مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده حمزة بن موسى علیه ‏السلام رى

مدفون بودن حمزة بن موسى  علیه‏ السلام در رى

همان طورى که روشن شد، درباره مدفن امامزاده واجب التعظیم، حضرت حمزة بن امام موسى  علیه‏السلاماختلافاتى میان علماى انساب، رجال و مورّخان وجود دارد که مجموعه اختلافات و نتیجه آن چنین مى‏ باشد:

1 ـ در پاسخى به کسانى که قایل به مدفون بودن فرزند بلافصل امام موسى  علیه‏السلام، حضرت حمزه  علیه‏السلام در شیراز هستند؛ ما با استناد به چند کتب معتبر، ثابت کردیم که مدفون در شیراز، على بن حمزة بن موسى  علیه‏السلام است، نه پدر او حمزة بن موسى  علیه‏السلام.

2 ـ با نقل اقوال چند تن از علماى انساب و رجال و مورّخان، مدفون در ترشیز شهر کاشمر را حضرت حمزة بن حمزة بن موسى  علیه‏السلام برادر على بن حمزه  علیه‏السلام مى ‏دانیم نه پدر او.

3 ـ با دلایل متقن ثابت شده است که، امامزاده حمزة بن موسى  علیه‏السلام در سیرجان  کرمان مدفون نمى‏باشد، بلکه این امامزاده یکى از احفاد امام موسى کاظم  علیه‏السلامبا همان اسم مى‏باشد که بر مورّخان مشتبه شده است. نگارنده معتقد است که، این امامزاده، جناب شاهزاده حمزة بن احمد بن ابراهیم بن محمّد بن امام موسى کاظم  علیه‏السلام مى‏باشد.

4 ـ همچنین با استشهاد کتاب معتبر تاریخ قم، ثابت گردید که، شاهزاده حمزة بن
حسین بن احمد بن اسحاق بن ابراهیم بن موسى بن ابراهیم بن امام موسى کاظم 
علیه‏السلام
به همراه جدّ و به روایتى، به همراه پدر و جدّ خود در بقعه قم مدفون مى‏باشند.

 

5 ـ با مدارک متقن و به استناد کتب رجال و انساب ثابت شد که شخصیّت مدفون
در حلّه، از نوادگان حضرت عبّاس بن على  علیه‏السلام است.

6 ـ با بیان و اعتراف چند تن از علماى انساب معلوم شد که، مدفون در سرخاب
تبریز صدرالدّین حمزه دفتردار ـ متوفّاى 714 ه . ق ـ است که با 16 واسطه به امام
موسى کاظم  علیه‏السلاممنتهى مى‏شود.

7 ـ با دلایلى که خواهد آمد، ثابت مى‏شود فرزند بلافصل امام موسى  علیه‏السلامجناب
سیّد جلیل‏القدر و امامزاده واجب التعظیم، حضرت شاهزاده حمزة بن موسى  علیه‏السلامدر
شهر رى و در جوار سیّد الکریم حضرت عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلاممدفون مى‏باشد. دلایل
نگارنده از قرار ذیل است:

الف ـ مرحوم علاّمه مجلسى  علیه‏السلام در کتاب «تحفة الزائر خود تصریح نموده است که،
قبر شریف امامزاده حمزه فرزند امام موسى بن جعفر  علیه‏السلامنزدیک قبر حضرت
عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلامدر رى قرار دارد و اضافه مى‏کند که، این امامزاده همان کسى
است که جناب حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام به زیارت او مى‏رفت.

مرحوم مجلسى در کتاب بحارالانوار مى‏نویسد:

«امّا حمزة بن موسى  علیه‏السلام فهو المدفون فى الرى فى القریة المعروف بشاهزاده
عبدالعظیم  علیه‏السلام و له قبّه و صحن و خدّام و کان الشاهزاده عبدالعظیم على جلالة  علیه‏السلام
شأنه و عظم قدره، یزوره أیّام إقامته فى الرى کان یخفى ذلک على عامّة النّاس، و قد
اسر إلى بعض خواصّه أنّه قبر رجل من أبناء موسى بن جعفر  علیه‏السلام».

