- چهارشنبه ۲۶ شهریور ۹۳
از معتبرترین زیارتگاههای استان بوشهر، حرم مطهّر امامزاده عبدالمهیمن است که در بخش مرکزی، کوی امامزاده و در دوازده کیلومتری جنوب شهر بوشهر و در منطقة «ری شهر» واقع شده است.
بقعۀ فعلی، که دارای ضریح طلا است، حدود یک قرن قدمت دارد که پس از ویرانی بقعۀ قبلی بر اثر زلزله ساخته شده است و تاکنون چند بار، باز سازی و مرمّت شده که آخرین آن سال 1386 خورشیدی بوده است.
مجموعۀ زیارتگاه، بنای وسیعی شامل هستۀ مرکزی بقعه و غرفههای پیرامون آن است که، در هر ضلع، شامل طاق نماهای باز و بسته با قوسهای تیزه دار است. بدنۀ بقعه از خارج به شکل چند ضلعی است که بر فراز آن گنبد شلجمی شکل مستدیری وجود دارد که کاشی کاری شده است و حکایت از گنبدسازی دوران قاجاریّه دارد. مصالح به کار رفته در ساخت بقعه عبارت است از: ساروج، سنگ، گچ و سیمان. درِ ورودی امامزاده، از چوب است و با وجود سادگی، از نمونههای زیبای نجّاری منطقۀ خلیج فارس به شمار میرود.
در کتاب دائرة المعارف تشیّع ضمن توصیف بقعه امامزاده عبدالمهیمن، گنبد بقعه را از کارهاى دوران قاجاریّه دانسته و مىنویسد: «امامزاده را فرزندان حضرت عبّاس بن على بن ابىطالب دانستهاند که فقیهى عالیقدر بوده و پس از سفر به مصر در بازگشت به این محل رحل اقامت مىافکند و در سال 312 ق در مىگذرد».
براساس شجرهنامهای که بر دیوار حرم آویزان شده، صاحب بقعه، از نسل حضرت ابوالفضل العبّاس معرفی شده و نسبش چنین است: عبدالمهیمن بن ابوعلی عبیدالله بن علی بن ابراهیم بن الحسن بن عبیدالله بن العبّاس بن علی ابیطالب . در کتاب «التذکره فی الانساب المطهّره» اثر علّامه نسّابه جمال الدّین حسینی عبیدلی ـ نسب شناس قرن هفتم ـ به جای حسن بن عبیدالله بن عبّاس، حسین بن عبدالله بن عبّاس و به جای عبیدالله بن علی، عبدالله بن علی آمده است.
طبق نوشتۀ کتاب «آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمّان» امامزاده، عبدالمهمین، سیّدی فقیه و پاکیزه سیرت بوده که در زمان خلافت هارون الرشید پس از مسافرتی به مصر در بوشهر رحل اقامت افکنده و به سال 312 هجری قمری در بوشهر فوت نموده و به خاک سپرده شده است. بنا به نقل شفاهی: ایشان سپه سالار سپاه اسلام بوده و برای مبارزه با عناصر زردشتی که از نو، آتشکدههای خود را فعّال وعلیه اسلام تبلیغات سوء راه انداخته بودند وارد ری شهر میشود. اکنون در حوالی کوی امامزاده، محلّی وجود دارد مشهور به «شهیدان» که میگویند: محل دفن یاران امامزاده عبدالمهیمن است.
این بقعه به شمارة 2174 و در تاریخ 17 /6 /77 13 به ثبت آثار ملّی و تاریخی رسیده است و دارای امکانات مناسبی از جمله: سه باب زائر سرا با زیربنای 55 متر مربّع، آب، برق سه فاز، کولر گازی و سرویس بهداشتی است. کل زمین بقعه 5200 متر مربّع بوده و قسمتی از آن گورستان عمومی است. نامداران چندی در اینجا دفن شدهاند که یکی از آنها مرحوم سیّد مرتضی علم الهدی اهرمی است؛ این عالم مجاهد که اصلش از کاکی دشتی است در جریان مشروطه فعّال بود و در سال 1326 ق. که محمّدعلی شاه به مخالفت با مشروطه خواهان، برخاسته بود، با تکیه بر اجتهاد خود و فتوای سیّد عبدالحسین لاری و با یاری آزادی خواهان، ادارات دولتی را از دست نمایندگان محمّدعلی شاه خارج ساخت و زمام امور بوشهر را به دست گرفت و قدرت انگلیسیها را در بوشهر تضعیف کرد. وفات او پس از سال 1307 خورشیدی روی داده است.
