- جمعه ۲۸ شهریور ۹۳
یکى از آثار باستانى استان فارس، بقعه متبرکه امامزاده حمزة بن موسى علیهالسلام در منطقه بوانات است که در ردیف 305 به ثبت آثار تاریخى رسیده است.[1] ولى نسبت دادن بقعه مذکور به فرزند بلافصل امام موسى کاظم علیهالسلامداراى سند و مدرک معتبرى نیست و حتى قول صریحى هم از علماى انساب و مورّخان دیده نشده است؛ جز آنکه در مبحث حالات حضرت حمزة بن موسى علیهالسلام و تعیین مدفن آن جناب، ضمن نقل اختلافاتى که در محلّ دفن او بین علماى انساب راه یافته، برخى از مورّخان معاصر که حظّى از علم انساب نبردهاند، در نوشتههایشان به این قول هم اشاره نموده اند و مىگویند: «نسب سلسله جلیله صفویّه به حضرت حمزة بن موسى علیهالسلاممنتهى مىشود و مدفن آن امامزاده در قریهاى از قریههاى شیراز است و سلاطین صفویّه براى وى بقعهاى عالیّه بنا نمودهاند و موقوفات زیادى قرار دادهاند.»[2]
این مطلب هیچ دلیلى بر دفن آن حضرت در بوانات ندارد، بلکه همچنان که
گذشت، شاهان صفوى هر کجا که مزار حمزه نامى را مىدیدند، به گمان مدفون بودن
جدّ اعلایشان، در آن مکان براى وى گنبد و بارگاه مجللّى بنا مىکردهاند و از طرفى،
جمله فوق هیچ اشارهاى به مدفن حمزة بن موسى علیهالسلام در بوانات ندارد؛ به طور کلّى
اشاره به یى از قراى شیراز نموده است و این در حالى است که در دروازه کازرون، در
کوچه بهار ایران شهر شیراز نیز قبرى به نام سیّد حمزه وجود دارد.[3] و آنان نیز بر این
عقیدهاند که، وى فرزند بلافصل امام موسى کاظم علیهالسلاماست. ما منکر این نیستیم که در
این دو مکان هم امامزادهاى به نام حمزه وجود دارد، ولى این دو حمزه کیست و
نسبش چیست؟ در آینده به بررسى آن خواهیم پرداخت و نمىتوان به گفته و
عقیده مردم و یا اظهارات خدّام آن بقاع اعتماد و اتّکا کرد. بنابراین چنین عقیدهاى به
کلّى بىپایه است و اصولاً بدان توجّهى نمىتوان کرد؛ زیرا اثبات هر کدام، نفى دیگرى
را در بر دارد و چنان که اجماع علماى انساب و مورّخان بر دفن حمزة بن موسى علیهالسلام
تنها از باب ربّ شهرة لاأصل لها مىباشد و در مباحث قبلى، شخصیّتهاى مدفون در
بقاع مذکور را با اقوال علماى انساب بیان نمودیم.
رحمت اللّه مهراز در کتاب بزرگان فارس درباره بقعه بوانات مىنویسد:
«در سال 1341 ه . ش نویسنده مأموریّت یافت تا از نزدیک درباره وضع بناى محلّى
موسوم به امامزاده حمزه، واقع در بوانات مطالعه نمایم. از آن جا که این امامزاده پدر على
بن حمزه علیهالسلاماست، قسمتى از گزارش خود را به اداره کلّ باستانشناسى ارسال نمودم.
امامزاده حمزه که از نظر گچبرى و درهاى خاتم و منبّت کارى و اسلوب معمارى
طاق و گنبد در ردیف 305 ثبت آثار تاریخى شده، یکى از اولاد امام کاظم علیهالسلام است که
با گروه زیادى به ایران آمد.
ورود این کاروان به ایران، مصادف با درگذشت حضرت رضا علیهالسلام و تعقیب آنان از
طرف حکّام گردید که اوّلین برخورد و تصادم در خان زینان فارس واقع شده و از آن جا
بنىهاشم به اطراف و اکناف پراکنده شده، هر کس براى حفظ جان خویش راه دیارى
را در پیش گرفت. حمزه ظاهرا به اتّفاق خواهرش در محلّى که اکنون دهکده بزم در 22
کیلومترى سوریان مرکز بوانات قرار دارد، مقتول یا در گذشته و مقبره خواهر و برادر به
فاصله دویست مترى یکدیگر قرار گرفته است.»[4]
چنان که ملاحظه شد، داستان فوق الذکر همان مطالبى است که درباره تمام
مزارات منسوب به حمزة بن موسى علیهالسلام در ایران ساخته و پرداخته شده است که ما
مفصّلاً درباره کیفیّت مهاجرت حمزة بن موسى علیهالسلامو شهادت او در صفحات گذشته
سخن گفتهایم، به همین دلیل این قول از اساس مردود است و توجّهى به آن نباید
کرد؛ زیرا بىمأخذ و مدرک است.
شخصیّت مدفون در بقعه بوانات
درباره شخصیّت مدفون در بقعه، نظر علماى انساب نسبتا متّحد است. نخستین
عالم انسابى که از سکونت حمزه الفقیه در شیراز نام برد، علاّمه نسّابه ابوالحسن عمرى
است. او مىنویسد:
«ابوالمختار حمزه الفقیه المقرى بشیراز ابن الربیع بن محمّد بن حمزة بن على بن
حمزة بن محمّد بن على بن عبیداللّه بن الامام موسى الکاظم علیهالسلام.» [یعنى: ]«وى با پدر
و دو مرد دیگر وارد شیراز شدند که نام آن دو حسین و شبیب است، و نمىدانم که آنان
برادران حمزه بودهاند یا عموهاى وى؛ ولى آن چه مسلّم است، این مطلب در جریده
شیراز ثبت است.»[5]
از گفته ابوالحسن عمرى چند مطلب فهمیده مىشود که، چهار تن از سادات
موسوى یک جا در قرن پنجم وارد شیراز شدند و پس از مدّتى اقامت در شیراز، به
اطراف این شهر مهاجرت کردند. شاهد این قول، وجود مزار ابوالمختار حمزه در بوانات
و حسین و شبیب در جهرم مىباشد که هر سه داراى مزارات باشکوه و منسوب به
فرزندان امام موسى کاظم علیهالسلام، هستند.[6]
علاّمه نسّابه جمالالدّین احمدبن مهنّا عبیدلى، از اعلام قرن هفتم هجرى،
مىنویسد: «ابوالمختار حمزة بن الربیع، فرزندانش در شیراز بودند.»[7]
این جمله حکایت از آن دارد که، حمزة بن ربیع خود از این شهر مهاجرت کرد، امّا
فرزندان و اعقاب او در شیراز ماندگار شدهاند. محشى کتاب فوق (التذکره) که سیّد
نسّابه عزّالدّین اسحاق بن ابراهیم بن اسحاق طباطبایى حسنى شیرازى است، در این
باره مىنویسد: «پدر حمزه، ربیع بن محمّد به دستِ غیب شهرت دارد.»[8] بنابراین
امامزاده حمزه بوانات، جدّ سادات دستغیبى شیرازى است. علاّمه نسّابه ابن طقطقى،
از اعلام قرن هفتم و متوفّاى 709 ه . ق، مىنویسد:
«فقیه ابوالمختار حمزه پسر ربیع شیرازى، در شیراز مىزیسته است.»[9] بنابراین
جمله، پدر حمزه، ربیع در شیراز سکونت داشت که از علما و سادات مشهور موسوى
شیرازى بود.
