مزارات ایران و جهان اسلام

سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های ایران جهان اسلام (امامزاده ، بقعه، آرامگاه، مقبره، مزار، گنبد، تربت، مشهد، قدمگاه، مقام، زیارت، معرفی عالمان انساب، کتابشناسی مزارات و زیارت و انساب

پیشینه مذهبى طبرستان

درباره مذهب مردم طبرستان تا پیش از دوره ساسانیان، اطلاع دقیقى در دست نیست. به نظر مى رسد که از اواخر دوره اشکانیان آئین زردشتى در تمامى نواحى طبرستان رواج داشته است. قدیمى ترین سند مکتوبى که مى توان گرایش هاى دینى مردم طبرستان را از آن دریافت، نامه تنسر است. بنا بر مضمون این نامه میان پدر گشنسب، شاه طبرستان و تنسر هیربد هیربدان اردشیر بابکان، روابطى بر پایه دوستى و مودت برقرار بوده است. تنسر نزد او منزلت و قدرى بزرگ داشته و گشنسب نیز به نوبه خود، تنسر را تعظیم و تکریم بسیارى مى نموده، نظر وى را ارج مى گذاشت.([1])

ورود اعراب به طبرستان

اوّلین لشکرکشى اعراب به طبرستان، در زمان خلیفه دوم به وسیله نعمان بن مقرّن که فرماندهى نیروهاى مهاجم را بر عهده داشت، آغاز شد. وى برادرش سوید را براى فتح قومس فرستاد و پس از فتح آن جا، گرگان و سپس طبرستان را به صلح، تصرّف کرد;([1]) وجود موانع طبیعى، ورود سپاه اسلام را با مشکل مواجه مى ساخت. بنا به گزارش دیگر، سعید بن عاص، در زمان خلیفه سوم، دشت طبرستان را فتح و با پادشاه گرگان، بر دویست هزار درهم مصالحه نمود. سپس رویان و دماوند را فتح کرد.([2]) اهالى جبال و رى، اموال بسیارى به او اعطا کردند.

جغرافیاى طبرستان

طبرستان([1]) در جنوب و جنوب شرقى دریاى خزر قرار دارد و سرزمینى سرسبز، آباد و داراى مانع طبیعى مى باشد از شهرها و دهکده هاى معروف آن، سارى، مامطیر، تُرجى، ناتل، چالوس، رویان، کلار و آمل را مى توان نام برد. شهر بزرگ آمل، مقرّ حکومت سلاطین طبرستان بوده است.([2])

مقدسى، طبرستان را داراى کوه هاى بسیار و باران فراوان وصف کرده و آمل را مرکز شهرهاى چالوس، مامطیر، تُرنجَه، سارى و تَمیشه و... دانسته است.([3])

بررسی تحلیلی نهضتهای علویان

هجرت علویان به طبرستان و دیلم، تأثیرات فرهنگى مهمى در آن مناطق بر جاى نهاد. وقتى یحیى بن عبدالله وارد آن جا شد، مردم دیلم را به اسلام دعوت کرد، و مسجدى بنا کرد.([1]) او قلوب مردم را به سوى اسلام سوق داد. بعدها حضور علویان در منطقه، به تدریج بر افکار و اذهان مردم، تأثیرات مثبتى گذاشت، به خصوص که مردم، آنان را به پاکى، زهد و تقوا مى شناختند.([2])

حسن بن قاسم، داعى صغیر

حسن بن قاسم، داعى صغیر (304ـ316 ق)

ابوالحسین احمد، در گیلان از مرگ ناصر کبیر آگاه شد و دامادش حسن بن قاسم را به آمل آورد و حکومت را به او سپرد; ولى برادرش ابوالقاسم جعفر با حسن بیعت نکرد.([1]) با این حال، حسن بن قاسم با لقب «داعى صغیر»، حکومت را به دست آورد. وى، نخست احمد و جعفر از فرزندان ناصر را به حکومت گرگان گمارد تا حملات سپاه سامانى را دفع کنند; اما جعفر، نزد حاکم رى محمد بن صعلوک رفت و او را علیه داعى صغیر به قیام دعوت کرد تا طبرستان را تصرف کند. جعفر، متعهد شد در صورت تصرّف طبرستان، خطبه به نام امیر سامانى بخواند و شعار عباسیان را زنده نماید.([2])محمد بن صعلوک، طبرستان را تصرف کرد و داعى صغیر به گیلان فرار کرد.

امامزاده حسن بن على اطروش( ناصر کبیر) (301 ـ 304 ق)


امامزاده ناصرالحق قبل از مرمت

امامزاده ناصرالحق بعد از مرمت

محمد بن هارون، پس از پیروزى بر محمد بن زید، با حمایت حاکمان محلى براى مدتى بر طبرستان فرمانروایى کرد. ناصر کبیر، پس از کشته شدن محمد بن زید ـ که از یاران همیشگى او بود ـ قیام کرد و چون از حمایت حاکمان محلى طبرستان برخوردار نبود، به رى پناه برد.

 

پس از مدتى، محمد بن هارون براى مخالفت با سامانیان، با ناصرکبیر بیعت کرد; ولى امیر سامانى، سپاهى را روانه طبرستان کرد و بر آن جا تسلط یافت. سامانیان در آغاز با مردم آن جا رفتار خوبى داشتند; ولى پس از مدتى تغییر روش دادند و با برخورد خشن و گرفتن مالیات سنگین از مردم، سبب نارضایتى آنان شده، زمینه قیام مردم را فراهم ساختند.

محمد بن زید (270 ـ 287 ق)

محمد بن زید، برادر حسن بن زید (داعى کبیر)، دانشمندى فقیه، ادیب، عارف و شاعر بود.([1]) وى به سال 270 هجرى جانشین حسن شد. او پیش از آن، برادر را در استمرار نهضتش یارى داده بود و مقام علمى و معنوى و سابقه او در نهضت، سبب شد که داعى کبیر، در اواخر عمرش از مردم و خواص براى او بیعت بگیرد. محمد بن زید، به هنگام مرگ برادر در گرگان بود. چون خبر درگذشت حسن را شنید، به سوى سارى حرکت کرد; اما سید ابوالحسین احمد بن محمد بن ابراهیم، داماد داعى کبیر، از فرصت استفاده کرد و از مردم آمل براى خود بیعت گرفت و جمعى از بزرگان دیلم را با بذل و بخشش، با خود همراه کرد و اموال و خزائن داعى را تصرف کرد و به چالوس رفت و مدت ده ماه حکومت نمود.

حسن بن زید، داعى کبیر (250ـ270 ق)

 

حسن بن زید داعى، از سادات حسنی به سبب ظلمى که در اواخر ایام متوکل نسبت به علویان اعمال مى شد، به سوى عراق رفت و در راستاى نهضت علویانى که به رى، قزوین، قم و طبرستان مهاجرت مى کردند، به رى شتافت و در آن جا اقامت گزید.([1])

 

مستعین، خلیفه عباسى، براى قدردانى از محمد بن عبدالله طاهرى به خاطر کشتن یحیى بن عمر بن یحیى و متفرق نمودن سادات، اقطاعاتى که در طبرستان میان کلار و چالوس قرار داشت، به او بخشید. محمد بن عبدالله، جابر بن هارون نصرانى را فرستاد تا آن اقطاعات را تصرف نماید. وى بعد از تصرف اقطاعات یاد شده، زمین هاى مواتى را که در اختیار مردم آن منطقه بود، به زور تصرّف کرد. افزون بر آن، محمد بن اوس، از طرف سلیمان بن عبدالله، کارگزار طاهریان در طبرستان، قسمتهایى از طبرستان را بین فرزندان خود تقسیم کرد و در حق مردم، ستم فراوانى روا مى داشت.

۱ ۲
موضوعات
سایت علمی پژوهشی زیارتگاه های جهان اسلام (معرفی بیش از چهل هزار زیارتگاه)

طراح وبلاگ: سید محمد علوی زاده