- پنجشنبه ۲۲ خرداد ۹۳
بقعه از بیرون به شکل مربّع و به ابعاد 50 × 45 متر است. ولی از داخل مستطیل شکل و درب آن از جانب شمال و مشرق باز میشود. سقف بقعه، هلال بندی و در ابتدای آن گنبد خانه بقعه واقع است که از داخل به شکل عرقچینی بلند و بر روی ساقهای حدود یک متری استوار است و سه پنجره جهت نورگیری در آن تعبیه شده است. قطر گنبد چهار متر و ارتفاع
آن از سطح بام، بیش از هفت و از خارج به شکل مدور و متمایل به
پیازی است.
درست در زیر گنبد ضریح آب نقره و طلایی امامزاده قرار دارد که توسّط محمود دهقان ساخته و بر روی مرقد نصب شده است.
کتیبهای از کاشی معرّق و به خط نسخ که به صورت عمودی بر بالای سر امامزاده نصب است که حسب و نسب متوفّی بر روی آن به شکل بسیار زیبا حکاکی شده به این مضمون: «هوالباقی قد افل من السماء الولآیة شمس استضاء بنورها نجوم زاهره ... کل من اسنی فی ظلالها الباهرة المرتضیالاعظم صاحبالاکــرم ... سیّدالابـدال و سندالرجال معزّالدولة والدّین ابنالمرتضیالأعظم شرفالدّین علی بن شمسالدّین محمّد بن تاجالدّین».
تصویری از گنبد زیبای بقعه امامزاده سید گل سرخ |
اطراف بنای اصلی مزار، که اندازه آن 4 × 55/4 متر و کلفتی دیوارش 4/1 سانتی متر است و چسبیده به دیوارهای آن آثار خرابة حجراتی چند باقی است. این حجرات به «خانة سیّد گل سرخ» مشهور است.
بر دیوار غربی بازارچة متصل به مزار، یک قطعه سنگ سیاهرنگ به خط نسخ خوش وجود داشت که این عبارت بر آن منقور بود: «الله، محمّد، علی.
روزی که برآریم سر از خاک ندامت دست من و دامن تو یا شاه ولایت
هذا مرقد استاد پیر حسین بن استاد حسن توفّی فی تاریخ ربیعالاوّل
سنه 979.»[1]
نسب شریف
مؤلّف جامع مفیدی از مزار سیّد حسین گل سرخ واقع در محلّه سرچم نام میبرد و او را از اقطاب میشمرد و کراماتی چند به او منسوب میدارد و نامش را سیّدحسین مینویسد، ولی اشارهای به لقب و نسب او نمیکند.[2]
عامّه مردم یزد هم او را به نام سیّد حسین پسر امام موسی بن جعفرA میدانند و مزار او را بسیار محترم میشمارند. اما این دیدگاه به کلّی بی پایه و اساس است، چنانچه در قسمت زندگانی حسین بن موسیA که مدّعی هستند آن حضرت در طبس مدفون است، اشاره خواهد شد، وی در کوفه وفات یافته است. احتمال قوی دارد که انتساب این مزار به سیّد حسین، ناشی از آن باشد که قبر پیر حسین بن استاد حسن متوفّی در سال 979 ﻫ .ق نیز در همان مزار یا حدود همان محل بوده که چنین نامگذاری بر بقعه صورت گرفته است.
مرحوم آیتی ضمن معرّفی مزار سیّد گل سرخ و اشاره به کتیبة مورد نظر، این مزار را مدفن شرفالدّین علی وصی سیّد رکنالدّین و متولّی اوقاف او میداند و معلوم میشود که در خواندن کتیبه اشتباه کرده و متوجّه نشده است که قبر مورد نظر مدفن معزالدّین حسین بن شرف الدّین علی است. جز این معلوم نیست به کدام دلیل شرفالدّین علی را همان شرفالدّین علی وصیّ سیّد رکنالدّین تشخیص داده است.[3]
تصویری دیگر از بقعه امامزاده سید گل سرخ و نمایی از ضریح مطهر |
بر مؤلّف تذکرة جلالی هم اشتباهی در تشخیص هویّت این مزار روی داده است. او مینویسد که مزار سیّد گل سرخ همان سیّد سرچم مذکور در تاریخ جدید یزد است.[4] در صورتی که مؤلّف جامع مفیدی سرچم و سیّد گل سرخ را ذیل دو عنوان مستقل یاد میکند و معلوم است که این دو مزار دو بقعه جداگانه است.[5]
به هر حال عدّهای او را از سادات عریضی و از نوادگان امام جعفر
صادق A میدانند که اگر این ادّعا صحیح باشد، آن وقت نسب شریف وی با چندین واسطه به آن حضرت منتهی میشود.
حکایت
حکایت و کرامتی از سیّد گل سرخ بر روی تابلویی بزرگ بر دیوار بقعه نصب است که ظاهراً از تاریخ جدید یزد اقتباس شده و بدین مضمون میباشد: «آن دوحه چمن امامت و نور باهره سیادت در بدایت حال در محلّه سرچم در دکان خبازی به امر نان پزی قیام داشت. با وجود مشغله تمام پیوسته به عبادت حی قیوم پرداخته و قدم از جاده شرع شریف فرا نمینهاد و همچنین شخصی در بازار داخل شهر به امر خمیرگیری در دکان خبازی مشغول بود و از راه سلوک درجه عالی یافته بود و صاحب مال شده بود. نوبتی دست در میان خمیر برده و شاخ نرگس درآورده و نزد سیّد حسین فرستاد و سیّد حسین از مشاهده آن رخسار همایونش مانند گل سرخ شگفت دو دست مبارک به میان آتش برده و گل سرخی برآورده نزد خمیرگیر فرستاد و پیام فرمود:
سرخ گل و غنچه مثالم هنوز منتظر باد شمالم هنوز
تصویری از ضریح مطهر امامزاده سید گل سرخ |
بدان ای عزیز که در میان خاص و عام این ولایت چنان اشتهار یافته و صحّت رسید که در اوان سلطنت پادشاه کشورگیر شاه اسماعیل جهانگیر به فرمان پادشاه اوزبک جمعی از ترکستان به اراده تاخت و تاراج به یزد آمدند. چون به مقام زنگیان که بیرون شهر است رسیدند عجز بیچارگان از شهر بیرون آمدند، چون فوج بیباک اوزبک را دیدند سرها را برهنه کردند و نجات خود و سایر مسلمانان را از حضرت مجیب الدعوات مسألت نمودند. سیّد حسین که در دکان خبازی به نان پختن مشغول بود، بیرون آمد و جامهای که پوشیده بیرون کرده و افشاند، به قدرت باری تعالی شرارهای آتش از جامه او شعله ور گشته بعضی از لشگر اوزبک که پیش آمده بودند به آتش غضب حضرت قهاری سوختند و مابقی روی به جانب فرار آورده تا ترکستان در هیچ مکان توقّف نکردند.
آتش سوزان نکند یا سپند آنچه کند آه دل مستمند
فوج اوزبک که به خدمت پادشاه خود رسیدند چنانچه کرامات سیّد حسین دیده بودند به عرض رسانیدند، پادشاه از استماع آن خبر، اخلاص و ارادتی به خدمت سیّد حسین بهم رسانید و شخصی را با تحف و هدایا به نزد سیّد حسین فرستاد و چون فرستاده به یزد رسید، سیّدحسین فقد جان به قابض ارواح سپرده بود. بعد از اطّلاع پادشاه اوزبک مقرّر فرمود که آن وجه را صرف بقعه و مزار و خانقاه نمایند. به موجب اشاره مزار سیّد حسین بنیان نموده و مسجدی در پیش روی ساخته و خانقاه عالی در بالای سر طرح انداختند و ساباطی از آجر پخته بر سر آب فیروزآباد حفر نمودند و به جهت فقرا و مساکین هر روزه طعامی مقرر کردند و موقوفاتی بر آن قرار دادند.
- ۱۶۸۳
- ادامه مطلب