مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

امامزاده ابراهیم ـ سیرو

بقعة این امامزاده در چهار کیلومترى شمال غربی شهر کهک، در قلب روستاى سیرو واقع شده و به شاهزاده ابراهیم مشهور است.

بناى قبلى این بقعه از دورة صفوى بود و داراى گنبدى به بلندى هفت متر، هرمى برجى و آراسته به کاشى فیروزه‏اى بود و درگاه ورودى آن از سوى غرب به ایوانى باز مى‏شد که برابر آن رواقى بود و از آن رواق، درى به مسجد جنب مزار گشوده مى‏شد. بالاى درگاه مسجد، سنگ نوشته‏اى کوچک مشتمل بر نام بانى و تاریخ بنا قرار داشت. نماى داخلى بنا چهار ضلعى متساوى با جدار سفیدکارى، فاقد تزیینات، به دهانه چهار و ارتفاع 50/1 سانتى‏متر بود که در ارتفاع 5/2 مترى، با افزودن چهار نیم طاقى در گوشه‏هاى چهارگانه بقعه، صورت آن را به فلکه‏اى تبدیل کرده و پاطاق پوشش عرقچینى آن را بالا آورده بودند.

گنبد بیرونى بنا نخست به صورت کلاه‏خودى و بدون عنق بوده است و از پوشش زیرین بقعه، دریچه‏اى به محوّطه زیر آن باز مى‏شد، ولى بعداً تا محاذات تارک گنبد قبلى، عنقى بالا آورده و روى آن را گنبدى مخروطى به شکل کلاه‏درویشى افزوده‏اند. این گنبد بر فراز جرزى با جدار سفیدکارى به ارتفاع دو متر بنیان گذاشته شده بود که بدنه آن آراسته به کاشى‏هاى دوالى فیروزه‏اى به قطر و ارتفاع هفت متر بود.

آثار قدیمى موجود در این امامزاده عبارتند از: درِ منبّت‏کارى بقعه، که احتمالاً مربوط به تاریخ 1015 هـ . ق بود. قطعه چوبى منبّت به درازا و پهناى 20 در 80 سانتى‏متر که قبلاً در بدنه جنوبى ایوان و کنار درگاه ورودى بقعه نصب شده بود، که تاریخ «فى غره شهر محرم سنه 1015 هـ . ق» را داشت. چهار سنگ نوشته‏اى مشتمل بر ابیاتى چند نصب بود که بر اسپر بدنه جنوبى رواق غربى قرار داشت و تاریخ 1064 هـ . ق بر آن حک شده بود. این سنگ نوشته حکایت از جریان آب قنات روستا دارد که توسّط پیر مهدى بر این مزار وقف شده بود. سنگ نوشته‏اى مورّخ 1078 هـ . ق که حاکى از احداث برکه‏اى کنار مزار است. متن یکى از دو لوح قبر، بیانگر تعمیرى در این مزار بود که متأسّفانه همه آن آثار گرانقدر باستانى، به طور ناشیانه و به بهانه توسعه تخریب و ویران شد!

در رواق بقعه، سه لوح سنگى در سینه جرز جنوبى نصب بود که بر روى آن‌ها کتیبه‏هایى منظوم به خطّ نسخ و نستعلیق برجسته حاکى از احداث آب انبار و قنات و تعمیر بقعه، حجّارى شده بود که بدین تفصیل مى‏باشد:

گشـت ظـاهـر به لطف سبحانى                 در جـهان بـرکـه سـلیمانى‏

آب ســرد از بـراى تشـنه لبان‏                 کرد خـیرات مـیـرزا جانى‏

از پدر هــم بنـا و هم به سخـا                 یـــادگـار محمّــد ثــانى‏

ســال تـاریخ این بنـاى نکــو                 بشــنو از مـن اگر نمى‏دانى‏

حق به او کین حیات بخشى کرد                  عمر صد ساله دادش ارزانى‏

مصرع آخر ماده تاریخ و برابر 1078 هـ . ق است. ذیل آن عبارت زیر که بیت شعر است نوشته شده بود:

بگو زشهر قم استاد این خسته بنا                بــود عنایت ابن علی بک بنا

«فى شهر ثانى و سبعین بعد الالف 1078 هـ . ق کتبه محمّد ابراهیم»

بر روى سنگ دوّمى اشعار ذیل نوشته بود:

جهـان کــرم پیر مهدى که کرد    جــوى آب خیر او زبهر صواب‏

به صد خرمنش اجر خواهد رسید    ز انعـام منعـم بـه روز حسـاب‏

خوش امروز بادش که فردا کشد    جـوى آب صدنامه‏اش را به آب‏

چو نیک اخترى کشت نیکش کرد    کــز اقـبال گــردى نیکو مـآب‏

چــراغى زنـور سخا بر فروخت‏    به جایى کز او خور بود نور تاب‏

در این آستان آسمان پایه اى ست‏    بــود کمتــر از ذرّه آفتـــاب‏

ز آه مـقـیمان مَلَـک  دم بــه دم    کند نقـد گنــج اثــر انتخــاب‏

دعــا از لـب زایرین کام جوى    اثــر از دم عــارفان فیض یاب‏

کمـال طلـب با اجــابت قـرین‏    نیـازم امـم بـا دعــا مستجـاب‏

به فــراشى درگهـش  بر سپهــر‏    نسیم از لــب غنچه ریزد گلاب‏

پى بسـتن ســنبل فــرش روب‏‏    قـدر کرده از زلف حوران طناب‏

زرضوان در این روضه تاریخ شد‏    که رضوان چنین کرد با دل خطاب‏

«راقم، حاج محمّد1064 هـ . ق»

بر روى سنگ سوّمى اشعار ذیل نوشته بود:

مرغ روح زکى چو بیرون شد                  داخــل بارگـــاه رضوان شد

اَخ او قـاسـم آن محـبّ على                  عـامر شــاهزاده از جـان شد

کـرد سبطین مصطفى تعمـیر                  مــزد او در بهشت افـزون شد

بود چون دوست‏دار آل رسول‏                 زین سبب همنشین حـوران شد

ســال تاریخ او اگـر خواهى                  این دومصرع لطیف موزون شد

بــود شهــر جمـادى الثانى                  کــلّ نفس شـنید و بیرون شد

سى صد چار سال بعد از الف                 همچـو تقدیر خیر بى‏چون شد

متأسّفانه بناى قبلى که به شماره 7693 و در تاریخ 7/12/1381 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده بود به کلّى ویران گشت و بناى جدید در حال ساخت مى‏باشد.

مرحوم عبّاس فیض  دربارة شهرت محلّى نسب شریف امامزاده ابراهیم سیرو مى‏نویسند:

«چنین مى‏گویند، مدفون در این مشهد، امامزاده ابراهیم فرزند بلافصل امام باقر ‰ است؛ در صورتى که در تاریخ قدیم قم از ورود وى به قم خبر نداده است و هر گاه نام برده به قم یا حوالى آن هجرت کرده بود، به طور مسلّم در آن تاریخ که در اواخر قرن چهارم تألیف شده است، از ورود او خبر داده بود. مخصوصاً که توجّه وى به جانب قم توأم با حادثه دلخراشى است که ذیلاً به آن اشاره مى‏شود. هر چند که این سانحه هم در شمار افسانه‏هاى محلّى و نظیر داستان برادرش سلطان على است که مدفون در مشهد اردهال است و در هیچ یک از کتب متداوله نقل نشده؛ زیرا چند کتابى هم که مستند نویسنده کتیبه قاب آیینه‏اى موجود در بقعه است، نزد نگارنده وجود و اعتبارشان مشکوک، بلکه عدم وجودشان مقطوع است و عصاره داستان مفاداً چنین است، درکتب زینة الواعظین و زبدة المناقب و بهجة المستمعین مسطور است، امامزاده ابراهیم بن امام محمّد باقر ‰ در خلافت هارون با فرزند خود، عبّاس و گروهى از سادات عقیلى و هاشمى و حسینى و طباطبایى ـ که هر یک از ایشان هم ده غلام داشتند ـ از مدینه طیّبه به جانب ایران هجرت نمودند. همچنان پیش آمدند تا به حوالى قم رسیدند و عامل قم یعقوب بن محمّد بن حسن بن ابى‏بکر از نزدیک شدن وى به آن جمعیّت وقوف یافته، از ورود آنان به شهر جلوگیرى به عمل آورد.
در نتیجه، امامزادگان راه خود را به جانب کوهستان برگردانیدند و یعقوب با نیرویى که در اختیار داشت، از پى آنان روان گشت، تا در اراضى خلف‏آباد ـ که بعداً به نام شاه‏ابراهیم خوانده شد ـ با ایشان نزدیک شده، از در جسارت در آمد و بین الطرفین جنگى خونین به وقوع پیوست که شاهزاده ابراهیم و فرزند جوانش با 4000 تن از یاران و همراهانش در این معرکه به قتل رسیدند.

و چون یعقوب به جانبى رفت، شیخ خلف، مالک آن مزرعه، اجساد مقتولین را در سردابه‏هایى دفن کرد و آن دو را در این مکان مدفون گردانید».

مرحوم  فیض مى‏افزاید: «چنان که پوشیده نیست، اجتماع این گروه و حرکت آنان با امامزاده و سپس قتل کلّیه آنان، بدون اینکه حتّى یک نفر از آنان هم فرار کند و یا تسلیم گردد، توأم با سکوت تاریخ قم، به این داستان جنبه افسانه مى‏بخشد».

محمّد حسین ناصر الشریعه نیز دربارة این امامزاده و داستان شهادت او مى‏نویسد:

«مشهور است که شاهزاده ابراهیم فرزند حضرت امام محمّدباقر‰ است. قبرى دیگر هم نزد قبر اوست که گویند شاهزاده عبّاس، فرزند اوست. در آن بقعه سنگى نصب شده است که حالات و کیفیّت شهادت امامزاده را در آن به نحو مفصّل نوشته‏اند، ولى مدرک و اصلى نباید داشته باشد».

براى روشن شدن داستان فوق و صحّت و سقم آن، نگاهى به شرح حال ابراهیم فرزند امام محمّدباقر ‰ مى‏اندازیم.

یکى از فرزندان امام محمّدباقر ‰، ابراهیم نام داشت که مادرش اُمّ‏حکیم دختر اسیّد بن مغیرة بن اخنس بن شریف ثقفى بود.

مادر اُمّ‏حکیم نیز اُمّ‏زید دختر عبداللَّه بن عمر بن خطّاب بود. بنابراین وى از طرف مادرى به خلیفه دوّم، عمربن خطّاب نسب مى‏رساند. مادرش اُمّ‏حکیم، دوّمین همسر امام محمّدباقر ‰، پس از اُمّ فروه دختر قاسم بن محمّد بن ابى‏بکر است که براى امام محمّد باقر ‰ دو فرزند به نام ابراهیم و عبیداللَّه آورد. بنابراین، ابراهیم پس از امام جعفر صادق ‰ به دنیا آمده، و سوّمین فرزند امام باقر ‰ و برادر تنى عبیداللَّه و برادر اَبَوینى امام صادق ‰ است.

علماى انساب و اکثر مورّخان بزرگ، مى‏نویسند: «مات صغیراً و هو درج، ابراهیم در حیات پدر بزرگوارش وفات یافته و فرزندى نداشته است».

مرحوم شیخ عبّاسى قمّى  دربارة وى مى‏نویسد: «ابراهیم و عبیداللَّه که از اُمّ‏حکیم بودند و هر دو در ایّام حیات پدر بزرگوارشان وفات کردند».

فضل بن روز بهان روایتى نقل مى‏کند که او پس از وفات پدر، دعوى امامت شیعه داشته و امام جعفر صادق ‰ با او مباحثاتى داشته است. ظاهراً او ادّعاى امامت بر شیعیان عبداللَّه افطح بن امام جعفر صادق ‰ را که پس از وفات پدرش صورت گرفته و احتجاج امام موسى کاظم ‰ در بین اصحاب و شاگردان پدر بزرگوارش را اشتباه گرفته است.

تولّد ابراهیم را در مدینه و وفات او را نیز در همین شهر باید دانست. با وجود آنکه اجماع مورّخان و علماى بزرگ انساب در وفات او در زمان حیات پدر و عدم داشتن نسل و فرزند براى ابراهیم مى‏دانند، امّا آقاى سیّد حسین حسینى زرباطى از برخى از مشجّرات محلّى و کتب غیر معتبر انساب براى آن حضرت چهار فرزند به نام‏هاى یعقوب، رجب، مطلّب و محمّد قایل شد که آثار جعل در آن هویداست.

علّامه نسّابه سیّد جعفر اعرجى شدیداً با این قول مخالفت نموده و مى‏نویسد:

«أن نسل مولانا الباقر ‰ منحصر بالصادق ‰ لاعقب له من غیره باجماع العلماء و هذه الدعوة قد حدّثت بعد التسعمائة و انّها لم یکن فى ایّام صاحب العمده والا لنبّه علیهم کما نبّه على غیر هم من الادعیاء الکذابین».

«همانا نسل امام محمّد باقر ‰ منحصر به امام صادق ‰ است. هیچ نسلى از آن حضرت به جز امام صادق ‰ به اجماع علماى انساب، باقى نمانده است و این ادّعا بعد از 900 سال واقع شده و حتّى در زمان صاحب کتاب عمدة الطالب، متوفّاى 828 هـ . ق، نبوده وگرنه او به آن اشاره مى‏کرده، کما اینکه بر دیگر دروغگویان مدّعى اشاره کرده است».

بنابراین از نقل قول‏هاى فوق چنین استفاده مى‏شود که ابراهیم فرزند سوّم امام محمّد باقر ‰ در کودکى و در زمان حیات پدر بزرگوارش در مدینه وفات یافته و هیچ فرزندى نیز نداشته است؛ چه رسد به اینکه با 4000 نفر به قم مهاجرت کند و به دست حاکم این شهر به شهادت رسیده باشد.

با وجود آنکه نظرات علماى انساب بر وفات ابراهیم بن امام محمّد باقر ‰ در زمان حیات پدر اجماعى است و این به خاطر سکونت آن حضرت در مدینه است، لذا مى‏توان ادّعا نمود که ابراهیم در همین شهر وفات یافته و به طور قطع، در بقیع به خاک سپرده شده است. امّا در بعضى از شهرها قبرهایى به آن حضرت منسوب است که به آن اشاره مى‏شود.

شیخ ذبیح‏اللَّه محلّاتى در کتاب اختران تابناک قبر آن حضرت را در روستاى سلیم‏آباد قم مى‏داند.

حسن نراقى در کتاب آثار تاریخى شهرستان‏هاى کاشان و نطنز، امامزاده را در جهت غربى مسجد قاضى آران معرّفى مى‏کند و مى‏نویسد: «در کنار مسجد بقعه‏اى است وسیع با صندوق چوبى بزرگ و با خطّ ظریف بر لوحه برنجى که روى آن نوشته شده: امامزادگان به نام شاهزاده على و ابراهیم و از بانوان زینب خاتون و امّ السلمه از فرزندان و منسوبان امام محمّد باقر ‰ مدفون هستند. تاریخ (1280 هـ . ق)

بر لوح سنگى دیگر که بر دیوار بقعه نصب گردید، چنین نقر شده است: پنج امامزاده منسوب به امام محمّدباقر ‰ واقع در جنب مسجد جامع آران به سعى جمعى از مؤمنین فى تاریخ 1050 هجرى تعمیر گردید. خمسین بعد الف».

آقاى سیّد حسین زرباطى پس از نقل این دو آرامگاه، مى‏نویسد: «ولکنّه لا ذاک القبر الذى فى قم ولا هذا الذى فى آران، به تحقیق، نه آن قبرى که در قم و نه این قبرى که در آران وجود دارد از آنِ ابراهیم بن امام محمّدباقر ‰ نیست».

او پس از ردّ قول بالا مى‏نویسد: «قبر آن حضرت در کوه‏هاى پشتکوه، در شرق شهر زرّین‏آباد، از توابع استان ایلام، به شش یا هفت کیلومترى از آن واقع است. قبر سیّد ابراهیم داراى گنبدى هرمى باشکوه و بزرگى است که داراى صحن وسیع و در آن صحن صورت دو گنبد است که گویند قبر فرزند و بعضى از احفاد آن حضرت در زیر آن دو گنبد مدفون مى‏باشند. قبر وى مزار معروفى در منطقه است و هیچ شکّى در آن نیست. گویند، سیّد محمّد فرزند ابراهیم و سیّده زینب، خواهر امامزاده ابراهیم در این بقعه مدفون مى‏باشند».

سیّد مهدى رجایى این دیدگاه را تلقّى به قبول نموده و قول زرباطى را در کتاب خود ذکر مى‏کند.

از آن‌جایى که علّامه سیّد جعفر اعرجى نسّابه، خود اهل پشتکوه ایلام است و مزار مذکور را از نزدیک دیده و مى‏شناخته، شدیداً با این دیدگاه مقابله مى‏کند و مى‏نویسد: «انّ قوماً فى جبال بیات و دشت میسیان، بینها و بین الصیمرة قوم یخاطبون بالشرف، و هم ینتسبون الى ابراهیم بن محمّدالباقر ‰ و عندهم مشهد یزعمون انه قبر ابراهیم المذکور، و انّهم من نسله، و انت خبیر ان نسل مولاناالباقر ‰ منحصر بالصادق ‰ لاعقب له من غیره باجماع العلماء و هذه الدعوة قد حدثت بعد التسعمائة، و انّما لم یکن فى ایّام صاحب العمدة، و الا لنبّه علیهم کما نبّه على غیر هم من الادعیاء الکذابین...».

«همانا در کوه‏هاى بیات و دشت میسیان که بین آن و صمیرم واقع شده، گروهى خود را به ابراهیم بن محمّدباقر ‰ نسب مى‏رسانند و نزدشان آرامگاهى است که گمان مى‏کنند آن قبر از آن ابراهیم مذکور است و ایشان از نسل اویند.

همانا نسل امام محمّد باقر ‰ منحصر به امام صادق ‰ است. هیچ نسلى از آن حضرت به جز امام صادق ‰ به اجماع علماى انساب باقى نمانده است و این ادّعا بعد از 900 سال واقع شده و حتّى در زمان صاحب کتاب عمدة الطالب متوفّاى 828 هـ . ق نبوده و گرنه او به آن اشاره مى‏کرده، کما اینکه بر دیگر دروغگویان مدّعى اشاره کرده است».

سیّد جعفر اعرجى در کتاب دیگر خود نیز این قول را مردود مى‏داند و مى‏نویسد: «و من انتسب الى‏الباقر ‰ من غیر الصادق ‰ فهو مفتر کذّاب. وفى الجبال قوم یخاطبون بالشرف و هم ینتسبون الى ابراهیم بن محمّدالباقر ‰ و هم مبطلون فى نسبتهم هذه و أظن و اللَّه اعلم انهم ولد ابراهیم‏الاعرابى بن محمّدالسیّد بن على‏الزینبى، فألبسوامرهم و غیّروا نسبتهم والافهم کذابون ادعیا لاحظ لهم فى النسب واللَّه المستعان».

«وکسى که خود را منتسب به امام باقر ‰ از غیر امام صادق‰ بداند، او افترا زننده و دروغگوست. در منطقه جبال، گروهى خود را منسوب به ابراهیم بن محمّد باقر ‰ مى‏کنند، نسبت آنان باطل است و گمان مى‏کنم و خداوند داناتر است که آنان فرزندان ابراهیم اعرابى بن محمّدالسیّد بن على‏الزینبى [بن عبداللَّه الجواد بن جعفرالطیّار بن ابى‏طالب ‰ ] هستند که نسب ایشان اشتباه شده و آن را تغییر دادند. وگرنه آن‌ها دروغگویان مدّعى هستند که نسب ایشان باید ملاحظه شود و به خداوند کمک مى‏جویم».

بنابراین معلوم مى‏شود که تمام این سه مزار و مزار امامزاده ابراهیم سیرو قم اصلى نداشته و ادّعایى بیش نیست و از طرفى اثبات هر کدام نفى دیگرى را در بردارد و با وجود آنکه ابراهیم بن محمّدالباقر ‰ در مدینه وفات یافت، اصولاً این چهار مزار از آنِ چهار شخصیّت دیگر هستند که احتمالاً از جلالت و موقعیّت معنوی برخوردار بوده‌اند که آرامگاهی برای ایشان ساخته‌اند.

 

بسمه تعالی
سلام و تشکر از مطالب 
امروز اسم این امامزاده را در برنامه آفتاب شرقی شسنیدم با تحقیف به ابن آدرسی هم رسبدم و مطالعه کلی داشتم ، روحانی که ایشان را معرفی کرد ایشان را فرزند بلافصل امام محمد بتاقرع معرفی نمود که ظاهرا با قوال گفته شده جمع نمی شود 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده