ تا آخر، کتیبه شده است. در نزدیکى امامزاده بعضى انبار و خانه سیّد متولى واقع است. امامزاده مذکور به قول مشهور برادر حضرت رضا علیهالسلام است.
با تحقیقاتى که در مورد موقوفات این امامزاده شده و به استناد قسمتى از وقفنامههاى موجود، این امامزاده موقوفات زیادى دارد که اخیراً اداره اوقاف شیروان سرپرستى آنها را به عهده گرفته است و مشغول ترمیم و بازسازى اینبناى قدیمى است. این بناى قدیمى به سبک مغولى ساخته شده است.[3]»[4]
چنانچه اشاره شد، از بناى قدیمى دیگر خبرى نیست [5]و بناى کنونى نیز نیمه تمام رها شده است. این بنا که به صورت مربّع مستطیل و به ابعاد 20×24 متر است داراى؛ ایوان، گنبد و ضریح است. ایوان بقعه رو به جانب جنوب قرار دارد و ابعاد آن 5×5 و ارتفاع 8 متر است و در طرفین آن دو در به سوى شبستان بزرگ راه مى یابد.
درِ ورودى بقعه، چوبى و داراى کنده کاریهای زیبایى است که کتیبه ذیلبر آن حکاکى شده است: «بانى این در حاجى کاظمى ابن مرحوم حاج محمّد
خان کاظم میان آبادى»
اتاق مرقد به ابعاد 8×8 متر است که چهار زاویه آن را با استفاده از چند
فیلپوش به دایره تبدیل نموده و سپس گنبد کلاهخودى بنا به قطر 7 و ارتفاع 8
متر را بر آن استوار ساختهاند، در جانبین ایوان دو گلدسته در حال ساخت
مىباشد که نیمه کاره رها شده است.
نماى خارجى گنبد، سیمان کارى شده و بر روى آن رنگ سبز چمنى
زدهاند و نماى داخلى آن گچ اندود است. در ساقه گنبد چندین پنجره جهت
نورگیرى طرّاحى شد و در مقابل ایوان نیز حوض آبى قرار دارد.
در وسط بقعه، ضریح چوبى به ابعاد 2×2 متر قرار دارد که دور آن را
پارچه سبز زدهاند.
بقعه داراى 350 هکتار زمین گندم موقوفه است که متأسّفانه به ثمن
بخس و به مبلغ قریب چهار میلیون اجاره داده شده که یقیناً بر اساس صحیح
و کارشناسى نبوده است.
تعداد بیست شهید دوران دفاع مقدّس در شرق بقعه قرار دارد. زمین
زیارتگاه حدود یک هکتار است که به صورت قبرستان عمومى از آن استفاده
مىشود. این بنا به شماره 5153 و در تاریخ 25/12/1380 به ثبت آثار
تاریخى رسیده است.
شهرت محلّى نسب
بر اساس شهرت محلّى و کتیبههاى موجود، و نیز وقفنامه امامزاده محمّد
رضا علیهالسلام، وى را فرزندِ بلا فصلِ امام هفتم علیهالسلام مىدانند. این در حالى است که
امام هفتم علیهالسلام تنها یک فرزند بنام محمّد داشته و او ملقّب به عابد بوده است.
مورّخان درباره محل دفن و تاریخ وفات او اختلاف دارند که در اینجا به
اختصار اشاره خواهد شد.
محمّد بن موسى علیهالسلام
حضرت سید محمّد بن موسى علیهالسلام معروف به «سیّد میر محمّد عابد» از
فرزندان حضرت امام موسى کاظم علیهالسلام مىباشد که طبق منابع تاریخى، کتب
انساب و رجال با احمد بن موسى علیهالسلام و حمزه از یک مادر هستند و مادر
گرامى آنها «اُمّ احمد» مىباشد.[6]
سیّد میر محمّد عابد به همراه برادرش احمد بن موسى علیهالسلامبراى عزیمت
به طوس، از مدینه وارد فارس شد که با جنگى نابرابر از سوى حاکم فارس
روبرو گردید. آنها پس از مقابله و کشمکشهایى، پس از شهادت عدهاى از
بنىهاشم، متفرق و در زوایائى مخفى شدند. سیدمیرمحمّد عابد علیهالسلام نیز
همچون برادرش احمد بن موسى علیهالسلام به زندگى مخفى روى آورد. منابع
تاریخى جزئیاتى از دوران زندگى مخفى و حتى چگونگى رحلت و یا
شهادت وى ارائه نکردهاند.
از بررسى برخى متون به جاى مانده معلوم مىگردد که حضرت سیّد
محمّد عابد علیهالسلام در خفا به کتابت قرآن مشغول و از همین طریق بندگان زیادى
را آزاد کرد.
فرصت الدوله در «آثار العجم» مىنویسد:
«بقعه مطهره سید امیرمحمّد مضجع آن حضرت است. پدر بزرگوارش
حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام مىباشد و با برادرش حضرت شاهچراغ از یک
مادرند، و آن حضرت از اهل فضل و تقوى، قائم اللیل و صائم النهار بوده. در
عهد خلفا به شیراز آمد و در آنجا منزوى شد. گویند از حق الکتابه کلاماللّه
مجید، بسیارى از بندگان را آزاد فرمود».[7]
فرصت الدوله درباره اینکه آن حضرت را شهید کردهاند و یا به مرگ
طبیعى رحلت کرده است اقوال مختلفى را که در منابع از نظر وى گذشته
است ذکر مىکند اما به جزئیات آن اشارهاى نمىکند.[8]
شیخ مفید در «ارشاد» درباره فضایل سیدمحمّد عابد مىنویسد:
«و کان محمّد بن موسى من اهل الفَضل و الصَلاح أخبرنى أبومحمّد الحسن
بن محمّد بن یحیى، قال، حَدَثنى جدّى، قال حَدَثتنى هاشمیه مولاة رقیه بنت
موسى (ع) قالت: کان محمّد بن موسى صاحب وضو و صلوة و کان لیله کلّه
یتوضاء و یصلى، فیسمع سکب الماء ثم یصلى لیلا، ثم یهدافى ساعه غیر قد و
یقوم، فیسمع سبک الماء والوضوء ثم یصلى لیلاً، فلایزال کذلک حتّى یصبح و
ما رأیته قطّ الاّذکرت قول اللّه تعالى کانوا قلیلاً من اللیل یهجعون».[9]
محمّد بن موسى علیهالسلام همیشه با وضو بود. شبها را به عبادت و نماز
مىگذراند و پس از فراغت از نماز، اندکى استراحت مىکرد و آنگاه بپا
مىخواست و وضو مىگرفت و مشغول عبادت و نماز مىشد وى این کار را
تا صبح تکرار مىکرد. هاشمیه (کنیز دخت موسى بن جعفر علیهالسلام) همچنین
مىگوید: هیچگاه محمّد را ندیدم مگر اینکه این آیه از قرآن را به خاطر
آوردم. «کانو قلیلاً من اللیل ما یهجعون». (و از شب اندکى را
خواب مىکردند).[10]
حضرت سیّد میر محمّد بن موسى علیهالسلام به سبب کثرت عبادت به
«میرمحمّد عابد» مشهور شد.
صاحب «اعلام الورى» در فضیلت و منقبت وى مىآورد: «او مردى
پرهیزکار و صالح بود».[11] و علاّمه مامقانى در «تنقیح المقال»، وى را از جمله
راویان احادیث اهل بیت مىشمارد.[12]
درباره چگونگى رحلت و یا شهادت حضرت سید میرمحمّد عابد اقوال
متفاوتى وجود دارد. برخى از منابع بر شهادت وى پس از جدال و کشمکش
حاکم فارس با یاران احمد بن موسى علیهالسلام تأکید دارند.
مؤلف کتاب زندگانى سیاسى هشتمین امام علیهالسلام به نقل از برخى از منابع
مىنویسد: یکى دیگر از برادران امام رضا علیهالسلام بنام احمد بن موسى چون از
حیله مأمون آگاه شد همراه سه هزار تن (به روایتى دوازده هزار) از بغداد
(مدینه) قیام کرد. کارگزار مأمون در شیراز به نام قتلغخان به امر خلیفه با او به
مقابله برخاست و پس از کشمکشهایى او و برادرش «محمّد عابد» و
یارانش را به شهادت رساند.[13]
با این وجود برخى از منابع از رحلت و درگذشت وى با مرگ طبیعى
حکایت مىکنند، چنانکه صاحب شبهاى پیشاور مىنویسد: «جناب سید
امیرمحمّد عابد که در گوشه انزوا اشتغال به عبادت داشت، بأجل طبیعى از
دنیا رفت».[14]
مزارات منسوب به محمّد بن موسى علیهالسلام
علماى انساب و مورخان، و برخى از علماى رجال و سیره، درباره مدفن
محمّد بن موسى علیهالسلام اختلاف نظر دارند که در ذیل به مشهورترین مکانهایی
که به آن استناد شده اشاره مىشود:
الف: قمشه اصفهان
مؤلف کتاب غیث الزابد که خود از فرزندزادگان حضرت محمّد عابد، و از
علماى معروف شیعه بوده و در علم انساب تبحرى داشته، مدفن محمّد بن
موسى علیهالسلام را در قمشه ذکر نموده که داراى زیارتگاه معروفى است.[15]
ب: کاخک گناباد
یکى دیگر از مزارات منسوب به محمّد عابد، زیارتگاه مشهور امامزاده
محمّد در کاخک گناباد است که به ثبت آثار تاریخى و ملّى رسیده است.
صاحب منتخب التواریخ، مرحوم شیخ ملأ هاشم خراسانى در این باره
مىنویسد: «در کاخک گناباد مقبرهاى است که منسوب به جناب محمّد بن
موسى الکاظم علیهالسلام است و بقعه و بارگاه و موقوفات مفصلّى دارد.»[16]
ج: هفتادُر اردکان
مرحوم علاّمه مامقانى از قول صاحب تکمله ذکر مىکند که شاید مدفن
محمّد بن موسى علیهالسلام در نواحى یزد باشد که به کرامت مشهور است. این
زیارتگاه با شکوه در حدود سى کیلومترى بعد از اردکان به سمت نائین در
آبادى هفتادُر واقع شده است. این مرقد و قبّه به این نام در این منطقه از
شهرت به سزایى برخوردار است و داراى صحنهاى متعدّد و حجرات براى
زوّار آن قبر شریف مىباشد و اخیراً مورد بازسازى قرار گرفته است.[17]
د: کرمان
در خیابان 17 شهریور شهر کرمان که در گذشته در خارج شهر قرار
داشت، مزار با شکوه امامزاده محمّد قرار دارد که بنا به نوشته ملأ هاشم
خراسانى فرزند امام هفتم علیهالسلام است. او مىنویسد: «در یک فرسخى شهر
کرمان مقبرهاى منسوب به محمّد بن موسى بن جعفر علیهالسلام است.»[18]
ه: مشهد میقان اراک
در کتاب گنجینه آثار قم ضمن اشاره به آثار تاریخى قم، ساوه و اراک
مىنویسد: «در دهکده میقان، در دو فرسنگى شمال اراک که جزء قراء فراهان
است، مشهدى مجلّل و داراى بقعهاى تاریخى قرار دارد که اهل محل آنرا
مدفن محمّد عابد فرزند بلافصل امام موسى کاظم علیهالسلام مىپندارند. اما خود
مؤلّف گنجینه نظر دارد که قبر محمّد بن احمد بن هارون بن موسى علیهالسلام یا
محمّد بن اسماعیل بن موسى علیهالسلام است.[19] مؤلّف کتاب نور العابد با برخى از
قراین و گفتار علماء اصرار دارد که مشهد کنونى در میقان متعلّق به محمّد
عابد است که پس از تفرّق سپاه شاه چراغ به اراک آمد و مخفیانه مىزیست تا
اینکه وفات یافت و در میقان دفن شد.[20]
و: شیراز
مشهورترین و معروفترین قول مبنى بر دفن محمّد عابد در شیراز است
که در جهت شرق بقعه شاه چراغ واقع شده و به محمّد عابد مشهور است و
داراى گنبد و بارگاه با شکوهى مىباشد. و مؤلّف کتابهای شد الازار[21]،
فارسنامه ناصرى[22]، شیراز نامه[23]، اقلیم پارس[24]، تاریخ شیراز[25]، تحفة
العالم[26] به آن تصریح نمودهاند. این مرقد تا زمان اتابک ابن سعد ابن زنگى
پنهان بود و وى در محله باغ قتلغ خان قبهاى براى او بنا کرده و چندین بار
تجدید بنا شده است. در سال 1296 توسّط سلطان نادرخان و سرانجام
اویس میرزا پسر نواب اعظم شاهزاده فرهاد میرزاى قاجارى مرمت شده
است. اکنون این زیارتگاه از شهرت بسزایى برخوردار است و نسبتاً اولین
قول مطرح در خصوص مدفن محمّد بن موسى علیهالسلام مىباشد.
ز: رودان
در روستاى زیارت پیر چوگان که به زیارت سید سلطان محمّد عابد نیز
مشهور است، مدفن امامزاده جلیل القدر سید محمّد عابد فرزند بلافصل
امام هفتم علیهالسلام خوانده مىشود و اهالى هرمزگان و کرمان نیز به آن احترام
ویژهاى قائل هستند. اما با وجود انتساب مراقد متعدد به محمّد عابد و نیز
شهرت و اجماع مورخان به دفن محمّد عابد در شیراز یا کاخک گناباد، و
همچنین به جهت اثبات یکى از این مزارات به عنوان مرقد محمّد عابد، نفى
دیگر مزارات را در پى خواهد داشت، از اینرو نمىتوان پذیرفت که مکان
کنونى در زیارت سیّد سلطان محمّد عابد در رودان از آنِ محمّد عابد بن امام
موسى کاظم علیهالسلام باشد، بلکه قراین و دلایلى در دست است که نشان مىدهد
تشابه اسم و شهرت و لقب این امامزاده با محمّد عابد توأم شده و باعث این
اشتباه شده است. [27]
شخصیّت مدفون در این بقعه
براى شناختِ شخصیّت مدفون در این بقعه، دو نشانه بارز است که کار را
براى اهل تحقیق روشن مىکند. ابتدا کلمه سلطان و سپس لقب رضا که در
ابتدا و انتهاى نام امامزاده محمّد قرار دارد و از او به سلطان محمّد رضا علیهالسلام
تعبیر مىشود.
حال باید جستجو کرد که کدام یک از سادات بزرگوار ساکن در خراسان
این دو ویژگى و لقب را داشتهاند.
با مراجعه به کتب انساب به این نتیجه خواهیم رسید که شخصیّت
مدفون در این بقعه سید جلیلالقدر ابوجعفر محمّد بن موسى بن احمد بن
محمّد الاعرابى بن قاسم بن حمزة بن امام موسى کاظم علیهالسلام است زیرا او نقیب
شهر طوس بوده و سیدى بسیار عظیمالشأن، با کمال و با ورع و بلند جایگاه
بود. او در نزد شاهان آل سامان از اعتبار و موقعیّت خوبى برخوردار بود و با
نویسندگان و وزراى آنها معاشرت داشت و ابوالفتح بستى در اشعارى او را
مدح گفته است. او فرزندى به نام حمزه ابوالقاسم داشت که مکنّى به کنیه
جدّ خود حمزة بن موسى علیهالسلام بود و در نزد آل سامان از موقعیّت خوبى
برخوردار بود و همچون پدرش نقابت سادات طوس و خراسان را به عهده
داشت و در شیروان وفات یافت و بقعه او نیز به حمزه رضا علیهالسلام مشهور و
معروف است.[28]
مرحوم علاّمه نسّابه سیّد عبدالرزاق کمونه، پدر ابوجعفر محمّد را ملقّب
به رضا دانسته و مىنویسد: کتابى از پدر او به دست آمده که مربوط به سیره و
تاریخ یمین الدوله محمود صاحب غزنه است و تمام این خاندان به رضا
ملقب بودهاند.[29] بنابراین چنین مىتوان نتیجه گرفت که علّت شهرت محمّد
بن موسى به رضا، به خاطر پدر اوست که به این نام ملقّب بوده و فرزندانش
نیز ملقّب به رضا شدهاند.
ابوالحسن بیهقى تصریح دارد که قبر موسى بن احمد، یعنى پدر امامزاده
محمّد رضا علیهالسلام در مشهد مقدّس بوده است.[30] این جمله حکایت از آن دارد
که اگر ابو جعفر محمّد نیز در خراسان وفات مىیافت مرحوم بیهقى به آن
اشاره مىکرد.
محمّد بن قاسم، جدّ امامزاده محمّد رضا علیهالسلام
وى سیّدى جلیل القدر، عظیم الشان و از بزرگان سادات موسوى در عصر
خود به شمار مىرفت. او ملقّب به اعرابى بود. بدان جهت او را به این لقب
خواندهاند که در بادیه تولّد یافت و با اعراب زندگى و با آنها معاشرت داشت.
علاّمه نسّابه ضامن بن شدقم از اعلام قرن یازدهم هجرى درباره
وى مىنویسد:
«کانَ فى نَهایة الکرم و السَخا و المروّةَ و الشّهامة و الفراسة و الشجاعة.» [31]
او در نهایت کرم و بخشندگى و مردانگى و جرأت و شهامت و بردبارى و
شجاعت بود. علماى انساب تعداد فرزندانِ معقّب ـ نسل دار ـ سیّد محمّد
اعرابى را شش تن بر شمردهاند که همه آنان از بزرگان سادات موسوى و
مشاهیر خاندان امام موسى کاظم علیهالسلام به شمار مىآیند. از آنجایى که غالب
این بزرگان و فرزندان آنان در خراسان، طبرستان، هراة و آمل مىزیستهاند،
لذا به شرح حال آنان و به فرزندان و نوادگان آنها اشاره مىشود.
تعداد فرزندان محمّد اعرابى
علماى انساب اتفّاق دارند که سیّد محمّد اعرابى داراى شش فرزند
مىباشد که اسامى آنان به شرح ذیل است:
1 ـ احمد ابو على الاسود: احمد همچون پدرش داراى پوست سیاه بود،
لذا ملقّب به احمد اسود گردید، او سیّدى جلیل القدر، بزرگوار، و
دانشمندى عالیمقام و سرپرست سادات طوس بود و منصب نقابت سادات آنجا را
به عهده داشت و نزد همگان از احترام فوق العادهاى برخوردار بود.[32]
وى داراى سه فرزند به اسامى ذیل است که جملگى از بزرگان سادات به
شمار مىآیند؛
الف: موسى ابوالحسین، او نقابت سادات طوس را پس از پدر عهده دار
بود. وى سیّدى بسیار جلیل القدر، عظیم الشأن و بزرگوار بود. او جدّ اوّل
امامزاده محمّد رضا علیهالسلام است.
ب: مهدى، در خراسان مىزیسته و نسلش در ابیورد = درگز
سکونت داشتهاند.
ج: محمّد ابو جعفر، او به هراة مهاجرت کرد و از بزرگان سادات آنجا بود.[33]
برخى از فرزندان و نوادگان این سه تن از شخصیّتهاى بزرگ تاریخ
اسلام و شیعه و از نقباء عالیمقام خراسان به شمار مىآیند که اسامى آنان
فهرست وار اشاره مىشود.
ابویعلى محمّد و ابو عبداللّه حسین فرزندان اسماعیل بن احمد امیرجة
(امیر کوچک) بن محمّد ابى جعفر بن احمد ابى على الاسود که از بزرگان
سادات هرات بودند.[34]
ابو طالب محمّد الداعى ابن ناصر بن محمّد ابى جعفر بن احمد ابى على
الاسود که از طوس به شهررى مهاجرت کرد.[35]
ابو ابراهیم بن محمّد بن اسماعیل بن احمد امیرجة بن محمّد ابى جعفر
بن احمد ابى على الاسود که نقابت طوس را به عهده داشت و داراى دو
فرزند به اسامى سید اجَلّ جمالالدّین ابراهیم و کمالالدّین على بود که از
بزرگان سادات مشهد و طوس به شمار مىرفتند.[36]
2 ـ عبداللّه ابو محمّد؛ به جهت سکونتش در جرجان به عبداللّه جرجانى
ملقّب شد و مکنّى به ابو زینب بود.[37] او یک فرزند به نام ابوعبداللّه حسین
داشت که از وى ابوجعفر محمّد دندانى به وجود آمد.[38] نسل او را در ارّجان
و فارس نوشتهاند.[39]
آرامگاه امامزاده عبداللّه در وسط شهر گرگان است که امروزه به یکى از
زیارتگاههاى دسته اوّل کشور مبدّل شده است. او عموى بزرگوار امامزاده
محمّد رضا علیهالسلام است.
3 ـ موسى ابو جعفر؛ براى وى نسل کمى در طبرستان نوشتهاند.[40] اعلمى
او را از بزرگان امامیّه بر شمرده است.[41]
ابوالحسن عمرى نسّابه فرزندى به نام على براى او ذکر نموده و نوشته
است که او در برومقان بوده است.[42]
4 ـ قاسم؛ او در هرات سکونت داشت و داراى یک فرزند به نام على بود
که از او حسن و حسین به وجود آمد.[43] على بن قاسم بن محمّد اعرابى را
ساکن آمل نوشتهاند.[44]
5 ـ على؛ او در هرات سکونت داشت[45] و داراى یک فرزند به نام حسن
بود که نسلش در طبرستان است.[46] او همان است که در روستاى سنگِ بِن
شهرستان سارى مدفون و داراى گنبد و بارگاه مجللى است.
6 ـ عبّاس ابوالفضل الاسود: وى از بزرگان رواة محدّثین شیعه و ناقل و
راوى تفسیر على بن ابراهیم بن هاشم قمّى رحمهالله متوفّاى 327 ه. ق است، وى
عموى بزرگوار امامزاده محمّد رضا علیهالسلام است. شرح حالش در کتاب مستقلى
به نام بارگاه آزاد گله به نگارش در آمده است.
آرامگاه منسوب به محمّد اعربى در اردبیل
از تاریخ تولّد و وفات سیّد محمّد اعرابى در منابع موجود ذکرى به میان
نیامده است. اما با وجود آنکه پدر و جدّش به ایران مهاجرت کردهاند.
مىتوان احتمال داد که او نیز به همراه پدرش به ایران مهاجرت نمود و پس از
کشته شدن پدرش که شرحش خواهد آمد به منطقه آذربایجان متوارى گشت
و به اردبیل پناهنده شد.
در منطقه کلْخوران و در شمال غربى بقعه سیّد امینالدّین جبرائیل پدر
شیخ صفىالدّین اردبیلى جدّ سلاطین صفوى، بقعهاى قرار دارد که از دیرباز
به بقعه سیّد محمّد اعرابى جدّ پانزدهم شیخ صفىالدّین اردبیلى مشهور
بوده است. این بنا دقیقاً رو به روى مقبره عوض الخواص پسر فیروز شاه
زرّین کلاه قرار گرفته که داراى گنبد آجرى مربّع شکلى است که روى سنگ
قبر او جمله «هذا مرقد سیّد محمّد اعرابى» قید شده است. این بقعه از آثار
بجا مانده دوره صفویه است که تعمیراتى در سالیان بعد در آن صورت
گرفته است.[47]
بنابراین معلوم مىگردد که جدّ بزرگوار امامزده محمّد رضا علیهالسلام نیز در ایران
مدفون بوده و صاحب گنبد و بارگاه مىباشد.
قاسم بن حمزه، جدّ اوّل امامزاده محمّد رضا علیهالسلام
حضرت قاسم مکنّى به ابو محمّد[48] و معروف به قاسم اعرابى است.[49]
مادرش امّ ولد «کنیز» بود.[50] و فرزندان او در هرات، طبرستان و خراسان و
رى پراکنده بودند.[51]
کیفیّت شهادت و محل دفن قاسم
از مهاجرت قاسم بن حمزة بن موسى علیهالسلام به ایران در هیچ یک از کتب
انسابِ گذشته ذکرى به میان نیامده است، تنها علاّمه نسّابه ضابن بن شدقم
در کتاب تحفة الازهار مىنویسد: متمسکا بنهج آبائه الکرام، معلنا بمذهب
اجداده علیهمالسلام، مبرهنا بما ورد عن النبى علیهالسلام فبلغ امره احمد بن محمّد بن
آ لمعتصم باللّه العباسى فامر بقتله، فانهزم خائفا و جلا الى اصفهان، فلزموا باثره،
فوجدوه مع ابن اخیه حمزة نائمین فى قریة اشترجان من توابع اصفهان،
فقتلوهما نیاما لیوم (السبت 16 شهر رجب) سنة 255 ه. ق و قبرهما
مشهور یزار.»[52]
ابو محمّد قاسم، سیّدى جلیل القدر، عظیم الشان و بلند جایگاه بود. او
متمسّک به روش پدران بزرگوارش قدم بر مىداشت و مذهب اجدادش را
آشکارا بیان و اعلام مىنمود و آنچه از پیامبر صلىاللهعلیهوآله رسیده بود درباره امامت
ائمّه علیهالسلام آشکارا بیان مىکرد تا اینکه گزارش او را به خلیفه، معتصم باللّه
عبّاسى دادند و او امر به قتل وى کرد.
قاسم به اصفهان گریخت و بعد از رفتن او پا به پاى وى رفتند (تعقیب
کردند) و او را با پسر برادرش حمزه در قریه اشترجان از توابع اصفهان در
حال خواب پیدا کردند و آن دو را در روز (شنبه 16 رجب)[53] سال 255
ه. ق به شهادت رساندند و قبر آنان مشهور و زیارتگاه است.
سید عبدالرزّاق کمونه همین نقل قول را از علاّمه نسّابه ضامن بن شدقم
در کتابش آورده و مىنویسد: «ابن شدقم در تحفة الازهار گوید: احمد بن
محمّد معتصم فرمان قتل قاسم را صادر کرد، پس قاسم به اصفهان گریخت.
و بعد از رفتن او پا به پاى او رفتند و او را با پسر برادرش حمزه در قریه
اشترجان از توابع اصفهان در حال خواب پیدا کردند. این جریان در سال
250 ه. ق روى داد و قبر آن دو امامزاده مشهور و زیارتگاه است. مؤلّف
گوید: حمزة بن حمزة بن موسى الکاظم علیهالسلام دو پسر به نام اسماعیل و على
داشته است که ابن شدقم ذکر نکرده که کدام یک از آن دو با عموى خود
قاسم همراه بودند، و من جز ابنشدقم کسى از علماى نسب را ندیدیم که
مطلب بالا را یاد کرده باشد، واللّه اعلم».[54]
با اینکه ضامن بن شدقم سال شهادت را 255 ه. ق نوشته، دانشمند
نسب شناس، کمونه در نقل قول سال 250 ه. ق نوشته که ظاهراً به طور
مستقیم کتاب تحفة الاَزهار راندیده و از آن نقل نکرده است، یا اینکه وى این
تاریخ را مطابق سال حکمرانى خلیفه عبّاسى معتصم ندانسته از این رو پنج
سال آخر آن را کسر کرده، یا اینکه نسخه دیگرى از کتاب تحفة الاَزهار در
دست داشته است. از طرفى، در همان کتاب اشاره به همراهى على بن حمزة
بن على بن حمزة بن موسى علیهالسلام با قاسم بن حمزه علیهالسلام شده که تشویشى در
عبارت آن است که ما در کتاب على بن حمزه علیهالسلام به آن اشاره کردیم.