پس از این گزارشِ مهم از سوى علماى انساب، مرحوم علاّمه تفرشى، معروف به
بدایع نگار، در کتاب بدایع الانساب مىنویسد:
«حمزه بن ربیع بن محمّد بن حمزة بن محمّد بن على بن عبیداللّه بن امام
موسى علیهالسلام در شیراز است.»[10] اگر حمزه در شیراز وفات مىکرد، بدون شک علماى
انساب به محلّ دفن او در شیراز تصریح مىنمودند، لذا ثابت مىگردد که، وى پس از
توطّن در بوانات شیراز، در همان جا وفات یافت و آرامگاه کنونى از آن وى است.
مرحوم شیخ ذبیح اللّه محلاّتى و شیخ عبّاس فیض در کتابهاى اختران تابناک و
بدر فروزان قبر حمزة بن ربیع را در شیراز به طور کلّى ذکر کردهاند و مکان خاصّى را
بیان نکردهاند؛[11] حال آنکه به تصریح علماى انساب و مقدّمین آنان، بخصوص عمرى،
حمزة بن ربیع فقط از جمله واردین به شهر شیراز بوده است. چنانچه وى در شهر
شیراز وفات مىیافت، بدون شک به وفات او در این شهر تصریح مىشد و از محلّ دفن
او نیز گزارشى به دست ما مىرسید. از این رو کلام مرحوم محلاّتى و فیض، شیراز به
طور کلّ است و تمام مناطق آن را شامل مىشود. لذا نگارنده معتقد است که، حمزة بن
ربیع که از سادات بزرگوار موسوى و از فقهاى بنام اهل بیت علیهالسلامو جدّ سادات دستغیب
شیرازى بود، پس از ورود در شیراز و توطّن مدّتى کوتاه در این شهر، به منطقه بوانات
مهاجرت کرد و عموهاى او نیز به اسامى حسین و شبیب به جهرم سفر کردند و در همان
مکان وفات یافتند، و بعدها بر اثر مرور زمان، قبور آنان به فرزندان بلافصل امام موسى
کاظم علیهالسلامشهرت پیدا کرده است، حال آنکه بدون شک، اینان از نوادگان امام موسى
کاظم علیهالسلامو از متوفیان نیمه نخست قرن پنجم هجرى مىباشند. چنانچه مزاراتشان به
فرزندان بلافصل امام هفتم شهرت پیدا کرده است، به جهت نسبت دادن آنان به جدّ
اعلایشان مىباشد که از شاخصیّت ویژهاى برخوردار بود و درگذشته به جهت اختصار
در بیان نسبهاى طولانى، چنین معمول بوده است. لذا حمزة بن ربیع که با نُه واسطه
به امام موسى کاظم علیهالسلام، به حمزة بن موسى علیهالسلامو شبیب بن موسى علیهالسلامو حسین بن
موسى علیهالسلام تخفیف و تلخیص گردیده است تا در بیان آسان و به مقصود نزدیکتر باشد.
نسب امامزاده حمزه دروازه کازرون شیراز
چنان که اشاره شد، در دروازه کازرون، در کوچه بهار ایران، شهر شیراز، مزارى به
نام حمزه و تقى نورافشانى مىکند که به عقیده برخى، او را از سادات حسنى و عدّهاى
دیر از سادات حسینى مىدانند. به جهت اثبات هر کدام از این دو دیدگاه، به ناچار
ساداتى که به نام حمزه در شهر شیراز سکونت داشتهاند را از کتب معتبر انساب
استخراج نموده و سپس دلایل خود را بیان مىداریم:
1 ـ حمزة بن محمّد بن احمدبن الحسین بن احمد الشعرانى بن على بن الامام
جعفر الصادق علیهالسلام.[12]
2 ـ حمزة المتمتّع ابوالقاسم بن على بن الحسین بن على المرعش بن عبداللّه بن
محمّدبن الحسن بن الحسین الاصغر بن الامام زین العابدین علیهالسلام.[13]
3 ـ حمزة بن ابى هاشم محمّدبن جعفر بن عیسى بن على بن الحسین الاصغر بن
الإمام زین العابدین علیهالسلام. وى در شهر فسا زندگى مىکرد و فرزندانش نیز در آن جا
بودند،[14] بنابراین وى از بحث ما خارج است.
