- سه شنبه ۱ مهر ۹۳
این آرامگاه باشکوه در سه کیلومترى شمال غربى مرکز شهر طبس قرار دارد. شواهدى نشان مىدهد که زمانى در اطراف آن، خانههاى مسکونى وجود داشته است؛ ولى هماکنون اطراف آن گورستان عمومى شهر است و ساخت و سازهاى تجارى و مسکونى به طور فزایندهاى انجام مى شود.
اصل بنا متعلّق به اواخر قرن پنجم هجرى مىباشد که در طول دورههاى بعد بازسازى و تعمیر شده است.
توصیف معمارى قدیم: از کیفیّت بناىِ بقعه، قبل از قرن پنجم هجرى مدرکى به دست نیامده است. بقعه شامل صحن، ایوان و حرم بود. در قسمت شرقى، صحن کوچکى معروف به «بست» به ابعاد 15×21 متر و در سمت مغرب آن، راهرویى قرار داشت که در یک طرف آن، آبانبار بزرگ و در سمت دیگر آن، مقبرهاى بدون تاریخ بود. پس از عبور از این راهرو، به صحن امامزاده مىرسیدند. این صحن به ابعاد 21×41 متر است که در اطراف آن مقابرى بنا شده بود. در سمت غربى صحن مزبور، ایوانى وجود داشت که به ایوان امیرعلى شیر مشهور بود که متأسّفانه نقّاشىها و گچبرىهاى جالب آن، همه در تعمیرات از بین رفته است!
بعد از ایوان مزبور، راهرویى نسبتاً طولانى وجود داشت که در دو طرف آن مقبرههایى با سنگ قبرهایى که داراى تاریخهاىِ کهن بودند قرار داشت. از جمله آنها سنگِ قبر بزرگ و تاریخى، به نام خواجه شمسالدّین حسین شاه به تاریخ 800 هجرى بود.
مقابل مقبرة مزبور، ساختمان دیگرى معروف به چهل چراغ وجود داشت که مقبرة عمادالملک و میرزا ابوالقاسم خان و سردار مکرّم از حکمرانان طبس بود.
در سمت جنوب بناىِ چهل چراغ، درِ ورودى حرم قرار داشت. قبل از ورود به حرم، رواقى با اندازههاى 30/10×40/12 متر بود که با گنبدى به ارتفاع 15 متر پوشیده بود. از آن جا به محوّطه مستطیل شکلى وارد مىشدند که ابعاد آن 90/10×70/4 متر و به دارالحفاظ معروف بود. بر دیوار دارالحفاظ گچبرىهاى ظریف و قابل ملاحظهاى به چشم مىخورد.
پس از عبور از دارالحفاظ وارد حرم مىشدند، حرم به شکل مربّع و تقریباً به ابعاد 8×8 متر بود که مرقد و ضریح وسط آن قرار داشت. بر بالاى حرم، گنبدى به ارتفاع 12 متر بود که از خارج با ملاط ساروج پوشیده بود.
دیوارهاى داخلى حرم تا زیر گنبد و قبل از کتیبه، نقّاشىهاى جالبى وجود داشت. این نقّاشىها در یک قسمت، شامل مناظر گوناگونى از شکارگاه و مجلس نشاط بود و در قسمت دیگر که بیشتر از رنگ قرمز استفاده شده بود، گُلهاى گوناگون منقوش بود. بالاى دیواره حرم در چهار طرف، کتیبهاى به خطّ نسخ نوشته شده بود، که به نظر مىرسد قبلاً کتیبهاى به تاریخ 494 ﻫ . ق داشته است. کتیبه فعلى، به هنگام تعمیر بنا در سال 1205 ﻫ . ق، توسّط میرحسن خان نوشته شده که به این مضمون است: «بسماللَّه الرحمن الرحیم. المتصدى لإشارة هذه البناء العالى الذى تضمن اعظم اولیاءاللَّه تعالى و اصفیائه سلالة عترة الأئمة الطاهرة خلاصة السادات الزکیة البرره الرضى الزکى علیه سلاماللَّه العلى الاعلى و صلوة منه سبحانه و تعالى راجیاً الى عنایةاللَّه و رعایة الذى تقرّب الى کرمه و شکر على نعمه باعلاه هذا القباب و الروضة و تول بتأکید بنیانها و تأسیس ارکانها زین الملّة والدّین شیخ على وفقهاللَّه و اعانه على اعانة الانامل و حشره مع جمیع الانبیاء و الرسل و الاصدقاء و الاوصیاء و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً. الحمدللَّه الذى هدانا لهذا و ما کنا لنهتدى لولا أن هدانااللَّه فى جمادى الثانى عام اربع و تسعین و اربع مائة [494] من الهجرة النبوى. هکذا وجدت و قرأت و کتبت. الراجى الى التوفیق شیئى عزیز لایعطى الا العبد عزیز الثانى ممن اید و استسعد بتعمیر هذه البقعة الشریفة الروضة المنیفة الامیر الاعظم تاج الخوانین العظام افتخار الاعراب و الابحام امیر محمّدحسن خان بن السعید الشهید امیرعلى مردانخان وفقهاللَّه تعالى فى شهر ربیع الثانى سنة 1205 ﻫ . ق یفتح لهاما باباً من النجاة.»
وسط بنا، صندوق چوبى منبّتکارى شدهاى روى قبر بود که سال 980 ﻫ . ق را داشت. از ایوان صحن جنوبى امامزاده، درى به صحن دیگرى باز مىشد که ابعاد آن 24×24 متر بود و اطرافش مقبرههاى خصوصى بنا شده و به صحن نو مشهور بود.
بنای قبلی به شماره 337 و در تاریخ 20/11/1318 در فهرست آثار ملّی ایران به ثبت رسیده است.
وضعیّت مزار امامزاده حسین در قرن سیزدهم: میرزا علىخان نایینى، ملقّب به صفاءالسلطنه در کتاب گزارش کویر یا تحفة الفقرا که مربوط به سالهاى 1299 ـ 1300 ﻫ . ق است، قضیّهاى را نقل کرده که گویاى تعمیر این بقعة شریفه و کرامتى از جانب امامزاده حسین طبس است.
میرزا علیخان نایینى واقعه سفر خود را به طبس چنین نقل مىکند:
«عصر روز جمعه بیست و چهارم جمادى الثانى به زیارت شاهزاده حسین بن موسىالکاظم رفتم. در تحقیق حالِ این امامزاده گفتهاند:
شیخ على شیبانى ـ علیه الرحمة ـ که از معاریف علماى متصوّفه بود، به قصد زیارت کعبه معظّمه از موطن خود حرکت کرده، چون به طبس رسید، شب در عالمِ واقعه به شرفِ خدمتِ حضرت امام رضا ـ صلواتاللَّه و سلامه علیه ـ مشرّف گردید، حضرت به او فرمود:
تنخواهى که به جهتِ زیارتِ بیتاللَّه الحرام موجود کردى، صرفِ بناى بقعه شاهزاده حسین نما، در پیشگاه حضرت خداوندى به جاى حجّ مقبول، به درجه قبول موصول خواهد بود. نشان مدفن را هم به او فرمود. عرض مىکند: من مردى غریبم و یحتمل نتوانم از عهده انجامِ این امر برآیم! حضرت فرمود: به حاکم نیز سفارش کردهایم که تو را امداد نماید.
شیخ از خواب برخاسته، نشانى را که حضرت به او داده ثبت نمود. راهِ سراى حاکم را که یکى از خوانین ازبک بود، در پیش مىگیرد. از آن طرف، حاکم هم در عالم رؤیا مأمور امداد شده، انتظارِ ورود و استمداد او را مىبرده است. در این بین، شیخ وارد شده، تفصیل واقع را بازگو مىکند. حاکم انگشت قبول بر دیده نهاده، عمله کار حاضر نموده، آن موضع معیّنى را مىشکافند به همان نشان که حضرت فرموده بودند. جوانى یافتند میان بالا، گندمگون، خالى در گوشه ابروى راست داشته است. شیخ بلافاصله به سجده افتاده، شکر الهى بجاى آورده، تنخواه را به صرفِ تعمیر بقعه مىرساند و بعضى از اراضى را هم که در آن جا منزل داشته، خریدارى نموده، وقفِ این بقعه مىنماید. و بعد از آن، دیگران متدّرجاً گنبدى
بزرگ در جلو بقعه عمارت نموده و حیاطى عالى با تالار و طاقها
با وسعت و شکوه شایسته به اتمام رساندهاند. و مرحوم
سیّد عبدالحق گورسرخى مزرعه ملوند را وقفِ این جانب نموده، مردم هم موقوفات چند افزودهاند. در این ازمنه متأخّره، مرحوم امیرحسین خان، حاکم طبس تعمیراتِ لایقه از این جا بوجود آورده که آثار آن هنوز برقرار است.»
در کتاب طرایق الحقایق نیز، این مزار یاد شده و مىنویسد: «در نیم فرسخى آنجا (طبس) امامزادهاى است به نام سلطان حسین، بقعه و بنا و موقوفاتى دارد و شهرِ قدیم در اطراف همان امامزاده بود.»
بارگاه جدید امامزاده حسین : هسته اصلى آرامگاه به شکل مربّع با پوشش گنبدى است. در وسط آن، مرقد امامزاده قرار دارد درون ضریح، سنگِ قبرى از سنگِ مرمرِ اعلا و بسیار ممتاز به ابعاد 67/2 در 16/1 متر و حدود یک متر ارتفاع قرار دارد.
این مرکز به صورت یک مجموعه آرامگاهى که شامل رواقها، صحن، ایوانها با سردرهاى مرتفع، حجرهها و غرفهها، محیط بر هسته مرکزى که حرم مطهّر است، مىباشند. ضریح فلزی مشبّک با طول 20/4 و عرض 60/2 و ارتفاع 5/3 متر، قبر مطهّر را فراگرفته و بر شکوه و عظمت اتاقِ مرقد افزوده است. در چهار گوشه ضریح، چهار گلدان طلایى با سبکى خاصّ در دو طبقه تعبیه شده که هر کدام در قسمتِ بالا، دسته گلى را در بر دارد.
بارگاه امامزاده حسین به شکل مربّع و به ابعاد 11 متر و مساحت 121 مترمربّع است. در اضلاع حرم، چهار صفّه وجود دارد که محلّ ارتباط در به رواقهاى اطرافند.
ازاره دور، از کفِ حرم به ارتفاع 37/1 سانتىمتر، از سنگ مرمر اعلا به رنگ سبزِ یشمى پوشش یافته و از بالاى ازاره، تمام دیوارها و سقف حرم به صورت آیینهکارى با مقرنسسازى تزیین یافته است. در وسط دیوارهاى حرم، تعداد هشت ترنجِ بزرگ با سطحى گچکارى و زمینهاى آبى، سورههاى کوچکِ قرآن با خطّ جالب مکتوب است. حرم مطهّر از طریق چهار ورودى که در صفّههاىِ اضلاع تعبیه شده و هر کدام داراىِ درى زیبا و چوب گردوست، به رواقها ارتباط مىیابند.
علاوه بر چهار در ورودى که به حرم اختصاص دارد، تعداد بیست و چهار در چوبى در محلّ بیوتاتِ دیگر بقعه جاى دارد. کفِ حرم تماماً از سنگ مرمر پوشش یافته و با قالىهاى نفیس مفروش است.
رواقها: تعداد هشت رواق با دو سبکِ بنا، اطراف حرم مطهّر ساخته شده است. این رواقها، با دو کیفیّت و طرح بنا شدهاند؛ به این صورت که، چهار رواق به عنوانِ رواقهاى اصلى و به صورت مربّع به ابعاد 9×9 متر در چهار جهت حرم واقع شدهاند و چهار رواق دیگر، به صورت هشتى، بین رواقهاى اصلى، در گوشهها و زاویههاىِ پشت ایوانها واقع شدهاند که هر کدام داراى هفتاد و هشت مترمربّع مساحت است. سقفِ این رواقها، گنبدى شکل و موقعیّت آنها نسبت به حرم و نام آنها بدین قرار است.
1. رواق ضلع جنوبى، دارالسّلام نام دارد که پیش روى مبارک واقع شده است.
2. رواقِ میان ورودىِ ضلعِ شرقِ حرم، پایین پاى مبارک، رواقِ دارالولایه نام گذارى گردیده است.
3. رواقِ میانىِ ضلع شمالِ حرم، پشت سر مبارک، رواق دارالعباده مىنامند.
4. رواق میانىِ ضلع غرب حرم، بالاى سرِ مبارک، به رواق شهدا نامیده شده است.
5. رواق ضلع جنوب شرق، دارالشکر نام دارد.
6. رواقِ ضلع شمال شرق، به نام دارالرحمه معروف است.
7. رواق ضلع جنوب غرب حرم، رواق دارالذکر نام گذارى شده است.
8. رواق ضلعِ شمالِ غرب حرم، دارالمغفره نام دارد.
تعداد ورودىها از صحن به رواقهاى هشتگانه، دوازده متر است که چهار ورودى بزرگ، هر کدام با سه متر عرض به چهار رواقِ اصلى مرتبط مىباشد و هشت ورودىِ کوچک، هر کدام با دو متر عرض به رواقهاى هشتى، ارتباط مىیابد.
مساحتِ زیربناى حرم به انضمامِ رواقها و برج و باروها، جمعاً یک هزار و چهارصد و هفتاد و پنج مترمربّع است. کنار درِ ورودى به حرم از طریقِ رواقِ پایین پاى مبارک، زیارتنامه مخصوص امامزاده حسین در قابى شیشهاى به دیوار نصب شد است. در کنار آن دو تابلو منصوب مىباشد که اشعارى را در سیزده بیت با مطلع و مقطع زیر در بر گرفتهاند:
بیا که تربتِ فرزند حیدر است این جا
سلیل حضرت موسى بن جعفر است این جا
گــل ریــاض جـهان، نور دیده زهرا
عــزیز جــان نبـى پور حـیدر است این جا
گـرفت دامنِ او را زجان و دل سروى
کـه حــاجتش بِبَر حـق میسّر است این جا
(خطّاط حبیباللَّه فضائلى 1353 هـ . ش)
گنبد و برجهاى ساعت: بر فراز بارگاه، گنبدى قرار دارد بسیار زیبا و مجلّل که از کاشىهاى معرّق پوشش و تزیین گردیده و از نظر ساختمان و ارتفاع، بسیار زیبا و باشکوه است. ارتفاع گنبد از پشتبام حرم تا زیر مقرنسکارى عرقچین، یازده متر و از عرقچین گنبد، هشت و نیم متر و از کفِ حرم تا نوکِ عرقچین گنبد، بیست و پنج متر است. دورِ گنبد هم حدود چهل و دو متر و قطر آن به بیش از بیست متر تجاوز مىکند.
در سطح گنبد، ترنجهایى از کاشىِ معرّق به چشم مىخورد که با خطِ بنایى، نامِ پنج تن را در بردارند؛ به این طریق که در ترنج بالا، اللَّه و در ترنجهاى زیر آن، نام پنج تن به ترتیب، به رنگ سفید مکتوب مىباشد و در ساقه گنبد هم کتیبهاى کمربندى به عرضِ تقریباً شصت سانتىمتر، دور تا دورِ گنبد را در بر گرفته است. در این کتیبه آیاتى از سوره مبارکه نور به خطّ ثلث و رنگِ سفید در زمینه لاجوردى نوشته شده است.
چهار گلدسته کوچک به عنوانِ برج ساعت، هر کدام به ارتفاع شش متر، در چهار گوشه پشتبام حرم و اماکن نزدیک گنبد، زیبایى خاصّى به مجموعه بنا داده است. این برجها به عمق هفت متر بتونریزى شده و از استحکام فوقالعادهاى برخوردار است. نماى خارجى آن، در قسمت پایین با سنگِ مرمر تزیین یافته و قسمتِ بالاى آن با کاشىِ معرّق، کاشىکارى شده است.
گلدستههاى بزرگ: بر بالاى اضلاعِ صحن، در چهار گوشه آن، تعداد چهار گلدسته مرتفع و زیبا با سبکى بسیار عالى ساخته شده که ارتفاع هر یک از آنها سى متر و قطر آن 70/10 سانتىمتر است. بناى گلدسته از نظر استحکام و مقاومت برابر ارزشهاى احتمالى با کیفیّت بسیار بالا ساخته شده و شناژبندى آن دوازده متر در عمق زمین، با بتون مسلّح استحکام یافته است و از سطح بام به ارتفاع سه متر با سنگِ سفید و از سنگ به بالا تا ارتفاع شانزده متر به صورت آجرچینى تزیین شده است، و از قسمت آجرچینى به بالا، حدود دو متر تا زیر مأذنه، مقرنسکارى شده که بر شکوه و عظمت آن افزوده است.
نورآرایى و کتیبههاى داخل حرم مطهّر: بر فراز ضریح مطهّر، یک دستگاه لوسترِ بزرگِ هفت طبقه، با شاخههاى متعدّد و 150 شعله، تعداد چهار دستگاه لوستر 24 شعله در اطراف حرم و هشت دستگاه لوستر 66 شعله هم در صفّههاى ورودى به در نصب شده است که جمعِ منابعِ روشنایى، سه چلچراغ 48 شاخه و 32 دستگاه قندیل است. کتیبهاى کمربندى از آیینه، به ارتفاع حدود هفت متر از کف، دور تا دورِ حرم را در برگرفته که در آن هفده آیه از سوره مبارکه (یس) به خطِّ ثلث از آینه و زمینهاى تقریباً زرد مکتوب است.
بر بالاى کتیبه آیینه، چهار نورگیر کوچکِ صفّه مانند، داراىِ درِ چوبى و پنجرههاى مشبّک وجود دارد. هواى مناسب حرم، همه از طریقِ چهار کانالِ (مجزّاى) هواى صافى تأمین مىشود.
ارتفاع از کفِ حرم تا زیر سقفِ آیینه، دوازده متر و تا انتهاى گنبد بیست و چهار متر است. سقف حرم داراى دو پوشش مىباشد، پوشش اوّل، سقفِ آیینهکارى است که از داخل حرم دیده مىشود و پوشش دوّم، همان گنبد فیروزهاى رنگ که بر فراز پوشش اوّل قرار دارد و از خارج مشاهده مىشود. بین این دو پوشش، فضایى خالى در حدود ده متر وجود دارد.
صحن وسیع و باشکوه: صحنِ بزرگ و باشکوهِ آرامگاهِ امامزاده حسین که بسیار وسیع و مصفّاست، به انضمام غرفهها و سردرهاى بزرگ اطراف، جمعاً 44322 مترمربّع وسعت دارد. حرم و مجموعه رواقها، در مرکزِ صحنِ بزرگ جاى دارند.
این صحن مصفّا داراى شش سر درِ ورودى است. بناى هر کدام از این سر درهاى اطراف صحن، با 275 مترمربّع زیربنا در دو طبقه، تقریباً به صورتِ حجیمسازى و با روش معمارى سنّتى ساخته شدهاند و هر بناى آن مجهّز به تجهیزات سکونتى است.
در سردرهاى بزرگ اطراف صحن، قرینهسازى به طور کامل اعمال شده است و نماى خارجى اطرافِ حرم مطهّر در وسطِ صحن، از نظر معرّقکارى و نماسازى سردرها و کتیبهها دقیقاً یکنواخت و قرینهاند.
تعداد 150 غرفه و حجره در اضلاعِ صحن، جهت استفاده زوّار ساخته شده است. در حال حاضر از این تعداد، یازده غرفه جهتِ تشکیل کلاسهاى قرآن و کتابخانه، اختصاص یافته و تعداد هفتاد و دو غرفه دیگر، براى استفاده زایران تعیین شده و بیست و سه غرفه، در جنوب صحن بزرگ به صورت مقبره درآمده و چهارده غرفه دیگر انبار است.
سه غرفه نیز محلِّ نصب تابلوهاىِ برقِ اماکن، و چهار غرفه هم
مورد استفاده کارکنان و اتاقِ کارگاه و تأسیسات و هفت غرفه آشپزخانه عمومى و براى استفاده زایران و شش غرفه براى مهمانسرا اختصاص داده شده است.
در چهار ضلعِ اطرافِ صحن، تعداد چهار آبنماى بزرگ وجود دارد. در شمال صحن امامزاده، مدفن حضرت آیةاللَّه میرزا سیّدعلى مدرس طباطبایى یزدى که از بزرگترین عالمانِ عصر خود بوده، واقع شده است.
در سمتِ شمال غربى صحن، مزار شهداى جنگ تحمیلى قرار دارد که بر شکوه و فضاى معنوى حرم افزوده است.
اهالى طبس و مسافرانى که به خراسان مىآیند، اعتقاد خاصّى به مزار مذکور دارند و به عنوان فرزندِ بلافصل امام هفتم زیارت مىکنند. منشأ این دیدگاه را قولِ علّامه نسّابه ابنطباطبا، از اعلام قرن پنجم هجرى، مىدانند که مىنویسد: «گروهى در طبس هستند که مىگویند، ما از موسویان و از اولاد مفقود هستیم. آن جماعت براى من، نسب خود را نوشتند، ولى من پاسخ آنها را ندادم. این کلام سیّدنسّابه ابوعبداللَّه بن طباطبا از ابونصر سهل بن عبداللَّه بن داوود بخارى نسّابه است که گوید:
از این خاندان احدى را ندیدم.
مىگویم ایشان به احمد بن حسین بن موسى بن جعفرالکاظم نسب مىرسانند؛ در حالى که هیچ یک از علماى انساب، از اولاد حسین بن موسىالکاظم فرزند ذکورى را ذکر ننمودهاند. مىگویند حسین بن موسىالکاظم مقیم طبس بوده که در آنجا وفات یافته و دفن شده است. از سیّد نسّابه، شیخ الشرف ابىحرب محمّد بن محسن حسینى نقل است که گفته: حسین بن موسى مقیم بغداد بوده و در آن جا چندین فرزند داشته که عبارتند از: ابوالقاسم و عبیداللَّه که مادرشان کنیز بود...»
از آن جایى که مطلب فوق را ابنطباطبا از ابونصر بخارى و عبیدلى نسّابه نقل مىکند، معلوم مىشود که این ادّعا از قرن چهارم مطرح بوده و علماى انساب با آن مخالفت مىکردند.
جمله وقد کتبوا إلى کتباً فما أجبتُ عنها شیى، حکایت از آن دارد که، مدفون بودن حسین بن موسى در طبس و اولاد داشتن او، مورد تردید علماى انساب بود.
همین مطلب در کتاب الشجرة المبارکه تألیف امام فخر رازى بیان شده و نظر جدیدى مطرح نمىکند، جز اینکه با «لفظ والطبسیون یزعمون» با چشم تردید به این ادّعاى طبسىها مىنگرد.
ابوطالب مروزى، با علم به آنکه در تداوم نسل حسین بین علماى انساب اختلاف است و آن را به خوبى مىداند مىنویسد: «در خوارزم جوانى را دیدم که نسب خود را چنین برایم املا کرد: محمّد ابوطالب بن ابىنصر بن محمّد ابىطالب بن احمد ابىنصر بن ابىطالب بن احمد بن محمّد بن عبداللَّه بن احمد بن حسین بن موسىالکاظم . او پنج برادر داشت که یکى از آنها ابوالحسن على بود که در طبس وفات یافت.» از این نقل استفاده مىشود که، برخلاف گفتههاى علماى پیشین انساب، حسینبن موسى نسل داشته و نوادگان او در طبس و بغداد و خوارزم سکونت داشتهاند.
سیّداحمد کیاءگیلانى از قولِ ابنعنبه نسّابه مىنویسد: «جمعى در طبس گیلکى و غیر آن، دعوى فرزندى او مىکنند. سیّد نسّابه جمالالدّین احمد آورده که ثابت نمىتوان کرد.»
حسین بن موسی: یکی دیگر از فرزندان امام موسی کاظم حسین نام داشت که مکنّی به ابوعبدالله و سیّدی شریف و بزرگوار و از محدّثین بزرگ شیعه به شمار میآمد. متأسّفانه در منابع موجود، چهره شفافی از او به نمایش نمیگذارند و از کیفیّت زندگانی، همسر و تعداد فرزندان او خبر دقیقی در دست نیست، جز این که در کتب رجالی شیعه، چندین روایت از او نقل شده است که از پدربزرگوارش امام موسی کاظم و از برادر گرانقدرش امام رضا و از مادرش یا مادر حضرت شاهچراغ (اُمّ احمد) نقل کرده است. به جهت اهمیّت موضوع و به خاطر وجود نشانههایی از عدم مهاجرت او به ایران، چند روایت او را ذکر میکنیم:
1 . گردش روزگار: حسین بن موسی گوید: ما گروهی از جوانان بنیهاشم در اطراف برادرم امام رضا جمع شده بودیم، در
همان حال، جعفر بن عمر علوی از مقابل ما عبور کرد و چون
هیبت زیادی داشت، ما به همدیگر نگاه کردیم و خندهای سر دادیم! ولی امام رضا فرمود: به زودی همین مرد را مشاهده خواهید کرد که به پیروان و ثروت فراوانی خواهد رسید! حدود یک ماه
از آن تاریخ سپری نشده بود که همان مرد استاندار مدینه شد
و وضعیّتش دگرگون گشت و از کنارمان گذشت در حالی که خدمتگزاران و همراهانی داشت.
2. وترین عمو: از امام جواد (در دوران کودکی) سوال شد که کدام یک از عموهایت بیشتر در حقّت نیکی و محبّت دارد؟ آن حضرت فرمود: حسین. حضرت رضا (پس از شنیدن جواب فرزنـدش) فرمـود: به خدا قسم راست میگوید. حسیـن، نسبـت به او خوشرفتارترین و خیرخواهترین عمو بوده است.
3. فضیلت غسل جمعه: یکی از مستحبّات مؤکّد، غسل جمعه است که قبل از ظهر جمعه انجام میشود، امّا با توجه به فضیلت آن اگر کسی نتواند در روز جمعه قبل از ظهر این غسل را انجام دهد، میتواند در رور پنج شنبه یا شنبه به نیبت غسل جمعه غسل نماید.
حسین بن موسی از مادرش ( و مادر احمد بن موسی ) نقل میکند که ما به همراهی امام کاظم در بیابانی بودیم. قصدمان رفتن به بغداد بود، آن حضرت در روز پنجشنبه ما را فرمان داد که غسل جمعه نمائیم، زیرا فردا آب کم خواهد بود آن گاه ما روز پنجشنبه به قصد روز جمعه غسل نمودیم.
4. امامت امام جواد : ابوعبدالله حسین بن موسی گوید: در مدینه خدمت حضرت ابوجعفر جواد به همراه علی بن جعفر بودیم، مردی از اعراب در آن مجلس نشسته بود، مرد عرب پرسید: این جوان کیست؟ (با دست اشاره به حضرت جواد نمود) گفتم: این وصی رسول خدا است گفت: سبحان الله، رسول خدا اکنون 200 سال است از جهان رفته و این جوان است چگونه میتواند وصی آن حضرت باشد؟ گفتم: این وصی علی بن موسی است و او وصی، موسی بن جعفر، و موسی بن جعفر، وصی جعفر بن محمّد و جعفر بن محمّد، وصی محمّد بن علی و محمّد بن علی، وصی علی بن الحسین و علی وصی حسین و حسین وصی حسن و او وصی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و علی وصی رسول خدا است.
5. انگشتر امام جواد :سیّد بن طاووس به سند خود از حسین بن موسی بن جعفر روایت میکند که گفت: در دست امام جواد انگشتر نقره بسیار مرغوب دیدم، به آن حضرت گفتم: مثلک یلبس مثل هذا؟ این انگشتر برازنده دست شماست. امام جواد فرمود: این انگشتر حضرت سلیمان بن داوود است.
اختلاف در مرقد حسین: مورّخان هر کدام با مدرکی ضعیف چنین تصوّر نمودهاند که حسین بن موسی به شهرهای ذیل مهاجرت نموده است، آنان بدون توجّه به مزارات هم نام او در ایران، سعی دارند که مزار آن منطقه را به نام فرزند بلافصل امام هفتم ثبت نمایند. این در حالی است که طبق روایت چهارم، حسین بن موسی از اصحاب برادرزادهاش در مدینه بوده و اصولاً در زمان امامت امام جواد در قید حیات بوده، بنابراین چگونه ممکن است که در سال دویست تا دویست و دو به همراه برادر خود شاه چراغ، احمد بن موسی به شیراز مهاجرت و به قولی در شیراز شهید و یا به جوپار کرمان مخفی و متواری شده یا در ساری و طبس دفن شده باشد، بر این اساس کتابی تحت حسین بن موسی(ع) و مزارات منسوب به آن نگاشته شده به آنجا رجوع گردد.
نامه امام رضا : چنان که اشاره شد، تمام علماى انساب با شک و تردید، نسبت به مزار طبس اقوالى ذکر کردهاند و درباره نسل حسین بن موسى نیز اختلاف دارند. قدیمىترین لفظى که پس از نام حسین ذکر شده، کلمه مفقود است که عبیدلى نسّابه ذکر کرده و سپس دیگر علماى انساب آن را بیان نمودهاند. طبسىها تصوّر مىکنند که، خودِ حسین مفقود و نهان شده بوده و طىّ نامه امام رضا به حاکم طبس این مطلب اشاره شده است. امّا این ادّعا از دو لحاظ مورد شک و تردید است؛ نخست آنکه، لفظ مفقود براى فرزندان حسین استفاده شده، نه خودِ حسین؛ به دلیل آنکه اختلاف درباره فرزندان اوست و خودِ حسین در بغداد سکونت داشته است. دلیل دوّم، گفتار خودِ ابنطباطباست، به هنگامى که سادات قزوین و مهاجران به این شهر را مىشمارد، مىنویسد:
«در قزوین از فرزندان حسین بن امام موسىالکاظم سکونت داشتهاند.» بنابراین معلوم مىگردد که خلطى در این ادّعاست که باید تأمّل بیشترى صورت گیرد.
در این جا به رونوشت و ترجمه نامه منسوب به حضرت امام رضا را به حاکم طبس بیان مىداریم و سپس مواردی که این نامه را کم رنگ میکند ذکر خواهیم کرد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
از علىبن موسىالرضا به عامر بن زروامهر مرزبان طبسین، سلام بر تو، همانا ستایش مىکنم خداى را، آن خداوندى را که غیر از او خدایى نیست. پروردگارا! از تو مىخواهم که بر محمّد بنده و پیامبرت درود فرستى!
ستایش، خداى یکتاى را سزاست که از همه جهانیان بىنیاز و همه به او نیازمندند. خداى توانایى را که از همه برتر است و بر آنچه که بخواهد تواناست. خدایى را که هر که از او یارى بخواهد، او را یارى مىدهد و هر که به او پناه بَرَد، او را پناه مىدهد. حاکمِ همه حاکمان و پرورش دهنده همه پرورش دهندگان. هیچ موجودى بر وجود مقدّسش پیشى نگرفته و هیچ چیز جایگزین او نمىباشد.
قلم بر حمد و ثنایش در گردش است. پس، از پنهان و آشکار از نافرمانى او بپرهیزید!
امّا بعد، در میان کارها براى ما پیشآمدى روى داده و در آن ناحیه بر هیچ کس به جز تو اعتماد ندارم و آن این است که، فرزندى از فرزندانِ قریش از عترت پیامبر، درود خدا بر او خاندانش باد! مفقود شده و این موضوع موجب حزن و اندوه من شده است.
این فرزند حسین نام دارد. او نزدیک به بلوغ رسیده و در سنِّ کودکانِ دوازده ساله است. رنگ چهرهاش گندمگون است و در سفیده چشم راستش نقطه قرمزى است. گونههایش برجسته است و موهایش صاف. از زمانى که مفقود شده است، نُه سال مىگذرد. اطّلاع یافتم که او قصد آن ناحیه را که دروازه خراسان است داشته و در آن جا ساکن است. از تو مىخواهم که از دوستانت کمک بخواهى و اقدام به یافتن این گمشده کنى و چنانچه او را یافتى، پس از آنکه صفات و نشانههایش برایت مسلّم شد، مرا آگاه سازى؛ و از تو مىخواهم که نسبت به او نیکى و مدارا و ملاطفت نمایى تا خداوندى که بر همه ولایت دارد، او را به خانواده بزرگوارش که مضطرب هستند برگرداند؛ و از راه بزرگوارى کارهاى کوچک و بزرگى را که در آن ناحیه برایت پیش مىآید، براى من بنویس که ان شاءاللَّه مرا در انجام آن موفّق خواهى یافت و فرمان خداى عزّوجلّ را که در سوره مبارکه نساء مىفرماید: اناللَّه یأمرکم أن تؤدّوا الأمانات إلى اهلها و إذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل اناللَّه نعمّا یعظکم به اناللَّه کان سمیعاً بصیراً. پس از آن فرمود: و أولىالامر منکم فان تنازعتم فى شیئى فردّوه الىاللَّه و الرسول. و سلام و رحمتِ خدا و برکاتش بر تو و همه دوستان مسلمانت باد! آنان که فرمان الهى را شنوا بوده و فرمانبردار خدا و رسولش هستند. این نامه در شعبان سال 199 هجرى قمرى نوشته شده است.
سخنی درباره اصلِ نامه منسوب به امام رضا : دربارة اصلِ نامة منسوب به حضرت، مرحوم محمّدرضا اظهری که از نویسندگان و اهلِ طبس بوده در مقالهای چنین مینویسد:
«مطّلعین محلّی مدّعیاند که اصلِ نامه نزدِ مرحوم میرزا غلامحسین متولّی که علاوه برتولیتِ امامزاده از مردانِ فاضلِ طبس بوده و کتابخانة معتبری نیز داشته است مضبوط بوده که همواره آن را در صندوقی مقفّل نزد خود حفظ میکرده است. پس از مرگش، یکی از دوستانش که به قصد شرکت در مراسم عزاداری متولّی به طبس رفته، آن را از ورثه گرفته است تا به کتابخانة آستان قدس رضوی تسلیم کند ولی نه خصوصیّات آن در دست است و نه از نامة مزبور در کتابخانه آستانه اثری به دست آمده است. ولی سواد مکتوب در نزد بسیاری از علاقهمندان موجود است. نگارنده سوادِ آن را در دیوانِ خطّیِ میرزا علیِ منشی باشی متخلّص به رشیدی مطالعه کرده است و او توضیح داده است که اصلِ آن را در خدمتِ میرزا غلامحسین متولّی زیارت کردم که پس از تفبیل، سوادِ آن را ضبط نمودم.
سپس منشی باشی تمام نامه را در قصیدة مفصّلی با 74 بیت به مطلع:
دانی چرا طبس به لغت باغِ گلشن است
چــون بـر امـامزاده آزاده مدفن است
به فارسی برگردانده است و این دیوان هم اکنون در دهشک در تصرّف آقای رشیدی نوة مرحوم منشیباشی است.»
تأمّلی در نامه امام رضا: دربارة عامر بن زروامهر که در این نامه از آن به عنوان حاکم طبس یاد شده، هیچ اطّلاعی در دست نیست. برخی او را با عامر بن عبدالله ابیوردیکه مکنّی به ابوعلی و حاکم مروروذ و از اصحاب حدیث بوده اشتباه گرفتهاند. منشأ اشتباه پس از تشابه اسمی و عنوان حکمرانی، روایتی از اوست که کرامتی از قبر امام رضا نقل میکند.
علاوه بر این، در این نامه سن امامزاده حسین را دوزاده سال و نزدیک بلوغ ذکر میکند و مینویسد: او از سه سالگی مفقود شده است.
این ادّعا با هیچ یک از متون تاریخی، سازگاری ندارد، زیرا اگر سالِ کتابت نامه را که سال 199 هـ .ق است را با سن حسین که در این نامه 12 سال اشاره شده کسر نمائیم، آن وقت سال 187 هـ .ق بدست میآید که یقیناً اشتباه است به چند دلیل:
اوّل: امام موسی کاظم که در سال 183 هـ .ق به شهادت رسیده، چگونه فرزندِ او حسین در سال 187 هـ .ق یعنی چهار سال پس از وفات پدر بدنیا آمده است؟
دوّم: هنگامی که از امام جواد سؤال کردند، کدام عموهایت نسبت به شما مهربانتر بودهاند، آن حضرت اشاره به عمویش حسین داد و امام رضا نیز آن را تأیید فرموده است. اگر حسین تنها دوازده سال داشته و از سن سه سالگی مفقود شده، چگونه به امام جواد که در سال 195 هـ .ق بدنیا آمده، مهربانی کرده و امام در روایتی آن را نقل میکند، و سپس امام رضا نیز آن را تأیید میفرماید. و آن وقت نامهای به دست میآید که امام در سال 199 هـ .ق دنبال برادرش بوده است. این ضد و نقیضها باعث میشود که در اصلِ نامه شک نموده و جعلی بودن آن را معترف شویم.
سوّم: این نامه با روایت اوّل «گردش روزگار» منافات دارد که حسین نقل میکند، با برادرش امام رضا در مدینه بوده، و جعفر بن محمّد بن عمر علوی حاکم مدینه میگردد و این داستان مربوط به سال 199هـ .ق پس از قیام ابوالسرایا است.
چهارم: این نامه با روایت سوّم «فضیلت غسل جمعه» نیز همخوانی ندارد، زیرا در آن علاوه بر همراهی حسین با پدرش امام موسی کاظم از آن حضرت روایتی نیز نقل میکند. این روایت نشان میدهد که حسین از حد بلوغ گذشته بوده، در حالیکه در نامه منسوب به امام رضا حسین را جوانی معرّفی میکند که تازه به بلوغ رسیده است.
پنجم: این نامه با روایت چهارم و پنجم نیز سازگاری ندارد، زیرا معلوم میکند که حسین بن موسی از اصحاب برادرزادهاش امام جواد در مدینه بوده و سپس به همراه آن حضرت به بغداد مهاجرت کرده است، پرواضح است که امامت امام جواد از سال 203 هـ . ق آغاز شده و حسین در این مدّت بیش از 21 سال داشته است.
با این حال برخى از محقّقین معتقدند که شخصیّت مدفون در این بقعه، سیّدحسین بن موسى بن جعفر الملک بن محمّد بن عبداللَّه بن محمّد بن عمرالاطرف بن امام على مىباشد زیرا وى در قرن سوّم هجرى در خراسان مىزیسته و به جهت تشابه اسمى به فرزند امام هفتم شهرت پیدا کرده است. امام فخر رازى از سکونت حسین بن موسى بن جعفرالملک در خراسان سخن گفته، ولى از محلّ دفن او به صراحت مطلبى اشاره نمىکند. با وجود آنکه وى در خراسان بوده و تمام نسب او نیز با حسین بن موسى بن جعفر، برادر امام رضا تشابه دارد؛ لذا به ظنّ قرین به یقین، مزار کنونى در طبس از آنِ اوست که به جهت تشابه اسمى و نسبى، این توهّم را به وجود آورده که وى برادر امام رضا است، در حالى که نواده بزرگوار امام على امیرالمؤمنین مىباشد.
- ۲۳۵۳
- ادامه مطلب