آنچه در اینجا قابل بحث و سؤال است اینکه، در اشترجان خفتگان مزار
به قاسم و حمزه شهرت دارند، این در حالى است که مرحوم کمونه على بن
حمزه بن حمزة بن موسى علیهالسلام و عمویش حضرت قاسم اعرابى بن حمزة بن
موسى علیهالسلامرا خفته در این مزار مىداند و این دو مطلب باز هم سازگار نیست؟
در جواب باید گفت: على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیهالسلام، به جهت داشتن
فرزندى به نام حمزة، مکنّى به ابو حمزه بود،[55] از آنجایى که عرب کنیه را
تعظیما و احتراماً ذکر مىنماید، لذا به احتمال قوى بقعه کنونى در اشترجان
به قاسم و ابو حمزه على شهرت داشته که بر اثر مرور زمان کلمه ابو از ابو
حمزه حذف شده و این توهّم به وجود آمده است.
به هر حال، هم اکنون مزار حضرت على بن حمزة بن حمزة بن موسى علیهالسلام
و قاسم بن حمزة بن موسى علیهالسلام در قریه اشترجان از توابع شهرستان فلاورجان
استان اصفهان داراى گنبد و بارگاه باشکوهى است که توسّط هیئت امنا
اداره مىشود.[56]
تعداد فرزندان قاسم
علاّمه نسّابه ابو نصر بخارى متوفّاى 341 ه. ق، تعداد فرزندان قاسم را
سه تن به اسامى محمّد اعرابى، و على و حسن ذکر مىکند.[57]
شیخ الشرف عبیدلى نسّابه از دانشوران قرن پنجم هجرى، على بن قاسم
را ساکن شهر رى دانسته و در آنجا براى وى فرزندانى قائل است. او همچنین
مىنویسد: قاسم فرزند دیگرى به نام احمد داشته که در هراة بوده است. با
وجود این، او نسل قاسم را در طبرستان و خراسان ذکر مىنماید.[58]
علاّمه نسّابه ابن طقطقى تداوم نسل قاسم بن حمزه را از دو فرزند او
محمّد اعرابى و احمد ذکر نموده و ابن عنبه نیز این عقیده را برگزیده است.[59]
اما اجماع علماى انساب بر آن است که تنها نسل محمّد اعرابى تداوم
داشته است.[60]
[1]. مشهد طرقى سفلى، به طول َ 49 ْ 57 و عرض جغرافیایى َ 19 ْ 37 و در ارتفاع متوسّط 1280 مترى از سطح دریا واقع شده و بیش از دو قرن سابقه تاریخى دارد. در موقعیّت طبیعى تپّهاى واقع شده و کوه تنگه با ارتفاع 1746 متر در جنوب و جنوب شرق، کوه قراولگاه با ارتفاع 1646 متر در غرب و کوه گل جان با ارتفاع 1435 متر در شمال غرب آبادى قرار دارند.
جمعیّت این روستا 120 خانوار که شامل 741 نفر است. از این تعداد 67 درصد باسواد هستند. مشاغلى عمده اهالى؛ زراعت، باغدارى، دامدارى، صنایع دستى و کارگرى است. محصولات عمده زراعى؛ گندم، جو، نخود و عدس است که به صورت آبى و دیمى کشت مىکنند. محصولات باغى نیز شامل گردو بادام و انگور است که آب آن از قنات، چشمه و باران تأمین مىشود. از جمله فعالیّتهاى تولیدى، 2 دستگاه آسیاب دیزلى و قالیبافى است.
[2]. مطلع الشمس: 140.
[3]. جغرافیاى تاریخى شیروان: 233-231، مطلع الشمس: 139.
[4]. سرزمین و مردم قوچان: 210، شناخت استان خراسان 1: 105-106.
[5]. به جهت بسته بودن درِ بقعه، از داخل آن چیزى مشاهده نشد، این توصیف تنها از خارج بقعه است.
[6]. الرجال الکشى: 294، جامعالانساب: 77، منظومه نخبهالمقال: 14، عمدهالطالب فى
انساب آل بى طالب: 197، الارشاد 2: 434. و...
[7]- فرصت الدوله. آثارالعجم: 448.
[8]. همان: 449.
[9]. الارشاد: 303.
[10]. سوره الذاریات، آیه 17.