[یعنى:] «حمزة بن موسى  علیه‏السلام در رى در قریه‏اى معروف به شاهزاده عبدالعظیم  علیه‏السلام
مدفون است و از براى آن امامزاده قبّه و صحن و خدّام مى‏باشد، و حضرت عبدالعظیم
حسنى  علیه‏السلامبا جلالت شأن و عظمت قدرى که داشت، در ایّام اقامت خود در رى، مزار
حمزة بن موسى  علیه‏السلام را زیارت مى‏کرد و به برخى از خواصّ اصحاب خود مى‏فرمود: این

قبر یکى از فرزندان امام موسى کاظم  علیه‏السلاممى‏باشد.»[1]

با این سخن مرحوم علاّمه مجلسى  علیه‏السلام در دو کتاب مذکور، معلوم مى‏گردد که، قبر
حضرت امامزاده حمزه  علیه‏السلام فرزند بلافصل امام موسى کاظم  علیه‏السلامدر شهر رى و در جوار
حضرت عبدالعظیم مدفون است.

ب ـ مؤلّف کتاب جنّة النعیم[2] هم بعد از ذکر اقوال گوناگون در مدفن امامزاده
حمزه  علیه‏السلام، مى‏نویسد: «معروف و مشهور این است که، مقبره حمزة بن موسى  علیه‏السلام را
مى‏توان در همان مکانى که هم اکنون در جهت قبله بارگاه حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام در
شهر رى واقع شده است، دانست؛ زیرا حضرت عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلام هر روز به
زیارتش مى‏رفت. منظور از عبارت خیر رجل که در زیارتنامه آن حضرت آمده است: یا
نور المشرق المضیى‏ء الأنور، یا زائرا خیر رجل من ولد موسى بن جعفر  علیه‏السلام، امامزاده
حمزة بن موسى بن جعفر  علیه‏السلاممى‏باشد؛ زیرا بهترین فرزندان حضرت امام موسى
کاظم  علیه‏السلام همان فرزندان بلاواسطه او هستند که خیر رجل من ولد موسى  علیه‏السلامبر آنها
اطلاق و منطبق مى‏گردد.»[3]

ج ـ در کتاب مجالس المؤمنین[4] قاضى نوراللّه‏ شوشترى  علیه‏السلام آمده است: «شهر رى
مدفن سیّد حمزه موسوى و سیّد عبداللّه‏ ابیض و عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلاماست.»

ظاهر این عبارت بر آن دلالت مى‏کند که، واسطه‏اى میان حمزه با امام  علیه‏السلامنباشد.

د ـ قدیمى‏ترین سندى که مى‏توان بر مدفون بودن امامزاده حمزه در این مکان
ارائه داد، رساله‏اى منسوب به صاحب بن عبّاد است که در احوال حضرت

عبدالعظیم  علیه‏السلامنوشته شده و در آن مذکور است: «فیزور القبر الذى یقابل الآن قبره و
بینهما الطریق و یقول هو قبر رجل من ولد موسى بن جعفر 
علیه‏السلام.»

[یعنى:] «حضرت عبدالعظیم حسنى  علیه‏السلام قبرى را که الان مقابل قبر اوست، زیارت
مى‏کرد و مى‏فرمود: این قبر یکى از فرزندان امام موسى کاظم  علیه‏السلاممى‏باشد.»

این رساله را مرحوم حاج نورى  علیه‏السلام در مستدرک الوسائل ذکر نموده است.[5]

ه ـ مؤلّف کتاب مشاهد العتره الطاهره و شیخ عبّاس قمى  علیه‏السلام در کتاب منتهى
الامال و مفاتیح الجنان اعتراف نمودند که، امامزاده حمزه فرزند بلافصل امام موسى
کاظم  علیه‏السلام در رى، جوار حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلاممدفون مى‏باشد.[6]

ذکر دو کرامت از حمزة بن موسى  علیه‏السلام

فرزندان حضرت موسى بن جعفر  علیه‏السلام هر یک داراى فضایلى مى‏باشند ولیکن
حضرت حمزه  علیه‏السلامداراى فضایلى ممتاز و جلالت قدر و عظمت شأن است، لذا هزاران
مشتاق و علاقه‏مند به خاندان عصمت و طهارت با دلى مالامال از محبّت وافر، حاجات
مشروع خود را به محضر مبارک ایشان برده و مطلوب خود را از حضرتش دریافت
کرده‏اند و ارادتشان نسبت به این خاندان جود و کرم مضاعف شده و بیان معجزات و
کرامات این سیّد عظیم الشأن و امامزاده واجب التعظیم، نقل مجالس و محافل دینى و
مذهبى و اخلاقى گردیده است.