امّا حمزه المتمتع، وى سیّدى جلیلالقدر و عظیمالشأن و مکنّى به ابوالقاسم بود.
تمام علماى انساب، سکونت فرزندان او را در شیراز نوشتهاند و هیچ اشارهاى به وفات
او و یا سکونت حمزه در شیراز به میان نیامده است؛ لذا این قول را هم نمىتوان
پذیرفت و وى در این بقعه ـ یعنى دروازه کازرون ـ مدفون نیست.
حمزة بن محمّد بن احمد، که از سادات حسینى و از نسل امام جعفر صادق علیهالسلام
است، بنا به گفته علاّمه ابن طباطبا، در شیراز سکونت داشت و در همین شهر هم
وفات یافت، و با وجود آنکه مزار کنونى به عقیده برخى، از سادات حسینى است، لذا
تصوّر مىرود که همین سیّد جلیلالقدر، یعنى حمزة بن محمّد بن احمد بن الحسن بن
احمد الشعرانى بن على بن الامام جعفر صادق علیهالسلامباشد؛ زیرا جمع کثیرى از عموها،
پسرعموها و برادرزادههاى وى در شهر شیراز سکونت داشتند و وفات نمودند.[15] لذا
نگارنده معتقد است که، شخصیّت مدفون در این بقعه، حمزة بن محمّد حسینى
جعفرى باشد؛ امّا متأسّفانه، از تقى نامى که در شیراز سکونت داشته باشد، در منابع
موجود گفته نشده و از آن جایى که چنین اسامى از قرن چهارم و پنجم به بعد مرسوم
گردیده است، بنابراین امکان دارد که امامزاده تقى از متوفیّان پس از قرن پنجم باشد و
این احتمال که جزو سادات حسنى باشد، بعید نیست؛ زیرا در میان فرزندان زیداسود،
چند تن به نام تقى دیده مىشود.[16]
توصیف بقعه امامزاده حمزه بوانات
مزار امامزاده حمزه در 22 کیلومترى سوریان مرکز بوانات، در روستاى بزم قرار
دارد. مسافت بقعه بیش از هشتاد کیلومتر خارج از جادّه بید به طرف مشرق مایل به
سمت جنوب مىباشد. بناى کنونى امامزاده عبارت است از یک گنبد مدوّر به ارتفاع
تقریبى 16 متر که سبک طاق مدوّر آن دقیقا به قیصریه بازار لار شباهت دارد. دور تا
دور بدنه اطاق در فواصل معیّن، کتیبههاى کوچکى از خطّ کوفى تزیینى قرار گرفته
است. سه شاهنشین در جهات شمال، جنوب و مشرق قرار دارد و در ورودى رو به
مغرب باز مىشود. محوّطه امامزاده عبارت از فضاى نسبتا بزرگى مىباشد که درختان
چنار کهن سالى بر ابهّت سکوت آن مىافزاید.
درِ ورودى حیاط امامزاده نیز از سمت باختر باز مىشود که سر درِ آن فرو ریخته و
تنهاه قسمت جزئى از گچ برىهاى آن باقى مانده است. این گچ برىها یکى از
نفیسترین آثار هنرى قرن دهم هجرى به شمار مىرود. در این گچبرىها تناسب
شگرف و خوش حالت اسلیمىها با نقوش بدیع و زنده و صحنههاى جاندار و ستیزآمیز
نزاع شیر و آهو در کنار حالت بىخبرى مرغان آوازخوان، علاوه بر اینکه حاکى از
چربدستى هنرکاران است، به وضعى خیالانگیز مبیّن هیجانات و مظاهر روحى مردم
در سواحل کویر مىباشد.
در ضلع سمت راست دِ ورودى، اشعارى بر قطعه سنگى منقور است که نصب آن به
دستور میرزا محمّد حسین وزیر انجام شده است و تاریخ آن معادل با مجموع حروف
ابجد این مصرع «بحمداللّه دعاى خیر حاصل»، یعنى سال 1074 ه . ق مىباشد. درِ بقعه
نیز قدیمى بوده و در قسمت بالاى آن، آیاتى از قرآن به صورت برجسته مرقوم گردیده
است. محوّطهاى که درِ ورودى بدان منتهى مىشود، (مقصود رواق بقعه است) به
وسیله درِ دیگرى از حرم جدا مىگردد و به وسیله طاقى پوشیده شده که داراى اشکال
هندسى است و گچ برىهاى بسیار زیبایى از سقف آن فرو ریخته و قسمتى نیز زیر
گچکارىهاى بعدى پنهان مانده است.
در ضلع سمت چپ درِ دولنگه خاتمکارى، اتاقى قرار دارد که آن هم از آثار دوران
صفوى است. در وسط این در نوشته شده است: «عمل استاد على بمان نجّار 993» و
دور تا دور قسمت بالایى چارچوب با خطّ ثلث زیبایى اسامى دوازده امام کندهکارى
شده است. محجر چوبى از سه طرف منقّش به کندهکارى برجسته مىباشد که به دستور
شاه عبّاس کبیر (994 ـ 1038 ه . ق) تهیّه گردیده است.
بر روى درِ محجر با خطّ ثلث چنین نقش بسته است: «کتبه الفقیر بمان على فى
سنه الف وسبع» و در ضلع دیگر محجر، اشعارى حاکى از اینکه هنگام سلطنت شاه
عبّاس اوّل محجر تهیّه گردیده مرقوم شده است و ماده تاریخ تهیّه آن سال 1007
مىباشد و چنین سروده شده است:
«بدور سلطنت شاه عادل باذل
ابوالمظفر عبّاس شاه عرش جناب
بلند مرتبه شاهى که باب فتح و ظفر
گشاده است برویش مفتح الابواب
غلام شاه چخانشاه ابن ابراهیم
که هست خادم آل محمّد و احباب
ز روى صدق و صفا ساخت این محجر را
در این مقام شریف از براى نیل ثواب
چو فیض لم یزل است این تونیز تاریخش
اگر طلب کنى از (فیض لم یزل) دریاب»
در دیوار غربى حرم نیز گچبرىهاى زیبا و خوش خطّى دیده مىشود که نام
استادکار آن را چنین نقش نمودهاند: «عمل استاد شمسالدّین بن عبدالحسین
اصفهانى بنّا».
گچبرى جرزهاى یکى از شاهنشینهاى داخل حرم نیز مؤیّد این است که قبل از
پادشاهى شاه عبّاس کبیر، یعنى دوران شاه طهماسب بن اسماعیل، این گچبرىها
انجام شده است و بیت زیر تاریخ آن را اعلام مىدارد:
«به اهتمام همام الأنام گشت تمام
بسال نهصد و پنجاه و سه بفتح و ظفر»
سه شاه نشین و رواق در سه جهت شمال، شرق و جنوب مرقد قرار دارد و درِ
ورودى رو به غرب باز مىشود.
گنبد بر فراز بقعه قرار دارد که به صورت عرقچینى و به ارتفاع 16 متر است که
سبک طاق کتیبههاى کوچکى با خط کوفى داشته که متأسّفانه از بین رفته است.
سنگ روى قبر مطهّر جدید است و با خط نستعلیق بسیار زیبا متن ذیل حجّارى
شده است: «هوالحى الذى لا یموت، مرقد مطهّر امامزاده واجب التعظیم شاه میر حمزه
بزم بوانات ابن امام هفتم موسى کاظم علیهالسلام ابن امام صادق علیهالسلام ابن امام باقر علیهالسلامابن امام
سجّاد علیهالسلام ابن امام حسین علیهالسلام ابن حضرت على بن ابى طالب ابن حضرت فاطمه
صدیقه کبرى و جدّ بزرگوارش حضرت محمّد مصطفى
این خرقه غلامى درگهت اى حسین
و اللّه من به جقه شاهان نمىدهم
تا به سرم قدم نگذارى به وقت مرگ
آسان به پیک حضرت حق جان نمىدهم
گر سر خط غلامیم امضا کند حسین
این رتبه به بوذر و سلمان نمىدهم
در غرب ضریح و چسبیده به آن، دو قطعه سنگ مرمر بر روى کف قرار دارد که بر
روى یکى از آن دو، این بیت نوشته شده است:
این سنگ که بر دور سر این تاجور است
حسن عمل و زیر و الا گوهر است
بر روى شنگ دیگر شعر ذیل حجّارى شده است:
جستم ز خرد که سال تاریخش چیست
گفتا قرآن و جدول و آب زر است
که ظاهرا طبق حروف ابجد «قرآن، جدول و آب و زر» معادل سال 906 ه . ق
مىشود. در رواق غرب حرم مطهّر گچبرى وجود دارد که قسمت هایى از آن کنده شده
و به صورت خط بنایى این جمله «علیا ولى اللّه» هشت بار تکرار شده و سرانجام متن
ذیل آمده است: «بر اهتمام و همام و انام گشت تمام به سال 953 به فتح و ظفر، عمل
استاد شمسالدّین بن عبدالحسین اصفهانى بنا»
همچنین سنگ قبرى در کنار یکى از رواقها نصب شده که تاریخ سال 999 ه . ق را
دارد. زمین زیارتگاه حدود 5 هزار متر مربع است که علاوه بر چهار چنار بلند، جوى
آبى در میان آن جریان دارد که زیبایى خاصى به محوّطه بخشیده است.[17] این بنا به
شماره 266 و به تاریخ 12/12/1351 به ثبت آثار ملى رسیده است.[18]
[1]. کتاب اوّل، 44.
[2]. منتهى الامال 2: 359.
[3]. بزرگان شیراز: 484.
[4]. بزرگان شیراز: 484 ـ 485.
[5]. المجدى، 111.
[6]. الدرة الذهبیه فى اکمال منتقلة الطالبیّه: 208.
[7]. التذکره: 137.
[8]. همان.
[9]. الأصیلى: 189.
[10]. بدایع الانساب: 27.
[11]. اختران تابناک 1: 568، بدر فروزان: 136.
[12]. منتقلة الطالبیّه: 190.
[13]. الشجرة المبارکه: 185.
[14]. تهذیب الانساب: 244.
[15]. تهذیب الانساب، 175، 176، 108، 179، الشجرة المبارکه: 120، 119، الفخرى فى انساب الطالبیه: 27، المجدى: 13، منتقلة الطالبیّه: 190 ـ 191.
[16]. تحفة الازهار: 263 ـ 280.
[17]. اقلیم پارس: 8 و 512-511، دایرة المعارف تشیّع 3: 314، سفیران رستگارى: 5، بقاع متبرکه و یادگارهاى دینى و تاریخى شهرستان بوانات: 77-85، فهرست بناهاى تاریخى و اماکن باستانى ایران: 124، بناهاى آرامگاهى: 115، شجره طیبه امامزادگان استان فارس: 260.
[18]. اقلیم پارس: 510 ـ 513، 540 ـ 541، بزرگان شیراز: 484 ـ 486، بناهاى آرامگاهى: 115، دائره المعارف
تشیّع 3: 315 ـ 314.
- ۲۰۹۲
- ادامه مطلب