[11]. اعلام الورى: 181.
[12]. تنقیح المقال: 193.
[13]. قیام سادات علوى: 169، اعیان الشیعه 11: 286، مدینه الحسین: 91، بحارالانوار 8: 308،
حیاهالامام موسى بن جعفر 2: 313، فرق الشیعه: 97، به نقل از جعفر مرتضى حسینى، زندگى سیاسى هشتمین امام حضرت على بن موسى الرضا ع: 214.
صاحب ریاض الانساب نیز مىنویسد: سیدمیرمحمّد بن موسى الکاظم (ع) از جمله برادران و همراهان شاهچراغ است. در وقتى که امامزادگان را به تزویر داخل شهر شیراز کردند و تفرقه میان آنها انداختند. سیدمیرمحمّد را در همین موضع که مدفن آن بزرگوار است نزدیک «بازار بزرگ آقا» که بازار بین الحرمین نیز مىگویند شهید کردند و در همان موضع مدفون کردند و آن بزرگوار را قدرى رفیع و آثارى بدیع است. ریاض الانساب: 154.
[14]. شبهاى پیشاور: 122.
[15]. غیث الزابد: 46.
[16]. منتخب التواریخ: 839.
[17]. جامع الانساب: 109، مزارات یزد: 476.
[18]. منتخب التواریخ: 839.
[19]. گنجینه آثار قم: 164-150.
[20]. نورالعابد: 55-68.
[21]. شدالازار: 292.
[22]. فارسنامه ناصرى 2: 86.
[23]. شیرازنامه: 197.
[24]. اقلیم پارس: 67 و 63.
[25]. تاریخ شیراز: 78، ناسخ التواریخ 3: 30.
[26]. تحفة العالم 2: 31.
[27]. پیرچوگان: 36.
[28]. منتقلة الطالبیه: 221، المشجر الکشاف 1: 133، الشجرة المبارکة: 110، الخفرى: 20،
عمدة الطالب: 258-259.
[29]. موارد الاتحاف فى نقباه الاشراف 2: 27، الکنى و الالقاب 2: 72، اعیان الشیعه 5: 186.
[30]. لباب الانساب 2: 594.
[31]. تحفة الازهار 3: 323.
[32]. الشجرة المبارکه: 109.
[33]. تحفة الازهار 3: 323، الفخرى: 20 عمدة الطالب: 258، الشجرة الطیّبه 2: 4-5.
[34]. لباب الانساب 2: 596.
[35]. منتقلة الطالبیه: 159 و 337.
[36]. الفخرى: 20، الشجرة المبارکه: 11 لباب الانساب 2: 597، تحفة الازهار 3: 324، موارد
الاتحاف 2: 27.
[37]. الشجرة المبارکه: 109.
[38]. تهذیب الانساب: 169، لباب الانساب 2: 596.
[39]. الشجرة المبارکه: 111.
[40]. الشجرة المبارکه: 111.
[41]. دائرة المعارف الشیعیة العامّه 17: 488.
[42]. المجدى: 117.
[43]. الفخرى: 20، الشجره المبارکه: 111.
[44]. تهذیب الانساب: 169.
[45]. منتقلة الطالبیه: 350، الفخرى: 20، تحفة الازهار 3: 323.
[46]. الشجرة المبارکه: 111.
[47]. نگاهى به آثار و ابنیه تاریخى اردبیل: 127.
[48]. تحفة الازهار 3: 323، سراج الانساب: 76.
[49]. المجدى: 117، الفصول الفخریه: 141.
[50]. سراج الانساب: 76-77، المشجر الکشاف 1: 133، الفخرى: 19-20، الاصیلى: 181.
[51]. امامزادگان رى 1: 364، ستاره شیراز: 382.
[52]. تحفة الازهار 3: 323.
[53]. در نسخههاى چاپى اشارهاى به روز و ماه وفات و شهادت ایشان نشده و این تاریخ از نسخه معتبر دیگر اخذ شده است.
[54]. مشاهد العترة الطاهره: 13، آرامگاههای خاندان پاک پیامبر: 28.
[55]. الشجرة المبارکه: 112.
[56]. فهرست امامزادهها و اماکن متبرکه فلاورجان، امامزاده محسن: 155.
[57]. سرالسلسلة العلویه: 41، معالم الانساب: 149.
[58]. تهذیب الانساب: 169، منتقله الطالبیه: 350.
[59]. الاصیلى: 180، عمدة الطالب: 258.
[60]. الشجرة المبارکه: 109، الفخرى: 20، المجدى: 117، تحفة الازهار 3: 323، سراج الانساب: 76.
- ۱۰۶۷
- ادامه مطلب