گرچه استقراى معجزات و کرامات آن حضرت از ید قدرت نگارنده، به جهت توسعه
کار مشکل بود، ولى بحمداللّه‏ با همّت والاى مسئولان آستان مقدّس حضرت
عبدالعظیم  علیه‏السلام در بخش معاونت فرهنگى، این امر میسّر گشت و در کتاب مستقلى،
بیست کرامت از معجزات و خوارق العادات این سه امامزاده را به طور زیبا و شیوا

جمع‏آورى شده است. ما هم دو کرامت را که منحصر به امامزاده حمزة بن موسى  علیه‏السلام
است، از کتاب سرزمین کرامت براى خوانندگان عزیز نقل مى‏نماییم.

کرامت اوّل

در تاریخ از میان پادشاهانى که علیه دیانت و مظاهر اسلام قد بر افراشتند، نام رضا
خان میرپنج، فراموش شدنى نیست. به ویژه آنکه او در اعمال کینه توزانه خود بر ضدّ
حجاب و روحانیّت، خفقان دهشتناکى را حاکم نموده بود. این ماجرا در اوج شقاوت
آغاز شده است.

یک صندوق منبّت‏کارى شده براى قرار دادن روى مرقد امامزاده حمزة بن
موسى  علیه‏السلامساخته و آماده نصب شده بود. در این حین، یکى از خادمان تصمیم گرفت
نامه‏اى بنویسد و در آن، وضعیّت و موقعیّت زمان خود را تشریح کند. او در بیان‏نامه،
ابتدا نام و مشخصّات خود را نوشت و اینکه در چه تاریخى و در زمان حکومت چه کسى
آن را نگاشته است؛ سپس اتّفاقات زمان رضاخان و کینه‏توزى‏هاى آن خبیث را علیه
دین و پرده‏درى اعتقادات مذهبى مردم شرح داد.

او در یک فرصت مناسب، این نامه را در آخرین مرحله نصب صندوق، میان
صندوق و سنگ مرمر قرار داد، تا شاید پس از گذشت قرن‏ها، اگر تعمیر و یا تعویضى
براى این صندوق صورت گرفت، آیندگان با خواندن این نامه به یک سند تاریخى و
شاهد عینى از ظلم دوران سلطنت رضاخان دست یابند و از آن مطلّع گردند.

امّا دست بر قضا این مدّت بیش از چهل سال طول نکشید و در سال 1350 یکى از
مؤمنان، بانى ساخت صندوق خاتم شد، تا به جاى صندوق منبّت قبلى در مرقد مطهّر
حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلامنصب شود.

خبر که به گوش آن خادم ـ یعنى نویسنده نامه چهل سال قبل ـ رسید، وحشت و
اضطراب تمام وجودش را فرا گرفت. برداشتن صندوق و عیان شدن نامه، آن هم در

اوج قدرت محمّدرضا پسر رضاخان، راهى به جز توسّل به جناب حمزه  علیه‏السلامنمى‏یابد.

آن شب فکرى به ذهنش خطور مى‏کند. او براى خود کفنى تدارک دیده بود تا پس
از مرگش از آن استفاده شود. فکر کرد که براى حضور در مراسم تعویض صندوق،
همین کفن را بهانه کند.

شب موعود فرا رسید. مسئولان آستانه به همراه نماینده دولت و تنى چند از
مقامات ایستاده بودند تا شاهد تعویض صندوق باشند. در این میان، خادم پیر نیز خود
را به کنار صندوق رسانید و به حاضرین گفت: من کفنى دارم که آرزو دارم آن را با غبار
روى سنگ مرقد، متبرّک کنم. منّت بگذارید و اجازه بدهید به آرزوى خود برسم.

مسئولان آستانه که براى این خادم احترام خاصّى قایل بودند، با خواسته او
موافقت کردند و هنگامى که صندوق را برداشتند، او کفن را بر روى سنگ مى‏اندازد و
غبارها را درون کفن جمع مى‏کند. آسوده خیال از اینکه نامه نیز در بین غبارهاست،
بلافاصله از حرم خارج شده و در گوشه امنى کفن را مى‏تکاند. به اندازه یک مشت غبار
که در این چهل سال زیر صندوق جمع شده بود، روى زمین مى‏ریزد؛ امّا از کاغذ خبرى
نیست. بار دیگر تشویق و نگرانى به جانش مى‏افتد. با خود مى‏گوید که، در این چهل
سال که صندوق از جایش تکان نخورده است، سپس فقط یک احتمال باقى مى‏ماند و
آن هم سهل انگارى در جمع کردن غبار، حتما نامه درون حرم افتاده است!

حرم هم قرق و درها بسته شده بود و بهانه‏اى هم براى برگشتن به داخل حرم
نیست. اینک که دیگر خود را براى عواقب بعدى آماده کرده بود، رنگ پریده و مضطرب
کنار حوض امامزاده حمزه  علیه‏السلاممى‏نشیند تا آبى به صورت بریزد. در این هنگام، صدایى
از پشت سر توجّه‏اش را جلب مى‏کند؛ کسى مى‏پرسد: نامه را پیدا نکردى؟ بر مى‏گردد و
جوانى خوش‏رو و بلند قامت را مى‏بیند که متبسّم بالاى سرش ایستاده است. پاسخ
مى‏دهد: آقا! کدام نامه؟ و بعد سکوت مى‏کند.

 

آن جوان مى‏گوید: نگران نباش آن نامه هیچ وقت پیدا نخواهد شد. سخنان آن
جوان که این گونه از ضمیر و مکنونات او مطلّع بود، خادم را به وحشت مى‏اندازد، به
طورى که با عجله از صحن بیرون مى‏رود. در کوچه با قدم‏هاى تند گام بر مى‏دارد، امّا
چند لحظه بعد پیش خود مى‏اندیشد که این جوان داخل حرم نبود و قبل از این هم
ایشان را ندیده بودم، پس از کجا راز مرا مى‏دانست؟

این سؤالات او را دوباره به داخل صحن مى‏کشاند، امّا از آن جوان خوش رو و بلند
قامت هیچ اثرى نبود. خادم در حالى که باران اشک صورتش را مى‏شست، چشمان
درخشانش را بر گنبد فیروزه‏اى حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلامدوخت و گفت: السلام
علیک یابن رسول اللّه‏  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله.[7]

کرامت دوّم

در سال‏هاى گذشته، موضوعى تا مدّت‏ها در شهر رى نقل محافل بود و امروز نیز اگر
بپرسید، چه کسى کاشى‏کارى مناره‏هاى حرم سیّد الکریم  علیه‏السلامرا انجام داده است، پاسخ
مى‏دهند: «همان که از ایوان امامزاده حمزه  علیه‏السلامافتاد، دنبه گوسفندش ترکید.

امّا ماجرا بدین صورت بود که، در آن زمان، ایّام محرّم که فرا مى‏رسید، در صحن
حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلام هر روز، مراسم تعزیه خوانى برقرار مى‏شد.

آن روز موضوع تعزیه مربوط به قربانى کردن حضرت اسماعیل  علیه‏السلام به دست حضرت
ابراهیم  علیه‏السلام بود. در این تعزیه این گونه عمل مى‏شد که، وقتى تعزیه‏خوان به تلاش
حضرت ابراهیم  علیه‏السلام براى قربانى کردن حضرت اسماعیل  علیه‏السلاممى‏رسید و به اراده
خداوند موفق به انجام این کار نمى‏شد، در همین لحظه جعبه‏اى از بالاى دیوار به
طرف پایین مى‏آمد که درون آن، فردى که نقش جبرئیل را ایفا مى‏کرد، به همراه یک

گوسفند قرار داشت. گوسفند که به زمین مى‏رسید، کسى که نقش حضرت ابراهیم  علیه‏السلام
را داشت، آن را مى‏گرفت و قربانى مى‏کرد. این جعبه به وسیله طنابى از بالاى ایوان
هدایت مى‏شد.

