- سه شنبه ۲۵ شهریور ۹۳
بقعة این امامزاده در شهر آستانه و در چهل کیلومترى جنوب غربى اراک واقع شده و بسیار مورد توجّه اهالی است.
این بقعه درگذشته داراى چهار صحن و سرا بوده است.
1. صحن قدیم، در قسمت شمالى بقعه، که در حال حاضر اثرى از آن نیست.
2. صحن دوّم، معروف به صحن میرزاابوالقاسم که اثر دروازة آن در قسمت شمال غربى باقى مانده و صحن آن در جهت غربى بقعه واقع مىباشد و عرض و طول این صحن 27×27 متر بوده است.
3. صحن سوّم، در جهت غربى بقعه واقع است و در سابق مدرسه و محل بیتوتة طلاب علوم دینى بوده که اکنون هشت باب از حجرههاى آن باقى مانده است. مدرسه مزبور درى به خارج و یک در به صحن میرزا ابوالقاسم دارد و درِ سوّم آن به صحن نو و درِ چهارم به حمام اختصاصى بقعه باز مىشده است.
در جهت شرقى این صحن حمامى است که ساختمان آن هنوز خراب نشده و در جهت شرقى مدرسه مزبور کاروانسرایى قرار دارد.
4. صحن چهارم یا صحن نو، که فعلاً آباد و محل عبور زوّار بقعه مىباشد. در جهت شرقى ساختمان اصلى واقع و به طول 22 و عرض 17 متر است. ورودى دروازة فعلى به شکل کثیرالاضلاع هشت ضلعى و سقف آن نقّاشى شده است.
دو طرف این هشتى از داخل صحن دو راهپلّه وجود دارد و به ساختمان سردروازه منتهى مىشوند. در طبقه فوقانى هشتى مذکور یک اتاق به ابعاد 5/3×5/6 متر که در دو طرف آن
دو غرفه کوچک ساخته شده قرار دارد که بنا به قرائن
موجود و طرز ساختمان آن مىتوان گفت که سابقاً مدرسه طلّاب علوم دینى بوده است.
در دو جهت شمالى و جنوبى این صحن، دو حجره بسیار وسیع ساخته شده است که امروزه یکى به نام مسجد و دیگرى تکیه نامیده مىشود، ولى از قرائن چنان برمىآید که این حجره در قدیم محل اجتماع طلّاب یا ارباب خانقاه بوده است.
اطراف صحن چهارم، حجراتى براى بیتوته طلاب ساخته شده است که پس از ویرانى صحنهاى قدیم دو باب از حجرات شرقى را خراب کردهاند و به جاى آن دروازه و سر دروازه را به (شرح بالا) بنا نهادهاند که لااقل براى یکبار مورد مرمّت و تعمیر قرار گرفته است.
در این صحن، دو اصله درخت توت و یک اصله درخت نارون وجود دارد که عمر درختان توت را هشتصد و درخت نارون را چهارصد سال برآورد کردهاند.
صحن نو در شرق رواق و روضة مطهّر، واقع شده و اکنون معبر و در ورودى به حرم مطهّر است. از صحن مزبور
دو راهروى کوچک در دو طرف ایوانى که به طول 70/4
و عرض 1/3 متر ساخته شده است محل ورود به رواق مطهّر
ـ که محیط به حرم مطهّر است ـ مىباشد.
ساختمان روضه از داخل رواق، به شکل کثیرالاضلاع هشتضلعى است و محیط خارجى دیوار آن که ساق اصلى گنبد محسوب مىشود 5/48 متر مىباشد. سقف روضه از دو گنبد روى هم تشکیل شده که ارتفاع گنبد زیرین از
سطح زیرزمین 20 متر و از سطح روضه 18 متر است.
در ارتفاع 3 مترى از سطح روضه، در چهار زاویة آن گچبرى و کاسهبندىهایى شده که از نظر قدمت و به لحاظ هنرى
حائز اهمیّت است.
در ارتفاع 7 مترى دیوار روضه، کتیبهاى بامتن آبى و به عرض 70 سانتىمتر قرار دارد که روى آن با خط نسخ،
سه مرتبه سوره جمعه روى هم نوشته شده است. همچنین
در ارتفاع 11 مترى از سطح روضه کتیبه دیگرى با متن سرمهاى وجود دارد که روى آن نیز 3 مرتبه سورة جمعه با خط زرد نوشته شده است.
گنبد دوّم، بالاى گنبد زیرین ساخته شده که محیط خارجى آن از پشتبام رواق 24، ارتفاع آن از سطح شبستان،
یعنى زیرزمین زیر رواق 28 و از سطح روضه 26 و از سطح پشتبام رواق 18 متر است.
مرقد مطهّر در وسط روضة واقع است و داراى یک صندوق مسقّف، دو ضریح مشبّک چوبى و یک ضریح مشبّک فلزى
با آب طلا است.
طول صندوق مسقّفى که روى سنگ مزار قرار گرفته
190، عرض آن 120 و ارتفاع آن 80 سانتىمت است که
روى صندوق به خط زیبایى عبارت «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» و چند آیة دیگر از کلام اللَّه مجید نقل شده است.
در دیوار صندوق، کتیبهاى است که آیات «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِن خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ * یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ * الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِمَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَالَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ» فى تاریخ سنة اثنتین و سبعین و سبعمائه» [772 هـ . ق] با خط نسخ و رنگ طلایى بر آن نقش بسته است.
در درون صندوق چوبى، سنگ مزار نصب و روى سنگ به خط بین کوفى و نسخ عبارت «هذا قَبُر سَهِلبِن عِلىّبنِ اَبىطالِبِ » حجّارى شده و در حاشیه آن خطوط کوفى دیده مىشود. از آثار و علایم چنین استنباط مىشود که بناى گنبد و رواق مربوط به حدود قرن چهام هـ . ق و زمان آلبویه و توابع آنهاست.
دایرةالمعارف تشیّع ذیل آستانة سهلبن على مىنویسد: «واقع در روستاى آستانه در چهل کیلومترى جنوب غربى اراک، مجموعهاى مرکّب از یک ورودى اصلى بزرگ هشتىدار در شرق، صحن وسیع مستطیل شکل، بقعه سهلبن على در غرب مجموعه، گنبد طالببن على در شمال و متصل به بقعه با حرم چهارگوش و دو تالار مستطیل در پشت آن و بالاخره حمامى در ضلع جنوبى است. طرح بقعه سهلبن على به گونه هشت ضلعى مرکّب از چهار ضلع بزرگ در چهار جهت اصلى و چهار ضلع کوچکتر در گوشهها نماى اصلى آستانه رو به صحن عبارت است از یک طاقنماى زیباى بزرگ که در پایین آن سه ورودى با قوسهاى نعل اسبى و در بالا، در وسط یک مشبکى و در دو طرف تزئینات معقلى با طرح هندسى سطح آن را زینت بخشیده است. در پشت این طاقنما ایوان گونهایست با تزئینات کاشىکاى و آینهکارى، کتیبه منظوم گچبرى آن با تاریخ 1308 معرف زمان انجام تعمیرات بنا مىباشد. در بالاى ورودى رواق در کتیبه سنگى لوزى شکل تاریخ 1110 خوانده مىشود. اِزاره داخل حرم با کاشى پوشیده شده است. فراز طاقنماهاى تزئینى داخل ضلعهاى هشتگانه کتیبه زیبایى شامل نگارههاى گیاهى و اسلیمى و در فاصله آنها کاربندىهاى زیر گنبد به اجرا درآمده است. در پایه گنبد نیز یک کتیبه زیباى گچبرى نقشاندازى شده است. زیر گنبد با طرح ترنجها و نگارههاى گیاهى در میان آنها زینت یافته است. در داخل ضریح سه صندوق چوبى قراردارد که صندوق اصلى روى مرقد داراى کتیبه است به خط نسخ، صندوق مزبور و کتیبه آن از نظر ظرافت کندهکارى از ارزش خاصى برخوردارند. نام صاحب مرقد و سال ساخت چنین خوانده مىشود: «هذا قَبْرٌ سَهْلِبْنِ عَلىّبْنِ اَبوطالِبْ فِى سِنَةٌ اِثْنَیْنِ وَ سَبْعَینِ وَ سِبعَمائَةْ» (772) نماى خارجى گنبد در مایه تخم مرغى با یک گردنى بسیار بلند به جز نوارى از کاشى در
پاکار گنبد، تمامى با آجر ساده بنا شده است. با توجّه
به کهنترین تاریخ موجود در بنا که سال 772 هجرى
است مىتوان گفت که اساس بنا دست کم باید مربوط به
قرن هفتم باشد که بر اثر لطمههاى وارد آمده بر آن، در
دوران صفویّه و عهد شاه عبّاس اوّل گنبد کنونى در روى
آن استوار گردیده است.
نشریّة شمارة 16 سازمان ملّى حفاظت آثار باستانى ایران نیز در شرح بقعة سهلبن على آورده است: «در آبادى آستانه سه بنا به نام سهلبن على، طالببن على، و جعفربن على موجوداست. بناى کنونى سهلبن على که داراى صحن، رواق، گنبد بزرگ و کتیبهاى که در بالاى ورودى رواق و بر روى سنگ مرمر لوزى شکل نقر شده است (مورخ به سال 1110) متعلّق به آغاز قرن دوازدهم هجرى قمرى مىباشد. سنگ مرقد آن مورّخ به سال 772 هجرى قمرى است. این بنا از لحاظ دارا بودن صندوق و در و پنجره مشبک چوبى نفیس قابل توجّه و حفاظت است. در داخل ایوان کتیبه منظومى گچبرى شده که معرف تاریخ تعمیر بنا مىباشد. تاریخ سال 1038 هجرى قمرى بر بالاى سر در رواق و در پایان چند بیت زیر خوانده مىشود:
روزى که آفــرید تــرا صـورت آفرین
بـر آفـرینش تو بخــود کــرد آفــرین
بر صورت آفرین و بر این صورت آفرین
نظم کمترین نعمتاللَّه بروجردى فى نهم شهر شوال
المکرم 1038 هـ . ق.
در داخل بقعه که به شکل هشت گوش مىباشد رواقى ساخته شده است. مجموعة تزئینات نقّاشى و قطارسازى نیمگنبدىها و دو کتیبه گچبرى به خطوط رقاع و ثلث ممتاز و کاشىکارى ازاره بنا و چند عدد پنجره چوبى مشبک بزرگ که در نهایت ظرافت تراشیده شده جذبه خاصّى به این بناى تاریخى صفوى داده است. در داخل ضریح سه صندوق چوبى موجود است، لیکن صندوق اصلى که در روى مرقد واقع شده است داراى کتیبهاى به خط نسخ مىباشد. این کتیبه و صندوق از نظر هنر حکاکى داراى ارزش است، نام صاحب قبر بدین ترتیب خوانده مىشود.
فِى سِنَةٌ اِثْنَیْنِ وَ سَبْعَیْنِ وَ سِبعَمائَةْ ـ هذا قَبْرٌ سَهْلِبْنِ عَلىّ بْنِ اَبوطالِبْ رضی الله عنه در سال 772 ـ این آرامگاه سهلبن علىبن ابوطالب .
پیش از ساختمان کنونى که متعلّق به دورة صفویّه و زمان شاه عبّاس اوّل است بر روى مزار این مرقد ساختمان دیگرى بوده است. «در حدود قرن نهم هجرى قمرى» که به تدریج خراب شده و گنبد فعلى روى آن ساخته شده است. آخرین سال تعمیر این بنا 1221 هجرى قمرى مىباشد که بر روى یک قطعه سنگ نقر شده و در سردر طرف گورستان باقى مانده است».
بازسازى زیارتگاه: در دوران تسلّط ابودلف عجلى ـ از خلفاى عبّاسى ـ در کرج ابودلف و در آثار تاریخى مانده از این
دوران نامى از سهل بن على برده نشده است و این امر
بر تعلّق بناى گنبد و رواق به دوران حاکمیت آلبویه، پس از ابودلف دلالت مىکند.
با توجّه به اینکه بیش از ده قرن از قدمت این بناى با ارزش و تاریخى مىگذرد بدیهى است که در دورانهاى مختلف بازسازى شده است.
گنبد فعلى زیارتگاه در دوران صفوى ساخته شده است. حبیبالسیر ذیل حالات سر سلسله خاندان صفوى مىنویسد: «... موکب همایون از ساوه به فراهان و از فراهان به کرهرود از آنجا به دامان کوهى که در دو فرسخى مزار فائزالانوار امام(زاده) سهل [بن] على شتافت و زیاده بر بیست روز آن مرغزار دلفروز مضرب سرادقات جاه و جلال بود...» بعد از چند سطرى مىنویسد: «... و پادشاه مؤیّد و منصور از منزل مذکور به مزار بزرگوار مظهر فیض جلى امامزاده سهل [بن] على شتافته همّت بر احراز طواف آن مرقد جنّتآسا گماشت... چون عمارت آن مزار فیض آثا رو به ویرانى داشت فرمان همایون نافذ یافت که معماران هنرور و مهندسان دانش اثر بر سر آن مرقد مطهّر عمارت عالى طرح اندازند و اساس آن را به سان گنبد هرمان مشید و مستحکم سازند پس از اندک زمانى آن بناى روحافزا بر وجهى ساخته و پرداخته آمد که شرفات بلندش سر همّت بذروه قصر فیروزهکار سپهر رسانید و غرفات بىمانندش فرق رفعت از کنگره منازل ماه و مهر درگذرانید».
این بنا در دوران قاجارى نیز چند بار بازسازى شده است. ناصرالدّین شاه قاجار در سفرنامه عراق عجم (1309 هـ . ق) در شرح سفر به آستانه به بناى عالى و گنبد مرتفع
زیارتگاه اشارهاى دارد و ایجاد بعضى از این بناها را از
شاه اسماعیل و سایر سلاطین صفوى و محمّدتقى
میرزاى حسامالسلطنه و ظلالسلطان پسرهاى خاقان فتحعلىشاه قاجار مىداند.
بازسازى زیارتگاه در دوران خواجه یوسف: بنا به نوشتهاى که هماکنون نیز در قسمت سمت چپ درِ ورودى ایوان به رواق کنار زنجیر نصب شده است این زیارتگاه در زمان خواجه یوسف نیز بازسازى شده است.
چنانکه مضمون این نوشته بیان مىکند بخشى از موقوفات زیارتگاه در قدیم مربوط به خواجه یوسف بوده است. خواجه یوسف مدعى شده است که حضرت سهلابن على را در خواب دیده و آن حضرت به او مطالبى فرموده است. مطالب این نوشته روى کاغذ چنین است:
«از کلام با نظام خود سرکار فیض آثار حضرت سهل بن على علیه الصلوة والسلام است که تعمیر ولایت آستان ملائک...
در عالم رؤیا به مرحوم خواجه یوسف واقف موقوفات قدیم فرمودهاند:
گــر نیــاز آرى شبى در پیـش ما
بىنیاز از جمــله خلقــانت کـنم
گر کمربندى به خدمت همچو مور
صــاحب ملک ســلیمانت کــنم
در زیر اشعار با خط ریز سیاه رنگ نوشته شده است:
هُـــوَاللَّه تَعـــالَى شَـــأنُه العَــزیـر
فــرزند بوتراب که ســهل است نام او
مشـکلگشاست خاصه کــرامات عام او
سهل است گرچه بارگهش پخته آجر است
نازد به بارگاه طــلا خشــت خــام او
جبــرئیل در یمینش و میکائیل در یسار
آن یک بهسلک جا کند وآن یک غلام او
مســتوفىاش عطارد و دیوانش آسـمان
نــوح ســـپهر دفتــر شــرح کلام او
مـریخ و زهره بر در سوداگــرش ز حل
خـورشید مشترى است به مــاه تمام او
گـــاو زمین چـــریده زمـرغ جمال او
شـــیر فلک جهیده ز شـــرق کـنام او
بازسازى زیارتگاه در سال 1038 هـ . ق: در داخل ایوان زیاتگاه کتیبه منظومه گچبرى شده که معرف بازسازى زیارتگاه در سال 1038 هجرى قمرى است. این کتیبه حاوى اشعاری است که قبلاً به آن اشاره شد.
همچنین بالاى در ورودى ایوان متصل به رواق، زنجیرى تعبیه شده که به چهارچوب آویزان است و بر آن تاریخ 1039 هـ . ق حک شده است. بنابراین، مىتوان نتیجه گرفت که در سالهاى 1038 و 1039 بناى زیاتگاه بازسازى شده است.
بازسازى زیارتگاه در سال 1210 هـ . ق: براساس ابیات موجود در سنگ نبشته تعبیه شده در بالاى دروازه فعلى مىتوان گفت که بناى زیارتگاه سهل بن على در سال 1210 هجرى قمرى نیز بازسازى شده است. اشعار سنگنبشته چنین است:
خــورشید سـپهـر کـــرم وجود تقىخان
کــز فیض نظـــر خاک سیه کرده زر ناب
از عـــدل وى آهـــو بره را شیر دهد شیر
بر میش دهـــد گــرگ ز خوناب جگر آب
در عهــد وى آســوده چنان فتنه که گویى
طفلى است که در دامن مادر شده در خواب
معمور چــنان کـرد جهان را که به حسرت
جغــد از پى دیوار خـــرابى شده بىتاب
بسـیار در اطـــراف به اتمــام رســـانید
از برکه و از مدرسه و مسجــد محـــراب
هـــر جــا که ز گـردان جهان بود خرابى
آباد شـــد از مـرحمتش چون دل احباب
شـــد زائر این کعبه مقصود به صد شوق
با فـــوج کثیرى ز غــلامان و زاصحاب
چــون گشت مشرف پس از آن کرد مقرر
کــاین باب شـود زانکه بود انسب آداب
فـــرمود و بنا کــرد و به جائیش رسانید
کــــز خون شفق کنگرهاش یافته سیماب
زین طـــاق رواق فلک افتــــاد ز رونق
رنگ از رخ خورشید پریده است چون مهتاب
هـــر صبح پى کسب صــبا جانب این در
بـر خــاک نهـد روى ادب چهر جهانتاب
کــرد از پى تــاریخ رقـــم خــامه ناظر
سهل بن على یاور بانى است بهر باب (1210)
«بانى سنگ تاریخ سلاله السادات امیر محمّدباقر الحسینى عمل محمّدحسین 1221»
این سنگ نبشته همچنان که مشخص است یازده سال پس از بازسازى نصب شده است.
بازسازى زیارتگاه در دوران حسام السلطنه: در درون ایوان زیارتگاه کتیبهاى است که اشعارى بر آن نوشته شده است. از این اشعار چنین مستفاد مىشود که پس از ویرانىهاى صحنهاى قدیم، حسام السلطنه مدرسه را تبدیل به صحن کرده و ایوان شرقى را معبر و راهروى رواق و روضه قرار داده است.
دیوارهاى داخل ایوان 25/1 متر کاشىکارى و بالاى
آن 25/1 متر آینهکارى است در بالاى آینهکارى، کتیبهاى است که متن آن به خط سفید و دوازده بیت شعر بر آن منقوش است، ولى به واسطه فرسودگى، بعضى از اشعا محو و بعضى در زیر گچ پنهان شده است.
تعالى اللَّه چه ارفع این همایون بارگاه آمد
.................................. عرش اشتباه آمد
تو گفتى آسمان دیگرى شد بر زمین ظاهر
که بر هفتم سپهرش برترى ار قدر وجاه آمد
حریم کیست یارب اینکه خاک آستانش را
ز فــرط سجده احراز بر نقش جناح آمد
فروزان مشعلى سیمین درخشان مجمرى زرین
به صحن آستانش از شرافت مهر و ماه آمد
به دل گفتم که این قصر جلال کیست کز رفعت
همــایون قبهاش بر تارک گردون کلاه آمد
بگفتــا بارگاه جــاه سهل بن علـى باشد
که معمور این چنین از حشمت والاى شاه آمد
خــــدیو دادپرور شهــریار معدلت گستر
که صدچون کسرى وسنجر به پیشش دادخواه آمد
سپهر شوکت وحشمت حسامالسلطنه آن شد
شهى مهـر آیت و مه رایت و انجم سپاه آمد
بر احباب وبر اعدا ابردست و برق شمشیرش
بـــر بــزم و رزم هـم پاداش و هم.... آمد
نمود از مفلس و محتاج محتاجان یم و کانرا
بلـــى دست دلارایش بر این دعوا گواه آمد
غـــرض کـاین بارگـاه منهــدم معمــور
به حکــم نافــذ آن شهـریار دین پناه آمد
رقــم زد خـــامه... از بهــــر تاریخـش
که بنیــــاد از تقــــى شــاه.................
بنا به ابیات فوق، شاهزاده محمّدتقى میرزاى حسامالسلطنه، فرزند فتحعلى شاه قاجار با سپاهیانش و با شوکت و جاه و جلال به زیارت حضرت سهلبن على مشرف مىشود و چون بناى زیارتگاه را فرسوده مىبیند؛ دستور عمران و بازسازى آن را صادر مىکند.
بازسازى زیارتگاه در سال 1284 هـ . ق: در سال 1284 هـ . ق بناى زیاتگاه حضرت سهلبن على بار دیگر تعمیر شده است. این موضوع در چند نوشته متفاوت که در ایوان نصب شده نیز آمده است. در یک نوشته سمت چپ سر در ورودى ایوان متصل به رواق آمده است:
یا على کز لطف قنبر تو ..... سایه بر سر زدا ندا
در ذیل این شعر آمده است: «تعمیر ایوان مبارک مطهّر به سعى و اهتمام مشهدى ابراهیم و مشهدى محمّدحسن اتمام برفت. جمادىالاوّل 1284 هـ . ق»
در سمت راست سردر ورودى رواق نیز با خط سبز رنگ نوشته شده است: «حسبالفرمایش سیّدالسادات میرزا ابوالقاسم متولى باشى به جهت تعمیر بارگاه کیوان شکوه سهل ابن على قلمى شده سنه 1284 هـ . ق»
در قسمت دیگرى از سطح داخل ایوان نیز نوشتهاى به این شرح آمده است:
«هــر کس نموده است ز اخلاص خدمتى
قطعى به روز حشر مکانش به جنّت است»
آقاى مشهدى ابراهیم آینهساز ابن استاد على بابایى نقّاش باشى جمادىالثانى 1284 هـ . ق کتیبه در جهت سال تعمیر امامزاده واجبالتعظیم حسبالفرمایش جناب سیّدالسادات میرزاابوالقاسم متولى باشى».
همچنین در کنار قسمت اخیر ایوان کتیبهاى به ابعاد 10×20 سانتىمتر وجود دارد که بر آن نوشته شده است:
سال تعمیر شه دین حضرت سهل از قلم
بهـر جمع این بناى طرفه صادق زد رقم
و ذیل شعر آمده است: «آقاى استاد ابراهیم ابناستادعلى بابایى نقّاش باشى»
بازسازى زیارتگاه در سال 1315 هـ . ق: در سال 1315 هـ . ق سطح خارجى گنبد به دستور حاج ملا ابوطالب (از علما و انقلابیون مشهور آستانه و هم عصر میرزا حسن شیرازى) تعمیر مىشود. در این سال باد، کلاهک مسى زیارتگاه را از جا کند و مرحوم حاج آخوند آن را به مسگرها فروخت و گنبد را تعمیر کرد، ولى سرماى شدید آستانه آن را دوباره از بین برد.
آینهکارى سطح داخل روضه زیارتگاه در سال 1342 هـ . ش: آینهکاى بسیار زیبا و هنرمندانه داخل روضه، واقع در اطراف ضریح به سال 1342 هـ . ش توسّط شخصى به نام حاج ابراهیم طلایى انجام شده و بسیار جذّاب و دیدنى است. در آینهکارى از قطعات بسیار کوچک آینه استفاده شده است.
بازسازى گنبد در سال 1351 هـ . ش: در سال 1351 هـ . ش کاشىکارى گنبد با کاشىهاى معرّق آغاز و پس از انجام نیمى از کار رها شد. داربست چوبى که اطراف گنبد تا سال 1366 هـ . ش بوده و در بعضى از عکسهاى مربوط به گنبد دیده مىشود، مربوط به همین دوره زمانى است.
بازسازى گنبد در سال 1366 هـ . ش: با گذشت 15 سال از کاشىکارى نیمه تمام گنبد به سبب از بین رفتن این کاشىها در اثر سرماى طاقتفرسا و شدید آستانه، در سال 1366 مبادرت به برداشتن آنها و اقدام به پوشش سیمانى سطح بیرونى گنبد شد. بعد از این کار مجدّداً اقدام به کاشىکارى سطح خارجى گنبد شد که این بار نیز کاشىها در مقابل سرما دوام نیاوردند و کار در سرآغاز رها شد.
بازسازى در سال 1372 هـ . ش: در سال 1372 کاشىکارى سردر حجرههاى داخل صحن نو بجز سردر پاگردها انجام شده است.
بازسازى گنبد در سال 1373 هـ . ش: تجربیات ناکام کاشىکارى گنبد در سنوات مختلف، مسئولین منطقه را به فکر واداشت تا راه حلى معقولانهتر براى آن پیدا کنند. رایزنىهاى انجام شده با مسئولین وزارت فرهنگ و آموزش عالى و سازمان میراث فرهنگى کشور موجب شد تا سطح خارجى گنبد با لایه فلز مس پوشانده شود و این کار در سال 1373 هـ . ش انجام شد.
نصب تأسیسات گرمایى در سال 1373: در سال 1373 هـ . ش براى اوّلین بار تأسیسات گرمایى زیارتگاه با انجام سیستم لولهکشى و نصب 25 عدد رادیاتور در بخشهاى مختلف انجام شد. این کار به رغم نقاط قوت خالى از عیب نیست و صدمههایى جزئى به بافت تاریخى زیارتگاه زده است.
بازسازى درها و پنجرهها 75 ـ 1374 هـ . ش: در سالهاى 1374 و 1375 کار ترمیم و نوسازى درها و پنجرههاى زیارتگاه آغاز شد و از جمله 35 عدد پنجره چوبى و جدید داخل صحن نو نصب شد. این کار با همّت هیأت امنا امامزاده و زیر نظر سازمان میراث فرهنگى استان مرکزى انجام شد.
در سال 1375 همچنین شبکه فاضلاب سنّتى این زیارتگاه که کانال خروجى آن چند متر زیرزمین قرار داشت و سالها مسدود بود مجدّداً ترمیم و بهرهبردارى از آن آغاز شد.
همچنین ایجاد کانال تهویه هوا در سراسر کناره دیواره مشرف به خیابان اصلى مقابل حجرهها زیر پیادهرو به منظور خشک کردن رطوبت دیوارها و ایجاد پیادهرو مقابل حجرههاى صحن میرزا ابوالقاسم به عرض حدود دو متر از فعالیتهاى انجام شده در سال 1375 است.
بازسازى در سال 1376: نصب 3 در بزرگ و 3 پنجره بزرگ کشابدار داخل صحن نو، بازگشایى مجدد در بقعه طالببن على مشرف به گلزار شهدا، موسوم به دروازه مراد، ترمیم درخت تنومند نارون صحن میرزا ابوالقاسم در مهرماه 1376، برقکشى جدید زیارتگاه سهلبن على در آذر 1376 توسّط یک شرکت پیمانکار و آغاز ترمیم نقّاشى داخل سطح زیرین گنبد اصلى در خرداد 1376 از جمله این فعالیتهاست. بازسازى حمام قدیمى زیارتگاه نیز در سال 1376 انجام شد. این حمام داراى دو راهپلّه است که یکى از طریق پشتبام و از آنجا به صحن نو و دیگرى از طریق صحن میرزا ابوالقاسم است و به ترتیب 19 و 7 پله دارند. این حمام داراى بخشهاى حمام گرم و سرد، رختکن، خزینه و 2 عدد حوض سنگى است. ابعاد خزینه آب گرم 260×195 و ارتفاع آن تا سقف 260 سانتىمتر و تا سطح آب 120 سانتىمتر است.
ابعاد حوض سنگى حمام آب گرم 185×140 و عمق آن 80 سانتىمتر است ابعاد حمام آب گرم 260×450 سانتىمتر است.
بازسازى در سال 1377: در سال 1377 شمسى کفسازى صحن نو زیارتگاه با سنگ فرش انجام شده است و سیستم برق و کابلکشى زیارتگاه به طور کامل انجام شد.
موقوفات زیارتگاه سهل بن على : زیارتگاه سهلبن على داراى موقوفات فراوانى بوده که در حال حاضر چیزى از آن باقى نمانده است.
ناصرالدّین شاه قاجار در سفر به شهر آستانه و زیارت بارگاه حضرت سهلبن على به زیاد بودن موقوفات این زیارتگاه اشاره کرده است. که خود دلیلى بر اهمیّت موقوفات این زیارتگاه است. تنها آن دسته از مستغلات وابسته به زیارتگاه سهلبن على که در مدارک مختلف ضبط شده است به شصت رقم بسیار قابل توجّه مىرسد و بخشى از اراضى روستاهاى دهستانهاى فعلى سربند و کزاز را در بر مىگرفته است. اراضىروستاهاى ازنا، مزرعه دستجرده، رشان، هفته، اناج، گرکان، مدعوه، موتآباد، طاحونه، ماهیدشت، مس، ضامنجان و... به عنوان موقوفات زیارتگاه نام برده شدهاند. تنها در این روستاها در حال حاضر هزاران خانوار به کار زراعت و دامدارى مشغولند و این حاکى از نقش برجستهاى است که موقوفات زیارتگاه سهلبن على در ایجاد اشتغال و رونق کشاورزى منطقه داشته است. مستغلات زیارتگاه حضرت سهلبن على به مرور زمان و با تبانى حکام وقت و نیروهاى وابسته به آنها در منطقه تصرّف شد و به علّت فقدان یک تشکیلات ادارى که بتواند بر آنها نظارت کند، در حال حاضر این زیارتگاه موقوفه چندانى ندارد و آنچنان که از اظهارات ملامحمّدباقر عبّاسى برمىآید «اغلب آنها قبل از سلطنت نادرشاه افشار تصرّف شده است».
گلبرگ باغ فاطمه
این در و درگه خدا را مظهر لطف جلى است
مــرقد شهزادهى آزاده، سهلبن على است
کیســت سهــل بن على گلبرگ باغ فاطمه
آســـمان هــم نام او را مىنماید زمــزمه
سهل مىباشد ولى مدح و ثنایش سهل نیست
طــایر طبعم در این پرواز هرکز اهل نیست
وســعت روحـش تداعى مینماید عرش را
خــون پاکش کربلایى کرده این گلفرش را
سهــل یعنى افتخا نســل زین العــابدین
کشتة اهـــداف انسانسـاز آن سلطان دین
سهل یعنى یارى عدل و شــرافت بىدریغ
تا قیام و هجرت و در خون طـپیدن زیر تیغ
سهل یعنى با عزیزان جان به جـانان باختن
هیچ راهـــى را بجـز راه علــى نشناختن
سهل یعنى خویش را در موج غم انداختن
چون على از سنگــر مسجد منایى ساختن
از کـــراماتش مپرس و از مقاماتش مجـو
از جــلال و رتبهى او در بر یزدان مگــو
این گـــرامى زآنچه پندارى گرامىتر بود
پارهاى از پیکـــر شــیر خــدا حیدر بُوَد
جــد اعلایش طبیب دردمندان مصطفاست
نى عجــب باشد اگر درگاه او دارالشفاست
مـور مىباش این سلیمان را که یابى اهتزاز
در بـرش عرض نیازى کن که گردى بىنیاز
کــربلاى دیگرى را سخت این گلگون بدن
چون حسینبن على شد شاه هفتاد و دو تن
تا کــه نـام کربلا دارد درخشش در وجود
سهل و هفتاد و دو تن یاران پاکش را درود
روح این گـل چهرگان ما را به غمها یار باد
قلــب ما از عشــق اولاد على سـرشار باد
اى (کمال الدّین) از این در کن تمناى برات
سهل مىگردد زلطف سهل ، کوه مشکلات
بقعة امامزاده سهل بن علی به شمارة 323 و در تاریخ 20/11/1318 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است.
مرحوم فیض ، خفته در مزار را ابوسهل بن على الحارث ابن احمد بن محمّد بن على بن عمر بن حسن الافطس ابن على الاصغر ابن امام سجّاد معرّفى نموده و معتقد است که پدرش در قم، در بقعة خاکفرج مدفون، و برادرش نیز در ساوه به فضل بن على مشهور و معروف است. او ظاهراً بنای امامزاده سیّد باباغار که در کوه گلدسته در حوالی روستای کوشک نصرت مدفون است اشتباه گرفته و شخص مدفون در این بقعه بنا به تحقیقات برخی از محقّقین یکی از نوادگان حضرت امام جعفر صادق است که شرح آن ذکر خواهد شد.
بنابراین آنچه را که مؤلّف کتاب مشعل هدایت و سپس مؤلفان کتابهای شهر باستانی آستانه اشرفیه و نیز افتخار آفرینان استان مرکزی مبنى بر مدفون بودن سهل بن على بن ابىطالب بن یوسف بن محمّد بن حسین اصغر ابن امام على بن الحسین گفتهاند و او را برادر امامزاده اهل ساوه دانستهاند، هیچ سندیّت نداشته و فاقد هرگونه اعتبار است. خصوصاً آثار جعل در شجرهنامة مذکور به وضوح هویداست؛ زیرا محمّد بن حسین اصغر فرزندى به نام یوسف نداشته است تا از او سهل بن علی بن ابیطالب به وجود آمده باشد.
مدفون اوّل: پژوهشگران اوّلین شخص مدفون در بقعه را سهل بن علی میدانند و معتقدند که او فرزندِ امیرمؤمنان علی و یا نوادة امام سجّاد است که بطلان آن قبلاً اثبات شد. براساس تحقیقات جدید که در کتاب مزارات استان مرکزی آمده است، امامزاده سهل بن علی با پنج واسطه به امام جعفر صادق نصب میرساند که از قرار ذیل است:
سیّد ابوسهل احمد بن علی بن محمّد الازرق بن عیسی الرومی الأکبر بن محمّد الأکبر بن علی العریضی بن امام جعفر صادق .
وی مکنّی به ابوالفضل و سیّدی جلیل القدر، عظیم الشأن و بسیار بزرگوار بود. قدیمیترین سندی که از هجرت خاندان او به قم خبر میدهد، حسن بن محمّد بن حسن قمّی، مؤلّف تاریخ قدیم قم است که مینویسد: «حسن بن عیسی بن محمّد بن علی العریضی از مدینه به قم آمد و فرزندش علی بن حسن با وی همراه بود و از علی مذکور در قم ابوالفضل حسین و ابوالحسن عیسی و ابوجعفر محمّد و ابوالقاسم حمزه و ابوعلی احمد متولّد گشتهاند».
از ابوالفضل حسین بن علی، روایت شده که جدّش حسن بن عیسی، به همراه موسی مبرقع فرزند بزرگوار امام جواد به قم آمد. بنابراین معلوم میگردد که مهاجرت این خاندان در ثلث آخر قرن سوّم هجری بوده است. فرزند و نوادگان امامزاده سیّد ابومحمّد حسن بن عیسی از بزرگان سادات قم بوده و منصب نقابت علویان در قم و آبه را داشتهاند و به زهد و تقوی آراسته بودند. برخی از این خانواده به فارس و اصفهان مهاجرت نمودند و منشا آثار و برکاتی برای اهالی آن دیار شدند.
سیّد حسن بن عیسی، برادری داشته به نام سیّد محمّد که به جهت آبی بودن چشمهایش به ازرق معروف شده است. از این رو فرزندان او را به بنی الازرق میگفتند. او یک فرزند به نام سیّد علی داشته که از او امامزاده جلیل القدر سیّد ابوسهل احمد معروف به سهل ابن علی به وجود آمد که زیاده با حشمت و بزرگوار بوده است. متأسّفانه در شهرت محلّی او را سهل ابن علی بن أبیطالب معرفی میکنند که یقیناً این سلسله نسب مورد تایید علمای انساب نیست.
مدفون دوّم: دوّمین شخص مدفون در این بقعه، طالب بن علی است که به زعم نویسندگان محلی، او برادر سهل بن علی و نوادة امام سجّاد است. اما آنچه پژوهشگرانِ انساب به دست آوردهاند نسب شریف وی با ده واسطه به امام حسن مجتبی منتهی میشود که از قرار ذیل است:
سیّد طالب بن علی بن أبیطالب محمّد بن عیسی أبیزید بن أبیعبدالله محمّد بن أبی علی عبدالله ساطورة بن محمّد بن احمد بن عبدالله بن علی السدید بن حسن بن زید بن امام حسن .
وی سیّدی جلیل القدر، عظیم الشأن و بسیار بزرگوار بود. علّامه شیخ منتجب الدّین علی بن بابویه رازی از این بزرگوار به نیکی یاد میکند و مینویسد: «سیّد طالب بن علی بن أبیطالب العلوی الحسینی الابهری، فقیه، صالح، واعظ»
یعنی سیّد طالب بن علی بن أبیطالب علوی حسینی ابهری، از فقهای بزرگ و سیّد صالح و واعظ بوده که بر شیخ،
جلیل محیی الدّین حسین بن مظفر حمدانی قرائت حدیث مینموده است. شیخ منجب الدّین از سیّد طالب بن علی به عنوان سیّد حسینی ابهری یاد کرده است. بر هر اهل تحقیق پوشیده نیست که ابوطالب محمّد بن عیسی جدّ امامزاده طالب بن علی در ابهر سکونت داشته و از سادات حسنی ابهر است و در نقل عبارت شیخ تصحیفی صورت گرفته است.
امام فخررازی به هنگام معرّفی سادات ابهر مینویسد ابوطالب محمّد بن عیسی أبیزید بن محمّد بن عبدالله بن محمّد بن احمد بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن امام حسن از رؤسای بزرگ شهر ابهر بوده و در این شهر صاحب سه فرزند به اسامی، علی، اسماعیل و ناصر شده است که اعقاب سیّد علی در همدان و عراق عجم میزیستهاند. بنابراین امام فخررازی علاوه بر اشاره نسب شریف و ذکر نام جدّ امامزاده طالب بن علی در کتاب خود، اشارهای نیز به نام پدر بزرگوارش علی نموده است.
ظاهراً سیّد طالب بن علی به جهت فراگیری علم به شهر ری مسافرت نموده و در آنجا از محضر اساتید فن دانش آموخت و از فقها و راویان حدیث و واعظان مطرح عصر خود شد. او به خواهش اهالی شازند که درگذشته از مناطق جبل و نزدیک همدان بود به این منطقه مهاجرت نمود و در همین شهر سکونت اختیار کرد و پس از وفات در حدود سال 510 هـ . ق در جوار بارگاه ابوسهل علی که امروز به سهل بن علی شهرت دارد مدفون شد. به اعتقاد اهالی حضرت طالب بن علی برادر امامزاده جلیل القدر سهل بن علی است که ظاهراً این اشتباه به جهت تشابه در نام و نسب آنان صورت گرفته و این دو بزرگوار حدود دو قرن از همدیگر فاصله زمانی دارند. سیّد طالب بن علی فرزندی دارد به نام علی بن طالب که به گفتة علمای رجال از موقعیّت ممتازی برخوردار بود.
- ۳۵۳۳
- ادامه مطلب