امامزاده عبدالمهیمن مزار و مطاف عموم مردم بوشهر است. هر شب سه شنبه دعای توسّل و هر سال دعای عرفه با شکوهی خاص، توسّط دوست داران و مشتاقان او در حرمش برگزار میشود.
در کتاب ستارة خلیج فارس دربارة این امامزاده چنین نوشته شده است:
نسب شریفش با شش واسطه به حضرت عبّاس و با هفت واسطه به امیرالمومنین علی منتهی میشود که از قرار ذیل است: سیّد عبدالمهیمن بن ابی علی عبیدالله بن علی المکفل بن ابراهیم جردقه بن ابی محمّد حسن بن ابی محمّد عبیدالله بن ابیالفضل العبّاس بن امیرالمومنین علی بن ابی طالب .
وی سیّدی جلیل القدر، عظیم الشان و بسیار بزرگوار بود. در دایرة المعارف تشیّع دربارۀ وی آمده است: «امامزاده را از اعقاب حضرت عبّاس بن علی بن ابی طالب دانستهاند که فقیهی عالیقدر بوده و پس از سفر به مصر در بازگشت در این محل رحل اقامت میافکند و در سال 312 در میگذرد».
مطلب فوق از کتاب آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس، اثر، آقای اقتداری نقل شده و در کتابهای بعدی نیز رسوخ نموده است که ظاهراً مسافرت پدر امامزاده عبدالمهیمن در مصر و وفات او در سال 312 هـ . ق با خودِ عبدالمهیمن اشتباه گرفته شده است که در شرح حال پدر بزرگوار ایشان به تفصیل بیان خواهد شد.
آقای ربّانی خلخالی دربارۀ هجرت و وفات امامزاده عبدالمهیمن مینویسد:
«مرقد این امامزاده عظیم الشان در حومه بوشهر در جلگه ری شهر قدیم قرار دارد.
امامزاده عبدالمهیمن از اولاد حضرت عبّاس بن علی بن ابیطالب میباشد ولی در مزار وی کتیبهای که تاریخ شهادت یا رحلت ایشان و نیز علّت شهادتشان مشخص باشد وجود ندارد. از این رو، ممکن نشد اطّلاعی در این زمینه کسب گردد. مع الوصف. چون قسمت عمدۀ خرابی ری شهر و قلعۀ آن، در زمان اعراب صورت گرفته است. دور نیست شهادت یا رحلت امامزاده عبدالمهیمن همزمان با آن اوان رخ داده باشد. از طرفی خرابی قلعه و شهر ریشهر پس از سقوط آپادانا (یقیناً مقصود آقای ری شهری از این کلمه همان آثار تخت جمشید است که آپادانا قسمتی از آن میباشد) و پازارگاد شروع گردیده و در زمان عرب از بین برده شده است».
در ترجمة کتاب ازهار الانظار و درر الافکار و موالید الائمه الاطهار ، اثر مرحوم علّامه حاج شیخ عبدالعلی آل عصفور، به نقل از آیة الله حاج حسین معتقد اهرمی نوشته شده که یک مهندس فرانسوی میگوید: در اثر خاکبرداری از بقعۀ امامزاده عبدالمهیمن ، لوح سنگی کشف شد که روی آن این جمله حجّاری شده بود: «این قبر عبدالمهیمن بن عبیدالله...» میباشد.
بنابراین ثابت میشود که اقلاً بیش از سه قرن است که در مدارک و اسناد تاریخی، شهرت امامزاده عبدالمهیمن به نوادة حضرت عبّاس است و بدون شک، در ادوار گذشته نیز همین حقیقت حکم فرما بوده است.
در کتب انساب، نام پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن تا حضرت عبّاس به تفصیل یاد شده ولی، نام خود امامزاده عبدالمهیمن برده نشده است.
ابوالحسن عمری نسّابه، ضمن اشاره به نام و کنیۀ پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن مینویسد: ابو علی عبیدالله در مصر دارای اولاد بوده است. این جمله حکایت از آن دارد که عبیدالله فرزندی بنام علی داشته که به آن مکنّی شده و تولّد فرزندان او در مصر بوده است. برخی از محقّقین قایلند که نام اصلی عبدالمهیمن همین علی است که کنیۀ پدر او بوده است. به هر حال، از آنجایی که فرزند داشتن عبیدالله از مسلّمات تاریخ است و عبدالمهیمن نیز بر اساس شهرت و اسناد معتبر فرزند عبیدالله خوانده شده، لذا میتوان به این نسب شریف اطمینان نمود.
انگیزه مهاجرت: چنانچه اشاره شد، بیش از صد تن از نوادگان حضرت ابیالفضل العبّاس به ایران مهاجرت نمودهاند و قریب به ثلث عدد فوق در منطقه عمومی فارس بودهاند. حتّی به قول یکی از علمای انساب «در فسا فارس از نسل علی بن عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عبّاس ، قریب به سیصد نفر بودهاند».
وی پسر عموی امامزاده عبدالمهیمن است. بنابراین، اوّلین انگیزۀ مهاجرت حضرت عبدالمهیمن به ایران و سپس به منطقه فارس میتوان از حضور جمع کثیری از پسر عموها وعلویان اشاره نمود.
دوّمین انگیزة مهم، آمادگی منطقۀ فارس جهت تبلیغ و ارشاد بود، زیرا پسر عموی وی زید بن علی بن محمّد بن حسین بن علی بن عبیدالله بن عبّاس در دستگاه عضد الدولة دیلمی از اعتبار خاصّی برخوردار بود و حتّی از طرف وی حاکم شهر فسا شده است. شاید به این اعتبار حضرت عبدالمهیمن به فارس مهاجرت کرده باشد.
انگیزۀ سوّم که مهاجرت حضرت عبدالمهیمن به سیراف را نشان میدهد، حضور نوادگان عضدالدوله دیلمی از نسل حضرت امام حسن مجتبی در سیراف است که یکی از آنان را میتوان سیّد عزالدّین ابوالحسین زید سیرافی یاد نمود که با دو واسطه نوۀ عضد الدوله دیلمی و با نه واسطه نوۀ امام حسن مجتبی است. او در این شهر صاحب شش فرزند به اسامی؛ علی، ابو جعفر محمّد، هبۀ الله، ابوظفر عزیزی، امیرشاه و ابو محمّد حسن شد که جملگی در سیراف و شیراز دارای نسل میباشند. تعامل و خویشاندی بنی الحسن شیراز با علویان فارس باعث شد که حضرت عبدالمهیمن با اطمینان خاطر منطقۀ سیراف را جهت تبلیغ و نیز ارشاد انتخاب نماید.
تاریخ وفات حضرت عبدالمهیمن : متأسّفانه در منابع موجود از تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالمهیمن هیچ اشارهای نشده و مورّخین و نویسندگان محلّی که سال 312 هـ.ق را به عنوان سال وفات وی اشاره نمودهاند، با سال وفات پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن اشتباه نمودهاند که شرح حالش پس از این خواهد آمد. تنها از روی برخی از قراین و شواهد میتوان حدس زد که وی در نیمة دوّم قرن چهارم هجری و بین سالهای 365 تا 370 هـ . ق وفات یافته است. زیرا حکومت پسر عموی عبدالمهیمن بر فسا در حدود سال 360 هـ.ق بوده است و از طرفی عضدالدوله دیلمی در سال 312 هـ.ق مفتخر به خویشاوندی با نوادۀ امام
حسن شده و نوۀ او در هنگام آشنایی با عبدالمهیمن حدود سی سال داشته است، بنابراین، سال 365 را میتواند بهترین تاریخ جهت فوت حضرت عبدالمهیمن لحاظ نمود.
احتمالی که به اثبات نرسید: یکی از محقّقین به استناد کتاب سراج الانساب مینویسد: «احتمال دارد عبدالمهیمن مدفون در بوشهر، عبدالمهیمن بن موسی بن نجم الدّین بن محمود الدّین بن علی بن ابی علی بن اسماعیل بن محمّد بن موسی بن عبدالله بن حسن بن علی العریضی بن امام جعفر صادق باشد که سیّد احمد کیا گیلانی نام وی و نسب نوادگان او را نوشته اما از محل دفن وی سخنی به میان نیاورده است».
دو اشکال در ادّعای فوق وجود دارد که به شرح ذیل است. ابتدا، خود مدّعی، قایل به عدم دفن عبدالمهیمن مذکور در محل خاصّی از سوی سیّد احمد کیا گیلانی شده است و از طرفی، تداوم نسل عبدالله بن حسن بن علی العریضی، تنها از موسی است و نسل موسی به غایت اندک و به جز سیّد احمد کیا گیلانی شخص دیگری از علمای انساب چنین نسبی را ذکر ننموده است. وانگهی، وی نسب مذکور را ذیل نسب نامه سادات تربت امام حسن عسکری یعنی سادات سامراء ذکر نموده و هیچ ارتباطی با موضوع بحث ما ندارد!
عبدالمهیمن نام یکی از اصحاب امام زمان (عج): شمار و تعداد اوّلیه یاران حضرت مهدی (عج)، که در منابع شیعه و سنّی آمده است، به عدد یاران پیامبر ، در جنگ بدر، یعنی 313 نفر ـ ذکر شده است.
امام زین العابدین فرمود: «مهدی از گردنۀ کوه طوی با 313 تن ـ به عدد رزمندگان جنگ بدر ـ فرود میآید تا آن که وارد مسجد الحرام میشود».
در حدیثی که معروف به خطبة البیان است، از امیرالمومنین به طور مفصّل و با جزئیّات کامل، دربارۀ نام و شهر و دیار اصحاب امام زمان(عج) سخن به میان آمده است که یکی از اصحاب امام زمان(عج) به نام عبدالمهیمن است.
در این حدیث مفصّل که با اندکی اختلاف با روایات دیگر ذکر شده، از سیرافِ ایران چهار تن به عنوان صحابی خاص امام زمان به اسامی؛ ابراهیم، حوقل، خالد و مالک معرّفی شده و برخی نیز عبدالمهیمن را بر آن اضافه نمودهاند .
در روایات دیگر، به شمارشِ اصحاب امام زمان از آبادان، به اسامی؛ احمد، جعفر، حمزه، شیبان، عامر، عبدالمهیمن، عبدالوارث، عمرو و قاسم بر میخوریم که نام عبدالمهیمن از این شهر تصریح شده است. پر واضح است که اصالت هر شخصی دلیلی بر سکونت آن شخص در آن شهر نیست، چه بسا افراد فوق الذکر از این شهرها مستقیماً یا از شهرهایی که در آن سکونت یا وفات کردهاند به امام زمان ملحق شوند.
عبدالله، پدر بزرگوار حضرت عبدالمهیمن : وی سیّدی جلیل القدر، عظیم الشان و بسیار بزرگوار بود. اکثر علمای انساب و بزرگان
رجال به هنگام معرّفی او از وی تجلیل به عمل آورده
و او را ستایش نمودهاند. وی مکنّی به ابوعلی و مشهور به ابن مکفل و معروف به ملک است.