آن روز در حالى که جمعیّت انبوهى به تماشاى تعزیه نشسته بودند، نوبت به لحظه
پایین آمدن جعبه رسید. طبق معمول استاد محمود کاشى کار که نقش جبرئیل را
بازى مى‏کرد، به همراه یک رأس گوسفند درون جعبه قرار داشت.

جعبه هنوز فاصله چندانى از ایوان نگرفته بود که صداى جمعیّت و شیپور و طبل
موجب رم کردن گوسفند شد و در اثر تکان‏هاى شدید، جعبه واژگون شد.

در این لحظه، معین البکا (مسئول تعزیه) که مراقب این اوضاع بود، در یک آن،
متوجّه این واقعه مى‏شود و در همان حال با ذکر یا پسر موسى بن جعفر  علیه‏السلام، متوسّل
به حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلاممى‏گردد.

در همین زمان بود که جمعیّت در عین ناباورى مى‏بینند گوسفند به صورت چهار
دست و پا در میان جمعیّت مى‏افتد و در پىِ آن استاد محمود کاشى‏کار نیز، چنان
دقیق بر روى دنبه گوسفند مى‏افتد که دنبه گوسفند مى‏ترکد. در این واقعه با وجود آن
جمعیّت فشرده و ارتفاع زیاد، به هیچ یک از تماشاچیان و همچنین استاد محمود
کاشى‏کار، کوچک‏ترین آسیبى وارد نمى‏شود. استاد محمود کاشى‏کار همان کسى است
که کاشى‏کارى‏هاى مناره‏هاى حرم حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلامیادگار اوست.[8]

کیفیّت زیارت حضرت حمزة بن موسى  علیه‏السلام

پس از آنکه به اختلاف در مدفن و تعداد فرزندان حضرت حمزه  علیه‏السلاماشاره نمودیم
و با دلایلى متقن و مستند ثابت کردیم که، فرزند بلافصل امام موسى کاظم  علیه‏السلام، یعنى

حضرت امامزاده حمزه  علیه‏السلام در شهر رى مدفون است، به نحوه زیارت و زیارت نامه آن
حضرت مى‏پردازیم.

محدّث قمّى  رحمه‏الله درباره زیارت آن حضرت مى‏نویسد: «همان زیارتى را که براى
حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلامخوانده مى‏شود، براى امامزاده حمزه  علیه‏السلامهم مى‏توان خواند،
ولى با آوردن عبارت السّلام علیک یا أباالقاسم به جاى نام حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام،
اسم امامزاده حمزه  علیه‏السلام آورده مى‏شود و آن گاه به نیّت این امامزاده، زیارت نامه را
قرائت نمود.»[9]

مرحوم حاج ملاّ باقر کجورى مازندرانى براى امامزاده حمزه  علیه‏السلامزیارتى را بیان
کرده است که بدین شرح است:

«صلوات اللّه‏ و سلامه و تحیّاته و برکاته علیک یا سیّدى و مولاى و على أجدادک
الهادین و آبائک المهدییّن بعدد ما فى علمه من بدو خلقه و عوده إلیه.

السّلام علیک یا سیّد السادات، السّلام علیک یا خیر من فاز بالسّعادت ثمّ الصّلاه
و السّلام علیک ممّن زار مشهدک و استجار بمرقدک، و من قدم دارک و لزم جوارک،
فطوبى للزائر و المزور، و من توسّل بهما لرفع کلّ محذور، و أشهد أنّ زائرک قام عندک
حتّى لحق بک، و أشهد أنّک جدّک و بابک، و أشهد أنّ اللّه‏ عظم بک شعائر دینه بعد
مضىّ قرون و سنین.

