- يكشنبه ۳۰ شهریور ۹۳
وى یکى از سادات جلیل القدر، عظیم الشان، شجاع، دلیر و از تبار امام زین العابدین(علیه السلام) است که قیام پرشورى را در منطقه کسیم آستانه اشرفیّه آغاز نمود و مردى پرهیزگار و مستجاب الدعوه بود. او پس از وفات هادى حقینى متوفّاى 490 هـ . ق دعوت خود را آغاز کرد. میان این دو نفر بر اثر سعایت سخن چینان تیرگى پدید آمد ولى بر آن شدند که با یکدیگر آشتى کنند. مابین آن دو رودخانه اى بود که روى آن پلى قرار داشت. یک نفر که از اتحّاد این دو گروه مى ترسید آن پل را خراب کرد به طورى که دیگر کسى نمى توانست از آن رودخانه عبور کند. نه سواره اى و نه پیاده اى. این دو شریف با یکدیگر ملاقات کردند. یکى به دیگرى گفت: «رسول خدا (صلى الله علیه وآله)فرمود: بر شما باد که با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و از یکدیگر دیدار کنید و به هم سر بزنید. و از قطع رابطه و پشت کردن به هم و حسد ورزیدن نسبت به هم بپرهیزید و اى بندگان خدا با یکدیگر برادر باشید. آن دیگرى گفت «رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: مسلمان برادر مسلمان است. به او خیانت نمى کند، او را تنها نمى گذارد به او ستم نمى کند، او را کوچک و بى مقدار نمى شمارد و سخن سخن چینى را درباره او قبول نمى کند. و با دست خود به سینه اش اشاره کرد. شالوده تقوى در این جاست. در بدى آدمى همین بس که مومن را حقیر بشمارد. مومن خونش محترم است. مالش محترم است. آبرویش محترم است. و سوءظن بردن بر او حرام است.» پس هر دو طرف برگشتند.([2])
- ۱۳۱۷
- ادامه مطلب
احمد مرداوی خزرجی
در جواب آقای برهانی دمت گرم عالی جواب دادی