شیخ علی نمازی شاهرودی دربارۀ وی مینویسد: «کان عالماً فاضلاً جواداً طاف الدنیا و جمع کتباً تسمّی الجعفریه، فیها فقه اهل بیت ، قدم بغداد فاقام بها و حدّث، ثم سافر الی مصر و توفّی بها سنة 312 هـ . ق». یعنی وی از دانشمندان فاضل و بخشنده بود. دور دنیا را جهت جمع آوری کتابی که به نام جعفریّه نام نهاد و در آن فقه اهل
بیت است، چرخید تا اینکه به بغداد رفت و در آنجا اقامت گزید و حدیث نقل میکرد. سپس به مصر مسافرت کرد و در همانجا به سال 312 هـ. ق وفات یافت.
خطیب بغدادی در کتابش از او تجلیل نموده و مینویسد: «سکن مصر و حدّث بها، حدّثنا الصوری، حدّثنا الازدی، حدّثنا ابن مسرور، حدّثنا ابوسعید بن یونس، قال: عبیدالله بن علی بن ابراهیم بن الحسن بن عبیدالله بن العبّاس بن علی العلوی یکنّی ابا علی من اهل بغداد، قدم مصر و سکنها، و کان یمتنع من التحدیث ثم حدث، کتبت عنه عن البغدادین.
یعنی: وی ساکن مصر بود و در آنجا حدیث میگفت. صوری، ازدی، ابن مسرور و ابوسعید بن یونس به من گفتند: عبیدالله بن علی بن ابراهیم بن حسن بن عبیدالله بن عبّاس بن علی علوی، مکنّی به ابوعلی و از اهل بغداد است. به مصر آمد و ساکن شد. در ابتدا از گفتن و شنیدن حدیث امتناع میکرد اما سپس حدیث گو شد. و من از او از اهالی بغداد احادیثی نوشتم.
در نزد عبیدالله کتابی بنام جعفریّه بود که در آن فقه مذهب شیعه روایت میشد. عمرش زیاد بود و گفته میشد که نزدش از ابراهیم بن منذر حزامی مطالبی است اما من از احادیثش چیزی ننوشتهام. او در ماه رجب سال 312 هـ . ق در مصر وفات یافت.
ابن طباطبا او را ساکن سامرا میداند و مینویسد او ابتدا به همراه پدر و برادرانش در این شهر بودند. ابوالحسن عمری نسّابه، ضمن اشاره به کنیة او (ابوعلی) مینویسد در مصر دارای اولاد بوده است.
در پاورقی کتاب منتهی الامال ذیل شرح حال ابو علی عبیدالله نوشته شده است: «شیخ رضی الدّین علی، برادر علّامة از زبیر بن بکار نقل کرده که عبیدالله بن علی مذکور، عالم و فاضل و جواد بود و طواف کرد دینا را و جمع کرد جعفریّه را که در آن فقه اهل بیت است و وارد بغداد شد، چندی در آن بلد بود و حدیث میکرد، آن گاه مسافرت به مصر فرمود و در آنجا در سال 312 وفات نمود».
عمر رضا کحاله، عبیدالله را از فقها شیعه و صاحب کتاب الجعفریة فی فقه اهل البیت یاد میکند و همین مطلب را سیّد محسن امین، شیخ آقا بزرگ تهرانی و شیخ محمّد حسین اعلمی ذکر نمودهاند.
ملامحمّد هاشم خراسانی ذیل امامزادگان مدفون در مصر، از جناب عبیدالله بن علی بن ابراهیم جردقه، پدر بزرگوار امامزاده عبدالمهیمن یاد میکند. همین مطلب را سیّد حسین ابوسعیدة الموسوی در تاریخ مشاهده مشرفه ذکر نموده و لکن از محل قبر او گزارشی ذکر نمیکنند.
از آنجایی که بسیاری از نوادگان ائمه در کنار بارگاه
حضرت زینب یا نفسیه خاتون در مصر دفن میشدهاند،
بعید نسیت که عبیدالله بن علی نیز در یکی از این دو آرامگاه با شکوه شیعیان دفن شده باشند.
چنانچه اشاره شد، عبیدالله به ملک مشهور بوده است. علّت این انتساب به درستی معلوم نیست، شاید ثروت پدر و در اختیار داشتن املاک فراوان در مصر بوده است. اما شیخ علی ربّانی خلخالی مینویسد: «عبیدالله و برادرش حسن و عبدالله در مصر
امارتی تشیکل دادند و مدّت زمانی سلطنت نمودند و آنها را
رئیس الملوک مصر میخوانند». وی ظاهراً این مطلب را از
ابوطالب مروزی نقل نموده که مینویسد: «عبدالله الملک رئیس الملوک بمصر له ولد و الحسن الملک بمصر الملقّب به «المکفل» وله ذیل طویل بسر من رای و بغداد و واسط».
مطلب فوق اشاره مستقیم به امارت این دو برادر بر مصر دارد و سیّد محمّد حسنی یمانی، عبیدالله را نیز به عنوان ملک یاد نموده که با دو برادر دیگر در این منصب سهیم بوده است.
چنان که اشاره شد، پدر عبیدالله در سال 264 هـ . ق وفات یافته و دارای یازده فرزند بوده که بر حسب ظاهر عبیدالله، یعنی پدر امامزاده عبدالمهیمن جزء پنج فرزند ارشد او به شمار میآیند و اگر خوشبین باشیم که این پنج فرزند در ابتدای ازدواج
علی مکفّل زاده شدهاند میتوان حدس زد که تولّد عبیدالله قبل از سال 200 هـ . ق و در عصر امام رضا بوده است. دلیل ما نوشته میرزا حسین معتقد اهرمی است که از قول یکی از
مورّخان مینویسد: «در خلاف هارون الرشید عبیدالله بن علی به
بغداد آمد و در آنجا علم و حدیث و اخبار را ترویج میکرد و بعد
به مصر هجرت نمود...».
این جمله حکایت از آن دارد که وی در زمان هارون الرشید، جوانی رشید بوده که صاحب درس و بحث و نقل حدیث بوده است. ظاهراً گفتار آیة الله اهرمی با گزارشی خطیب بغدادی که مینویسد: «علّت سنه» یعنی عمرش زیاد بود تطابق داشته باشد. بر این اساس عبیدالله بیش از 112 سال عمر نموده و در زمان غیبت صغری امام زمان (عج) میزیسته است.
علّت مهاجرت به مصر: پدر امامزاده عبدالمهیمن در شهر سامرا زندگی میکرد و بعدها در بغداد به تعلیم و تدریس و نقل احادیث پرداخت و سپس به مصر مهاجرت نمود. علمای سیره و انساب، از علّت مهاجرت او به مصر گزارشی ثبت نکردهاند و جمله «طاف الدنیا» نیز اشاره به جهانگردی عبیدالله دارد. این احتمال که مهاجرت عبیدالله بن علی در سال 245 هـ.ق و در خلافت متوکّل عبّاسی باشد بعید نیست. زیرا در این دوره بود که بر آل ابوطالب بسیار سخت گرفته میشد و اوج مهاجرتهای علویان به ایران، شام، مصر در دوران خلافت این خلیفه ستمگر عبّاسی بوده است. زیرا در سال 248 هـ.ق یحیی بن عمر بن یحیی بن حسینی علوی هنگامی که به خاطر جسارت یکی از عمّال عبّاسیان به حضرت زهراء
قیام نمود، کوفه و برخی از شهرهای عراق را به تصرّف خود در آورد و ضربۀ سهمگینی بر پیکرۀ عبّاسیان زد و سپس متوکّل با سپاهی مجهز این قیام را سرکوب نمود و بسیاری از سادات را کشت و تبعید و زندانی نمود. جوّ نا آرام بغداد، کوفه، بصره و سامرا باعث شد که فرزندان علی مکفل به مصر، جبل، طبرستان و
فارس مهاجرت نمایند که اسامی آنان در کتاب ستارة خلیج فارس اشاره شده است. وفات سیّد عبیدالله در خلافت مقتدر بالله عبّاسی (320-282 هـ . ق) اتّفاق افتاده که در مصر آشوبهایی جهت به قدرت رسیدن القاهر بالله عبّاسی اتّفاق افتاده است.
- ۳۶۷۵
- ادامه مطلب