السّلام علیک أیّها الولىّ الکریم و على زائرک و مجاورک السیّد عبدالعظیم،
السّلام علیک أیّها العبد الصالح الناصح العالم، السّلام علیک یا اباالقاسم،
یا حمزة بن موسى الکاظم، فاستشفع لى عند ابیک خلاصا من البلایا و من الشرور
مناصا حتى یستشفع عند ربّه و یستغفر لعبده المقرّ بالرّق عن ذنبه، و أشهد انّ

مشهدک خیر المشاهد، و إنى مستجیر ببابک و قائلا فلاتردّنى یا مولاى خائبا، فاجعل
یا سیّدى توسلّى صائبا و توسلى بابیک المقتول المسموم لقضاء حاجتى، و مهمّى
المکتوم و اقسم باللّه‏ علیک و بحقّ آبائک و أجدادک أن تسمع دعوتى و تستشفع
بقضاء حاجتى.

اللهمّ صلّ على محمّد و اله، الّذین هم شفعائى و سادتى و أئمّتى و قادتى
و ارجو بهم النجاة و التبّرء من اعدائم فى کلّ الحالات، و السّلام علیکم و
رحمه‏اللّه‏ و برکاته.»[10]

بقعه و بارگاه حضرت امامزاده حمزه  علیه‏السلام

دقیقا نمى‏توان معلوم کرد که، از چه زمانى براى مرقد مطهّر امامزاده حمزه  علیه‏السلام،
گنبد و حرم و ضریح بنیان نموده‏اند؛ ولى مسلّم است که حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام در
زمان اقامت خود در شهر رى، روزها به زیارت قبرى که فعلاً مقابل قبر اوست، مى‏آمد و
مى‏فرمود: «هذا قبر رجل من ولد موسى بن جعفر  علیه‏السلام.»

[یعنى:] «این قبر مردى از فرزندان امام موسى بن جعفر  علیه‏السلام است.» ما هم با بعضى
قراین و مدارک ثابت کردیم که این قبر، قبر حمزة بن موسى  علیه‏السلاماست. عدّه‏اى از
بزرگان هم در این امر با ما متّفق هستند و برخى از ایشان جزم به این موضوع دارند؛
مانند محدّث نورى که در کتاب تحیّة الزائر مى‏گوید: «حق این است که قبر مجاور
حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام قبر حمزة بن موسى  علیه‏السلامباشد.»

به هر حال، اوّلین کسى که مکان این قبر منوّر را زیارت و معرّفى نمود، جناب سیّد
الکریم حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام بود و بعدها اهالى متدیّن و مشتاق به خاندان اهل
بیت  علیه‏السلامبه زیارت وى مشرّف شدند، تا اینکه اوّلین بار سلاطین صفویّه که از اولاد او

بوده‏اند، در ایّام سلطنت خود به آن قبر توجّه جدّى نمودند.

در این رابطه، مرحوم دکتر محمّدتقى مصطفوى در کتاب آثار تاریخى
تهران مى‏نویسد:

«بقعه امامزاده حمزه  علیه‏السلام مشتمل بر حرمى به اندازه تقریبى و هیئت حرم حضرت
عبدالعظیم  علیه‏السلاماست، و همانند آن، مزیّن به آیینه‏کارى و داراى ضریح نقره از اواسط
دوران قاجاریّه و صندوق چوبى تازه‏ساز مى‏باشد، و ایوان بزرگ شرقى و مسجد بالاسر
(در جانب غربى آن) در جنوب غربى آستانه حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلامواقع است که به
نظر مى‏رسد از ابنیّه دوران شاه طهماسب صفوى باشد.» مؤلّف کتاب آثار تاریخى تهران
در کتاب[11] مذکور اضافه مى‏کند:

«گنبد امامزاده حمزه  علیه‏السلام به دستور ناصرالدّین شاه قاجار، توسّط فرّخ خان در سال
1272 ه . ق ساخته شد و آیینه‏کارى حرم مطهّر و ایوان آن به دست محمّد خان
معیّرالممالک که فرزند دوست على خان مى‏باشد، به سال 1291 هق ساخته شد.
در سال 1273 ه . ق میرزا داوود خان، وزیر لشکر، بانى ضریح نقره امامزاده حمزه  علیه‏السلام
شد و تعمیر آن به امر ناصرالدّین شاه قاجار، توسّط یحیى خان معتمدالملک
صورت گرفت.»

روضه مطهّر حضرت امامزاده حمزه  علیه‏السلام 6×6 متر و کوچک‏تر از روضه حضرت
عبدالعظیم  علیه‏السلاماست. بالاى دیوارها مزیّن به آیینه و کاشى‏کار و دو کتیبه طلایى بسیار
عالى با خطّ نستعلیق مشکى روى آیینه نوشته شده است. در اطراف این آیینه‏کارى،
قصاید شیوایى توسّط شاعران فارسى‏گوى آن زمان در وصف شاهزاده حمزه  علیه‏السلام
نگاشته و تهذیب شده است، که به علّت طولانى بودن آن قصاید، در این جا از ذکر آنها

خوددارى مى‏کنیم.

در بالاى روضه مطهّر، گنبدى به ارتفاع تقریبى 14×14 متر قرار دارد که منقش و با
پوشش کاشى فیروزه‏اى دوران قاجاریّه و دو پوشش مى‏باشد که نماى آستانه را به طور
باشکوهى مزیّن کرده است. اخیرا این گنبد و کاشى‏هاى آن بازسازى شده است.

قسمت اعظم و هیئت کلّى صحن بزرگ مربوط به اتابک در زمان ناصرالدّین شاه
است. ولى آثار مختصرى هم از عهد سلطنت محمّدشاه در آن مشهود مى‏باشد و
قسمت‏هایى هم متعلّق به زمان سلطنت مظفرالدّین شاه قاجار است.

در گذشته گوشه جنوب غربى صحن امامزاده حمزه  علیه‏السلام کوچه‏اى کوتاه یا راهروى
روبازى وجود داشت که به سردرى از زمان شاه طهماسب اوّل منتهى مى‏گردید. این
سر در مزیّن به کتیبه کاشى معرّق به سال 945 هجرى (1537 م) بود. در آن جا یک
جفت در بسیار کهن با روپوش آهنکوب نصب بود که تصوّر مى‏رود از قرن نهم هجرى
باشد. دو قطعه لوحه کتیبه کوفى برجسته آهنى مشتمل بر این کلمات «امر العبد
الضعیف المذنب المرجى الى رحمه اللّه‏ تعالى عبدالصمد بن فخرآور» در بالاى آن نصب
بوده است که در خزانه آستانه نگاهدارى مى‏شود.[12]

با واگذارى تولیت آستان مبارک حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام و امامزاده حمزه و
طاهر  علیه‏السلام از سوى رهبر معظّم انقلاب اسلامى، حضرت آیت اللّه‏ العظمى خامنه‏اى ـ
دامت برکاته ـ به جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى رى شهرى، به شکل باشکوهى
توسعه یافته که در کتاب زندگانى حضرت عبدالعظیم  علیه‏السلام به نام امامزادگان رى به آن
اشاره شده است.

 


[1]. بحارالانوار 48: 312، امامزادگان رى 1: 358 ـ 359.

 

[2]. جنه النعیم: 487.

 

[3]. رجوع گردد به کتاب‏هاى: رجال نجاشى: 173، مستدرک الوسائل 3: 613، سفینه البحار 2: 121،
منتهى الأمال 2: 420، بدر فروزان: 60، متنخب التواریخ: 469، زندگانى حضرت عبدالعظیم اردستانى: 133، رازى: 102 ـ 107.

 

[4]. مجالس المؤمنین 1: 345.

 

[5]. مستدرک الوسائل 3: 612 ـ 613، امامزادگان رى 1: 360 ـ 359.

 

[6]. مشاهد العتره الطاهره: 95، مفاتیح الجنان: 1042.

 

[7]. سرزمین کرامت: 39 ـ 41، امامزادگان رى 1: 366 ـ 369.

 

[8]. سرزمین کرامت: 19 ـ 20، امامزادگان رى 1: 370 ـ 371.

 

[9]. مفاتیح الجنان: 1042، امامزادگان رى 1: 371.

 

[10]. جنه النعیم: 290، زندگانى حضرت عبدالعظیم، اردستانى: 133، امامزادگان رى 1: 372 ـ 373.

 

[11]. آثار تاریخى تهران: 161.

 

[12]. آثار تاریخى تهران: 193، امامزادگان رى 1: 373 ـ 375.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده